PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را دیدن نمیکنید برای دیدن کامل نوشته‌یِ و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : سربازی اجباری



Dariush
07-19-2014, 06:14 PM
4327

سربازی اجباری در ایران به بردگی بردنِ دو سال از بهترین سالهای زندگی مرد ایرانی‌ست و معمولا نتایج و آسیب‌هایش تا پایان عمر با شخص همراه خواهند بود. جدا هر سال تعداد زیادی از جوانانِ سربازِ این سرزمین ِ نفرینی، لبِ مرزها، در درگیری با اراذل، در مانورهای ارتش و سپاه و ... جانِ خویش را از دست می‌دهند؛ آمارِ زخمی‌ها چندین برابر ِ اینهاست و تمامِ اینها منهای آسیب‌های جبران‌ناپذیر ِ روانی‌ست. موضوعِ تامل‌برانگیز این است که جامعه‌ی ایرانی هنوز می‌اندیشد که «سربازی پسر را مرد می‌کند» و اگر در جمعی به ضدانسانی بودنِ سربازی اشاره شود، کم پیش می‌آید که حرف‌تان را از روی سوسول‌بازی ندانند و بهتان پوزخند نزنند و یا اینکه در بهترین با روایت خاطراتِ شیرینِ خودشان از سربازی نکوشند نظر شما را در این مورد عوض کنند.

از آنجا که سربازهای نسلِ جدید به نسلِ دهه‌ی هفتاد رسیده که یعنی تعدادشان بسیار بسیار کمتر از سربازان دهه‌ی شصت است، جمهوری اسلامی هر روز تلاش نویی را برای تشدید شرایطِ سربازی آغاز می‌کند. در آخرین موردش، حداقل سن پدر برای اینکه پسر بتواند از طریق بندِ «پدرِ سالمندِ نیازمند ِ مراقبت» معاف شود، از 60 سال به 70 سال افزایش یافت. دیگر آنکه خبرهای غیررسمی و شایعات حاکی از آن است که گویا مدتی‌ست با سربازانِ لیسانسه نیز همچون سرباز صفر برخورد می‌شود (گویا قرار است زین پس به آنها درجه‌ی گروهبانی داده شود).

بر تمامِ مشمولان بسیار لازم است که بند بندِ مواردِ معافیت را با دقتِ فراوان مطالعه کنند و محتمل‌ترین راهکار برای گریختن از این مهلکه را بیابند. اما در صورتی که همه‌ی راهها برایشان بسته بود، پیشنهاد این است که از ایران به هر طریقی شده خارج شوند. بهترین حالت، خروج برای تحصیل است. 15 میلیون وصیقه از شما خواهند ستاند و در عوض شما می‌توانید بروید و دیگر بازنگردید! 15 میلیون پول هم در برابرِ دو سال از بهترین سال‌های عمرتان، همچون خریدن یک کشتی پر از طلا با 1000 تومان است. هر جای جهان توانستید بگریزید! از سنگاپور و مالزی و ترکیه گرفته تا آلمان و کانادا! هم‌اکنون شرایط ویزای تحصیل در اروپا بسیار سهل شده. نکته اینکه شما اگر دنشگاه دولتی و نوبت روزانه، لیسانس یا فوق لیسانس گرفته باشید، برای خارج شدن از ایران باید هزینه‌ایش را بپردازید. اگر لیسانس باشید و بخواهید برای فوق لیسانس خارج شوید، تا آنجا که یادم هست باید 3 میلیون تومان بپردازید و اگر فوق لیسانس دارید و بخواهید برای دکترا خارج شوید، باید 12 میلیون بپردازید(این مبلغ تا دوسال پیش نصف همین مقدار بود).

راهِ دیگر به نظرم فرار برای پناهندگی‌ست. یک قاچاقچی انسان پیدا بکنید و از ایران به یک کشور اروپایی مثل آلمان فرار بکنید. هزینه‌اش معمولا بیش از 20 میلیون نخواهد بود. همه‌ی چرندهایی که پیرامون دشواری‌های دوران پناهندگی می‌گویند را دور بریزید. بله، زندگی در کمپ‌های پناهندگی دشوار است، سر و کله زدن با انسانهای عجیب و غریب و ناشناس از کشورهای گوناگون و گاها عقب مانده جانکاه است و سرگردان و بلاتکلیف بودن روان‌آزار است، اما دو سال زندگی در کمپ‌های پناهندگی در آلمان و با تمامِ دشواری‌هایش هزار بار می‌ارزد به دو سال بردگی زیر تخم‌ها آخوندِ پشمکی! لازم به ذکر است که دو سال طول کشیدنِ پرونده‌ی پناهندگی شما در آلمان بسیار بعید است و معمولا در همان سالِ اول تکلیف‌تان روشن شده و اگر گاگول‌بازی درنیاورید در 90 درسد مواقع نیز با پناهندگی‌تان موافقت خواهد شد.

kourosh_bikhoda
07-19-2014, 06:31 PM
بدترین چیز سربازی اینه که شما اگه در بهترین حالت دکترا هم باشید و افسر وظیفه باشید از نظر یک گروهبان چلغوز کادری که دیپلمه هست و احتمالن از پایین ترین قشر اجتماع هم انتخاب شده تا "بله قربانگو"ی خوبی بریا بالادستی ها باشه، شما یه "سرباز" هستید. سرباز در فرهنگ کادری ها یعنی یه آدم بی ارزش و بی لیافت که باید هر کاری ازش کشید. البته به وقتش و آخرای سربازی میتونید کشیده خوبی به صورت این آدمای از خود راضی به درد نخور بزنید.

کافر_مقدس
07-20-2014, 12:36 AM
فقدان این جستار احساس می شد.

گرچه آن کسی که نوشتار بالا را نوشته به گمانم نفسش از جای گرم درمی آمده یا از قشر مرفهین بی درد جامعه بوده که فقط منافع آن ها را در نظر گرفته و از جانب آن ها سخن می گوید.

مانده ام کسی که 5 هزار تومان هم ته جیبش ندارد و هنوز پول توی جیبی اش را از پدرش می گیرد از کجا 15 میلیون تومان(!) بیاورد و بریزد توی حلق این مفت خورهای زورگیر!

Dariush
07-20-2014, 10:07 AM
فقدان این جستار احساس می شد.

گرچه آن کسی که نوشتار بالا را نوشته به گمانم نفسش از جای گرم درمی آمده یا از قشر مرفهین بی درد جامعه بوده که فقط منافع آن ها را در نظر گرفته و از جانب آن ها سخن می گوید.

مانده ام کسی که 5 هزار تومان هم ته جیبش ندارد و هنوز پول توی جیبی اش را از پدرش می گیرد از کجا 15 میلیون تومان(!) بیاورد و بریزد توی حلق این مفت خورهای زورگیر!
مرفه بودم اما بی‌درد نبودم، الان مرفه نیستم اما کم‌دردتر از قبل هستم، گرچه در حالِ سگ‌دو زدن و فربه کردنِ شکم سرمایه‌دار هستم ولی از آنجا که خودم را می‌شناسم می‌دانم سالِ دیگر همین موقع هم مرفه خواهم شد و هم بی‌درد! من فکر می‌کنم جوانی که در ایران نمی‌تواند سالی حداقل 10 میلیون پس‌انداز کند در واقع لایق لقبِ بی‌عرضه است. پسر 19 ساله من میشناسم از همین اینترنت ماهی نزدیک 3 میلیون پول درمی‌آورد.

مرفه بی‌درد هم کنایه‌ایست شایسته‌ی کسی‌ست که با پولِ دَدی BMW می‌خرد و خانه در شمالِ شهر، نه کسی که از نوجوانی کار کرده و هر چه داشته و نداشته تماما حاصل دست‌رنج خودش بوده.

در ثانی، ما گمان نمی‌کردیم 15 میلیون عامل رفاه و بی‌دردی‌ست! آنچه ما می‌بینیم این است که در این تهران حداکثر خرج چند ماهِ شما خواهد بود! بسیاری از کسان من دیده‌ام با پدر یا خانواده‌ی خود معامله کرده‌اند که 20 میلیون به او بدهند تا او از ایران برود، در عوض او نیز دیگر هرگز چیزی از او نخواهد خواست. معامله‌ی عادلانه‌ای به نظر می‌رسد.

Russell
07-20-2014, 10:51 AM
سپاس از داریوش عزیز برای مطلب بجایش.
می‌گویم درباره‌یِ این قاچاق انسان و امنیت و نکات آن هم یک روشنگری کنیم بد نیست. همه در ایران بنوعی درگیر آن هستند.
بعد هم سوال اینکه داریوش مطمئنی قیمیت وثیقه هنوز همان 15 میلیون تومان است؟ این برای خیلی وقت پیش بود‌ها. عجیب است اگر مبلغ باج را زیاد نکرده باشند با این تورم و با کمبود سربازی که به آن خورده‌اند.

Dariush
07-20-2014, 11:19 AM
می‌گویم درباره‌یِ این قاچاق انسان و امنیت و نکات آن هم یک روشنگری کنیم بد نیست. همه در ایران بنوعی درگیر آن هستند.
راستش این موضوع بسیار پیچیده‌ایست. قاچاق انسان است و همه چیز کاملا غیرقابل پیش‌بینی. من در این زمینه جز اطلاعاتِ دستِ دوم از کسانی که تجربه‌اش کرده‌اند چیز دست اولی نمی‌دانم (دستِ اول یعنی اینکه خودم تجربه‌ای ازش داشته باشم). تا آنجا که من می‌دانم با 20 تا 30 میلیون تومان ضریب امنیت و اتکاپذیری تا حد زیادی بالا می‌رود و تقریبا می‌توانید با خیالِ راحت به آنطرف آب برسید. این البته هزینه‌ی اروپاست، اگر بخواهید به کانادا یا آمریکا برسید، هزینه‌ها تقریبا یک و نیم برابر است.
من پیشنهاد می‌کنم دوستانی که رنجِ این کار را کشیده‌اند اندکی روشنگری کنند(البته در جستار مهاجرت باشد به نظرم مناسب‌تر است). میلاد و کسرا که قاچاقی رفته‌اند می‌توانند بیشتر و بهتر توضیح بدهند.



بعد هم سوال اینکه داریوش مطمئنی قیمیت وثیقه هنوز همان 15 میلیون تومان است؟ این برای خیلی وقت پیش بود‌ها. عجیب است اگر مبلغ باج را زیاد نکرده باشند با این تورم و با کمبود سربازی که به آن خورده‌اند.
آری، برای خودِ من هم عجیب است که آخوند چطور با این مبلغ راضی شده؟!
ولی مبلغ همینی‌ست که گفتم، اینجا (http://vazifeh.police.ir/?siteid=25&siteid=25&siteid=25&pageid=520)را ببینید.

kourosh_bikhoda
07-20-2014, 02:45 PM
من فکر می‌کنم جوانی که در ایران نمی‌تواند سالی حداقل 10 میلیون پس‌انداز کند در واقع لایق لقبِ بی‌عرضه است.

یعنی ماهی 800 هزار تومن پس انداز. در حالیکه حقوق ثابت وزارت کار برای هفته ای 44 ساعت 603 هزار تومنه :e402:

کافر_مقدس
07-20-2014, 06:29 PM
داریوش نوشتار بالا را تو نوشتی؟!! http://www.daftarche.com/images/imported/2014/05/41.jpg

شرمنده من فکر کردم از جایی کپی کردی! http://www.daftarche.com/images/imported/2014/03/6.gif


من فکر می‌کنم جوانی که در ایران نمی‌تواند سالی حداقل 10 میلیون پس‌انداز کند در واقع لایق لقبِ بی‌عرضه است. پسر 19 ساله من میشناسم از همین اینترنت ماهی نزدیک 3 میلیون پول درمی‌آورد.عزیزم ما داریم در مورد مردم عادی صحبت می کنیم، نه بچه پولدارها! آن کسی که در 19 سالگی ماهی 3 میلیون تومان درآمد دارد یک نابغه است، ولی این به آن معنا نیست که سایر نوجوان ها که توانایی چنین درآمدزایی را ندارند بی عرضه و گاگول باشند!


در ثانی، ما گمان نمی‌کردیم 15 میلیون عامل رفاه و بی‌دردی‌ست! آنچه ما می‌بینیم این است که در این تهران حداکثر خرج چند ماهِ شما خواهد بود! بسیاری از کسان من دیده‌ام با پدر یا خانواده‌ی خود معامله کرده‌اند که 20 میلیون به او بدهند تا او از ایران برود، در عوض او نیز دیگر هرگز چیزی از او نخواهد خواست. معامله‌ی عادلانه‌ای به نظر می‌رسد.

حال فرض را بر این بگیریم که این معامله ی از دیدگاه شما عادلانه و از دیدگاه من احمقانه هم با موفقیت صورت گرفت، آخرش که چه؟! یک جوان 20 ساله ی بی تجربه از کشور فرار کند که چه بشود؟! برود اروپا بگوید خر من چند؟! آنجا خانه نمیخاهد؟! کار نمی خاهد؟! روی چه حسابی فکر می کنی اگر کسی خانه و کاشانه و تمام هستی اش را رها کند و به بلاد بیگانه مهاجرت کند بهتر است؟! (من این کار را عقلانی نمی دانم، مگر اینکه جان طرف در خطر باشد. )

از این گذشته مگر به یک فراری از خدمت سربازی پناهندگی می دهند؟! الان زندانی های باسابقه را هم به سختی پذیرش می کنند. گرفتن پناهندگی برای نرفتن به سربازی دیگر نوبر است!

کافر_مقدس
07-20-2014, 06:52 PM
تازه می فهمم چرا این قانون خدمت اجباری لغو نمی شود! تا زمانیکه ما فقط به فکر خودمان باشیم و اقسام کلک ها را به کار ببریم تا بلکه معاف شویم و ... راه به جایی نخاهیم برد و خدمت اجباری تا 200 سال دیگر هم پابرجاست.

کاش نصف این انرژی را صرف مبارزه و روشنگری جهت برچیده شدن این قانون می کردیم ، بدون اینکه نیازی باشد به کسی پول مفت بدهیم یا خود را آواره ی دیار غربت کنیم.

Dariush
07-20-2014, 08:10 PM
یعنی ماهی 800 هزار تومن پس انداز. در حالیکه حقوق ثابت وزارت کار برای هفته ای 44 ساعت 603 هزار تومنه
این حقوق کارگز ساده است. شما کافی‌ست یک فنی را بیاموزید (که مثلا انواع برنامه‌نویسی و تکنولوژی‌های مربوط به کامیپوتر را بسیار سریع و کمتر از یکسال می‌توان آموخت) آنگاه در تهران می‌توانید تا 2 میلیون تومان در ماه پس از یکی دو سال تجربه‌ی کاری حقوق بگیرید. نیاز به مدرک دانشگاهی و این چیزها هم ندارد. شما اگر اوراکل بلد باشید، می‌توانید در ماه 5 ملیلون تومان هم حقوق بگیرید. اگر php را خوب بدانید (mvc, یک فریم‌روک مثل zend یا لاراول به همراه mysql و ajax و... ) می‌توانید به سادگی در ماه چند میلیون تومان پول دربیاورید. با سی شارپ و sql server و asp.net هم همینطور. یک کم عرضه می‌خواهد کوروش جان. تمامِ اینهایی که می‌گویم را دیده‌ام. همکلاسی دروه‌ی کارشناسی من صرفا به خاطر علاقه‌ای که به لینوکس داشت، برای کنجکاوی و سرگرمی روزی چند ساعت با لینوکس سر و کله می‌زد، هر بار که میدیدیمش داشت یک بلایی بر سر سیستمش می‌آورد. با همین بازی‌ها اندک اندک در لینوکس حرفه‌ای شد و اکنون در شرکت‌های بزرگ و گاها دولتی می‌رود debian administration and support انجام می‌دهد با ماهی کلی پول.

بیشتر اینهایی که می‌گویند «نمی‌شود و ... »، نمی‌خواهند یک تکانی به خودشان بدهند و می‌خواهند همانطوری با فلاکت زندگی بکنند وگرنه راه زیاد هست. یک دیپلم فنی‌حرفه‌ای داشته باشید می‌توانید تا 50 میلیون وامِ کم‌سود با بازپرداختِ طولانی مدت بگیرید و 6 میلیون‌اش را رشوه بدهید که دیگر کسی نیاید به کارتان سرک بکشد. یکی از اقوام، با این پول جا به جا کردن میانِ بانک‌‌ها الان میلیونر شده! یعنی به معنای واقعی کلمه او هتا یک ساعت هم کار نمی‌کند، فقط پول می‌گذارد در فلان بانک، از همان بانک 90 درصد پولی که گذاشته را وام می‌گیرد، دوباره همان وام را می‌برد بانک دیگری می‌گذارد و سودِ سپرده‌ی دومی را قسط وامِ بانکِ اولی می‌کند و با سودِ بانکِ اولی زندگی می‌کند. پس از دو سه سال، هم پولِ خودش را دارد، هم وامی که از بانکِ اول گرفته را و هم کلی سود در این مدت گرفته و بعد همین کار را دوباره انجام می‌دهد و ... .

Dariush
07-20-2014, 08:24 PM
عزیزم ما داریم در مورد مردم عادی صحبت می کنیم، نه بچه پولدارها! آن کسی که در 19 سالگی ماهی 3 میلیون تومان درآمد دارد یک نابغه است، ولی این به آن معنا نیست که سایر نوجوان ها که توانایی چنین درآمدزایی را ندارند بی عرضه و گاگول باشند!
نه ولی باید به خودت تکان بدهید وگرنه تا ابد همینی‌ست که هست. یک فکری بکنید، یک راهی بروید، تا ابد بنشینید پشتِ کامپیوتر وقت تلف بکنید، کسی یک شاهی هم کف ِ دست‌تان نخواهد گذاشت. همین که یک راهی را بروید اندک اندک خودتان راهکارهای پول درآوردن را بلد می‌شوید. من هم یک زمانی با حقوق 500 هزار تومان کار می‌کردم، الان اگر جایی بروم سر کار، طرف با دیدنِ رزومه‌ام می‌داند که کمتر از 2 میلیون در ماه نمی‌تواند به من بدهد.




حال فرض را بر این بگیریم که این معامله ی از دیدگاه شما عادلانه و از دیدگاه من احمقانه هم با موفقیت صورت گرفت، آخرش که چه؟! یک جوان 20 ساله ی بی تجربه از کشور فرار کند که چه بشود؟! برود اروپا بگوید خر من چند؟! آنجا خانه نمیخاهد؟! کار نمی خاهد؟! روی چه حسابی فکر می کنی اگر کسی خانه و کاشانه و تمام هستی اش را رها کند و به بلاد بیگانه مهاجرت کند بهتر است؟! (من این کار را عقلانی نمی دانم، مگر اینکه جان طرف در خطر باشد. )

:e415::e108:
اینها که می‌گویی چیست برادر؟ طرف در سن 40 سالگی و 50 سالگی تمامِ زندگی‌اش را اینجا رها کرده رفته پناهندگی گرفته، شما که هنوز به سی سالگی هم نرسیده‌ای نمی‌توانی یک سال در کمپ‌های پناهندگی سر کنی؟


از این گذشته مگر به یک فراری از خدمت سربازی پناهندگی می دهند؟! الان زندانی های باسابقه را هم به سختی پذیرش می کنند. گرفتن پناهندگی برای نرفتن به سربازی دیگر نوبر است!
حالا قرار نیست به آنها هم بگویید که برای فرار از سربازی پناهندگی می‌خواهید که! اینکه خیلی سخت پناهندگی می‌دهند هم درست نیست. یک کسخل‌هایی من دیده‌ام پناهندگی گرفته‌اند که نگو! طرف هنوز موسوی و کروبی را هم نمی‌شناسد و فرق بین اصلاح‌طلب‌ها و اصولگراها را نمی‌داند چیست(البته آنچنان فرقی هم ندارند!) و رفته پناهندگی گرفته.



تازه می فهمم چرا این قانون خدمت اجباری لغو نمی شود! تا زمانیکه ما فقط به فکر خودمان باشیم و اقسام کلک ها را به کار ببریم تا بلکه معاف شویم و ... راه به جایی نخاهیم برد و خدمت اجباری تا 200 سال دیگر هم پابرجاست.

کاش نصف این انرژی را صرف مبارزه و روشنگری جهت برچیده شدن این قانون می کردیم ، بدون اینکه نیازی باشد به کسی پول مفت بدهیم یا خود را آواره ی دیار غربت کنیم.
همانطور که می‌بینید ما هر دو را با هم انجام می‌دهیم. از آنجا که این قانون به این زودی‌ها تغییر نمی‌کند، ناچاریم راه‌های دررو را هم در کنار اطلاع‌رسانی و اعتراض بیاموزیم و بکار ببریم.

sonixax
07-20-2014, 09:45 PM
بعد هم سوال اینکه داریوش مطمئنی قیمیت وثیقه هنوز همان 15 میلیون تومان است؟ این برای خیلی وقت پیش بود‌ها. عجیب است اگر مبلغ باج را زیاد نکرده باشند با این تورم و با کمبود سربازی که به آن خورده‌اند.

از دید جمهوری اسلامی و به نظر من اسلحه حتا اگر نخود فرنگی شلیک کند نباید دست کسانی باشد که مخالف رژیم هستند. این درسیست که از شورش 57 خودشان گرفته اند. کشور هم در شرایط جنگی نیست که اگر به جنگ کشیده شود سرباز و بچه و ... اینها سرشان نمیشود همه را میفرستند بروند روی میدان مین اسمشان را هم میگذارند تخریبچی و راه باز کن و جاده صاف کن!!!
البته اگر جنگی بشود از آنجایی که شانس پیروزی یا بقا زیر صفر است همه این سران پا به فرار میگذارند! پس بهتر است به هر روشی که میشناسند جیبهایشان رو پر کنند.

پس چه بهتر از کسانی که شیتیل دارند پول بگیرند و از آنهایی که ندارند خر حمالی و تبلیغات و پروپاگاندا و ...

کافر_مقدس
07-20-2014, 09:56 PM
طرف در سن 40 سالگی و 50 سالگی تمامِ زندگی‌اش را اینجا رها کرده رفته پناهندگی گرفته، شما که هنوز به سی سالگی هم نرسیده‌ای نمی‌توانی یک سال در کمپ‌های پناهندگی سر کنی؟ به قول زنده یاد داریوش فروهر زندان را به آزادی دور از وطن ترجیح می دهم. پناهنده شدن به چه قیمتی؟! وقتی که طرف تمام زندگی اش در اینجاست.




اینکه خیلی سخت پناهندگی می‌دهند هم درست نیست. یک کسخل‌هایی من دیده‌ام پناهندگی گرفته‌اند که نگو! طرف هنوز موسوی و کروبی را هم نمی‌شناسد و فرق بین اصلاح‌طلب‌ها و اصولگراها را نمی‌داند چیست(البته آنچنان فرقی هم ندارند!) و رفته پناهندگی گرفته.

و البته اگر نیم نگاهی هم به ترکیه بیندازی می بینی که چه بسیار کنشگرهای سیاسی و خبرنگارهایی که بیش از 6 سال آنجا به سر می برند و هنوز در نوبت پذیرفته شدن پناهندگی شان هستند! به قول معروف آواز دهل شنیدن از دور خوش است برادر!


از آنجا که این قانون به این زودی‌ها تغییر نمی‌کند، ناچاریم راه‌های دررو را هم در کنار اطلاع‌رسانی و اعتراض بیاموزیم و بکار ببریم.

باید به خودتان تکان بدهید وگرنه تا ابد همینی‌ست که هست. یک فکری بکنید، یک راهی بروید، تا ابد بنشینید پشتِ کامپیوتر وقت تلف بکنید، این قانون هم تا ابد پابرجاست! http://www.daftarche.com/images/imported/2013/07/9.png

کافر_مقدس
07-20-2014, 09:59 PM
بیشتر اینهایی که می‌گویند «نمی‌شود و ... »، نمی‌خواهند یک تکانی به خودشان بدهند و می‌خواهند همانطوری با فلاکت زندگی بکنند وگرنه راه زیاد هست. یک دیپلم فنی‌حرفه‌ای داشته باشید می‌توانید تا 50 میلیون وامِ کم‌سود با بازپرداختِ طولانی مدت بگیرید و 6 میلیون‌اش را رشوه بدهید که دیگر کسی نیاید به کارتان سرک بکشد. یکی از اقوام، با این پول جا به جا کردن میانِ بانک‌‌ها الان میلیونر شده!من هم یک دوستی داشتم به نام مهرآفرید. او هم دقیقن همین کار را انجام می داد و به بانک ها رشوه پرداخت می کرد و میلیونر که چه عرض کنم میلیاردر شده بود! ولی اکنون نفسش بند آمده از خوشی! http://www.daftarche.com/images/imported/2012/04/6.gif

Theodor Herzl
07-21-2014, 01:18 AM
کشوری که جمعیت زیاد نداره سربازی اجباری احتیاج داره مثل اسرائیل ، ولی‌ ایران با ۷۰ میلیون لازم نداره ، البته جاهای که سربازی حرفه‌ای هست سربازی یک شغل حساب می‌شه و کلی‌ پول میگیرند.

kourosh_bikhoda
07-21-2014, 07:55 AM
این حقوق کارگز ساده است. شما کافی‌ست یک فنی را بیاموزید (که مثلا انواع برنامه‌نویسی و تکنولوژی‌های مربوط به کامیپوتر را بسیار سریع و کمتر از یکسال می‌توان آموخت) آنگاه در تهران می‌توانید تا 2 میلیون تومان در ماه پس از یکی دو سال تجربه‌ی کاری حقوق بگیرید. نیاز به مدرک دانشگاهی و این چیزها هم ندارد. شما اگر اوراکل بلد باشید، می‌توانید در ماه 5 ملیلون تومان هم حقوق بگیرید. اگر php را خوب بدانید (mvc, یک فریم‌روک مثل zend یا لاراول به همراه mysql و ajax و... ) می‌توانید به سادگی در ماه چند میلیون تومان پول دربیاورید. با سی شارپ و sql server و asp.net هم همینطور. یک کم عرضه می‌خواهد کوروش جان. تمامِ اینهایی که می‌گویم را دیده‌ام. همکلاسی دروه‌ی کارشناسی من صرفا به خاطر علاقه‌ای که به لینوکس داشت، برای کنجکاوی و سرگرمی روزی چند ساعت با لینوکس سر و کله می‌زد، هر بار که میدیدیمش داشت یک بلایی بر سر سیستمش می‌آورد. با همین بازی‌ها اندک اندک در لینوکس حرفه‌ای شد و اکنون در شرکت‌های بزرگ و گاها دولتی می‌رود debian administration and support انجام می‌دهد با ماهی کلی پول.
داریوش جان شما کجا کار میکنید بگید ما بیایم اونجا کارمند شیم :e40b:
حقوق پایه یا وزارت کاری الان همه جا مد هست. مهندسم که باشی بهت میگن حقوق پایه. البته طبق قانون وزارت کار حقوق پایه برای کارشناس بالاتره. فکر میکنم حدود 800 هزار باشه الان. ولی چرا باید 1 میلیون و 2 میلیون باشه؟ اون مواردی که مثال زدید همه انگشت شمارند. چیزی که کم باشه گران میشه. به همین خاطره که اکسیژن مجانیه جون کم نیست. بنابر این لینکوس دانِ حرفه ای هم قیمتش بالاست. همه که برنامه نویس نیستند شما هم فقط تخصص و کار خودتونو میبینید؟ ولی یک کارشناس تازه فارغ التحصیل که چیزی بلد نیست و جز غرور و باد در دماغش چیزی نداره، چطور این حقوق ها رو میگیره؟ خود من الان اگه یه جوان بی تجربه بیاد پیشم برای کار بهش میگم حقوق پایه. بیشتر از اون اگه میخوای باید سودآوری داشته باشی تا درسد بهت بدم. الان همه جا همینطوره.

یکی از شرکت های بسیار سودده و پولدار در ایران شرکت های پخش هستند. این پخشی ها هم با احتساب درسد سود حاصل از فروش و اینها دارند به لیسانس ها حداکثر 1 یا 1200 حقوق میدن. تازه برای کارهایی که تخصصی و اعصاب خورد کن هستند مثل مدیریت شبکه توزیع. مطمئن باشید جایی که به شما حقوق میلیونی بده در شرایط امروز ایران، شما رو بیشتر از 6 ماه یک سال نمیخواد.

kourosh_bikhoda
07-21-2014, 08:03 AM
من هم یک دوستی داشتم به نام مهرآفرید. او هم دقیقن همین کار را انجام می داد و به بانک ها رشوه پرداخت می کرد و میلیونر که چه عرض کنم میلیاردر شده بود! ولی اکنون نفسش بند آمده از خوشی!
بله یکی از راه های مایه دار شدن اینه که وام بگیرید و ندید. برای بانک ارزش نداره وکیل بگیره بیفته دنبال پول وام چندغاز شما.

الان یک سری ملک ها هستند در ایران که صاحبشون نیست. یا زنده نیست یا رفته خلاصه مدعی ندارند. این سندها دست یکی هست که اون بابا هیچ کارست. ولی چون خودش بلد نیست سندشونو میفروشه. مثلن ملک 20 میلیارد تومنی رو 3 میلیارد می فروشه. خریدار دمش کلفته و بلده و میره رو اون ملک 20 میلیارد یا حداقل 15 میلیارد وام میگیره و سند رو گرو میگذاره. بعد از گذشت 4،5 سال که وامو پس نداد بانک ممکنه بیفته دنبالش و ملک رو مصادره کنه. میبینید که آقای خریدار 3 تومن پول سند داده، نهایت 2 تومن هم رشوه داده و این وسط 10 تومن شیرین گیرش اومده.

من هم این راه رو بلدم و هم ملکش رو سراغ دارم. ولی آیا این مثال های خاص و انگشت شمار رو میشه به کل جامعه تعمیم داد؟ بانک کجا به جوان هیچی ندار تازه کار وام میده آخه؟ برای همون 50 میلیون تومان هم هزار قلم ضامن و گرو میخوان. رئیس بانک اصلن رغبت نمیکنه زیر مجوز همچین وامی رو امضا کنه چه برسه به اینکه رشوه قبول کنه :e415: رقم میلیاردیو فقط حاضرن براش اعتبار و آبروشونو خرج کنن.

کافر_مقدس
07-21-2014, 05:55 PM
داریوش جان شما کجا کار میکنید بگید ما بیایم اونجا کارمند شیم :e40b:

اون مواردی که مثال زدید همه انگشت شمارند. همه که برنامه نویس نیستند شما هم فقط تخصص و کار خودتونو میبینید؟ ولی یک کارشناس تازه فارغ التحصیل که چیزی بلد نیست و جز غرور و باد در دماغش چیزی نداره، چطور این حقوق ها رو میگیره؟

دقیقن می خاستم به همین نکته اشاره کنم. این هایی که داریوش گفت درست است، ولی از هر 10000 تن شاید تنها یکی دو تای آن ها اینگونه باشند

مایه ی تاسف است، ولی من اینجا در پیرامون خود افرادی را می بینم که آماده هستند با حقوق 100 یا 200 هزار تومان هم کار کنند، آن هم 10 ساعت در روز!

چرا؟! با خاطر معضل بیکاری! معضلی که گریبانگیر بسیاری از جوانان کشورمان شده است.



تازه من خودم را جزو قشر متوسط جامعه می دانم، بی تردید در لایه های پایین تر اجتماع اوضاع به مراتب اسفناک تر و دشواری ها بسیار بیشتر است

Dariush
08-04-2014, 04:14 PM
داریوش جان شما کجا کار میکنید بگید ما بیایم اونجا کارمند شیم :e40b:
حقوق پایه یا وزارت کاری الان همه جا مد هست. مهندسم که باشی بهت میگن حقوق پایه. البته طبق قانون وزارت کار حقوق پایه برای کارشناس بالاتره. فکر میکنم حدود 800 هزار باشه الان. ولی چرا باید 1 میلیون و 2 میلیون باشه؟ اون مواردی که مثال زدید همه انگشت شمارند. چیزی که کم باشه گران میشه. به همین خاطره که اکسیژن مجانیه جون کم نیست. بنابر این لینکوس دانِ حرفه ای هم قیمتش بالاست. همه که برنامه نویس نیستند شما هم فقط تخصص و کار خودتونو میبینید؟ ولی یک کارشناس تازه فارغ التحصیل که چیزی بلد نیست و جز غرور و باد در دماغش چیزی نداره، چطور این حقوق ها رو میگیره؟ خود من الان اگه یه جوان بی تجربه بیاد پیشم برای کار بهش میگم حقوق پایه. بیشتر از اون اگه میخوای باید سودآوری داشته باشی تا درسد بهت بدم. الان همه جا همینطوره.

یکی از شرکت های بسیار سودده و پولدار در ایران شرکت های پخش هستند. این پخشی ها هم با احتساب درسد سود حاصل از فروش و اینها دارند به لیسانس ها حداکثر 1 یا 1200 حقوق میدن. تازه برای کارهایی که تخصصی و اعصاب خورد کن هستند مثل مدیریت شبکه توزیع. مطمئن باشید جایی که به شما حقوق میلیونی بده در شرایط امروز ایران، شما رو بیشتر از 6 ماه یک سال نمیخواد.




دقیقن می خاستم به همین نکته اشاره کنم. این هایی که داریوش گفت درست است، ولی از هر 10000 تن شاید تنها یکی دو تای آن ها اینگونه باشند

مایه ی تاسف است، ولی من اینجا در پیرامون خود افرادی را می بینم که آماده هستند با حقوق 100 یا 200 هزار تومان هم کار کنند، آن هم 10 ساعت در روز!

چرا؟! با خاطر معضل بیکاری! معضلی که گریبانگیر بسیاری از جوانان کشورمان شده است.



تازه من خودم را جزو قشر متوسط جامعه می دانم، بی تردید در لایه های پایین تر اجتماع اوضاع به مراتب اسفناک تر و دشواری ها بسیار بیشتر است
دوستان جای این بحث در این جستار نیست. اما هر کسی باید بالاخره از یک جایی شروع بکند. چند ماه و هتا یکی دو سال که کار بکنید، کانکشن و رابط پیدا بکنید و راه و روش بیاموزید، واقعا بعید است که بیکار بمانید یا با دست‌مزد اندک کار بکنید. همانطور که گفتم من خودم ماهها با حقوق ِ 500 هزار تومان تا 800 هزار تومان در ماه نیز کار کرده‌ام اما کم کم در تخصص‌هایم یک متخصص شدم و رزوومه‌ام را پرمایه و قوی کردم و از همه مهمتر راه و روش پول درآوردن را آموختم. برای شما و خیلی‌های دیگر به سختی قابلِ باور است که کسی چون من بتواند در ماه 3 میلیون تومان حقوق بگیرد ولی من تا چند ماهِ پیش با همین حقوق آنهم برای 4 روز کار در هفته کار می‌کردم، در حالیکه بسیاری از دوستانِ من که از من هم خیلی پرتجربه‌تر بودند و هم باسوادتر بودند به زور شاید در ماه یک و نیم می‌گرفتند. داستان از این قرار است که به من از طرفِ یک شرکتِ پیمانکاری پیشنهادِ کار در یک پروژه‌ی چند میلیارد تومانی برای یکی از بانک‌های خصوصی داده شد. در روزهای مصاحبه و مذاکره من نهایتا قراردادِ دو ماهه‌ با حقوقِ یک و دویست تومان را امضا کردم، بعد از دو ماه که تقریبا 40 درصد از پروژه تکمیل شده بود، قرار دادِ من تمام شده بود و کارفرما آماده برای امضای قراردادِ جدید. وقتی که حداقل ِ حقوقِ دریافتی مرا برای ادامه‌ی کار شنید، چیزی نمانده بود که چشمانش از حدقه در بیایند: حداقل سه میلیون و نیم در ماه برای چهار روز کار در هفته! :e415:

تقریبا با هم دست به یقه شدیم و من خوب می‌دانستم که او کجایش می‌سوزد! اگر مرا اخراج می‌کرد، تا می‌آمد کس جدیدی با همان تخصص‌های نایاب را بیابد و تا آن شخص از پروژه‌ی بسیار حساس و کارهایی که ما کرده‌ایم سردربیاورد، حداقل سه ماه گذشته بود و از آن طرف هم اگر پروژه را سر وقت تحویل نمی‌داد، سه برابرِ قرارداد را می‌بایست به عنوانِ جریمه به بانک می‌پرداخت! این بود که بعد از دو روز خودش دوباره تماس گرفت و من هم به سه میلیون تومان در ماه رضایت دادم:e415:.

اگر چه این خاطره شاید هرگز از یادِ او نرود، اما همه‌ی پولی که او به من داد (نزدیک به 30 میلیون تومان) در مقابلِ پولی که او به جیب زد همچون قطره است در مقابلِ دریا! با اینحال از اینکه توانستم چنین کاری با سرمایه‌دارِ زالوصفتی که می‌خواست از تخصص من سوءاستفاده بکند و سرمایه‌ و شکم‌اش را چاق‌تر بکند، بکنم، در پوستِ خودم نمی‌گنجیدم! ملتمسانه از من می‌خواست که به دیگر بچه‌های گروه چیزی در موردِ دست‌مزدم نگویم، من هم یک بیلاخ به او نشان دادم و موقع رفتن همه چیز را به دوستان گفتم:e412:.

البته او سرمایه‌دارِ کم‌تجربه‌ای بود وگرنه همان ابتدا می‌بایست قراردادِ نه ماهه یا یکساله می‌نوشت که البته در آنصورت من رضایت نمی‌دادم!
اما به هر حال موضوع همین است که باید به خودتان تکان بدهید وگرنه همیشه همینی‌ست که هست و جز آه و ناله چیزی وجود نخواهد داشت.

کافر_مقدس
08-06-2014, 06:15 PM
ملتمسانه از من می‌خواست که به دیگر بچه‌های گروه چیزی در موردِ دست‌مزدم نگویم، من هم یک بیلاخ به او نشان دادم و موقع رفتن همه چیز را به دوستان گفتم:e412:.

ای خائن خبیث! http://www.daftarche.com/images/imported/2014/04/7.gif


به هر حال موضوع همین است که باید به خودتان تکان بدهید وگرنه همیشه همینی‌ست که هست و جز آه و ناله چیزی وجود نخواهد داشت.

خب دشواری اینجاست که ما حوصله ی دست به یقه شدن نداریم!! نه تمایلش را داریم، نه توانش را !

بنابراین ترجیح می دهیم همان آه و ناله مان را بکنیم! http://www.daftarche.com/images/imported/2013/04/1.gif

kourosh_bikhoda
08-06-2014, 06:56 PM
داریوش جان من هم برای خودم کار میکنم. سرمایه و کار تمامن مال خودمه. ولی من و شما دو نفریم. بقیه چی؟ همه همینطورن؟ دانشجویان تازه از دانشگاه درآمده و بی تجربه کجا حقوق میلیونی میتونند دست و پا کنند؟ این حرفها دور از واقعیت بازار کار امروز ایرانه.

Dariush
08-06-2014, 07:27 PM
داریوش جان من هم برای خودم کار میکنم. سرمایه و کار تمامن مال خودمه. ولی من و شما دو نفریم. بقیه چی؟ همه همینطورن؟ دانشجویان تازه از دانشگاه درآمده و بی تجربه کجا حقوق میلیونی میتونند دست و پا کنند؟ این حرفها دور از واقعیت بازار کار امروز ایرانه.
ببینید، نخواستیم سه میلیون تومان در ماه، همان یک میلیون تومان در ماه که حداقل از پول تو جیبی گرفتن از بابایی که بهتر هست، نیست؟ خودتان هم می‌دانید که شخصی اگر حداقل دو سه سال سابقه کار داشته باشد، به سادگی می‌تواند در تهران کاری با حقوق 1 میلیون پیدا بکند(در بدترین حالت!).
من در مورد کسانی که تلاش کرده و می‌کنند اما به جایی نمی‌رسند(که در ایران هم متاسفانه کم نیستند) حرفی ندارم و نسبه به شرایط آنها واقفم، صحبتِ من در موردِ کسانی‌ست که گوشه‌ی اتاق‌شان لمیده‌اند و بی‌آنکه یکبار هم سعی کرده باشند که بدونِ پول خانواده زندگی بکنند، همینطور فقط آه و ناله می‌کنند.

sonixax
08-06-2014, 09:52 PM
داریوش جان من هم برای خودم کار میکنم. سرمایه و کار تمامن مال خودمه. ولی من و شما دو نفریم. بقیه چی؟ همه همینطورن؟ دانشجویان تازه از دانشگاه درآمده و بی تجربه کجا حقوق میلیونی میتونند دست و پا کنند؟ این حرفها دور از واقعیت بازار کار امروز ایرانه.

کوروش جان شخصن با سرمایه صفر وارد بازار کار شدم و خیلی سریع سرمایه لازم رو جمع کردم. همه چیز بستگی به خود طرف داره.
خیلی ها فقط بلدند بزنند توی سر خودشون بگند ما هیچ پُخی نیستیم و این طوری توانایی هاشون میره ته چاه توالت!

kourosh_bikhoda
08-08-2014, 10:19 AM
من نمیدونم شما چرا انقد قضیه رو شخصی میکنید. خوبه بیل گیتش رو مثال نمیزنید. منم میتونم در برابر تو میلاد کسیو مثال بزنم که تو در مقابلش اصلا موفق جلوه نکنی و اتفاقن خیلی هم ناموفق و شکست خورده باشی! ما داریم در مورد سربازی حرف میزنیم و این یعنی درمورد کل جامعه سرباز بدبخت ایران.

sonixax
08-08-2014, 11:26 AM
من نمیدونم شما چرا انقد قضیه رو شخصی میکنید. خوبه بیل گیتش رو مثال نمیزنید. منم میتونم در برابر تو میلاد کسیو مثال بزنم که تو در مقابلش اصلا موفق جلوه نکنی و اتفاقن خیلی هم ناموفق و شکست خورده باشی! ما داریم در مورد سربازی حرف میزنیم و این یعنی درمورد کل جامعه سرباز بدبخت ایران.

ولی باز هم دلیل بر بدبختی همگانی نمیشه!!!!

vandergraafgenerator
09-21-2014, 04:32 PM
سلام
اگر اختلال افسردگی اساسی هم داشته باشید میتونید معاف شید.حالا دیگر نمی دونم چطور می خوان این رو تشخیص بدند.من که بنظرم علایم رو دارم.

Russell
09-21-2014, 09:33 PM
سلام
اگر اختلال افسردگی اساسی هم داشته باشید میتونید معاف شید.حالا دیگر نمی دونم چطور می خوان این رو تشخیص بدند.من که بنظرم علایم رو دارم.
درود و خوش‌آمد به شما.
باور نکنید این چیزها رو اینطور باشه که 90% معاف میشند !!

Dariush
10-15-2014, 10:52 PM
Nocturne گرانقدر؛
من امیدوارم شما مهر کرده قدری از تجربیاتِ خودتان پیرامون سربازی را با دوستان در اینجا اشتراک بگذارید. چند تن از دوستان همینجا من در جریان هستم که فکر میکنم آگاهی از نقطه نظراتِ شما برای آنها بی‌شک پر ارزش خواهد بود.

Nocturne
10-16-2014, 08:32 PM
واقعا دوست ندارم این دوران رو مرورکنم، دورانی که در آن بودم جز بدبختی و شکنجه روحی ، خفت و خاری چیزی دیگری نداشت، با این حال سعی میکنم نکاتی که ممکن است به درد دوستانی که در چنین موقعیتی قرار گرفتند بخورد را در اینجا ذکر کنم، اول از همه تا جای ممکن سعی کنید از معافیت های ممکن استفاده کنید، که البته این روزها به دلیل کم بودن سرباز معافیت ها رو خیلی زیاد سخت کردند، اگر دیدید هیچ راهی ندارید دنبال گزینه های غیرنظامی بگردید، سرباز معلم یا امریه اداره جایی بشید، روی این نکته تاکید میکنم که تا میتونید از نظامی گری فاصله بگیرید نگید نظامی گری توی مدت زمان کمتری تمام میشه، چون فشار روحی و تحقیری که توی محیط های نظامی هست اصلا قابل قیاس با محیط های غیر نظامی و اداره جات نیست، توی محیط نظامی شما جز آدمیزاد حساب نمیشید و هیچ حقوقی ندارید و کسی هم از حقوق شما دفاع نمیکند، و ارگان های نظارتی هم طرف سرباز را نمیگیرند چون سرباز رفتنی است و به دردشان نمیخورد ولی کادری میخورد و بیشتر چیزها با رابطه بازی پیش می رود، اگر هم توی اداره یا جایی امریه یا سرباز معلم شدید تا جای ممکن سرباز بودنتون رو مخفی کنید، چون انسان های حقیر و عقده ای فراوان هستند که میخواهند تا سرباز هستید به شما فشار بیاورند یا به شما زور بگویند چون خودشان سربازی سختی داشتند، تاکید میکنم خیلی از انسان های غیر نظامی سربازی رفته هم ممکن است بخواهند سوء استفاده کنند پس تا جای ممکن آن را مخفی کنید.

اگر تمام گذینه های معافیت و غیر نظامی غیر قابل حصول بود و مجبور شدید سرباز نظامی بشید اول تا جای ممکن سعی کنید وارد سپاه بشید چون سپاه جو نظامی کمتری دارد و کادرهای آن بخور و بخواب هستند و کمتر اذیت میشود، اگر سپاه نشد بعد دنبال گرفته شدن توسط ارتش باشید، ارتش درست است که سخت گیری بیشتر است ولی قانون خاص خود را دارد و به درجه و تحصیلات شما احترام میگذارد، اگر ارتش و سپاه نشد و وارد نیروی انتظامی شدید براتون متاسفم، چون وارد تخمی ترین و بی در و پیکر ترین و بی قانون ترین و حمال ترین نیروی کشور شدید، نیروی انتظامی نقش حمال و آشغال جمع کن نیروی های نظامی کشور را دارد و با کمترین نیرو بیشترین کار را میکند، سپاه تمام کارهای خود را به دوش نیروی انتظامی می اندازد و وقت گردن کلفتی کردن که شد خود را جلو میکشد، نیروی انتظامی کمترین بودجه را دارد و بیشترین کار را میکند، پس خود را برای یک سربازی سخت و خفت بار آماده کنید.

در هر نیروی افتادید سعی کنید به هر طریق ممکن در استان های درست و حسابی بیوفتید، استان هایی که لب مرز نیستند و عملیاتی نیستند، باور کنید چند میلیون هم رشوه بدید به زجری که در استان های عملیاتی و مرزی منتظر شماست می ارزد، تخمی ترین استان ممکن سیستان و بلوچستان است، این طور استان ها چون امن نیستند هرچقدر هم نیرو داشته باشند باز هم نیرو کم دارند چون منطقه نا امن است، و برای تامین امنیت یک ساختمان به جای 2 سرباز باید از 10 سرباز استفاده کنند.

این چیزهای که گفتم مقدمات بود، سربازی رو میشه به دو قسمت تقسیم کرد دوره آموزشی و دوره یگان، در مورد دوره آموزشی نوشته زیاد است و میتونید اون رو توی نت پیدا کنید که البته زیاد دوره مهمی نیست و تنها آسیبی که می رساند شاید فشار فیزیکی باشد، خدمت در یگان است که شما بیشتر دوره را در ان سپری میکنید و مهمترین دوره ی خدمت محسوب میشود و البته نوشته در موردش زیاد نیست.

وقتی آموزشی را تمام کردید و خواستید خود را معرفی کنید وقتی تقسیم شدید و وارد یگان شدید در ابتدا از شما به شدت کار میکشند، از شما میخواهند همه جا را جارو بکشید یا بشورید، سعی کنید از این قسمت فرار کنید، به کسانی که تازه از آموزشی آمده اند "کس موتور" "کس یقلوی" "سرکار آموزشی" و... میگویند، نکته دیگر اینکه وقتی تازه وارد یگان شدید به شدت مواظب وسایلتان باشید چون سرباز های قدیمی تا میتوانید چیزهای سربازهای تازه ورود با می دزدند مخصوصا اگر با سرباز صفر ها یک جا هستید، وقتی وارد یگان شدید و بخش ها خواستند شما را به عنوان سرباز بگیرند به هیچ عنوان برای هیچ کاری داوطلب نشوید، و برای انجام هیچ کاری اعلام آمادگی نکنید، به هیچ عنوان تحت هیچ شرایطی مسئولیت چیزهایی مانند ماشین و چیزهای گران قیمت را قبول نکنید، اگر در نیروی انتظامی هستید یادتان باشد نیروی انتظامی هیچ قانونی ندارد و بیشتر چیزها بر اساس رابطه بازی پیش میرود و مهمتر از همه به حرف هیچکدام از سربازهایی که در انجا هستند اعتماد نکنید، رفتاری که در محیط های نظامی بین سربازان به وجود امده این است که به همدیگر رحم نمیکنند، یعنی اگر شما پرسدید فلان قسمت برای رفتن چطور است راستش را به شما نمی گویند، این طرز فکر را دارند که من که اینجا سرویس شدم بذار بقیه هم سرویس بشوند، کاری که لازم است بکنید این است که هر جا شما را فرستادند بروید و بعد از مدتی که با محیط آشنا شدید بعد یک ماه و فهمیدید کجا جای بهتر و راحتتری برای خدمت است جای خود را با هماهنگی با مسئولان قسمتی که میخواهید بروید عوض کنید، منظور اینکه جایتان را میتوانید عوض کنید بعد از مدتی، البته به خاطر اینکار شما را تهدید میکنند و اذیتتان میکنند اگر لازمتان داشته باشند و این به هوش خودتان بستگی دارد که چگونه از پسشان بر بیایید، نکته دیگر اینکه هرچقدر بیشتر خدمت داشته باشید احتمال اینکه شما را بگیرند بیشتر است، یعنی وقتی ماه های کمی از خدمتتان مانده احتمال اینکه بتوانید جای خود را عوض کنید کمتر میشود.

مرحله بعدی وقتی است که وارد بخش مربوطه میشوید و تازه اول بدبختی است و خدمتتان شروع میشود، در نیروهای نظامی به هیچ عنوان کارتان را به نحو احسن انجام ندهید، چون اول کسی به خاطر زحمت بیشتری که میکشید قدر شما را نمی داند، شما صرفا دارید وظیفه ی خود را انجام میدهید، فکر نکنید اگر به رئیس یا کادری بخش محبت کردید با محبت جواب شما را میدهد، کاری که شما میکنید برای کادری به هیچ عنوان ارزشی ندارد، و اگر کادری خواست کاری کند که شما اذیت شوید یا بر سر منافعش قرار گرفتید به محبت ها و کارهایی که برایش کردید فکر نمیکند، پس همیشه کار را تا جایی انجام دهید که از شما صرفا راضی باشند و باعث نشود به جای بد تر این انتقال پیدا کنید یا اضاف بخورید، نکته دیگر اینکه سربازهای یگان راحتی و خوبی یکدیگر را در بیشتر موارد نمی خواهند، پس تا جای ممکن سعی کنید کارتان هرچقدر هم آسان باشد ان را بین سربازهای دیگر سخت جلوه دهید، در خدمت زیر آب زنی به شدت رواج دارد، یادتان باشد که ایرانی هستید و در ایرانی ها صفت های خوب کم پیدا میشود، پس تا جای ممکن به کسی اعتماد نکنید و کاری نکنید که فکر کنند جای شما راحت است چون اگر چنین کردید بقیه تمام تلاششان را میکنند تا کار شما را سخت تر کنند.

نکته دیگر اینکه از کادری های سابقه بالا تا حد ممکن فاصله بگیرید، یادتان باشد که هرچقدر کادری کم سابقه تر باشد احتمال اینکه انسانیست داشته باشد و اخلاقش کاملا خراب نشده باشد بیشتر است، نظامی های سابقه بالا در بیشتر موارد انقدر در این محیط بدی دیده اند که خودشان نیز بد شده اند و تا میتوانید از آنها فاصله بگیرید، در خدمت برای خود امید و سرگرمی پیدا کنید، کاری کنید یا چیزی یاد بگیرید که وقتی از آن زباله دانی خلاص شدید به دردتان بخورد، خلاصه کاری که به شما در مورد آینده امید دهد، در خدمت هرکس منبعی برای آرامش دارد سعی کنید یه منبع سالم پیدا کنید که کمترین ضرر را داشته باشد، خلاصه در خدمت هرکس یه طوری خود را آرام میکند یکی با مواد، یکی با دختر، یکی با اذیت و خنده و...

من در مورد سپاه و ارتش اطلاعات زیادی ندارم و پیشنهاد میکنم در مورد این دو ارگان نظامی خودتان بیشتر در موردی که ذکر کردم جویا شوید ولی نیروی انتظامی رسته های مختلفی دارد، رسته انتظامی، رسته مرز بانی، رسته راهور و... رسته راهور معمولا چون با مردم بیشتر سر و کله میزنند نظامی گری کمتر است و بهتر، در مورد رسته مرزبانی چیز زیادی نمیدانم ولی فکر میکنم بدترین رسته ممکن باشد چون خطر فیزیکی و جانی خیلی بالایی دارد، و رسته انتظامی که بیشتر اطلاعات من در مورد این رسته است، در رسته انتظامی ارگان های مختلفی وجود دارد که من آن را به ترتیب سختی در اینجا می نویسم، سخت ترین و پر خطر ترین ارگان برای خدمت کردن در رسته انتظامی کلانتری است، کلانتری ها همیشه نیرو کم دارند و بیشترین کار را از سرباز میکشند، پس تا جای ممکن از کلانتری ها فاصله بگیرید، بعد پاسگاه ها، پاسگاه ها هم بیشتر اوقات نیرو کم دارند ولی پاسگاه ها شانس زیادی برای اینکه راحتتر باشید وجود دارند چون پاسگاه ها کمتر از کلانتری ها کار میکنند، و آسان ترین آنها ستاد های انتظامی هستند که بیشتر آنها در وقت اداری هستند و وقت غیر اداری تعطیل هستند، البته اگر در مناطق عملیاتی نباشید، نکته دیگر اینکه هرچه به بزرگ ترین محیط نظامی نزدیک تر باشید آزادی کمتر و بگیر و ببند بیشتر است ولی در عوض امنیت بالاتری دارید.

در مناطق عملیاتی حتی در ستاد هم راحت نیستید، چون خطر جانی زیاد است، شب ها باید پست بدهید و در نیروی انتظامی لیسانس یا فوق لیسانس نداریم، سرباز صفری که هشت سال از شما کوچکتر است و به اندازه کرم خاکی عقل رو شعور ندارد میتواند شما را اذیت کند، و بالای سر شما باشد، به طور مثال اگر چنین شخصی دژبان باشد شما زیر اون حساب میشوید و میتواند شما را بازداشت کند و برای ورود و خروج شما را اذیت کند، البته در مناطق عملیاتی بیرون رفتن خیلی محدود است، شاید هفته ای دو ساعت به شما اجازه دهند یا حداکثر چهار ساعت، پس تا میتوانید از مناطق عملیاتی فاصله بگیرید. موضوع دیگری که به نظرم میرسد این است که تا میتوانید معارف از رزم بگیرید، این روزها حتی از معاف از رزم هم در کار نگهبانی استفاده میکنند در بعضی از جاها، ولی اگر خوش شانس باشید و جای درست بیوفتید ارزشش را دارد و شب میتوانید خواب راحتی داشته باشید، با خود نگویید من لیسانس یا فوق لیسانس دارم و در نگهبانی استفاده نمیشوم، آن دوران دیگر تمام شده، در نیروی انتظامی کسی برای سواد و مدرک شما که پشیزی ارزش قائل نیست، زمان معاینه پزشکی باید راهی برای اینکار با رشوه یا هر راه دیگر پیدا کنید، روش دیگر که ممکن است خدمت را آسان تر کند این است که تا میتوانید دنیای غیرنظامی که قبلا در آن بودید را از دنیای نظامی جدا کنید، فرض کنید وارد جهان موازی دیگری شدید، اصلا به دنیای قبلی فکر نکنید و از آن فاصله بگیرید، چون اگر حقوقی که در دنیای قبلی داشتید را با حقوقی که الان به عنوان سرباز دارید مقایسه کنید دچار سرخوردگی و افسردگی شدید میشوید البته این موضوع همه به روحیات شخص بستگی دارد ولی در هر صورت این موضوع را در نظر بگیرید، سرباز در ایران انسان حساب نمیشود، یادتان باشد که شما با برده برای کادری ها هیچ تفاوتی ندارید و توقعتان را در آن محیط با این علم تنظیم کنید تا دچار سرخوردگی نشوید.

نکته دیگر اینکه در محیط های نظامی ارزش اجتماعی افراد بر اساس معیارهای عادی سنجیده نمی شود، چیزی که در خدمت از طرف سربازهای دیگر مخصوصا سرباز صفرها احترام می آورد سواد، جرات و چیزهایی که در جامعه عادی باعث ارزش می شوند نیستند، چیزهایی که در این دنیا باعث احترام میشوند سن شخص، پایه خدمتی، و دور بازو است، یادتان باشد که در یک جنگل به تمام معنا هستید و معیار احترام در اینطور محیط ها چیزهایی که ذکر کردم است، به همین خاطر خیلی ها در این محیط ها ریش میگذارند تا سن بالا تر به نظر برسند یا لباس های خود را با لکه بر میشورند تا کهنه کار تر به نظر برسند. در مورد کادری هایی که با آنها سر و کار دارید به هیچ عنوان خوش بین نباشید، اگر با آنها رابطه دارید همیشه با چهار چشم مراقب خودتان باشید، یادتان باشد به انسانیت کسی که چنین محیطی را برای کار کردن انتخاب کرده باید شک کرد، پس همیشه یادتان باشد که دارید با بی سوادترین، و بی رگ و ریشه ترین قشر جامعه سر و کله میزنید، پس زیاد از آنها توقعی نداشته باشید، تا جای ممکن به آنها پول قرض ندهید و به آنها اعتماد نکنید، چیزی که کادری در آن محیط یاد میگیرد این است که سرباز مدتی اینجاست و بعد می رود پس باید تا جای ممکن از او سوء استفاده کرد، در آخر باید ذکر کنم که این نوشته ها بر اساس تجربیات شخصی خودم بود، ممکن است تجربه اشخاص دیگر از این بدتر یا بهتر باشد، سربازی و میزان راحتی شما واقعا به شانس شما بستگی دارد، ولی کارهای زیادی هست که میتواند وضعیت شما را حتی در بد شانس ترین حالت ممکن نیز بهتر کند، تراژدی دنیای ما این است که برده داری هنوز ریشه کن نشده، بلکه کلمه ای که جای آن استفاده میکنند را تغییر داده اند، در حالی که اصل عمل همان است.

Dariush
10-16-2014, 10:40 PM
سپاس بسیار از Nocturne گران‌ارج بابت راهنمائی‌های ارشمندشان.
من به شخصه همیشه از بابت رنجهای دوستان ِ خودم و کلا جوانانی که این جهنم را به مدت دو سال تجربه می‌کنند و بدترین خاطراتِ عمرشان رقم می‌خورد متاسف بوده‌ام. در مورد ِ دوستان ارزشمند و دانایی چون Nocturne این تاسف ِ من چندبرابر نیز می‌شود. هم‌اکنون یکی از دوستان ِ نزدیک ِ من که براستی یک نابغه ریاضی بود در مرزهای سیستان و بلوچستان سربازی را می‌گذراند؛ هربار که با او تلفنی صحبت می‌کنم تا چند روز واقعا حالم بد می‌شود؛ الان هم مدت زیادی‌ست که زنگ نزده و من به شدت نگران‌اش هستم:e403:. حقیقتا سیستم برده‌داری‌ست. بعضی از دوستان ِ من چنان زخم‌های روحی-جسمی‌ای با خود از سربازی آورده‌اند که تا آخر عمر هرگز رهایشان نخواهد ساخت.

بنابراین:
با تمام ِ توان ِ خود بکوشید از سربازی در بروید و معافی بگیرید. هر کاری لازم است بکنید و از کوچکترین روزنه‌ی امیدی که برای معافی گرفتن هست هم سعی بکنید نهایت استفاده را بکنید.
اگر نتوانستید معافی بگیرید، سعی بکنید معاف از رزم بشوید. بروید پیش یک دکتر آشنا، و به از او بخواهید یک ایرادی در بدن‌تان پیدا بکند. اگر از آن نتوانستید برای معافیت دائم استفاده بکیند،به احتمال ِ بیشتر، می‌توانید برای معاف از رزم استفاده بکنید.

سعی بکنید از نیروی انتظامی بپرهیزید. راهش این است که آشنا پیدا بکنید، رشوه بدهید و... . هرگز و به هیچ وجه از «حالا ببینیم چی پیش میاد دیگه» استفاده نکنید. حتما بکوشید تا انجا که ممکن است از مرزبانی و مناطق عملیاتی بپرهیزید.

به خاطر داشته باشید که کسانی که در نیروی انتظامی هستند، آدمانی هستند رانده شده از همه‌جا و کسانی که هیچ راه دیگری برایشان باز نبوده و ناچارا به نیروی انتظامی دل بسته‌اند. اینان وقیح‌ترین، پست‌ترین و بی‌شعورترین آدمهایی هستند که شما تا آخر عمر امثال‌شان را شاید پیدا نکنید. بنابراین تا آنجا که می‌توانید از آنها فاصله بگیرید و در دیدشان نباشید. دوستی و رفاقت با آنها هیچ معنایی ندارد، پس سعی نکنید با دوست شدن، از گزندشان دور بمانید، این اتفاق هرگز رخ نخواهد، شما هرچه بیشتر در چشم‌شان باشید، چه دوست باشید چه دشمن، از آنها گزند خواهید دید. هیچ کدام از مهارت‌های خود را در سربازی رو نکنید (ترجمه، تایپ، کامپیوتر، ریاضیات و ... ) وگرنه کادری‌ها با تمام توان از شما بیگاری خواهند کشید.

در نیروی انتظامی یک قانون را هرگز فراموش نکنید: تا می‌توانید نامرئی باشید. هر چه می‌توانید از نظر دیگران دور باشید. همه‌ی وظایف‌تان را تا کمی کمتر از رضایت‌بخش انجام دهید. وظیفه‌شناس نباشید، یعنی سعی بکنید خودتان را به آن راه بزنید که انگار نمی‌دانستید وظیفه‌تان چیست.

kourosh_bikhoda
10-18-2014, 10:43 AM
ول تا جای ممکن سعی کنید وارد سپاه بشید چون سپاه جو نظامی کمتری دارد و کادرهای آن بخور و بخواب هستند و کمتر اذیت میشود
البته اینطور هست ولی به فکر آینده هم باشید. اگر تحصیل کرده باشید ممکنه درجه های سپاه براتون بعدن مشکل ساز بشه. دندانپزشک من پارسال توی لاتاری اسمش درومد ولی چون در سپاه خدمت کرده بود مثل اینکه در FBI check رد شده. حالا امروز میرم جزئیاتو ازش میپرسم. اگر سرباز صفر باشید زیاد مهم نیست ولی افسر وظیفه مهمه.

kourosh_bikhoda
10-18-2014, 11:01 AM
یک نکته راجع به دژبانی بگم. دژبان میتونه در چارچوب آیین نامه انضباطی نیروهای مسلح به همه اعضای نیروهای مسلح از کارمند گرفته تا سرهنگ گیر بده. ولی گیر تخمی اگه بده میتونید دهنشو بگایید. برای نمونه یکبار یه دژبان سرباز صفر در خیابون به من گیر داد. یه چیزی ازم خواست که نشونش دادم ولی مهر و امضای کادری مربوطه زیرش نبود و این مطلقن تقصیر من یا به عهده من نبود. چون خود طرف باید مهر و امضا میکرد و اصلن کردن و نکردنش مهم نیست چون قانونی نداشت. به هر حال شروع کرد به نوشتن اسم و مشخصات من در برگه خودش و من میدونستم که آخرش میخواد امضا کنم تا توبیخیش بیاد یگان محل خدمتم. من در خونسردی مشخصاتمو دادم و موقع امضا گفتم نمیکنم. گفت باید بکنی جناب سروان. گفتم شما به من دستور نمیدی برو به خدمتت برس. من وضعیت ظاهریم هیچ مشکلی نداره و کارت شناسایی و دفترچمم که دیدی بنابر این من هیچ اشکالی نمیبینم که امضا بکنم. بحثمون بالا گرفت که گروهبان کادری بالاسریش اومد و احترام هم گذاشت! بعد جالب اینه که بعد از فهمیدن موضوع اون سرباز رو جلوی من دعوا کرد که این طرز برخورد با یک فرد تحصیل کرده نیست و این امضایی که وجود نداره نکته مهمی نیست.

متاسفانه بچه های سرباز به دلیل ناآگاهی از قوانین و آیین نامه های داخلی نظام خیلی زیر بار حرف زور میروند. من به دلیل روحیه تهاجمی و اطاعت ناپذیر خودم این کارو نمیکردم و البته ناآگاه هم از آیین نامه ها نبودم. این وسط با یکی از کادری ها خیلی واقعن آدم حسابی و نیک بود رابطه زده بودم که اگرچه قدرت زیادی نداشت ولی اطلاعات خوبی در اختیار من میگذاشت.

متاسفانه خدمت در نیروی انتظامی گندترین خدمت ممکن هست که بیچاره ترین و بی کس ترین آدمها میفتن اونجا. این وسط نه تنها مردم تورو بعنوان دشمن میبینند بلکه کادری ها هم به دلیل فضای پر تنش و پر استرس این نیرو در حال انتقال فشار به سرباز هستند.