توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را دیدن نمیکنید برای دیدن کامل نوشتهیِ و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : موافق اعدامید یا مخالف آن ؟ چرا ؟
sonixax
11-24-2010, 12:25 AM
من مخالفم .
اعدام به خصوص اگر در ملا عام باشه نه تنها عمل وحشیانه و تاریخ مصرف گذشته ای هست ، بلکه ترویج خشونت در جامعه هم هست .
اعدام تنها و تنها معنی اش پاک کردن صورت مساله است . به خصوص که اعدام حکمی برگشت ناپذیر است و در بسیاری از موارد مشخص شده که شخص معدوم بیگناه بوده که این خودش به وحشیانه بودن این عمل شنیع می افزاید .
Anarchy
11-24-2010, 12:41 AM
به نظرم بهتر بود در مورد مکاتب حقوقی مختلف و مجازات اعدام در اونها صحبت میکردیم.مثلا غیر از اسلام که قصاص نفس رو به عنوان مجازات تعیین کرده , مبنای حقوقی اعدام در جوامع دیگه چی بوده یا هست؟
Mehrbod
11-24-2010, 02:36 AM
سودمندیهای داشتن حکم اعدام بسیار کمتر از آسیبهایی است که میرساند, از همینرو با آن سراسر مخالفم.
kourosh_bikhoda
11-24-2010, 01:34 PM
مخالف
Russell
11-24-2010, 10:02 PM
من هم شدیداً مخالفم.
Theodor Herzl
11-24-2010, 10:55 PM
کسی که برای چندمین بار برای تجاوز به کودکان دستگیر میشود ، کسی که ۲۰ سال به دختر خود تجاوز میکند و ۷ تا بچه از او به وجود میآورد ، اینها حق زندگی در دنیا را ندارند و هر نفسی که میکشند اکسیژن یک شخص دیگر را حرام میکنند ، من در مورد خاص %۱۰۰ موافق اعدام هستم.
Anarchy
11-24-2010, 11:57 PM
کسی که برای چندمین بار برای تجاوز به کودکان دستگیر میشود ، کسی که ۲۰ سال به دختر خود تجاوز میکند و ۷ تا بچه از او به وجود میآورد ، اینها حق زندگی در دنیا را ندارند و هر نفسی که میکشند اکسیژن یک شخص دیگر را حرام میکنند ، من در مورد خاص %۱۰۰ موافق اعدام هستم.
خب استدلال شما برای اینکه این فرد اعدام بشه دقیقا چی هست ؟ یعنی چی حق حیات ندارن؟یه متنی هست که به بحث ما ارتباط داره.میذارمش اینجا!!!!
مجازات اعدام (http://www.chubin.net/?p=3568)
بعضی از فیلسوفان، افلاطون، روسو، کانت، شوپنهار و هگل، از نظر اخلاقی موافق مجازات اعدام بودند. اما فیلسوفانی هم مانند فیشته، ولتر و کامو حکم اعدام را رد می کردند. بیشتر دلایلی که دولت ها برای توجیه اجرای حکم اعدام ارائه می دهند عبارتند از : 1- ترساندن و بازداشتن دیگران از اعمال خلاف قانون. 2 - محافظت شهروندان از مجرم . 3 – تلافی ( قصاص ). تابحال هیچ تحقیقاتی ( آمار ) ثابت نکرده است که حکم اعدام باعث ترساندن دیگران از دست زدن به جنایت شده است. احرای حکم اعدام برای محافظت شهروندان نیز دلیل قانع کننده ای نیست. برای محافظت شهروندان می توان مجرم را به حبس ابد محکوم کرد. اما مورد سوم توجیه حکم اعدام، یعنی تلافی، تا به امروز اهمیت خود را از دست نداده است. در کتاب انجیل امر تلافی در این جمله ” چشم بجای چشم، دندان بجای دندان ” بیان گردیده است. فیلسوف آلمانی، کانت، به این اصل یکسان بودن مجازات ( کشتن را با کشتن باید جواب داد ) در کتاب ” متافیزیک اخلاق ” اشاره می کند: ” اما اگر فردی یک نفر را به قتل رساند، می بایست این فرد کشته شود “، که منظور فیلسوف اجرا حکم اعدام برای قاتل است. فیلسوف امریکایی،Stephen Nathanson ،معتقد است که این نظریه کانت در مورد اصل تلافی ( جرم را با جرم باید جواب داد ) در مجازات با مشکلاتی همراه است که قابل حل نیستند (1). بطور مثال در رابطه با تجاوز می بایست دولت ( مامور دولت ) به شخص متجاوز تجاوز کند. هیچ دولتی اجازه ندارد و نمی تواند دست به چنین عمل غیر اخلاقی بزند و به یک مجرم ،برای تلافی، تجاوز کند. یا مجسم کنید که یک نفر به جرم شکنجه دادن قربانی خود محکوم می شود. آیا دولت اجازه دارد اصل تلافی را به اجرا بگذارد و مجرم را شکنجه دهد. قانون تلافی چگونه باید به اجرا در بیآید در مورد فردی که بطور مثال یک ساختمان دولتی را به آتش کشیده یا در پرداخت مالیات تقلب کرده است. همچنین قانون تلافی در مورد شخصی که ار خود دفاع می کند و شخص مهاجم را به قتل می رساند نباید اجرا شود. بنابراین هر سه دلیل ( ترساندن دیگران، حفاظت شهروندان و تلافی ) برای اجرای مجازات اعدام قانع کننده نیستند. اما یک دلیل مهم برای حذف مجازات اعدام از قوانین کیفری اشتباه قاضی است. بارها دادگاه اشتباها حکم اعدام برای فرد بی گناهی را صادر کرده است.
.(1) Stephen, Nathanson: An eye for an eye? The morality of punishing by death. New Jersey 1987, p. 72-81
بن مایه (http://www.chubin.net/?p=3568)
shoqad
11-25-2010, 03:37 AM
کسی که برای چندمین بار برای تجاوز به کودکان دستگیر میشود ، کسی که ۲۰ سال به دختر خود تجاوز میکند و ۷ تا بچه از او به وجود میآورد ، اینها حق زندگی در دنیا را ندارند و هر نفسی که میکشند اکسیژن یک شخص دیگر را حرام میکنند ، من در مورد خاص %۱۰۰ موافق اعدام هستم.
کسری جان ما قبلا هم تو گفتگو در این مورد بحث کردیم..اعدام این افراد پاک کردن صورت مسئله است ..مسلما قانون در دنیای مدرن باید جنبه بازدارنده داشته باشه ...متاسفانه هیچ رابطه ای بین اعدام این افراد که از نظر روانی بیمار هستند و کم شدن آمار تجاوز به کودکان وجود نداره...شاید استدلال شما اینه که هزینه کردن مادی برای برای نگهداری چنین افرادی در زندان بی مورد پس بهتره که از شرشون بوسیله اعدام راحت بشیم! که این هم درست نیست چون این افراد باید از نظر روانی روشون مطالعه بشه و بهترین کیسها واسه شناسایی ناهنجاریهایی که شما ذکر کردید همین ها هستند در ضمن مرگ این افراد که مجازات به حساب نمیاد بلکه لطف بیجایی هست که در حق اینها میشه..اصولا آدمهای منحرف و روانپریش زندگی پر درد و رنجی دارند(اکثرا بخاطر کودکی وحشتناکشون) و هیچ چیز براشون زجرآورتر از زندگی کردن اون هم در زندان و تحت نظر نیست..
با یک نمونه وحشتناکش آشنا بشید (http://en.wikipedia.org/wiki/John_Wayne_Gacy)
Russell
11-25-2010, 10:22 AM
اصولاً مجازات رو برای این انجام میدند که اون فرد رفتار بهتری در آینده داشته باشه.آخرین باری که من چک کردم افراد مرده رفتاری ندارند که بخواد خوب یا بد باشه.
این فقط یه حس انتقام کور هست که بوسیله الاهیات در قانون اومده و ما در قرن 21 مجبوریم برای این بدیهات بجنگیم.
kourosh_bikhoda
11-25-2010, 11:50 AM
کسی که برای چندمین بار برای تجاوز به کودکان دستگیر میشود ، کسی که ۲۰ سال به دختر خود تجاوز میکند و ۷ تا بچه از او به وجود میآورد ، اینها حق زندگی در دنیا را ندارند و هر نفسی که میکشند اکسیژن یک شخص دیگر را حرام میکنند ، من در مورد خاص %۱۰۰ موافق اعدام هستم.
به قول دوستان میتونید با گرفتن حقوق شهروندی از اینجور افراد، خطر اونها رو کنترل کنید. ولی اینجور احکام همینطور شکمی صادر نمیشند کسرای گرامی. اینکه اینها حق زندگی در دنیا ندارند رو شما نمیتونید بیان کنید چون شما خدا نیستید. درست مثل نوشته ای که هوادار دموکراسی جان گذاشت، میشه تعبیر به این کرد که کشتن رو با کشتن نباید جواب داد. به نظر من در این صورت، اون حکومت و دستگاه قضایی که اعدام رو اجرا میکنه، خودش به جرگه قاتلان و کسانی که نفس رو با قصد از یک موجود زنده میگیرند می پیونده.
Theodor Herzl
11-25-2010, 08:10 PM
افرادی که من موافق اعدام آنها هستم ، معمولان تمامی دوران زندان خودشون رو در انفرادی و یا با یک هم سلولی میگذرونند و از اونها هم کاری کشیده نمیشه. زندانبانها هم ساعتی بالای ۲۵-۳۰ دلار حقوق میگیرند که امنیت اینها رو حفظ کنند ، حال حقوق پلیس رو که حساب نکنید. بعد هم در غرب این نیست که طرف تا آخر عمر در زندان بمونه ، حبس ابدیها بعد ۲۰ سال میتونن تقاضای بخشش کنند و بیرون بیایند ، اگر باز دوباره به یک کودک تجاوز کردند که امار نشون میده اکثریت این افراد دوباره به جرم خود برمیگردند ، شما حاضرید مسئولیت رو قبول کنید؟ جدا از اینکه سالانه هزاران هزار دلار انگار به چاه ریخته میشه ، اکثریت قریب به اتفاق این افراد باز نیز مرتکب جرم میشوند ، دلایل زندان و سیستم مجازات نیز فقط پیشگیری از جرم نیست ، باید شما بدونید وقتی یک کاری انجام میدهید ، یک اتفاقی خواهد افتاد و مجازات میشوید ، من چسی روشن فکری هم بلد نیستم ، دلم بسوز واسه کسانی که به بچهها رحم نمیکنند یا کسی که با چکش سر زنش رو خرد کرده.
sonixax
11-25-2010, 10:02 PM
افرادی که من موافق اعدام آنها هستم ، معمولان تمامی دوران زندان خودشون رو در انفرادی و یا با یک هم سلولی میگذرونند و از اونها هم کاری کشیده نمیشه. زندانبانها هم ساعتی بالای ۲۵-۳۰ دلار حقوق میگیرند که امنیت اینها رو حفظ کنند ، حال حقوق پلیس رو که حساب نکنید. بعد هم در غرب این نیست که طرف تا آخر عمر در زندان بمونه ، حبس ابدیها بعد ۲۰ سال میتونن تقاضای بخشش کنند و بیرون بیایند ، اگر باز دوباره به یک کودک تجاوز کردند که امار نشون میده اکثریت این افراد دوباره به جرم خود برمیگردند ، شما حاضرید مسئولیت رو قبول کنید؟ جدا از اینکه سالانه هزاران هزار دلار انگار به چاه ریخته میشه ، اکثریت قریب به اتفاق این افراد باز نیز مرتکب جرم میشوند ، دلایل زندان و سیستم مجازات نیز فقط پیشگیری از جرم نیست ، باید شما بدونید وقتی یک کاری انجام میدهید ، یک اتفاقی خواهد افتاد و مجازات میشوید ، من چسی روشن فکری هم بلد نیستم ، دلم بسوز واسه کسانی که به بچهها رحم نمیکنند یا کسی که با چکش سر زنش رو خرد کرده.
به هر حال کشتن این افراد یعنی پاک کردن صورت مساله و هیچ تضمینی نیست که افرادی مانند اینها تکرار نشوند ! ولی مطالعه های روانشناسی روی این افراد میتونه کمک کنه که از ساخته شدن چنین افرادی در جامعه جلوگیری بشه . تجربه نشان داده که کشتن این افراد به هیچ عنوان از تکرار شدنشان جلوگیری نمیکند و آنهایی هم که هنوز آزادند از سرنوشت اینهایی که کشته میشوند درس نمیگیرند آنهایی هم که در آینده قراره زاده بشوند هم که اصلن اینها رو ندیدند که بخواهند متنبه بشوند یا بترسند که یک وقتی جانی و روان پریش نشوند .
از آنجایی که هیچ فردی از شکم مادرش جانی و آدم کش و ... بیرون نمی آید ، مطالعات روانشانسی روی این افراد و پیدا کردن منشا اینکه چرا این افراد این طوری شدند و در پی راه چاره بودن برای جلوگیری از تکثیرشان خیلی بیشتر کمک میکنه تا اعدام چپ و راستیشان .
کشتن این افراد درست مثل این میمونه که در یک شهری یا کشوری یک بیماری شیوع پیدا کرده و به جای پیدا کردن راه درمان بگیریم هر کسی که بیمار شده راه بکشیم و بسوزانیم و ...
Theodor Herzl
11-25-2010, 10:28 PM
به هر حال کشتن این افراد یعنی پاک کردن صورت مساله
خوب زندانی کردن هم با این منطق شما یک نوع پاک کردن صورت مساله است ، شخص مجرم را از میان اجتماع میگیریم ، فقط در مورد زندان احتمال آزادی دوباره او هست.
هیچ تضمینی نیست که افرادی مانند اینها تکرار نشوند !
خیر تضمینی نیست ، ولی تضمین این هست که آن افراد که دیگر امیدی به بهبود آنها نیست دیگر این جرمها را تکرار نخواهند کرد.
ولی مطالعه های روانشناسی روی این افراد میتونه کمک کنه که از ساخته شدن چنین افرادی در جامعه جلوگیری بشه .
خوب این چه نوع مجازاتی هست که شخص برود در یک بیمارستان روانی ، ۳ وعده غذا به او بدهند ، تلویزیون ، رادیو ، تخت خواب تمیز ، حمام و همه چی ، همین هست که یک بهانه برای مجرمین شده است که خود را به جنون میزنند و از مجازات فرار میکنند ، تازه همان مجازات حبس ابد ، در این مورد نیز بجای ۲۰ سال زیر ۳-۴ سال مجرم از بیمارستان مرخص میشود و هیچی به هیچی! بعد هم فکر میکنم تا به امروز هرچه مطلع در مورد اینکه چرا یک نفر کودک آزار میشود انجام شده است!
کشتن این افراد درست مثل این میمونه که در یک شهری یا کشوری یک بیماری شیوع پیدا کرده و به جای پیدا کردن راه درمان بگیریم هر کسی که بیمار شده راه بکشیم و بسوزانیم و ...
خوب این مثال شما اشتباه است ، معمولا انسان سالم نمیخواهد مریض شود ، ولی کسی که از روی قصد میرود و تجاوز یا قتل میکند مریض نیست ، بلکه مجرم است.
sonixax
11-25-2010, 10:32 PM
خوب زندانی کردن هم با این منطق شما یک نوع پاک کردن صورت مساله است ، شخص مجرم را از میان اجتماع میگیریم ، فقط در مورد زندان احتمال آزادی دوباره او هست.
زندانی کردن فرصت مطالعه روی آنها را فراهم میکند .
خیر تضمینی نیست ، ولی تضمین این هست که آن افراد که دیگر امیدی به بهبود آنها نیست دیگر این جرمها را تکرار نخواهند کرد.
آنهایی هم که امیدی به بهبودیشان نیست ، نمونه های بسیار خوبی برای مطالعات روانشانسی هستند .
خوب این چه نوع مجازاتی هست که شخص برود در یک بیمارستان روانی ، ۳ وعده غذا به او بدهند ، تلویزیون ، رادیو ، تخت خواب تمیز ، حمام و همه چی ، همین هست که یک بهانه برای مجرمین شده است که خود را به جنون میزنند و از مجازات فرار میکنند ، تازه همان مجازات حبس ابد ، در این مورد نیز بجای ۲۰ سال زیر ۳-۴ سال مجرم از بیمارستان مرخص میشود و هیچی به هیچی! بعد هم فکر میکنم تا به امروز هرچه مطلع در مورد اینکه چرا یک نفر کودک آزار میشود انجام شده است!
خیر ، اگر هر مطالعه ای در این باره لازم بود انجام شده بود راه حل های مناسب برای آن هم ارائه شده بود و % ارتکاب به جرم از طریق درمان و آموزش های اجتماعی کاهش پیدا کرده بود .
خوب شما اشتباه است ، معمولا انسان سالم نمیخواهد مریض شود ، ولی کسی که از روی قصد میرود و تجاوز یا قتل میکند مریض نیست ، بلکه مجرم است.
کسی که از روی قصد میرود تجاوز میکند و آدم میکشد اتفاقن خیلی هم مریض است - روان آن شخص مریض است و باید مداوا شود و یا راه هایی برای درمان این افراد پیدا شود . مگر شما فقط بیماری را در ویروس و باکتری و کرم و تصادف و اینها میدانید ؟
kourosh_bikhoda
11-25-2010, 11:04 PM
من چسی روشن فکری هم بلد نیستم
من متوجه هستم که قانع کردن انسانی به دینداری شما که از آداب و سنن 3، 4 هزار سال پیش پیروی میکنه چقدر سخته. بالاخره باید شماها هم روزی با قوانین و نرم های دنیای مدرن و انسانمدار کنار بیاید.[color="silver"]
---------- ارسال جدید اضافه شده در 01:34 am ---------- ارسال قبلی در 01:34 am ----------
این خیلی مسخره و تأسف باره که یک حکومت قاتل باشه و دستگاه قضاییش کشتارگاه انسان های آلوده یا مریض یا کسانی باشه که محصول تربیت ها و داشته های همون اجتماع هستند. جالبه کسانی که نظرشون درباره اعدام مثبت هست بیشتر دیندار هستند و در این باره استدلالاتی می کنند بر مبنای دخل و خرج نگهداشتن زندانی ها یا همون محصولات جامعه! اگر یک بیخدا مثلن من چنین حرفی میزدم فورن جوینده میومد میگفت شما ماتریالیست ها سود مادّی و فلان و فلان!
Mehrbod
11-26-2010, 12:43 AM
کسی که برای چندمین بار برای تجاوز به کودکان دستگیر میشود ، کسی که ۲۰ سال به دختر خود تجاوز میکند و ۷ تا بچه از او به وجود میآورد ، اینها حق زندگی در دنیا را ندارند و هر نفسی که میکشند اکسیژن یک شخص دیگر را حرام میکنند ، من در مورد خاص %۱۰۰ موافق اعدام هستم.
من سد در سد در اینکه چنین آدمی شایستگی زندگی کردن ندارد را با شما همرایام.
اما دشواری کار اینجاست که هیچگاه نمیتوان سد در سد, به دولتی که حق اعدام شهروندانش دارد اعتماد نمود.
به بیان دیگر, ما اینجا حکم اعدام را برای این برنمیداریم که این جانی پست اکسیژن
ما را بگیرد, بلکه جلوی کشته شدن آدمهای بدردبخور و از میان رفتن آزادی بیان را
میگیریم؛ داشتن هرگونه حکم اعدام, همواره دستآویزی برای دولت خواهد بود
که به سادگی و با انگ زدن و چسباندن آن مورد بسیار ویژه, مخالف خود را حذف فیزیکی کند.
Theodor Herzl
11-26-2010, 05:37 PM
اما دشواری کار اینجاست که هیچگاه نمیتوان سد در سد, به دولتی که حق اعدام شهروندانش دارد اعتماد نمو
به دولت آمریکا چه؟ خوب معلوم است که در جمهوری اسلامی یا چین به علت اینکه سیستم قضایی عادلانه ای وجود ندارد ، پس حکم اعدام نیز ناعادلانه است ، ولی در جامعه آمریکا که خالد شیخ محمد از حق داشتن وکیل برخوردار است ، به عقیده من سیستم قضایی توانایی صدور حکم عادلانه در مورد مساله اعدام را دارد
---------- ارسال جدید اضافه شده در 05:37 pm ---------- ارسال قبلی در 05:33 pm ----------
من متوجه هستم که قانع کردن انسانی به دینداری شما که از آداب و سنن 3، 4 هزار سال پیش پیروی میکنه چقدر سخته. بالاخره باید شماها هم روزی با قوانین و نرم های دنیای مدرن و انسانمدار کنار بیاید
اصلا ربطی به مذهب نداره صحبت من ، در جامعه آمریکا چه؟ در آنجا نیز قوانین تورات و انجیل حکم است؟ یا قوانین قضایی سکولار؟ پس این استدلال شما که تایید حکم اعدام در مورد خاص به دین دار بودن برمیگردد اشتباه است ، بسیاری از فلاسفه بی دین نیز موافق حکم اعدام بوده اند.
sonixax
11-26-2010, 05:47 PM
البته کسرا جان در همه جای آمریکا هم حکم اعدام وجود ندارد و تنها در برخی ایالاتش هست که همون هم کلی مخالف داره و احتمال برچیده شدنش هست .
kourosh_bikhoda
11-26-2010, 09:25 PM
اصلا ربطی به مذهب نداره صحبت من ، در جامعه آمریکا چه؟ در آنجا نیز قوانین تورات و انجیل حکم است؟ یا قوانین قضایی سکولار؟ پس این استدلال شما که تایید حکم اعدام در مورد خاص به دین دار بودن برمیگردد اشتباه است ، بسیاری از فلاسفه بی دین نیز موافق حکم اعدام بوده اند.
ما هم خیر سرمون داریم تلاش میکنیم اینجا درباره اعدام فلسفه بافی کنیم دیگه! پس شماییکه برای اثبات حقانیت موضعت صحبتی از فلسفه و تحلیل میکنید، «چسی روشنفکری» و این خزعبلات رو کنار بذارید.
Reactor
11-26-2010, 10:44 PM
درسته که اعدام پاک کردن صورت مسئلست.. اما یک قاتل زنجیره ای یا یک فرد بچه باز متجاوز که احتمال فرار از زندانش میره باید اعدام بشه چون ممکنه خیلی انسان های بیگناه دیگه رو به کشتن بده. در زمان حاضر چاره ی دیگری نیست! لااقل فعلا نیست! شاید بعدا علم پیشرفت کنه و راه حلی پیدا بشه و بشه عقده های دوران کودکی این افراد رو درمان کرد و تبدیلشون کرد به یک آدم سالم و هنجار.. مطمئنا سیستم در این جور موارد مقصر اصلیه که چطور همچین آدم های نابهنجاری در این سیستم رشد کردند که بتوانند اینطور به افراد صدمه بزنند! اما خوب این رو هم باید در نظر بگیریم که به نظر میاد تو اکثر کشورهایی که حکم اعدام جاریه بیشتر از اینکه انسان های گناهکار رو مجازات کنند بیشتر انسان های بیگناه رو با انگ زدن گناهکار میکنند و سپس مجازات میکنند! من با سیستم قضایی امریکا موافقم! کسی رو بدون سند و مدرک معتبر اعدام نمیکنن اما کسی رو که اعدام میکنند لیاقت اعدام رو حتما داشته! حالا شاید تعداد کمی بیگناه هم در این چندین سال مجازات شده باشند که میشه تعمیمش داد به اینکه این هم یک سیستم انسانیه و خطاهایی داره (ولی باز هم قربانی شدن این تعداد کم انسان بیگناه توسط سیستم قضایی خیلی کمتر از تعداد انسان های بیگناه دیگری هستند که در صورت فرار فقط یک قاتل زنجیره ای جونشون گرفته میشه!) سیستم قضایی امریکا بنظرم تا الان بهترین بوده و خیلی افراد سعی میکنند روز بروز بهترش کنند.
Mehrbod
11-29-2010, 01:33 AM
به دولت آمریکا چه؟ خوب معلوم است که در جمهوری اسلامی یا چین به علت اینکه سیستم قضایی عادلانه ای وجود ندارد ، پس حکم اعدام نیز ناعادلانه است ، ولی در جامعه آمریکا که خالد شیخ محمد از حق داشتن وکیل برخوردار است ، به عقیده من سیستم قضایی توانایی صدور حکم عادلانه در مورد مساله اعدام را دارد<font color="silver">
ببینید, سخن این نیست که اگر همین امروز حکم اعدام را داشته باشیم چه
میشود, سخن این است که با داشتن حکم اعدام, در سالهای پیشرو چه خواهد شد.
همچنین, شما میگویید امروز دولت آمریکا کار قضاوت را به حد کمال و بدون هیچگونه اشتباهی انجام میدهد؟
جدا از آنکه ادعای آورده شده بسیار نامنطقی و عجیب است, نیازی
به استناد به نادرستی آن حتی نمیرود و ما این را از شما میپذیریم.
ولی برای آینده چه؟ آیا دولت آمریکا برای ده سال آینده نیز همین اندازه خوب خواهد ماند؟
اگر در یکی از انتخابات مردم اشتباه کردند و حزب نادرستی به قدرت
رسید و خواست مخالفان خود را به سادگی حذف فیزیکی کند چه؟
آیا شما میتوانید برای ما تضمین و گارانتی کنید که هیچگاه این رویداد رخ نخواهد داد؟
sonixax
11-29-2010, 01:48 AM
همین نکته که بسیاری افراد اعدام شده اند و پس از اعدام بیگناهیشان اثبات شده ، خودش به اندازه کافی قدرتمند هست که حکم قرون وسطایی اعدام را باید برچید .
Theodor Herzl
11-29-2010, 02:11 AM
ببینید, سخن این نیست که اگر همین امروز حکم اعدام را داشته باشیم چه
میشود, سخن این است که با داشتن حکم اعدام, در سالهای پیشرو چه خواهد شد.
همچنین, شما میگویید امروز دولت آمریکا کار قضاوت را به حد کمال و بدون هیچگونه اشتباهی انجام میدهد؟
جدا از آنکه ادعای آورده شده بسیار نامنطقی و عجیب است, نیازی
به استناد به نادرستی آن حتی نمیرود و ما این را از شما میپذیریم.
ولی برای آینده چه؟ آیا دولت آمریکا برای ده سال آینده نیز همین اندازه خوب خواهد ماند؟
اگر در یکی از انتخابات مردم اشتباه کردند و حزب نادرستی به قدرت
رسید و خواست مخالفان خود را به سادگی حذف فیزیکی کند چه؟
آیا شما میتوانید برای ما تضمین و گارانتی کنید که هیچگاه این رویداد رخ نخواهد داد؟
تنها دلیلی که من موافق اعدام در مورد خاص هستم این هست که به نظرم حبس ابد در مورد مثلا کسی که برای دفعه چهارم تجاوز دستگیر شده است کافی نیست ، اگر مجازاتی غیر از حبس ابد و اعدام که میتواند در مورد این افراد اجرا شود که هزینه سنگینی هم برای اعمال مجرمانه آنها باشد.من مخالف نیستم ، در زمان فیمابین اگر دولتی دمکراتیک که مراحل قضایی عادلانهای داشته باشد در سر کار باشد ، من حکم اعدام را به حبس ابد ترجیح می دهم.
Theodor Herzl
12-01-2010, 07:57 AM
آقا من از اعدام شهلا جاهد خیلی متاثر شدم :22:، به احتمال زیاد قتل کار او نبود ، با اینکه من موافق اعدام در مواردی بسیار نادر هستم ، ولی چون امکان بازگشت افراد بیگناه در صورت اعدام نیست ، کلا این حکم اجرا نشود بهتر است.
pentageromman
12-01-2010, 02:06 PM
در موارد قتل عمد , تجاوز به شرطی که فرد ديگه قادر به ادامه زندگی نباشه يا صدمه روحی غير قابل جبران بخوره و تجزيه طلبی مسلحانه موافقم،
Anarchy
12-04-2010, 12:47 AM
آقا من از اعدام شهلا جاهد خیلی متاثر شدم ، به احتمال زیاد قتل کار او نبود
اتفاقا به احتمال بسیار زیاد کار خودش بود!!!
sonixax
12-04-2010, 02:13 AM
اتفاقا به احتمال بسیار زیاد کار خودش بود!!!
بنده هم فکر میکنم کار او نبوده ، به خصوص که در پرونده قید شده بود که بر روی آلت تناسلی زن ممد خانی ترشحات مردانه دیده شده و همین طور یک حوله خیس در حمام .
این شهلا هم طفلی ، شد مثل دل آرا - به خاطر عشق به طرف قبول کرد و بعدش فهمید چه کلاه گشادی سرش رفته .
Anarchy
12-04-2010, 10:54 AM
بنده هم فکر میکنم کار او نبوده ، به خصوص که در پرونده قید شده بود که بر روی آلت تناسلی زن ممد خانی ترشحات مردانه دیده شده و همین طور یک حوله خیس در حمام .
این شهلا هم طفلی ، شد مثل دل آرا - به خاطر عشق به طرف قبول کرد و بعدش فهمید چه کلاه گشادی سرش رفته .
میشه لینکی بدی از این قسمتی که گفتی!!! به خاطر عشق؟! که چی بشه؟!
sonixax
12-04-2010, 03:28 PM
میشه لینکی بدی از این قسمتی که گفتی!!! به خاطر عشق؟! که چی بشه؟!
لینک ندارم ، ولی توی فیلم کارت قرمز توی دادگاهش میگه : "قتل رو به خاطر درخواست ناصر قبول کردم وگرنه کار من نیست" .
Anarchy
12-04-2010, 04:03 PM
لینک ندارم ، ولی توی فیلم کارت قرمز توی دادگاهش میگه : "قتل رو به خاطر درخواست ناصر قبول کردم وگرنه کار من نیست" .
درسته دیدم این فیلم رو اما اگه به فرض هم خودش مستقیما قاتل نبوده در جریان قتل دخالت داشته!! مدارک کاملا نشون میده و دیگه همه چیز رو نباید سیا سی کنیم... ولی اعدام واقعا غیر انسانی هست.خیلی ناراحت شدم وقتی شرح اون صحنه اعدام رو خوندم!!! برادر مقتول خودش صندلی رو از زیر پای شهلا کشیده!! به نظر من که اونم یه قاتل هست... چطور میشه همچین کاری کرد!!! قاتل اصلی هم اون محمدخانی مفنگی معتاد هست که به خاطر هوس بازیش دو تا زن رو نابود کرد...
Ouroboros
12-15-2010, 03:45 PM
من مخالف ِ اعدام هستم، به چند دلیل:
1. گزاره ی ِ اخلاقی که از طریق ِ آن، قتل را تخطئه می کنیم عبارتست از «هیچ انسانی، حق گرفتن جان انسان دیگری را ندارد». قائل بودن به حکم ِ اعدام نوعی خودابطال گری و خارج شدن از سرحدات ِ این گزاره است.
2. هر نوع دولتی، منتخب یا غیرمنتخب، صلاحیت دارا بودن اختیار بر جان ِ شهروندان ِ خود را ندارد. نوعی ابزار ِ بسیار خطرناک است که باید همواره و تحت هر شرایطی، از اختیار هر دولتی خارج باشد.
3. مدرکی وجود ندارد که ارتباط ِ مثبت میان ِ اعدام و امنیت اجتماعی را تشریح بکند. امتداد ِ وجود ِ قتل، تجاوز، سرقت و غیره در جوامعی که در آنها احکامی چون اعدام به اجرا در می آیند گواه این مدعاست.
4. تحمیل ِ وظیفه ی ِ قتل ِ یک انسان دیگر به مجری یا کارمند ِ قانون، عملی وحشیانه و غیرقابل ِ توجیه است. مامور ِ اعدام در بهترین شرایط شخصی ضربه خورده و ضدجامعه خواهد شد، و در بدترین شرایط سادیستی بسیار خطرناک.
پ.ن: از جمله استدلالات که نه، استحماراتی که برخی ایرانیان هنگام مواجه با مخالفین حکم ِ اعدام می کنند اینست که «اگر عزیز ِ خودت را هم کشته بودند همین موضع را می داشتی؟». در پاسخ به این گزاره باید گفت که «قطعا نه». و باید اضافه کرد که اصلا فلسفه ی ِ وجودی دستگاه ِ عدالت نیز همین است که کاملا «بی طرف» عمل کرده، امنیت و مصالح ِ بلندمدت اجتماعی را در اولویت قرار بدهد. و مصلحتِ هرجامعه ی انسانی ِ سالمی در بستن ِ دایره ی ِ تکرار خشونت خواهد بود. قرار نیست عدالت طرف ِ قربانی را بگیرد و امیال ِ «انتقام جویانه»ی او را ارضا بکند. مثلا در مواردی مثل قاتلین سریالی، اینها بهترین متریال ِ مطالعاتی ِ جامعه برای جلوگیری از رشد و بازتولید چنان هیولاهایی هستند. و یا جنایتکاران جنگی، اسنادی زنده و متحرک برای یادآوری ِ فاجعه و جلوگیری از تکرار تاریخ هستند..
kheradgera
12-16-2010, 02:17 AM
من با اعدام مخالفم ولی برای برخی از افراد که جنایات بسیار فجیعی انجام داده اند با زندان با کار سخت موافقم و مخالفم با اینکه بیش از حد جو گیر شویم و چنین موجوداتی را به حال خود در زندان بگذاریم و سالی چند میلیون تومان از پول مملکت را در حالی که گرسنگان بسیاری در مملکت حتی پول خرید نان ندارند خرج آنها کنیم و آنها در ازای آن پول هیچ خدمتی به جامعه نکنند.
منابع اقتصادی یک کشور محدود است و نمی توان مفت مفت خرج یک جانی را داد.
sonixax
12-16-2010, 05:01 PM
من با اعدام مخالفم ولی برای برخی از افراد که جنایات بسیار فجیعی انجام داده اند با زندان با کار سخت موافقم و مخالفم با اینکه بیش از حد جو گیر شویم و چنین موجوداتی را به حال خود در زندان بگذاریم و سالی چند میلیون تومان از پول مملکت را در حالی که گرسنگان بسیاری در مملکت حتی پول خرید نان ندارند خرج آنها کنیم و آنها در ازای آن پول هیچ خدمتی به جامعه نکنند. منابع اقتصادی یک کشور محدود است و نمی توان مفت مفت خرج یک جانی را داد.
کلن کار اجباری باید برای هر مجرمی باشد که زندان را با خانه خاله عوضی نگیرد - در آمد کارش هم بخشی به خودش داده شود و بخشی به جیب مبارک ملت .
روزبه2
12-16-2010, 09:22 PM
از نظر روان شناسان و جامعه شناسان اعدام مجازاتي كاملا مردود است ! چرا كه ترويج حس خونريزي و بي ارزش بودن جان انسان را در جامعه ترويج ميكند !
اشتباه بزرگ كساني كه با اعدام موافقند ولي ادعاي مخالفت با خشونت اجتماعي رو دارند ... دراينه كه : مسولين صدور اين حكم و اجرايش جزء مردم هستن نه اهل مريخ ... وقتي به بخشي از مردم كشور اجازه بازي با جان آدم ها را ميدهيم ... توقع برچيده شدن استبداد و خشونت اجتماعي رو نبايد داشته باشيم !
مگه در سال چند نفر محكوم يه اعدام داريم كه هزينه اش بار سنگيني به دوش دولت باشه؟ با مردن محكوم هيچي عوض نميشه جز روح و روان بخشي از جامعه كه سنگدل تر از قبل ميشن !
sonixax
12-17-2010, 08:43 PM
گویا یکی از اینهایی که میخواسته چابهار رو بتروکنه بمبش عمل نکرده و دستگیر شده !
خوب برای این آدم در جمهوری اسلامی 100% حکم اعدام در نظر گرفته میشه .
حالا ببینید ، این طرف میخواسته خودش رو بترکونه - نشده ، گرفتنش میخوان اعدامش کنند . چه فرقی داره ؟
مثلن میشه درس عبرت واسه باقی انتحاری ها ؟ یا با کشتنش یک لکه ننگ پاک میشه و هزینه بیخودی نیست و ... اول و آخر این لکه ننگ پاک میشد !
kheradgera
12-17-2010, 09:00 PM
گویا یکی از اینهایی که میخواسته چابهار رو بتروکنه بمبش عمل نکرده و دستگیر شده !
خوب برای این آدم در جمهوری اسلامی 100% حکم اعدام در نظر گرفته میشه .
حالا ببینید ، این طرف میخواسته خودش رو بترکونه - نشده ، گرفتنش میخوان اعدامش کنند . چه فرقی داره ؟
مثلن میشه درس عبرت واسه باقی انتحاری ها ؟ یا با کشتنش یک لکه ننگ پاک میشه و هزینه بیخودی نیست و ... اول و آخر این لکه ننگ پاک میشد !
درس و عبرت و این حرفها برای اینها مهم نیست. تنها و تنها مهم اجرا شدن اسلام نااااااااااااب محمدی است. حالا کارشان به جامعه آسیب بزند مهم نیست بلکه به قول رضا فاضلی عزیز فقط باید بیضه مقدس اسلام حفظ شود.
Mehrbod
12-18-2010, 04:49 PM
من با اعدام مخالفم ولی برای برخی از افراد که جنایات بسیار فجیعی انجام داده اند با زندان با کار سخت موافقم و مخالفم با اینکه بیش از حد جو گیر شویم و چنین موجوداتی را به حال خود در زندان بگذاریم و سالی چند میلیون تومان از پول مملکت را در حالی که گرسنگان بسیاری در مملکت حتی پول خرید نان ندارند خرج آنها کنیم و آنها در ازای آن پول هیچ خدمتی به جامعه نکنند.
منابع اقتصادی یک کشور محدود است و نمی توان مفت مفت خرج یک جانی را داد.
دشواری اینجاست که نمیتوان با قطعیت گفت چه کسی جانی است و چه کسی سیاستمدار مخالف دولت برچسب جانی خورده.
kheradgera
12-18-2010, 05:34 PM
دشواری اینجاست که نمیتوان با قطعیت گفت چه کسی جانی است و چه کسی سیاستمدار مخالف دولت برچسب جانی خورده.
مهربد عزیز منظور من در یک دستگاه قضایی سالم و مستقل بود نه دستگاه قضایی جمهوری اسلامی.
به عنوان نمونه کسی که چندین کودک یا زن را تجاوز کرده و شکنجه کرده و سپس کشته یک جانی است. حالا این سخنان که جامعه باعث شده او همچین کاری بکند و از این دست سخنان بررسی شان مبحثی جدا است ولی آن شخصی که چنین کارهایی کرده یا چندین انسان را کشته (به فرض که در دادگاه صالح و عادل محکوم شده) باید مجازات شود.
sonixax
12-18-2010, 05:49 PM
مهربد عزیز منظور من در یک دستگاه قضایی سالم و مستقل بود نه دستگاه قضایی جمهوری اسلامی. به عنوان نمونه کسی که چندین کودک یا زن را تجاوز کرده و شکنجه کرده و سپس کشته یک جانی است. حالا این سخنان که جامعه باعث شده او همچین کاری بکند و از این دست سخنان بررسی شان مبحثی جدا است ولی آن شخصی که چنین کارهایی کرده یا چندین انسان را کشته (به فرض که در دادگاه صالح و عادل محکوم شده) باید مجازات شود.
باید مجازات شود ، نه اینکه کشته شود - کشتن مجازات فرد نیست بلکه مجازات بازماندگان و البته ترویج خشونت است و در بسیاری موارد حس انتقام جویی به وجود می آورد .
kheradgera
12-18-2010, 05:57 PM
باید مجازات شود ، نه اینکه کشته شود - کشتن مجازات فرد نیست بلکه مجازات بازماندگان و البته ترویج خشونت است و در بسیاری موارد حس انتقام جویی به وجود می آورد .
بله درست می گویید و من مخالفتی با دیدگاه شما درباره کشتن یا بهتر است بگویم قصاص ندارم و همانگونه که در بالا گفتم معتقد به زندان با کار سخت هستم.
Russell
12-18-2010, 06:07 PM
البته زندان اين مجرمان اصلاً آسون نيست.
يك مستند جالبي بي بي سي ميداد درباره اثرات سلول انفرادي و يك محكوم به اعدامي كه مدت زيادي در انفرادي بود.واقعاً وحشتناك بود.
Mehrbod
08-26-2012, 12:30 AM
خوب دوستان دلایلشون رو بیان کنند.
من مخالفم.
با جُستار کنونی آمیخته شد
Russell
08-26-2012, 12:41 AM
این رو برای کشتار اخیر یک جانور نژادپرست آوردمش بالا.
به نظرم حبس ابد حکم درست بوده و احتمالا با وجود همین 21 سال که دادن بهش هیچوقت آزادش نکنند که این نباید فرصت دوباره جنایت بهش داده بشه.
...
پستهای قدیمی اینجا رو میخوندم،دونستن نظر کسری با عقاید جدیدش هم جالب هست.
Ouroboros
08-26-2012, 01:24 AM
بعید میدانم که او هرگز بتواند آزاد بشود، طبق قانون نروژ بعد از ۲۱ سال هر پنج سال یکبار حکم این شخص تائید خواهد شد(در صورتی که هنوز خطری برای جامعه تشخیص داده بشود)، البته گویا فقط دو بار این تمدید پنج ساله ممکن است، ولی باز حتما راه فراری در قوانین آن کشور هست که بتوان او را در قفس نگه داشت. اینجور مواقع مخالف اعدام بودن بسیار سخت است!
Russell
08-26-2012, 01:30 AM
بعید میدانم که او هرگز بتواند آزاد بشود، طبق قانون نروژ بعد از ۲۱ سال هر پنج سال یکبار حکم این شخص تائید خواهد شد(در صورتی که هنوز خطری برای جامعه تشخیص داده بشود)، البته گویا فقط دو بار این تمدید پنج ساله ممکن است، ولی باز حتما راه فراری در قوانین آن کشور هست که بتوان او را در قفس نگه داشت. اینجور مواقع مخالف اعدام بودن بسیار سخت است!
جالبه که بعد از این ماجرا مردم نروژ بیشتر موافق مهاجرت به این کشور شدن.که این البته با وجود نشون دادن حمایت مردم از قربانیان ولی جای تاسف داره که یک دیوانه میتونه نظر مردم را تغییر بده به این روش حالا به هر جهتی.
مشکل مهاجرت مسلمانان هم یک امر واقعی هست جدا از این بحث کریه نژادی،دیدیم که با چند کاریکاتور ساده در کشور آرام دانمارک که سالیانه به غزه هم کمک مالی میکرد و سابقه امپریالیستی هم نداشت چه اتفاقی افتاد.
Ouroboros
08-26-2012, 02:33 AM
مسئله بزرگ اینست که روشنفکران اروپا بدلیل عذاب وجدان ِ ناشی از قتل عام و سرکوب چندصد ملت گوناگون توسط پدرانشان هرگونه مخالفت یا انتقاد از مهاجران را نژادپرستی تلقی میکنند. اینست که عرصه رها شده در اختیار یک مشت حیوان که اصلا دلنگران ِ سلطهی مذهب یا واردات اسلام به کشورشان نیستند، بلکه با رنگ پوست مهاجران مشکل دارند. آنها که اسلامستیزی را نژادپرستانه میدانند حق دارند، چراکه خود من با وجودی که هرگز در زندگی مسلمان نبودهام بارها قربانی متلکها و نگاهها و رفتارهای ناپسند این جماعت شدهام چراکه فقط قیافهام شبیه اهالی خاورمیانه است و ریش میگذارم و روی پاسپورتم نوشته ایران.. و آنها که میگویند اسلام وحشی و مهاجم و تروریست است هم حق دارند، ولی به روش و دلایل نادرست اینرا میگویند. چپ اروپایی باید مواضع نفرتانگیز و توهینآمیز مالتیکالچریستی را رها بکند، دست به نقد همهجانبهی فاشیسم(چه اروپایی و چه اسلامی آن)بزند و عرصه را بر اراذل و اوباش ببندد، چراکه به قول شما این مشکل واقعیست، و قرار نیست بهتر بشود. باید میان دین و معتقدان به آن تفاوت قائل شد، بیشتر مسلمانان قربانیان اسلام هستند و باید از شر آن نجات پیدا بکنند.
پ.ن: نکتهی دیگری که برای من جالب است توهم مسلمانان افراطیست مبنی بر اینکه اینها همه بخشی از نبرد غرب برپاد ِ اسلام است..!! واقعا عقبماندگی ِ این جماعت تعجببرانگیز که هیچ، تحسینبرانگیز است!
Mehrbod
08-26-2012, 11:48 AM
جالبه که بعد از این ماجرا مردم نروژ بیشتر موافق مهاجرت به این کشور شدن.که این البته با وجود نشون دادن حمایت مردم از قربانیان ولی جای تاسف داره که یک دیوانه میتونه نظر مردم را تغییر بده به این روش حالا به هر جهتی.
بار یکم نیست، آنابمبر Ted Kaczynski - WiKi (http://en.wikipedia.org/wiki/Theodore_Kaczynski) هم نمونه خوبیه: Unabomber for President - WiKi (http://en.wikipedia.org/wiki/Unabomber_for_President)
sonixax
08-26-2012, 11:50 AM
مسئله بزرگ اینست که روشنفکران اروپا بدلیل عذاب وجدان ِ ناشی از قتل عام و سرکوب چندصد ملت گوناگون توسط پدرانشان هرگونه مخالفت یا انتقاد از مهاجران را نژادپرستی تلقی میکنند. اینست که عرصه رها شده در اختیار یک مشت حیوان که اصلا دلنگران ِ سلطهی مذهب یا واردات اسلام به کشورشان نیستند، بلکه با رنگ پوست مهاجران مشکل دارند. آنها که اسلامستیزی را نژادپرستانه میدانند حق دارند، چراکه خود من با وجودی که هرگز در زندگی مسلمان نبودهام بارها قربانی متلکها و نگاهها و رفتارهای ناپسند این جماعت شدهام چراکه فقط قیافهام شبیه اهالی خاورمیانه است و ریش میگذارم و روی پاسپورتم نوشته ایران.. و آنها که میگویند اسلام وحشی و مهاجم و تروریست است هم حق دارند، ولی به روش و دلایل نادرست اینرا میگویند. چپ اروپایی باید مواضع نفرتانگیز و توهینآمیز مالتیکالچریستی را رها بکند، دست به نقد همهجانبهی فاشیسم(چه اروپایی و چه اسلامی آن)بزند و عرصه را بر اراذل و اوباش ببندد، چراکه به قول شما این مشکل واقعیست، و قرار نیست بهتر بشود. باید میان دین و معتقدان به آن تفاوت قائل شد، بیشتر مسلمانان قربانیان اسلام هستند و باید از شر آن نجات پیدا بکنند.
پ.ن: نکتهی دیگری که برای من جالب است توهم مسلمانان افراطیست مبنی بر اینکه اینها همه بخشی از نبرد غرب برپاد ِ اسلام است..!! واقعا عقبماندگی ِ این جماعت تعجببرانگیز که هیچ، تحسینبرانگیز است!
امیرجان ، البته بنده به اروپایی ها هم حق میدهم .
مسلمانان اینجا عمومن چند دسته هستند :
۱ - اسمن مسلمان
۲ - نیمچه مسلمان (ممکنه روسری هم سرشون بکنند)
۳ - مسلمان خرکی (ریش خرکی میگذارند ، برقع میبندند و ...)
دسته اول که هیچی ! دسته ی دوم هم عمومن ترکها هستند که خیلی هم موجودات خوبی هستند و من تا به حال ندیدم کسی بهشون نگاه نژاد پرستانه داشته باشه .
ولی دسته سوم موجوداتی هستند که من اصلن نمیدانم در اروپا چه میکنند !
اینها مدام در خیابان راه میروند و به اروپایی جماعت متلک میندازند آن هم از نوع نژاد پرستانه برای مثال به آلمانی ها میگویند سیبزمینی که اشاره دارد به خوراک و رنگ موی سرشان .
مدام از اسلام دم میزنند .
مثل وحوش زندگی میکنند حتا هنگام خوردن !
کثیف هستند و بوی گند میدهند
به نا مسلمان جماعت میگویند نجس
روی دوربین تبلت یا موبایل یا لپتاپشان برچسب میچسبانند که یک وقتی تصویری ازشان ثبت نشود !
و داستان هایی از این دست که یحتمل خودتان هم میدانید .
جالبه که اکثرن هم از کشور های ثروتمندی هستند و با این ریخت و قیافه و رفتار و اعتقاد در کشور خودشان خیلی بیشتر هم از طرف حکومت ساپورت میشوند . من مانده ام اینها در اروپا چه غلطی میخورند !
Agnostic
08-27-2012, 03:39 PM
اعدام تروریستهایی که علیه لیبرالیسم و دموکراسی قتل انجام دهند + قتل عمد در صورت درخواست قصاص = درست میدانم.
با اعدام به خاطر عقیده و دزدی و اختلاص و هر چیز دیگری غیر از اقدام به قتل ، مخالفم .
فقط اگر کسی قتل عمد یا قتل مذهبی و تروریستی انجام داد اعدامش مجاز است.
همچنین با اعدام آمرین به قتل موافقم در حالیکه عمل کننده را اعدام می کنند و به آمرین کاری ندارند!
Nocturne
08-27-2012, 04:09 PM
من با اعدام مطلقا مخالف نیستم، من معتقدم بهتره وقتی کسی جرم بزرگی مرتکب میشه یک گروه روانشناس و جامعه شناس جلسه ای در این مورد برگزار کنند و تصمیم بگیرند که آیا مجرم بعد از گذشت مدتی در زندان و کار شدن بر روی شخصیت اجتماعیش قابلیت اینکه به عنوان یک انسان که به بقیه آسیبی نمیزنه میتونه به اجتماع برگرده یا نمیتونه، اگر نمیتونه به نظرم کشته بشه بهتره، البته نه به روش های وحشیانه و قرون وسطایی، این کشته شدن رو هم فقط به خاطر هزینه ای که روی دست اجتماع میزاره درست میدونم و نه چیز دیگری.
sonixax
08-27-2012, 06:07 PM
اعدام تروریستهایی که علیه لیبرالیسم و دموکراسی قتل انجام دهند + قتل عمد در صورت درخواست قصاص = درست میدانم.
با اعدام به خاطر عقیده و دزدی و اختلاص و هر چیز دیگری غیر از اقدام به قتل ، مخالفم .
فقط اگر کسی قتل عمد یا قتل مذهبی و تروریستی انجام داد اعدامش مجاز است.
همچنین با اعدام آمرین به قتل موافقم در حالیکه عمل کننده را اعدام می کنند و به آمرین کاری ندارند!
خیلی ها به اتهام قتل عمد بازداشت و محاكمه میشوند ، دادگاه رای به گناهكار بودنشان میدهد و پس از اعدام معلوم میشود كه بیگناه بوده اند .
برای همین بنده صد در صد با اعدام مخالفم ، حتا اگریك بیگناه هم كشته شود خیلی زیاد است .
Anarchy
08-31-2012, 08:43 AM
اعدام تروریستهایی که علیه لیبرالیسم و دموکراسی قتل انجام دهند + قتل عمد در صورت درخواست قصاص = درست میدانم.
با اعدام به خاطر عقیده و دزدی و اختلاص و هر چیز دیگری غیر از اقدام به قتل ، مخالفم .
فقط اگر کسی قتل عمد یا قتل مذهبی و تروریستی انجام داد اعدامش مجاز است.
همچنین با اعدام آمرین به قتل موافقم در حالیکه عمل کننده را اعدام می کنند و به آمرین کاری ندارند!
من مخالفم مخصوصا با مورد اول شما که که قصاص و در واقع داستان انتقام گیری صرف از طرف بازمانده های مقتول باشه...این کار هیچ ربطی به اجرای عدالت نداره.کمااینکه در جوامع اسلامی طرف میتونه با یه رضایت گرفتن و دادن پول از این مجازات پوچ فرار کنه...
من با اعدام مطلقا مخالف نیستم، من معتقدم بهتره وقتی کسی جرم بزرگی مرتکب میشه یک گروه روانشناس و جامعه شناس جلسه ای در این مورد برگزار کنند و تصمیم بگیرند که آیا مجرم بعد از گذشت مدتی در زندان و کار شدن بر روی شخصیت اجتماعیش قابلیت اینکه به عنوان یک انسان که به بقیه آسیبی نمیزنه میتونه به اجتماع برگرده یا نمیتونه، اگر نمیتونه به نظرم کشته بشه بهتره، البته نه به روش های وحشیانه و قرون وسطایی، این کشته شدن رو هم فقط به خاطر هزینه ای که روی دست اجتماع میزاره درست میدونم و نه چیز دیگری.
خب این کار عملا شدنی نیست..اول اینکه هیچ کس نمیتونه آینده رو پیش بینی کنه به طور قطعی و دوم اینکه هیچ گروه مستقلی 100% ای رو نمیشه با این اندازه علم و دانش که بر سر جون یه انسان تصمیم بگیره رو پیدا کرد...در واقع کاملا خطای انسانی تاثیر گذاری رو در چنین صورتی خواهیم دید..
-------------------------------------------------------------------------------------------
داستان اعدام اینه که باید دید فلسفه اون چیه...آیا اجرای عدالت هست یا انتقام؟ به قول راسل گرامی در بحث دیگه ای اصولا عدالت رو پیاده کردن عملی نیست..فردی که کشته شده دیگه کشته شده و ما 1000 نفر دیگه رو هم بکشیم اون برنمیگرده جز اینکه هدفمون انتقام باشه...
پس تنها و تنها باید اون فرد رو از جامعه ایزوله کنیم تا به بقیه آسیب نرسونه...خود اعدام هم یه جور جنایت هست اما به طور سیستماتیک و ظاهرا قانونی از طرف حاکمیت و به همون اندازه هم وحشیانه...
Nocturne
08-31-2012, 01:19 PM
خب این کار عملا شدنی نیست..اول اینکه هیچ کس نمیتونه آینده رو پیش بینی کنه به طور قطعی و دوم اینکه هیچ گروه مستقلی 100% ای رو نمیشه با این اندازه علم و دانش که بر سر جون یه انسان تصمیم بگیره رو پیدا کرد...در واقع کاملا خطای انسانی تاثیر گذاری رو در چنین صورتی خواهیم دید..
به نظر من شدنی هست، به طور مثال فرض کنید کسی که سنش بالای پنجاه سال هست و کسی که سنش بیست سال هست از نظر قابلیت تغییر و برگشتن به اجتماع با هم تفاوت دارند و یا کسی که بیست نفر رو به صورت وحشیانه کشته با کسی که یک نفر رو در دعوای خیابانی کشته از نظر اینکه توانایی این رو داشته باشه که بعد از مدتی بتونه به جتماع برگرده با هم تفاوت دارند، درسته هیچ تضمینی وجود نداره ولی خوب روی یک احتمال خوب میشه حساب هایی باز کرد.
داستان اعدام اینه که باید دید فلسفه اون چیه...آیا اجرای عدالت هست یا انتقام؟ به قول راسل گرامی در بحث دیگه ای اصولا عدالت رو پیاده کردن عملی نیست..فردی که کشته شده دیگه کشته شده و ما 1000 نفر دیگه رو هم بکشیم اون برنمیگرده جز اینکه هدفمون انتقام باشه...
پس تنها و تنها باید اون فرد رو از جامعه ایزوله کنیم تا به بقیه آسیب نرسونه...خود اعدام هم یه جور جنایت هست اما به طور سیستماتیک و ظاهرا قانونی از طرف حاکمیت و به همون اندازه هم وحشیانه...
نه کشتن یک جانی که قابلیت بازگشت سالم به اجتماع رو نداره تنها به به دلیل انتقام نیست و از نظر من اصلا نباید به دلیل انتقام صورت بگیره، بلکه به دلیل هزینه هایی که روی دست اجتماع میذاره، اگر هزینه هایی که اینطور افراد روی دست اجتماع میذارن مد نظر نبود من دلیل دیگری برای کشته شدن این افراد نمیبینم، در ضمن اعدامی که مد نظر من هست اعدام در ملا عام نیست و همچنین اعدامی که باعث زجر کشیدن مجرم بشه هم نیست، بلکه تمام کردن زندگی فردیست که ادامه ی زندگیش نه برای خودش سودی خواهد داشت و نه برای اجتماع.
Anarchy
08-31-2012, 01:31 PM
به نظر من شدنی هست، به طور مثال فرض کنید کسی که سنش بالای پنجاه سال هست و کسی که سنش بیست سال هست از نظر قابلیت تغییر و برگشتن به اجتماع با هم تفاوت دارند و یا کسی که بیست نفر رو به صورت وحشیانه کشته با کسی که یک نفر رو در دعوای خیابانی کشته از نظر اینکه توانایی این رو داشته باشه که بعد از مدتی بتونه به جتماع برگرده با هم تفاوت دارند، درسته هیچ تضمینی وجود نداره ولی خوب روی یک احتمال خوب میشه حساب هایی باز کرد.
خب گرامی همین هایی که میگید هم شدنی نیست...در همه اینها برای سنجش معیار مطلقی نداریم و طبق صبحت شما بحث احتمالات مطرح میشه...این رو شما در نظر بگیرید که داریم در مورد گرفتن جون یک انسان صبحت میکنیم که برگشت ناپذیر هست.افرادی که میخوان تصمیم بگیرن ممکنه تحت تاثیر مسائل مختلف نظراتشون عوض شه!! این که شما میگی شکل جهش یافته همون داستان هیات ژوری دادگاه هست که میگه حکم چی باشه...
نه کشتن یک جانی که قابلیت بازگشت سالم به اجتماع رو نداره تنها به به دلیل انتقام نیست و از نظر من اصلا نباید به دلیل انتقام صورت بگیره، بلکه به دلیل هزینه هایی که روی دست اجتماع میذاره، اگر هزینه هایی که اینطور افراد روی دست اجتماع میذارن مد نظر نبود من دلیل دیگری برای کشته شدن این افراد نمیبینم، در ضمن اعدامی که مد نظر من هست اعدام در ملا عام نیست و همچنین اعدامی که باعث زجر کشیدن مجرم بشه هم نیست، بلکه تمام کردن زندگی فردیست که ادامه ی زندگیش نه برای خودش سودی خواهد داشت و نه برای اجتماع.
خب باز هم کی میخواد مشخص کنه که قطعا فرد قابلیت بازگشت سالم به احتماع رو نداره؟ اصلا معیار سالم رو کی تشخصی میده؟ هزینه های مالی رو هم بالاخره میشه تامین کرد...جامعه باید برای تک تک اعضای خودش در همون حد ارزش و اعتبار قائل باشه....اون افراد جانی هم قربانی اجتماع و/یا ژنتیک هستن پس جامعه در مقابلشون مسووله...در مورد هزینه های دیگه هم با ایزوله کردن اون افراد خب قابل حل هست دیگه!!!
در مورد رو اعدام هم بهترینش که تزریق سه ماده بیهوشی و شل کننده عضلات و پتاسیم باشه باز هم مخالفین خودش رو داره چه برسه به دار زدن و صندلی برقی و ...هر کدوم در نهایت کشتن یک انسان هست و اون رو زجر میده...
فکر نمیکنم ما بتونیم در مورد گرفتن جون افراد دیگه به همین راحتی که چون مفید نیستن پس نابودشون کنیم نظر بدیم....
Russell
08-31-2012, 02:45 PM
علاوه بر اینهایی که آنارشی عزیز گفت اینرو هم یادمون نره که علم پیشرفت داره میکنه روزانه و شاید افراد psychopath رو هم بشه کاری کرد که برای جامعه خطرناک نباشند.
کشتن اینها پاک کردن صورت مساله هست.در ثانی مگه چند نفر سالانه مجرم شناخته میشند بجرم قتل درجه 1 که اینقدر فکر میکنید کنترلشون سخته.دولت اگر نتونه 4 نفر رو تحت نظر داشته باشه و درمان کنه که بدرد نمیخوره
Agnostic
08-31-2012, 03:33 PM
یک چیزی خیلی برایم جالبه. بی دین ها که به جهان آخرت اعتقاد ندارند با قصاص و انتقام گیری مخالفند ولی دینداران که ادعای جهان آخرت دارند خیلی بر قصاص و انتقام گیری پافشاری می کنند!!! (یاد آن ضرب المثل افتادم که می گفت ما در شهرمان یک مسلمان داریم آنهم مسیحی است)
Agnostic
08-31-2012, 04:15 PM
قصاص می تواند انتقام هم تعبیر شود ولی در مورد قتل می تواند نقش بازدارندگی هم داشته باشد.
Nocturne
08-31-2012, 04:56 PM
خب گرامی همین هایی که میگید هم شدنی نیست...در همه اینها برای سنجش معیار مطلقی نداریم و طبق صبحت شما بحث احتمالات مطرح میشه...این رو شما در نظر بگیرید که داریم در مورد گرفتن جون یک انسان صبحت میکنیم که برگشت ناپذیر هست.افرادی که میخوان تصمیم بگیرن ممکنه تحت تاثیر مسائل مختلف نظراتشون عوض شه!! این که شما میگی شکل جهش یافته همون داستان هیات ژوری دادگاه هست که میگه حکم چی باشه...
خب باز هم کی میخواد مشخص کنه که قطعا فرد قابلیت بازگشت سالم به احتماع رو نداره؟ اصلا معیار سالم رو کی تشخصی میده؟ هزینه های مالی رو هم بالاخره میشه تامین کرد...جامعه باید برای تک تک اعضای خودش در همون حد ارزش و اعتبار قائل باشه....اون افراد جانی هم قربانی اجتماع و/یا ژنتیک هستن پس جامعه در مقابلشون مسووله...در مورد هزینه های دیگه هم با ایزوله کردن اون افراد خب قابل حل هست دیگه!!!
در مورد رو اعدام هم بهترینش که تزریق سه ماده بیهوشی و شل کننده عضلات و پتاسیم باشه باز هم مخالفین خودش رو داره چه برسه به دار زدن و صندلی برقی و ...هر کدوم در نهایت کشتن یک انسان هست و اون رو زجر میده...
فکر نمیکنم ما بتونیم در مورد گرفتن جون افراد دیگه به همین راحتی که چون مفید نیستن پس نابودشون کنیم نظر بدیم....
فکر میکنم حق با شماست، منم مخالف اعدام هستم پس:53:
Anarchy
08-31-2012, 05:44 PM
قصاص می تواند انتقام هم تعبیر شود ولی در مورد قتل می تواند نقش بازدارندگی هم داشته باشد.
اول اینکه واژه عربی قصاص این معنی رو میده:
"قصاص در لغت، اسم مصدر از ریشه «قصَّ یقُصُّ» به معنای پی گیری نمودن اثر چیزی است.[۱] (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%82%D8%B5%D8%A7%D8%B5#cite_note-0)"
اما در فقه و حقوق قصاص مجازات مجرم به شکلی معمولا مشابه جرم را گویند.
به عنوان مثال اعدام قاتل به سبب انجام قتل، یا کور کردن فردی که بینایی دیگری را از او گرفته است.
"قصاص و یا نهادهایی شبیه به آن، درمیان جوامع انسانی بی سابقه نبوده است، حتی در قدیمیترین قوانین بر جای مانده از تمدنهای کهن شرقی و غربی، میتوان نمونههایی از «مقابله به مثل» را در نظامهای کیفری پیدا کرد.[۲] (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%82%D8%B5%D8%A7%D8%B5#cite_note-1)
که به طور خلاصه همون مقابله به مثل کردن و داستان انتقام هست...پس در واژه قصاص نه معنی پیشگیری وجود داره و نه در فلسفه اون همچین قصدی بوده و هست و خواهد بود!!!
اما مجازات اعدام برای جرائمی مثل قتل عمد که از جنبه اجتماعی یکی از مسائل همین داستان بازدارندگی هست خیلی مطرح شده و میشه...در مورد ایران که اوضاع کلا قابل توصیف نیست...از مسائل زمینه ساز پرورش افراد بزهکار اجتماعی بگیر که جامعه در قبالشون مسوول هست و کاری نمکنه تا پس از بروز جرائم و رسیدگی و تحقیق بسیار غیر تکنیکی پلیس که اغلب متوسل به شکنجه و کتک میشه برای گرفتن اعتراف حتی دروغین و بعد هم بیدادگاه های نظام مقدس که قاضی نه علم کافی داره نه شخصیت کاملا مستقل برای صدور حکم عادلانه...اخیرا هم در لایخه جدید قانون مجازات اسلامی به قاضی اختیارات بالاتری دادن که میتونه حتی در صورت عدم وجود مدارک کافی طبق علم خودش حتی حکم اعدام بده که کم هم ندیدیم از این دست احکام....
پس در ایران هم از نظر کل سیر تولید و بعد رسیدگی به جرائم اوضاع خراب تر از اون هست که بشه فکر کرد با اعدام اثر بازدارندگی احتمالی رو اعمال کنیم...ضمن اینکه در آمار هم چیزی به نفع این اثر بازدارندگی ندیدیم که هیچ به وارونه بر ضد اون هم بوده.ضمنا در صورتی میشه همچین نتیجه ای گرفت که دو سیستم(مثلا هم اعدام هم زندانی کردن طولانی مدت) رو در کنار هم یا جدا اعمال کنیم تا اثر بخشی اونها رو بسنجیم...ما که تا الان جز قصاص ندیدیم در ایران پس اصلا ادعای بازدارندگی پوچ تر از اون هست که نیاز به بحث داشته باشه!!!
در جوامعی مثل آمریکا هم که اعدام داریم مثل ایران یلخی و فله ای نیست...مثلا گاهی میبینم اولین اعدام زن بوده در یک قرن اخیر در فلان ایالت!!! تازه همونجا هم باز مخالفین زیادی داره اعدام...
غیر از اینا بعد غیر اخلاقی گرفتن آگاهانه جون یک انسان با تشریفات و مراسم ویژه, به نظر من از اون قتلی که قاتل مرتکب شده مشمئز کننده تره...احتمال خطا هم در تشخیص اینکه فرد قتلی رو واقعا مرتکب شده یا نه رو هم که واضح هست...
Mehrbod
08-31-2012, 11:34 PM
فکر میکنم حق با شماست، منم مخالف اعدام هستم پس:53:
1500 سال هم میان مسلمین باشید، هرگز نمیبیند یکیاشان به این سادگی برگشته و باور و نگرش خود را بدگراند.
همین است که آدم به خردگراییاش میبالد! :53:
که به طور خلاصه همون مقابله به مثل کردن و داستان انتقام هست...پس در واژه قصاص نه معنی پیشگیری وجود داره و نه در فلسفه اون همچین قصدی بوده و هست و خواهد بود!!!
جدا از گفتمان اعدام، برای "انتقام" من میگُمانم که فرنودهای فرگشتیکی هم بوده که مایه اخلاقی بودن این رفتار باشد.
امروز هم ما به دولت این حق را میدهیم که به جانشینی از ما انتقاممان را با دادخواست و شکایت و .. از دیگران بگیرد و تا همینجا هم خوب
است، ولی زیادهروی در این حق و دادن حق اعدام و کشتن خودمان به دولت از هر دیدگاهی که بنگریم، زیان بیشتری تا سود برایمان دارد.
غیر از اینا بعد غیر اخلاقی گرفتن آگاهانه جون یک انسان با تشریفات و مراسم ویژه, به نظر من از اون قتلی که قاتل مرتکب شده مشمئز کننده تره...احتمال خطا هم در تشخیص اینکه فرد قتلی رو واقعا مرتکب شده یا نه رو هم که واضح هست...
آری، کشتنی که از روی احساس یا همان passion* و خشم انتقام کورکورانه انجام میگیرد بارها
پذیرفتنیتر از کشتنی است که دولت با خونسردی و از پیش برنامهریزی شده و با همکاری دیگران انجام میدهد.
* در فرانسه هم گویا در گذشته کشتنی که از روی احساس بوده را کاهش یا بخشش میدادهاند: Crime of passion - Wikipedia, the free encyclopedia (http://en.wikipedia.org/wiki/Crime_of_passion)
Newton
08-31-2012, 11:55 PM
به نام نیاز مادر تمام اختراعات
مجازات اعدام کاریست عبث بهترین راه وبالاترین مجازات حبث ابد است
حتی جانوران تروریستی چون ملا عمر وبشار اسد را هم نباید اعدام کرد
باید انها را در قفس حیوانات در گذرعموم به نمایش گذارند
تا مایه عبرت دیکتاتورها وکتوله های سیاسی منطقه شوند
ولی با کشتن انها خاطره انها به سرعت به فراموشی سپرده میشود
بدترین بالا محرومیت از حقوق اجتماعیست
در ظمن دوستان توجه کنن که عامل تجاوزات به کودکان وانواع قتلها تک تک ما انسانها هستیم
باایجاد نابرابری اقتصادی واجتماعی
اگر جامعه باعث شود یک فرد بی سواد شود خوب باید منتظر خطر همان فرد نیز باشد
چون همان فرد به قانون نا اگاه میشود رای خود را میفروشد ودر قبل کمترین پول وشاید لذت جنسی ادم هم میکشد
Russell
09-01-2012, 12:20 AM
انتقام به احتمال زیاد ریشه فرگشتی دارد،ولی اتفاقا کنار گذاشتنش و بجایش رو آوردن به بازداشتن نمادی مهم از تمدن انسانیست،اینکه از خرد خود استفاده کرده ایم و یک مرحله به پیش رفته ایم.وگرنه انتقام بنظر من غیر اخلاقیست،اگر میخواهیم از انتقام هم استفاده کنیم باید در واقع "بازداشتن" باشد که حالا شکل شبیه به انتقام آن بهترین گزینه روی میز ماست.
Russell
09-01-2012, 12:27 AM
آری، کشتنی که از روی احساس یا همان passion* و خشم انتقام کورکورانه انجام میگیرد بارها
پذیرفتنیتر از کشتنی است که دولت با خونسردی و از پیش برنامهریزی شده و با همکاری دیگران انجام میدهد.
این کشتن خونسردانه نشان از خطر بالا و قصاوت قلبی دارد،وگرنه فرقی در اصل ماجرا ندارد و توجیه نمیکند.
من یادم نیست دقیقا کجا ولی یکجا خوندم که در زمانی نچندان دور در آمریکا اگر اشتباه نکنم کسی مثلا میرفت خونه و یکی رو میدی تو تخت با زنش میزد اونرو میکشت باعث تخفیف در مجازات میشد،جای معتبری بود خوندم یادمه ولی دقیق یادم نیست کجا بود :4:
Soheil
04-13-2013, 06:52 PM
هرانا؛ فلسفه ی مجازات / امین قضایی (http://hra-news.org/685/00/12277-1.html)
یک مقدمه:
در بخش پیشین (http://hra-news.org/685/00/12158-1.html) نشان دادیم که تعیین حقوق در جامعه ی مدرن براساس اصل آزادی صورت می گیرد. بدان معنا که فرد آزادی انجام هر عملی را دارد مگر آنکه آن عمل، آزادی عمل دیگران را سلب کند. با تکیه بر این اصل می توانیم به تعریف دقیقی از مفهوم حق دست یابیم. برای مثال آزادی مطلق بیان به اثبات می رسد: من حق بیان و تبلیغ عقاید و نظرات خود را در جامعه دارم چرا که به هیچ وجه بیان من مانعی برای بیان و رفتار دیگران نیست. در این بخش می خواهیم با ارجاع به همین تعریف از حق دریابیم که نظام مجازات یک جامعه ی مدرن چگونه باید باشد.
چگونه حق در جامعه تجلی می یابد؟
با استفاده از تعریف حق (http://hra-news.org/685/1389-01-27-05-27-51/12076-1.html)، می توانیم مستدل سازیم که افراد در جامعه از چه حقوقی برخوردار هستند. اما این حقوق به چه شکل در جامعه خود را نشان می دهند؟ تلاش های بسیاری برای توضیح اشکال مختلف تجلی حق در حیطه های مختلف اجتماعی شده است که شاید بهترین نمونه ی آن کتاب فلسفه ی حق هگل باشد.
حق در حالت منفرد، جز اراده ی ذهنی فرد تجلی دیگری نمی تواند داشته باشد، اما در حالت اجتماعی می بایست به شکل قانون در آید. برای اینکه قانون بتواند تجلی حق باشد می بایست دو شراط را برآورده کند: نخست اینکه مکتوب بوده و دوم اینکه افراد جامعه از پیش از محتوای آن آگاه باشند. با قانونی که قبلا نوشته نشده و فرد به آن علم ندارد، نمی توان کسی را مورد مجازات قرار داد. به عبارت دیگر قانون شفاهی نه تنها محق نیست بلکه حتی قانون هم نیست. بنابراین اموری مانند حکمیت و یا کدخدامنشی نه تنها ارتباطی با عدالت و حق ندارند بلکه آنها را قانونی نیز نمی توان دانست. در جوامع پیچیده ی امروزی محتویات قانون آنچنان مفصل و جزئی است که آگاهی پیشینی عموم مردم به قانون میسر نیست، به همین دلیل و برای اینکه قانون بتواند تجلی حق باشد و این شرط برآورده شود، افراد حق گرفتن وکیل را دارند. وکیل کسی است که از محتوای قانون آگاه است و این آگاهی را به فرد منتقل می کند و یا به او کمک می کند تا بتواند مانع تضییع حقوق خود شود. پس با به رسمیت شناختنِ حق مسلم گرفتن ِ وکیل، این شرط (یعنی آگاهی و علم فرد به محتوای مکتوب قانون) برآورده می شود. بدون این حق، هیچ دادگاه و قانونی تجلی حق نخواهد بود.
گام دوم برای تجلی حق در جامعه ممانعت از تضییع حق است. به معنای دیگر جامعه می بایست رفع تخلف کند و این تنها به کمک نظام قضایی میسر است. باید دقت داشت که مجازات تنها برای ممانعت از تضییع حق و در صورت امکان اعاده ی حق (مانند بازگرداندن مال دزدی به مالک اصلی یا پرداخت جریمه و خسارت) مشروعیت دارد و نه جز آن. اگرچه متاسفانه فلسفه ی وجودی مجازات و زندان در طول تاریخ چیزی جز سرکوب و سلطه بر مردم نبوده است، اما این واقعیت، ضرورت چنین نظامی را برای جامعه از بین نمی برد.
حق پیمان یا توافق نیست
یک نکته ی بسیار مهم آن است که حقوق مردم براساس توافق اکثریت یا پیمانی میان آنها تعیین نمی شود. ممکن است عده ای فکر کنند که این کار بسیار دموکراتیک است، اما اگر ایشان کمی فکر کنند متوجه نتایج حرف خود خواهند شد. برای مثال این صورت می توان به بردگی گرفتن اقلیتی از مردم را هم با این توافق اکثریت توجیه کرد. (تنها حقوق به مثابه مسئولیت را می توان با رای اکثریت مشخص کرد. به عبارت دیگر تنها تفویض حق است که می تواند انتخابی باشد و نه خود حق). پس حق از آزادی منتج می شود و نه از توافق. همچنین حق تنها به شکل قانون و با رفع تخلف یعنی مجازات می تواند تجلی یابد و نه با پیمان و تعهد. یک مثال خوب اعلامیه ی جهانی حقوق بشر است که متاسفانه چون تنها بر پیمان و تعهد دولت ها استوار است، نتوانسته و نخواهد توانست تجلی حق در سطح بین المللی باشد.
تخلف یا جرم می بایست اثبات شود
از آنجایی که تخلف می بایست به اثبات برسد، و اضح است که هر متهمی این حق مسلم را داراست که در دادگاهی بی طرف و عادلانه محاکمه شود. تا زمانی که تخلف متهم توسط دادگاه به اثبات نرسیده باشد، او مجرم نیست، نمی بایست مجازات شده و حتی مجرم خوانده شود. متهم به طور پیش فرض بی گناه است مگر آنکه در طی دادگاه دلایل کافی و مستدل ارائه شده به طوری که مجموعه ای از افراد دارای عقل سلیم را به گناه کار بودن وی متقاعد کند. این مجموعه افراد بالغ و عاقل (با تعریف هنجارین از عقل) را که می بایست از مردمان عادی انتخاب شوند را هیات منصفه می گویند.
حق مجازات از کجا می آید؟
اگر تنها دلیل وجود مجازات، ممانعت از انجام عمل جرم و اعاده ی حق مظلوم است، پس به هیچ عنوان نمی توان مجازات را براساس دلایل کارکردی مانند عبرت آموزی دیگران، ارعاب و غیره تعیین کرد. مجازات تنها می بایست آزادی عمل و امکانات فرد را تا حدی محدود کند که مانع تکرار عمل جرم توسط وی شود. اگرچه این تعریف از هدف مجازات را می توان در دسته نظریات نتیجه گرا (consequentialism) جای داد اما باید دقت داشت که منظور از تکرار عمل جرم، اهداف کارکردی مانند کاهش جرم و غیره نیست. این اصل فوق، حد مجازات را مشخص می کند. متاسفانه به نظر من هیچکدام از بهترین نظام های مجازات جهان به تحقق این اصل پایبند نبوده و البته نظام قضایی حکام مستبدی مانند ایران فرسنگها با چنین عقلانیتی فاصله دارند و در واقع اصلا بر پایه ی حق استوار نیستند.
باید دقت داشت که مجرم، با هر جرمی، می بایست از تمامی حقوق خویش برخوردار باشد به غیر از آن حقوقی که امکان تکرار جرم را برای وی میسر می سازد. از آنجایی که ممانعت از تکرار جرم توسط مجرم در سطح جامعه بسیار دشوار است و نمی توان برای هر مجرم یک نگهبان تعیین کرد، یکی از روش های صرفه جویانه، حصر مجرم و دور نگاه داشتن موقتی او از جامعه است به طوریکه مدت حصر و مضرات آن برای مجرم بیش از منفعت حاصل از تکرار جرم باشد. باید دقت داشت که زندانی حق برخورداری از هرگونه امکاناتی را دارست اگر که آن امکانات باعث تکرار جرم نشود. همچنین باید در نظر داشت که زندان برای جرایم خفیف شکل مناسبی برای ممانعت از تکرار جرم نیست. (ما درباره ی زندان می بایست دیدگاه براندازگرایانه را تایید کنیم) بنابراین با پیشرفت امکانات و فن آوری و افزایش توان کنترل و نظارت، می توان مجرم آزاد را نیز از انجام جرم بازداشت. (مانند محروم کردن مجرم از ورود به برخی از مکان های خاص یا ملزم کردن او به معرفی خویش نزد پلیس در دوره های زمانی مشخص)
مجازات تلافی یا انتقام نیست.
برخی از نظریه پردازان مجازات، به اشتباه هدف مجازات را تلافی جرم به همان اندازه ای می دانند که مجرم شایسته ی آن است. (retributivism) متاسفانه بسیاری از مردم نیز تصور می کنند اگر درست همان بلایی را که مجرم سر قربانی خود آورده بر سر او بیاوریم، عدالت اجرا شده است. حتی اگر این ایده منصفانه به نظر آید اما نکته اینجاست که هیچ کس حق اجرای چنین نوعی از عدالت را ندارد و قرار نیست که حکومت مانند خدا بر سر مردم عمل کرده و هر تخلفی را با عکس العملی مساوی پاسخ دهد. سیستم مجازات وسیله ی انتقام جویی نیست. همانطور که گفتیم هدف مجازات، تنها محافظت از قربانی و جامعه در مقابل مجرم است. از این امر نتیجه می گیریم که سیستم قضایی یک جامعه ی مدرن الزاما باید سکولار باشد یعنی خود را مجری عدالت الهی نداند. هیچ چیز مخوف تر از این نیست که کسی خود را در جایگاه آفریننده ی خیالی جهان دانسته و درباره ی جان و مال انسانها حکم صادر کند.
جرایم عمومی و خصوصی
متاسفانه در ایران ما با نظامی از مجازات روبرو هستیم که جان انسانها در مالکیت خانواده، والدین و نزدیکان است. این نوع نگاه به انسان به عنوان مایملک خانواده که ایده ی خون بها را به میان آورد، ناشی از روابط میان قبایل اعراب بیابان نشین بوده است که امروز جمهوری اسلامی آن را مردم ایران تحمیل کرده است. باید توجه داشت که جرایمی مانند قتل، جرایمی عمومی هستند یعنی شاکی در این جرایم نه فقط صاحبین خون ِ مقتول مانند خانواده بلکه کل جامعه است. ایده ی به شدت عقب مانده خون بها، می تواند موجب فجایع بسیاری شود چرا که در این صورت کودکان به مایملک والدین تبدیل شده و جامعه هیچ محافظتی از جان و امنیت آنان نخواهد کرد.
نتیجه گیری
حق یک مفهوم انتزاعی باقی خواهد ماند اگر چه به صورت قانون در جامعه تجلی نیابد. قانون می بایست مکتوب بوده و همه ی اعضای جامعه به محتوای آن علم داشته باشند. با توجه به اینکه در جوامع امروزی احاطه به محتوای مفصل قانون جز متخصصین علم حقوق از عهده مردم خارج است، بنابراین آنها در هر حالتی حق گرفتن وکیل دارند و با این حق، حق دانستن محتوای قانون را نیز بدست می آورند.
مجازات متخلف تنها جهت این است که مانع تکرار عمل جرم توسط وی شود. مجازات نمی بایست برای عبرت آموزی، ارعاب، انتقام جویی و یا دلایل کارکردی مانند کاهش جرم و... صورت گیرد. مجرم تنها می بایست در دوره ی زمانی مشخصی تنها از آندست امکاناتی محروم شود که موجب تکرار عمل جرم می شود.
پ.ن: جای بهتری برای این مقاله سودمند نیافتم.
----
دوستان دیگر بخصوص موافقان اعدام نظر و دلایلشان را درباره اعدام بگویند. به نظر من خیلی عقیده ی بد و مخربیه که با اعدام موافق باشیم.
iranbanoo
03-04-2014, 09:14 PM
وزنامه شرق نوشت: حکم قصاص چشم، لالهگوش راست و بینی جوانی که روی دختر موردعلاقهاش اسید پاشیده و او را کور کرد.....
من همیشه فکر میکنم حکم چنین حیوونایی که به فکر اسید پاشی میفتن چیه؟!!
Anarchy
03-04-2014, 09:25 PM
من همیشه فکر میکنم حکم چنین حیوونایی که به فکر اسید پاشی میفتن چیه؟!!
هر چی هست ، حکمش این نیست که چند حیوون آماده به جنایت و تربیت شده دیگه به نام پزشک و مامور اجرای احکام بیان همون کار یا بدترشو تکرار کنن ....
iranbanoo
03-04-2014, 09:27 PM
هر چی هست ، حکمش این نیست که چند حیوون آماده به جنایت و تربیت شده دیگه به نام پزشک و مامور اجرای احکام بیان همون کار یا بدترشو تکرار کنن ....
فکر نمی کنید شدت عمل تو این دست موارد باعث بشه کمتر چنین اتفاقایی بیفته؟
Anarchy
03-04-2014, 09:41 PM
فکر نمی کنید شدت عمل تو این دست موارد باعث بشه کمتر چنین اتفاقایی بیفته؟
من قرار نیست فکر کنم :e407: !! در مورد چنین مجازات هایی هم جنبه اخلاقی رو باید در نظر گرفت هم جنبه روانشناختی و هم مستند به آمار یا تجربه چنین چیزی ثابت شده باشه ...
آنچنان فرهنگ ما با انتقام خو گرفته که باور اینکه کسی چنین عملی رو انجام بده و مثلا فقط محکوم به 20 سال زندان یا بیشتر بشه برامون غیر ممکنه !!
iranbanoo
03-04-2014, 09:50 PM
من قرار نیست فکر کنم !! در مورد چنین مجازات هایی هم جنبه اخلاقی رو باید در نظر گرفت هم جنبه روانشناختی و هم مستند به آمار یا تجربه چنین چیزی ثابت شده باشه ...
آنچنان فرهنگ ما با انتقام خو گرفته که باور اینکه کسی چنین عملی رو انجام بده و مثلا فقط محکوم به 20 سال زندان یا بیشتر بشه برامون غیر ممکنه !!
پس کی فکر کنه؟:))
باید هر فردی بدونه وقتی مرتکب خطایی جبران ناپذیر بشه ممکنه یک نتبیه جبران ناپذیر در انتظارش باشه یا نه فقط 20 سال زندانی شدن در انتظارشه و بعدش میتونه آزاد بشه؟!! ضمن اینکه زندگی یک فرد دیگرو با این روش گرفتن و اونو تا اخر عمر زجر کش کردن با 20 سال حبس جبران میشه؟
البته به نظر من تا یک مدتی که این دست کارای وحشیانه از ذهن جامعه پاک بشه شدت عمل لازمه.وقتی امار این دست موارد پایین رسید شاید بشه از در دیگه وارد شد:e407:
Anarchy
03-04-2014, 10:12 PM
پس کی فکر کنه؟:))
باید هر فردی بدونه وقتی مرتکب خطایی جبران ناپذیر بشه ممکنه یک نتبیه جبران ناپذیر در انتظارش باشه یا نه فقط 20 سال زندانی شدن در انتظارشه و بعدش میتونه آزاد بشه؟!! ضمن اینکه زندگی یک فرد دیگرو با این روش گرفتن و اونو تا اخر عمر زجر کش کردن با 20 سال حبس جبران میشه؟
البته به نظر من تا یک مدتی که این دست کارای وحشیانه از ذهن جامعه پاک بشه شدت عمل لازمه.وقتی امار این دست موارد پایین رسید شاید بشه از در دیگه وارد شد:e407:
مشکل همین جاست که فکر میکنیم هدف از مجازات ، جبران آسیبی هست که به قربانی وارد شده ... جبران چنین چیزی ممکن نیست !! تنها میشه فرد رو از جامعه جدا کرد برای همیشه یا مدت مشخص ...
ترس از مجازات سنگین واقعا روی اون افراد تبهکار ، تاثیر خیلی کمی داره ... اونها به هر حال کار خودشونو میکنن !! پس این مدت زمانی که شما میگید با شدت عمل و اینها گذرونده نمیشه ...
iranbanoo
03-04-2014, 10:35 PM
مشکل همین جاست که فکر میکنیم هدف از مجازات ، جبران آسیبی هست که به قربانی وارد شده ... جبران چنین چیزی ممکن نیست !! تنها میشه فرد رو از جامعه جدا کرد برای همیشه یا مدت مشخص ...
ترس از مجازات سنگین واقعا روی اون افراد تبهکار ، تاثیر خیلی کمی داره ... اونها به هر حال کار خودشونو میکنن !! پس این مدت زمانی که شما میگید با شدت عمل و اینها گذرونده نمیشه ...
با قسمت اول حرفتون موافقم:e00e:
گر چه خوب باید برای قربانی هم حقی قائل شد
ولی من توی جامعه ی خودمون دیدم که شدت عمل اثر کمی هم نداشته.درسته ممکنه تا مدتی تر و خشک رو با هم بسوزونن.اگر تبهکار بدونه عواقب بدی میتونه منتظرش باشه و قانون هیچ آسون گیری ای در برابر کارش نداره میتونه جلوی خیلی از کاراشو بگیره.حد اقل مشاهدات من اینو میگه...
sonixax
03-04-2014, 10:49 PM
فکر نمی کنید شدت عمل تو این دست موارد باعث بشه کمتر چنین اتفاقایی بیفته؟
ایران بالاترین نرخ اعدام (شدید ترین نوع مجازات) نسبت به جمعیتش در دنیا رو داره!
آیا این نرخ بالای اعدام در ایران عامل بازدارنده در مقابل جرایمی که در ایران حکمشون اعدامه مثل آدم کشی ، تجاوز ، محاربه!!!!!!!!!!!!!!!!!! ، سب نبی!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! ، تبلیغ علیه نظام و فعالیت های سیاسی!!!!!!!!!!!!!!!! ، ترک دین!!!!!!!!!!!!!!!!!!! ، فروش مواد مخدر ، دزدی های سنگین و میلیاردی ، آدم دزدی ، قاچاق مواد مخرد و ... بودند ؟!
مطلقن خیر وگرنه نرخ اعدام در ایران تا به این اندازه نبود چون همه میترسیدند طرفش نمیرفتند.
شدت عمل هم در این دست موارد تنها میتونه منجر به ترویج خشونت در جامعه و بروز اقدامات انتقام جویانه از طرف خانواده مجرم بشه و در عین حال هم تنها و تنها پاک کردن صورت مساله هستش نه حل کردن مشکل.
قوانین اروپا عملن به نفع مجرم تنظیم شدند! ولی با این حال میبینیم که همین کشورها پایین ترین نرخ جرم و جنایت رو هم در دنیا دارند. چون این کشورها دنبال انتقام گرفتن و کور کردن و کشتن یکی دیگه نرفتند بلکه دنبال حل کردن ریشه ای مشکل رفتند.
99% جرایمی نظیر اسید پاشی ، قتل ، دزدی و ... ریشه در فقر و عدم احساس امنیت اقتصادی و ... دارند.
همین فرهنگ زشت اسید پاشی هم با کور کردن یا اسید پاشیدن روی مجرم ریشه کن نمیشه بلکه با فرهنگ سازی و ایجاد امنیت اقتصادی برای افراد ممکن میشه. چرا یک فرد دست به اسید پاشی روی دختر مورد علاقه اش میزنه ؟ به نظر من اولین دلیلش اینه که از این ترس داره که هرگز بهتر از اون یا حتا در حد و اندازه همون دختر گیرش نیاد! خوب وقتی زندگی احساسی خودش رو به باد فنا رفته میبنه با قصد انتقام جویی میره و زندگی احساسی طرف که هیچ کل زندگی طرف رو به باد فنا میده.
سوای این مساله فرهنگ نـــــــــــــــــاب اسلامی در کنار قوانینی که به اون قدرت میبخشند هم باعث و بانی داستانه. اگر از نظر قانونی زن و دختر در ایران قیم نداشته باشند و بتونند مستقل زندگی کنند شدت جرایم این شکلی به میزان چشم گیری کاهش پیدا میکنه. اینجا وظیفه دولته که پشت پسر/دختر باشه در رابطه با تحمیل های زورکی خانواده های کله خر! نه اینکه بیاد طرف اون خانواده هایی در بیاد که تا میبینند دخترشون / خواهرشون رفته با یه پسری دوست شده یا برعکس طرف رو زندانی کنند توی خونه! (تازه این زندان بانها خوب خوباشونن)
پ.ن : ! به این خاطر هستند چون اونها اصلن جرم نیستند.
Russell
03-04-2014, 10:51 PM
هر چی هست ، حکمش این نیست که چند حیوون آماده به جنایت و تربیت شده دیگه به نام پزشک و مامور اجرای احکام بیان همون کار یا بدترشو تکرار کنن ....
بنظر من حتی حکم اعدام در این مواقع بسیار خردمندانهتر، اخلاقیتر، انسانیتر و حیوانیتر و... محسوب میشود!
iranbanoo
03-04-2014, 11:07 PM
یران بالاترین نرخ اعدام (شدید ترین نوع مجازات) نسبت به جمعیتش در دنیا رو داره!
آیا این نرخ بالای اعدام در ایران عامل بازدارنده در مقابل جرایمی که در ایران حکمشون اعدامه مثل آدم کشی ، تجاوز ، محاربه!!!!!!!!!!!!!!!!!! ، سب نبی!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! ، تبلیغ علیه نظام و فعالیت های سیاسی!!!!!!!!!!!!!!!! ، ترک دین!!!!!!!!!!!!!!!!!!! ، فروش مواد مخدر ، دزدی های سنگین و میلیاردی ، آدم دزدی ، قاچاق مواد مخرد و ... بودند ؟!
مطلقن خیر وگرنه نرخ اعدام در ایران تا به این اندازه نبود چون همه میترسیدند طرفش نمیرفتند.
شدت عمل هم در این دست موارد تنها میتونه منجر به ترویج خشونت در جامعه و بروز اقدامات انتقام جویانه از طرف خانواده مجرم بشه و در عین حال هم تنها و تنها پاک کردن صورت مساله هستش نه حل کردن مشکل.
قوانین اروپا عملن به نفع مجرم تنظیم شدند! ولی با این حال میبینیم که همین کشورها پایین ترین نرخ جرم و جنایت رو هم در دنیا دارند. چون این کشورها دنبال انتقام گرفتن و کور کردن و کشتن یکی دیگه نرفتند بلکه دنبال حل کردن ریشه ای مشکل رفتند.
99% جرایمی نظیر اسید پاشی ، قتل ، دزدی و ... ریشه در فقر و عدم احساس امنیت اقتصادی و ... دارند.
همین فرهنگ زشت اسید پاشی هم با کور کردن یا اسید پاشیدن روی مجرم ریشه کن نمیشه بلکه با فرهنگ سازی و ایجاد امنیت اقتصادی برای افراد ممکن میشه. چرا یک فرد دست به اسید پاشی روی دختر مورد علاقه اش میزنه ؟ به نظر من اولین دلیلش اینه که از این ترس داره که هرگز بهتر از اون یا حتا در حد و اندازه همون دختر گیرش نیاد! خوب وقتی زندگی احساسی خودش رو به باد فنا رفته میبنه با قصد انتقام جویی میره و زندگی احساسی طرف که هیچ کل زندگی طرف رو به باد فنا میده.
سوای این مساله فرهنگ نـــــــــــــــــاب اسلامی در کنار قوانینی که به اون قدرت میبخشند هم باعث و بانی داستانه. اگر از نظر قانونی زن و دختر در ایران قیم نداشته باشند و بتونند مستقل زندگی کنند شدت جرایم این شکلی به میزان چشم گیری کاهش پیدا میکنه. اینجا وظیفه دولته که پشت پسر/دختر باشه در رابطه با تحمیل های زورکی خانواده های کله خر! نه اینکه بیاد طرف اون خانواده هایی در بیاد که تا میبینند دخترشون / خواهرشون رفته با یه پسری دوست شده یا برعکس طرف رو زندانی کنند توی خونه! (تازه این زندان بانها خوب خوباشونن)
پ.ن : ! به این خاطر هستند چون اونها اصلن جرم نیستند.
خوب حرفاتون درسته.ولی خوب جرم و کسی که مرتکب جرم میشه تو افراد با انگیزه های مختلف متفاوته.
مصلا جرم های سیاسی و مواد مخدر و ...غیره که انگیزه های کلان پشتش هست با مثلا زد و خورد های آنی خیابانی و مسائل خانوادگی و غیره فرق میکنه .
ضمن اینکه اصلاح فرهنگی و فرهنگ سازی یه پروسه ی زمان بره و تو این حین به هر حال باید قوانینی باشه که بشه بهش رجوع کرد.شما برای فردی که قربانی شده حقی قائل هستید؟اگر قربانی و خانوادش حس کنن که قانونی حامی اونها نیست آیا انگیزه نمیشه که خودشون به فکر تلافی و انتقام باشن؟
Anarchy
03-05-2014, 06:09 AM
با قسمت اول حرفتون موافقم:e00e:
گر چه خوب باید برای قربانی هم حقی قائل شد
ولی من توی جامعه ی خودمون دیدم که شدت عمل اثر کمی هم نداشته.درسته ممکنه تا مدتی تر و خشک رو با هم بسوزونن.اگر تبهکار بدونه عواقب بدی میتونه منتظرش باشه و قانون هیچ آسون گیری ای در برابر کارش نداره میتونه جلوی خیلی از کاراشو بگیره.حد اقل مشاهدات من اینو میگه...
یعنی حق قربانی اینه که بتونه همون وحشی گری رو تکرار کنه ؟! خیلی برام این حرف عجیب هست . پس با این حساب باید بقیه قوانین اسلامی رو هم بپذیرید ...
این اثری که شما دیدین مستند به کدوم آمار و نتایج هست ؟ همین رشد اعدام در ایران و کسب رتبه اول سرانه اعدام ، یعنی اثری نداشته ...
باور کنید کسی که جرم سنگینی رو مرتکب میشه اون لخظه اصلا به مجازاتی که ممکنه براش در نظر گرفته بشه فکر نمیکنه ...
kourosh_bikhoda
03-05-2014, 08:07 PM
باید هر فردی بدونه وقتی مرتکب خطایی جبران ناپذیر بشه ممکنه یک نتبیه جبران ناپذیر در انتظارش باشه یا نه فقط 20 سال زندانی شدن در انتظارشه و بعدش میتونه آزاد بشه؟!! ضمن اینکه زندگی یک فرد دیگرو با این روش گرفتن و اونو تا اخر عمر زجر کش کردن با 20 سال حبس جبران میشه؟
بالاخره دارید دو چیزو با هم مقایسه میکنید. اگر فرض کنیم که فلسفه مجازات مجرم، تلافی عملش باشه (که در همین یه مورد هم شک و تردید هست)، به نظر شما چند سال زندانی شدن میتونه جبران مافات باشه؟
sonixax
03-05-2014, 09:12 PM
ضمن اینکه اصلاح فرهنگی و فرهنگ سازی یه پروسه ی زمان بره و تو این حین به هر حال باید قوانینی باشه که بشه بهش رجوع کرد.شما برای فردی که قربانی شده حقی قائل هستید؟اگر قربانی و خانوادش حس کنن که قانونی حامی اونها نیست آیا انگیزه نمیشه که خودشون به فکر تلافی و انتقام باشن؟
قطعن فرد قربانی حق و حقوقی داره و این حق و حقوق رو باید از حکومت بگیره نه شخصی که مرتکب جرم شده اون هم با تکرار همون عملی که غیر قانونی و وحشی گری و جرم محسوب میشه.
به قول منصور حکمت :"اعدام شنیع ترین شکل قتل عمد است."
کسی که فردی رو اعدام میکنه ده ها برابر کارش غیر اخلاقی تر از کسیه که در نتیجه خشم ناگهانی ، اتفاق ، تصادف ، دعوا و چیزهایی شبیه اینها مرتکب قتل شده. چون اولی در نتیجه ی عدم تسلط بر خود مرتکب چنین جنایتی شده و دومی در نهایت خونسردی این کار رو کرده. خیلی فرق هست بین این دو نفر با هم. شاید اولی مجرم باشد ولی دومی قطعن یک جانیست.
با مجازاتِ سنگین مجرم تنها اتفاقی که میوفته به یک سری انسان بی گناهِ دیگه (خانواده طرف) آسیبهای روانی و حتا اقتصادی شدید میرسونیم و این سوای بها و هزینه ی سنگینی به نام ترویج خشونت در جامعه هستش که رفته رفته نتیجه اش میشه ایرانِ امروز با مردمانی عجیب و غریب! که به جای کمک کردن به شخصی که جانش در خطره یا مشکلی براش پیش اومده موبایلهاشون رو در میارند و فیلم میگیرند و سوت میزنند و تخمه میشکنند و بعد میذارند روی فیس بوک و یوتیوب که لایک جمع کنند!
من یک وقتهایی چیزهایی در اینجا میبینم که با دیدنش به حال خودم افسوس میخورم و به جامعه ای که ازش اومدم فحش میدم! به جمهوری اسلامی فحش میدم.
مثلن یک بار تبلت یک خانم (سیاه پوست) رو در مترو ازش زدند. طرف درست قبل از اینکه درها بسته بشه تبلت رو از دستش قاپید و پرید بیرون و در بسته شد و زن بیچاره موند توی قطار!
زن بیچاره که زبان هم بلد نبود فقط جیغ کشید! یکی از مسافرها در جا دستگیره ترمز قطار رو کشید از اون طرف مردمی که خارج از قطار بودند هم دنبال طرف کردند و گرفتنش و خلاصه تحویل پلیسش دادند .
در ایران جلوی چشم صدها نفر کیف دختر خاله من رو ازش زدند همه وایساده بودند سوت میکشیدند!
وقتی تماشای اعدام و دست و پا زدن و رقص مرگ یک نفر برای مردم عادی بشه طبیعتن کسی به مسایل کوچکی مثل کیف دزدی اهمیتی نمیده و میگه باسن لق قربانی!
آخرین مورد انتقام گیری از کسی که خودش قربانی ی انتقام گیرنده ها بوده داستان فرزانه مرادی هستش. طرف رو در بچگی به زور شوهر دادند به یک مردیگه عوضی! حق طلاق هم که نداره و برای خلاصی از دست طرف میزنه میکشتش و دست آخر هم اعدام میشه!
یک مشت عوضی که زندگی یک شخص رو از بین بردند و در قبال واکنشش برای باز پس گیری زندگیش اعدامش میکنند.
kourosh_bikhoda
03-06-2014, 06:38 PM
کسی که فردی رو اعدام میکنه ده ها برابر کارش غیر اخلاقی تر از کسیه که در نتیجه خشم ناگهانی ، اتفاق ، تصادف ، دعوا و چیزهایی شبیه اینها مرتکب قتل شده. چون اولی در نتیجه ی عدم تسلط بر خود مرتکب چنین جنایتی شده و دومی در نهایت خونسردی این کار رو کرده. خیلی فرق هست بین این دو نفر با هم. شاید اولی مجرم باشد ولی دومی قطعن یک جانیست.
البته حذف صد در صدی اعدام هم کار درستی نیست. به نظر من گاهی لازمه. در موارد نادر باید دست قانون برای صدور حکم اعدام باز باشه.
Persepolis
03-06-2014, 07:12 PM
البته حذف صد در صدی اعدام هم کار درستی نیست. به نظر من گاهی لازمه. در موارد نادر باید دست قانون برای صدور حکم اعدام باز باشه.واقعن بعضی ها وجودشون برای اجتماع و حتا درونِ خودِ زندان هم انگله و من هیچ رقمه نمی دانم چرا نمی توانم بغیر از اعدام راهی دیگر برای اینجور افراد بیابم! البته همچین جانورانی به ندرت پیدا می شوند نه اینکه بخاطر مخالفت با خدا و رسول خدا بگیرند اعدام کنند!
sonixax
03-06-2014, 11:04 PM
البته حذف صد در صدی اعدام هم کار درستی نیست. به نظر من گاهی لازمه. در موارد نادر باید دست قانون برای صدور حکم اعدام باز باشه.
به نظر من حبس ابد برای این مدل افراد راهکار بهتریه چون :
1 - این شانس رو پیدا میکنیم که روی چنین روانی هایی بیشتر مطالعه کنیم .
2 - میشه در محیط زندان ازشون بهره برد و تا حدودی خسارتی که به جامعه زدند رو برطرف کرد.
iranbanoo
03-13-2014, 01:05 PM
بالاخره دارید دو چیزو با هم مقایسه میکنید. اگر فرض کنیم که فلسفه مجازات مجرم، تلافی عملش باشه (که در همین یه مورد هم شک و تردید هست)، به نظر شما چند سال زندانی شدن میتونه جبران مافات باشه؟
چرا فرض کنیم؟مجازات یعنی تاوان عمل که متناسب با جرم در نظر گرفته میشه.
خوب جرمی مثل اسید پاشی که قابل جبران نیست ولی به هر حال باید به نوعی جلوی جرم های مشابه رو گرفت یا نه!
فردی که اسید پاشی میکنه تنها میخواد از ادامه ی زندگی معمول طرفش ممانعت کنه.خوب زندان 20 ساله آیا نمی ارزه که به هدفش برسه؟من فکر نمیکنم پشتش ندامتی نهفته باشه یا حتی ارعابی.یکسری وحشی گری هایی مثل اسید پاشی گاها مجازات شدید طلب میکنه
iranbanoo
03-13-2014, 01:20 PM
کسی که فردی رو اعدام میکنه ده ها برابر کارش غیر اخلاقی تر از کسیه که در نتیجه خشم ناگهانی ، اتفاق ، تصادف ، دعوا و چیزهایی شبیه اینها مرتکب قتل شده. چون اولی در نتیجه ی عدم تسلط بر خود مرتکب چنین جنایتی شده و دومی در نهایت خونسردی این کار رو کرده. خیلی فرق هست بین این دو نفر با هم. شاید اولی مجرم باشد ولی دومی قطعن یک جانیست.
فرض کنیم که اعدام توسط شخص صورت نگیره.چه میدونم یعنی کسی یا کسانی مستقیما دست به قتل عمد نزنن!
من با نفس اعدام مخالفم نه به خاطر اینکه نا اخلاقیه.اگر واقعا کسی مستحق مرگ و نیستی باشه دیگه اخلاق اینجا به چه کار میاد.با اعدام مخالفم چون فکر میکنم فایده نداره.یعنی در این مواقع زندان که یک تنبیه مستمر و طولانیه بیشتر از تنبیه آنی و لحظه ای جواب میده.البته در قبال مرگ نه جرمی مثل اسید پاشی!
با مجازاتِ سنگین مجرم تنها اتفاقی که میوفته به یک سری انسان بی گناهِ دیگه (خانواده طرف) آسیبهای روانی و حتا اقتصادی شدید میرسونیم و این سوای بها و هزینه ی سنگینی به نام ترویج خشونت در جامعه هستش که رفته رفته نتیجه اش میشه ایرانِ امروز با مردمانی عجیب و غریب! که به جای کمک کردن به شخصی که جانش در خطره یا مشکلی براش پیش اومده موبایلهاشون رو در میارند و فیلم میگیرند و سوت میزنند و تخمه میشکنند و بعد میذارند روی فیس بوک و یوتیوب که لایک جمع کنند!
با مجازات سبک هم فکر نمیکنید مجرمان بالقوه! از انجام کارشون باکی نداشته باشن؟
به هر سو نمیشه از ابزار ارعابی مجازات چشم پوشی کرد.
ولی خوب این حرف که با مجازات های اینچنین افراد دیگه ای که دخالت نداشتن هم تحت تاثیر این مجازات قرار میگیرن موافقم.خوب اینهم علتش اینه که غالبا در چنین جرم هایی در قانون نفس جرم مد نظر قرار میگیره و نه مجرم.
از این بابت هست که خشونت توی ایران نسبتا بالاست...
kourosh_bikhoda
03-13-2014, 04:58 PM
چرا فرض کنیم؟مجازات یعنی تاوان عمل که متناسب با جرم در نظر گرفته میشه.
خوب جرمی مثل اسید پاشی که قابل جبران نیست ولی به هر حال باید به نوعی جلوی جرم های مشابه رو گرفت یا نه!
نا امید شدم ازت :e40e:
برای درک بهتر قضیه فرض کنید کسی تجاوز کرده باشه. طبق تئوری شما باید رای دادگاه این باشه بهش تجاوز بشه.
فردی که اسید پاشی میکنه تنها میخواد از ادامه ی زندگی معمول طرفش ممانعت کنه.خوب زندان 20 ساله آیا نمی ارزه که به هدفش برسه؟من فکر نمیکنم پشتش ندامتی نهفته باشه یا حتی ارعابی.یکسری وحشی گری هایی مثل اسید پاشی گاها مجازات شدید طلب میکنه
من نگفتم 20 سال میرزه یا نه. من فقط از شما پرسیدم که چند سال براش کافیه به نظر شما؟
undead_knight
03-13-2014, 07:21 PM
فرض کنیم که اعدام توسط شخص صورت نگیره.چه میدونم یعنی کسی یا کسانی مستقیما دست به قتل عمد نزنن!
من با نفس اعدام مخالفم نه به خاطر اینکه نا اخلاقیه.اگر واقعا کسی مستحق مرگ و نیستی باشه دیگه اخلاق اینجا به چه کار میاد.با اعدام مخالفم چون فکر میکنم فایده نداره.یعنی در این مواقع زندان که یک تنبیه مستمر و طولانیه بیشتر از تنبیه آنی و لحظه ای جواب میده.البته در قبال مرگ نه جرمی مثل اسید پاشی!
با مجازات سبک هم فکر نمیکنید مجرمان بالقوه! از انجام کارشون باکی نداشته باشن؟
به هر سو نمیشه از ابزار ارعابی مجازات چشم پوشی کرد.
ولی خوب این حرف که با مجازات های اینچنین افراد دیگه ای که دخالت نداشتن هم تحت تاثیر این مجازات قرار میگیرن موافقم.خوب اینهم علتش اینه که غالبا در چنین جرم هایی در قانون نفس جرم مد نظر قرار میگیره و نه مجرم.
از این بابت هست که خشونت توی ایران نسبتا بالاست...
"چشم در برابر چشم تمام جهان را کور خواهد کرد"
-گاندی
توی دفاع از مجازات های خشن همیشه یکی از استدلال ها اینه"خودتون رو جای طرف بزارید..."،این سفسطه توسل به احساسات هست.
اگر به خانوادتون تجاوز کرده باشه، اگر کشته باشه اونها رو ، اگر شکنجش کرده باشه و... حب شاید شما بخواید همین بلا رو نه فقط سر خودش یا حتی خانوادش،بلکه سر دوستان و آشنایانش هم بیارید!
باید دقت کرد هدف از مجازات "انتقام" نیست حتی "خنک شدن دل" قربانی نیست، هدف اینه که نشون داده بشه جرم بدون پاسخ نمیمونه و خطر احتمالی شخص دفع بشه که آسیب بیشتری به جامعه نزنه.
ما در مقام قربانی موقع جرم حق "دفاع" داریم ولی پس از رخ دادنش فقط حق "جبران خسارت" داریم(هرچند در بسیاری از مواقع قابل جبران نیست).به همین خاطره که اگر شما یک محکوم به اعدام رو بکشید،حتی اگر از خانواده مقتول باشید باز هم شما رو مجازات میکنند!
قربانی حق انتقام یا مجازات نداره،این حق فقط به سیستم قضایی تعلق داره.
وقتی به کسی آسیب روانی یا جسمی یا مالی زده میشه، مجازات اون آسیب رو "نابود" یا "درمان" یا "undo" نمیکنه،تنها آسیب مالی رو میشه جبران کرد که البته باز هم همچنان فشار روانی که به شخص در اون موقع اومده جبران نشدنیه.
بنابراین مجازات کردن هیچ دلیل منطقی نداره جز "پیشگیری" هم از رخ دادن دوباره جرم و هم اینکه افراد بدونند جرم بی پاسخ نمیمونه.
در این موارد هم البته آمارها نشون میده که مجازات های خشن تاثیر خاصی روی جرائم خشن ندارند.سرچ کن.
+یکی اینها رو ببره یه تاپیک مرتبط تر.
Theodor Herzl
03-13-2014, 09:11 PM
من با مجازات مرگ در زمان صلح برای جرایمی مثل قتل مخالف هستم ، ولی در زمان جنگ از ترور دشمن نیز حمایت میکنم.
sonixax
03-13-2014, 11:51 PM
فرض کنیم که اعدام توسط شخص صورت نگیره.چه میدونم یعنی کسی یا کسانی مستقیما دست به قتل عمد نزنن!
من با نفس اعدام مخالفم نه به خاطر اینکه نا اخلاقیه.اگر واقعا کسی مستحق مرگ و نیستی باشه دیگه اخلاق اینجا به چه کار میاد.با اعدام مخالفم چون فکر میکنم فایده نداره.یعنی در این مواقع زندان که یک تنبیه مستمر و طولانیه بیشتر از تنبیه آنی و لحظه ای جواب میده.البته در قبال مرگ نه جرمی مثل اسید پاشی!
اعدام یعنی ترویج خشونت و ترویج خشونت به هر حال غیر اخلاقیه!
با مجازات سبک هم فکر نمیکنید مجرمان بالقوه! از انجام کارشون باکی نداشته باشن؟
خیر
iranbanoo
03-13-2014, 11:57 PM
"چشم در برابر چشم تمام جهان را کور خواهد کرد"
-گاندی
توی دفاع از مجازات های خشن همیشه یکی از استدلال ها اینه"خودتون رو جای طرف بزارید..."،این سفسطه توسل به احساسات هست.
اگر به خانوادتون تجاوز کرده باشه، اگر کشته باشه اونها رو ، اگر شکنجش کرده باشه و... حب شاید شما بخواید همین بلا رو نه فقط سر خودش یا حتی خانوادش،بلکه سر دوستان و آشنایانش هم بیارید!
باید دقت کرد هدف از مجازات "انتقام" نیست حتی "خنک شدن دل" قربانی نیست، هدف اینه که نشون داده بشه جرم بدون پاسخ نمیمونه و خطر احتمالی شخص دفع بشه که آسیب بیشتری به جامعه نزنه.
ما در مقام قربانی موقع جرم حق "دفاع" داریم ولی پس از رخ دادنش فقط حق "جبران خسارت" داریم(هرچند در بسیاری از مواقع قابل جبران نیست).به همین خاطره که اگر شما یک محکوم به اعدام رو بکشید،حتی اگر از خانواده مقتول باشید باز هم شما رو مجازات میکنند!
قربانی حق انتقام یا مجازات نداره،این حق فقط به سیستم قضایی تعلق داره.
وقتی به کسی آسیب روانی یا جسمی یا مالی زده میشه، مجازات اون آسیب رو "نابود" یا "درمان" یا "undo" نمیکنه،تنها آسیب مالی رو میشه جبران کرد که البته باز هم همچنان فشار روانی که به شخص در اون موقع اومده جبران نشدنیه.
بنابراین مجازات کردن هیچ دلیل منطقی نداره جز "پیشگیری" هم از رخ دادن دوباره جرم و هم اینکه افراد بدونند جرم بی پاسخ نمیمونه.
در این موارد هم البته آمارها نشون میده که مجازات های خشن تاثیر خاصی روی جرائم خشن ندارند.سرچ کن.
چند مسئله
اول اینکه به هر صورت سیستم قضایی به نوعی از طرف قربانی نماینده ی مجازات مجرمه.جامعه حق داره در برابر مجرم کیفر متناسب با جرمش رو اعمال کنه و تو این بین نقش دولت و سیستم قضایی مشخصه و باید بدون هیچ تسامحی این کار رو انجام بده(مگر در برابر جرم علیه حاکمیت)
بعد هم اینکه مجازات شدید مجازات خشن نیست.مثلا تو همین لینکی که آنارشی آورد مثلا قاضی حکم داده که دماغ و گوش طرف رو ببرند!! این یک حکم غیر عقلانیه و من هیچ دفاعی از این نوع ندارم.
مسئله دیگه موضوع حقه.حق قربانی که این اطمینان رو حاصل کنه که نسبت به خسارتی که بهش وارد شده هیچ تسامح و عفوی صورت نگرفته و حق مجرم که مجازات و کیفر که حق مجرم هست.
حق قربانی نه به نیت انتقام جویی بلکه از این بابت که خسارتی که دیده نادیده انگاشته نشده و اعتماد و نمایندگی ای که به سیستم قضایی و دولت داده پوچ نبوده و همتراز با هزینه ای که داده مجرم رو بازخواست میکنه.
چرا من کمی که فکر می کنم شاید از لحاظ روانی بتونه قربانی رو تسلی بده مجازاتی که به مجرم اعمال میشه.
ولی خوب هدف اصلی از مجازات مسلما این نیست.
هدف اصلی از مجازات ارعاب-بازدارندگی- ناتوان سازی مجرم هست.در کل مجازات باید فایده ای داشته باشه و این باید با در نظر گرفتن ماهیت جرم ها در نظر گرفته بشه.
یکسری جرم ها مثل اسید پاشی باید به هر صورت ممکن نابود و نیست بشه.جدا از کارهای فرهنگی ای که میشه انجام داد شدت و عفو ناپذیری در برابر این جرم هست.تسامح و آسان گیری باعث میشه مجرمین بالقوه به فکر انجامش بیفتن.انگلیس عزیز یک زمانی جرم دزدی درش اعدام بود!
iranbanoo
03-14-2014, 12:08 AM
نا امید شدم ازت
برای درک بهتر قضیه فرض کنید کسی تجاوز کرده باشه. طبق تئوری شما باید رای دادگاه این باشه بهش تجاوز بشه.
من نگفتم 20 سال میرزه یا نه. من فقط از شما پرسیدم که چند سال براش کافیه به نظر شما؟
من از مقابله به مثل حرفی نزدم کورش جان!
ضمن اینکه من قاضی نیستم که در مورد طول مدت زندان مجرم قضاوت کنم.نظر من اینه که مجازات نباید ضابطه مند باشه.یعنی مجرم و انگیزه و شرایط بروز جرم هم باید در نظر گرفته بشه .شاید یک مجرم در طول 20 سال زندان (زندان= تنبیه هر روزه ,مستمر و طولانی ) تاوان کارش رو ببینه و شاید بعد از 20 سال که آزاد شد دوباره این خطا رو انجام بده.
من در مورد جرم های خاص مثل اسید پاشی که نیتی کینه توزانه پشتش هست نظرم به شدت هر چه تمام تره.
undead_knight
03-14-2014, 09:03 AM
چند مسئله
اول اینکه به هر صورت سیستم قضایی به نوعی از طرف قربانی نماینده ی مجازات مجرمه.جامعه حق داره در برابر مجرم کیفر متناسب با جرمش رو اعمال کنه و تو این بین نقش دولت و سیستم قضایی مشخصه و باید بدون هیچ تسامحی این کار رو انجام بده(مگر در برابر جرم علیه حاکمیت)
بعد هم اینکه مجازات شدید مجازات خشن نیست.مثلا تو همین لینکی که آنارشی آورد مثلا قاضی حکم داده که دماغ و گوش طرف رو ببرند!! این یک حکم غیر عقلانیه و من هیچ دفاعی از این نوع ندارم.
مسئله دیگه موضوع حقه.حق قربانی که این اطمینان رو حاصل کنه که نسبت به خسارتی که بهش وارد شده هیچ تسامح و عفوی صورت نگرفته و حق مجرم که مجازات و کیفر که حق مجرم هست.
حق قربانی نه به نیت انتقام جویی بلکه از این بابت که خسارتی که دیده نادیده انگاشته نشده و اعتماد و نمایندگی ای که به سیستم قضایی و دولت داده پوچ نبوده و همتراز با هزینه ای که داده مجرم رو بازخواست میکنه.
چرا من کمی که فکر می کنم شاید از لحاظ روانی بتونه قربانی رو تسلی بده مجازاتی که به مجرم اعمال میشه.
ولی خوب هدف اصلی از مجازات مسلما این نیست.
هدف اصلی از مجازات ارعاب-بازدارندگی- ناتوان سازی مجرم هست.در کل مجازات باید فایده ای داشته باشه و این باید با در نظر گرفتن ماهیت جرم ها در نظر گرفته بشه.
یکسری جرم ها مثل اسید پاشی باید به هر صورت ممکن نابود و نیست بشه.جدا از کارهای فرهنگی ای که میشه انجام داد شدت و عفو ناپذیری در برابر این جرم هست.تسامح و آسان گیری باعث میشه مجرمین بالقوه به فکر انجامش بیفتن.انگلیس عزیز یک زمانی جرم دزدی درش اعدام بود!
1-چرا جامعه حق "مجازات" داره؟ جز برای پیشگیری از تکرار جرم توسط مجرم و نشون دادن مجازات جرم(باز هم برای پیشگیری از جرائم مجرمان دیگه)،که اون هم "حق" نیست،صرفا از دیدگاه نتیجه گرایانه هم قابل توجیه و فرض وجود "حق" این وسط توسط تیغ اوکام قابل حذفه.
2-چرا مجازات "حق" مجرم هست؟شما به احیانا به عدالت فرامادی باور دارید؟آیا مجازات در جامعه چیزی جز یک "قرارداد" هست؟اگر نیست چطوره که نوع مجازات ها برای یک جرم قابل تغییره؟
Two wrongs make a right - WiKi (http://en.wikipedia.org/wiki/Two_wrongs_make_a_right)
این یک سفسطه هست که جزای کار بد، مجازات هست.چون این مسئله اخلاقی یک مسئله ریاضی نیست که منفی در منفی رو مثبت بدونیم! مجازات ذاتا کاری منفی هست(مثلا اعدام که نوعی کشتاره) و هیچ کس اونها رو وقتی "مجازات" تلقی نمیکنه،مثبت نمیدونه،بنابراین ما اشتباها فکر میکنیم که کار منفی وقتی در برابر یک کار منفی دیگه باشه،کار درستیه.
3-آیا میشه یک جرم رو کاملا از بین برد؟خیر.از زمان پدید اومدن سیستم قضایی تا به حال انواع مجازات های خشن و وحشیانه برای مبارزه با جرم های مختلف انجام شده،حتی کار فرهنگی هم بسیار شده.آیا میتونید جایی رو نشون بدید که جرم یا جرم های خشن توش منقرض! شده باشه؟!همچنان حتی در همه کشورهای پیشرفته قتل؛ تجاوز و... رخ میده.چه زمانی که مجازات های خشن مثل اعدام داشتند و چه زمانی که نداشتند.
بنابراین مجازات شدید در نهایت میتونه فقط زندان طولانی مدت باشه و نه فراتر از اون،چون تاثیر قابل توجهی بر وقوع جرم نداره.
نکته:حس روانی مورد نظر اصلا نمیتونه مبنای مجازات باشه،چون شاید یه نفر از زندان رفتن مجرم حس خوبی پیدا نکنه،یا حتی از اعدامش،دلش بخواد خانوادش هم مجازات بشند!یا اینکه اصلا از مجازات شدن مجرم خوشحال نشه و اینطور بزاریم مجرم آزاد بگرده! همونطور که گفتم توسل به احساسات مغلطه آمیزه.
Mehrbod
03-14-2014, 03:24 PM
یکسری جرم ها مثل اسید پاشی باید به هر صورت ممکن نابود و نیست بشه.جدا از کارهای فرهنگی ای که میشه انجام داد شدت و عفو ناپذیری در برابر این جرم هست.تسامح و آسان گیری باعث میشه مجرمین بالقوه به فکر انجامش بیفتن.انگلیس عزیز یک زمانی جرم دزدی درش اعدام بود!
چرا انگلیس 'عزیز'؟
اینکه یک زمانی در انگلیس برای دزدی میکشتند نمیگوید بسته به زمانه و پریستارها سختگیری خوب است.
تنها نگرش درست در همچین زمانهایی نگرش ریشهاین است, باید دید همچو رفتارهای تبهکارانهای از کجا سرچشمه میگیرند و
از ریشه خُشکانداد اشان, نه اینکه همانجور که آرَش بزیبایی همانندید, مزدائیکوار - را با - بخواهیم + کرده باشیم.
برای اسیدپاشی هم روشن است, سرکوب نیازهای مردان, نبود روسپیخانهها و نبود دسترسی بفراخور آسان به جنس مادینه.
روسپیخانههایِ ارزان و قانونی برپا شوند, خود به خود این رفتارهای تبهکارانه که ریشه از کمبود مهر و سکس و گرانفروشی دختران ایرانی میگیرند, کاسته خواهند شد.
پارسیگر
Russell
03-14-2014, 04:59 PM
برای اسیدپاشی هم روشن است, سرکوب نیازهای مردان, نبود روسپیخانهها و نبود دسترسی بفراخور آسان به جنس مادینه.
روسپیخانههایِ ارزان و قانونی برپا شوند[٦], خود به خود این رفتارهای تبهکارانه که ریشه از کمبود مهر و سکس و گرانفروشی دختران ایرانی میگیرند, کاسته خواهند شد.
البته این بیشتر به عشق (http://www.daftarche.com/%DA%AF%D9%81%D8%AA%DA%AF%D9%88%DB%8C-%D8%A2%D8%B2%D8%A7%D8%AF-2/%D8%B9%D8%B4%D9%82-%DB%8C%D8%B9%D9%86%DB%8C-1413/#post64344) و باور به نیمهیِ گمشده و اینها مربوط میشود.
undead_knight
03-14-2014, 07:59 PM
یه نمونه خوب توی ذهنم اومد.
فکر کنید ما یک قاتل و متجاوز سریالی رو میگیریم،با این حال به مغزش دستگاهی وصل میکنیم که در صورت تلاشش برای انجام این جرم ها یا جدا کردن دستگاه بمیره.
خب به نظر شما آیا میشه این شخص رو آزاد گذاشت یا نه؟
Persepolis
03-14-2014, 08:49 PM
یه نمونه خوب توی ذهنم اومد.
فکر کنید ما یک قاتل و متجاوز سریالی رو میگیریم،با این حال به مغزش دستگاهی وصل میکنیم که در صورت تلاشش برای انجام این جرم ها یا جدا کردن دستگاه بمیره.
خب به نظر شما آیا میشه این شخص رو آزاد گذاشت یا نه؟
درورد:e032:.. دقیقن همین تو ذهنم بود یه چیزی تو مایه های فیلم Stoker (http://en.wikipedia.org/wiki/Stoker_%28film%29)
Mehrbod
03-14-2014, 09:29 PM
یه نمونه خوب توی ذهنم اومد.
فکر کنید ما یک قاتل و متجاوز سریالی رو میگیریم،با این حال به مغزش دستگاهی وصل میکنیم که در صورت تلاشش برای انجام این جرم ها یا جدا کردن دستگاه بمیره.
خب به نظر شما آیا میشه این شخص رو آزاد گذاشت یا نه؟
در فربود که هر دستگاهی را میشود گول زد و پیچاند و آزادسازی همچو کسی همچنان یک ریسکی دربر دارد.
جُدایِ آن نه نمیشود, سخن تو دربارهیِ - در - همیشه + نمیشود اندیشبرانگیز بود و باید گفت در فرهود در
پُرسمان بزهکاری ما - در - را + میکنیم, زیرا نائین اینجا همان negative reinforcement است که تا اندازهای مایهیِ بازدارندگی رفتار میشود.
سخن تو در اینجا باریک بود که این بازدارندگی بتنهایی بسنده نبوده و ریشهاین نیست. همانندی دیگر یاختههایِ پیکر
هستند که میدانیم پراسنجهایِ بیرونی مایهیِ پیدایش یاختههایِ چنگارین (سرطانی) میشوند, ولی پیکر زنده اینجا با فرستادن
نشالهایِ نائین/negative فرمان کشتن این دسته از یاختهها را میدهد که این تا اندازهای راهگشای است, ولی راهکار دیرنده
نیست و اگر زمان بسنده دهیم و هیچ کنشگر دیگری هم مایهیِ مرگ جاندار نشود, همین چنگار وی را سرانجام از پاخواهد درآورد —> ناکارآمدی رویکرد.
پس اینجا باید به بزهکار یک - داد و گوشمالاند اش, ولی این گوشمالی باید فرهنگیده و فراخور باشد, نه کورسازی و دست و پا بُری.
پارسیگر
undead_knight
03-15-2014, 06:54 AM
در فربود که هر دستگاهی را میشود گول زد و پیچاند و آزادسازی همچو کسی همچنان یک ریسکی دربر دارد.
جُدایِ آن نه نمیشود, سخن تو دربارهیِ - در - همیشه + نمیشود اندیشبرانگیز بود و باید گفت در فرهود در
پُرسمان بزهکاری ما - در - را + میکنیم, زیرا نائین اینجا همان negative reinforcement است که تا اندازهای مایهیِ بازدارندگی رفتار میشود.
سخن تو در اینجا باریک بود که این بازدارندگی بتنهایی بسنده نبوده و ریشهاین نیست. همانندی دیگر یاختههایِ پیکر
هستند که میدانیم پراسنجهایِ بیرونی مایهیِ پیدایش یاختههایِ چنگارین (سرطانی) میشوند, ولی پیکر زنده اینجا با فرستادن
نشالهایِ نائین/negative فرمان کشتن این دسته از یاختهها را میدهد که این تا اندازهای راهگشای است, ولی راهکار دیرنده
نیست و اگر زمان بسنده دهیم و هیچ کنشگر دیگری هم مایهیِ مرگ جاندار نشود, همین چنگار وی را سرانجام از پاخواهد درآورد —> ناکارآمدی رویکرد.
پس اینجا باید به بزهکار یک - داد و گوشمالاند اش, ولی این گوشمالی باید فرهنگیده و فراخور باشد, نه کورسازی و دست و پا بُری.
پارسیگر
البته هدف من "فرض" مطلق بودن قدرت دستگاه و غیرقابل گول زدنش بود،یعنی یک آزمایش کاملا فرضی.
حالا فرض دیگه ای که میخوام اضافه کنم اینه که جامعه فکر کنه که ما این شخص رو مجازات کردیم،یعنی اثر "بازدارندگی" مجازات روی جامعه هم وجود داره.
حالا از اونجایی که ما کاملا مطمئن هستید هم اثر بازدارندگی وجود داره و هم شخص دیگه چنین کاری رو تکرار نمیکنه،باز هم باید مجازاتش کنیم؟
البته من فکر میکنم وجود این دستگاه خودش یه مجازاته،چون بخشی از آزادی فرد رو میگیره.
Mehrbod
03-15-2014, 03:55 PM
البته هدف من "فرض" مطلق بودن قدرت دستگاه و غیرقابل گول زدنش بود،یعنی یک آزمایش کاملا فرضی.
حالا فرض دیگه ای که میخوام اضافه کنم اینه که جامعه فکر کنه که ما این شخص رو مجازات کردیم،یعنی اثر "بازدارندگی" مجازات روی جامعه هم وجود داره.
حالا از اونجایی که ما کاملا مطمئن هستید هم اثر بازدارندگی وجود داره و هم شخص دیگه چنین کاری رو تکرار نمیکنه،باز هم باید مجازاتش کنیم؟
البته من فکر میکنم وجود این دستگاه خودش یه مجازاته،چون بخشی از آزادی فرد رو میگیره.
آری «آزادی خواست» را میگیرد.
من چون نمونه فربودین نیست چندان با آن کنار نمیتوانم بیایم, ولی به دید خام من بازدارندگی تنها بخشی از پرسمان است, چیزهایِ دیگری هم باید باشند ...
undead_knight
03-15-2014, 04:57 PM
آری «آزادی خواست» را میگیرد.
من چون نمونه فربودین نیست چندان با آن کنار نمیتوانم بیایم, ولی به دید خام من بازدارندگی تنها بخشی از پرسمان است, چیزهایِ دیگری هم باید باشند ...
به هر حال به نظرت آیا به جز این باز هم باید مجازات دیگه ای بشه!؟
هرچند من هم بیشتر این رو از جهت نابود سازی امکان رخ دادن جرم توسط همون شخص گفتم نه مجازات(ولی خب مجازات از کار در اومد)
من فکر میکنم مقاومت در برابر این ایده از اونجا میاد که یک میل ناخوداگاه به انتقام گیری در ما هست مگرنه چرا باید شخص رو چنین حالتی مجازات مضاعف بکنیم؟
iranbanoo
03-15-2014, 08:48 PM
-چرا جامعه حق "مجازات" داره؟ جز برای پیشگیری از تکرار جرم توسط مجرم و نشون دادن مجازات جرم(باز هم برای پیشگیری از جرائم مجرمان دیگه)،که اون هم "حق" نیست،صرفا از دیدگاه نتیجه گرایانه هم قابل توجیه و فرض وجود "حق" این وسط توسط تیغ اوکام قابل حذفه.
2-چرا مجازات "حق" مجرم هست؟شما به احیانا به عدالت فرامادی باور دارید؟آیا مجازات در جامعه چیزی جز یک "قرارداد" هست؟اگر نیست چطوره که نوع مجازات ها برای یک جرم قابل تغییره؟
Two wrongs make a right - WiKi
این یک سفسطه هست که جزای کار بد، مجازات هست.چون این مسئله اخلاقی یک مسئله ریاضی نیست که منفی در منفی رو مثبت بدونیم! مجازات ذاتا کاری منفی هست(مثلا اعدام که نوعی کشتاره) و هیچ کس اونها رو وقتی "مجازات" تلقی نمیکنه،مثبت نمیدونه،بنابراین ما اشتباها فکر میکنیم که کار منفی وقتی در برابر یک کار منفی دیگه باشه،کار درستیه.
اینجا حق چیزی هست که از جانب جامعه تعیین شده و واکنش در برابر عمل مجرم شبیه به یک ضد حمله است.این حق یعنی واکنش! که شدید ترین نوع ( و شاید نخستین گزینه)این واکنش مجازات هست.
بله مجازات در ذات و نفس خودش شر مطلقه که از طرف جامعه انتخاب شده.
من اینجا به دنبال چرایی و فلسفه ی مجازات نیستم.صد البته اگر سطح یک جامعه به حدی برسه که گزینه ی مجازات از بین بره بهتر خواهد بود ولی جایی که ما الان هستیم تنها میتونیم در مورد سطح مجازات و تخفیف و شدتش صحبت کنیم.
-آیا میشه یک جرم رو کاملا از بین برد؟خیر.از زمان پدید اومدن سیستم قضایی تا به حال انواع مجازات های خشن و وحشیانه برای مبارزه با جرم های مختلف انجام شده،حتی کار فرهنگی هم بسیار شده.آیا میتونید جایی رو نشون بدید که جرم یا جرم های خشن توش منقرض! شده باشه؟!همچنان حتی در همه کشورهای پیشرفته قتل؛ تجاوز و... رخ میده.چه زمانی که مجازات های خشن مثل اعدام داشتند و چه زمانی که نداشتند.
بنابراین مجازات شدید در نهایت میتونه فقط زندان طولانی مدت باشه و نه فراتر از اون،چون تاثیر قابل توجهی بر وقوع جرم نداره.
رواج هر جرم در هر فرهنگ و جامعه ای متفاوته.چیزی مثل دزدی و یا قتل یا از این دست جرائم که در هر جامعه ای با هر میزان سطح فرهنگ و شرایط سیاسی و اقتصادی رواج داره ولی یکسری جرائم مختص جوامعی خاصه که ممکنه در جایی دیگه به ندرت پیش بیاد.
اینجا موازی با بهبود و اصلاح فرهنگی نیاز هست به یک نظارت و قانون علیه بروز و شیوعش.اسید پاشی مختص جامعه ای مثل جامعه ی ماست و مثلا در اروپا چنین چیزی کمتر و کمتر و شاید هیچ گاه دیده نشه.
خوب ما چه طور میتونیم خودمون رو به مثلا سطح صفر اروپا برسونیم؟
قانون نمیتونه منتظر نتایج فرهنگی باشه.فقط میتونه برحسب نتایجی که به بار میاد خودش رو شدید تر و یا ملایم تر تغییر بده.اسید پاشی عمل وحشیانه ایه و یک واکنش مشدد میتونه باهاش مقابله کنه.
iranbanoo
03-15-2014, 09:03 PM
اینکه یک زمانی در انگلیس برای دزدی میکشتند نمیگوید بسته به زمانه[١] و پریستارها[٢] سختگیری خوب است.
تنها نگرش درست در همچین زمانهایی نگرش ریشهاین است, باید دید همچو رفتارهای[٣] تبهکارانهای از کجا سرچشمه میگیرند و
از ریشه خُشکانداد اشان, نه اینکه همانجور که آرَش بزیبایی همانندید[٤], مزدائیکوار[٥] - را با - بخواهیم + کرده باشیم.
اینجا هیچ موضوع زمان و مفطع زمانی نیست.در بهترین حالتی که بتوانیم بحث کنیم این است که شما آیا اثر بازدارندگی مجازات را قبول دارید یا بدون توجه به آمار جرائم و آسیب های احتمالی پیش رو تنها به دنبال بهبود شرایط توجه دارید؟
برای اسیدپاشی هم روشن است, سرکوب نیازهای مردان, نبود روسپیخانهها و نبود دسترسی بفراخور آسان به جنس مادینه.
روسپیخانههایِ ارزان و قانونی برپا شوند[٦], خود به خود این رفتارهای تبهکارانه که ریشه از کمبود مهر و سکس و گرانفروشی دختران ایرانی میگیرند, کاسته خواهند شد.
مهربد جان بحث بر سر نوع قانون اعمالی بر روی جرم است.
در یک جامعه که پتانسیل بالایی برای بروز جرائم خشن وجود دارد شاید با باز کردن روسپی خانه ها و روابط جنسی آزاد باز هم چنین مواردی دیده شود و اگر من بخواهم نگاه جنسیتی بکنم میگویم جسارت مردان در چنین مواردی بیشتر است.چرا از جانب زنان چنین جرادمی دیده نمیشود .زنان دیده میشد که خود کشی یا فرار میکردند ولی اسید پاشی؟به ندرت!
Mehrbod
03-17-2014, 07:24 PM
مهربد جان بحث بر سر نوع قانون اعمالی بر روی جرم است.
در یک جامعه که پتانسیل بالایی برای بروز جرائم خشن وجود دارد شاید با باز کردن روسپی خانه ها و روابط جنسی آزاد باز هم چنین مواردی دیده شود و اگر من بخواهم نگاه جنسیتی بکنم میگویم جسارت مردان در چنین مواردی بیشتر است.چرا از جانب زنان چنین جرادمی دیده نمیشود .زنان دیده میشد که خود کشی یا فرار میکردند ولی اسید پاشی؟به ندرت!
فرجام سخن؟ سرانجام بازکردن روسپیخانه در ایران خوب است یا بد؟
Mehrbod
03-17-2014, 07:31 PM
به هر حال به نظرت آیا به جز این باز هم باید مجازات دیگه ای بشه!؟
هرچند من هم بیشتر این رو از جهت نابود سازی امکان رخ دادن جرم توسط همون شخص گفتم نه مجازات(ولی خب مجازات از کار در اومد)
من فکر میکنم مقاومت در برابر این ایده از اونجا میاد که یک میل ناخوداگاه به انتقام گیری در ما هست مگرنه چرا باید شخص رو چنین حالتی مجازات مضاعف بکنیم؟
نه, به دید من نیاز به کیفر دیگری نیست. ولی این راهکار خود اش همان گرفتاری «آزادی خواست» را داشت, گرچه ما
هماکنون هم «آزادی کنش» را داریم براه زندانها میگیریم (که نیمچه نیمه دربرگیرندهیِ همان آزادی خواست هم میشود).
دستکاری و کنترل مغز دیگران ولی بدترین (و شاید ناگُزیرترین) راهکاری است که بشود اندیشید.
پارسیگر
iranbanoo
03-17-2014, 11:10 PM
فرجام سخن؟ سرانجام بازکردن روسپیخانه در ایران خوب است یا بد؟
مگر الان روسپیخانه نداریم؟پس اینهمه مسجد وامامزاده چیست و ملت چه غلطی در آن میکنند؟
درست است که روابط آزاد در یک جامعه از شدت این دست جرائم میکاهد ولی برخورد قانون هم باید با موراد احتمالی محکم و بی تعارف باشد
undead_knight
03-18-2014, 06:55 AM
رواج هر جرم در هر فرهنگ و جامعه ای متفاوته.چیزی مثل دزدی و یا قتل یا از این دست جرائم که در هر جامعه ای با هر میزان سطح فرهنگ و شرایط سیاسی و اقتصادی رواج داره ولی یکسری جرائم مختص جوامعی خاصه که ممکنه در جایی دیگه به ندرت پیش بیاد.
اینجا موازی با بهبود و اصلاح فرهنگی نیاز هست به یک نظارت و قانون علیه بروز و شیوعش.اسید پاشی مختص جامعه ای مثل جامعه ی ماست و مثلا در اروپا چنین چیزی کمتر و کمتر و شاید هیچ گاه دیده نشه.
خوب ما چه طور میتونیم خودمون رو به مثلا سطح صفر اروپا برسونیم؟
قانون نمیتونه منتظر نتایج فرهنگی باشه.فقط میتونه برحسب نتایجی که به بار میاد خودش رو شدید تر و یا ملایم تر تغییر بده.اسید پاشی عمل وحشیانه ایه و یک واکنش مشدد میتونه باهاش مقابله کنه.
اول بگو منظورت از مجازات شدید چه مجازاتیه؟!
من با هیچکدوم از حرفات مشکلی ندارم جز این.برای این باید سند علمی بدی که چه واکنشی میتونه باهاش مقابله بکنه؟!
فکر نمیکنم مثلا اسید پاشی از قتل بدتر باشه(هرچند از بعد احساسی شاید برای شخص باشه) بنابراین با توجه به آسیب وارده من حداکثر مجازات رو بین 10 تا 20 سال زندان میدونم.
Mehrbod
03-18-2014, 04:57 PM
مگر الان روسپیخانه نداریم؟پس اینهمه مسجد وامامزاده چیست و ملت چه غلطی در آن میکنند؟
درست است که روابط آزاد در یک جامعه از شدت این دست جرائم میکاهد ولی برخورد قانون هم باید با موراد احتمالی محکم و بی تعارف باشد
خوابیدن با روسپیای که هزار و یک بیماری دارد, آنهم به بهایِ خون پدر اتان شد روسپیگریِ آزاد؟ :39:
پس شما هم چون زن هستید ته دل اتان با برپاسازیِ روسپیخانهیِ قـانونی میستیزید, درست میگویم؟
پارسیگر
kourosh_bikhoda
05-24-2014, 07:36 PM
من نظرم اندکی تغییر کرده. هنوز هم مخالف اعدام هستم. ولی در موارد بسیار نادر موافق. مقاله زیر نظر من هست. پیشنهاد میکنم این مقاله رو حتمن مطالعه کنید. به نظر میرسه مثل هر چیز دیگه نباید نگاه سیاه یا سفید به موضوع اعدام داشت و بهترین موضع، یک موضع خاکستری و بینابین هست.
درک و تصور ما ایرانیان از مقوله اعدام بر مبنای تجربه خونبار کشتارهای ضد بشری ٣۵ سال گذشته در مملکتی که تعداد سرانه اعدام سالیانه آن بیش از هر کشور دیگری در جهان است، میباشد. در نتیجه انزجار ذاتی و به حق از گستردگی و روشهای خیابانی و قرون وسطایی قصاص و اعدامهای لجام گسیخته و تنفر طبیعی از عملکرد رژیمهای مستبد ما را به سوی نوعی مطلقگرایی آرمانی و فضیلت هیجانی در مخالفت با مقوله اعدام سوق میدهد که در چارچوب مفهوم تجربی و زمینه تاریخی ما ایرانیان کاملن قابل درک است. وانگهی اگر ادراک اجتماعی ـ فرهنگی و استفهام حقوقی ما از “اعدام” بر اساس طناب دار و قصاص و به خصوص انگیزه “اعدام کنندگان” در کشور ما و دیگر ممالک استبدادزده باشد، نگارنده نیز با آنها کاملن مخالف بوده و هستم! باید بدون استثناء با قصاص و اعدامهای قانونی و فراقانونی (قتلهای زنجیرهای، اعدامهای صحرایی و خودسر، قتل از طریق شکنجه در زندان، حکم تیر و غیره) مخالف بود. اکثریت موارد اعدام و به خصوص اعدامهای سیاسی و عقیدتی و یا اعدام در ملاء عام تحت هیچ عذر و بهانهای قابل قبول نیستند و بدون استثناء محکوم میباشند. در بین فعالان سیاسی مدنی ایرانی مناقشه و بحث کلی مقوله اعدام تا بدانجا پیش رفته که “مخالفت با اعدام” در عمل “مخالفت با رژیم” تعریف میشود؛ و درچنین فضایی بیم آن میرود که هر گونه استثناء قایل شدن به نفی مطلق اعدام نوعی مماشات و همسویی با نظام قرون وسطایی و خشونتگرایی تلقی گردد، زیرا مخالفت فضیلتگرایانه با اعدام در حقیقت نوعی مانیفست سیاسی بر علیه نظام جمهوری اسلامی (و نه الزامن مانیفست حقوقی و یا انسانی) است. این در حالی است که اعدام در بسیاری از کشورهای دمکراتیک و متمدن نظیر ژاپن، آمریکا و هندوستان وجود دارد؛ و از سوی دیگر در بسیاری از نظامهای عقب مانده و استبدادی نظیر رواندا، بوتان، کامبوج، نپال، مغولستان و قیرقستان لغو شده است. یا در بسیاری از دیکتاتوریهای شناخته شده نظیر زیمبابوه و سریلانکا نیز نوعی استمهال طولانی و عدم اجرای حکم اعدام وجود دارد.
برای ورود به بحث موارد استثنایی (کمتر از ١%) لحظهای تصور کنید که یک جنایتکار حرفهای و متجاوز و آدمکش با هوشیاری و آگاهی کامل به کرات با طراحیهای قبلی و تکراری به قربانیان بیشمار خود تجاوز میکند و سپس با کمال خونسردی آنها را به قتل میرساند! چرا جان چنین فرد “جانورصفتی”، که اگر از منظر روانپزشکی نیز بیمار روانی تشخیص داده نشود، و جان تعداد زیادی بیگناه را گرفته است، برای جامعه باید با ارزش باشد؟ به عقیده من در اینگونه موارد استثنایی هولناک مبحث “حق حیات یک انسان” در حیطه عمل میتواند مورد بحث قرار گیرد، زیرا چنین شخصی ثابت کرده است که از حد و مرزهای “انسان” بودن عدول کرده است و با سلب حیات از انسانهای بیشمار و بیگناه، “حق حیات” را به هدر داده است.
وانگهی “حق حیات” چه کسی باید برای جامعه ارزش بیشتری داشته باشد، حیات قربانی بیگناه یا جانی بالفطره؟ سلب حیات چنین فردی ناشی از اقدام مستقیم و تصمیم آگاهانه خود آن فرد است و نه قاضی و یا جامعه. البته بحث بر روی حدود و صقور و مشخصه کمی و کیفی “جنایت” که آن را مستحق اعدام بداند میتواند پایانناپذیر و مناقشهبرانگیز باشد، که ناچارن در این نوشتار کوتاه آن را میگزارم و میگذرم. مخالفان اعدام که بنده برای آنها احترام زیادی قائل هستم و تلاشهای آنها را در راستای خشونتزدایی ارج مینهم، کشتن را از نظر اخلاقی ناپسند میشمارند (اخلاق فضیلتگرا) و معتقدند که تحت هیچ شرایطی هیچ کس مطلقن حق ندارد انسان دیگری را بکشد. آیا کشتن یک سرباز وظیفه دشمن در جنگ که به ناچار و به دستور فرمانده خود به کشور شما حمله میکند، عملی غیر انسانی و غیر اخلاقی است؟ چون اگر اصل خدشهناپذیر و غیر قابل استثناء این باشد که کسی حق ندارد “تحت هیچ شرایطی” دیگری را بکشد، پس چگونه یک عمل غیر اخلاقی (کشتن سرباز دشمن) مایه افتخار ملی است؟ لابد می گویید آن دفاع است. پس بنابراین یک جامعه میتواند در شرایط ویژه در دفاع از خود “آدم بکشد”. اتفاقن در جنگ علاوه بر دفاع آنی، برای کشتن افراد دشمن با خونسردی تمام و از قبل طرح ریزی میشود. در نتیجه قبح “کشتن” (حتی عمد) مطلق نیست. اتفاقن بحث من در مخالفت با مطلقگرایی خالص و قطعی در مصاف با پدیدهها و مقولههای اجتماعی از جمله اعدام و شکنجه است، و نه الزامن حمایت فینفسه از اعدام و یا شکنجه.
حق حیات و آزادی دو اصل لازم و ملزوم انسانی هستند. چهطور می شود اگر کسی حقوق و آزادی دیگران را نقض کند، جامعه میتواند با عبور از “گزارههای اخلاقی” این حق ذاتی و “خدادادی” یعنی آزادی را از فرد بگیرد و او را زندانی کند. پس چهگونه اگر کسی حق حیات انسانهای بیشمار را از آنها بگیرد، برای جامعه سلب حیات از آن جنایتکار زنجیرهای غیراخلاقی خواهد بود؟
چنین فرد جنایتکاری با ارتکاب جنایات مکرر و هولناک حق حیات خویش را خودش از خودش سلب کرده است و اجرای عدالت در اینگونه موارد استثنایی انتقامجویی کور و خشونتگرایی جامعه نیست، بلکه دفاع از خویشتن است. وانگهی در دنیای مدرن و کشورهای آزاد قانون یک ضمانت اجرایی اخلاقی نیست که بر مبنای حسن و قبح به پاداش و جزا مشغول گردد. به عنوان مثال قانون به اعمال غیر اخلاقی نظیر زنا اگر زیانی به جامعه نرساند کاری ندارد، و تمسک به اخلاق فضیلتگرا در حوزه قانون ممکن است کارساز نباشد.
بحثهای مفصلی در حوزه کیفرشناسی و جامعهشناسی اعدام از جمله کارایی آن در پیشگیری از جرم و غیره وجود دارد که پرداختن به آن مثنوی هفتاد من کاغذ میشود. یکی از این استدلالها مبحث “ترویج و بازتولید خشونت” (اخلاق نتیجهگرا) است. حال باید پرسید به عنوان مثال خشونت در ژاپن بیشتر است یا در ونزوئلا؟ در ژاپن اعدام وجود دارد، و بیش از ٨۵ درصد مردم آن کشور با اعدام موافق هستند. در ونزوئلا اعدام وجود ندارد زیرا بیش از صد سال است که لغو شده است. اما میزان قتل سرانه در ونزئولا بیش از ٢۵٠ برابر ژاپن است. اعدام در کشورهایی نظیر کلمبیا و السالوادور نیز وجود ندارد؛ اما میزان قتل و جنایت در این دو کشور در صدر جدول سازمان ملل قرار دارد. در بریتانیا میزان قتل سرانه (درصد آماری نسبت به هر صدهزار نفر جمعیت) بعد از لغو اعدام در سال ١٩۶۴ دو برابر شده است. البته منظور من این نیست که در کشورهایی که مجازات اعدام وجود ندارد، میزان قتل نیز بیشتر است ـ نـــه. بلکه اینگونه استدلات یکسویه و جنبههای گزینشی آمارهای پیچیده ره به جایی نخواهد برد.
اگرچه در ده کشوری که بالاترین میزان سرانه قتل را در جهان دارا هستند و در صدر جدول قتل (مقام ١ تا ١٠) قرار دارند، یا اعدام بکلی لغو شده است (۴ کشور) و یا در طی حداقل ١٣ سال گذشته در آنها اعدامی صورت نگرفته است (۵ کشور). فقط در یکی از آنها (کشور کیتس و نویس) یک اعدام در طی ١۴ سال گذشته، آن هم در سال ٢٠٠٨ میلادی صورت گرفته بود.
یکی از مشکلات اساسی پرداختن به بحث و مناقشه کیفری اعدام به مثابه یک مقوله حقوقی و انسانی به دور از هیجان و احساسات و التهاب اجتنابناپذیر حاکم بر جامعه ایرانی، در هم تنیدگی اعدام و قصاص و بنمایه ایدئولوژیکی نظام جمهوری اسلامی است که نه تنها قصاص و اعدام را اصول پایه ای و تفکیک ناپذیر سیستم خویش میداند، بلکه از اعدام و کشتار به عنوان مهمترین ابزار سرکوب و وسیله ادامه حیات استفاده میکند.
در نتیجه حتی فعالان سرشناس درونمرزی از جمله بانیان کارزار “لغو گام به گام اعدام” که به دلایل قابل درکی نمیتوانند بصورت علنی خواهان برچیدن کامل نظام جمهوری اسلامی بشوند، به ناچار خواهان حذف و برچیدن مهمترین آلت و وسیله ادامه حیات آن میشوند. این یک مانیفست هوشمندانه برای خلع سلاح سیاسی است. زیرا ادامه حیات جمهوری اسلامی بدون اعدام امکانپذیر نیست. و نگارنده نیز با توجه به شرایط فعلی ایران و درک حرکت هدفمند بانیان این کارزار از آن به عنوان یک خواست سیاسی معنادار (و نه الزامن اعلام موضع حقوقی و نهایی در یک سیستم دمکراتیک و آزاد) حمایت میکنم. نتیجتن در شرایط عینی موجود که مطالبه “لغو اعدام” به یک مانیفست سیاسی برای مخالفت با ماهیت بنیادین و علت وجودی (raison d’etre) جمهوری اسلامی تبدیل شده است، تفکیک ابعاد مختلف نفس”اعدام” در زاوایای وجدان آزرده و قاموس فرهنگی ـ تاریخی ملت ایران، و پرداختن به جایگاه حقوقی ـ ماهویی آن، به دور از پیش داوریهای، شاید بر حق، اما حک شده در اذهان ما امکانپذیر نیست. وانگهی فاکتور فرهنگ اجتماعی و ساختار امنیتی ـ سیاسی یک جامعه از اهمیت بالایی برخوردار است. چون حتی اگر اعدام و شکنجه هم از منظر قانون لغو شوند، ممکن است نیروهای امنیتی و پلیس در جوامع بدوی به شکنجه و اعدامهای فراقانونی و صحرایی و خودسر متوسل شوند. حتی در جوامع پیشرفته نیز ممکن است شکنجه نیابتی (outsourcing) به نهادهای امنیتی در کشورهای غیر دمکراتیک محول شود نظیر بازگردانی و تحویل (rendition) متهمین القاعده توسط نهادهای امنیتی آمریکا و انگلیس به “همپیمانان” در کشورهای دوست!
در پایان برای درک مسئله غامض اعدام در موارد استثنایی و مخالفت نگارنده با مطلقگرایی قاطعانه، مایلم از منظر پرنسیب به موضوع شکنجه که در جوامع متمدن کاملن نفی و غیرقانونی و غیراخلاقی اعلام شده است اشارهای داشته باشم.
تصور کنید یک تروریست جنایتکار بعد از کار گذاشتن یک بمب “کشتار جمعی” در محلی بسیار شلوغ اما نامعلوم دستگیر میشود. بر طبق شواهد انکارناپذیر به دست آمده ثابت میشود که وی چنین بمبی را جاگذاری کرده، و این بمب تا یک ساعت دیگر منفجر میشود (Ticking time bomb scenario). اما وی حاضر نیست محل آن را به پلیس افشاء کند زیرا وی مصر است با قتل عام دهها انسان بیگناه ماموریت خود را با موفقیت به انجام برساند. آیا شکنجه این فرد اگر منجر به کشف محل بمب و نجات جان دهها انسان بیگناه بشود، عملی غیرقانونی و غیراخلاقی خواهد؟ آن هم در شرایطی که قانون تصریح کرده است که شکنجه به عنوان یک عمل غیرانسانی و غیراخلاقی تحت هیچ شرایطی مجاز نیست؟ آیا در مواجه شدن با چنین وضعیتی استثنایی باز هم میتوان با قطعیت مطلق و پرنسیب خللناپذیر و با آسودگیخاطر کلاه اخلاق و انسانیت بر سر نموده و از اصل خدشهناپذیر “شکنجه در هر شرایطی ممنوع” دفاع کرد؟ حتا به قیمت جان دهها انسان بیگناه؟ اگر یک یا دو ساعت بعد از طریق اخبار مطلع شوید که به دلیل انفجار یک بمب در سالن اجتماع یک مدرسه ابتدایی ٨۵ کودک کشته و بیش از ١٨٠ کودک و معلم دیگر زخمی شدهاند، آن وقت مطمئنم که با آسودگی وجدان به “موضعگیری مطلق” خود فخر نخواهید کرد که “شکنجه در هر شرایطی ممنوع!” ـ استثناء هم ندارد! و احتمالن این مجرم نیز بعد از ٣٠ سال حصر در زندان، که حداقل در برخی از کشورهای اروپایی شبیه هتلهای سه ستاره هستند، آزاد خواهد شد.
«نفی کامل اعدام در هر شرایطی آری یا نه» Radio Koocheh (http://radiokoocheh.com/article/233206)
undead_knight
05-25-2014, 05:27 AM
به نظر من ...
1-چرا جامعه حق "مجازات" داره؟ جز برای پیشگیری از تکرار جرم توسط مجرم و نشون دادن مجازات جرم(باز هم برای پیشگیری از جرائم مجرمان دیگه)،که اون هم "حق" نیست،صرفا از دیدگاه نتیجه گرایانه هم قابل توجیه و فرض وجود "حق" این وسط توسط تیغ اوکام قابل حذفه.
2-حق حیات و حق مجازات نشدن توسط رفتار های بیرحمانه، غیر انسانی و تحقیر آمیز جز حقوق بشر هست. یعنی فرضا اگر تاثیر اعدام هم مشخص و قطعی باشه اعدام یک مجازات غیر انسانیه.
این استدلال هم که اعدام کردن "قاتلین و جنایت کاران" ایرادی نداره،باز هم بی ربطه.یک انسان با شکنجه کردن انسان های دیگه مستحق شکنجه نمیشه، بنابراین با کشتن و جنایت هم مستحق اعدام نمیشه.
Just-world hypothesis - WiKi (http://en.wikipedia.org/wiki/Just-world_hypothesis)
3-چرا مجازات "حق" مجرم هست؟شما به احیانا به عدالت فرامادی باور دارید؟آیا مجازات در جامعه چیزی جز یک "قرارداد" هست؟اگر نیست چطوره که نوع مجازات ها برای یک جرم قابل تغییره؟
Two wrongs make a right - WiKi (http://en.wikipedia.org/wiki/Two_wrongs_make_a_right)
این یک سفسطه هست که جزای کار بد، مجازات هست.چون این مسئله اخلاقی یک مسئله ریاضی نیست که منفی در منفی رو مثبت بدونیم! مجازات ذاتا کاری منفی هست(مثلا اعدام که نوعی کشتاره) و هیچ کس اونها رو وقتی "مجازات" تلقی نمیکنه،مثبت نمیدونه،بنابراین ما اشتباها فکر میکنیم که کار منفی وقتی در برابر یک کار منفی دیگه باشه،کار درستیه.
4-آیا میشه یک جرم رو کاملا از بین برد؟خیر.از زمان پدید اومدن سیستم قضایی تا به حال انواع مجازات های خشن و وحشیانه برای مبارزه با جرم های مختلف انجام شده،حتی کار فرهنگی هم بسیار شده.آیا میتونید جایی رو نشون بدید که جرم یا جرم های خشن توش منقرض! شده باشه؟!همچنان حتی در همه کشورهای پیشرفته قتل؛ تجاوز و... رخ میده.چه زمانی که مجازات های خشن مثل اعدام داشتند و چه زمانی که نداشتند.
بنابراین مجازات شدید در نهایت میتونه فقط زندان طولانی مدت باشه و نه فراتر از اون،چون تاثیر قابل توجهی بر وقوع جرم نداره.
5-
باید دقت کرد هدف از مجازات "انتقام" نیست حتی "خنک شدن دل" قربانی نیست، هدف اینه که نشون داده بشه جرم بدون پاسخ نمیمونه و خطر احتمالی شخص دفع بشه که آسیب بیشتری به جامعه نزنه.
ما در مقام قربانی موقع جرم حق "دفاع" داریم ولی پس از رخ دادنش فقط حق "جبران خسارت" داریم(هرچند در بسیاری از مواقع قابل جبران نیست).به همین خاطره که اگر شما یک محکوم به اعدام رو بکشید،حتی اگر از خانواده مقتول باشید باز هم شما رو مجازات میکنند!
قربانی حق انتقام یا مجازات نداره،این حق فقط به سیستم قضایی تعلق داره.
وقتی به کسی آسیب روانی یا جسمی یا مالی زده میشه، مجازات اون آسیب رو "نابود" یا "درمان" یا "undo" نمیکنه،تنها آسیب مالی رو میشه جبران کرد که البته باز هم همچنان فشار روانی که به شخص در اون موقع اومده جبران نشدنیه.
بنابراین مجازات کردن هیچ دلیل منطقی نداره جز "پیشگیری" هم از رخ دادن دوباره جرم و هم اینکه افراد بدونند جرم بی پاسخ نمیمونه.
6-هیچ وقت اثرات کاملا منفی اعدام مثل مجازات بیگناهان و مجرمان سیاسی،فقرا و اقلیت ها کاملا قابل رفع نیست.
7-بسیاری از جانیان به طور "ژنتیکی" مجرم به دنیا نمیاند بلکه تحت تاثیر جامعه و محل زندگیشون مجرم میشند و چه بسا تبدیل به "بیمار روانی" میشند بنابراین جامعه باید مسئولیتش خودش رو ایجادشون بپذیره نه اینکه اونها رو نابود بکنه، در ضمن اگر کسی قابل درمان نباشه یا میلی به درمان نداشته باشه به معنای بیمار نبودنش نیست!
8-انسان ها حق پایان دادن به زندگی خودشون رو دارند ولی اینکه جامعه یا عده ای دیگه در مورد اینکه آیا حق حیات دارند و آیا زندگیشون ارزش نداره تصمیم بگیرند مسئله متفاوتیه،اگر فکر میکنید داره عذاب میکشه بزارید خودش تصمیم برای زنده بودنش بگیره.
از زمانی که شما این حق رو به آدم ها بدید که تصمیمی بگیرند کی ارزش زنده موندن داره یا نداره(بر خلاف دیدگاهی که هدفش بازدارندگی هست) دنیا تبدیل به یک سلاخ خونه میشه!
در مورد عدم بازدارندگی اعدام نسبت به مجازات های دیگه:
EDITORIALS: Evidence Does Not Support Death Penalty As Deterrent | Death Penalty Information Center (http://www.deathpenaltyinfo.org/editorials-evidence-does-not-support-death-penalty-deterrent)
The Death Penalty and Deterrence | Amnesty International USA (http://www.amnestyusa.org/our-work/issues/death-penalty/us-death-penalty-facts/the-death-penalty-and-deterrence)
Study: 88% of criminologists do not believe the death penalty is an effective deterrent | Death Penalty Information Center (http://www.deathpenaltyinfo.org/study-88-criminologists-do-not-believe-death-penalty-effective-deterrent)
Facts about Deterrence and the Death Penalty | Death Penalty Information Center (http://www.deathpenaltyinfo.org/facts-about-deterrence-and-death-penalty)
Deterrence (In Opposition to the Death Penalty) (http://deathpenaltycurriculum.org/student/c/about/arguments/argument1b.htm)
Death Penalty does not deter crimes (http://nccadp.org/issues/deterrence/)
Powered by vBulletin® Version 4.2.2 Copyright © 2024 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.