PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را دیدن نمیکنید برای دیدن کامل نوشته‌یِ و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : صندلی داغ - kourosh_bikhoda



Russell
01-14-2014, 07:47 AM
درود به شما کوروش بیخدای عزیز و خوشآمد به شما، امیدوارم بعد از شرکت در صندلی داغ نظر شما هم نسبت به آن مثبت‌تر شود. :e303:

1. چه عنصری را در روابط اجتماعی از باقی مهم‌تر می‌دانید؟ توضیح بدهید.
2. در خطکشی سیاسی خود را در کجا(ها) می‌بینید؟ اندکی روشنگری بکنید.
3. در زندگی روزمره آیا مقید به اصول اخلاقی مشخصی هستید یا نخست به نتیجه‌بخشی اعمال خود توجه می‌کنید؟
4. آیا در زندگی شما نقطه‌ی دگرگونی برجسته‌ای وجود داشته؟ لحظه‌ای، رخدادی، شخصی ... که زندگی شما به پس و پیش از آن تقسیم بشود؟ اگر بله، بدون ذکر جزئیات، حالات خود و چگونگی آن تغییرات را توصیف بکنید.
5. با استیصال چه می‌کنید؟ یعنی اگر تمام آنچه ممکن است را برای حل یک مشکل انجام داده‌اید اما همچنان عاجز مانده‌اید، برای کنار آمدن با عجز منتج چه طریقی را برمی‌گزینید؟
6. به باور شما برابری مهم‌تر است یا آزادی؟
7. موثرترین شخص در زندگی شما که بوده؟ بدون درج اطلاعات شخصی، کمی پیرامون چگونگی اثرگیری خود توضیح بدهید.
8. آیا تا بحال آرزوی مرگ کسی را کرده‌اید؟ اگر بله، توضیح بدهید.
9. به نظر شما آیا کیفیت زندگی بشر از منظر زمانی درحال صعود بوده یا سقوط؟
10. کدامیک از این دو را دستاورد مهم‌تری برای بشر تلقی می‌کنید: هنر، یا دانش؟
11. آینده‌ی نزدیک جهان و ایران را از منظری سیاسی، اجتماعی و فرهنگی چگونه می‌بینید؟
12. آیا حاضر هستید برای تحقق آرمان‌های خود جانتان را به خطر بیاندازید؟
13. آیا حاضر هستید برای تحقق آرمان‌های خود جان دیگران را به خطر بیاندازید؟
14. آیا مذهب و دانش را آشتی‌پذیر می‌دانید؟
15. آیا به وجود فضای سیاسی سالم باور دارید یا اساسا برای این عرصه از زندگی اجتماعی اعتباری قائل نیستید؟
16. آیا با نقوش سنتی زن و مرد در جامعه موافق هستید؟
17. کدام ورزش، غذا، سبک موسیقی و ژانر سینمایی را ترجیح می‌دهید؟
18. نظرتان پیرامون فمینیسم، کمونیسم و لیبرالیسم چیست؟
19. اگر وادار به برگزیدن یکی از ادیان ابراهیمی بشوید کدام را انتخاب می‌کنید؟
20. اگر بنا بود در جزیره‌ای دورافتاده تنها بمانید، و حق انتخاب یک آلبوم موسیقی، یک فیلم و یک کتاب را داشتید، کدام‌ها را برمی‌گزیدید؟
21. بدترین و بهترین ویژگی خود را چه می‌دانید؟
22. بدترین و بهترین ویژگی نوع بشر را چه می‌دانید؟
23. اگر می‌توانستید سه چیز را در جهان تغییر بدهید، آن سه چیز چه می‌بودند؟
24. همنشینی با آدم‌های مشابه خودتان را ترجیح می‌دهید یا با اشخاص متفاوت؟
25. دیدگاه شما پیرامون مرگ چیست؟
26. پنج چیز که بدون آنها نمی‌توانید زندگی بکنید را نام ببرید.
27. سگ‌دوست هستید یا گربه‌دوست؟
28. انتظار و امید وجود چه پرسشی(ها) را در این مجموعه داشتید که آنرا نمی‌بینید، خودتان آن‌(ها) را مطرح بکنید و پاسخ بدهید.

توجه داشته باشید که پاسخگویی به سوالات استاندارد نسبت به بقیه اولویت دارد و محلت اولیه 10 روز است.
با سپاس

kourosh_bikhoda
01-14-2014, 07:38 PM
درود به شما کوروش بیخدای عزیز و خوشآمد به شما، امیدوارم بعد از شرکت در صندلی داغ نظر شما هم نسبت به آن مثبت‌تر شود.
درود راسل گرامی سپاس از دعوت من. البته من نظرم منفی نیستها. ولی خب صندلی داغ جایی برای پرسش های شخصی، خصوصی و چالشیست که به دلیل ماهیت کار ما در این انجمن این امکان زیاد وجود نداره به همین خاطر به نظر من چیزی بیهودست. بگذریم فعلن که ماتحتمان را داغ کردیم :e056:

kourosh_bikhoda
01-14-2014, 08:27 PM
1. چه عنصری را در روابط اجتماعی از باقی مهم‌تر می‌دانید؟ توضیح بدهید.
کسب سود. نه لزومن سود پولی. شاید سود فکری، شاید سود روانی، شاید سود معنوی! ولی به نظر من بیشینه روابط اجتماعی بر پایه کسب سود بنا شده. اصولن زندگی اجتماعی برای کسب سود بیشتر در بین حیوانات شکل میگیره. انسان اولیه هم در زمانی که "اصل تقسیم کار" که بعدن فردریک تیلور یکی از نظریه پردازان به نام علوم مدیریتی اون رو تبیین کرد، رو برای بقا و زندگی آسوده تر مناسب دید به این شیوه زندگی رو آورد. در زندگی اجتماعی دیگه لازم نبود همه شکارچی باشند و همه مثلن نانوا باشند و همه کفاش. کار تقسیم شد و هرکسی یک کاره ای شد و این یعنی سود بیشتر در زندگی.

برای نمونه رابطه روزانه شما با یک راننده تاکسی بر پایه کسب سود پولی شکل میگیره. رابطه شما با یک نانوا هم همینطور. ولی خب ممکنه در صف نانوایی با یک پیرمردی مانند مزدک همسخن بشید. اینجا سودی که در این همسخنی میبینید شاید اون سود پولی نباشه و ارضای نیازهای ذهنی دیگر باشه. خانواده رو هم اگر در این روابط اجتماعی بخواهیم وارد کنیم، اصلِ تشکیل خانواده برای کسب سود یک زن و مرد هست. سپس سود بیشتر رو در بچه دار شدن میبینند و همینطور تا آخر.

البته احترام و سایر موارد که به ذهن همه میرسه هم هست. ولی خب همین احترام هم تا جایی که سودمند باشه پابرجسات. فکر نمیکنم کسی پیدا بشه که به فردی که داخل صف نانوایی به اصطلاح "جازده" احترام بگذاره. از نظر شخصیِ من، زندگی یک بده بستان هست. روش من در زندگی اینه که احترام ببینم احترام میگذارم. به محض اینکه بی احترامی ببینم اخلاقم عوض میشه.

چقدر از نانوا مایه گذاشتم!


2. در خطکشی سیاسی خود را در کجا(ها) می‌بینید؟ اندکی روشنگری بکنید.
خب البته هر کسی یک دیدگاه سیاسی داره و کسی نمیتونه بگه من سیاسی نیستم. ولی کدوم سیاست؟ من در دیدگاه سیاسی طرفدار مطلق لیبرالیسم و آزادی فردی هستم.


3. در زندگی روزمره آیا مقید به اصول اخلاقی مشخصی هستید یا نخست به نتیجه‌بخشی اعمال خود توجه می‌کنید؟
این نتیجه بخشی اعمال خودش بخشی از اصول اخلاق هست. نتیجه گرایی یا بهتر بگیم "فایده گرایی" یکی از نظریه های اخلاق و یکی از چارچوب های اخلاقی است. البته من در زمینه نظریه اخلاقیِ شخصیِ خودم معتقد هستم که یکی دو نظریه به تنهایی پاسخگوی رفتارهای اخلاقی نیستند. هرگز نمیتونید یک چارچوب مطلق برای اخلاق پیدا کنید که در همه زمینه ها بتونه رفتارهای اخلاقی رو استاندارد کنه.

از نظر من رفتار انسان ها بر هر مبنایی بخواد باشه، باید دارای دو ویژگی اساسی باشه:
1. ضررش متوجه سایرین نباشه
2. ضررش متوجه خودش نباشه
تبصره: اولی از دومی مهمتره.

خب با این شرطهایی که نظریه شخصی من داره میشه گفت خیلی از کارها از نظر من اخلاقی هستند. مثلن خندیدن به این فیلم (http://vitaminl.tv/video/2151?ref=fpfv) کاری غیراخلاقی نباشه. ولی از نظر من هست. چرا که لازمه این خندیدن ضرر و زیان دیدن سایرین هست که در شرط 1 نفی‌ش کردم. چه بسا خودمون هم روزی در اون جایگاه باشیم. یعنی شرط 2 !

kourosh_bikhoda
01-15-2014, 12:46 PM
4. آیا در زندگی شما نقطه‌ی دگرگونی برجسته‌ای وجود داشته؟ لحظه‌ای، رخدادی، شخصی ... که زندگی شما به پس و پیش از آن تقسیم بشود؟ اگر بله، بدون ذکر جزئیات، حالات خود و چگونگی آن تغییرات را توصیف بکنید.


بله خب فکر میکنم هر کسی یک چنین تجربه ای داره ولی در چارچوب زندگی همون شخص هم این نقطه نسبی هست. یعنی اکنون که برای من فلان رخداد اتفاق ویژه ایه، ممکنه طی 20 سال آینده عوض بشه و یک رخداد دیگه رو ویژه بدونم.

به هر حال این رخداد ویژه تا اینجای کار برای من 14-15 سال پیش اتفاق افتاد. زمانیکه در دوران نوجوانی بودم و تازه مشغول ایجاد روابط جدید خانوادگی و فهمِ دوستی و رفاقت در درون خانواده بودم ناگهان یکی از عزیزترین افراد خانواده رو از دست دادم. کسی رو که برای هر کسی فقدانش یک آسیب و خلاء بزرگ محسوب میشه. همیشه فکر میکردم مرگ برای همسایست ولی اینبار برای خودم بود. یادم میاد تا یک ماه اصلن حوصله بیرون رفتن و گل کوچیک زدن نداشتم و یک دوست صمیمی بود که هی به من سر میزد و بالاخره منو از اون حال درآورد.



5. با استیصال چه می‌کنید؟ یعنی اگر تمام آنچه ممکن است را برای حل یک مشکل انجام داده‌اید اما همچنان عاجز مانده‌اید، برای کنار آمدن با عجز منتج چه طریقی را برمی‌گزینید؟

نگاه من به زندگی بیشتر یک نگاه ماکرو هست. یعنی اتفاقات زندگی رو، تغییراتی کوچک و میکرو در زندگی میبینم. من به طور کلی یک چشم اندازی برای خودم دارم مثلن برای 10 سال آینده. حال در این مدت گرفتاری هایی که بوجود میاد رو خیلی جدی نمیگیرم. اینها دست اندازهایی هستند که در جاده چالوس قرار دارند. به هر حال رد میشن. به هر حال ازشون عبور میکنم. شاید یک دست انداز هم باعث بشه کمک فنر من روغن بزنه یا حتا بشکنه. ولی در نهایت که من به چالوس میرسم.

این چیزها رو زمانی من یاد گرفتم که دیدم بابا بعد از هر مشکل بزرگی که آدم فکر میکنه دیگه تهِ مشکل و اِند گرفتاری هست به قول بچه ها، یکی دیگه بوجود میاد و تو تازه میگی ای بابا اون که خوب بود کاش همون ادامه میداشت. مثلن در دوران کنکور بزرگترین مشکل من کنکور بود، بعد وارد دانشگاه شدیم دیدیم ای بابا نمره گرفتم از کنکور هم سخت تره. بعد دیدیم ای بابا پایان نامه، بعد سربازی و همینطور تا الان. پس همه این مشکلات برای من خیلی کوچک و گذرا هستند.

سال پیش همین وقت یک گرفتاری برای من بوجود آمد که فکر میکردم عجب آدم بد شانسی هستم. این گرفتاری هم مالی بود که البته مبلغش الان ممکنه برام ناچیز باشه ولی در شرایط اون زمان خیلی سنگین بود و هم ذهنی بود که منو درگیر کرده بود و ممکن بود مدت زیادی منو گرفتار کنه. ولی حل شد. در زمانیکه هنوز حل نشده بود دیگه بعد از چند روز من به خودم گفتم ای بابا تهش اینه که از جیب میدم و ذهن و روانمو خلاص میکنم. پول برای اینه که به من خدمت کنه نه اینکه من بهش خدمت کنم دیگه.

به هر حال من خودمو شاگرد خیام میدونم و خیلی در زندگی از این مرد تاثیر گرفتم. برای من بزرگترین کس در زندگیم شاید همین خیام بوده حتا بالاتر از فردوسی بزرگ. تمام رباعیت او رو که هدایت گردآوری کرده هم حفظ هستم از بس خوندم. بر همین اساس معتقدم که:

برخیز و مخور غم جهان گذران
بنشین و دمی به شادمانی گذران
در طبع جهان اگر وفایی بودی
نوبت به تو خود نیامدی از دگران



6. به باور شما برابری مهم‌تر است یا آزادی؟

طبیعتن آزادی مهمتر هست. اصلِ گفتگوی ما با جناب مزدک، مهربد و کلن چپی ها همینه که شما آزادی فردی رو فدای برابری میکنید. برابری که تازه خودش مایه بی عدالتی و حصر و گرفتاری میشه. مثال معروف زندان رو در نظر بگیرید. در زندان هم همه برابر هستند. یا در پادگان نظامی هم همه برابر هستند. ولی یک سری محدودیت هایی هست که همه رو از چشیدن طعم آزادی محروم میکنه. از نظر من آزادی مهمترین فاکتورِ اجتماعی در زندگی یک انسان هست. خب البته آزادی گرفتاری هایی رو هم ممکنه ایجاد بکنه ولی اونقدر قابل انعطاف هست که بشه به روش های مناسب گرفتاریهاش رو کمتر کرد. به قول توماس جفرسون رئیس جمهور پیشین امریکا: آزادی دریایی طوفانی ست که مردان ترسو آرامش استبداد رو به اون ترجیح میدند.

kourosh_bikhoda
01-16-2014, 06:44 PM
7. موثرترین شخص در زندگی شما که بوده؟ بدون درج اطلاعات شخصی، کمی پیرامون چگونگی اثرگیری خود توضیح بدهید.
در هر زمینه ای کسی بوده. من در زمینه دیدگاهم به جهان و در واقع سبک زندگیم پیرو خیام هستم. البته فرقی که با او دارم اینه که من به اندازه خیام زندگی رو بی ارزش نمیدنم. اصلن زندگی به نظر من خیلی هم ارزشمند و گیراست. من عاشق زندگیم هستم. فقط در غم و اندوه و مصیبت خودمو گرفتار نمیکنم. روش من در زندگی روش خیام هست.

در زمینه کاری و حرفه ای، یکی از برادرانم که هم استاد من بوده، هم رئیس و هم مدیر من. ایشون به من خیلی کمک کرده. البته بسیار بداخلاق بود تا چند سال پیش و کار کردن با او بسیار سخت بود ولی چون در تمام ایران در زمینه حرفه خودش نفر اول بود همه خواهانش بودند. البته الان اخلاقش بهتر شده و کار کردن باهاش راحت تره :e415:


8. آیا تا بحال آرزوی مرگ کسی را کرده‌اید؟ اگر بله، توضیح بدهید.

در کودکی نمیدونم. حس میکنم بله کردم ولی خاطرم نیست زیاد. ولی در مورد الان میتونم مطمئن باشم. بله نه تنها الان آرزوی مرگ کسی رو دارم بلکه دلم میخواد با دستای خودم خفش کنم. یکی شریعتمداریِ کیهان، یکی بشار اسد. امیدوارم روزی مرگ خفت بار این دو عزیز رو ببینم.


3325


9. به نظر شما آیا کیفیت زندگی بشر از منظر زمانی درحال صعود بوده یا سقوط؟
کیفیت زندگی؟ کیفیت به نظرم چی میاد؟ در ذهنم میتونم با سطح بهداشت، دسترسی به داده ها و اخبار، سواد و متوسط طول عمر معادلش کنم. پس میتونم بگم بله در حال صعود بوده و هست ظاهرن.


10. کدامیک از این دو را دستاورد مهم‌تری برای بشر تلقی می‌کنید: هنر، یا دانش؟

دوست ندارم به زبانی تکراری بگم هر دو لازم و ملزوم همند. از نظر من دانش جایگاه بالاتری نسبت به هنر داره. اندکی بالاتر. اگر منظور از دانش همون علم یا ساینس باشه تقریبن در این نظرم مطمئن هستم. چرا که هنر هم امروزه فلسفه ای داره و علومی رو برای خودش دست و پا کرده. برای نمونه هنر موسیقی امروز دیگه به طور سنتی و سینه به سینه تدریس نمیشه. بلکه به طور دانشیک گسترده میشه. امروز چیدمان یک سالن اپرا، جایگاه سازها، ساختمان سالن و همه چیز از دانش برمیاد. تئوری موسیقی در خودش نظم های ریاضی وار ظریفی داره که شما رو کم کم مجذوب خودش میکنه.

kourosh_bikhoda
01-16-2014, 08:38 PM
11. آینده‌ی نزدیک جهان و ایران را از منظری سیاسی، اجتماعی و فرهنگی چگونه می‌بینید؟

پرسش بسیار سختی است البته. من تحلیلگر این مسائل نیستم ولی دیدگاه خودمو بیان میکنم. قبلن بگم که منظور من از آینده نزدیک، 30 سال هست. چون نمیدونم آینده نزدیک چه معنایی میده.

به نظر من ایران در زمینه ی سیاسی در این مدت تغییر بزرگی نخواهد کرد. یعنی رژیم همچنان (به احتمال زیاد) سر کار خواهد بود. از طرفی خاورمیانه بزرگ این قضیه رو لازم داره که شرورها در این منطقه یکی یکی از بین برند. من فکر میکنم خامنه ای در طی 30 سال آینده از خواهد مرد و البته در زمان زندگیش هرجا لازم باشه یک نرمش قهرمانانه انجام میده تا طرح خاورمیانه بزرگ عملی نشه. ولی پس از مرگش چه بر سر ایران میاد رو من زیاد ایده ای ازش ندارم ولی همونطور که گفتم فکر نمیکنم تغییر بزرگی رخ بده.

در زمینه اجتماعی و فرهنگی البته تغییرات گسترده خواهند شد. من فکر میکنم بچه های الان در زمانی که به سن دانشگاه و جفت گیری برسند بسیار با ماها فرق خواهند کرد و نرم های جامعه عوض خواهد شد. به خصوص در شهرهای بزرگ. وضعیت اجتماعی ایران رو به نزول خواهد رفت. فرهنگ ایرانی هر روز تخمی تر خواهد شد. انواع خیانت در امانت، در شراکت، در زندگی زناشویی و غیره بیشتر خواهد شد. دزدی و اختلاس و پدرسوختگی و کلاه گذاشتن سر هم و راه ندادن به هم در رانندگی و مایه کاری آینده ی نزدیکی هست که من برای جامعه بخت برگشته و فلک زده مملکتمون میبینم و البته همش و همش و همش زیر سر اسلام نکبت بار هست.

در مورد اوضاع سیاسی جهان هم تغییری رو پیش بینی نمیکنم. جهان بعد از جنگ دوم تغییرات زیاد و عمده ای رو دیده که دیگه مقدار این تغییرات دارند به سمت صفر میل میکنند.


12. آیا حاضر هستید برای تحقق آرمان‌های خود جانتان را به خطر بیاندازید؟

تا چه باشد. به طور کلی خیر. مهمترین اصل به نظر من در مبارزات سیاسی یا حتی نظامی، اصلا بقاء هست. باید اول خودتون رو از خطر حفظ کنید و جان خودتون رو نجات بدید. من با این ایده ی اسلامیستی زیاد موافق نیستم. ولی خب ممکنه آرمان من روزی دفاع از ناموس و خانواده ام یا حتا خانواده کس دیگری باشه. که البته کمابیش برام اتفاق افتاده. در اونصورت بله ممکنه جانم رو در معرض خطر قرار بدم.


13. آیا حاضر هستید برای تحقق آرمان‌های خود جان دیگران را به خطر بیاندازید؟

فکر نمیکنم. خیر. این با اون دو شرطی که من در زمینه اخلاق برای خودم دارم تضاد داره. من در زمینه اخلاق نمیگم بایدها چه هستند. من فقط دو نباید دارم که تازه یکیش هم خیلی جدی نیست.


14. آیا مذهب و دانش را آشتی‌پذیر می‌دانید؟

مذهب و دانش. عطف این دو به هم منو یاد پیتزای قرمه سبزی میندازه.


15. آیا به وجود فضای سیاسی سالم باور دارید یا اساسا برای این عرصه از زندگی اجتماعی اعتباری قائل نیستید؟

خیلی از این پرسش ها برای من گنگ هستند. به همین خاطر اول باید تعریفشون کنم. فضای سیاسی اگر منظورتون فهم و درک و گفتگوهای اجتماع از موضوعات سیاسی باشه و منظورتون از سالم، راست و صحیح بودن اخبار و اطلاعات باشه خیر. به نظر من یه جامعه رو نمیشه با راستی و حقیقت اداره کرد. این یکی از دروغ هایی هست که به نظر من اخلاقی ست.

یک بابایی گفته که سیاست زدگی برابر با دروغ زدگی ست. البته من نمیگم همیشه سیاست دروغ هست. بلکه میگم برخی مسائل هستند که از نظر سیاسی درست نیست راستش رو بیان کنند.


16. آیا با نقوش سنتی زن و مرد در جامعه موافق هستید؟

اینکه زن در منزل بمونه و بزاید و منزل داری کنه و مرد بره بیرون کار کنه برای خانم؟ خیر. به نظر من زن و مرد یکی هستند از همه نظر. تفاوت های فیزیکیشون نمیتونه منجر به این بشه که یکی برتری بر دیگری داشته باشه. هر دو به یک اندازه در زندگی باید نقش داشته باشند. من دوست ندارم همسرم در منزل بمونه از صبح تا شب و از بیکاری به فکر روش های نوین و جدید برای خرج کردن حاصل تلاش های من بیفته. زن و مرد یک موجود هستند. هر دو انسان هستند. هر دو با هم یک خانواده رو تشکیل میدهند. دختر خاله های من تفکرشون این بود که شوهر کنند راحت شوند! چون در خونه خیلی کمک مادرشون میکردند. الان شوهر کردند و راحت شدند واقعن. کار خونشون به اندازه خونه دو نفره کم شده. بچه هم که ندارند بعضیاشون. خب این جز کون گشادی نیست و البته همون نقش سنتی زن و مرد در اجتماع.


17. کدام ورزش، غذا، سبک موسیقی و ژانر سینمایی را ترجیح می‌دهید؟

من علاقمند به ورزش های رزمی هستم. چند سالی هم هست یکیشون رو پی میگیرم. ورزش من این هست الان:

YouTube - STREET FIGHT REAL SELF DEFENSE (http://www.youtube.com/watch?v=fN7yn0XOSMQ)

در مورد غذا باید بگم که خیلی خوش خوراک هستم و تقریبن همه غذاها رو میخورم. ولی خب برای صبحانه ترجیح میدم یک دست کله پاچه بزنم.

3326

برای ناهار باقالی پلو با گوشت.

3327

و برای شام سالاد ماکارونی :e105:

3328

kourosh_bikhoda
01-16-2014, 10:06 PM
17. کدام ورزش، غذا، سبک موسیقی و ژانر سینمایی را ترجیح می‌دهید؟

من همه جور موسیقی رو دوست دارم. کلن از موسیقی خیلی خوشم میاد. ولی در زمینه تجربی خودم موسیقی کلاسیک غرب رو کار کردم در یکی از سازهای غربی. ولی به طور کلی موسیقی که در اون اثری از folk pop ، country ، country rock و اینها باشه رو خیلی میپسندم. نمونه ای از موسیقی های مورد علاقه من:

Jamendo - GONE LIKE THE WIND by Necessary Road (http://www.jamendo.com/en/track/592964/gone-like-the-wind#)
Emotional Winter - Anathema MP3 download (http://www.dilandau.eu/doom%20metal/Anathema/Emotional%20Winter/download-mp3-1.html)
Exfm (http://www.ex.fm/song/qt7iv)

فیلم سینمایی هم بیشتر طرفدار درام، بیوگرافی و تاریخی هستم. در کل فیلم های سینمایی که شمه ای از واقعیت درشون هست رو خیلی بیشتر میپسندم.


18. نظرتان پیرامون فمینیسم، کمونیسم و لیبرالیسم چیست؟

نظرم نسبت به فمینیسم خوب نیست. من این دسته بندی ها رو قبول ندارم. زن ستیزی و مرد ستیزی. دفاع از حقوق یک جنس. نه. همه اینها در یک زندگی مشترک که برای خودمون بنا کنیم حل خواهد شد. در زندگی مشترک دیگه بحث زن و مرد نیست. هر دو تلاش میکنند خانواده رو سر پا و زنده نگه دارند. هر کسی به روش خودش. این صف بندی ها به نظر من در حال حاضر از مغز دختران ترشیده تراوش میکنه که میخوان انتقام از مردان بگیرند که کسی نیومده خواستگاریشون :e414:

در مورد کمونیسم نظر من به شدت منفی هست. کمونیسم یعنی بی عدالتی برابر. بیشتر:
مناظره میان مزدک بامداد و کورش بی‌خدا در باره ی سوسیالیسم و کاپیتالیسم (http://www.daftarche.com/%DA%AF%D9%81%D8%AA%DA%AF%D9%88%DB%8C-%D8%A2%D8%B2%D8%A7%D8%AF-2/%D9%85%D9%86%D8%A7%D8%B8%D8%B1%D9%87-%D9%85%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D9%85%D8%B2%D8%AF%DA%A9-%D8%A8%D8%A7%D9%85%D8%AF%D8%A7%D8%AF-%D9%88-%DA%A9%D9%88%D8%B1%D8%B4-%D8%A8%DB%8C%E2%80%8C%D8%AE%D8%AF%D8%A7-%D8%AF%D8%B1-%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%DB%8C-%D8%B3%D9%88%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D9%84%DB%8C%D8%B3%D 9%85-%D9%88-%DA%A9%D8%A7%D9%BE%DB%8C%D8%AA%D8%A7%D9%84%DB%8C%D 8%B3%D9%85-1294/)

لیبرالیسم ولی آرمان من هست. هیچ چیز در یک جامعه مهمتر و بالاتر از آزادی فردی در چارچوب اخلاق نیست. هر دستاورد سیاسی و اجتماعی دیگری در سایه همین لیبرالیسم ممکن خواهد بود. من از کسانی که مدعی و خواهان آزادی فکر و اندیشه هستند ولی در عمل با لیبرالیسم مخالفت میکنند تعجب میکنم. از این آدمها زیاد هستند در جامعه ایرانی. در همین انجمن حتا. چطور میشه در اندیشه و فکر که البته پیش نیاز عمل و فعلیت هست موافق آزادی بود، ولی به محض اینکه نوبت عمل رسید آزادی رو خطا دونست؟ اصلن با این وجود چطور آزادی فکر و اندیشه خودش قابل توجیح هست؟


19. اگر وادار به برگزیدن یکی از ادیان ابراهیمی بشوید کدام را انتخاب می‌کنید؟

امیدوارم اینطور نشه ولی فکر میکنم همین اسلام رو انتخاب کنم. نه به این خاطر که بهتر از بقیه هست. به این خاطر که بهتر میشناسمش ولی بهتر از پسش برمیام! روش معامله با خدا رو یعنی بهتر بلدم در اون :e412:


20. اگر بنا بود در جزیره‌ای دورافتاده تنها بمانید، و حق انتخاب یک آلبوم موسیقی، یک فیلم و یک کتاب را داشتید، کدام‌ها را برمی‌گزیدید؟

آلبوم کویر باور از حبیب
آلبوم کویر باور حبیب (http://www.iransong.com/album/1832.htm)

اگر فیلم منظور سریال باشه قطعن دایی جان ناپلئون ولی اگر سینمایی باشه "The Shawshank Redemption"
The Shawshank Redemption (1994) - IMDb (http://www.imdb.com/title/tt0111161/)

کتاب؟ قطعن و بی درنگ شاهنامه.


21. بدترین و بهترین ویژگی خود را چه می‌دانید؟

بدترین این هست که در رانندگی خیلی عصبی هستم. من به شدت از بد روندن جماعت عصبی میشم. مثلن وقتی سر کوچه ای هستم و منتظرم مسیر اصلی ترددش باز بشه تا بتونم وارد خیابان اصلی بشم، یک تاکسی پشتم هست و با اینکه میبینه جلوم بستست ولی چون فکر میکنه به دلیل کار کردن در خیابون، این خیابون مالِ باباشه برام بوق میزنه خیلی خیلی عصبانی میشم. حتا ممکنه واکنش هم نشون بدم. یا وقتی با سرعت مجاز داری در اتوبان میری، یک یابویی میاد پشت سرت چراغ میزنه که برو کنار! خب تو که سرعتو رد کردی، از راستم سبقت بگیر خب! ولی خب این به خودی خود که بد نیست. بدی من اینه که واکنش نشون میدم. این واکنش از دست و بال تکون دادن تا تکه پروندن متغیر هست.

ولی بهترین ویژگیم اینه که عصبانیت و دلخوری و ناراحتیم زود برطرف میشه. من بارها با دوستان و آشنایان بحث و دعوا داشتم ولی ضرف دقایقی از یادم میره واقعن. من خیلی طرفدار دوستی و آرامش هستم. امروز اگر بدترین بحث ها رو هم با کسی بکنم، در مدت کوتاهی آماده هستم باهاش دوستیمو شروع کنم.


22. بدترین و بهترین ویژگی نوع بشر را چه می‌دانید؟

بدترین ویژگی بشر پیر شدن هست به نظر من. کاش میشد جلوی این روند پیری رو گرفت.

بهترین ولی از نظر من قوه ی فاهمه هست. ممکنه روزی با همین قوه ی فاهمه و ذهن بشه جلوی اون بالایی رو گرفت!

kourosh_bikhoda
01-17-2014, 10:41 AM
23. اگر می‌توانستید سه چیز را در جهان تغییر بدهید، آن سه چیز چه می‌بودند؟
این شاید بهترین پرسش این مجموعه باشه. این سه چیز از نظر من اینها هستند:

فقر و بی پولی: فقر درجه پایین تری نسبت به بی پولی داره ولی من حتا اگر کسی فقیر هم نباشه دلم نمیخواد بی پول باشه.
حکومت های ایدئولوگ، خصوصن دینی.
توانایی بشر در خیانت.



24. همنشینی با آدم‌های مشابه خودتان را ترجیح می‌دهید یا با اشخاص متفاوت؟
متفاوت ممکنه متضاد من هم معنی بده. نه من با آدمها متفاوت از خودم زیاد نمیتونم بسازم. زیاد نمیتونم کنار یک آدم مذهبی بشینم. یک کس نزدیکی به من هست که ناچارم بعضی وقت ها وجودش رو تحمل کنم. این آقا وقتی نشستیم پیش هم مثلن چایی هم که میارن هی شروع میکنه از خواص چایی گفتن و تهش ربطش میده به خدای دانا و توانا. تلویزیون طبیعت رو نشون میده ربطش میده به خدا. من در کنار این فرد ناچارم فیلم بازی کنم. ناچارم خودم نباشم. تاییدش نمیکنم ولی خب نمیتونمم باهاش بحث کنم. این مدل بحث ها در جمع خانوادگی و حتا دوستان زیاد نتیجه خوشی نداره. من از این نفاقی که روی چهرم میشینه متنفرم. عاملش هم همین حکومت ننگین اسلامیه که جامعه رو طوری تربیت کرده که اگر کسی مسلمان نباشه به قول کسرا روش تف بندازند. من ترجیح میدم با آدمهای بی دین مثل خودم همنشینی کنم. اینجوری زندگی برام لذت بخش تر هست. عطاهای معاشرت با فکر متضاد رو در همین تالارها و انجمن و وبلاگ و فیسبوک جمع آوری میکنم. همین وب نویسی و فاروم نویسی برام کاقیه.


25. دیدگاه شما پیرامون مرگ چیست؟

من زیاد به مرگ فکر نمیکنم. تا چند سال پیش که آدمی مذهبی بودم از مرگ ترسی نداشتم ولی الان ترسم بیشتر شده. چرا که الان زندگی برام با معنی و زیبا هست. این فرصتی که طبیعت بهم داده رو دوست ندارم از دست بدم. لذت های زندگی رو دوست ندارم نداشته باشم. من زمانی که مذهبی بودم اصلن هر روز به این فکر میکردم که امروز ممکنه بمیرم. ولی الان اصلن به مرگ فکر نمیکنم چرا که دوستش ندارم. ولی خب اینو هم میدونم که خواه ناخواه به سراغم میاد. ولی امیدوارم وقتی بیاد که به سن بالایی رسیده باشم و لذت هایی که میخواستم رو برده باشم. به قول معروف "آدمی زاد تخم مرگ است".


26. پنج چیز که بدون آنها نمی‌توانید زندگی بکنید را نام ببرید.


ورزش: من بدون ورزش بسیار کسل، بداخلاق، و کوفته هستم. ورزش رو هرگز نمیتونم نداشته باشم.
موبایل: من با موبایلم دنیا رو دم نظرم دارم. این موبایل منشی تلفنی، یادآور، راهنما و خلاصه وردست من هست.
سکس: بدون سکس زندگی محال هست. من یک استاد تربیت بدنی داشتم که در مورد سکس چشم و گوش منو خیلی باز کزد. در کلاس او بود که فهمیدم انسان سالم سکس مرتب و منظم نیاز داره و سکس عامل از بین رفتن بسیاری از ناراحتی ها و بداخلاقی هاست.
تفریح و گردش با دوستان یا خانواده: من بسیار گردشی و اهل تفریح هستم. تابستان تقریبن هر هفته یک پیک نیک داشتم. بدون تفریح زندگی برام ملال آور هست. شده یک خیابان گردی و یک بستنی خوردن. باید با دوستانی که عاشقشون هستم بیرن برم و لذت ببرم وگرنه زندگی برام سخت میشه و بعد از چند روز بسیار خسته و ناراحت میشم.
ماهواره: من بدون ماهواره و سه چهار شبکه ای که سرشون به تنشون میرزه نمیتونم خونه بمونم. اگر چند روز این شبکه ها رو نبینم احساس کمبود میکنم.



27. سگ‌دوست هستید یا گربه‌دوست؟

فکر نمیکنم این دو نقیض هم باشند که "یا" آوردید. من کلن حیوانات رو خیلی خیلی دوست دارم. هرجا حیوانی ببینم سعی میکنم بهش نزدیک بشم. البته گربه چون در تهران خیلی زیاد هست طبیعتن با گربه ها رابطه بهتری دارم. ولی سگ رو هم که دوست باوفای انسان هست خیلی دوست دارم. من عاشق حیوانات هستم و مثلن اگر بهشون غذا بدم همون احساسی رو دارم که اگر به یک بچه دستفروش کنار خیابان غذا بدم.


28. انتظار و امید وجود چه پرسشی(ها) را در این مجموعه داشتید که آنرا نمی‌بینید، خودتان آن‌(ها) را مطرح بکنید و پاسخ بدهید.

این یک صندلی داغ هست. من انتظار داشتم پرسش های چالشی تر و خصوصی تری در اینها باشه. بعضی از این پرسش های موجود اصلن معنایی برای خواننده نداره. مثلن همون پرسش یکم. اینها مگر اینکه برای پرسشگر مهم باشند. وگرنه خواننده که زیاد با اینها کاری نداره.

سپاس از شما Russell گرامی و دوست قدیمی.

Dariush
01-17-2014, 09:10 PM
کوروش گرامی، با درود به شما، اینهم پرسش‌های من:

از چه میوه‌هایی خوشتان می‌آید؟
غذاهای پختنی را بیشتر دوست دارید یا غذاهای سرخ‌کردنی؟
آیا حاضرید برای نجاتِ خویش التماس کنید و به دست و پای کسی بیوفتید؟
از نظر شما بهترین کشور برای زندگی مکردن کدام است؟
نظرات و شخصیتِ کدام فلاسفه و نویسندگان را بیشتر دوست می‌پسندید؟
نظرتان در مورد آنارشیسم؟
چه زمان نبودن‌تان را به بودن‌تان ترجیح می‌دهید؟
نظرتان در مورد نیچه چیست؟
نظرتان به کدام کاربران دفترچه نزدیک‌تر است؟ (سه تن را می‌توانید انتخاب کنید)
رابطه‌تان با پدرتان بهتر است یا مادرتان؟
فرض کنید یکی از دوستان‌تان(دوست نزدیک) دچار بحران فلسفی شده و تصمیم دارد خودکشی کند، آیا سعی می‌کنید او را منصرف کنید یا اینکه به خود می‌گویید که ربطی به من ندارد و یا اینکه به او کمک می‌کنید بهترین راه را برای خودکشی بیابد؟
چه شغلی را بیش از همه دوست می‌دارید؟
زندگی ایده‌آل برای‌تان چه زندگی‌ای است؟
ایا سرزمین ایران را دوست دارید؟

kourosh_bikhoda
01-18-2014, 09:38 AM
کوروش گرامی، با درود به شما، اینهم پرسش‌های من:
درود بر شما داریوش عزیز. باید اعتراف کنم که پرسش های شما مثل افکارتون و سایر نوشته هاتون به نسبت پیچیده هستند :e405:


از چه میوه‌هایی خوشتان می‌آید؟
میوه دوست دارم. ولی سرآمد میوه ها به نظرم انبه هست. من در تابستان روزی یکی دو انبه میخورم. انقدر میخورم که بعد از مثلن یک ماه دیگه زده میشم و تا سال بعد دیگه نمیخورم! افراط و تفریط.


غذاهای پختنی را بیشتر دوست دارید یا غذاهای سرخ‌کردنی؟
سرخ کردنی مزه بهتری داره ولی همونطور که گفتم در مورد غذا ایرادگیر و بدقلق نیستم. ضمن اینکه من به این سنی که رسیدم دیگه یاد گرفتم بعضی کارها رو نه به خاطر خوشایند خودم، بلکه به خاطر حفظ سلامتی و تندرستی باید انجام بدم. از جمله پرهیزهای غذایی و خوردن غذاهای پختنی و اینها.


آیا حاضرید برای نجاتِ خویش التماس کنید و به دست و پای کسی بیوفتید؟
احتمالش رو میدم بله. همونطور که گفتم، به نظر من حفظ جان خود از همه چیز مهمتره. فرض کنید منو دستگیر کنند و در بازداشتگاه اطلاعات بخواند چوب به ماتحتم کنند. خب من در یک لحظه نه تنها مسلمان میشم، بلکه جلوشون خطبه هم براشون میخونم. فکر نمیکنم خون من از خون گالیله رنگین تر باشه. او هم توبه کرد و ادعاش رو پس گرفت. خب اگر با یک جمله به سادگی میشه از زندگی خودم دفاع کنم، چرا نباید این کارو بکنم؟ مگه با توبه گالیله زمین از حرکت ایستاد؟

من موافق اینم که در نبرد باید امروز زنده ماند و فردا کشت. چه بسا زندگی اون بابایی که امروز زندگی منو به دستش گرفته فردا در دست من بیفته.


از نظر شما بهترین کشور برای زندگی مکردن کدام است؟
کشور ایده آل من برای زندگی امریکاست. ولی به شرطی که از ابتدا اونجا به دنیا میومدم. ما اسیر جبر جغرافیایی هستیم به قول محسن نامجو. بنابر این تا حدی محدودیم، یعنی مختار نیستیم. حال که در ایران به دنیا اومدم، ناچارم به دلایل زیادی اینجا بمونم. ولی اگر باز هم قرار باشه مهاجرت کنم میرم به سرزمین گنگسترها.


نظرات و شخصیتِ کدام فلاسفه و نویسندگان را بیشتر دوست می‌پسندید؟
من از بین فلاسفه بسیار به هیوم علاقمندم. به نظر من فلسفه از بعد از هیوم دچار دگرگونی بزرگی شد. روش استدلالی او و فلسفه تجربی او باعث تغییر در بسیاری نگرش ها شد. هیوم به نظر من یک فیلسوف بسیار بسیار باهوش بوده. نه تنها دیدگاه او و روش وی تا حدی نو و تابو شکن بود، بلکه نتایجی که از دیدگاهش میگرفت رو من خیلی خیلی میپسندم و بهتر بگم متحرم از اونها.

kourosh_bikhoda
01-18-2014, 05:56 PM
نظرتان در مورد آنارشیسم؟
آنارشیسم به نظر من یک رویاست. اینهم مثل سوسیالیسم توان اجرایی شدن نداره. ولی با افکار و ایده هایی که پشت سر آنارشیسم هستند و سعی میکنند دولت رو کوچک تر کنند موافقم. به خصوص در زمینه اقتصادی باید دست دولت تا جای ممکن بریده بشه. غیر از این آنارشیسم یک ایده ذهنی و البته شاید زیبا هم باشه. ولی من یک مقدار هم از این ایده ترس دارم. ترسم از اینه که چنانچه بخواد در جایی امتحان بشه همان بلاهایی رو بر سر مردم بیاره که کمونیسم آورد.


چه زمان نبودن‌تان را به بودن‌تان ترجیح می‌دهید؟
منظورتون از نبود، مرگ هست دیگه نه؟ اگر اینطور باشه فکر میکنم زمانی که درد و رنجی غیرقابل تسکین داشته باشم ترجیح بدم که نباشم.


نظرتان در مورد نیچه چیست؟
من از آثار نیچه فقط چنین گفت زرتشت رو مطالعه کردم. اطلاع زیادی از افکار و نظرات او جز از طرق غیرمستقیم ندارم. ولی به نظرم نیچه رو نمیپسندم به دلیل اینکه عرفانی و حکمت وار مینویسه. من از این آثار خیلی خوشم نمیاد و آثار آمیخته به منطق و دیالکتیک رو بیشتر میپسندم.


نظرتان به کدام کاربران دفترچه نزدیک‌تر است؟ (سه تن را می‌توانید انتخاب کنید)
تا پیش از بحث های اقتصادی فکر میکردم راسل و آنارشی نظراتش شبیه من هست. آنارشی بخصوص بعد از تغییر نامش این احساس رو در من کمتر کرد. الان فکر میکنم نظرات من و میلاد خیلی شبیه هم هست. تقریبن در همه موارد نظراتش رو قبول دارم به جز برخی چیزها.

Theodor Herzl
01-18-2014, 06:24 PM
میتوانید آدم بکشید کوروش گرامی‌؟ مثلا دستتان به رفسنجانی‌ برسد

Theodor Herzl
01-18-2014, 06:29 PM
غیر از این آنارشیسم یک ایده ذهنی و البته شاید زیبا هم باشه. ولی من یک مقدار هم از این ایده ترس دارم. ترسم از اینه که چنانچه بخواد در جایی امتحان بشه همان بلاهایی رو بر سر مردم بیاره که کمونیسم آورد.تاریخ آنارشیسم در اسپانیا را مطالعه کنید در دهه ۳۰! فاشیست‌ها و بلشویک‌ها هم دست شدند و آنارشیست‌ها را قتلعام کردند! نمونه امروزی آنارشیسم نیز کیبوتز‌ها در اسرائیل است

undead_knight
01-18-2014, 07:14 PM
آیا حاضرید برای نجات جون شماری از آدم ها،شمار کمتری از آدم ها رو قربانی کنید؟اگر بله،در چه شرایطی؟

kourosh_bikhoda
01-18-2014, 07:35 PM
رابطه‌تان با پدرتان بهتر است یا مادرتان؟
من یکی از این دو عزیز رو سالهاست از دست دادم. به خاطر مسائل امنیتی اجازه بدید به این پرسش پاسخی ندم.:e032:


فرض کنید یکی از دوستان‌تان(دوست نزدیک) دچار بحران فلسفی شده و تصمیم دارد خودکشی کند، آیا سعی می‌کنید او را منصرف کنید یا اینکه به خود می‌گویید که ربطی به من ندارد و یا اینکه به او کمک می‌کنید بهترین راه را برای خودکشی بیابد؟
صد در صد تلاش میکنم منصرفش کنم. از نظر من خودکشی کاری غیراخلاقیه. خودکشی آسیبی بسیار شدید بر اطرافیان به خصوص والدین میگذاره. غم از دست دادن فرزند برای پدر و مادر بزرگترین غم هاست. من یک شعری در این مورد شنیده بودم که بدبختانه یادم نیست. این شعر عمق این فاجعه رو برای والدین نشون میداد. برای فرزند معمولن غم از دست دادن والدین خیلی سنگین و بزرگه ولی این برای والدین خیلی خیلی شدیدتر است.

به هر حال خودکشی هر دو شرط اخلاقی منو نقض میکنه و من باهاش به شدت مخالفم. گذشته از این، همونطور که گفتم فرصت زندگی کردن و لذت بردن از جهان پیرامون فرصتی است که باید بسیار غنیمت شمرده بشه.


چه شغلی را بیش از همه دوست می‌دارید؟
شغل فعلیم رو خیلی دوست دارم. رویای بچگی های من، ستاره شناسی بود. بعدتر دوست داشتم حقوقدان بشم. فکر میکنم اگر فرصت دوباره برای تحصیل میداشتم رشته حقوق رو انتخاب میکردم و احتمالن وکیل میشدم.


زندگی ایده‌آل برای‌تان چه زندگی‌ای است؟
زندگی ایده آل برای من داشتن یک خانه در یک جای دنج و آرام، بدون دود و دم شهر و کار کردن به شکل تفریحی و فقط برای ارزای نیازهای اولیه هست. من دوست دارم روزانه حداکثر 5-6 ساعت کار کنم تا مغزم درگیر باشه و دیرتر دچار آلزایمر بشم. بقیه ساعاتم رو دوست دارم در گاراژ منزلم به کارهای فنی مورد علاقم بپردازم و بخشی هم به مطالعه. در باقی روز هم خوش گذرانی و می گساری و بزن و برقص و البته "خورد و خوراک".


ایا سرزمین ایران را دوست دارید؟
بسیار زیاد. فکر نمیکنم کسی باشه که ایران رو دوست نداشته باشه. دلخوریم اگه هست از بابت مردمان ایرانه. مردمانی که روز به روز از نظر فرهنگی و ادبی عقبگرد میکنند. من به دلایل کاری بسیاری از استان ها رو رفتم و دیدم. ایران خیلی جای زیبا و دیدنی و گردشی هست. البته به نظر من از لحاظ طبیعی کشورهای دیگه ای هستند که از ایران بسیار بسیار سرتر باشند. یعنی نمیشه جمله کلیشه ای "ایران زیباست" رو بکار برد. همین ترکیه مناظر بسیار زیباتری از ایران داره به خصوص نظافت خیابان ها و شهرها در بعضی جاها. ولی چیزی که در ایران زیاد هست و من خیلی دوست دارم، آثار و یادگاری های کهن و تاریخی ست که جا به جا میشه اونها رو پیدا کرد. یک چیزی هم که من در سفرهام خیلی برام جالبه و منو به فکر فرو میبره اینه که همیشه با خودم فکر میکنم چرا و چطور عرب ها تونستند از این پهنه ها و کوهستان ها و شهرها عبور کنند؟ و بسیار تاسف میخورم.

kourosh_bikhoda
01-18-2014, 07:38 PM
میتوانید آدم بکشید کوروش گرامی‌؟ مثلا دستتان به رفسنجانی‌ برسد
نه به هیچ وجه. من آرزو دارم حسین شریعتمداری و بشار اسد رو بکشم ولی توانایی این کار رو در عمل ندارم و البته از نظرم اخلاقی نیست. من حتا با اعدام هم مخالفم. ولی ممکنه در یک درگیری یا زمانیکه مورد سوء قصد واقع بشم تا حد مرگ طرف رو پذیرایی کنم. این احتمال رو میدم بله ولی فکر نمیکنم بکشمش.

kourosh_bikhoda
01-18-2014, 07:47 PM
آیا حاضرید برای نجات جون شماری از آدم ها،شمار کمتری از آدم ها رو قربانی کنید؟اگر بله،در چه شرایطی؟
یک مثال ذهنی رو در نظر بگیرید: فرض کنید دو اتاق هستند که خروجیشون کنار هم هست و درب کشویی مشتری دارند به طوریکه اگر یک خروجی باز بشه دیگری بسته میشه. خروجی اتاق کوچکتر به اندازه خروج یک نفر در ثانیه باز میشه و خروجی اتاق بزرگتر به اندازه دو نفر در ثانیه. گاز سمی هم در هر دو اتاق منتشر شده و افراد حاضر در دو اتاق رو داره مسموم میکنه. در یکی 50 نفر هست و در دیگری 100 نفر. درب آهنی سنگین این اتاقها هم بوسیله اپراتور کامپیوتور باز و بسته میشه نه کس دیگری.

من اگر در این مورد قدرت تصمیم گیری داشته باشم و پشت کامپیوتر باشم، مطمئنم که خروجی رو برای نفرات اتاق بزرگتر باز میکنم تا در مدت مشابهی، آدمهای بیشتری زنده بمونند. فکر نمیکنم کسی باشه که راه حل دوم رو انتخاب کنه. این قبیل پرسش های کلی باید به وسیله مثالهایی مانند این پاسخ داده بشند تا قابل فهم باشند. بنابر این اگر به پرسش شما برگردیم باید بگم بله حاضرم این کارو بکنم این هم شرایطش. شرایطش اینه که من راه دیگه ای جز قربانی کردن اون افراد نداشته باشم. البته از ماهیت و شخصیت افراد اطلاعی ندارم. یعنی ممکنه در بین اون 100 نفر، هیتلر آینده وجود داشته باشه و در بین اون 50 نفر انیشتین آینده. ولی در اینصورت ناچاریم در چارچوب نتیجه گرایی یا فایده گرایی بحث کنیم. چه بسا نتیجه و فایده بسیاری از کارها اصولن قابل فهم و نیل نیست.

sonixax
01-18-2014, 09:38 PM
این هم سوالهای من :

1- چرا کوروش بیخدا ؟ مثلن چرا نگذاشتید کوروش آریایی ، یا کورش خردگرا و مانند اینها ؟!
2- قرمه سبزی یا Ps3 ؟
3- به غیر از آمریکا و کانادا چه کشوری را برای زندگی میپسندید ؟
4- تا حالا شده دعوا کنید (کتک کاری و بزن بزم) - (آری یا خیر کفایت میکند) .
5- چه سبک موسیقی را اصلن نمیپسندید ؟
6- نظرتان در مورد این کاربران چیست : مزدک بامداد ، مهربد ، کسرا ، آنارشی ، راسل ، میلاد ، داریوش ، اوروبورو ، مرحوم k.k.k.k !!
7- به پرورش مغز بیشتر اهمیت میدهید یا اندام ؟ (کدام بیشتر)
8- به غیر از احمد خاتمی دیگر از چه حیوانی میترسید ؟
9- اگر قدرتمند ترین فرد دنیا بودید اولین کاری که میکردید چه بود ؟
10- دیگه چه خبر ؟

kourosh_bikhoda
01-19-2014, 08:15 AM
1- چرا کوروش بیخدا ؟ مثلن چرا نگذاشتید کوروش آریایی ، یا کورش خردگرا و مانند اینها ؟!
یادتون باشه نام کاربری من در گفتگو ملی گرا بود. دلیلشم این بود که من در اون زمان بیشتر مدافع کار سیاسی بودم تا کار دینی و اینکه نقل قولی از خمینی دجال هست که میگه ملی گرایی حرام و مخالف اسلام هست. منم برای نشون دادن مخالفتم با این گفته آی دی ملی گرا رو انتخاب کرده بودم. بعد از اون که وبلاگم رو راه اندازی کردم تصمیم گرفتم از یک آی دی بهتر استفاده کنم و چون خیلی تحت تاثیر حضرت آرش بیخدا بوده و هستم، تصمیم گرفتم مانند ایشون بیخدا به انتهای نامم بچسبونم.


2- قرمه سبزی یا Ps3 ؟
من زیاد اهل گیم نیستم. ولی از قرمه سبزی هم اونطور که همه ایرانیان خوششون میاد خوشم نمیاد. ولی اگر به جای ps3 میپرسیدید xbox اینو انتخاب میکردم :e404:


3- به غیر از آمریکا و کانادا چه کشوری را برای زندگی میپسندید ؟
همون کشوری که شما خیلی دوستش نداری. من از بچگی عاشق آلمان بودم. از وقتی فهمیدم صنعت یعنی چی و کار صنعتی یعنی چی از آلمان خوشم اومد. از مردمش هم خیلی خوشم میاد. عاشق فوتبال ماشینی آلمان هستم. کلن خیلی آلمانی هستم تنها مشکلی که باهاش دارم زبانشه.


4- تا حالا شده دعوا کنید (کتک کاری و بزن بزم) - (آری یا خیر کفایت میکند) .
بله.


5- چه سبک موسیقی را اصلن نمیپسندید ؟
من از hard rock زیاد خوشم نمیاد ولی با اینحال همونم خیلی گوش میدم. ولی از opera و hip hop و rap خیلی خوشم نمیاد. برخی کارهای TMbax رو میپسندم و کارهای شاهین نجفی رو.


6- نظرتان در مورد این کاربران چیست : مزدک بامداد
نوشتارهای جناب مزدک رو من از سال های 2006-2007 میخوندم. ایشون نقش مهمی در جهت دهی فکری من داشتند. الانم بی تعارف خیلی خوشحالم که با ایشون میتونم هم سخن باشم. و البته یک اعتراف باید بکنم که اخیرن خیلی با ایشون شوخی کردم فکر میکنم کمی دلخور باشند. به خصوص با دیدن عکس العمل های اطرافیان ممکنه ایشون تصور کرده باشند که شوخی های من منظوری داره ولی حالا در همین فرصت باید خدمتشون عرض کنم که من کلن با آدمهای پیر خیلی حال و شوخی میکنم و رابطم با اونها خیلی خوبه. امیدوارم از دست من ناراحت نباشند.:e032:


مهربد
من از روز نخست با دیدن اینکه مهربد داره ادای مزدک رو درمیاره خیلی ازش بدم اومد و جلوش جبهه گرفتم. بخصوص ایشون این شک رو در کاربران همینجا بوجود آورده بود که مزدکه و به جای ایشون، من هی تکذیب میکردم. مهربد با اینکه بدقلق هست ولی من دوست دارم رابطم باهاش خوب باشه. ضمنن مهربد خیلی باهوش و پرکاره.


کسرا
چیزی که در کسرا خیلی تو چشم من هست صبر و حوصله بالاشه. خیلی خوشم میاد میبینم وقتی کاربران شدیدن به اسرائیل حمله میکنند ایشون در کمال خونسردی و رعایت ادب صحبت میکنه شاید هرکسی بود قاطی میکرد. ضمنن در زمان گفتگو من با خودم میگفتم حیف از کسرا که یهودیه و اتفاقن پیش بینی میکردم روزی بیدین بشه.


آنارشی
آنارشی به نظر من همون "هلو"یی هست که احمدی نژاد در وصف لنکرانی گفت. :e412: من ایشون رو خیلی دوست دارم و به نظرم از نظر اخلاقی خیلی شبیه هستیم.


راسل
راسل رو من به عنوان آنارشی دوم میشناختم و بعد از مدتی که نبودم دیدم عجب تغییراتی کرده. نرمخویی و آرامشش رو از دست داده و کمی زبانش تند و تیزتر شده. به هر حال در گفتگو با راسل سعی میکنم جانب احتیاط رو پیش بگیرم چون خیلی بهش علاقه دارم.


میلاد
خودت که دوست قدیمی من و کسی هستی که سعی کردیم در راه اندازی اینجا بتونیم به هم کمک کنیم. خیلی دوست دارم روزی از نزدیک ببینمت و با هم یه خوش و بشی بکنیم و یه آبجویی بزنیم.


داریوش
داریوش رو من چندماهی بیشتر نیست میشناسم. از نظرم بسیار با مطالعه و داناست. از اخلاقش هم خوشم میاد. همشهری هم که شدیم. دیگه چی میخوای؟


اوروبورو
این امیر اولین کسی بود که بعد از مزدک و آرش بیخدا از خوندن نثر روانش لذت میبردم. اصلن دوست داشتم هی بنویسه و من بخونم. انتقال اطلاعات از ذهن به بیرون وابسته به همین مهارت نوشتن هست که ایشون ازش بهره مند هست و به لطف دانش و اطلاعات بسیار خوبش این کارو به بهترین شکل انجام میده.


مرحوم k.k.k.k
فکر میکنم در نظرات وبلاگ آرش دیدمش به نام دیگه ای. خود آرش گفت گویا. درست یادم نیست. ولی خیلی دوست دارم ایشون رو یک بار دیگه اینجا ببینیم و با هم همصحبت بشیم. مسلمان محترمی است ایشون. امیدوارم سالم و سرخوش باشند.

kourosh_bikhoda
01-19-2014, 12:12 PM
7- به پرورش مغز بیشتر اهمیت میدهید یا اندام ؟ (کدام بیشتر)
پرورش مغز نمیدونم چطور شدنیه. ولی اگر منظور فکر کردن و درگیر بودن در کار و مطالعه و سودوکو حل کردن باشه من همه اینها رو انجام میدم. ولی پرورش اندام هم حتمن انجام میدم. من این شعار رو که مغز سالم در بدن سالم هست تا مغز استخوان تجربه کردم. زمانیکه ورزش نمیکنم و ورزشو رها میکنم خیلی کم حوصله، کم هوش و کم حافظه هستم و برعکس زمانیکه ورزش میکنم خیلی پرهیجان، خوش حافظه و از خودراضی هستم.


8- به غیر از احمد خاتمی دیگر از چه حیوانی میترسید ؟
البته انسان هم حیوان هست. ولی اگر حیوان به معنی لغوی در نظرتون هست، انصافن من از سوسک میترسم. هرکاریشم بکنید ترسم نمیریزه. البته شده که سوسک نیمه جانو با دستمم بگیرم و پرت کنم دور ولی باور کنید میترسم ازش. اونم این سوسکای تهران.


9- اگر قدرتمند ترین فرد دنیا بودید اولین کاری که میکردید چه بود ؟
زور بدنی منظورتونه یا قدرت سیاسی و اجرایی؟ فکر کنم دومی باشه. اگر اینطور بود فکر میکنم اولین کاری که میکردم این بود که حکومت اسلامی رو به زور سرنگون میکردم.


10- دیگه چه خبر ؟
دیشب مشغول رانندگی بودم و اصلن در آینده خودروی پشت سری که داشت با چرا خاموش حرکت میکرد و میخواست از راست من سبقت بگیره ندیدم. منم میخواست برم به لاین یک که گردش کنم. چنان بوقی زد که موهای تنم سفید شد. بعدم اومد آینه به آینه من یک فحش آبدار به من داد و رفت. من انتظار داشتم عذرخواهیم بکنه. انقدر عصبانی شدم که نمیدونی. یعنی اگر ایستاده بود یه خونی به پا میشد. البته کسی برای یک بوق دعوا نمیکنه ولی رانندگان از خود راضی به قول معرفو "کس دست" تهران در جاییکه مقصر هم هستند مدعیند. یه بیلاخیم حواله ما کرد رفت. بعد بیا بگو آلمان جای بدیه :e407:

Russell
01-20-2014, 10:08 PM
از وقتی فهمیدم صنعت یعنی چی و کار صنعتی یعنی چی از آلمان خوشم اومد. از مردمش هم خیلی خوشم میاد. عاشق فوتبال ماشینی آلمان هستم. کلن خیلی آلمانی هستم تنها مشکلی که باهاش دارم زبانشه.
:e420:

خب کوروش عزیز:
1- کدام منطقه‌یِ ایران و تهران را بیشتر دوست داری؟
2-سیستم سیاسی-اقتصادی مورد علاقه‌ات برای ایران چیست؟(جدا از اینکه بطور کلی میدانیم به کاپیتالیسم معتقد هستی، آیا آرزوی خاصی برای اقتصاد ایران داری؟)
3-نظرت درباره‌یِ آینده‌یِ اسلام و بطور کلی دین چیست؟ در سراشیبی سقوط است یا در تدارک ضد حمله‌ای بزرگتر؟

iranbanoo
01-20-2014, 10:18 PM
با توجه به اینکه اسم شما کوروش بیخداست:
نظرتون در مورد بی خدایی چیه و چه طور به این یقین رسیدید که خدایی وجود نداره؟
اعتقاد دارید خدایی وجود نداره یا بیخیالش شدید؟
روند بیخداییتون چه طور بود؟یهو بی خدا شدید یا نه اول ازش متنفر شدید بعد ؟
تا به حال شده به اینکه بی خدا هستید شک کنید و عمیقا بخواید که خدایی وجود داشته باشه؟
و سوال آخر اینکه آیا شده از اینکه خدا رو گذاشتید کنار احساس بدی داشته باشید؟

Persepolis
01-21-2014, 04:48 PM
درود بر کوروش

--- از نظر شما هیوم چیست و چه می کند؟

---احساس درونی رو چگونه تعریف می کنید؟ مثلن فرض کنید یه اتفاقی میوفته که چند ساعت قبل انگار خبر داشتید؟ یا برای نمونه بعضی وقتها به جاهایی سر می زنیم که در آینده یه جورایی بهم ارتباط پیدا می کننند و مثالهایی از این دست.

---نویسنده مورد علاقتون کیست؟ چه کتابهایی رو بیشتر میخونید؟



---نظر شما در مورد کلمات زیر :

لیبرال دمکرات

فراماسون

فرازمینی

ایران باستان


---چه برداشتی از جمله زیر دارید؟

"دمکراسی چیزی نیست جز حکمرانی اکثریت مردم، جائی که ۵۱% از مردم حق ۴۹% بقیه را میگیرند." توماس جفرسون


---اگر می تونستید قسمتی از تاریخ ایران رو پاک كنید یا تغییر بدید كدام قسمت رو انتخاب می كردی؟



---بهترین کتاب(کتابها) در زمینه مطالعه تاریخ ایران؟


---نظر شما درباره ریچارد داوکینز و اینکه بعضی ها می گویند بیخدایی نیز به شدت در معرض خطر بنیادگرایی قرار دارد؟



سپاس.

یه نفر
01-21-2014, 07:52 PM
درود. خوبی؟ الان متوجه شدم صندلی شما باز شده. منم چندتا سوال میپرسم.
1- بنظرت کوروش کبیر بیخدا بود یا خدا باور؟
2- خدایی وجود نداره. بنظرت نیروی بزرگ و واحدی هم در طبیعت وجود نداره؟
3- اگر قدرتمند و سیاستمدار بودی، واسه اعتراف گرفتن از شکنجه استفاده میکردی؟آری یا نه، چرا؟
4- اولین گوشی موبایلت چی بود؟ الان چی هست؟
5- من که خداباورم وقتی یه اتفاق خوب برام میافته میگم خداشکر. تو چی میگی؟
6- اگر قرار باشه جان یه نفر رو نجات بدی، اونی که خیلی دوستش داری یا اونی که خیلی دوستت داره؟ چرا؟
7- نظرت در مورد من چیه؟

kourosh_bikhoda
01-24-2014, 10:46 AM
1- کدام منطقه‌یِ ایران و تهران را بیشتر دوست داری؟
من تهران رو خیلی دوست دارم. نه تنها به این خاطر که شهر من هست، بلکه به این خاطر که امکانات تهران در جای دیگه ای از ایران وجود نداره. زندگی در حاشیه تهران به نظرم بهترین زندگی در ایران خواهد بود. مثلن در لواسان و فشم.

ولی در خود تهران اگر نظرمو بخواهید، محله ازگل رو خیلی دوست دارم.


2-سیستم سیاسی-اقتصادی مورد علاقه‌ات برای ایران چیست؟(جدا از اینکه بطور کلی میدانیم به کاپیتالیسم معتقد هستی، آیا آرزوی خاصی برای اقتصاد ایران داری؟)
مشکل اقتصاد ایران نفته. سیستم مورد علاقه من همون سیستمیه که اکثر کشورهای نفتی دارند: مخارج دولت از منبع نفت تامین نمیشه. هزینه های دولت باید از منابع دیگه ای مثل مالیات و گمرکات و توریسم تامین بشه. خوشبختانه ایران از نظر جاذبه های توریستی کم نداره. مشکل در سیاست های دولت و نظام هست که توریست رو راحت و آزاد نمیگذارند. توریست قبل از هرچیز باید دید مثبت و بدون ترس و واهمه ای از ایران داشته باشه، سپس باید بتونه راحت ویزا بگیره یا حتی بدون ویزا بیاد ایران، سپس با اومدن به اینجا راحت باشه و بتونه مشروبشو بخوره، خانم بازیشو بکنه، راحتی ظاهریشو داشته باشه تا خلاصه اون دلارهاش رو در ایران خرج کنه. درآمدهای نفتی ایران فقط باید به صورت طلا و ارز ذخیره بشه یا در پروژه های ملی مصرف بشه. اینچنین سیستمی به نظر من برای ایران مفید و درست خواهد بود.


3-نظرت درباره‌یِ آینده‌یِ اسلام و بطور کلی دین چیست؟ در سراشیبی سقوط است یا در تدارک ضد حمله‌ای بزرگتر؟
اگر خوب به روند تاریخی دین دقت کنید متوجه سقوطش میشید. دست دین رفته رفته از اجتماع کوتاهتر میشه. در صده های گذشته که در هر سوراخی سرک میکشید، بعدتر دستش از دولت کوتاه شد و امروز هر کشوری که دین رو از دولت کنار گذاشته یا دستکم در عمل کنار گذاشته پیشرفت کرده، مثل ژاپن و ترکیه و امارات. دنیا با دیدن این پیشرفت ها، همین روند رو در پیش میگیره. در زمینه آموزش و پژوهش هم که همینطوره. امروز اگر یک دانشمند به خدا و ماوراء باور داشته باشه مسخرش میکنند. بنابر این اگر از این خط سیر به قول بچه ها گفتنی یک رگرسیون بگیرید، در یپش بینی وضعیت آینده متوجه میشید که فاتحه دین داره خونده میشه.

kourosh_bikhoda
01-24-2014, 11:22 AM
نظرتون در مورد بی خدایی چیه و چه طور به این یقین رسیدید که خدایی وجود نداره؟
در زمینه باور یا ناباوری نسبت به وجود خدا، ابتدا دلایل و برهان های اثبات وجود خدا رو میشه به روشنی رد کرد. براهین اثبات وجود خدا اغلب دارای ضعف ها و چالش هایی هستند که مطلقن نمیتونن خدا رو اثبات کنند. خب به نظر من تا اینجا میرسیم به ندانمگرایی. چرا؟ چون دلایل وجودی رد شدند. شاید دلایلی باشند که هنوز موجود نشدند. درست همونطور که اگر اسناد و شواهد وجود فرازمینی ها رد بشه، هنوز هم احتمالی از وجود اونها میره. بنابر این برای بیخدایی باید دلایل محکمتری وجود داشته باشه. اینچنین دلایل هم اکنون هست. به نظر من یکی از قوی ترین دلایل، برهان شر و مساله غیبت خدا از جهان هست.


اعتقاد دارید خدایی وجود نداره یا بیخیالش شدید؟
من معتقدم خدا مطلقن وجود نداره. من به خداناباوری قوی معقدم. یعنی مطلقن معتقدم خدا نه وجود دارد و نه می تواند وجود داشته باشد. اگر خدا "می توانست" موجود باشه، شر نباید در جهان موجود میبود. درست همونطور که یک مهندس در ترتیب دادن و ساختن یک برنامه یا روبات، بیشترین تلاشش رو میکنه تا بهترین سیستم رو پدید بیاره، خدا هم در اعمال خودش همین خصوصیت رو داره و اگر موجود بود، می بایست تنها همون بهشتی که وعده داده شده رو پدید میاورد نه کمتر.
خردگرایی و ایمان ستیزی: هدف خلقت (http://kheradgaraei.blogspot.com/2009/03/blog-post.html)


روند بیخداییتون چه طور بود؟یهو بی خدا شدید یا نه اول ازش متنفر شدید بعد ؟
متنفر چرا؟ خیر اینطور نبود. من اول بی دین شدم. البته مثل خیلیای دیگه زیاد از بچگی تخم دین در من کاشته نشده بود. زمانیکه بچه بودم یادمه یکبار پدر من نشسته بود با یکی از اقوام داشتند به علی بد و بیراه میگفتند. البته مادرم همون زمان و در جوانیش هم بسیار دیندار و نمازخون بوده ولی خب ما در لیبرال بودن در خانواده پدر رفتیم :e415:

خلاصه با خواندن مطالب آرش بیخدا در سایت افشا (اون زمان زندیق هنوز نبود و آرش مطالبش رو روی افشا میگذاشت)، و بعد دو سه کتاب از جمله 23 سال، تولدی دیگر، پندار خدا، و دیدن برنامه های زنده یاد فاضلی عزیز دین رو خیلی خیلی زود و به سرعت کنار گذاشتم. من فکر میکنم در کمتر از 2،3 ماه اعتقادم رو به دین از دست دادم. بعدم که عضو انجمن های گفتگو و یکی دو جا دیگه شدم و در متن بحث ها قرار گرفتم این روند همینطور ادامه پیدا کرد. در انجمن ها هم نوشتارهای جناب مزدک من رو خیلی قانع و جذب میکرد.

بعد از این دیگه بیخدایی کار ساده ای هست. شما اگر تمام دلایل و اثبات های بیخدایان رو قانع کننده و منطقی بیابید، ولی اگر هنوز اعتقادتون رو به دین از دست نداده باشید ته دلتون میگید پس اون حرف های دین و معجزات و فلان و فلان چی میشه؟ در حالیکه اگر ابتدا به پوچ بودن دین پی ببرید، به خودی خود این احتمال رو میدید که شاید اصلن خدایی هم وجود نداشته باشه، اصلن دلیلی نیست خدا اگر وجود هم داشته باشه پیامبر بفرسته و ارشاد کنه! چه کار مسخره ای!


تا به حال شده به اینکه بی خدا هستید شک کنید و عمیقا بخواید که خدایی وجود داشته باشه؟
شک بله. بارها شده. آخرین بار در همین بحث جناب کوشا در زمینه برهان شر. هربار که برای خوندن پیک های ایشون میرفتم، منتظر بودم یک دلیل جدید و خوب بخونم. خب اگر چنین باشه مشخصه که من باید در باورهام کمی تجدید نظر کنم. همونطور که گفتم من به خداناباوری قوی معتقدم و این یعنی خدا نمیتونه وجود داشته باشه. ولی خب همواره منتظر این هستم که کسی بیاد و بگه اصلن این تفکر تو غلطه. چی عیبی داره؟ البته میدونم که چنین چیزی بسیار بعید خواهد بود:e415:

در مورد بخش دوم پرسشتون باید بگم خیر. من زندگی بدون خدا و ماوراء الطبیه رو ترجیح میدم. زندگی بدون خدا بسیار زیباتر و عقلانی تر هست. خدا باشه که چه کنه؟


و سوال آخر اینکه آیا شده از اینکه خدا رو گذاشتید کنار احساس بدی داشته باشید؟
بله من زمانیکه بی دین بودم با خودم میگفتم خدا دیگه وجود داره. دین رو هم قبول نداشته باشید خدا رو که قبول دارید حتمن. حالا خدای این دین نشد، خدایی خوب و بچه مثبت! بعد که دلایل خداناباوران رو مطالعه میکردم بین عقل و علاقم مونده بودم. دوست داشتم خدا باشه. دوست نداشتم بیست و چندسال زندگی پشت سرم رو در اعتقاد و باوری بیهوده ببینم. خیلی شرایط سختی بود. با یکی دو دوست مشورت کردم. از بی تجربگیم بود. چرا که ذکر استدلال های مورد نظر برای کسی که پیش زمینه ای نداره کار اشتباهیه. هر استدلال نیاز به یک سری مقدمات و مطالعات اولیه داره. همینجوری یکباره نمیتونید بیاید برای کسی برهان شر رو مطرح کنید. در نتیجه این مشروت من با تمسخر و سرسری نگاه کردن دوستانم مواجه شد. و البته باعث شد در تنهایی خودم اعتقادم رو به خدا از دست بدم.

kourosh_bikhoda
01-26-2014, 07:50 PM
درود بر کوروش
درود پرسپولیسی جان. نیستی چند روزه :e405:


--- از نظر شما هیوم چیست و چه می کند؟
فیلسوف است. نمیدونم چه میکنه. شاید تبدیل به درختی، گیاهی چیزی شده باشه الان!


---احساس درونی رو چگونه تعریف می کنید؟ مثلن فرض کنید یه اتفاقی میوفته که چند ساعت قبل انگار خبر داشتید؟ یا برای نمونه بعضی وقتها به جاهایی سر می زنیم که در آینده یه جورایی بهم ارتباط پیدا می کننند و مثالهایی از این دست.
من هیچ چیز رو خارج از طبیعت نمیدونم. من طبیعت گرا هستم که البته ورژن اخیر ماده گرایی است. اینهایی که شما میگید رو ممکه بشه تجربه کرد و درک کرد و توضیحی شاید نشه براش پیدا کرد ولی اونچه که ازش مطمئن هستم اینه که توضیحی "طبیعی" داره. چنین چیزهایی زیاد هستند از جمله "تجربه نزدیک به مرگ" یا NDE که امیدوارم بالاخره روزی پیش از مرگم مقاله ای که در این زمینه نیمه تمام دارم رو تمام کنم.


---نویسنده مورد علاقتون کیست؟ چه کتابهایی رو بیشتر میخونید؟
من اهل کتاب داستان نیستم زیاد مگر سفارش شده باشه. ولی نویسنده ای که تمام کتاب هاش رو خوندم صادق هدایت هست. ضمنن مجموعه داستان های شل سیلور اشتاین رو به اضافه کتاب "پاهای کثیف" وی رو خوندم و از سبکش خیلی خوشم میاد.


لیبرال دمکرات
لیبرال دموکراسی به نظر من میتونه بهترین سیستم سیاسی باشه.


فراماسون
یاد کاربر yazi2005 میفتم :e415:


فرازمینی
به نظر من وجود دارند. حتا به صورت حیات اولیه و ساده.


ایران باستان
یاد شکوه و عظمتش میفتم و افسوس میخورم.

Persepolis
01-27-2014, 11:36 PM
درود پرسپولیسی جان. نیستی چند روزه
درود.. از انتقاداتی که پایه فکری و منطقی ندارد گریزانم و البته از کوروش جان هم نمیشه گذشت.. شاید نسبیتی که اینشتین (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A2%D9%84%D8%A8%D8%B1%D8%AA_%D8%A7%DB%8C%D9%86% D8%B4%D8%AA%DB%8C%D9%86) میگفت همین باشه :e105:
بگو ای یار بگو ... !

kourosh_bikhoda
01-29-2014, 07:47 PM
درود.. از انتقاداتی که پایه فکری و منطقی ندارد گریزانم و البته از کوروش جان هم نمیشه گذشت.. شاید نسبیتی که اینشتین (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A2%D9%84%D8%A8%D8%B1%D8%AA_%D8%A7%DB%8C%D9%86% D8%B4%D8%AA%DB%8C%D9%86) میگفت همین باشه :e105:
بگو ای یار بگو ... !

به دل نگیرید. من حتم دارم شما در لحظه ای که تصمیم به ثبت نام در این انجمن گرفتید، استارت خودتون رو برای آبدیده شدن هم گرفتید. لطف شرکت در انجمن هایی مثل اینجا که کاربرانش با هم تعارف ندارند اینه که بهتر از دانشگاه ها میتونید در اون چیز بیاموزید و ضمنن روش های مقابله با حرافی ها و انواع حمله ها رو هم یاد بگیرید تا کم کم مثل یک شمشیر سامورایی در عین داشتن ویژگی های هنری، بُرنده هم بشید.


3441

kourosh_bikhoda
02-04-2014, 08:18 PM
---چه برداشتی از جمله زیر دارید؟

"دمکراسی چیزی نیست جز حکمرانی اکثریت مردم، جائی که ۵۱% از مردم حق ۴۹% بقیه را میگیرند." توماس جفرسون
کاملن درسته. به هر حال هر سیستم و هر نظامی دارای "معایب-مزایا"ست. نه "مزایا"ی خالی یا "معایب" خالی. ما در طراحی سیستم ها، همیشه به دنبال "بهینه سازی" هستیم، نه "بهترین" سیستم. این از ویژگی های ایده آل اندیشان و مذهبیون هست که به دنبال بهترین سیستم هستند. برای مثال در نگاه یک مسلمان شیعه، سیستم سیاسی قائم به نائب امام زمان بهترین سیستم ممکن هست که خالی از اشکاله. هر چه اشکال هست از فردیت ها و انسان هاست. در صورتی که چنین نیست و واقعن نمیشود به دنبال بهترین سیستم ممکن بود، بلکه میشود به دنبال بهتری سیستم موجود بود. به همین خاطره که همیشه نظام ها، سیستم ها و طراحی ها جا برای بهتر شدن دارند. اگر نگاهی به نظام طبیعت هم بکنید، فرگشت با اتکا به اصل انتخاب طبیعی به دنبال همین است: سیستم بهینه.

بنابر این دموکراسی هم ممکنه دیکتاتوری اکثریت به اقلیت تعبیر بشه. حتا دیکتاتوری x+1 بر x ولی چه باک؟ مهم اینه که این دیکتاتوری بنا به اصول دموکراسی دارای دو ویژگی باشه: 1. هیچ پست و مقام مادام العمری موجود نباشه. 2. هیچ پست و مقامی بدون انتخاب ایجاد نشه.


---اگر می تونستید قسمتی از تاریخ ایران رو پاک كنید یا تغییر بدید كدام قسمت رو انتخاب می كردی؟
خیلی پرسش جالبیه. فکر که میکنم میبینم من باید تاریخ ایران رو در لحظه که موجب سقوط و بدبختی شده پاک کنم. به ذهنم رسید که اواخر دولت ساسانی و حمله قوم عرب رو پاک کنم ولی دیدم که بعده ها و پس از گذشت سده های آزگار، در زمان دیکتاتوری محمدرضا شاه عزیز این ننگ در حال فراموشی و جبران شدن بود. ولی یکهو دیدم که دوباره همون عامل باعث شد ایران عقبگرد کنه. بنا بر این، من فکر میکنم تاریخ ایران رو در زمانی که عرب ها که البته با استفاده از ضعف حکومت ساسانی موفق به پیروزی بر ایرانیان شدند پاک کنم. ولی تردید دارم در انتخاب این برهه، و انتخاب برهه ای از دودمان ساسانی که ضعف و بی مایگی و دخالت آتشکده ها در امور کشور سبب بروز این مساله شد. در اواخر ساسانیان حتا آتش هم دارای طبقه بندی اجتماعی شده بود و این باعث نارضایتی عموم بود.



---بهترین کتاب(کتابها) در زمینه مطالعه تاریخ ایران؟
بی شک 2 قرن سکوت و تاریخ طبری از بهترین ها هستند. ولی اینها همه چیز نیستند. من تاریخ ده هزار ساله ایران رو در 4 جلد هم خوندم، البته به بعضی برهه ها خیلی خلاصه و سطحی نگاه کرده ولی به نظرم برای اطلاعات سریع و دادن سر نخ خیلی خوبه. در زمینه تاریخ معاصر کتاب "تاریخ 25 ساله سیاسی ایران" اثر سرهنگ نجاتی رو خوندم و استفاده کردم. بیش از این من که چیزی نخوندم و به ویکی پدیا و منابعش بیشتر باور دارم تا کتاب های چاپی.



---نظر شما درباره ریچارد داوکینز و اینکه بعضی ها می گویند بیخدایی نیز به شدت در معرض خطر بنیادگرایی قرار دارد؟

این که شد 2 پرسش. پس 2 پاسخ داره.

من بیش از هرچیز در پروفسور داوکینز دو چیز میبینیم: 1. شور و اشتیاق وصف ناشدنی برای اشاعه علم گرایی و دوری از دینگرایی 2. حوصله و ادبیات زیبا که لازمه جذب مخاطب، به خصوص از نوع عام هست. من ایشون رو خیلی دوست دارم و پیگیر کارهاشونم هستم همیشه.

ولی در مورد بخش دوم سوالتون باید بگم که بنیادگرایی در زمینه بیخدایی قبلن تجربه شده. بیخدایی حکومتی یا state atheism قبلن در بعضی انقلاب های چپی محصول بوده. شوروی کمونیستی یک لکه ننگ رو بر پیشانی ایده مارکسیسم، مبنی بر آزادی از بند خرافه و جهل کوبید. چه بسا بر بیخدایی. در دولت کمونیستی، سطح شخصیت کاری افراد در جامعه و دولت وابسته بود به کوبیدن دین و تندروی وی در بیخدایی. کلیساهایی که خراب شدند، انتشاراتی که محدود شدند، کشیش هایی که اعدام شدند یا به اردوگاه های کار اجباری فرستاده شدند همه و همه مصداق روشنی از بنیادگرایی در اندیشه بیخدایی ست. بنابر این، بله بیخدایی هم به عنوان یک اندیشه یا یک تئوری، نه تنها از نظر تئوریک میتواند در معرض بنیادگرایی باشه، بلکه از نظر عملی هم در معرض این خطر بوده. به همین خاطر من مخالف چسباندن این اندیشه به هر نوع اندیشه سیاسی-اقتصادی هستم. چرا که در جاییکه سیاستمداران و اقتصادیون مجاز بدانند، در هیچ چیز در رسیدن به هدف خودشون دریغ نمیکنند. حتا شده به بهای پایمال کردن حقوق اولیه و انسانی افراد به نام ارزش های انسانی و اجتماعی.

Russell
02-04-2014, 08:49 PM
من یک سوال دیگه هم بپرسم:
ژانر طنز دوست‌می‌داری؟ و اگر آری بیشتر از کدام سبک و هنرپیشه/کارگردان/گروه/... را دوست‌می‌داری؟

kourosh_bikhoda
02-06-2014, 05:46 PM
درود. خوبی؟ الان متوجه شدم صندلی شما باز شده. منم چندتا سوال میپرسم.
درود بر جد و آباعت.


1- بنظرت کوروش کبیر بیخدا بود یا خدا باور؟
خاباور بود. شما چیز دیگه شنیدی؟ این کوروشی که در نام کاربری من میبینی اون نیست ها. هر که سیبیل داره بابا نیست. :e415:


2- خدایی وجود نداره. بنظرت نیروی بزرگ و واحدی هم در طبیعت وجود نداره؟
اینها بازی با کلمه ست. نیرو. نیروی واحد. یک نیرویی هست که همه چیزو کنترل میکنه. نیروی واحد یعنی چی؟ نیروی زیر اتمی همون نیرویی هست که نیروی گرانش هست. در 14 میلیار سال پیش هم همه یکی بودند. ولی همچنان نه محرک ذیشعوری بود، نه خدایی.


3- اگر قدرتمند و سیاستمدار بودی، واسه اعتراف گرفتن از شکنجه استفاده میکردی؟آری یا نه، چرا؟
طبیعتن شکنجه یک روش غیرانسانیه. ولی من در اون جایگاه نیستم که بتونم خودمو در این قدرت تصور کنم. فکر میکنم دلش رو نداشته باشم. اگر چه به نظرم برای گرفتن اطلاعات از گنگ ها و انتحاریون راهی جز مختصری شکنجه نیست. اگر در نظر بگیرید که شکنجه یک "تن" میتونه منجر به نجات جان ده ها و هزاران نفر دیگه بشه، به نظرم شکنجه هم مجازه. ولی از همین استدلال هم میترسم که روزی دستاویزی بشه برای رادیکال ها.


4- اولین گوشی موبایلت چی بود؟ الان چی هست؟
نوکیا 3310
آیفون (مدلش رو نمیگم).

kourosh_bikhoda
02-06-2014, 07:53 PM
5- من که خداباورم وقتی یه اتفاق خوب برام میافته میگم خداشکر. تو چی میگی؟
هوا بس ناجوانمردانه سرد است
دمت گرم و سرت خوش باد
سلامم را تو پاسخگوی در بکشای
منم من مهمان هر شبت لولی وش مغموم
منم من سنگ تیپا خورده رنجور


6- اگر قرار باشه جان یه نفر رو نجات بدی، اونی که خیلی دوستش داری یا اونی که خیلی دوستت داره؟ چرا؟
چه پرسش دخترانه ای. ازون پرسش های آزاد دهندست که دوست ندارم پاسخ بدم. چون اینها همش ذهنیه و در عمل باید دید چه میکنی. ولی به احترام شما که پرسیدید باید پاسخ بدم دیگه چه کنم.

البته درست نمیدونم. اگر اولی رو نجات بدم به خودم هم خوبی کردم و هم بدی. خوبی از این نظر که دوستش دارم و نجاتش دادم و زندست بدی از این نظر که دوستم نداره و این منو ناراحت میکنه. دومی رو اگر نجات بدم باز هم همینطوره. پس زیاد فرقی بین اینها نمیبینم. شاید فاکتورهای دیگه ای باید در نظر گرفته بشه. این مساله معلوماتش برای حل شدن کمه.


7- نظرت در مورد من چیه؟
نظرم منفی نیست. از ترول ها و مزخرفاتی که بعضی وقت ها میگی خوشم میاد. شخصیت من در زندگی در بین دوستان شبیه شماست. چیزی برام جدی نیست و شوخم. برعکس اینجا. بنابر این با شما مشکلی ندارم و ازتون هم خوشم میاد.

kourosh_bikhoda
02-09-2014, 06:43 PM
من یک سوال دیگه هم بپرسم:
ژانر طنز دوست‌می‌داری؟ و اگر آری بیشتر از کدام سبک و هنرپیشه/کارگردان/گروه/... را دوست‌می‌داری؟
بله جناب بسیار. من در زندگی عادی بسیار شوخ و طنز پرداز هستم. زندگی برای من شوخی و تفریح و خندست. طبیعتن از فرآورده های طنز هم خیلی استفاده میکنم. به نظرم هر خوره کتابی باید در کتابخانش این ژانر رو هم داشته باشه. من یک کتابی داشتم که قرض دادم و پس نیاوردن. به اسم «طنز پردازان نوین ایران». فکر میکنم مجموعه ای از 20 طنز نویس بود. باور کنید این داستان ها رو که میخونید از خنده روی صندلی یا تخت تکون میخورید. هوشنگ لعنت کنه کسیو که کتاب های منو میبره نمیاره. اخیرن هم یاد «از کوچه رندان» افتادم و متوجه شدم نیست :e40e:

ولی دز زمینه فیلم و سریال بیشتر طرفدار کمدی هستم تا طنز. طنز در فیلم و سریال بیشتر تعبیر به لودگی و مسخرگی شده. ولی عاشق کمدی کلاسیک هستم. به خصوص جری لوئیس، لویی دو فونس و لورل هاردی که بهترین ها میدونمشون. طنز در ایران چیز جالبی نیست. ولی طنزهای عطاران و هوشنگ بیامرز نوذری رو بسیار میپسندم. از طنز مهران مدیری بیزارم.

Persepolis
02-09-2014, 07:06 PM
کوروش جان سوال است دیگر پیش می آید! :e306:

قدرت نظامی ایران به نظر شما در چه حدی هست ؟ می شود گفت قدرتمندترین کشور منطقه ؟

شما در صورت حمله احتمالی کشوری بیگانه به خاک ایران چه می کنید ؟

موضع شما در جریان سوریه چیست ؟ اسد یا سلفی!! گزینهِ دیگر ؟

چرا وبلاگتان را دیر به دیر آپدیت می کنی ؟

سپاس.

kourosh_bikhoda
02-10-2014, 08:58 PM
کوروش جان سوال است دیگر پیش می آید!
راحت باشید گرامی :e303:


قدرت نظامی ایران به نظر شما در چه حدی هست ؟ می شود گفت قدرتمندترین کشور منطقه ؟
بی شک با وجود اسرائیل خیر. اسرائیل در حال حاضر نیروی نظامی بسیار قدرتمندی داره که به نظر من میتونه یه تنه جلوی تمام جبهه اعراب ایستادگی کنه. حتا بدون در نظر گرفتن اون هم باید گفت وضع ایران از وضع عربستان و امارات شاید بدتر باشه. امارات همین یکی دو سال پیش 20-30 فروند اف 16 فالکون خریداری کرد که با واکنش ایران هم روبرو شد. ایران تنها در زمینه تجربی جلوتر از بقیه کشورهای منطقه هست. ایران در حال حاضر در بهترین وضعیت، زیر 20 فروند اف 14 عملیاتی، همین حدود میگ 29 عملیاتی، 30-40 فروند اف4 نیمه عملیاتی و قراضه و یک تعدادی میگ و سوخوی فراری در اختیار داره که عملا در رزم هوایی حرفی برای گفتن نداره. توان ایران در حال حاضر متمرکز به پدافند هوایی هست که به همین دلیل هم هست که قرارگاه پدافند هوایی در سال 1387 تاسیس شد. کار پدافند هوایی اصولن پیش گیری از شکست، و جلوگیری از ضرر بیشتر در حین نبرد هست.

ولی اینها تعیین کننده نیستند. به همین خاطره که امارات تا بتونه خودشو تجهیز میکنه. همه از ایران میترسند. اونهم نه به خاطر ناوگان تهاجمی هوایی 40 ساله و قراضه های بی قطعه و یدکی روسی، بلکه به خاطر دانش های خریداری شده و دزدی شده موشکی که یا از چین یا از روسیه تهیه شدند و امروز ایران موشک اسکادی مانند شهاب 2 و 3 با برد چند هزار کیلومتری داره و توانایی رسیدن به تلاویو و حیفا رو هم داره.


شما در صورت حمله احتمالی کشوری بیگانه به خاک ایران چه می کنید ؟
حمله از کجا؟ از کشورهای جنوبی با هدف تجزیه و گرفتن جزیره های ما؟ یا از امریکا و اروپا بعنوان جنگ با رژیم؟ اگر این باشه من قطعن به جبهه نمیرم. دلیلی نداره برم. من با تهاجم خارجی خیلی بیشتر موافقم تا انقلاب درونی. به همین خاطر میگذارم کارشونو بکنند و در سر و کله هم بزنند. دوران اون زمان گذشته که کشوری بخواد حمله کنه و ایران رو ضمیمه خاک خودش کنه. بنابر این حمله خارجی هرچه باشه، ایران سر جاش باقی میمونه. فقط باید مواظب دسیسه چی ها و تجزیه طلب ها بود. البته ممکنه حمله خارجی هم با هدف تجزیه یا فدرالیسم یا همچین چیزی انجام بشه. ولی هیچ راهی در برابرش نیست. باید چه اینطور باشه یا نباشه، نشست و تماشا کرد.


موضع شما در جریان سوریه چیست ؟ اسد یا سلفی!! گزینهِ دیگر ؟
این اسد حرامزاده فکر میکنم از اسرائیل بیشتر آم کشته. این مردک حاصل کوتاهی و مماشات غرب با جبهه روسیه و ایران هست که به اینجا رسیده و انقدر گستاخ شده. در سوریه اوضاع خیلی خراب شده و گروه های جهادی و کله خرهایی که در صورت قدرت گیری میتونند سوئیس رو تبدیل به پاکستان کنند ظاهر شدند که مخالف خیزش اولیه و ضد رژیمی مردم سوریه ست. من فکر میکنم این مردک حرامزاده باید کنار بره، اگر شد خودش قبول کنه که بره اگر نه با زور نیروی کشورهای خارجی و سازمان ملل. سپس انتخابات برگزار بشه و کشور مدتی در دست نیروهای حافظ صلح متشکل از کشورهای دنیا باشه تا اوضاع سامان بگیره.


چرا وبلاگتان را دیر به دیر آپدیت می کنی ؟
گویا شما خواننده وبلاگ من بودید و این مایه خوشحالی منه. من 2،3 ساله یک مقدار سرم شلوغه. امسال هم خیلی بیشتر. دو سه ویدئوی مستند نیمه کار دارم، 4،5 مقاله نیمه کار و چندتا ایده. ولی فرصت هیچکدامو فعلن ندارم. گذشته از این، مدتی که وقت میکنم به وب بیام رو در این انجمن میگذرونم و میبینید که این انجمن آدمو جذب میکنه. به این خاطره که فکر میکنم تا سال آینده کاری از پیش نبرم.

Persepolis
02-11-2014, 03:47 PM
گویا شما خواننده وبلاگ من بودید و این مایه خوشحالی منه.سپاسگزارم:e306:
درسته کوروش جان نوشته های پختهِ شما نشان از مطالعه و تحقیق دارند، امیدوارم همیشه موفق باشید.

Ouroboros
02-11-2014, 05:01 PM
جناب کورش شما آیا آثار مارکس را شخصا مطالعه کرده‌اید؟

kourosh_bikhoda
02-11-2014, 09:23 PM
جناب کورش شما آیا آثار مارکس را شخصا مطالعه کرده‌اید؟
فقط سرمایه رو خوندم بله.

Alice
02-11-2014, 11:01 PM
تاکنون مواد مخدر مصرف کرده‌اید؟ اگر بله توضیح بدهید.
در مورد نگرستیزی‌های زنامرد و آنتی‌ماتیک انجمن چه نظری دارید؟!
منبع شناخت صحیح را در تجربه‌گرایی می‌بینید یا عقل‌گرایی؟
چه تیپی دارید؟ اسپرت یا مردانه و...!
اگر ببینید روزی همسرتان (در صورت وجود) به شما خیانت کرده چه می‌کنید؟
آیا "فلسفه" می‌توانید دلیل یا توجیه مناسبی برای خودکشی باشد؟
برای سنجش اخلاقی و غیراخلاقی بودن امور خود چه معیارهایی دارید؟
به آثار کدام یک از فلاسفه‌ی یونان باستان علاقه‌ی بیشتری دارید؟
درباره این پیام (http://www.daftarche.com/%D9%81%D9%84%D8%B3%D9%81%D9%87-%D9%88-%D9%85%D9%86%D8%B7%D9%82-10/%DA%A9%D8%A7%D9%81%D9%87-%D8%AF%D9%88%D9%85%DA%AF%D9%88-693/%D8%A8%D8%B1%DA%AF%D9%87-146.html#post62294) من چه نظری دارید؟! آیا به آن فکر کردید؟ آیا بعد از مشاهده‌ی آن احساس پوچی به شما دست نداد؟
در گنجینه‌ی ادبیات فارسی آثار چه سبک و کسانی را می‌پسندید؟ (به استثنای خیام)
چرا به فلسفه‌ی خیام علاقه‌ی فراوانی دارید؟
پرسش تخیلی و توهمی به سبک خودتان! :) تیپ و قیافه‌ی این کاربران چه شکلی است؟
@sonixax (http://www.daftarche.com/member.php?u=6) @Mehrbod (http://www.daftarche.com/member.php?u=14) @Russell (http://www.daftarche.com/member.php?u=48) @Anarchy (http://www.daftarche.com/member.php?u=31) @Theodor Herzl (http://www.daftarche.com/member.php?u=39) @undead_knight (http://www.daftarche.com/member.php?u=307) @Dariush (http://www.daftarche.com/member.php?u=299) @Alice (http://www.daftarche.com/member.php?u=286) @iranbanoo (http://www.daftarche.com/member.php?u=313) @Reactor (http://www.daftarche.com/member.php?u=24) @mosafer (http://www.daftarche.com/member.php?u=282) @یه نفر (http://www.daftarche.com/member.php?u=418) @Nevermore (http://www.daftarche.com/member.php?u=251) @Philo (http://www.daftarche.com/member.php?u=94) @مزدك بامداد (http://www.daftarche.com/member.php?u=43) @Fiona (http://www.daftarche.com/member.php?u=338) @viviyan (http://www.daftarche.com/member.php?u=152)

kourosh_bikhoda
02-12-2014, 06:57 PM
تاکنون مواد مخدر مصرف کرده‌اید؟ اگر بله توضیح بدهید.
خیر. من از این مسائل دوری میکنم همیشه. من یک آنتی هیستامین بخورم دو روز تمام منگ و خواب آلودم.


در مورد نگرستیزی‌های زنامرد و آنتی‌ماتیک انجمن چه نظری دارید؟!
نظر خوبی ندارم. این مسائل برای هر دو جنس وجود داره. برای من حرف های دو طرف بسیار عجیب و غریب به نظر میرسه. خوشبختانه من در زندگیم تابحال گرفتار این موارد نبودم. من در رابطه هام نه مشکلی داشتم، نه سواری دادم نه سواری گرفتم.


منبع شناخت صحیح را در تجربه‌گرایی می‌بینید یا عقل‌گرایی؟
به قول مزدک عقل هم فرآورده تجربست. ولی اگر عقل گرایی رو اینگونه در نظر بگیریم که میدانی ست برای بررسی و واکاوی مفاهیم که روش تجربی در آنجا کاربرد نداره یا لنگ میزنه، آنگاه به نظر من هر دو منبع مناسب شناخت هستند در کنار هم. بسیاری مسائل هستند که با روش تجربی قابل دریافت و ادارک نیستند. از جمله بسیار مفاهیم فیزیک مدرن، بسیار مفاهیم فلسفی و ... . ولی همچنان اصیل ترین و جدی ترین معیار شناخت، تجربست. ما برای شک و تردید به فرآورده های عقل هم نیازمند به تجربه و مشاهده هستیم اگرچه شاید ابزار مناسبش رو هنوز نداشته باشیم. بنابر این من تجربه گرایی مطلق رو نمیپذیرم، و معتقد به تجربه گرایی در کنار خردگرایی هستم.


چه تیپی دارید؟ اسپرت یا مردانه و...!
راحت. برای من راحتی و آسایش بیشتر از مد و معیارهای روز و نرم های اجتماعی ارزش داره. من یک کلاه بافتنی دارم که در صورت سردی هوا سر میکنم که گاهی دستمایه خنده دوستان میشه. خب بخندند. نوش جانشون. مهم اینه که من توی اون کلاه راحت و گرم باشم، نه اینکه «چس کلاس» اجتماعی جمع به هم بخوره یا نخوره. ولی در کل تیپ اسپرت و راحت رو بیشتر میپسندم. اگر هم مجبور به رسمی پوشیدن باشم، معمولن کت و شلوار تک با کفش کالج میپوشم. از کراوات و پاپیون هم دوری میکنم.


اگر ببینید روزی همسرتان (در صورت وجود) به شما خیانت کرده چه می‌کنید؟
یکی از مواردی که من باهاش خیلی مشکل دارم، خیانت هست. خیانت در امانت، در رابطه، در شراکت. من اصلن با این قضیه نمیتونم کنار بایم. خوشبختانه به دلیل نوع دیدگاه و تفکری که نسبت به زندگی دارم، میتونم در یک لحظه دل بکنم و فراموش کنم. به راحتی رهاش میکنم. این خیانت نه تنها ذهنی بلکه بدنی هم هست. من این رو هم خیانت در عشق و هم در امانت میدونم. بدن همسرم امانتی در دست او هست و بلعکس. بدن او اگرچه در اختیار خودشه، ولی امانته از من. حق نداره بی جلب رضایت من حتا اصلاح کنه، چه برسه به هم آغوشی با غریبه. من به شدت در این مسائل حساس هستم. مطلقن سنتی فکر نمیکنم. انتظار ندارم که از دست دادن و رقصیدن در مهمانی ها و جمع ها خودداری کنه. مشکلی در این نیست. منظور من فقط خیانت بود.

kourosh_bikhoda
02-13-2014, 07:14 PM
آیا "فلسفه" می‌توانید دلیل یا توجیه مناسبی برای خودکشی باشد؟
ظاهرن بعضیا فکر میکنند هست. فلسفه قراره در کنار علم، ابزاری برای شناخت باشه. پس همونقدر که علم میتونه دلیلی برای خودکشی باشه، فلسفه هم میتونه.


برای سنجش اخلاقی و غیراخلاقی بودن امور خود چه معیارهایی دارید؟
قبلن هم گفتم که اخلاق از نظر من دو «نباید» هست. هر بنیان و چارچوبی برای اخلاق داشته باشید، اگر یکی از این دو نباید رو نقض کنید از نظر من کاری غیر اخلاقی انجام دادید:

ضرر کاری که انجام میدهید متوجه دیگری نباشد
ضرر کاری که انجام می دهید متوجه خودتان نباشد

یک نکته داره که دومی شرطی ضعیف تر از اولیه. یعنی شما اگر ناچار باشید کاری انجام بدید که ضررش به خودتون برمیگرده در اونصورت ممکنه اون کار اخلاقی باشه. برای مثال از نظر من فاحشگی و پول گرفتن برای سیر کردن شکم اخلاقیه ولی فاحشگی و پول گرفتن برای پول دار شدن اخلاقی نیست.


به آثار کدام یک از فلاسفه‌ی یونان باستان علاقه‌ی بیشتری دارید؟
من این آثار رو مطالعه کردم و خیلی بهشون علاقمندم:
رساله جمهور افلاطون
اخلاق نیکوماخوس و متافیزیک از ارسطو


درباره این پیام من چه نظری دارید؟! آیا به آن فکر کردید؟ آیا بعد از مشاهده‌ی آن احساس پوچی به شما دست نداد؟
یک قطره آب بود که با دریا شد
یک ذره خاک با زمین یکتا شد
آمد شدن تو اندر این عالم چیست
آمد مگسی پدید و ناپیدا شد

احساس پوچی دست نداد. ولی احساس دیگری دست داد که وصفش برام سنگینه. یک لحظه تمام مسائل و جنگ ها و اشارات شما در اون پیک برام از نگاهِ ناظر فرازمینی همراه با پوزخندی عاقلانه ، بسیار بسیار بی ارزش شد و غنیمت شمردن دم و لحظه برام با ارزش.

kourosh_bikhoda
02-13-2014, 08:54 PM
در گنجینه‌ی ادبیات فارسی آثار چه سبک و کسانی را می‌پسندید؟ (به استثنای خیام)
یکی از مواد درسی مورد علاقه من که از دبیرستان در اون نمره بالایی همیشه میگرفتم زبان و ادبیات فارسی بوده. به لطف داشتن پدری ادبی و وجود سه کتابخانه پر از کتاب های تاریخی و ادبی، من از این بخش از ادبیات فارسی از کودکی بسیار سیر شدم. ولی کتابی که بیش از همه مطالعه کردم و داستانهاش رو شاید چندین بار یک به یک خونده باشم، گلستان سعدی هست که انصافن حکایت های بسیار شیرین و جذابی داره. جز این بطور پراکنده و سرسری به مطالعه قابوس نامه، کلیله و دمنه، تاریخ جهانگشای جوینی، سفرنامه ناصرخسرو، چهار مقاله، سیاست نامه و چندتای دیگه که یادم نیست پرداختم. بسیاری از اینها دستمایه قصه های شبانه پدرم برای من بوده در کودکی که در سنین نوجوانی سعی در کشف منبع‌شون داشتم :e404:


چرا به فلسفه‌ی خیام علاقه‌ی فراوانی دارید؟
به این خاطر که خیام با زبان کنایی و ادبی به زیبایی و روشنی تصویر واقعی و طبیعی از جهان رو ترسیم میکنه. خیام با ما یاد میده که رها کردن دنیا به طمع آخرت کار بیهوده ایه و درست اینه که نقد رو بچسبید به جای اینکه همون نقدی ها رو در فردای خیالی به گدایی بپردازید.


پرسش تخیلی و توهمی به سبک خودتان! :) تیپ و قیافه‌ی این کاربران چه شکلی است؟
خیلی جالبه. آدم فکر میکنه پرسش ها تموم شدند ولی باز هم میبینه که ادامه داره :e415:


mosafer
زیاد ایده ای نسبت به ایشون ندارم. ولی فکر میکنم خانمی لاغز اندام و سبزه رو باشند.


Reactor
بدنش احتمالن شبیه آواتارش عضله ای و متراکمه. صورتش هم فکر میکنم کمی کشیده و موهاش کمی بند باشه. سفید رو و خوش سیما و قد متوسط.


iranbanoo
قد بلند، لاغر، سفید رو، موهای بلند، صورتی آرام و معصوم. احتمالن ناخن های نیمه بلند و بدون لاک.


Alice
قد کوتاه، سرخ و سفید، ناخن های بلند و لاک زده، سینه های برجسته و سکسی :) احتمالن شبیه یکی از دوست دخترهای سابق من هستید.


Dariush
قد متوسط رو به بالا، موهای نیمه بلند، ابروهای پر، چهره جدی، دستان پشمالو، تیپ راحت.


undead_knight
لاغر یا متوسط، قدبلند، همیشه خندان، یک هندزفری استریو در گوشش که داره موزیک گوش میده، شلوار جین، صورت استخونی.


Theodor Herzl
هیکلش که میدونم عضله ایه، ولی صورتش احتمالن مربعی یا چمیدونم گرد باشه با پوست سرخ. صورتش باید استخونی هم باشه.


Anarchy
قد کوتاه، هیکل متوسط بدون چربی اضافه، سفیدرو، پیرهن آستین بلند که آستینش رو تاه زده، بدون عینک، صورت صاف و تراشیده یا ته ریش یه روزه، ناخن های دستی با برقشون حکایت از سلامتی میده.


Russell
راسل فرقش با آنارشی اینه که عینک میزنه (احتمالن دودی :) ) ، از اول پیرهن آستین کوتاه میپوشه و ته ریشش سه روزست و ناخن هاشم برق نمیزنه.


Mehrbod
قبلن خیلی از نظرم شبیه اون آواتار کریه المنظرش بود. الان بیشتر شبیه اون آواتار قبلی که داشت اوور کت رو در تنش تنظیم میکرد میاد.


sonixax
سفید و تپل، صورت ته ریش دار و صمیمی، قد متوسط و احتمالن کلی سیم و کابل و شارژر و هندزفری بهش آویزان :)


یه نفر
لاغر و قدبلند و سبزه، موهای بلند تا کمر، ناخن های بلند و لاک زده، چهره غیرسکسی، سینه های کوچک :)


Philo
قد کوتاه و هیکلی پر رو به چاق، موهای سر نیمه پریشان و نیمه مرتب، وضعیت لباس آراسته، ته ریش یک روزه، چهره قابل اعتماد.


Nevermore
قد بلند و بدن نیمه پر، دستان و انگشتان کشیده، موهای یک مقدار بلند، چشمان گرد، تیپ آراسته و جین


مزدك بامداد
لاغز و تکیده، موها و سبیل های جو گندمی، سبیل نصفه به سبک شازده اسدالله میرزا، موها رو به عقب که در وسط یک مقدار خالی تر هست، لبخند همیشگی روی لب، پوست سرخ و سفید، خوش پوش و ساده پوش، بوی عطر و ادکلن فرانسوی.


viviyan
از ایشون زیاد ایده ای ندارم ولی به نظرم قدکوتاه و سینه برجسته و ناخن های بلند دارند :) و لاغرند


Fiona
با پوزش از فیونای گرامی از ایشون که اصلن دیگه ایده ای ندارم. زیاد وجودشون رو درک نکردم. قول میدم به محض دریافت نخستین پالس ها ایده ام از ایشون رو مکتوب کنم :)

kourosh_bikhoda
02-13-2014, 08:57 PM
تیپ و قیافه‌ی این کاربران چه شکلی است؟
بعضی ها میس شدندها :)

Dariush
02-23-2014, 12:26 AM
با تشکر از کوروش عزیز و دیگر دوستان، این جستار تا دور بعدی که بخواهیم صندلی‌های داغ را بازگشایی کنیم، بسته می‌شود.