PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را دیدن نمیکنید برای دیدن کامل نوشته‌یِ و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : موسیقی ایرانی



Dariush
01-13-2014, 12:51 AM
مدتها بود قصد داشتم چنین جستاری برپا کنم. دیدم دوستان همه جا از آهنگهای غربی تعریف می‌کنند، گفتم حیف است، آهنگهای ایرانی بسیار زیبایی داریم، کمی هم از علایق خود در این مورد بگوییم.
از چه آهنگ‌ها، بند‌ها و خواننده‌های ایرانی خوشتان می‌آید دوستان؟
من از محسن نامجو بابت ابتکارهای ناب‌اش و تسلط فوق‌العاده‌اش به انواع موسیقی بسیار خوشم می‌آید.
از بند The Ways هم خوشم می‌آید.
شهریار قنبری هم دوست‌داشتنی‌ست، از آهنگهای منفردزاده و فروغی هم لذت می‌برم. آهنگ‌های داریوش هم اغلب خوب هستند.
اما من بیش از هر چیز از موسیقی سنتی و سنتی پیشرو لذت می‌برم که آنهم به سبب محشور بودنم با آن از خردسالی بوده. بی‌نهایت از مشکاتیان خوشم می‌آید، دریغا که در جوانی درگذشت. از بنان هم خوشم می‌آید. تاج اصفهانی، ظلی، روح‌الله خالقی، بیگجه‌خانی، شهنازی، ظریف، حسین علیزاده، پایور، کامکارها، شجریان، لطفی، نی‌داوود، قمرالموک، طاهرزاده، تصانیف ساخته‌ی عارف قزوینی، آهنگ‌های درویش‌خان و حبیب سماعی و صبا، و بسیاری دیگر خوشم می‌آید. به گمانم بیشتر اینها را کسی از دوستان در اینجا نمی‌شناسد، ولی خوب است به همین بهانه هم که شده قدری در مورد موسیقی‌دانهای ایرانی بیشتر آگاهی گسترانده شود.
بعدتر موسیقی‌های مورد علاقه را به اشتراک خواهم گذاشت. دست برسانید دوستان:e318:

Russell
01-13-2014, 01:19 AM
من هم اتفاقا با تعریف‌هایی که کرده بودی داریوش جان منتظر چنین تاپیکی بودم، من حقیقتش همواره به چشم احترام به موسیقی سنتی ایران نگاه کرده‌ام (برایم مشخص بوده هنر اصیل و نابی ست برای خود) ولی از دور چرا که از آن سر در نمیآوردم و نحوه‌یِ ارتباط برقرار کردن درست با آن را نمیدانم. علتش هم بگمانم این است که از کودکی چندان با آن ارتباط نداشته‌ام. شناخت من در از آن حد همان محسن نامجو و شجریان است برایم جالب است بدانم در این وادی چه خبر است.

Nevermore
01-13-2014, 08:06 AM
من از میان ایرانی ها بیش از همه از نامجو خوشم می آید و از آهنگ ها ی او هم بسیار خاطره دارم،پس از او علیرضا قربانی هم صدای خوبی دارد.میان قدیمی ها هم بی شک هایده و صدای دوست داشتنی اش.

Philo
01-18-2014, 03:52 PM
من هم به موسیقی اصیل ایرانی بسیار علاقه مندم، و در هنگام تنهایی آن را به سایرین ترجیح می دهم.
بسیار علاقه مند به شجریان هستم، آلبوم سروچمان از خود بیخودم می کند و "هر دمی چون نی" آن مرا به ورای زمان و مکان می برد.

azadah
01-18-2014, 07:06 PM
درود

این حالت غم و تاثر كه در گوشه هائی ازموسیقی اصیل ایرانی می شنویم . ریشه در وقایع تاریخ دارد . واژه های امان امان . محبوب من . ای دوست . امید من عزیز من .جانم . آه . وای . دلم وای و ناله های جانسوز كه در نوای خواننده تكرار می شود . نشانه ای از صدمات روحی روانی است كه براثر تهاجم بیگانگان بر ملت ما رفته . گویا احساس درد فراق و غم از دست رفتن یاران و عزیزانی است كه درمقابل بیگانگان ایستادند . جان فدا كردند و یا به اسارت بردگی رفتند .

واقعیت این است كه فرهنگ دینی موسیقی ملی را به كام اندوه كشانده . امروز روح و روان افسرده . دلها شكسته . پنجره امید بسته . ابزار شادی در محاق تحریم و امكانات تفریحی ناچیز است . برگزاری مراسم چهارشنبه سوری و آوردن نام سیزده بدر قدغن شده . نامی از عمو نوروز و حاجی فیروز در رسانه های ملی بر زبان نمی آید .

در این شرایط هویت ملی ما در خطر زوال و باورهای عقیدتی ما درمحكمه تجدید نظر است . ما در دورانی زندگی می کنیم که ابزارهای شادی در محبس احکام شرع گرفتار آمده مجال خودنمائی ندارند . مرز موسیقی حرام در آسانه غنا و در همان نقطه ای است كه وجد و سرور حاصل می آورد . موسیقی ما چنان در تنگنا قرار گرفته . كه خوانندگان از كشورخود آواره شدند . و كنسرت موسیقی ایرانی در كشور بیگانه برگزار می شود . هنر رقص عملی شیطانی به حساب می آید . حاكمان قدرهنر نمی شناسند و هنرمند را گرامی نمی دارند .

در حالیكه همه ادیان موسیقی را مجاز دانسته . با ابزار و انگیزه آن مشكلی ندارند . تنها علمای اسلام به خصوص روحانیت تشیع با این واقعیت كنار نمی آیند و روی خوش نشان نمی دهند . بماند كه نوازنده و رقصنده را با الفاظ زننده و عناوین مطرب و رقاصه تحقیر می كنند . هنر موسیقی را مكروه .آواز زن را حرام . و ابزار موسیقی را آلات لهو و لعب می نامند . در غیاب امكانات تفریحی و ابزارهای شادی . امروز نوعی دلمردگی خمودگی و خموشی برجامعه ما حاكم شده .

بعضی به هدف فرار از غم ها به مواد مخدر روی می آورند . تا نشعه و کیفور شوند . و به عالم هپروت پرواز کنند . این است كه اعتیاد بلای خانمانسوز شده و به گونه ای فراگیر گریبان جامعه ما را گرفته است . درشرایطی چنین وهم آور كه همه باورهای دین و دولت در جهت گریاندن و ترساندن است . هر روز از زبان گوینده رادیو تلویزیون و دوست و آشنا تكرار می شود . كه ولادت فلان شخصیت را شاد باش می گوئیم . یا اینكه لحظات خوشی را پیش رو داشته باشید . شب بر شما خوش باد . اما چگونه ؟ چگونه می توان شاد بود . و خوش بود ؟ آیا با هیچ هم می توان شاد بود ؟

Philo
01-18-2014, 07:59 PM
درود

این حالت غم و تاثر كه در گوشه هائی ازموسیقی اصیل ایرانی می شنویم . ریشه در وقایع تاریخ دارد . واژه های امان امان . محبوب من . ای دوست . امید من عزیز من .جانم . آه . وای . دلم وای و ناله های جانسوز كه در نوای خواننده تكرار می شود . نشانه ای از صدمات روحی روانی است كه براثر تهاجم بیگانگان بر ملت ما رفته . گویا احساس درد فراق و غم از دست رفتن یاران و عزیزانی است كه درمقابل بیگانگان ایستادند . جان فدا كردند و یا به اسارت بردگی رفتند .

واقعیت این است كه فرهنگ دینی موسیقی ملی را به كام اندوه كشانده . امروز روح و روان افسرده . دلها شكسته . پنجره امید بسته . ابزار شادی در محاق تحریم و امكانات تفریحی ناچیز است . برگزاری مراسم چهارشنبه سوری و آوردن نام سیزده بدر قدغن شده . نامی از عمو نوروز و حاجی فیروز در رسانه های ملی بر زبان نمی آید .

در این شرایط هویت ملی ما در خطر زوال و باورهای عقیدتی ما درمحكمه تجدید نظر است . ما در دورانی زندگی می کنیم که ابزارهای شادی در محبس احکام شرع گرفتار آمده مجال خودنمائی ندارند . مرز موسیقی حرام در آسانه غنا و در همان نقطه ای است كه وجد و سرور حاصل می آورد . موسیقی ما چنان در تنگنا قرار گرفته . كه خوانندگان از كشورخود آواره شدند . و كنسرت موسیقی ایرانی در كشور بیگانه برگزار می شود . هنر رقص عملی شیطانی به حساب می آید . حاكمان قدرهنر نمی شناسند و هنرمند را گرامی نمی دارند .

در حالیكه همه ادیان موسیقی را مجاز دانسته . با ابزار و انگیزه آن مشكلی ندارند . تنها علمای اسلام به خصوص روحانیت تشیع با این واقعیت كنار نمی آیند و روی خوش نشان نمی دهند . بماند كه نوازنده و رقصنده را با الفاظ زننده و عناوین مطرب و رقاصه تحقیر می كنند . هنر موسیقی را مكروه .آواز زن را حرام . و ابزار موسیقی را آلات لهو و لعب می نامند . در غیاب امكانات تفریحی و ابزارهای شادی . امروز نوعی دلمردگی خمودگی و خموشی برجامعه ما حاكم شده .

بعضی به هدف فرار از غم ها به مواد مخدر روی می آورند . تا نشعه و کیفور شوند . و به عالم هپروت پرواز کنند . این است كه اعتیاد بلای خانمانسوز شده و به گونه ای فراگیر گریبان جامعه ما را گرفته است . درشرایطی چنین وهم آور كه همه باورهای دین و دولت در جهت گریاندن و ترساندن است . هر روز از زبان گوینده رادیو تلویزیون و دوست و آشنا تكرار می شود . كه ولادت فلان شخصیت را شاد باش می گوئیم . یا اینكه لحظات خوشی را پیش رو داشته باشید . شب بر شما خوش باد . اما چگونه ؟ چگونه می توان شاد بود . و خوش بود ؟ آیا با هیچ هم می توان شاد بود ؟

ببینید اگر صحبت کردن از چیزی به نام فرهنگ و هویت ایرانی اصلا معنایی داشته باشد، باید در نظر داشته باشیم که تشیع اسلامِ ایرانی شده هست، و این گرایش به غم و اندوه همه برخاسته از شیعه هست. حالا سوال اینجاست که این فرهنگ و هویت ایرانی چرا به جای شادسازیِ اسلام، بیشتر آن را غمگین و اندوهبار کرده؟

Dariush
01-18-2014, 11:10 PM
درود

این حالت غم و تاثر كه در گوشه هائی ازموسیقی اصیل ایرانی می شنویم . ریشه در وقایع تاریخ دارد . واژه های امان امان . محبوب من . ای دوست . امید من عزیز من .جانم . آه . وای . دلم وای و ناله های جانسوز كه در نوای خواننده تكرار می شود . نشانه ای از صدمات روحی روانی است كه براثر تهاجم بیگانگان بر ملت ما رفته . گویا احساس درد فراق و غم از دست رفتن یاران و عزیزانی است كه درمقابل بیگانگان ایستادند . جان فدا كردند و یا به اسارت بردگی رفتند .

واقعیت این است كه فرهنگ دینی موسیقی ملی را به كام اندوه كشانده . امروز روح و روان افسرده . دلها شكسته . پنجره امید بسته . ابزار شادی در محاق تحریم و امكانات تفریحی ناچیز است . برگزاری مراسم چهارشنبه سوری و آوردن نام سیزده بدر قدغن شده . نامی از عمو نوروز و حاجی فیروز در رسانه های ملی بر زبان نمی آید .

در این شرایط هویت ملی ما در خطر زوال و باورهای عقیدتی ما درمحكمه تجدید نظر است . ما در دورانی زندگی می کنیم که ابزارهای شادی در محبس احکام شرع گرفتار آمده مجال خودنمائی ندارند . مرز موسیقی حرام در آسانه غنا و در همان نقطه ای است كه وجد و سرور حاصل می آورد . موسیقی ما چنان در تنگنا قرار گرفته . كه خوانندگان از كشورخود آواره شدند . و كنسرت موسیقی ایرانی در كشور بیگانه برگزار می شود . هنر رقص عملی شیطانی به حساب می آید . حاكمان قدرهنر نمی شناسند و هنرمند را گرامی نمی دارند .

در حالیكه همه ادیان موسیقی را مجاز دانسته . با ابزار و انگیزه آن مشكلی ندارند . تنها علمای اسلام به خصوص روحانیت تشیع با این واقعیت كنار نمی آیند و روی خوش نشان نمی دهند . بماند كه نوازنده و رقصنده را با الفاظ زننده و عناوین مطرب و رقاصه تحقیر می كنند . هنر موسیقی را مكروه .آواز زن را حرام . و ابزار موسیقی را آلات لهو و لعب می نامند . در غیاب امكانات تفریحی و ابزارهای شادی . امروز نوعی دلمردگی خمودگی و خموشی برجامعه ما حاكم شده .

بعضی به هدف فرار از غم ها به مواد مخدر روی می آورند . تا نشعه و کیفور شوند . و به عالم هپروت پرواز کنند . این است كه اعتیاد بلای خانمانسوز شده و به گونه ای فراگیر گریبان جامعه ما را گرفته است . درشرایطی چنین وهم آور كه همه باورهای دین و دولت در جهت گریاندن و ترساندن است . هر روز از زبان گوینده رادیو تلویزیون و دوست و آشنا تكرار می شود . كه ولادت فلان شخصیت را شاد باش می گوئیم . یا اینكه لحظات خوشی را پیش رو داشته باشید . شب بر شما خوش باد . اما چگونه ؟ چگونه می توان شاد بود . و خوش بود ؟ آیا با هیچ هم می توان شاد بود ؟


ایرانیان آنقدر با موسیقی و بزم و شادمانی در پیوند بودند که نزدیک‌ترین کسان به خسروان خنیاگرانی چون باربد بودند، چنانکه نقل است روزی شبدیز، اسبی که خسروپرویز آن را بسیار دوست می‌داشت مرد و کسی از درباریان شهامت دادنِ این خبر به خسروپرویز را نداشت و دست به دامانِ باربد شدند، او نیز چنان آهنگی برای خسرو بساخت و بنواخت که او خود را برای خبری غم‌آور آماده کرد[نام این آهنگ را سوگِ شبدیز نقل کرده‌اند]. هتا اگر این داستان دروغی بیش نباشد، نفس وجودِ چنین داستانی در دهانها خود نشان از نزدیکی موسیقی‌دانان با پادشاهان ایرانی دارد. باربد، موسیقی‌دان افسانه‌ای دربار ساسانی برای هر روز سال آهنگی ویژه ساخته بود و علاوه بر این برای جشن‌هایی چون آبریزگان و سده نیز آهنگ‌هایی خاص داشت. خسرو بی‌موسیقی‌دانان خویش از دربار بیرون نمی‌رفت. از دیگر موسیقی‌دانان دربار ساسانی می‌توان به نکیسا، بامشاد و رامتین اشاره کرد.

هنوز آثاری از موسیقی آن دوران در موسیقی ایرانی و ردیفِ دستگاهی یافت می‌شوند. مثلا ما آهنگی داریم در ماهور به نام خسروانی که در مایه‌های دیگر چون افشاری و بیات زند نیز نواخته می‌شود :
گوشه خسروانی (http://www.aftabir.com/songs/song/2680/%D8%A2%D9%87%D9%86%DA%AF-%DA%AF%D9%88%D8%B4%D9%87-%D8%AE%D8%B3%D8%B1%D9%88%D8%A7%D9%86%DB%8C)
همچنین گوشه‌هایی چون جامه‌دران، تخت طاقدیس و خسرو و شیرین از آثار همان زمان است.
نگاهی ژرف به موسیقی ایرانی نشان می‌دهد که در ذات این موسیقی هرگز غم نیست و همانطور که در آهنگ بالا می‌شنوید اثری از غم دیده نمی‌شود و بساکه بیشتر شادمانه است. آنچه به موسیقی ایرانی جامه‌ی حزن‌آلود بخشیده در یک بررسی تاریخی عیان می‌شود.

موسیقی ایرانی پس از فتح ایران توسط اعراب به کلی به خاموشی گرائید و جایی نوایی از آن شنیده نمی‌شد چرا که اعراب جز به صدای قرآن و فریاد اذان و آهنگ شتر به چیزی خو نداشته و هرچه موسیق بود غیر از این حرام می‌دانستند؛ چون الله بخوبی می‌دانست که موسیقی رقیبی پرزور برای اوست و تا وقتی موسیقی باشد و مجالس بزم و شادی، کسی هرگز دل به نوای گوشخراش و بیابانی قرآن نخواهد داد. اینطور بود که هرجا موسیقی‌دانی بافتند خفه‌اش کرده و سازش را بشکستند و موسیقی به پستوها رفت و خبری از مجالس موسیقی نبود.

اما دست روزگار اندک اندک برگ را برگرداند و خلفایی چون هارون‌الرشید و مامون بر سر کار آمدند. آوازه‌ی شب‌های بزم و موسیقی اینان شهره یافت و کسانی چون اسحاق و ابراهیم موصلی سربرآوردند که از نزدیکان هارون بودند. این نقطه‌ی عطفی برای موسیقی ایرانی بود چنانکه گویی نوای موسیقی ایرانی همچون ققنوس سر از خاکستر خویش برآورده. در این زمان اگرچه سازهای ایرانی چون چنگ دوباره احیا شدند، اما همچنان اشعار عربی با آهنگ‌ها خوانده می‌شد.

اولین کسی که به طور علمی و جامع در ایران به موسیقی پرداخت، پس از خرده‌کارهای رازی و چند تنِ دیگر، کرد ، فارابی، معلم ثانی بود. او در قرن سوم و چهارم می‌زیست و چند کتاب به عربی در مورد موسیقی نوشت که مهمترینِ آنها الموسیقی الکبیر است. او در این کتاب برای نخستین بار به تشریح و اندازه‌گیریِ دقیق پرده‌ها و فواصل موسیقی پرداخت. این کتاب تا قرن‌ها معروف‌ترین کتاب در زمینه‌ی موسیقی بود. شوربختانه هنوز ترجمه‌ی فارسی جامعی از آن در دست نیست. اختراع ساز قانون را نیز به فارابی نسبت می‌دهند.

بعدها که باز ایران در تعصب دینی غرقه گشت و مردم برای فرار از خشکی دین به صوفی‌گری و درویش‌مسلکی رو آوردند، موسیقی نیز باز به پستوها رفت و در مجالس صوفیان و دراویش میشد ردی بی‌رمق از آن گرفت. اینچنین شد که پس از امثال پورسینا تا سالهای قرن هفتم هجری خبری از کسی که به طور علمی به موسیقی بپردازد پیدا نمی‌شد. پس از این‌ سالهای خاموشی، یکبار دیگر نابغه‌ای به نام صفی‌الدین ارموی، آتش از خاکستر موسیقی ایرانی برافرخت. او از نزدیکانِ آخرین خلیفه‌ی عباسی بود و چون آن خلیفه به دست هلاکو کشته شد، به دربار مغول‌ها رفت و از نزدیکان جوینی شد. او نیز چند کتاب از خود برجا گذاشته، که مشهورترین‌شان، الادوار فی‌الموسیقی است. این کتابی‌ست بس عمیق و درخشان در عصر خویش، چنانکه موسیقی‌دانان بزرگی چون مراغه‌ای بعدها برایش تفسرنامه‌ها نوشتند و در کلاس‌های درس خویش آن را تدریس می‌کردند. خوشبختانه این اثر معظم به فارسی و ترکی برگردانده شده و در دسترس است. پس از او عبدالقادر مراغه‌ای است که این فهرست را تکمیل می‌کند. او نیز جایگاهی شامخ در اعتلای موسیقی ایرانی داشته و با تالیف کتاب مقاصد‌الالحان و نظریه‌پردازی‌های که در باب موسیقی و گام‌ها و اوزان‌اش داشته، منتی گران بر موسیقی ایرانی داشته.

پس از به قدرت رسیدنِ صفویان و دور گرفتنِ دوباره‌ی امثالِ مجلسی، بار دیگر موسیقی‌دانان تکفیر شدند و باز موسیقی به پستوها رانده شد. موسیقی‌دانها را تکفیر کردند و آلت موسیقی را آلتِ شیطان نامیدند. موسیقی‌دانان را کسی می‌دانستند که شیطان هر شب هزار بار با آنها از دُبر جماع می‌کند. این روند تا عصر قاجار ادامه داشت. عصر قاجار عصر تعصب کمتر اما حماقت و جهلِ بیشتر بود. شاهان قجری اگرچه در دربار خویش نوازنده و مطرب داشتند، اما از اشاعه‌ی موسیقی در عامه‌ی مردم ممانعت می‌کردند. همچنان سازها شکسته می‌شد و موسیقی‌دانان مسخره ‌می‌شدند. این بود که موسیقی‌دانها را همه جا با جامه‌هایی مندرس و شکم‌هایی به استخوان‌چسبیده می‌دیدند.

اینبار اما ایرانیان راهی دیگر را پیش گرفتند. آنها از تجربه‌ی خویش استفاده کرده و همانطور که اسلام خشک و خشن را به رنگ و لعاب ایرانی آمیخته و چیزی کاملا بدیع به نام تشیع ساخته بودند، اینبار نیز ابتکاری مشابه به خرج دادند. موسیقی‌دانها اینبار ساز خویش را به نوای تعزیه و مرثیه آمیختند تا از این راه بتوانند از دست کله‌خرهای مذهبی در امان باشند و موسیقی ایرانی را حفظ کنند. به همین خاطر است که می بینید اغلبِ خوانندگانِ عصر قاجاریه، پیش از آنکه خواننده موسیقی ایرانی باشند، یا موذن بوده‌اند یا قاری قرآن و یا تعزیه‌خوان. در واقع تعزیه‌خوانی و آداب دینی وسیله‌ای شد برای حفظ موسیقی ایرانی. اما به هر رو آثاری از آن دوره در موسیقی ایرانی برجای ماند.

موسیقی ایرانی در این عصر شکلی نوین یافت و برای اولین بار یک سیستم موسیقیایی مدون به نام ردیف دستگاهی ساخته شد. آنچه امروز از موسیقی دستگاهی ایران می شناسیم حاصل تلاشهای کسانی چون میرزا آقاخان فراهانی، میرزا عبدالله و میزرا آقاحسین قلی است.

تا همین جا را فعلا داشته باشید تا بعدتر....

Dariush
01-19-2014, 05:46 PM
از آهنگ‌‌های زیبای شهریار قنبری:

http://www.youtube.com/watch?v=ROzMCsh6rjo

undead_knight
01-22-2014, 12:27 PM
تجربه شخصی من از موسیقی سنتی ایرانی بیشتر این درک رو به من داده که این نوع موسیقی(و نه موسیقی محلی) کند و معمولا دارای هیجانات ملایم هست و فکر میکنم سبک زندگی مدرن ادم رو بیشتر به سمت موسیقی های تند و نسبتا هیجان انگیز تر هل میده و اینکه به جز موارد معدودی این موسیقی از نوآوری دور بوده، در صورتی که موسیقی غربی فراخور زمانه پیشرفت کرده و سبک های مختلف معمولا از دل سبک های قدیمی تر یا با ترکیب چند سبک و کمی نوآوری بوجود اومدند و سلیقه موسیقیایی زمانه خودشون رو ارضا کردند.

به همین خاطر من شخصا نمیتونم همونجوری که مداوم به سبک های موسیقی غربی گوش میدم به به موسیقی ایرانی هم گوش بدم و حتی اگر از آهنگی خوشم بیاد معمولا این سبک زود خستم میکنه.

تابه حال بیشتر بعضی اهنگ های علیرضا قربانی، شهرام ناظری، شجریان، سالار عقیلی رو گوش کردم(روی هم شاید به 50 تا نرسه!)،البته از بعضی دیگه از خوانندگان سنتی هم گه گاه چیزهایی گوش کردم ولی در یکی دو اهنگ مثلا نامجو یا بنان.

Philo
02-02-2014, 01:22 PM
قاصدک هان چه خبر آوردی ...
تصنیف قاصدک ساخته استاد پرویزمشکتیان آواز استاد شجریان www.iranvocals.blogfa.com (http://www.aparat.com/v/YBdJr)

azadah
04-08-2014, 05:39 PM
موسیقی- ابزار شادی و تلقین عاطفه است بر طبع خشك وخشن آدمی و باران لطافت است بر رویش مهر وشفقت . و مرحم شادمانی است براندوه تلخ روزگاران . وقتی به موسیقی مورد علاقه مان گوش می دهیم . لذت می بریم . حالت مطبوعی به ما دست می دهد و اعصابمان آرام می گیرد . یك ترنم مناسب و دلنشین و به موقع قادر است فرد را از فرسایش اعصاب و خستگی درگیری های روزانه رها كرده . حال و هوای خوبی به او بدهد .
انسان می تواند درپناه موسیقی زمان را به خوشی بگذراند و كمتر خسته شود . همه ما گاهی از نظر عصبی بهم می ریزیم . در این حال آهنگی مناسب از موسیقی می تواند اعصاب ما را آرام كند و ملال غم از دل بزداید . مشهور است كه امیر اسماعیل سامانی چنان تحت تاثیر آهنگ بوی جوی مولیان رودكی قرار گرفت . كه تاب و توان از دست داد و آهنگ بازگشت به بخارا ساز كرد .
اصولا بین احساس آدمی و الحان موسیقی رابطه ای معنوی و نامرئی وجود دارد كه انسان می تواند در هر وضعیت روانی . آهنگی مناسب و نوائی سازگار انتخاب كند . و نیزموسیقی توانائی خوبی برای بیان احساس دارد . بهمین دلیل در هر زمان به نوع متفاوتی از ریتم و نوای موسیقی نیاز داریم كه با حال و هوای روحی ما سازگار باشد .
این كه انسان راغب به شنیدن اشعار وزین و صوتهای هارمونی می باشد . خود دلیلی است بر نیاز فطری انسان به شنیدن نوای موسیقی . براساس تحقیقاتی كه برای كشف فواید موسیقی انجام گرفته . ثابت شده كه موسیقی بر انسان تاثیر مفید و مثبت و سازنده دارد . از تسكین روح و روان گرفته تا شادابی و سلامت . از تقویت یادگیری تا برطرف كردن دردهای جسمی . از فراموشی غمهای زندگی تا كیفیت رشد جنین در شكم مادر .
حتی تاثیر مثبت موسیقی بر حیوانات نیز به اثبات رسیده . كه ریتم های خاصی از موسیقی می تواند تحمل خستگی را بر تن شتران آسان كند . و میزان شیردهی گاو را افزایش دهد . و مار سمی را به وجد آورد .

Dariush
04-08-2014, 05:48 PM
درود به شما و سپاس از شما بابت بالا آوردنِ این جستار مطلب‌تان.
فقط یک نکته‌ای را بگویم، از موسیقی تاثیراتِ شگرفی مشاهده شده و هنوز منشا راستین این تاثیرات به فرزامی به تحقیق درنیامده و هیچ بعید نیست شما اثری از موسیقی ببینید که برایتان قابلِ باور نباشد اما مارها کر هستند و دلیلِ اینکه شما آنها را در نمایش رقصان می بینید نه به خاطر موسیقی که به سببِ حرکاتِ مارگیر یا مرتاضِ مربوطه است.

azadah
04-10-2014, 08:54 PM
یوهان ولفگانگ گوته شاعر آلمانی می گوید . هركسی باید روزانه . موسیقی بشنود . یك شعر خوب بخواند و در صورت امكان چند كلمه حرف منطقی بزند .

لودویگ بتهون می گوید . موسیقی از فكر تراوش می كند . و به قلب می نشیند .

وینسنت ون گوگ . می گوید . با نقاشی می خواهم چیزی آرام بخش مانند موسیقی خلق كنم .

رلیبوز می گوید . موسیقی شاعرانه ترین . نیرومند ترین و زنده ترین هنرهاست .

لئو تولستوی . می گوید موسیقی تند نویسی احساسات است .

دیریست بشر به قدرت شگرف موسیقی پی برده . و از این پدیده در جهت ارتقای جسم و جان بهره گرفته . امروزه موسیقی در زمینه روان درمانی و اجتماعی كردن انسان كاربرد دارد . بیماران روانی كه از حیث روابط اجتماعی و مردمداری . افراد ناتوانی هستند به وسیله آوازهای جمعی از انزوا بیرون می آیند و دست كم بطور موقت اجتماعی می شوند .

موسیقی درمانی شیوه ای است برای پدید آوردن احساس آسودگی خیال و آرامش اعصاب و انگیختن نشاط در بیمار . امروزه از صوتهای هارمونی و ریتمهائی ملایم برای شل كردن عضلات بهره می گیرند . و بیمار را از درد جراحی و رنج درمان تا حدودی غافل می سازند .

ایرانی همواره شور شادی را دوست داشته . عاشق و شیفته موسیقی بوده . جشن و پایكوبی با روح و روان ما مانوس و در خون ما جاری است . هنر موسیقی در ایران مسبوق به سابقه ای دیرینه است كه به دوره پهلوانی بر می گردد . و ریشه درعمق تاریخ باستان دارد .

بانو گشسب
04-11-2014, 03:22 PM
چارلز داروین : موسیقی نیروی حیات بخشی است که به گونه ای اسرار آمیز، خاطره های فراموش شده دورترین روزهای زندگی را در قلبها بیدار می کند.

برای من که بیشتر اوقات همین طور هست. یعنی فکر می کنم برای ما آدمها بیشتر از اینکه شندیدن موسیقی و نوا به ذات و تنهایی ما رو دچار خوشی کنه؛ بیشتر از اون بردن ما به عالم خیال و خاطرات هست که روح ما رو نوازش میکنه.

Crusader
04-12-2014, 09:23 AM
دوستان گرامی کسی اهل موسیقی سنتی می‌باشد؟ چه آثاری را در این زمینه پیشنهاد می‌دهید؟

azadah
04-12-2014, 10:49 AM
موسیقی از دوران كهن با نامهای رامشگری و خنیاگری در میان مردم معروف بوده و در همه جشنها می نواختند . تنها در دوران فریدون بخاطر كشته شدن ایرج تامدتی پروای زخمه چنگ نبوده . و در دوره منوچهر است كه نخستین بار در جشن پیوند زال و رودابه سخن از ساز و آواز به میان می آید .

بفرمود تا زنگ و هندی درای /زدند و گشادند پرده سرای
بزد نای روئین و بربست كوس /بیاراست لشگر چو چشم خروس
ابا ژنده پیلان و رامشگران /زمین شد بهشت از كران تا كران
زپس گونه گون . پرنیانی درفش /چه سرخ و چه سبز و چه زرد و بنفش
چه آواز نای و چه آواز چنگ /خروشیدن بوق آوای زنگ
تو گفتی مگر روز انجامش است /یكی رستخیز است . یا رامش است
همه شهر از آوای هندی درای /زنالیدن بربط و چنگ و نای
تو گفتی در و بام رامشگر است /زمانه به آرایش دیگر است
همه پشت پیلان پر از كوس و نای /در و دشت پر بانك نغمه سرای(شاهنامه)

در این جشن نام چندین ساز آمده كه بعضی مثل بوق . هندی درای . كوس . زنگ . نای روئین . ویژه جنگ است و بربط و نای ویژه رامشگران و خنیا گران نغمه سرا بوده . شاهنامه در جشن تولد رستم می فرماید .

همی خورد هركس به آوای رود /همی گفت هركس به شادی سرود
بزد مهره در جام . برپشت پیل /وز او برشد آواز . تا چند میل (شاهنامه)

جام نوعی آلت موسیقی بوده كه برآن مهره می زدند و پیداست كه صدای آن تا مسافت دور می رفته . بعد از آن دوباره در نخستین دیدار رستم و كیقباد سخن از سرود و خنیاگری به میان می آید .
برآمد خروش از دل زیر و بم /فراوان شده شادی . اندوه كم
نشستند خوبان بربط نواز /یكی عود سوز و یكی عود ساز
سراینده ای این سخن ساز كرد / دف و چنگ و نی راهم آواز كرد
كه امروز روزی است با فر و داد/كه رستم نشسته است با كیقباد
به شادی زمانی برآریم كام /زجمشید گوئیم و نوشیم جام

بده ساقی نوش لب جام می /بنوشم بیاد شه نیك پی

بیت آخر مبدا تمام ساقینامه هائی است كه با نام صوفی نامه نیز در دستگاههای ماهور و بیات اصفهان خوانده می شود .

izabel
04-13-2014, 08:34 PM
پست اول نشان از این بود که جستار در باب موسیقی سنتی گشوده شده ولی پست های دیگه کاملا متفاوت بود!
به هر جهت!
خود من از علاقه مندان موسیقی سنتی ایرانی هستم و به شدت ازش دفاع میکنم
یکی از تکنیکی ترین موسیقی های دنیاس اگر مشکلات اجازه میدادند و راه بر پیشرفت ایران هموار بود قطعا موسیقی ایران یگانه می ماند هر چند که الان هم از خیلی از لحاظ بر تمام سبک های موسیقی جهان برتر هستش برای مثال تکنیکی بودن اون و حتی برتری و تنوع گوشه و دستگاه ها یا تاثیر گرفتن سازهای نوین سنتی از نواهای طبیعت
و شاید همین دیدگاه و اطلاعات هر چند اندکم در این مورد من رو دچار وسواس در انتخاب موسیقی کرده!
چرا که هر موسیقی رو نمی پسندم و پیچیدگی موسیقی برای من به شدت لذتببخش هستش به همین خاطر از خوانندگان لس آنجلسی هم کسانی رو میپسندم که کاملا تکنیکی هستن و دستی در موسیقی سنتی ایرانی داشتن مانند بانو هایده یا قمیشی که بسیار زیبا تکنیک های موسیقی راک و موسیقی سنتی رو تلفیق کردن یا معین و ...
برای اطلاعات بیشتر در این زمینه کتاب تاریخ موسیقی ایرانِ روح الله خالقی رو پیشنهاد میکنم

azarnoosh
04-14-2014, 03:24 PM
موسیقی سنتی یکی از دلکش ترین گونه های موسیقی است که تا کنون شنیده ام .
در کشور ما ایران این موسیقی شاخه های مختلف دارد و بسیاری از سلیقه ها را پوشش میدهد . معضلات این گونه از موسیقی ریشه در تاریخ دارد ، به ویژه تاخت و ستیزهای سی و چند ساله ی اخیر در غریب ماندن این گونه ی موسیقی در میان نسل جوان بی تاثیر نبوده .
بی گمان هر که با موسیقی سنتی آشنایی دارد میداند که آواز محمدرضا شجریان در این نوع از موسیقی بی مانند است ...تصنیف ها و آوازهای زیادی از ایشان هست که بسیار زیبا و گوش نواز هستند . تصنیفی که هیچ گاه برای خود من قدیمی نمی شود و همیشه آن را گوش می دهم و روحم را نوازش می دهد این است :

دانلود تصنیف شیدایی - شیرین مهربان (http://shirinmehraban.persianblog.ir/post/573)

آهنگساز : استاد پرویز مشکاتیان
آواز : محود رضا شجریان
شعر : حافظ

« در همه دیر مغان نیست چو من شیدایی
خرقه جایی گرو باده و دفتر جایی

دل که ایینه ی صافی است غباری دارد
از خدا میطلبم صحبت روشن رایی

شرح این قصه مگر شمع بر آرد به زبان
ور پروانه ندارد به زبان پروایی »


فعلا این رو داشته باشید تا بعد ... :e00e:

azadah
04-14-2014, 06:08 PM
در قرن اخیر افرادی مثل میرزاحسینقلی و برادرش میرزا عبدالله و علی اكبرخان پیدا شدند كه به گونه ای خودجوش بدون كمك دولت وهیچ تكیه گاه مادی . و علی رغم همه فشارهای عقیدتی .
تنها به انگیزه عشق و علاقه شخصی خویش ردیف ها و نت های مسیقی سنتی فراموش شده را از دفترپیشینیان برگرفتند و باكشف قوائد و بازسازی وسایل . شیوه نواختن را به دیگران آموختند .

دوران پهلوی ها با همه استبداد و خفقان سیاسی كه وجود داشت . یك دوران طلائی بود برای رونق بازار موسیقی ایرانی . به یومن طبع لطیف و ذوق سلیم و احساسات رقیق هنرمندان شوروحالی پدید آمد و هنر خنیاگری و رامشگری چندی قوت گرفت و بارور شد .
سرود های محلی . ترانه های مردمی . اشعار عرفانی در قالب موسیقی اصیل ایرانی . می توانست . ندای عاطفی در دهد . عشق و دوستی ترویج كند . شور و حال بیآفریند . بذر محبت و صمیمیت بیافشاند . بر روح و روان انسانها اثر شادی بگذارد . و دلها را بهم نزدیك تر نماید .

با آمدن حكومت اسلامی در اندك زمانی ریشه موسیقی و موسیقی دان و آهنگ ساز و ترانه سرا چنان از بیخ و بن كنده شد كه دیگر نوای شادی از دلها برنخاست .

سرود های محلی . ترانه های مردمی . اشعار عرفانی در قالب موسیقی اصیل ایرانی . سرشار از محبت بود و می توانست . ندای عاطفی در دهد . عشق و دوستی ترویج كند . شور و حال بیآفریند . بذر محبت و صمیمیت بیافشاند . بر روح و روان انسانها اثر شادی بگذارد . و دلها را بهم نزدیك تر نماید . به اشعار این ترانه ایرج توجه كنید .
تاكی نیرنگ و دوروئی . تا كی خشم و كینه جوئی . مهربانی ها رفته دیگر از میان ما بازآ دور از خشم و غوغا در دنیای آرزوها .تا كه دلها را پر كنیم از مهربانی ها . یارب تو كاری كن ما را تو یاری كن دلهای ما را آشنا و آشنا تر كن . این دشمنی ها را بیرون كن از دلها بیگانگان را آشنا و آشنا تر كن .

در قرن اخیر خوانندگانی چون عارف قزوینی . ایرج . گلپایگانی . شجریان . و قمر المولك . دلكش . مرضیه . مهستی و بعض دیگر در جهت ترویج موسیقی ایرانی تاثیر گذار بوده اند .

Dariush
09-17-2015, 04:30 PM
نگرشی کوتاه به وجوه تمایز میان موسیقی ایرانی و غربی

آنچه مایه‌ی تفاوت میان موسیقی ایرانی و غربی‌ست اصلی‌ست
بنیادی که در واقع ماهیت متفاوت هنر غربی و ایرانی را نمایان
می‌سازد. هنر ایرانی سرشار از جنبه‌های رئالیستی و واقع‌گرایانه
از یک طرف است و از طرف دیگر عمیقا مبتنی بر فرد و درک و ذوقِ
اوست. هنرمند ایرانی گویی نشسته بر گوشه‌ای از جهان و در نقطه‌ای
فراتر از زمان، به هستی و عالم می‌نگرد. هنر او می‌کوشد جنبه‌های
متعالی از خلوت ِ هنرمند و راز و نیازش و نجواهای شبانه‌اش را به بیان
بکشاند. در شعر عطار چنین می‌خوانیم:


ای دل اگر عاشقی در پی دلدار باش
بر در دل روز و شب منتظر یار باش


دلبر تو جاودان بر در دل حاضر است
روزن دل بر گشا حاضر و هوشیار باش


نیست کس آگه که یار کی بنماید جمال
لیک تو باری به نقد ساخته کار باش


لشگر خواب آوردند بر دل وجانب شکست
شب همه شب همدم دیده بیدار باش


گر دل و جان تورا در بقا آرزوست
دم مزن و درخفا همدم عطار باش

موسیقی ایرانی عمیقا متکی‌ست به شعر چنانکه گاهی
گفته شده است، موسیقی ایرانی در واقع بیان شعر ایرانی‌ست
در قالب ساز و آهنگ.

شعر و موسیقی ایرانی هر دو در خلوت و حالات خاصی که به
شاعر یا نوازنده دست می‌دهد می‌ترواد. با توجه به این خصوصیات،
موسیقی ایرانی مبتنی شده است بر تکنوازی و بداهه‌نوازی.
هنرمندِ نوازنده‌ی ایرانی گاهی می‌نشیند ساعتها تکنوازی می‌کند
و بطرز عجیبی تمام ِ آن دلنشین است و شنونده‌‌ای که مخاطب
اثر است کمترین احساس خستگی نمی‌کند.

ویژگی منحصر بفرد دیگر موسیقی ایرانی، یگانگی نوازنده، موسیقی
و شنونده است! گویی همزمان با هم دست به کاوشی زده باشند
ماجراجویانه. آهنگسازی معنا ندارد، نوازنده در لحظه و بر روی صحنه
آهنگ می‌سازد و شنونده نیز آمده است چیزی را بشنود که انتظارش
را ندارد. نوازنده، مخاطب را با خود به همراه می‌کند به مسیری که
خودش نیز پیش‌تر در آن گام ننهاده است و تنها خاطراتی مه‌آلود و
غبارگرفته از آن در ذهن دارد. این خاطرات، درواقع همان ردیف
و دستگاه‌های موسیقی ایرانی‌ست که نوازنده سالها با آنها
تمرین کرده است.

تمام اینها عناصر جوهری موسیقی ایرانی که نه فقط، بلکه همه‌ی هنر ایرانی
محسوب می‌شوند. موسیقی‌دان ایرانی اگر بر سر حال باشد، چنان
مخاطبِ آشنا و محشور با موسیقی ایرانی را در نواها و ملودی‌های
خود غرق می‌سازد که به قول ِ معروف او را از کون و مکان خارج می‌سازد
و به آسمانها می‌برد؛ اما اگر بر سر حال نباشد، همچون کسی هرگز
دست به ساز نبرده است، گویی تنها با آن بازی میکند.

تمام ِ این خصوصیات، در نهایت منجر می‌شود به اینکه شما موسیقی‌ای
را می‌شنوید که در آن عیب و خطا و خارج‌ زدن هم به گوش می‌رسد اما
در عمل چیزی از ارزش هنری اثر کم نخواهد شد. بنابراین ایراد گرفتن
از سنتورنوازی که حین اجرا مضراب‌اش روی خرک می‌خورد یا روی
دو سیم همزمان اصابت می‌کند، یا تارنوازی که انگشت‌اش چند میلیمتر
آنطرف‌تر از جای درست می‌نشیند و درست روی نت نمی‌خورد، نابجاست.

این خصوصیات در موسیقی غربی نیست. در آنجا نظم و هارمونی است
که موسیقی را می‌سازد. موسیقی‌دان ِ حقیقی آهنگسازی است که
مدتها روی اثری زمان می‌گذارد و آن را برای ساز یا ارکستری خاص تنظیم
می‌کند و نوازنده در واقع همچون آموزنده‌ی نقاشی‌ایست که قلم
در دست دارد و استاد دست‌اش را گرفته و قلم‌اش را به سویی که
باید و درست است حرکت می‌دهد. نوازنده از خود اختیار بسیار مختصری دارد.


به همین دلایل این دو موسیقی ماهیتا با هم به کلی متفاوت هستند
و هر کدام زیبایی‌های خاص و گوشنواز خود را دارند.

من برای نمونه از هر کدام از موسیقی‌ها یک مورد اینجا قرار خواهم داد.

موسیقی ایرانی، سه‌تار محمدرضا لطفی در دستگاه نوا، گوشه‌های درآمد و کرشمه. (https://soundcloud.com/user-822563656/02-dastgahe-nava)

پیانو سولو، چاپین، Revolutionary در گام C minor.
(https://soundcloud.com/alexander_evdokimov/1-chopin-etude-in-c-minor-revolutionary-etude-op-10-no-12)
قطعه‌ی Adagio اثر Eleni Karaindrou ساخته شده برای فیلم Landscape in the mist (https://soundcloud.com/yasan-parto/eleni-karaindrou-adagio-from)

لازم به ذکر است که مطالب مطروحه، در مورد موسیقی‌های کلاسیک
معنادار است؛ در مورد همه‌ی انواع دیگر موسیقی مطرح نیستند.

شما نمودهایی از آنچه که گفته شد در رقص ایرانی و رقص غربی نیز مشاهده کنید.
رقص غربی شامل حرکاتی کاملا طراحی‌شده، مبتنی بر فیزیک رقصنده و همچون موسیقی
غربی کاملا منظم و مرتب است. در مقابل رقص ایرانی مبتنی‌ست بر عشوه‌ و ناز و حرکاتِ ظریف
و نه چندان منظم ِ رقصنده. این ویدئو را ببینید، رقصنده‌ی حرفه‌ای غربی، ایرانی می‌رقصد؛ همه‌ی
آنچه که گفته‌ام و نگفته‌ام را شما در این ویدئو به وضوح می‌بینید. می‌بینید که او چطور حرکات خاص
رقص ایرانی را با تم رقص غربی درمی‌آورد؛ به دست‌ها و بدن او که کشیده می‌شود و فیزیک‌اش
را شق و رق می‌سازد دقت کنید. او درون‌مایه‌ی رقص ایرانی را که همانا عشوه است را نمی‌تواند
نشان بدهد!


https://www.youtube.com/watch?v=-YhYLHyD_5s




مقایسه کنید با رقص واقعی ایرانی:



https://www.youtube.com/watch?v=64VR3jNdVZs


و


https://www.youtube.com/watch?v=TcqsN0FaYbw


:e415::e415: