توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را دیدن نمیکنید برای دیدن کامل نوشتهیِ و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : آیا نقد دین و تبلیغ خداناباوری بیفایده است؟
Robert
02-04-2014, 08:35 PM
خیلیها میگویند بیفایده است و تاثیر قابل توجهی ندارد. نظر شما چیست؟
و دیگر اینکه تاثیر نقد دین بر مردم کشوری آزاد چون آمریکا بیشتر است یا مردم تحت استبداد مذهبی چون ایران؟
Anarchy
02-04-2014, 09:03 PM
قطعا تاثیر داره ... تفکر من و بسیاری از دوستان دیگه محصول همین نقد بوده !!
در مورد تاثیر هم به نظر من مردم جوامعی که درش دیکتاوری دینی برقرار هست ، استعداد بیشتری دارن تا در صورت مواجهه با فضای باز و تبلیغات ضد دینی به سمتش متمایل بشن اما در جوامع پیشرفته ، قبلی ها زحمت این کار رو براشون کشیدن !!
Mehrbod
02-04-2014, 09:18 PM
خیلیها میگویند بیفایده است و تاثیر قابل توجهی ندارد. نظر شما چیست؟
و دیگر اینکه تاثیر نقد دین بر مردم کشوری آزاد چون آمریکا بیشتر است یا مردم تحت استبداد مذهبی چون ایران؟
دین یکی از بزرگترین دشمنهایِ هومنی است, ولی تنها دشمن یا بزرگترین دشمن
نیست. اگر نیک بنگرید دین تنها یک لایه است و دشواریِ ریشهاین هم نیست, از همینرو
تا زمانیکه این دشواریهایِ ریشهاینتر مانند مرگ و پیری و دورای ردهاین (فاصلهیِ
طبقاتی) و ... ریشهکن نشده باشند, ما با دین و دیندارهایِ دیوانهیِ نوین نیز همچنان سر و کله خواهیم زد.
پارسیگر
demeter
02-04-2014, 09:29 PM
نقد دین و آتئیسم اگر به عنوان یک رهیافت مطرح بشود خودش ایدئولوژی است .
این مساله نمی تواند یک حل مشکل باشد . طرح مشکل ما اگر فلان چیز است با
نقیض آن حل نخواهد شد و بحث اساسا پیچیده تر از این حرف است .
الان هم که دکان بی سوادهایی باز شده و مثلا روشن فکران نسل جدید ! پا به
عرصه ظهور گذاشتند و با لودگی و نادانی و فکر هم میکنند
مشکل ایران را می دانند در حالی که خودشان مشکل اصلی هستند .
مشکل از آن جا شروع می شود که به یک Metanarrative می رسند که در فکر
خودشان مساله خیلی بزرگی است و مشکل اصلی را پیدا کردند و تز هایشان
را شروع می کنند در حول آن و با خط به آن وصل می کنند و ایدئولوژیک تر حتی
فکر می کنند .
آرامش دوستدار به طور مثال که فکر می کنم خودش را حتی نیچه ایران لقب داده
فهمش از نیچه در همان سطح نازل نقد دین است . چطور نقد دین می تواند
رهیافت مساله پیچیده ای باشد که پارامتر های بسیاری دارد و زوایای مهمی که
با یک کتاب یا 10 کتاب حل نمی شود .
مشکل اصلی "سوال اصلی " خواهد بود و طرح مساله است نه جواب آن .
Robert
02-04-2014, 09:44 PM
قطعا تاثیر داره ... تفکر من و بسیاری از دوستان دیگه محصول همین نقد بوده !!
در مورد تاثیر هم به نظر من مردم جوامعی که درش دیکتاوری دینی برقرار هست ، استعداد بیشتری دارن تا در صورت مواجهه با فضای باز و تبلیغات ضد دینی به سمتش متمایل بشن اما در جوامع پیشرفته ، قبلی ها زحمت این کار رو براشون کشیدن !!
سخن شما درست، اما منظور من کمیت است. مثلا اگر یک جمع 10000 نفری در معرض مطالب انتقادی قرار بگیرند چند ننفر حاضر به رها کردن دین یا لااقل کمی تجدیدنظر در دین خود میشوند؟
Russell
02-04-2014, 09:47 PM
آرامش دوستدار به طور مثال که فکر می کنم خودش را حتی نیچه ایران لقب داده
فهمش از نیچه در همان سطح نازل نقد دین است . چطور نقد دین می تواند
رهیافت مساله پیچیده ای باشد که پارامتر های بسیاری دارد و زوایای مهمی که
با یک کتاب یا 10 کتاب حل نمی شود .
مشکل اصلی "سوال اصلی " خواهد بود و طرح مساله است نه جواب آن .
آرامش دوستار که برای یک قرن قبل است، چه ربطی به نسل نو دارد؟ و مشخص است هر تزی یک آنتیتز دارد و در ایران هم دینستیزی به فراخور فشار انقلاب اسلامی 57 بوجود آمده. حالا آن روشنفکران هم از جامعهیِ ایرانی هستند و سوادشان هم نمونهای از استخر دانش مردم ایران.
Theodor Herzl
02-04-2014, 09:49 PM
یکی از فایدههای زندهاش من هستم که از کله خر مذهبی بودن به یک بیخدا ۲ آتشه تبدیل شدم! پس شاهد زنده میخواهید من! تخم بیخدایی را نیز همین مقالههای زندیق در من کاشت! اجر آرش بیخدا و بهروز شیرازی نازنین با آقا اسپاگتی پرنده!
Robert
02-04-2014, 09:52 PM
نقد دین و آتئیسم اگر به عنوان یک رهیافت مطرح بشود خودش ایدئولوژی است .
این مساله نمی تواند یک حل مشکل باشد . طرح مشکل ما اگر فلان چیز است با
نقیض آن حل نخواهد شد و بحث اساسا پیچیده تر از این حرف است .
الان هم که دکان بی سوادهایی باز شده و مثلا روشن فکران نسل جدید ! پا به
عرصه ظهور گذاشتند و با لودگی و نادانی و فکر هم میکنند
مشکل ایران را می دانند در حالی که خودشان مشکل اصلی هستند .
مشکل از آن جا شروع می شود که به یک Metanarrative می رسند که در فکر
خودشان مساله خیلی بزرگی است و مشکل اصلی را پیدا کردند و تز هایشان
را شروع می کنند در حول آن و با خط به آن وصل می کنند و ایدئولوژیک تر حتی
فکر می کنند .
آرامش دوستدار به طور مثال که فکر می کنم خودش را حتی نیچه ایران لقب داده
فهمش از نیچه در همان سطح نازل نقد دین است . چطور نقد دین می تواند
رهیافت مساله پیچیده ای باشد که پارامتر های بسیاری دارد و زوایای مهمی که
با یک کتاب یا 10 کتاب حل نمی شود .
مشکل اصلی "سوال اصلی " خواهد بود و طرح مساله است نه جواب آن .
من هم ربط دادن هم مشکلات به دین را اندیشه خامی میدانم. ولی ما در حال حاضر با اسلامگرایی روبرو هستیم و نمیتوانیم از کنار اسلام به راحتی عبور کنیم. تا جایی که اسلامگرایی هست باید با آن روبرو شویم.
demeter
02-04-2014, 09:58 PM
آرامش دوستار که برای یک قرن قبل است، چه ربطی به نسل نو دارد؟ و مشخص است هر تزی یک آنتیتز دارد و در ایران هم دینستیزی به فراخور فشار انقلاب اسلامی 57 بوجود آمده. حالا آن روشنفکران هم از جامعهیِ ایرانی هستند و سوادشان هم نمونهای از استخر دانش مردم ایران.
بله - البته نسل نو که مثلا شاهین نجفی است دیگر ؟ :e412:
به واسطه ی نبود تحقیق های آکادمیک دقیق و همچنین سانسور تا حدودی باعث شده چنین
عتیقه هایی خودی نشان بدهند .
یکی از فایدههای زندهاش من هستم که از کله خر مذهبی بودن به یک بیخدا ۲ آتشه تبدیل شدم! پس شاهد زنده میخواهید من! تخم بیخدایی را نیز همین مقالههای زندیق در من کاشت! اجر آرش بیخدا و بهروز شیرازی نازنین با آقا اسپاگتی پرنده!
البته کله خر مذهبی با بیخدا 2 آتشه زیاد فرقی نداره .
Russell
02-04-2014, 10:12 PM
بله - البته نسل نو که مثلا شاهین نجفی است دیگر ؟
به واسطه ی نبود تحقیق های آکادمیک دقیق و همچنین سانسور تا حدودی باعث شده چنین
عتیقه هایی خودی نشان بدهند .
حب اندیشمندان مخالف دینستیزی هم وضعشان بهتر نیست، از آنجا که دینستیزان تازه وارد هستند و کمی جوان است و سخنگویانش گاهی عصبانی و تندخو، که نمیتوان نتیجهای دربارهیِ بیسوادتر بودن نقدهایِ اجتماعی دینستیزان نسبت به دینداران گرفت. شاهین نجفی را بگذارید کنار سواد میانگیر بقیه هنرمندان دیندوست و حاج حسین فلانی که مداح است و هنرمند(؟) و بعد مقایسه کنیم. نقدهای اجتماعی دینستیزانه را بگذارید کنار همان ِ غیردینستیزانه، بعد از آن دربارهیِ فقر سواد بیدینها قضاوت کنیم.
demeter
02-04-2014, 10:21 PM
حب اندیشمندان مخالف دینستیزی هم وضعشان بهتر نیست، از آنجا که دینستیزان تازه وارد هستند و کمی جوان است و سخنگویانش گاهی عصبانی و تندخو، که نمیتوان نتیجهای دربارهیِ بیسوادتر بودن نقدهایِ اجتماعی دینستیزان نسبت به دینداران گرفت. شاهین نجفی را بگذارید کنار سواد میانگیر بقیه هنرمندان دیندوست و حاج حسین فلانی که مداح است و هنرمند(؟) و بعد مقایسه کنیم. نقدهای اجتماعی دینستیزانه را بگذارید کنار همان ِ غیردینستیزانه، بعد از آن دربارهیِ فقر سواد بیدینها قضاوت کنیم.
مشکل اینجاست که مثلا با ضرب و تقسیم حیوانات کشتی نوح
و نوشتن مقاله در این مورد به خودی خود خنده دار است .
در یک دانشگاه که نمی توانید این خزعبلات را تحویل بدهید .
بله برای سایت های اینترنتی جالب خواهد بود .
این ها حتی فلسفه هم به سخره گرفتند و فکر می کنند واقعا خبری
است . کدام فیلسوفی سطح نوشته هایش در حد نقد آیه قرآن و
و ممکن نبودن تبدیل شدن عصا به مار است .
مخالفان دینستیزان را من نمی شناسم اگر میخواهید من را به گروهی نسبت
دهید .
Robert
02-04-2014, 10:29 PM
مشکل اینجاست که مثلا با ضرب و تقسیم حیوانات کشتی نوح
و نوشتن مقاله در این مورد به خودی خود خنده دار است .
در یک دانشگاه که نمی توانید این خزعبلات را تحویل بدهید .
بله برای سایت های اینترنتی جالب خواهد بود .
این ها حتی فلسفه هم به سخره گرفتند و فکر می کنند واقعا خبری
است . کدام فیلسوفی سطح نوشته هایش در حد نقد آیه قرآن و
و ممکن نبودن تبدیل شدن عصا به مار است .
مخالفان دینستیزان را من نمی شناسم اگر میخواهید من را به گروهی نسبت
دهید .
فکر میکنم بحث شما نیازمند جستار جداگانه ای باشد.
Anarchy
02-04-2014, 10:31 PM
سخن شما درست، اما منظور من کمیت است. مثلا اگر یک جمع 10000 نفری در معرض مطالب انتقادی قرار بگیرند چند ننفر حاضر به رها کردن دین یا لااقل کمی تجدیدنظر در دین خود میشوند؟
خب این مساله چند عاملی هست... این جوری که نمیشه فهمید چند نفر !!
Russell
02-04-2014, 10:37 PM
مشکل اینجاست که مثلا با ضرب و تقسیم حیوانات کشتی نوح
و نوشتن مقاله در این مورد به خودی خود خنده دار است .
در یک دانشگاه که نمی توانید این خزعبلات را تحویل بدهید .
بله برای سایت های اینترنتی جالب خواهد بود .
این ها حتی فلسفه هم به سخره گرفتند و فکر می کنند واقعا خبری
است . کدام فیلسوفی سطح نوشته هایش در حد نقد آیه قرآن و
و ممکن نبودن تبدیل شدن عصا به مار است .
مخالفان دینستیزان را من نمی شناسم اگر میخواهید من را به گروهی نسبت
دهید .
چرا پیشداوری میکنید گرامی؟ آنهم ایناندازه بدبینانه؟
نقد غیردینستیزانه=کل مجموعهیِ نقدها منهی بخش دینستیز آن.
بعد هم باید دید چه میزان اینها اثر بخش هستند نه اینکه چه میزان در نظر ما مضحک. باید در یاد داشته باشیم دربارهیِ مملکتی صحبت میکنیم که در دادگاههایش علیه فیلسوفان مرده و زندهیِ غربی دادخواست خوانده میشود.
نگاهی به دانشگاههایمان در رشتههایِ علوم انسانی بیاندازیم بعد بپرسیم چرا تنها صدای غیرآکادمیک آنهم از آن سوی مرز میتواند برخیزد و تازه همانش هم برایش حکم ازتداد صادر میشود؟
Anarchy
02-04-2014, 10:45 PM
مشکل اینجاست که مثلا با ضرب و تقسیم حیوانات کشتی نوح
و نوشتن مقاله در این مورد به خودی خود خنده دار است .
در یک دانشگاه که نمی توانید این خزعبلات را تحویل بدهید .
بله برای سایت های اینترنتی جالب خواهد بود .
این ها حتی فلسفه هم به سخره گرفتند و فکر می کنند واقعا خبری
است . کدام فیلسوفی سطح نوشته هایش در حد نقد آیه قرآن و
و ممکن نبودن تبدیل شدن عصا به مار است .
مخالفان دینستیزان را من نمی شناسم اگر میخواهید من را به گروهی نسبت
دهید .
اتفاقا همین مدل کار ها بسیار هم عالی هستن !! مگر عمده مردم معتقد به دین ، تحصیلات یا حداقل درک آکادمیک و فلسفی دارن یا اصلا وقت این چیز ها رو دارن که از پایه کسی بشینه براشون مطالب رو باز کنه ؟
Persepolis
02-04-2014, 10:59 PM
به نظر من در جوامع سنتی و کهن مثل ایران که البته با یک دستگاه سانسورچی وحشتناک همراه هست اثر پذیری دیگران وقتی رخ می دهد که همراه با یک حادثه باشه مثل 18 تیر 78 یا جنبش سبز و اعتراضات 88..
خودِ من زمانی که دانشجوی ارشد در کوی دانشگاه تهران بودم و از نزدیک حوادث سال 78 رو لمس کردم و همین باعث رنسانس و تحول فکری در من شد. و با خواندن کتاب "تولدی دیگر" از شادروان شفا الدین شفا..
demeter
02-04-2014, 11:02 PM
چرا پیشداوری میکنید گرامی؟ آنهم ایناندازه بدبینانه؟
نقد غیردینستیزانه=کل مجموعهیِ نقدها منهی بخش دینستیز آن.
بعد هم باید دید چه میزان اینها اثر بخش هستند نه اینکه چه میزان در نظر ما مضحک. باید در یاد داشته باشیم دربارهیِ مملکتی صحبت میکنیم که در دادگاههایش علیه فیلسوفان مرده و زندهیِ غربی دادخواست خوانده میشود.
نگاهی به دانشگاههایمان در رشتههایِ علوم انسانی بیاندازیم بعد بپرسیم چرا تنها صدای غیرآکادمیک آنهم از آن سوی مرز میتواند برخیزد و تازه همانش هم برایش حکم ازتداد صادر میشود؟
نقد دین در ایران حداقل به منظور بالا بردن سطح علمی مردم ( اگر اشتباه می کنم تصحیح کنید )
به کار گرفته میشود .
در واقع یک ایدئولوژی را جایگزین نقیض آن می کند .
در یکی از سایت های نقد دین چند سال پیش یادم است که پوستری بود به این مضمون که
بی خدایی زندگی راحت و ...
مثل اینکه فردا اگر صبح بیدار شویم زندگی گند روز مره تغییری خواهد کرد . ( برداشت اشتباه نکنید منظورم
این نیست که دین به صورت پیش فرض خوب است و آرامش می دهد . اصلا )
نکته من این است که بی خدایی به عنوان یک طریقت زندگی جایگزین بی دینی می شود .
فقط کافی است سیری که اروپا در گوشه گیر کردن کلیسا گرفت را ببینید که چقدر هوشمندانه است .
البته نه مسیحیت اسلام است و نه الان قرن 17 و نه اینکه شرق مانند غرب است .
بله خفقان که همیشه بوده است . کدام دوره از تاریخ بوده که سانسور و خفقان نباشد و جلوی اندیشه را
که نتوانستند بگیرند .
به دین ستیزان عزیز که وقت خودشان را صرف می کنند و دنبال پیدا کردن سوراخ سنبه های متن های دینی
می گذارند تا بلکه نفراتی به پیروان خود اضافه می کنند و خودشان آیت الله شدن پیشنهاد می کنم
یک بار برای همیشه این دور باطل تر و آنتی تز را بشکنیم و سنتزی به وجود بیاوریم با رجوع به متن های اساسی
کلاسیک فلسفه ، سیاسی و ... و این اندیشه زوار در رفته را که قرن هاست زیر خاک است در دهه های آینده زنده
کنیم بدون اینکه وارد این بحث های ایدئولوژیک شویم .
Robert
02-04-2014, 11:38 PM
نقد دین در ایران حداقل به منظور بالا بردن سطح علمی مردم ( اگر اشتباه می کنم تصحیح کنید )
به کارفته میشود .
در واقع یک ایدئولوژی را جایگزین نقیض آن می کند .
در یکی از سایت های نقد دین چند سال پیش یادم است که پوستری بود به این مضمون که
بی خدایی زندگی راحت و ...
مثل اینکه فردا اگر صبح بیدار شویم زندگی گند روز مره تغییری خواهد کرد . ( برداشت اشتباه نکنید منظورم
این نیست که دین به صورت پیش فرض خوب است و آرامش می دهد . اصلا )
نکته من این است که بی خدایی به عنوان یک طریقت زندگی جایگزین بی دینی می شود .
فقط کافی است سیری که اروپا در گوشه گیر کردن کلیسا گرفت را ببینید که چقدر هوشمندانه است .
البته نه مسیحیت اسلام است و نه الان قرن 17 و نه اینکه شرق مانند غرب است .
بله خفقان که همیشه بوده است . کدام دوره از تاریخ بوده که سانسور و خفقان نباشد و جلوی اندیشه را
که نتوانستند بگیرند .
به دین ستیزان عزیز که وقت خودشان را صرف می کنند و دنبال پیدا کردن سوراخ سنبه های متن های دینی
می گذارند تا بلکه نفراتی به پیروان خود اضافه می کنند و خودشان آیت الله شدن پیشنهاد می کنم
یک بار برای همیشه این دور باطل تر و آنتی تز را بشکنیم و سنتزی به وجود بیاوریم با رجوع به متن های اساسی
کلاسیک فلسفه ، سیاسی و ... و این اندیشه زوار در رفته را که قرن هاست زیر خاک است در دهه های آینده زنده
کنیم بدون اینکه وارد این بحث های ایدئولوژیک شویم .
خیلی خوب شد. شما مصداق یکی از افرادی هستید که من در پست اول گفتم. علاوه بر اینکه اینکار را مضر و جایگزینی اسلام با ایدولوژی دیگر میدانید. درست متوجه شدم؟
من اسلامستیزی را یک موضع جدلی در تقابل با اسلامگرایی میدانم و فکر نمیکنم خداناباوری هم فقه و فلسفه سیاسی داشته باشد یا در موارد دیگر راهکاری داشته باشد و حتی برخی معتقدند به کاربردن واژه خداناباور اشتباه است. چون ما نباید با کارهایی که نمیکنیم و اعتقاداتی که نداریم معرفی شویم.
من برای این بحث جستار جداگانه با نام اسلامگرایی و اسلامستیزی باز کردم.
Robert
02-05-2014, 12:05 AM
خب این مساله چند عاملی هست... این جوری که نمیشه فهمید چند نفر !!
خود شما از همین طریق دین را رها کرده اید. حدودا چند درصد مردم جامعه ای مثل ایران عکس العممل شما را نشان میدهند.
Russell
02-05-2014, 12:05 AM
در واقع یک ایدئولوژی را جایگزین نقیض آن می کند .
در یکی از سایت های نقد دین چند سال پیش یادم است که پوستری بود به این مضمون که
بی خدایی زندگی راحت و ...
وقتی آنتیتز باشد، سنتز خودش بوجود میآید، ما تنها باید شرایط را برای رسیدن به آن آماده کنیم. منهم قبول دارم چنین سخنانی پروپاگانداست، ولی خب که چه؟ چه ایرادی دارد؟
توجه کنید من هم چندان باورمند به این نیستم که بقول شما پیدا کردن سوراخ سنبههایِ متون دینی جواب میدهد و موثرتر از یک بحث منسجم فلسفیست، ولی میگویم این فعالیت ها نهایتا بیهوده هستند و تلف کردن وقت، ولی ضرری ندارد.
همچنین این تفاوتها که میگویید بین وضع ما و غرب بعد از رنسانس میگویید درست است، ولی تفاوت در بدتر بودن وضع ماست، اینکه در زمانی هستیم که نسل جوان افقها و آرزوهایش بر اساس آنچه از دنیا میشنود ترسیم میشود ولی در قرن 21ام، همچنان باید در کشوری زندگی کند که عدهای در آن هوس کردهاند رجوع کنند به 1400 سال پیش و نسبت به تغییرات همان 35 سال پیش هم عقبگرد کنند.
همچنین من گمان میکنم کنار گذاشتن دین و حتی خداباوری حقیقتا بنوعی جدا کردن راه است و حقیقتا نوعی رنگ و بوی ایدئولوژیک هم دارد و باید داشته باشد، اینکه ما بدانیم خدایی نیست یا اگر هم هست اهمیتی به بود و نبود ما نمیدهد و در جهان بحال خودمان رها شدهایم بسیار اثرگذار است. البته بعنوان کسی که خودش زمانی بسیار دراینباره بسیار پرشور بود میگویم که درست میگویید و مشکلات کم نیستند. یکی همین وجود نداشتن فضای گفتگوست که من و شما بجای یک گفتگوی علنی در فضایی باز باید با مشکل از فیلترینگ ج.ا عبور کنیم و در اینجا گفتگو کنیم و این اندازه جدایی و ستیز دیندار و بیدین خودش از نتایج جدایی بیش از حد است. یکسری مسائل هم هست که ناگزیر هستند، مثلا ما چند صد سال فرصت نداریم برای حل کردن مشکلات مربوط به دین و آنهم در شرایطی که شدیدا با مسائل جدید و بسیار پیچیده درگیر است. در همان غرب هم حتی ما شاهد بازگشت دین هستیم؛ با وجود اینکه گمان میشد دین بقدر کافی نقد شده و بنابراین پدیدهای سطحیست، میبینیم که امروز همچنان در عرصههایِ مختلف از جمله سیاست عرضاندام میکند.
خلاصه اینکه من قبول دارم در بسیاری جاها میشود با برخورد کمتر با دین مشکلات را حل کرد ولی در هر مسالهای که فکر کنید اگر بخواهیم حرکتی بکنیم نیازمند این است که اصطکاک حداقلی با اسلام داشته باشیم و اگر اسلام و دین هم مشکل نباشند، دینخویی قطعا سد راه ماست.
demeter
02-05-2014, 01:30 AM
خیلی خوب شد. شما مصداق یکی از افرادی هستید که من در پست اول گفتم. علاوه بر اینکه اینکار را مضر و جایگزینی اسلام با ایدولوژی دیگر میدانید. درست متوجه شدم؟
من اسلامستیزی را یک موضع جدلی در تقابل با اسلامگرایی میدانم و فکر نمیکنم خداناباوری هم فقه و فلسفه سیاسی داشته باشد یا در موارد دیگر راهکاری داشته باشد و حتی برخی معتقدند به کاربردن واژه خداناباور اشتباه است. چون ما نباید با کارهایی که نمیکنیم و اعتقاداتی که نداریم معرفی شویم.
من برای این بحث جستار جداگانه با نام اسلامگرایی و اسلامستیزی باز کردم.
مضر که نمی تواند باشد اما بیهوده چرا .
وقتی آنتیتز باشد، سنتز خودش بوجود میآید، ما تنها باید شرایط را برای رسیدن به آن آماده کنیم. منهم قبول دارم چنین سخنانی پروپاگانداست، ولی خب که چه؟ چه ایرادی دارد؟
توجه کنید من هم چندان باورمند به این نیستم که بقول شما پیدا کردن سوراخ سنبههایِ متون دینی جواب میدهد و موثرتر از یک بحث منسجم فلسفیست، ولی میگویم این فعالیت ها نهایتا بیهوده هستند و تلف کردن وقت، ولی ضرری ندارد.
همچنین این تفاوتها که میگویید بین وضع ما و غرب بعد از رنسانس میگویید درست است، ولی تفاوت در بدتر بودن وضع ماست، اینکه در زمانی هستیم که نسل جوان افقها و آرزوهایش بر اساس آنچه از دنیا میشنود ترسیم میشود ولی در قرن 21ام، همچنان باید در کشوری زندگی کند که عدهای در آن هوس کردهاند رجوع کنند به 1400 سال پیش و نسبت به تغییرات همان 35 سال پیش هم عقبگرد کنند.
همچنین من گمان میکنم کنار گذاشتن دین و حتی خداباوری حقیقتا بنوعی جدا کردن راه است و حقیقتا نوعی رنگ و بوی ایدئولوژیک هم دارد و باید داشته باشد، اینکه ما بدانیم خدایی نیست یا اگر هم هست اهمیتی به بود و نبود ما نمیدهد و در جهان بحال خودمان رها شدهایم بسیار اثرگذار است. البته بعنوان کسی که خودش زمانی بسیار دراینباره بسیار پرشور بود میگویم که درست میگویید و مشکلات کم نیستند. یکی همین وجود نداشتن فضای گفتگوست که من و شما بجای یک گفتگوی علنی در فضایی باز باید با مشکل از فیلترینگ ج.ا عبور کنیم و در اینجا گفتگو کنیم و این اندازه جدایی و ستیز دیندار و بیدین خودش از نتایج جدایی بیش از حد است. یکسری مسائل هم هست که ناگزیر هستند، مثلا ما چند صد سال فرصت نداریم برای حل کردن مشکلات مربوط به دین و آنهم در شرایطی که شدیدا با مسائل جدید و بسیار پیچیده درگیر است. در همان غرب هم حتی ما شاهد بازگشت دین هستیم؛ با وجود اینکه گمان میشد دین بقدر کافی نقد شده و بنابراین پدیدهای سطحیست، میبینیم که امروز همچنان در عرصههایِ مختلف از جمله سیاست عرضاندام میکند.
خلاصه اینکه من قبول دارم در بسیاری جاها میشود با برخورد کمتر با دین مشکلات را حل کرد ولی در هر مسالهای که فکر کنید اگر بخواهیم حرکتی بکنیم نیازمند این است که اصطکاک حداقلی با اسلام داشته باشیم و اگر اسلام و دین هم مشکل نباشند، دینخویی قطعا سد راه ماست.
راه کاری که شما ارائه دادید از سر ناچاری است ، پس نمی تواند حل مساله باشد .
مشکل دین بسیار مشکل مهمی است اما اینطور که شما هم گفتید ساده نیست .
فقدان اندیشه منسجم در سده های اخیر باعث شده که ما بدون فکر با راه حل های
رادیکال مثلا وارد کردن اندیشه غربی به عنوان حل مشکلات در سده اخیر در حالی
که اکثریت مردم نمی دانند قانون چیست .
یا فرمول سریع و حل کردن مساله با کومونیسم قبل از انقلاب یا اسلامیست ها که
به پیروزی یا هر چه رسیدن .
مطمئنا در حال حاضر هم بگویند که لیبرالیسم همه سرشان پایین می آید و می گویند
بله .
در مورد سانسور و خفقان ضمن اینکه با شما موافقم اما این را باید بگم که بهترین
متن های فلسفی در چنین دورانی نوشته شده و به عنوان بهانه برای زوال ما اصلا
قابل قبول نیست و من این جا با شما باید مخالفت کنم .
به طور خلاصه اینکه ما با طرح مشکل مان فرسخ ها فاصله داریم چه برسد به جواب .
این که شما می گویید به هر حال به اسلام بر می خوریم بله بر می خوریم اما چطور ؟
نه من جواب را می دانم نه کسی در حال حاضر می داند که مشکل اصلی چیست .
و اینکه اصلا منظور من برخورد نداشتن با دین نبود بلکه ریشه ای بحث کردن مشکلات
است . صد ها سال آزگار این مملکت نمی داند چه بر سرش می آید پس انصاف است
به گذشته بر گردیم و گسست تاریخی را شناسایی کنیم .
Robert
02-05-2014, 02:52 PM
fa.wikipedia.org/wiki/بیدینی_در_بریتانیا
ر لینک زیر دو آمار از بیدینها در بریتانیا در سالهای 2001 و 2011 آماده است که نشانگر رشد بالای بیدینی در این یک دهه است. همچنین آمار دیگری در سال 2009 نشان میدهد که دو سوم جوانان بریتانیایی آته ایست هستند. این دهه ، دهه شکلگیری جریان خداناباوری نو و به اوج رسیدن آن است که چهره سرشناس آن داوکینز انگلیسی است.
خیلیها میگویند بیفایده است و تاثیر قابل توجهی ندارد. نظر شما چیست؟
تا تاثیر قابل توجه را چه بدانید!صفحه فیسبوک سایت زندیق بیش از ده هزار پسند خورده است و این به نظر من در کشوری مثل ایران که ازادی بیان وجود ندارد و بیخدایان را سر به نیست میکنند بسیار خوب است.راه خردگرایی زمان بر است و ما راه را برای نسل های اینده هموار میکنیم
و دیگر اینکه تاثیر نقد دین بر مردم کشوری آزاد چون آمریکا بیشتر است یا مردم تحت استبداد مذهبی چون ایران؟
مطمئنا در امریکا.اما این دلیل نمیشود که در ایران هیچ کاری نکنیم.در امریکا ازادی بیان وجود اما در ایران نه.
sonixax
02-06-2014, 03:18 PM
مطمئنا در امریکا.اما این دلیل نمیشود که در ایران هیچ کاری نکنیم.در امریکا ازادی بیان وجود اما در ایران نه.
ولی به نظر من در کشوری که دیکتاتوری مذهبی حاکمه تاثیر بیشتری داره . چون مردم ماهیت واقعیش رو تجربه کردند. در آمریکا شما هر چه قدر هم از کثافت کاریهای کلیسا در قرون وسطا بگید سخنان شما از یک گوش وارد و از گوش دیگه خارج میشه.
نقد نازیسم و نازی ستیزی در آلمان و لهستان و ... خیلی خیلی خیلی راحت تره و مبارزه باهاش هم بسیار کم هزینه تره تا در کشوری مثل ایران که داره همین طوری مثل علف هرز از توش نازی سبز میشه چرا که ایرانیها کوچکترین تجربه یا سابقه ی واقعی با نازیسم نداشتند - چهار تا عکس و فیلم و دری وری میبینند میگند واو نازیها چه خفن بودند.
Philo
02-06-2014, 04:11 PM
مگر ممکن است نقد چیزی بیفایده باشد. اگر کشف حقیقت را سودمند بدانیم، هر نقدی از جمله نقد دین به عنوان وسیله ای برای کشف حقیقت مفید است.
Robert
02-06-2014, 11:07 PM
شاهین و فویرباخ، کویتیپور و شیخ اشراق | باران در دهان نیمه باز (http://www.debsh.com/1391/03/25/2823/)
۴- آیا دینداران حق دارند عوام باشند اما بیدینان باید حتما روشنفکر یا دست کم اهل مطالعه و تعقل باشند؟ آقای دکتر سروش چنان بزرگوارانه منتقدان را به نقد عالمانهی خدا، دین، اسلام و شیعه دعوت میکند که مخاطب به شک میافتد نکند نامهای که قرار بوده به دپارتمانی دانشگاهی یا انجمنی متشکل از سی چهل اندیشمند برود، نشانی گیرنده اشتباه خورده و سر از سپهر عمومی درآورده. واقعیت آن است که با قرائت اسلامی، در دنیا صدها میلیون کافر (خداناباور، آتهئیست) وجود دارند، دست کم دو میلیارد مشرک (بودیست، هندو… و بسیاری از ادیان کوچکتر)، بیش از یک میلیارد دیندار خداپرست نامسلمان (مسیحی، یهودی)، صدها میلیون مسلمان غیرشیعی و میلیونها شیعهی غیردوازده امامی. در چنان جمعیت عظیمی، گروه بزرگی عوام وجود دارند که هرچند آنقدر هتاک نیستند تا اشعار وقیح در سالمرگ بزرگانی دینی هسمایه بسرایند یا در منبرشان هر کس که حب بزرگان دینی خودشان را در دل ندارد زنازاده بنامند، اما به خاطر عوام بودنشان کارهای عوامانه میکنند. افسوس خوردن به حال آنها که کاش مثل “هیوم وکانت و هگل و مارکس و فویرباخ” از ناقدان محترم دین بودند بیشباهت نیست به دریغخوردن بر حال سینهزنان زینبیهی حاجباقر سلففروش که کاش دست کم اگر نمی توانند ابنسینا و ابن رشد باشند مطهری و طباطبایی میبودند! اگر مسلمانان میتوانند از عبدالکریم سروش تا سعید تاجیک گسترده باشند، گسترهی کافران هم میتواند از محمدرضا نیکفر تا فرود فولادوند باشد. وسط کشیدن پای فویرباخ وسط معرکهی شاهین نجفی و گریززدن به لمپنهای ضداسلام لسآنجلسی شبیه است به ذکر خیر از شیخ اشراق در تحلیل برادر کویتیپور و مخلوط کردن هر دو با عیدعمرگیران. از قیاسش خنده آمد خلق را
مشکل اینجاست که مثلا با ضرب و تقسیم حیوانات کشتی نوح
و نوشتن مقاله در این مورد به خودی خود خنده دار است .
در یک دانشگاه که نمی توانید این خزعبلات را تحویل بدهید .
بله برای سایت های اینترنتی جالب خواهد بود .
این ها حتی فلسفه هم به سخره گرفتند و فکر می کنند واقعا خبری
است . کدام فیلسوفی سطح نوشته هایش در حد نقد آیه قرآن و
و ممکن نبودن تبدیل شدن عصا به مار است .
مخالفان دینستیزان را من نمی شناسم اگر میخواهید من را به گروهی نسبت
دهید .
kourosh_bikhoda
02-07-2014, 10:41 AM
چرا بعضی ها با شاهین نجفی مخالفند؟ من تا اونجا که ترانه هاش رو شنیدم باورهای دینی و اجتماعی رو درونشون نقد کرده. خب این چه اشکالی داره؟
Robert
02-07-2014, 11:13 AM
چرا بعضی ها با شاهین نجفی مخالفند؟ من تا اونجا که ترانه هاش رو شنیدم باورهای دینی و اجتماعی رو درونشون نقد کرده. خب این چه اشکالی داره؟
حتی اگر فرض رو بر این بگذاریم که سطح ترانه های شاهین نجفی خیلی پایین و بیمایه است، باز همان جنجال رسانه ای که بر سر ترانه نقی پیش آمد دقیقا به سود جریان روشنگری بود. شاید بشود گفت ارزشش از نوشتن یک کتاب بر علیه اسلام بیشتر بود.
دقیقا همچین نظری رو فیلسوفان (خداناباور) دین در مورد جریان خداناباوری نو دارند. میگوید مثلا بحثهای داوکینز شاید خیلی دقیق و فلسفی نباشد ولی بیشتر از کتابهای ما در جامعه جواب داده است و مخاطب داشته است.
Robert
02-07-2014, 11:29 AM
What I Think of the New Atheists (http://commonsenseatheism.com/?p=7992)
Angela
02-07-2014, 08:02 PM
باز همان جنجال رسانه ای که بر سر ترانه نقی پیش آمد دقیقا به سود جریان روشنگری بود. شاید بشود گفت ارزشش از نوشتن یک کتاب بر علیه اسلام بیشتر بود.
چرا؟ لطفا یه کم توضیح بدید.
مثلا با شنیدن ترانه نقی کسی بی دین و بی خدا میشه؟
Robert
02-07-2014, 09:31 PM
Google Trends (http://www.google.com/trends/explore#q=%D9%86%D9%82%DB%8C%2C%20%D8%B4%D8%A7%D9% 87%DB%8C%D9%86%20%D9%86%D8%AC%D9%81%DB%8C&cmpt=q9)
چنین بمب خبری میتواند تعداد زیادی را کنجکاو کند و همین کنجکاوی کار دستشان میدهد!
Robert
02-07-2014, 09:46 PM
مثل اینکه لینک باز نمیشود. شما عبارات نقی و شاهین نجفی را در گوگل ترندز بزنید تا ببینید در زمان پخش ترانه نقی چقدر این دو عبارت در گوگل جستجو شده است.
کافر_مقدس
02-09-2014, 04:45 AM
بله - البته نسل نو که مثلا شاهین نجفی است دیگر ؟ :e412:
به واسطه ی نبود تحقیق های آکادمیک دقیق و همچنین سانسور تا حدودی باعث شده چنین عتیقه هایی خودی نشان بدهند .
بی شعور! http://www.daftarche.com/images/imported/2012/11/6.gif
اینجاست که باید گفت عتیقه همه را به کیش خود پندارد!
حیف که اسپاگتی دست و پام رو بسته، وگرنه...! http://www.daftarche.com/images/imported/2014/02/2.gif
البته کله خر مذهبی با بیخدا 2 آتشه زیاد فرقی نداره .
قضیه همان مقایسه ی نعلین با چکمه هست، البته که چکمه خیلی بهتر از نعلین هست!
کافر_مقدس
02-09-2014, 04:50 AM
تخم بیخدایی را مقالههای زندیق در من کاشت! اجر آرش بیخدا و بهروز شیرازی نازنین با آقا اسپاگتی پرنده!
گویا قرار هست زندیق دوباره فعالیتش رو از سر بگیره! آرش نوشته بود به کمک مرحوم راسل و چند تن از دوستان قدیمی در حال انجام کارهایی هستیم!
Anarchy
02-09-2014, 06:51 AM
گویا قرار هست زندیق دوباره فعالیتش رو از سر بگیره! آرش نوشته بود به کمک مرحوم راسل و چند تن از دوستان قدیمی در حال انجام کارهایی هستیم!
زندیق که خیلی وقته دوباره راه افتاده ...
Robert
03-15-2014, 07:46 PM
همین فضای مجازی هم تا حدودی نشان میدهد که نقد دین بیفایده نیست. یک زمانی من در بالاترین لینکهای نقد دین و خداباوری میگذاشتم در کمتر از 5 دقیقه با گرفتن 4 تا رای منفی حذف میشد. در عرض کمتر از 2 سال کاری کردیم که روزی حداقل یک لینک ضد دینی ، لینک داغ روز میشد. کسانی که مثلا در ده سال گذشته فضای وب فارسی را دیده باشند این رو به خوبی متوجه میشوند. پیج زیر هم 107 هزارتا رو رد کرده:
Fb.com/Iran.Atheist.agnostic
Robert
04-02-2014, 08:34 PM
جهان - BBC فارسی - تاسیس 'کلیسای بی خدایان' در لندن (http://www.bbc.co.uk/persian/world/2014/03/140331_l42_vid_sunday_assembly.shtml)
تاسیس "کلیسای بی خدایان" در لندن دلیلی بر اثبات بالارفتن تعداد کسانی است که به هیچ دینی اعتقاد ندارند. طبق آمار، از سال ۲۰۰۱ بیش از شش میلیون نفر در انگلستان و ولز "بی خدا" شده اند.
Robert
04-16-2014, 07:39 PM
ایمان و اینترنت: آیا وب انسانها را عقلانیتر میکند؟ | Khodnevis (https://tech.khodnevis.org/article/56826#.U07LEGZutcs)
آمارها نشان میدهد که بیدینی در کشوری مثل آمریکا گسترش یافته است. چنانکه طی ده سال (2000-2010) افرادی که خود را بیدین میخواندند از 8% به 18% رسیدهاند. پروفسور Allen Downey، استاد علوم کامپیوتر در دانشگاه ماساچوستمیگوید: «اینترنت از دو راه دین را تحت تاثیر قرار میدهد. برای مردمی که در یک جامعه همگون زندگی میکنند، اینترنت به آنها فرصت یافتن اطلاعات و ارتباط با مردم سایر ادیان میدهد؛ و برای مردمی که دچار تردیدهای مذهبی هستند، فرصت یافتن افرادی با شرایط و تردیدهای مشابه را در اختیار آنان میگذارد.»
Powered by vBulletin® Version 4.2.2 Copyright © 2024 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.