solo
04-08-2016, 09:39 AM
یکی از سوالاتی که در "گروهها" "چت ها" چه در تلگرام چه در فضاهای اجتماعی دیگر به وفور از فرد "خداناباور" پرسیده میشود این دو سوال است:
ثابت کنید خدا وجود ندارد!!!!!
پاسخ:خداناباور اصلا وجود ندارد!این اسمی هست که شما روی ما گذاشته اید!درواقع ما انسانهایی هستیم آزاد.این یعنی نه دینی داریم نه خدایی.از چه موقع؟ از زمانی که اگاه شدیم.یعنی تاریخ تولد ما زمان اگاهی ماست.پس در واقع ما از بدو تولد بیخدا و بی دین بوده ایم.یعنی اگر شما از من بپرسید ثابت کن خدا وجود ندارد با این جمله رو به رو میشوید: خدا دیگر چیست!؟ بعد شما خدای خودتون رو تعریف میکنید.بعد من از شما میخواهم که این چیزی که تعریف کردید رو اثبات کنید.
به همین سادگی
این یعنی بار اثبات بر دوش مدعی هست.شما ادعا میکنید خدایی وجود دارد! ما اصلا هیچ ادعایی نداریم.مگر میشود ما عدم وجود چیزی را اثبات کنیم که وجود ندارد؟؟بار اثبات در فلسفه بر دوش مدعی هست.ما که باور ی نداریم ما که اعتقادی نداریم ،مگر میشود چیزی را که وجود ندارد اثبات عدم وجود کرد!راجب چی حرف میزنید؟ چه چیزی رو اثبات عدم وجود کنیم؟ خدا رو ؟ خدا دیگه چیه؟اول تعریف کن بعد هم تعریفت رو اثبات کن.
بنابراین وقتی به یک خداناباور میرسید از ایشون نخواهید که خدا رو "اثبات عدم وجود" کند، چون از دید اون بیخدا اصلا خدایی نیست و نبوده و حتی نمیدونه چی هست که اثبات عدم وجود کنه اون خدا رو!
پس:
"ادعای وجود باید اثبات شود"^"بار اثبات بر دوش مدعی هست"
به شخصه هر کسی میاد چت خصوصی من و میگه ثابت کن خدایی نیست سریع بلاک میکنم چون این شخص دیوانه هست ! اونقدر نادان هست که الفبای فلسفه رو نمیدونه و نمیدونه که اون باید ادعاش رو اثبات کنه واگرنه ما که ادعایی نداریم ،کاملا ازاد و رها داریم زندگیمون رو میکنیم، و هر کسی بگه خدا هست میریم سراغش تا دلایل این ادعا رو برامون بگه تا بررسیش کنیم.
فراموش نکنید هر انسانی بیخدا و بی دین به دنیا میاد با حافظه اعتقادی کاملا خالی ،برید توی زایشگاه بچه های لخت رو که تازه بدنیا اومدند ببینید کاملا بررسیشون کنید مهر دین و خداباوری هیچ کجای بدنشون نخورده.نه روی پیشونی نه روی باسن.کاملا لخت بدون هیچ برچسب اعتقادی.پس انسان بیخدا بدنیا می اید این خانواده و جامعه هستند که فرد رو از کودکی خداباور میکنند و بهش دین میدهند.
درواقع انسان مثل یک کاغذ سفید است از بدو تولد،این خانواده و جامعه هستند که روی این کاغذ دین و خدا رو نقاشی میکنند،واگرنه انسان کاملا بی دین و بیخدا بدنیا میاد.هیچ گونه شواهد علمی وجود ندارد که بگوید انسان مسلمان بدنیا میاد یا یهودی یا الله باور یهوه باور یا گاو پرست و ...،،،،،خانواده ،جامعه.
از طرفی اگر در سیر زمانی فرگشت انسان رو به عقب برید به انسانهای کم هوش ،کم هوشتر و ...میرسید که اصلا توانایی ابزار ساختن رو هم نداشتن حتی در حد پرت کردن یک سنگ!چه برسد به اینکه به خدایی باور داشته باشند این روند رو ادامه بدید به یک زندگی کاملا حیوانی از دید اجتماعی میرسید کاملا کم هوش در حد یک میمون.پس ما اول بیخدا بوده ایم بعدا و به مرور زمان این کلمه ی موجود برتر ساخته شده و کم کم صفاتش تکامل پیدا کرد ، یعنی هر چی انسان باهوشتر میشد در گذر زمان خدایان هم تعدادشون زیاد تر و صفاتشون پیشرفته تر میشد،چرا ؟ چون خود انسان این خدایان رو به وجود اورد کم کم ، و تکامل داد،تا جایی که در تمدن میان دو رود ما 65 هزار خدا رو در یک تمدن داشته ایم!!(رجوع کنید به کتاب خودم خدا از توهم تا تابو)
پس هرگز از یک بیخدا نپرسید ثابت کنید پری دریای وجود ندارد!! ثابت کنید یک فیل بالدار بین سیاره ی مشتری و زحل زندگی نمیکند! ثابت کنید خالقی با صفات بینهایت وجود ندارد!
اینها ادعاهای شماست ،شما باید ثابت کنید اینها وجود دارد.
دین شما بیخدایان چیست؟
ببینید خداناباوری دین مکتب اعتقاد باور ایدئولوژی نیست.یک اندیشه ی کاملا شخصی هست.تنها وجه مشترک ما عدم باور به وجود هر نوع خدایی هست.
هیچ دین مشترکی نداریم.یعنی از بیخدا تا بیخدا تفکرشون فرق میکنه! ممکنه یه بیخدا یک کمونیسم ادم کش باشه ! ممکنه یک بیخدا یک صلح طلب باشه،ممکنه یک بیخدا فاشیست باشه! ممکنه یک بیخدا بگه همه ی نژادها با هم برابرند.ممکنه یک بیخدا مسیحی باشه!یعنی چی؟ یعنی درسته به هیچ خدایی باور ندارد اما دوست دارد برای پیشبرد زندگی شخصی خودش از احکام دین مسیحیت بودا و یا ...تبعیت کند(البته از دید من اینکار مردود هست یعنی ادیان ابراهیمی رو مضر برای فرد و جامعه میدونم. ولی بیخدای یک اندیشه ی شخصی هست و این شخص هر باوری دوست داشت میتونه داشته باشه فقط تنها وجه مشترکش با من اینه : عدم باور به هر گونه خدایی،این بحثش مفصل هست در پستی دیگه راجبش مطلب میگذارم به این میگن بیخدایی نوین یعنی دین رو از دست خداباوران در میاره و میگه دین مال همه هست هرکسی که دوست داره چه بیخدا باشد چه خداباور!)،ما میلیون ها خداناباور روح باور داریم! یعنی به هیچ خدایی اعتقاد ندارند ولی به روح باور دارند و...
ببینید چقدر بیخدایی متفاوت هست!!پس بیخدایی دین نیست! یعنی حتی قابل نقد هم نیست! یعنی شما تنها جایی که میتونید بیخدایی رو نقد کنید در همون وجه اشتراکشون هست، یعنی عدم باور به خدا،
پس اگر اومدی مثلا اخلاق فلان شخص بیخدا رو نقد کردی به هیچ وجه نمیتونی تعمیمش بدی به بقیه! چون دین نیست،اگر اومدی استالین که یک بیخدای ادم کش کمونیست بود رو نقد کردی نمیتونی تعمیمش بدی به بقیه بیخدایان! چون "هر بیخدایی کمونیسم نیست ، اما هر کمونیسمی بیخداست."<<< خوب دقت کنید.
ولی من بیخدا میتونم اعمال داعش رو علی رو محمد رو تیمور لنگ رو یا هر مسلمونی دیگه رو به اسلام تعمیم بدهم. چرا؟ چون اسلام دین هست، یه تفکر جمعی هست.در واقع ما نمیگیم مشکل از اخوند هست یا از فلان مسلمون یا از داعش و اسلام به خودی خود دین خوبی هست ،نه! ما میگیم اتفاقا مشکل از اخوند نیست از داعش نیست از خود اسلامه.از منبع تفکرشون هست منبع عملشون.
پس بیخدایی دین نیست ،ما دینی نداریم.بیخدایی به صورت کلی فقط و فقط در مقوله ی عدم باور به خدا قابل نقد از طرف شماست ، نه در مقوله های اجتماعی روانشناسی(مثلا خودکشی) اقتصادی اخلاقی و حتی فلسفی.پس اگر میخوای فلسفه ،اخلاق ،و عمل بیخدا رو نقد کنی باید بری یکی یکی از بیخدایان سوال کنی! چون یک به یک با هم متفاوتند.چرا فلان بیخدا ادم کشت چرا خودکشی کرد! از خودش بپرسید و تعمیم ندهید به همه چون تک به تک ما طرز تفکرمون فرق داره.
ثابت کنید خدا وجود ندارد!!!!!
پاسخ:خداناباور اصلا وجود ندارد!این اسمی هست که شما روی ما گذاشته اید!درواقع ما انسانهایی هستیم آزاد.این یعنی نه دینی داریم نه خدایی.از چه موقع؟ از زمانی که اگاه شدیم.یعنی تاریخ تولد ما زمان اگاهی ماست.پس در واقع ما از بدو تولد بیخدا و بی دین بوده ایم.یعنی اگر شما از من بپرسید ثابت کن خدا وجود ندارد با این جمله رو به رو میشوید: خدا دیگر چیست!؟ بعد شما خدای خودتون رو تعریف میکنید.بعد من از شما میخواهم که این چیزی که تعریف کردید رو اثبات کنید.
به همین سادگی
این یعنی بار اثبات بر دوش مدعی هست.شما ادعا میکنید خدایی وجود دارد! ما اصلا هیچ ادعایی نداریم.مگر میشود ما عدم وجود چیزی را اثبات کنیم که وجود ندارد؟؟بار اثبات در فلسفه بر دوش مدعی هست.ما که باور ی نداریم ما که اعتقادی نداریم ،مگر میشود چیزی را که وجود ندارد اثبات عدم وجود کرد!راجب چی حرف میزنید؟ چه چیزی رو اثبات عدم وجود کنیم؟ خدا رو ؟ خدا دیگه چیه؟اول تعریف کن بعد هم تعریفت رو اثبات کن.
بنابراین وقتی به یک خداناباور میرسید از ایشون نخواهید که خدا رو "اثبات عدم وجود" کند، چون از دید اون بیخدا اصلا خدایی نیست و نبوده و حتی نمیدونه چی هست که اثبات عدم وجود کنه اون خدا رو!
پس:
"ادعای وجود باید اثبات شود"^"بار اثبات بر دوش مدعی هست"
به شخصه هر کسی میاد چت خصوصی من و میگه ثابت کن خدایی نیست سریع بلاک میکنم چون این شخص دیوانه هست ! اونقدر نادان هست که الفبای فلسفه رو نمیدونه و نمیدونه که اون باید ادعاش رو اثبات کنه واگرنه ما که ادعایی نداریم ،کاملا ازاد و رها داریم زندگیمون رو میکنیم، و هر کسی بگه خدا هست میریم سراغش تا دلایل این ادعا رو برامون بگه تا بررسیش کنیم.
فراموش نکنید هر انسانی بیخدا و بی دین به دنیا میاد با حافظه اعتقادی کاملا خالی ،برید توی زایشگاه بچه های لخت رو که تازه بدنیا اومدند ببینید کاملا بررسیشون کنید مهر دین و خداباوری هیچ کجای بدنشون نخورده.نه روی پیشونی نه روی باسن.کاملا لخت بدون هیچ برچسب اعتقادی.پس انسان بیخدا بدنیا می اید این خانواده و جامعه هستند که فرد رو از کودکی خداباور میکنند و بهش دین میدهند.
درواقع انسان مثل یک کاغذ سفید است از بدو تولد،این خانواده و جامعه هستند که روی این کاغذ دین و خدا رو نقاشی میکنند،واگرنه انسان کاملا بی دین و بیخدا بدنیا میاد.هیچ گونه شواهد علمی وجود ندارد که بگوید انسان مسلمان بدنیا میاد یا یهودی یا الله باور یهوه باور یا گاو پرست و ...،،،،،خانواده ،جامعه.
از طرفی اگر در سیر زمانی فرگشت انسان رو به عقب برید به انسانهای کم هوش ،کم هوشتر و ...میرسید که اصلا توانایی ابزار ساختن رو هم نداشتن حتی در حد پرت کردن یک سنگ!چه برسد به اینکه به خدایی باور داشته باشند این روند رو ادامه بدید به یک زندگی کاملا حیوانی از دید اجتماعی میرسید کاملا کم هوش در حد یک میمون.پس ما اول بیخدا بوده ایم بعدا و به مرور زمان این کلمه ی موجود برتر ساخته شده و کم کم صفاتش تکامل پیدا کرد ، یعنی هر چی انسان باهوشتر میشد در گذر زمان خدایان هم تعدادشون زیاد تر و صفاتشون پیشرفته تر میشد،چرا ؟ چون خود انسان این خدایان رو به وجود اورد کم کم ، و تکامل داد،تا جایی که در تمدن میان دو رود ما 65 هزار خدا رو در یک تمدن داشته ایم!!(رجوع کنید به کتاب خودم خدا از توهم تا تابو)
پس هرگز از یک بیخدا نپرسید ثابت کنید پری دریای وجود ندارد!! ثابت کنید یک فیل بالدار بین سیاره ی مشتری و زحل زندگی نمیکند! ثابت کنید خالقی با صفات بینهایت وجود ندارد!
اینها ادعاهای شماست ،شما باید ثابت کنید اینها وجود دارد.
دین شما بیخدایان چیست؟
ببینید خداناباوری دین مکتب اعتقاد باور ایدئولوژی نیست.یک اندیشه ی کاملا شخصی هست.تنها وجه مشترک ما عدم باور به وجود هر نوع خدایی هست.
هیچ دین مشترکی نداریم.یعنی از بیخدا تا بیخدا تفکرشون فرق میکنه! ممکنه یه بیخدا یک کمونیسم ادم کش باشه ! ممکنه یک بیخدا یک صلح طلب باشه،ممکنه یک بیخدا فاشیست باشه! ممکنه یک بیخدا بگه همه ی نژادها با هم برابرند.ممکنه یک بیخدا مسیحی باشه!یعنی چی؟ یعنی درسته به هیچ خدایی باور ندارد اما دوست دارد برای پیشبرد زندگی شخصی خودش از احکام دین مسیحیت بودا و یا ...تبعیت کند(البته از دید من اینکار مردود هست یعنی ادیان ابراهیمی رو مضر برای فرد و جامعه میدونم. ولی بیخدای یک اندیشه ی شخصی هست و این شخص هر باوری دوست داشت میتونه داشته باشه فقط تنها وجه مشترکش با من اینه : عدم باور به هر گونه خدایی،این بحثش مفصل هست در پستی دیگه راجبش مطلب میگذارم به این میگن بیخدایی نوین یعنی دین رو از دست خداباوران در میاره و میگه دین مال همه هست هرکسی که دوست داره چه بیخدا باشد چه خداباور!)،ما میلیون ها خداناباور روح باور داریم! یعنی به هیچ خدایی اعتقاد ندارند ولی به روح باور دارند و...
ببینید چقدر بیخدایی متفاوت هست!!پس بیخدایی دین نیست! یعنی حتی قابل نقد هم نیست! یعنی شما تنها جایی که میتونید بیخدایی رو نقد کنید در همون وجه اشتراکشون هست، یعنی عدم باور به خدا،
پس اگر اومدی مثلا اخلاق فلان شخص بیخدا رو نقد کردی به هیچ وجه نمیتونی تعمیمش بدی به بقیه! چون دین نیست،اگر اومدی استالین که یک بیخدای ادم کش کمونیست بود رو نقد کردی نمیتونی تعمیمش بدی به بقیه بیخدایان! چون "هر بیخدایی کمونیسم نیست ، اما هر کمونیسمی بیخداست."<<< خوب دقت کنید.
ولی من بیخدا میتونم اعمال داعش رو علی رو محمد رو تیمور لنگ رو یا هر مسلمونی دیگه رو به اسلام تعمیم بدهم. چرا؟ چون اسلام دین هست، یه تفکر جمعی هست.در واقع ما نمیگیم مشکل از اخوند هست یا از فلان مسلمون یا از داعش و اسلام به خودی خود دین خوبی هست ،نه! ما میگیم اتفاقا مشکل از اخوند نیست از داعش نیست از خود اسلامه.از منبع تفکرشون هست منبع عملشون.
پس بیخدایی دین نیست ،ما دینی نداریم.بیخدایی به صورت کلی فقط و فقط در مقوله ی عدم باور به خدا قابل نقد از طرف شماست ، نه در مقوله های اجتماعی روانشناسی(مثلا خودکشی) اقتصادی اخلاقی و حتی فلسفی.پس اگر میخوای فلسفه ،اخلاق ،و عمل بیخدا رو نقد کنی باید بری یکی یکی از بیخدایان سوال کنی! چون یک به یک با هم متفاوتند.چرا فلان بیخدا ادم کشت چرا خودکشی کرد! از خودش بپرسید و تعمیم ندهید به همه چون تک به تک ما طرز تفکرمون فرق داره.