PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را دیدن نمیکنید برای دیدن کامل نوشته‌یِ و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : ادیان - پر از ظواهر!



kourosh_iran
12-11-2014, 06:47 AM
یکی از چیزایی که باعث میشه من از ادیان بدم بیاد اینه که پر از ظواهر و نمادهای ظاهری هستن!
من در زندگیم متوجه شدم که ظواهر عملا کمترین ارزش و آخرین اولویت رو دارن. اکثرا در حد هیچی! بخاطر همین ادیان عریض و طویل که بخش قابل توجهی از اونا از همین ظواهر تشکیل شده بنظر من واقعا احمقانه و شک بر انگیز میان!
البته شاید یک دلیل اینکه در ادیان اینقدر ظواهر زیاده این باشه که در گذشته ها اومدن که اون زمان مثل الان آزادی بیان و دموکراسی و حقوق بشر و آزادی دین و عقیده و اینطور مسائل شناخته شده نبوده و علم و فناوری و اقتصاد مسائل پایه نبودن در زندگی بشر بلکه این ادیان بودن که همه چیز رو بر عهده داشتن و کنترل میکردن و مرکزی بودن، به همین خاطر ادیان پر از ظواهر هستن بخاطر تبلیغات و مقابله با ایدئولوژی های رقیب و دشمنان. یعنی این بخشی از یک جنگ و نبرد قدرت اجتماعیه. مثلا الان دیگه این ظواهر عملا در دنیا اهمیت و تاثیرشون خیلی کاهش پیدا کرده. مثلا تظاهرات کردن، یا اینکه یک پرچم بزنی درب خانه ات، نماز جمعه و غیره، اینا درسته هنوز هم شاید از نظر سیاسی و اینها مقداری تاثیر و اهمیت داشته باشن ولی فکر نمیکنم به هیچ وجه دیگه به این سادگی اینا بتونن مسائل سرنوشت سازی در دنیای امروز باشن، چون دنیای امروز بسیار گسترده تر و پیچیده تر شده و این مسائل کلیشه ای و روشهای بدوی دیگه کارایی و قدرت چندانی ندارن و مردم عملا در بقیهء ابعاد زندگی اونقدر بهم نزدیک نیستن و با هم اتحاد ندارن و حتی اگر داشته باشن هم دیگه جمعیت به تنهایی نیست که قدرت برتری در دنیای امروز محسوب میشه بلکه علم و فناوری و اقتصاد و اندیشه های برتر و پیشرو هستن که بیشتر مسائل رو در نهایت تعیین میکنن. تفاوت ها در قدرت بخاطر علم و فناوری و اقتصاد و اندیشه ها بیشتر هست تا جمعیت و قدرت بدن هایی که تحت تاثیر ایدئولوژی های باستانی به حرکت درمیان. مثلا یک کسی که سلاح و فناوری برتر داره میتونه با جمعیتی چندین برابر جمعیت خودش بجنگه و پیروز بشه. یک بمب اتمی میتونه میلیون ها نفر رو در زمان کوتاهی بکشه! در چنین دنیایی دیگه جمعیت و قدرت بدن نیست که حرف اول رو میزنه. ولی حساب کنی در گذشته ها خب این جمعیت و قدرت بدن ها یک پارامتر مهم و قدرت سیاسی برتری بوده.

kourosh_iran
12-11-2014, 07:43 AM
شاید یک دلیل دیگر از این همه ظواهر و مناسک و دستورالعمل انجام کارهای ظاهری بخاطر پر کردن محتویات ادیان بوده و اینکه اونا رو حجیم و پیچیده نشون بدن و بنابراین اینطور وانمود بشه که حتما ظواهر زندگی و دستورالعمل های ادیان در این خصوص چیز مهم و پیچیده و ارزشمندی است! یجور مثل پهلوان پوشالی که توی یه چیزی رو پر از پوشال میکنن که باد کنه و بزرگ و مهم و جذاب بنظر برسه و توی چشم بیاد. طبیعتا تولید آداب ظاهری از هر چیزی ساده تر و کم هزینه تره!

kourosh_iran
12-11-2014, 08:08 AM
اسلام پر از ظواهر است. حتی برای کارهای روتین و اعمالی که بصورت عادی و طبیعی هم انسانها خودشون انجام میدن اومده و شکل و مناسک خاصی وضع کرده.
بطور مثال غسل کردن حتما با شکل و آداب خاص باید باشه بعد از هر بار جلق زدن، جماع کردن، احتلام (خواب دیدن و منی برون دادن متعاقب آن!)، ...
من همیشه مشکل داشتم با این فقره چون با کوچکترین نشت منی باید میرفتی حموم و به اون شکل خاص غسل میکردی. این وسط من بخاطر اسراف در مصرف آب هم ناراحت بودم چون کلا از اسراف بدم میاد! البته بعدها که نماز رو هم بطور کل گذاشتم کنار، یکیش بخاطر همین که زرت و زرت باید بخاطر نماز غسل میکردم (تقریبا هر روز) که برام شده بود اعمال شاقه، و دیگه از شر این غسل کردن هم به مرور راحت شدم و دیگه هرگز غسل نکردم!
الان هیچ مشکلی هم ندارم خیلی هم خوشحالم خیلی هم سالمم و اینا :e415:

kourosh_iran
12-11-2014, 08:10 AM
من نمیدونم زندگی امروزه اینقدر پر مشغله است و آدما مسائل عملی و باطنی رو رعایت نمیکنن، حالا یا مقید نیستن، یا نمیدونن احمق و جاهل هستن، یا نمیتونن سخته و غیره، بعد ادیان این همه ظواهر دارن آخه به چه دردی میخوره چه خاصیتی داره منکه در زندگی عملا کاربرد و خاصیت خاصی از این ظواهر ندیدم بلکه وقت و انرژی آدم رو بیشتر تلف میکنن و یکسری هم شاید به ریا دامن میزنن و موجب سطحی نگری و ظاهربین شدن مردم میشن.

kourosh_iran
12-11-2014, 08:23 AM
این ظواهر منجر به تولید خرافات هم میشن. بطور مثال همین غسل کردن و این حرفا چون میگن آدمی که غسل جنابت خودش رو انجام نداده مثلا نباید بره توی مسجد و اینها، حالا این شده که مردم فکر میکنن هرکس غسل نکنه هرجا بره مشکل ایجاد میشه و مثلا تاحالا من چند بار از کارفرماهای مختلف شنیدم، و حتی یه مدت باشگاه رزمی میرفتم استاد رزمی بهمون گفت، که حتما غسل کنید چون کسی که غسل بهش واجب باشه ولی غسل نکنه بدیمنی میاره و نمیدونم روزی رو میبره و از این حرفا! حالا جالب اینکه مثلا کارفرماهای من خودشون هرکار میخواستن میکردن (زنا، عرق خوردن، تریاک کشیدن، استثمار زیردستان، قضاوت و ارزش دهی درمورد مردم با پول و مقام اجتماعی ...) بعد فقط از دین و معنویت همین ظواهر و خرافات رو بلد هستن که آره طرف اگر غسل نکنه برکت و روزی میره و این حرفا! من واقعا با دیدن این همه سطحی بودن و ظاهربینی مردم و خرافات خندم میگیره. البته حتی خودمم اوایل یجورایی همینطور خرافات رو داشتم، ولی به مرور با تحلیل و عقل و منطق و همچنین تجربه، روز به روز بیشتر مطمئن شدم که این حرفا بی پایه است و اگر هم تاثیری داشته باشه در اصل اون موارد دیگر و باطنی تاثیرشون خیلی بیشتر و تصمیم گیرنده تره تا اینکه آدم غسل کرده یا نه!
احتمالا ادیان خودشون به این سطحی نگری ها و ظاهربینی احمقانه دامن زدن بخاطر اینکه پر از ظواهر هستن و خیلی هم روی اهمیت و دقت در شکل و انجام این ظواهر تاکید میشه!

mbk
12-11-2014, 12:41 PM
به نام خداوند مهرگستر خیلی مهربان
"الَّذِینَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ طُوبَى لَهُمْ وَحُسْنُ مَآبٍ ﴿۲۹﴾كَذَلِكَ أَرْسَلْنَاكَ فِی أُمَّةٍ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهَا أُمَمٌ لِّتَتْلُوَ عَلَیْهِمُ الَّذِیَ أَوْحَیْنَا إِلَیْكَ وَهُمْ یَكْفُرُونَ بِالرَّحْمَنِ قُلْ هُوَ رَبِّی لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ عَلَیْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَیْهِ مَتَابِ ﴿۳۰﴾"
"کسانی که باورکردند هم انجام دادند سارنده ها خیلی پاکیزه تا آنها را است هم نیکو سوی گشته ای29 جور این فرستیمت در دسته ای که پیش بجاگذاشته شد از پیشترشان دسته هایی تا می خوانی برایشان چیزی که نشانه دهیم سویت هم آنها رو می پوشند به مهرگستر بگو او پرورنده من است نباشد خدایی جز او برش تکیه گر شدم هم سویش پشیمان گشته ام30"


با این فقره چون با کوچکترین نشت منی باید میرفتی حموم
خداوندا پاس تو از آشکار ها ظواهر آیینت از جامانده پشتشان
هر آبی که در بره تخم منی نیست که بروند شستشوی حموم تازه نماز خواندن بهترین کناره گیری از کار است که یاد خداوند می افتی هم شستن دست هم روی هم کشیدن دست به سر هم شستن پا آدمی را همسو با دمای پیرامون می کند که پاکیزگی همراه دارد یا در زمان نداری آب تیمم کردن کشیدن دست برروی چیز سخت پاکیزه هم کشیدن آن روی روی هم دست نشان از آسانگیری خداوند است نماز آدینه نامش پیداست نماز است که باهم است هفته ای یکبار بهترین روش برای دیدار تازه کردن باورمندان است من از خداوند می خواهم که سر نماز چاشت پول انبار ها بانکها یا دیگر کار سازمانها را ببندند یا کمش نمازخانه ای آنجاها برپا کنند
خداوندا همانا با یادت آرامش می پذیرد دلهای باورمندان

kourosh_iran
12-12-2014, 12:11 PM
هر آبی که در بره تخم منی نیست که بروند شستشوی حموم
واسه من بیشتر وقتا منیه :e057:


تازه نماز خواندن بهترین کناره گیری از کار است که یاد خداوند می افتی
واسه منکه اینطور نبود.
من هر وقت نماز میخوندم وسط کار یاد این می افتادم که این جهان و شرایط سخت رو همون خدایی ایجاد کرده که الان میخوام واسش نماز بخونم و مجیزش رو بگم! تازه میدونستم که بعدش هم کارفرما میخواد این زمان و کار عقب افتاده رو ازم به زور بیرون بکشه. بهرحال هم که آدم کاری اگر داشته باشه که باید انجام بده خب این تاخیر رو باید بعدا با کار سخت تر جبران میکردم و مثلا بجاش از استراحت خودم میزدم و فشار زیادتری به خودم میاوردم. البته بعدها فهمیدم که اصولا نباید کسی رو آدم به تخمش حساب کنه و تعهد و خوشبینی زیادی هم لیاقتش در اکثر افراد موجود نیست و آدم باید خودش از حقوق خودش دفاع و شرایط مناسب رو خود به زور هم که شده برای خودش تعیین کنه. کاری که من الان یاد گرفتم و البته نیاز به قربانی کردن یکسری چیزهای دیگه هم داره و اینکه آدم اینقدر ساده لوح و خوشبین نباشه که فکر کنه آره خدا و دنیا گل و بلبل آفریدن و همه چیز خودش یا با نمازی چیزی درست میشه!


هم شستن دست هم روی هم کشیدن دست به سر هم شستن پا آدمی را همسو با دمای پیرامون می کند که پاکیزگی همراه دارد
هان؟! میشه بیشتر توضیح بدی پروفسور؟
من تاجاییکه تجربه کردم و یادمه اثر معجزه آسایی ازش ندیدم. بیشتر رنج و بدبختیش یادمه، بخصوص که ضعیف و نحیف بودم. تازه شاید بعضی وقتا باعث سرما خوردنم هم میشد.
بعکس از ورزش کردن اثر معجزه آسا دیدم که با تشخیص و انگیزهء شخصی خودم دنبالش رفتم.


نشان از آسانگیری خداوند است
خیلی لطف کرده تا این حد آسانگیر بوده الان دیگه همه چیز آسون و حل شد :e057:


نماز آدینه نامش پیداست نماز است که باهم است هفته ای یکبار بهترین روش برای دیدار تازه کردن باورمندان است
کاش این باورمندان قدرتی واقعی هم داشتن میتونستن عملا مشکلات همدیگر رو حل کنن. ما که بیشتر تنگی جا و بوی عرق و جوراب یادمونه از این تجربیات!! و البته یکسری آدم که احتمالا از خودمون ضعیف تر و بدبخت تر بودن!

mbk
12-12-2014, 02:07 PM
به نام خداوند مهرگستر خیلی مهربان
" الَّذِینَ یَجْتَنِبُونَ كَبَائِرَ الْإِثْمِ وَالْفَوَاحِشَ إِلَّا اللَّمَمَ إِنَّ رَبَّكَ وَاسِعُ الْمَغْفِرَةِ هُوَ أَعْلَمُ بِكُمْ إِذْ أَنْشَأَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَإِذْ أَنْتُمْ أَجِنَّةٌ فِی بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ فَلَا تُزَكُّوا أَنْفُسَكُمْ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقَى (32) أَفَرَأَیْتَ الَّذِی تَوَلَّى (33) وَأَعْطَى قَلِیلًا وَأَكْدَى (34) أَعِنْدَهُ عِلْمُ الْغَیْبِ فَهُوَ یَرَى (35) أَمْ لَمْ یُنَبَّأْ بِمَا فِی صُحُفِ مُوسَى (36)وَإِبْرَاهِیمَ الَّذِی وَفَّى (37)أَلَّا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى (38) وَأَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَى (39)وَأَنَّ سَعْیَهُ سَوْفَ یُرَى (40)ثُمَّ یُجْزَاهُ الْجَزَاءَ الْأَوْفَى (41) وَأَنَّ إِلَى رَبِّكَ الْمُنْتَهَى (42)وَأَنَّهُ هُوَ أَضْحَكَ وَأَبْكَى(43) وَأَنَّهُ هُوَ أَمَاتَ وَأَحْیَا (44) وَأَنَّهُ خَلَقَ الزَّوْجَیْنِ الذَّكَرَ وَالْأُنْثَى (45) مِنْ نُطْفَةٍ إِذَا تُمْنَى (46)وَأَنَّ عَلَیْهِ النَّشْأَةَ الْأُخْرَى (47) وَأَنَّهُ هُوَ أَغْنَى وَأَقْنَى (48) وَأَنَّهُ هُوَ رَبُّ الشِّعْرَى (49) وَأَنَّهُ أَهْلَكَ عَادًا الْأُولَى (50)وَثَمُودَ فَمَا أَبْقَى (51)"
"کسانی دوری میگزینند بزرگ شده گناه هم زشتکاری ها جز ناچیزها را چون پروردگارت گشاینده آمرزشگر است او داناتر به شماست گداری پدید آوردتان در زمین هم گداری شما پنهان هایی در شکمهای مادرانتانید باز نباشد پاکیزه دانید تنتان را او داناتر به کسی که بیم دارد است 32آیا باز بینی کسی رو کج می کند 33 هم ببخشد کمی هم رهایش کند 34آیا نزدش دانش پنهان است باز او می بیند 35 یا نبوده آگاه می شود به چه در برگه های موسی بود 36 هم ابراهیم که پایان برد 37 آیا نباشد بار بر می دارد باربری باری دیگری 38 هم که نیست برای آدمی جز چه کوشید 39 هم که چون کوشش اش زود دیده می شود 40 پس مزد می دهدش مزد بس 41 هم که چون سوی پروردگارت پایان گشته است 42 هم که چون او خنداند هم گریاند 43 هم که چون او میراند هم زنده کند 44 هم که چون او آفرید دو جفت نر هم ماده 45 از تخمی گداری می رسد 46 هم که چون بر او پدیدارکردن دیگر است 47هم که چون او دارا کند هم سرمایه دارکند 47 هم که چون او پروردگار دو ستاره شعری است 49هم که چون او نابود کرد عادی {سرکش گری} پیشتر 50 هم ثمود باز چه بجا گذاشت 51"

ما که بیشتر تنگی جا و بوی عرق و جوراب یادمونه از این تجربیات!! و البته یکسری آدم که احتمالا از خودمون ضعیف تر و بدبخت تر بودن!
هر چه بدتان بیاید از آیین یا نازک نارنجی هستید که درست نیست ,سراسر من مردمانی بیچاره تر را بیشتر دوست دارم چون آیینم به این سفارش دارد کسانی که زودتر با آدمی دوست می شوند هم دل پاکتر دارند هر چند ندار فلج بدبو یا هرچند وابسته به مواد اما ساده تر اند هم آدمهایی که چیزکی آموختند بزرگی می فروشند ارزش چندانی ندارند که برتر بدانیمشان زودی خودشان را گیرند تازه به دیدم وضو گرفتن را دوست دارم هم کودک خرد را آموختم از من درخواست می کند که خانم بگوید درد اسخون فلان فلان پی گفته اش نمی روم که همون نازک نارنجی می شوند
خداوندا مرا از زود پس زنان هم رها کنان نیمه راه مکن که دیدم پایان بردن سودش هم مزه اش بیشتر است

kourosh_iran
12-12-2014, 08:40 PM
من مردمانی بیچاره تر را بیشتر دوست دارم چون آیینم به این سفارش دارد کسانی که زودتر با آدمی دوست می شوند هم دل پاکتر دارند هر چند ندار فلج بدبو یا هرچند وابسته به مواد اما ساده تر اند
البته اگر همه از این بیچاره ها بودن خوب بود چون آزارشون به کسی نمیرسه (شایدم بعضیاشون بخاطر اینکه توان/عرضه اش را ندارند!؟). ولی در زندگی با خیلی ها یا حتی اکثریتی که سر و کار داری این بیچاره ها نیستن (حالا شاید محیط و شرایط تو غیر از اینه ولی واسه من اینطور نبوده و نیست) و بنابراین دلخوش بودن به یکی دو ساعتی با این بیچاره ها بودن برات فایده ای نداره، بلکه من دنبال قدرت و راهکارهای واقعی برای زندگی واقعی بوده و هستم. قدرتی که باهاش بتونی از پس گرگ ها بربیای. خودت گرگی باشی، ولی گرگ خوبی باشی! میدونی، گرگ با گرگ فرق میکنه. منظور از گرگ اکثرا انسانهای درنده و خبیث هست (بخصوص وقتی توسط دیگران استعمال میشه)، ولی منظور من گاهی یک موجود مستقل و شجاع و قوی و باهوش است که از پس اون گرگ ها هم برمیاد.

بقیش هم که باز یه مشت اراجیف شخصی در کردی از خودت و ارزش خوندن و جواب دادن نداره!
فقط بگم که من بچه بودم ضعیف بودم از نظر بدنی که شاید بخاطر فقر خانواده و سوء تغذیه هم بود. اسلام و نماز و وضو هم هیچ به دردم نخوردن. ولی عاقبت خودم با خشم و اراده و تشخیص خودم و ورزش کردن تونستم خودم رو قوی تر کنم.

Agnostic
12-13-2014, 09:45 AM
درود
من یاد نوچوفسکو با لوبیا خوردن مردم برره افتادم.
پیمان قاسمخانی در سریال برره خیلی قشنگ تعصبات مسلمانان را مسخره کرده بود.
برای کسانیکه برره را ندیده اند بگویم برره ای ها آداب و رسومی داشتند که اگر رعایت نمیشد سر میبریدند.

مثلا اگر کسی نچفسکو را با لوبیا می خورد با عربده وکتک پدرش را در می اوردند: خاک بچوم نچفسکو با لوبیا خورده؟ باید سرش را ببریم.
حالا در قیاس این رسوم ظاهری مسلمانان من را به یاد برره و رسومش می اندازه.

mbk
12-13-2014, 04:07 PM
به نام خداوند مهرگستر خیلی مهربان

پیمان قاسمخانی در سریال برره خیلی قشنگ تعصبات مسلمانان را مسخره کرده بود.
پوسخند خورده مسخره کسیه که گفته ای درست نداشته باشه کارش شده با خشم هم تعصب ناسزا بدگویی راه بیاندازد وگرنه نمایش سازان با شمایی که شب هم روز کارتان شده دیدن این چرت پرت ها کسی نفهمه گمان داره دانشمندان تازه در اومدند که بدگویی زشت گویی بدجا گویی کاری است بجا!
خداوندا مرا اندیشه ای برتر بده که دنبال کار پوچ پوسخند زدن راه بیافتم

kourosh_iran
05-06-2015, 07:14 AM
اه اه اه اینقدر بدم میاد دهن ما رو گاهیدن این ادیان واسه سیر تا پیاز ریز تا درشت از لحظه ای که آدم به دنیا میاد تا وقتی مرده میخوان چالش کنن ول کن معامله نیستن کلی احکام و داستان درست کردن واسه خودشون. منکه اصلا حال و حوصله این همه اراجیف و کس شعرهاشون رو ندارم دیگه حالم بهم میخوره از هرچی ظواهر و آداب بیهوده!
مثلا امروز یاد غسل میت افتادم و آدابی که واسه دفن و کفن مرده هست. پیش خودم گفتم بابا بیخیال آخه این کارا دیگه چیه طرف مرد هم ولش نمیکنن، خب مرد دیگه مرد همونطور دفنش کنید مگه دیگه به چه دردی میخوره دیگه چه گناهی داره چه خاصیتی داره چی میشه حالا شسته یا نشسته چه فرقی میکنه! میخواد بره زیر خاک فاسد میشه میگنده کرم و حشرات و باکتری ها جسدش رو میخورن از بین میره. اون جسد دیگه به درد هیچکس نمیخوره در حال نابودیه گناهی هم نداره کاری هم ازش برنمیاد شسته یا نشسته! اگر خدایی باشه واقعا عدالت و منطق و رحمتی باشه دیگه این همه آداب و ظواهر که دلیل و خاصیت و فایدش معلوم نیست چیه آخه واسه شسته بودن یا نبودن یک جسد در حال پوسیدن میخواد کسی رو ببره بهشت یا جهنم؟

kourosh_iran
05-06-2015, 07:17 AM
نمیدونم اون موقع خب علم و فناوری و سرگرمی و کار و بار فکری زیادی نبوده مثل اینکه مردم زیاد کار دیگه ای نداشتن بکنن واسه همین هرچی از این چیزا درست میکردن مشتری داشته سرگرم میشدن شاید براشون مثل بازی فکری بوده یا بهرحال یه چیزایی که حوصلشون سر نره هم درموردش درس بخونن فکر کنن عالم شدن و مقام و سلسله مراتب درست کنن واسه خودشون دلشون خوش باشه و هم اینطوری یه معنا و معیارهایی برای زندگی به خیال خودشون درست کنن که احساس سرگردانی و ترسشون کمتر بشه فکرشون مشغول این کار و بارها باشه و انرژی خودشون رو تخلیه کنن!

بنظرم توی اقتصاد هم همینطوریه باید همیشه یه جریان یه بهانه ای یه خرید و فروشی یه تحرکی چیزی وجود داشته باشه ولو هرچی هم فکر کنی ضرورت و معنا و فایدهء مستقیمی توش پیدا نکنی.

انسان فقط میخواد فعالیت کنه یه بهانه ای یه معنایی یه هدفی یه سرگرمی و مشغولیت ها و دلخوشی هایی واسه خودش توی زندگی درست کنه. فکری و جسمی (بنظرم ضرورت فکری براش بیشتره بهرحال تفکر پایهء بقیهء فعالیت ها هم هست). حالا یه زمانی ادیان پر از جزییات عریض و طویل و پیچیده و اعمال و مناسک و داستان و طول و تفضیل برای هرچیزی که فکرش رو بکنی و هر جزییات کم اهمیت و بی اهمیتی هم، از نوزادش بگیر تا حتی بعد از مرگ، این نقش رو ایفا میکردن. ولی الان مثلا علم و فناوری و خرد و هنرهای رزمی و مسائل بهتر و کاراتر و مفیدتری هست بنظر من که آدمهای باهوش و دنبال توانایی و قدرت دنبالشون میرن. البته یه عده هم که بیشتر دنبال سکس و عیاشی!! ولی سکس و عیاشی چون فقط وقت گذرونیه و لذت گذرا، بنظر من کافی نیست و سلامت روح و روان و مغز و جسم آدم رو نمیتونه به میزان کافی تامین کنه. آدم باید پیشرفت هم بکنه باید قوی تر هم بشه باید مغزش جسمش تمرین کنه پیشرفت کنه خیلی قابلیت ها پتانسیل ها و نیازهای دیگر هم داره و پیش میاد استفاده داره لازمه در جهان واقعی و طبیعت. شاید بخاطر همین بوده که ادیان در طول تاریخ موفقیت داشتن و سودمندی هایی هم داشتن. چون بالاخره یه قاعده و اصول و کار و هدف فکری و ذهنی گرچه ساختگی درشون بوده و آدما رو به فکر و فعالیت وا میداشتن نه اینکه شب و روز در فکر و حال عیاشی باشن.

mbk
05-06-2015, 08:22 AM
به نام خداوند مهرگستر خیلی مهربان
"لَا یَحْزُنُهُمُ الْفَزَعُ الْأَكْبَرُ وَتَتَلَقَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ هَٰذَا یَوْمُكُمُ الَّذِی كُنتُمْ تُوعَدُونَ (103)" "نباشد اندوهگینشان می کند هراس بزرگتر هم چند روبرو می شوندشان داراگشته های فرشته این زمانتان همان بودید پیش پیمان می گرفتید 103"

نمیدونم اون موقع خب علم و فناوری و سرگرمی و کار و بار فکری زیادی نبوده مثل اینکه مردم زیاد کار دیگه ای نداشتن بکنن واسه همین هرچی از این چیزا درست میکردن مشتری داشته سرگرم میشدن
برخی چیزها را مردم نادانسته به آیین افزودند از این روشهای چال کردن مرده خوب بدیدم اگر بشویندش کسانی که سرآخر مرده را می بوسند بهداشتی ترند من خودم به همه گفتم زمانی که می خواهند مرا چال کنند یک" لا اله الا الله""نباشد خدایی جز خداوند" هم "«و بشر الصابرین الذین اذا اصابتهم مصیبه قالو انا لله و انا الیه راجعون»""هم مژده بده شکیباگرایانُ کسانی دچارشان شد دچارگشته ای گفتند چونیم برای خداوند هم چونیم سویش برگشت کنندگان"بگویند چالم کنند هم هیچی دوست هم ندارم سیمانکاریهای تازه درآمده هم برخی همانندتان فراوان گیر می دهید به جای سامان درآوردن آه هم ناله سر می دهید
خداوندا من به گوش همه یکسان رساندم هم نمی دانم که نزدیک است یا خیلی دور چه پیش پیمان می گیرند چون تو می دانی چه آشکار می کنیم یا پنهان می کنیم هم نمی دانم یا شاید آن آشوبی باشد هم بهره مندی تا گداری

kourosh_iran
05-06-2015, 09:40 AM
البته از دید من نماز خودش هم یکی از ظواهر اساسی اسلامه!
چیزی که اجباریه! باوجودی که ازش هیچی نفهمی و هیچ نتیجه ای نبینی.
اینکه ادیان اینقدر دچار ظواهر و جزییات کم اهمیت هستن و اینقدر هم خرافات درشون وارد میشه خب بنظر میاد که اساسا از خودشون هم شروع یا حداقل تسهیل میشه.

mbk
05-06-2015, 10:23 AM
به نام خداوند مهرگستر خیلی مهربان
"وَ یَدْعُ الْإِنْسانُ بِالشَّرِّ دُعاءَهُ بِالْخَیْرِ وَ کانَ الْإِنْسانُ عَجُولاً ""هم فرا می خواند آدمی به بدتر فراخوانیَش به بهتر هم بود آدمی شتابکاری"

چیزی که اجباریه! باوجودی که ازش هیچی نفهمی و هیچ نتیجه ای نبینی.
نماز کاری است که می اندیشم به افریدگار با آرامش هم بهش نشان می دهم که برایش از کارم زدم اگر برگردان به زبان مادری کنیمش خوب چیزها ازان درمی آید من همهء کارم را به خداوند واگذار می کنم شماها که همش به اندیشهء گذرانیدن نزدیکید هم واپسینُ دست کشیدید هم خداوندُ. راز همه چیز دست ما نیست
خداوندا تویی هم نزدیک خواهان هم واپسین خواهان را می بخشی چه می خواهند مرا از دومی کن

kourosh_iran
05-06-2015, 02:47 PM
من خودم معنی نماز رو میدونم اصلا هیچوقت نماز بدون دونستن معنی و ترجمه برام معنا نداشت. ولی اینا چیزهای خیلی پیچیده ای نیست و چندتا حرف و معنای مشخص و ساده است که دلیلی نمیبینم روزی این همه بار با یک فرمول و حرکات خاصی تکرار کنم!
بعدهم دیگه اون زمان ایمانم بیشتر بود توانم دلخوشیم شاید بیشتر بود ساده تر بودم بهرحال. بعدها نماز رو گذاشتم کنار چون دیگه واقعا برام قابل تحمل نبود وقتی اون همه ضعف و بدبختی و فشارهای غیرقابل تحمل در زندگی بود دیگه نمیتونستم هیچ معنا و انگیزه ای برای نماز خوندن و اینطور کارها نداشتم دیگه چون فهمیدم که واقعیت یه چیز دیگس و من دارم توی توهم و خیالات خوش بیهوده ای سیر میکنم واسه خودم!
آدم یوقت توان نداره دیگه هیچ انگیزه دلخوشی ای توی وجود نیست نمیتونه. میفهمی؟ مثل اینکه به یه آدم لاغرمردنی بگی وزنهء 300 کیلو رو بلند کن خب نمیتونه هرکاری هم بکنه بازم نمیتونه.
نماز همینطوریش شاید زیاد سنگین و سخت بنظر نیاد اما وقتی آدم از جهات دیگه تحت فشار روحی/روانی و جسمی باشه ظرفیتش از دست بره همون هم براش مثل یه وزنهء سنگین میشه که روزی چند بار مجبور باشه تحملش کنه!
خدا بالاخره باید شرایط رو مساعد کنه بعد انتظار داشته باشه یا نه؟ ما در یک جهان واقعی زندگی میکنیم نه تخیلی، و سوپرمن نیستیم. حالا یه عده معدود استثنایی شاید بودن فرق داشتن، ولی من فهمیدم که هیچوقت در حد اونا نیستم (تازه با این فرض که وجودشون رو باور کنم) و نمیتونم مثل اونا باشم.

یه زمانی سر یه کاری رفتم اون موقع تجربه نداشتم کار اول دومم بود، بعد خیلی تفکر و تعهد معنوی خواستم داشته باشم با دقت و مسئولیت کار کنم با انسانیت با رضای خدا و این حرفا. چقدر خوش خیال بود خیلی زود اینو فهمیدم و به ریش خودم خندیدم. حسابی تحقیر شدم و خجالت کشیدم که اونقدر احمق بودم! چون سر یه هفته اینقدر از نظر جسمی و روانی بهم فشار آمده بود که بگم نصف بنیه و جانم از دست رفته بود و خودم رو در معرض خطر مرگ میدیدم دروغ و اغراق نیست. هیچکس براش مهم نبود، محیط و خیلی از اطرفیان فاسد و خودخواه بودن، همه دنبال راحتی خودشون و سوء استفاده از آدمهای بی زبان و احمقی مثل من بودن، و سرنوشت من برای هیچکس مهم نبود و خدا هم انگار که هیچوقت وجود نداشت هیچ اثری ازش نبود! چند بار اینقدر ضعیف شده بودم داشتم از پله ها میافتادم حتی درپیت ترین آدم بغل دست خودم که آبدارچی بود مثلا با اینکه میدید ولی اهمیتی نمیداد نپرسید چته مریض شدی ضعیف شدی انگار، همه انگار کور بودن هیچکس نمیدید که یک موجودی بر اثر کار و فشار بیش از حد بر اثر استثمار بر اثر شرایط ناعادلانه داره از بین میره صدمه میبینه. همه خودشون رو میزدن به کوری و کری در این مواقع!
آره این بود که یکی دو روز بعد دیگه بی خبر بدون اینکه حتی بهشون زنگ بزنم نرفتم بعد چند روز فهمیدن نمیرم و بقیهء داستان.

آخه خدا، معنویت، انسانیت، عدالت، کجا بود اون موقع به چه دردی میخوره؟ وقتی نمودی در واقعیت نداره آدم چرا باید باورش کنه چرا باید بهش دل ببنده چرا باید براش هزینهء زیادی بکنه؟

البته من کاملا از خدا و معنویت ناامید نشدم، اما فهمیدم که خدا و معنویت هرچی هست نمیتونه اونطوری باشه که من فکر و عمل میکردم و جایگاه و واقعیت من در این جهان هستی خیلی با اون تفکرهای کودکانه تفاوت داره.

الانم که عزب موندم ازدواج نکردم و قصدش رو هم ندارم در آیندهء نزدیک هم متصور نمیبینم و شاید تا آخر عمر مجرد بمونم خب توان ندارم امید ندارم ایمان ندارم بخاطر همین مسائل، اصلا بنظرم ارزشش رو نداره و صرف نمیکنه که بخوام مثل بقیه زندگی کنم. ترجیح میدم و توانم رو فقط در همین حد میبینم که از خودم دفاع کنم حداقل اونقدر به خودم فشار نیارم و سلامتی جسم و روح و روان خودم رو در معرض تهدید و آسیب قرار ندم.
نمیتونم! میفهمی؟

Moshref
05-06-2015, 02:54 PM
یادمه تو دوران نوجوانی خانه‌مان شلوغ بود پُر مهمان موقعه نماز مغرب و عشاء شد همه رفتن نماز بخونن پدرم گفت پاشید نماز بخونید از این رو که من نمیخواستم جلوی مهمان‌ها کم بیارم "چون فک و فامیلمان سگ مذهبی هستن" رفتم نماز خواندم، من هم هیچوقت نماز نمیخوانم البته این را هیچکس در خانواده ما نمیداند کافر بودن خودم را پنهان کردم وگرنه همین اطرافیان من را میکشن

بعد آقا رفتم نماز خواندم من که بلد نیستم همینجوری نگاه به مُهر میکردم و دولا و راست میشدم بعد پدرم جلو همه داد زد لالی؟ باید نماز مغرب و عشاء را بلند بخوانی وگرنه مورد قبول نیست !! حالا نمیدانم این حرف را از کجایش در آورد از کدام حدیث و منبع!! همه یهو نگاهشون به من افتاد واقعا اون لحظه خجالت زده شدم و تو دلم میگفتم به تو چه مادر جنده کیرم تو کس اول تا آخرت خدای کس کشت کجا گفته باید آبروی یک انسان رو ببری؟ شاشیدم تو اسلام و هر چی بچه مسلمونه واقعا بهم برخورد منو سکه یه پول کرد. اما عجب نمازی شد به دلم چسبید :e057:

از این قبیل داستان‌ها زیاد برام اتفاق افتاده اگه استقبال بشه یه تاپیک جدید باز میکنم و دور همی خاطره تعریف میکنیم و به ریش متدینین میخندیم :e415:

mbk
05-07-2015, 10:01 AM
به نام خداوند مهرگستر خیلی مهربان
"وَبِالْحَقِّ أَنزَلْنَاهُ وَبِالْحَقِّ نَزَلَ ۗ وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا مُبَشِّرًا وَنَذِیرًا (105) وَقُرْآنًا فَرَقْنَاهُ لِتَقْرَأَهُ عَلَى النَّاسِ عَلَىٰ مُكْثٍ وَنَزَّلْنَاهُ تَنزِیلًا (106) قُلْ آمِنُوا بِهِ أَوْ لَا تُؤْمِنُوا ۚ إِنَّ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ مِن قَبْلِهِ إِذَا یُتْلَىٰ عَلَیْهِمْ یَخِرُّونَ لِلْأَذْقَانِ سُجَّدًا (107) وَیَقُولُونَ سُبْحَانَ رَبِّنَا إِن كَانَ وَعْدُ رَبِّنَا لَمَفْعُولًا (108) وَیَخِرُّونَ لِلْأَذْقَانِ یَبْكُونَ وَیَزِیدُهُمْ خُشُوعًا ۩ (109) قُلِ ادْعُوا اللَّهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمَٰنَ ۖ أَیًّا مَّا تَدْعُوا فَلَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَىٰ ۚ وَلَا تَجْهَرْ بِصَلَاتِكَ وَلَا تُخَافِتْ بِهَا وَابْتَغِ بَیْنَ ذَٰلِكَ سَبِیلًا (110) وَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَمْ یَتَّخِذْ وَلَدًا وَلَمْ یَكُن لَّهُ شَرِیكٌ فِی الْمُلْكِ وَلَمْ یَكُن لَّهُ وَلِیٌّ مِّنَ الذُّلِّ ۖ وَكَبِّرْهُ تَكْبِیرًا (111)
""هم به درست فرود آوردیمش هم به درست فرود آمده هم چیست فرستادیمت جز مژده دهنده گشته ای هم خیلی اندرزدهی 105هم گردآوری سخنی جدا کردیمش برای می خوانیش بر مردمان بر درنگی هم فرودآوردیمش چند فرودی 106بگو باورکنید بهش یا نباشد باورمی کنید چون کسانی دریافتند دانش از پیشترش گداری خوانده می شود برشان می افتند برای چانه ها پیشانی پایینی 107هم می گویند پاکی گویی پروردگارمان اگر بود پیش پیمان پروردگارمان تا برای انجام گشته ایست 108هم می افتند برای چانه گریه می کنند هم می افزایدشان ترسی 109بگو فرابخوانید خداوند یا فرابخوانید مهرگستر هری چه فرامی خوانید باز تا برایش شناسه های نیکوشده هم نباشد آشکار می کنی به نمازت هم نباشد پنهان می کنی بهشان هم بجوی میان آن راهیُ 110هم بگو پسندیده گویی برای خداوندِ همانی نبوده می گیرد فرزندی هم نبوده هست تا برایش همبازی در داراگشتگی هم نبوده هست تا برایش سرپرستی از خواری هم بزرگ بدارش چند خیلی بزرگ داری 111"

باید نماز مغرب و عشاء را بلند بخوانی وگرنه مورد قبول نیست !!
آنچه خداوند گفته نمازُ به آرامی بخوانیم نه خیلی ریز نه خیلی بلند .به دیدم فزونی انگیزان پشت کردنتان به خداوند شده به زودی خواهید دانست تا برای می بینید دوزخُ تا برایی می بینیدش با چشم یکدلی هم پرسیده می شوید بارهء بخششهای سراسری که خداوند بهتان داده
خداوندا مرا از تباهی بینان مکن هم از باورمندان هم شایسته کار هم چنگ زنندگان به درست هم چنگ زنندگان به شکیبایی کن ای مهرگستر بدزبانان را خوار کن

Moshref
05-09-2015, 08:07 AM
به نام خداوند مهرگستر خیلی مهربان
"وَبِالْحَقِّ أَنزَلْنَاهُ وَبِالْحَقِّ نَزَلَ ۗ وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا مُبَشِّرًا وَنَذِیرًا (105) وَقُرْآنًا فَرَقْنَاهُ لِتَقْرَأَهُ عَلَى النَّاسِ عَلَىٰ مُكْثٍ وَنَزَّلْنَاهُ تَنزِیلًا (106) قُلْ آمِنُوا بِهِ أَوْ لَا تُؤْمِنُوا ۚ إِنَّ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ مِن قَبْلِهِ إِذَا یُتْلَىٰ عَلَیْهِمْ یَخِرُّونَ لِلْأَذْقَانِ سُجَّدًا (107) وَیَقُولُونَ سُبْحَانَ رَبِّنَا إِن كَانَ وَعْدُ رَبِّنَا لَمَفْعُولًا (108) وَیَخِرُّونَ لِلْأَذْقَانِ یَبْكُونَ وَیَزِیدُهُمْ خُشُوعًا ۩ (109) قُلِ ادْعُوا اللَّهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمَٰنَ ۖ أَیًّا مَّا تَدْعُوا فَلَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَىٰ ۚ وَلَا تَجْهَرْ بِصَلَاتِكَ وَلَا تُخَافِتْ بِهَا وَابْتَغِ بَیْنَ ذَٰلِكَ سَبِیلًا (110) وَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَمْ یَتَّخِذْ وَلَدًا وَلَمْ یَكُن لَّهُ شَرِیكٌ فِی الْمُلْكِ وَلَمْ یَكُن لَّهُ وَلِیٌّ مِّنَ الذُّلِّ ۖ وَكَبِّرْهُ تَكْبِیرًا (111)
""هم به درست فرود آوردیمش هم به درست فرود آمده هم چیست فرستادیمت جز مژده دهنده گشته ای هم خیلی اندرزدهی 105هم گردآوری سخنی جدا کردیمش برای می خوانیش بر مردمان بر درنگی هم فرودآوردیمش چند فرودی 106بگو باورکنید بهش یا نباشد باورمی کنید چون کسانی دریافتند دانش از پیشترش گداری خوانده می شود برشان می افتند برای چانه ها پیشانی پایینی 107هم می گویند پاکی گویی پروردگارمان اگر بود پیش پیمان پروردگارمان تا برای انجام گشته ایست 108هم می افتند برای چانه گریه می کنند هم می افزایدشان ترسی 109بگو فرابخوانید خداوند یا فرابخوانید مهرگستر هری چه فرامی خوانید باز تا برایش شناسه های نیکوشده هم نباشد آشکار می کنی به نمازت هم نباشد پنهان می کنی بهشان هم بجوی میان آن راهیُ 110هم بگو پسندیده گویی برای خداوندِ همانی نبوده می گیرد فرزندی هم نبوده هست تا برایش همبازی در داراگشتگی هم نبوده هست تا برایش سرپرستی از خواری هم بزرگ بدارش چند خیلی بزرگ داری 111"

آنچه خداوند گفته نمازُ به آرامی بخوانیم نه خیلی ریز نه خیلی بلند .به دیدم فزونی انگیزان پشت کردنتان به خداوند شده به زودی خواهید دانست تا برای می بینید دوزخُ تا برایی می بینیدش با چشم یکدلی هم پرسیده می شوید بارهء بخششهای سراسری که خداوند بهتان داده
خداوندا مرا از تباهی بینان مکن هم از باورمندان هم شایسته کار هم چنگ زنندگان به درست هم چنگ زنندگان به شکیبایی کن ای مهرگستر بدزبانان را خوار کن

منظور از صدای بلند میگویند باید جوری باشد که صدات به نزدیکترین فرد کناریت برسه. چه میدونم، هر کدومتون یه سازی میزنید برای اینکه بگین کاملترین دین و بهترین مکتب رو دارین حقه بازی در میارید و سر مردم ساده را کلاه شرعی میزارین ول کن بابا دین چیه از هر چی مزخرفات دینی متنفرم

معلوم نیست حرف حسابت چیه تو هم یه مکتبی باز کردی که ازش نون بخوری و هزارتا دوز و کلک با همین آیه‌های قرآنی در میاری. بعد هم خودت رو میزنی به مظلوم‌نمایی که بگی دینت مخالف کشتار و پرخاشگری است و دین من با مهربانی و لطوفت با مخالفانش برخورد میکند. جمع کن بابا گوشمون از این چرندیات پره. یه عمره تو حوزه‌ها میخورین و میخوابین شکم و کون گنده و دستای تُپل پرورش دادین و تنها دق‌دقه فکریتون سکسه.

مثل اون چندتا مذهبی کُسخل که دور هم جمع شدن و یکی از اینها نگران ابطال وضوء‌اش بود شک داشت که گوزیده یا توهمات ذهنی‌اش بوده زحمت اینو نمیده به خودش یه بار دیگه وضوء بگیره وایساده بحث میکنه و خودشو توجیح میکنه :e415:

mbk
05-09-2015, 03:01 PM
"بسم الله الرحمن الرحیم

( یا أیها الذین آمنوا لا تتخذوا عدوی وعدوكم أولیاء تلقون إلیهم بالمودة وقد كفروا بما جاءكم من الحق یخرجون الرسول وإیاكم أن تؤمنوا بالله ربكم إن كنتم خرجتم جهادا فی سبیلی وابتغاء مرضاتی تسرون إلیهم بالمودة وأنا أعلم بما أخفیتم وما أعلنتم ومن یفعله منكم فقد ضل سواء السبیل (http://library.islamweb.net/newlibrary/display_book.php?idfrom=1893&idto=1893&bk_no=51&ID=1936#docu)( 1 ) )
به نام خداوند مهرگستر خیلی مهربان
"ای هرآنکسانی باورکردید نباشد چند می گیرید دشمنم هم دشمنتان سرپرستانی روبرو می شویدشان به دوستی هم پیش رویگردانیدند به چه آمدتان از درست بیرون می کنند فرستاده هم خودتانُ که باور می کنید به خداوند پروردگارتان اگر بودید بیرون شدید تلاشی در راهم هم جستن خوشنود گشته ام راز می دارید سویشان به دوستی هم من داناتری به چه پنهان کردید هم چه آشکار کردید هم کسی انجام می دهدش ازتان باز پیش تاریک مانده یکسره راهُ 1آزمون شونده زنان"
پناه بر خداوند یگانه

Moshref
05-11-2015, 05:00 AM
دلیلی ازدواج من این بود که خانواده‌ام خیلی سخت‌گیر و مذهبی بودن صبح تا شب به من غُر میزدن که درست وضو بگیر نمازت رو درست بخون فُلان کن بهمان کن از طرفی من هیچوقت دوست نداشتم نماز بخونم این کار اگرچه ساده است اما هیچ چیزی از نماز خواندن عایدم نمیشد و برای من سخت و طاقت فرسا بود و از طرف دیگر به شیوه خودشان منو از آتش جهنم و عالم برزخ میترساندن و میگفتن تارک الصلاة جایی در بهشت نداره و نگاه کردن در چهره‌ء کسی که نماز نمیخواند مکروه است آن موقعه پولی نداشتم که خانه‌ای برای خودم بخرم و بروم مجردی زندگی کنم تنها دو راه برای من باقی مانده بود یا اینکه با این شرایط خودم را وفق بدم بسوزم و بسازم یا اینکه ازدواج کنم و از شرشان راحت شوم و اگر میخواستم خانه مجردی اجاره کنم باید قید خانواده‌ام را میزدم پس تنها گزینه ازدواج و اجاره کردن خانه بود، که من هم همین گزینه را انتخاب کردم. الان هم که دیگر زن گرفتم خانمم مذهبی است نمازش هیچوقت ترک و یا دیر نمیشود چند باری به من غُر میزد که چرا نمازت درست نیست اما من گربه را دم حجله کشتم و هر چی لازم بود را بهش گفتم او هم قبول کرد و من را به حال خودم رها کرد :e415:

با این همه ایراداتی که از اسلام و شبهاتی که ایجاد کردم جواب منطقی و درست حسابی ندارد که بدهد ولی اعتقاداتش هنوز پا برجاست تنها کاری که تونستم بکنم خرافات دینی را توانستم از ذهنش پاک کنم.

من تو دوران مجردی خیلی دهن سرویس بودم :e415: برای اینکه دهن خانواده‌ام را ببندم غُر نشنوم الکی دست و صورتم را خیس میکردم یعنی اینکه وضو گرفتم و فقط دولا و راست میشدم، هیچوقت یادم نمیاد نماز از ته دل و مورد قبول خونده باشم. دلایل زیادی داشتم که از دین جدا شدم که بعدا سر فرصت مینویسم :e056:

باده
05-17-2015, 09:09 AM
چه مغازه هایی مشتری بیشتری دارند؟
مغازه هایی با دکور شیک و تبلیغات بالا:e420: