طنز: هرگز چنین نگفت...

[Agnostic]

نقل قولهای این تاپیک جهت طنز نوشته شده و سخن بزرگان چنین نبوده است.

[Agnostic]

http://www.daftarche.com/images/imported/2014/11/9.jpg

[Agnostic]

http://www.daftarche.com/images/imported/2014/11/10.jpg

[Agnostic]

هرگز نگفت
نیچه
http://www.daftarche.com/images/imported/2014/11/11.jpg

[Agnostic]

http://www.daftarche.com/images/imported/2014/11/12.jpg

[Agnostic]

http://www.daftarche.com/images/imported/2014/11/13.jpg

[Agnostic]

http://www.daftarche.com/images/imported/2014/11/14.jpg

[Agnostic]

http://www.daftarche.com/images/imported/2014/11/15.jpg

[kourosh_bikhoda]

:e40d::e40d::e40d:

[Robert]

آدرس فیسبوک پایین تصاویر اشتباه است!

[mbk]

به نام خداوند مهرگستر خیلی مهربان
"«و صدها ما کانت تعبد من دون الله انَها کانت من قوم کافرین» (نمل , 27/ 43)""هم بازداشتش چه بود بندگی می کرد از جدای خداوند چون او بود از خویشانی روپوشنده 43 مورچه" خانم بلقیس هم آن تخت باشکوه داشت که سر به پیشانی برای آفتاب می زد که برابر لشکر سلیمان درود خداوند برش باد کاری از پیش نبرد هم فرمانبردار همراه او گشت برای پروردگار جهانیان
اندیشمند باشی ادیسون اینشتین هم که باز روزی خوار زاده ء آدمیان بنده ء خداوند بسته چهار دیواری درازی زندگی هستیم که خداوند برایمان شمار آورد پس خداوندا جز تو دل به کسی نبندم که سودی نرسانندم

[مزدك بامداد]

اندیشمند باشی ادیسون اینشتین هم که باز روزی خوار زاده ء آدمیان
4536

[mbk]

به نام خداوند مهرگستر خیلی مهربان
"وما اختلفتم فیه من شیء فحكمه إلى الله ذلكم الله ربی علیه توكلت وإلیه أنیب . ""هم چه پشت در پشت شدید درش از چیزی باز فرمانش سوی خداوند است این شمارا خداوند پروردگارم است بر او تکیه کردم هم سویش ویژه برگشت می کنم "
[
QUOTE=مزدك بامداد;75666]4536[/QUOTE]
کسی که دلبسته به واپسین است مرگ را پایان نمی داند تازه دارا ندار همه بایستی بخورند دم بازدم چشم گوش داریم پس نبایستی بخود ببالید که همه اش داده ء خداوند است هم روزی از دست می روند کنون یا کم کاری من یا تو یکی بی بهره می ماند یا خداوند بخواهد یکی را اینگونه کند که پند بگیریم نبایستی فریفته شویم من خودم با دیدن این نقش خیلی خود را بزرگ نمی بینم چون خیلی از بیماری ها دردهای خودم را به یاد می آورم هم کسی نبود بفهمد چی می کشم نه دوایی نه غذایی کارگر نبود یاد دوران پرتوانی ام می افتادم هم اندهگین می شدم که چرا تندرستی ندارم که خیلی بجا نبود که اینها برایم آزمونی بود که شاید برای هر کس رخ دهد برای کسی که دلبسته به واپسین نیست زندگی را از آن خداوند نمی داند مانند شماهای خودبزرگ بین که چیزی نیستید را مژده به ناگواری های دردناکی بدهم که پوسخند نزنید. خداوندا مرا به روزهای جانکاه نبر اگر بردی باور مرا نگاه دار