Mehrbod
12-29-2013, 05:26 PM
در هر کجا که زندگی میکنید, برخی از باورها بریخت پیشانگاشت از سوی همگان پذیرفته شدهاند, در این
جُستار به این میپردازیم که چرا از دیدگاه ساختار همبودین, یک «باور» میتواند ارزشمندتر از یک رویکرد خردپذیر
و فرنودین باشد و چرا این, باورها در برابر رویکردهایِ خردگرایانه بسختی ایستادگی خواهند کرد.
بیانگارید که سودِ ساختار همبودین در این است که همهیِ مردم از هر گونه, نژاد و گروهی که هستند بتوانند با یکدیگر همزیستیِ آشتیآمیزی
داشته باشند. میدانیم که ردهبندیِ دیگران میتواند در بخشیدن آنها به دو دستهیِ "خودیها" و "بیگانهها" به کار رود و اگر شکاف
میان خودی و بیگانه از یک آستانهای فراتر رود, ما با ناآرامیها و گرفتاریهایِ گوناگونی در زندگی روبرو خواهیم بود: پیدایش نژادپرستی, میهنپرستی, "خانوادهپرستی (پدرخواندگی)", ...
سیجناکیِ اندیشه
اندیشیدن میتواند سیجناک باشد.
در یک همبود نوین امروزین, این مِهاد پُرگاه پذیرفته شده است:
مهاد I: هر هومنی جدا از دین, نژاد یا میهن خویش سزاوارِ برخورد ارجمندانه از دیگران و شایستهیِ دریافت موقعیتها و دستیافتهایِ برابر با دیگران در زندگی میباشد.
هرآینه میدانیم در پادستیزِ این مهاد, دانستهها و رخکردها و رویهمرفته "فرهود"هایی میباشند که میشایند مهاد I را بدگرانند:
نژادها برابر نیستند.
فرهنگها یکسان نیستند.
دینها سازگار/آشتیجو نیستند.
...
از دیدگاه همبود, در راستایِ کاهش تنشها و افزایش بهزیستی, باید مهاد I پذیرفته شود, هر آینه
دادههایِ بالا میشایند که بوارونه پیشرفته و به افزایش تنش و کاهش بهزیستی بیانجامند, به دیگر سخن:
ایستار A: پیش از اندیشه, مهاد I پذیرش همگانی دارد.
*گمان + اندیشه*
ایستار B: پس از اندیشه,
١- مهاد I [بفرجامیابیِ درست/نادرست] میپوچد.
٢- مهاد I [بفرجامیابیِ درست/نادرست] دست نخورده میماند.
در اینجا ما میتوانیم با نگاه آماریکِ نابْ بگوییم که هر آینه, یک شماری خواه ناخواه با گمان
و اندیشه به B1 خواهند رسید, چه از روی ایرنگ در فرجامیابی, چه از روی هر فاکتور دلبخواه دیگر.
همبود چه رویکردهایی میتواند در برابر این رویداد ناخواستنی پیشبگیرد:
١- پذیرش فرایند «گمان+اندیشه» و پذیرش ریسکِ افزایش تنش (رویکردِ آزاداندیشی) —> پذیرش فرهودها, جدا از کارکرد آنها
٢- تابوسازیِ فرایند «گمان+اندیشه» و نپذیرفتن ریسک (با این پیشانگاشت که اگر چیزی تابو باشد, کمتر به آن اندیشیده خواهد شد.) —> رویکرد میانِ پذیرش و نپذیرش فرهودها —> پیدایش باورها
٣- نادیدهگیریِ فرایند «گمان+اندیشه»: اعتبار ندادن/بی اعتبار سازی جدا از اینکه فرجامِ B1 درست یا نادرست باشد —> چشمپوشی از فرهودها —> پیدایش باورها
...
پارسیگر
جُستار به این میپردازیم که چرا از دیدگاه ساختار همبودین, یک «باور» میتواند ارزشمندتر از یک رویکرد خردپذیر
و فرنودین باشد و چرا این, باورها در برابر رویکردهایِ خردگرایانه بسختی ایستادگی خواهند کرد.
بیانگارید که سودِ ساختار همبودین در این است که همهیِ مردم از هر گونه, نژاد و گروهی که هستند بتوانند با یکدیگر همزیستیِ آشتیآمیزی
داشته باشند. میدانیم که ردهبندیِ دیگران میتواند در بخشیدن آنها به دو دستهیِ "خودیها" و "بیگانهها" به کار رود و اگر شکاف
میان خودی و بیگانه از یک آستانهای فراتر رود, ما با ناآرامیها و گرفتاریهایِ گوناگونی در زندگی روبرو خواهیم بود: پیدایش نژادپرستی, میهنپرستی, "خانوادهپرستی (پدرخواندگی)", ...
سیجناکیِ اندیشه
اندیشیدن میتواند سیجناک باشد.
در یک همبود نوین امروزین, این مِهاد پُرگاه پذیرفته شده است:
مهاد I: هر هومنی جدا از دین, نژاد یا میهن خویش سزاوارِ برخورد ارجمندانه از دیگران و شایستهیِ دریافت موقعیتها و دستیافتهایِ برابر با دیگران در زندگی میباشد.
هرآینه میدانیم در پادستیزِ این مهاد, دانستهها و رخکردها و رویهمرفته "فرهود"هایی میباشند که میشایند مهاد I را بدگرانند:
نژادها برابر نیستند.
فرهنگها یکسان نیستند.
دینها سازگار/آشتیجو نیستند.
...
از دیدگاه همبود, در راستایِ کاهش تنشها و افزایش بهزیستی, باید مهاد I پذیرفته شود, هر آینه
دادههایِ بالا میشایند که بوارونه پیشرفته و به افزایش تنش و کاهش بهزیستی بیانجامند, به دیگر سخن:
ایستار A: پیش از اندیشه, مهاد I پذیرش همگانی دارد.
*گمان + اندیشه*
ایستار B: پس از اندیشه,
١- مهاد I [بفرجامیابیِ درست/نادرست] میپوچد.
٢- مهاد I [بفرجامیابیِ درست/نادرست] دست نخورده میماند.
در اینجا ما میتوانیم با نگاه آماریکِ نابْ بگوییم که هر آینه, یک شماری خواه ناخواه با گمان
و اندیشه به B1 خواهند رسید, چه از روی ایرنگ در فرجامیابی, چه از روی هر فاکتور دلبخواه دیگر.
همبود چه رویکردهایی میتواند در برابر این رویداد ناخواستنی پیشبگیرد:
١- پذیرش فرایند «گمان+اندیشه» و پذیرش ریسکِ افزایش تنش (رویکردِ آزاداندیشی) —> پذیرش فرهودها, جدا از کارکرد آنها
٢- تابوسازیِ فرایند «گمان+اندیشه» و نپذیرفتن ریسک (با این پیشانگاشت که اگر چیزی تابو باشد, کمتر به آن اندیشیده خواهد شد.) —> رویکرد میانِ پذیرش و نپذیرش فرهودها —> پیدایش باورها
٣- نادیدهگیریِ فرایند «گمان+اندیشه»: اعتبار ندادن/بی اعتبار سازی جدا از اینکه فرجامِ B1 درست یا نادرست باشد —> چشمپوشی از فرهودها —> پیدایش باورها
...
پارسیگر