PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را دیدن نمیکنید برای دیدن کامل نوشته‌یِ و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : گویش راستین پارسیک



homayoun
10-22-2013, 09:38 PM
دیرهنگامی بود که میخواستم این تاپیک را آغازم. اکنون میآغازم!
همانگونه که در نسک (دو قرن سکوت) آمده تازیان پس از تازش به ایران زبان و گویش این مردم را ویران ساختند.
ولی با کوشش و یکپارچگی و خودباوری این مردم کوشا هنوز خیلی از گویش های راستین مانده است.
آنچه من خودم دیده ام این است که گویش ها در کردستان و گیلان و مازندران و گرگان هنوز دلچسب و شیرین است
پس دور از راستی نیست که این گویش ها به گویش پارسین راستیک نزدیکتر باشند و تازش تازیان نابود نشده باشند.

پس از دوستان میخواهم مرا در پیدا کردن گویش های راستین پارسیک یاری کنند.
سپاس

پارسیگر

Mehrbod
10-23-2013, 01:04 AM
گویش همان لهجه باشد؟

sonixax
10-23-2013, 02:12 AM
گویش همان لهجه باشد؟

گویش (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%AF%D9%88%DB%8C%D8%B4)
لهجه (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%84%D9%87%D8%AC%D9%87)

homayoun
10-23-2013, 09:52 AM
گویش = فرم گفتن .... پس هردو است. ولی در نسک های ادبسار این 2 را 2 گونه جدا نام برده اند. که گویش مانند گیلکی و کردی و اینا هست... که انگار از زبان پارسیک کمی دور است. ولی اری... من همان لهجه را میگفتم... هرچند ما باید هردو را دگرگون کنیم... چون خیلی از واژگان مهادین مانند و va نیز باید پاک گردند.

پارسیگر

Mehrbod
10-23-2013, 11:47 AM
گویش = فرم گفتن .... پس هردو است. ولی در نسک های ادبسار این 2 را 2 گونه جدا نام برده اند. که گویش مانند گیلکی و کردی و اینا هست... که انگار از زبان پارسیک کمی دور است. ولی اری... من همان لهجه را میگفتم... هرچند ما باید هردو را دگرگون کنیم... چون خیلی از واژگان مهادین مانند و va نیز باید پاک گردند.

پارسیگر

گویش یک چیز سلیقه‌ای و زیباییشناسانه است, چرا باید یک گویش را زیباتر از دیگری بدانیم, هنگامیکه هر دو را میتوانیم همزیوانه داشته باشیم؟


پارسیگر

homayoun
10-23-2013, 12:21 PM
گویش یک چیز سلیقه‌ای و زیباییشناسانه است, چرا باید یک گویش را زیباتر از دیگری بدانیم, هنگامیکه هر دو را میتوانیم همزیوانه داشته باشیم؟

خوب میتواند گویش هایی که خود در پارسیک دوست دارید نام ببرید. نه که بگویید این زیبا است و دیگری زشت.

دیگر اینه میتوانید به من بگویید کدام گویش ها پس از تازش دشمنان دگرگون نشده اند زیاد... من که شنیده ام گویش گیلکی و کردی

پارسیگر

Mehrbod
10-23-2013, 01:13 PM
خوب میتواند گویش هایی که خود در پارسیک دوست دارید نام ببرید. نه که بگویید این زیبا است و دیگری زشت.

دیگر اینه میتوانید به من بگویید کدام گویش ها پس از تازش دشمنان دگرگون نشده اند زیاد... من که شنیده ام گویش گیلکی و کردی

پارسیگر

به دید من همه‌یِ گویش‌های زیبای ایرانی زیبا میایند و ورتش آنجا خواستنی است, ولی خوب چون با تهرانی بزرگ شده‌ام آنرا بیشتر میپسندم; به نگرم
یک سادگی و نبود تاکید (stress) چندان روی واژگان به آن یکنواختیِ زیبایی میدهد. ولی ب.ن. گویش‌هایِ شیرازی یا اصفهانی را هم دوست دارم.

پارسیگر

homayoun
10-23-2013, 01:58 PM
برخی گویش ها به پارسیک باستان نزدیک ترند. ب.ن. در پارسیک کهن پسر بوده پوستر ... اکنون در گویش یزدی پُسر و در گویش مشهدی پوسر است.
گویش مِشِدی یا شمالی و کردی مانند گویش تهرانی ا ها رو و نمیکنن. ب.ن. باران بارون نمشود...آسمان آسمون نمیشود. نان نون نمیشود. خانه خونه نمیشود.
در گویش یزدی به جای من تو را دوست دارم. میگویند من تورا دوست مِدارم. که انگار درست تر است.
در گویش کردی و v نمیشود و W است. انها ح نیز دارند.




به نگرم
یک سادگی و نبود تاکید (stress) چندان روی واژگان به آن یکنواختیِ زیبایی میدهد. ولی ب.ن.[2] گویش‌هایِ شیرازی یا اصفهانی را هم دوست دارم.

همین گویش سپهانی که پر از stress است در زبان انگلیسیک هم گویش بریتیش که زیباتر است stress بیشتری دارد. زبان بودن سترس زیاد دلنشین نیست به نگرم... ولی برخی استرس ها نیز به دل نمیچسبد.

پارسیگر

homayoun
10-23-2013, 02:00 PM
‫دوبله با لهجه مشهدی سریال پلیسی ناوارون‬‎ - YouTube (http://www.youtube.com/watch?v=irk-TNjXXto)

نمونه ای از گویش مشدی

homayoun
10-23-2013, 02:34 PM
در گویش مشدی بسیاری از ج ها و گاهی چ ها ژ گفته مشوند. کم پیش میاید که یک مشدی تجدید را تژدید نگوید. به switch نیز میگویند sevizh یه چیزی هم به نام کُچه سگ دارند که نمیدانم چیست..باید از یک مشدی بپرسم.
دیگر اینمه که گاهی مشدیا به جای اینکه بگن این مال کیه میگن این از کیه... که همون این ازان کیه است.
روز در گویش بلوچی روچ در کردی روژ و به زبان فرانسه ژور میشود.
در گویش سپهانی همه ی است ها اِس میشود. در گویش تهرانی همین اِس تنها اِ میشود در گویش مشهدی برخی میگوید استِ برخی میگویند یِ!!! که ی بهتر است و استِ دهاتی است.
در گویش یزدی هرچی دوست دارند بهش پسوند اُک میدند. ب.ن. پردیسُک ِ خَشُکی = پردیس دوست داشتنی .

هرکسی هرچی میدانه بگه!

Mehrbod
10-23-2013, 03:22 PM
برخی گویش ها به پارسیک باستان نزدیک ترند. ب.ن. در پارسیک کهن پسر بوده پوستر ... اکنون در گویش یزدی پُسر و در گویش مشهدی پوسر است.
گویش مِشِدی یا شمالی و کردی مانند گویش تهرانی ا ها رو و نمیکنن. ب.ن. باران بارون نمشود...آسمان آسمون نمیشود. نان نون نمیشود. خانه خونه نمیشود.
در گویش یزدی به جای من تو را دوست دارم. میگویند من تورا دوست مِدارم. که انگار درست تر است.
در گویش کردی و v نمیشود و W است. انها ح نیز دارند.


نزدیکی به شیوه‌یِ خواندن کُهن سنجه نیست, مهند آسانی و سادگی و زیبایی تلفظ است.
در ایران باستان هم «شب» را میگفتند هوخشپر! یا همچو چیزی, ولی در گذر زمان همینجور ساییده شده تا رسیده به «شب».

درباره‌یِ -ان به -ون هم همنگرم, به نگرم در لهجه‌یِ تهرانی هم این رو به کاهشه, نمونه‌وار در
گذشته «تهران» را هم میگفتند "تهرون", ولی این روزها "تهرون" گفتنش بی کلاس است.




همین گویش سپهانی که پر از stress است در زبان انگلیسیک هم گویش بریتیش که زیباتر است stress بیشتری دارد. زبان بودن سترس زیاد دلنشین نیست به نگرم... ولی برخی استرس ها نیز به دل نمیچسبد.

پارسیگر

پیشآمدنه من خودم انگلیس هستم و شباروز این لهجه‌یِ بریتیش را میشنوم (:
ولی همانجور که گفتم چون با لهجه‌یِ تهرانی بزرگ شده ام, زیبایی را
در سادگی و یکنواخت‌تریِ تلفظ میبینم, برای همین لهجه‌یِ آمریکایی را میپسندم (هتا شیوه‌یِ نگارش آنرا, actualization بجای actualisation)

لهجه‌یِ سپاهانی (اصفهانی) یا یزدی و ... هم چون درست وارونه همین جای میگیرند,
بیش از اندازه تاکید (stress) اینجا و آنجا دارند مایه‌یِ گیرایی اشان هستند, دستکم برای من!

پارسیگر

Aria Farbud
10-25-2013, 11:43 AM
به گمان من هر رسته ای از زبان های ایرانی در دل خود چیزهای ارزنده ای دارد که باید بررسی شود مانند همین گویش ها و واگویی ها که شوربختابه در ایران روشمندی و سامانمندی جایی ندارد تا همه ی شان گردآوری کرده و با هسنجی و ریشه یابی به گسترش زبان پویای پارسی یاری رساند.
برای نمونه واژه ی روز را که نماریدید، رئوچنگه (اوستایی) > رچ (پهلوی) > رُژ (پهلوی نو) - روژ (کردی و کرمانشان) - رُز (دری) - روز (امروزی) - رُچ (بلوچی) و رو (تهرانی) و در زبان های هم خانواده ژور (فرانسه) - جور (ایتالیایی) - لوس (نروژی) - لویس (ارمنی) و لوکس به چم روشنایی.
زبان ما بنام یک زبان پرمایه و دیرینه در هر گوشه ای از ایران فرهنگی در فرگشت بوده تا بدست ما رسیده و برماست با ارج دست آورد نیاکانمان که با بودش تازش ها و ویرانی ها که بنام ابزار پیوند و اندیشه بدست مان رسیده از آن بهره ی نیک ببریم.
پارسیگر

homayoun
10-25-2013, 02:10 PM
به گمان من هر رسته[1] ای از زبان های ایرانی در دل خود چیزهای ارزنده ای دارد که باید بررسی شود مانند همین گویش ها و واگویی ها که شوربختابه در ایران روشمندی و سامانمندی[2] جایی ندارد تا همه ی شان گردآوری کرده و با هسنجی و ریشه یابی به گسترش زبان پویای پارسی یاری رساند.

به نگر شما این که مردم ما نمیتوانند اغاز بیسدا داشته باشند از بدی گویش نیست نیست؟
ب.ن. این واژه schnachtschnasie zabane parsik شناخت شناسی زبان پارسی به یک ایرانی بگویید این را بخواند. یا به spas میگویند sepas در روسی هم میشود spasibo این یک بدبیاری بزرگ است. ولی درست میشود. زبان ما شایسته کلاس بیشتری است. زبان ترکیک نوین در ترکیه نیز باکلاس شده . ما هم نیاز داریم.
از انجا که فرهنگستان راستین هم نداریم... خود بچه های اینجا باید اندیشه ای کنند.

سپاس

پارسیگر

Aria Farbud
10-25-2013, 09:18 PM
به نگر شما این که مردم ما نمیتوانند اغاز بیسدا داشته باشند از بدی گویش نیست نیست؟
ب.ن. این واژه schnachtschnasie zabane parsik شناخت شناسی زبان پارسی به یک ایرانی بگویید این را بخواند. یا به spas میگویند sepas در روسی هم میشود spasibo این یک بدبیاری بزرگ است. ولی درست میشود. زبان ما شایسته کلاس بیشتری است. زبان ترکیک نوین در ترکیه نیز باکلاس شده . ما هم نیاز داریم.
از انجا که فرهنگستان راستین هم نداریم... خود بچه های اینجا باید اندیشه ای کنند.

سپاس

پارسیگر



به گمان من از بدی گویش نیست این روند فرگشتیک زبان پارسی بوده که بگمان من واگویی آن را ساده تر ساخته که در گذر زمان واج هایی که واگویی اش دشوار بوده زدوده شده که هم اکنون زبان پارسی از نگر دستوری و آوایی از ساده ترین و روان ترین زبان های جهان بشمار می رود.

درکران نمایی هامیانه، در زبان فارسی ۲۹ واج وجود دارد که به دو دسته واکه (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%88%D8%A7%DA%A9%D9%87) (مصوت) (۶ واج) و همخوان (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%87%D9%85%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86) (صامت) (۲۳ واج) بخش می‌شوند.


واکه ها: /-َ/، /-ِ/، /-ُ و و/، /آ/، /ای/، /و و او/
صامت‌ها: /ء و ع/، /ب/، /پ/، /ت و ط/، ث، س و ص/، /ج/، /چ/، ح و ه/، /خ/، /د/، /ذ، ز، ض و ظ/، /ر/، ژ/، /ش/، /غ و ق/، /ف/، /ک/، /گ/، /ل/، /م/، /ن/، /و/، /ی/.[۲] (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%88%D8%A7%D8%AC%E2%80%8C%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B 3%DB%8C_%D9%88_%D8%A2%D9%88%D8%A7%D8%B4%D9%86%D8%A 7%D8%B3%DB%8C_%D9%81%D8%A7%D8%B1%D8%B3%DB%8C#cite_ note-2)

پیرامون واکه‌ها نیز بدانید که در فارسی افغانی، فارسی ایرانی و فارسی تاجیکی ناهمسانی هایی هست. یعنی فارسی افغانی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D8%A7%D8%B1%D8%B3%DB%8C_%D8%A7%D9%81%D8%BA% D8%A7%D9%86%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86) هشت (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%87%D8%B4%D8%AA) واکه، و فارسی ایرانی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D8%A7%D8%B1%D8%B3%DB%8C_%D8%A7%DB%8C%D8%B1% D8%A7%D9%86) وتاجیکی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AA%D8%A7%D8%AC%DB%8C%DA%A9%DB%8C) شش واکه دارد.
البته به شرطی که هجا‌های مرکب را به حساب نیاوریم این گونه است، چون این سی لفظ در واقع شالودهٔ ناب زبان فارسی است.


واج‌ها و آواها

واکه‌ها


زبان فارسی گویش باختری (ایرانی)، از نگر واکه‌ها برتری های بسیاری دارد و شاید در رستهٔ زبان‌های کمیاب و روای جهان باشد که این‌چنین است، و آن داشت تنها شش واج است، که سه به سه در برابر هم است، سه واکهٔ کوتاه و سه واکهٔ کشیده. در فربود در فارسی، تنها شش واکه داریم که به فراخور هر کدام می‌تواند کشیده یا کوتاه باشد که دوازده گونه می‌شود.
جدول واکه‌های فارسی ایران


http://www.daftarche.com/images/imported/2013/10/20.png (http://commons.wikimedia.org/wiki/File:Farsi_vowel_chart.svg?uselang=fa)
http://www.daftarche.com/images/imported/2013/10/21.png (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:Farsi_vowel_c hart.svg)
نمودار واکه‌های سنجیدار (معیار) فارسی


گویش سنجیدار (معیار) فارسی شش واکه دارد که بدین گونه است:


دبیره
آوانگاری بین‌المللی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D9%84%D9%81%D8%A8%D8%A7%DB%8C_%D8%A2%D9%88% D8%A7%D9%86%DA%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C_%D8%A8%DB%8C%D 9%86%E2%80%8C%D8%A7%D9%84%D9%85%D9%84%D9%84%DB%8C)
شرایط
نمونه


ـَ
ɒ یا æ
پیروی از الگوی …ـَـَا…
چَهَار /tʃɒhɒːɾ/ یا /tʃæhɒːɾ/


ـِ
i یا e
پیروی از الگوی …ـِـِی…
کِلِید /kiliːd/ یا /keliːd/


ـُ
u یا o
پیروی از الگوی …ـُـُوْ…
سُرُود /suɾuːd/ یا /soɾuːd/


واکه‌های کوتاه کشیده

گاهی واکه‌های کوتاه فارسی، می‌تواند کشیده واگفته (تلفظ) شود.
اگر در بخش (هجای) پایانی واژه یا تک‌واژ، پس از واکهٔ کوتاه دو همخوان آمده‌باشد، می‌توان واکه را کشیده واگفت (تلفظ کرد). در فربود هنگامی که واکه پیش از دو همخوان چسبیده (دو حرف ساکن‌دار) آید.
مثلاً /سَرْد/ را می‌توان به صورت /sæːɾd/ یا /sæɾd/ گفت.


شکل ابتدایی
i
ī
ē
u
ū
ō
a
ā


شرقی (افغانی)
e
i
ē
o
u
ō
a
ā


غربی (ایرانی)
e
ī
o
ū
a
ā


فرارودی (تاجیکی)
i
e
u
ů
a
o


همخوان‌ها

زبان فارسی بیست‌و‌سه نماینده واجی مهادین دارد. دو نماینده از این‌ها، دو نماینده (ن و ر) خود دو همخوان را نشان می‌دهد. واج ق نیز در زبان فارسی هست ، و در فارسی ایران با کمی ناسانی با ق عربی و مانند غ واگفته می‌شود (ق عربی بی‌واک و ق فارسی واک‌دار است).
در استان های اپاختری کشور میان واگویی ق و غ هیچ ناسانی ای ندارند ولی در دیگر جاها این دو واج را از یکدیگر جدا میدانند استان های ، کوردستان ، کرمانشاه ، لرستان ، فارس ، کرمان ، زاهدان ، بوشهر ، خوزستان ،،... و تیره های نژاده ی ایرانی مانند فارس ، کورد ، لر ، لک ، بلوچ و... ق و غ را به خوبی میتوانند وابگویند.
پس می توانیم بگوییم که فارسی بیست‌و‌شش همخوان دارد.
جدول هم‌خوان‌ها

در زیر همخوان‌های فارسی سنجیدار (معیار) را می‌بینید. این همخوان‌ها در فراز و نشیب زمان دگرگون شده و به ریخت امروزی در‌آمده‌است. فارسی همخوان ناشُشی ندارد.
بر بنیاد جدول آوانگاری جهانی، آواهای فارسی این‌گونه است:
وردش‌های واج‌گونه‌ایآوا‌های /د/ و /ت/، هم نوکی‌دندانی و هم نوکی‌لثه‌ای واگفته می‌شود.
واج‌های /پ/، /ت/، /چ/ و /ک/ هنگامی که در آغاز هجا باشد، گلوای (حلقی) و دمشی واگفته می‌شود. (دمش در برابر بازدمش)
هر گاه /پ/ و /ت/ پس از /س/ بیاید، گلوای (حلقی) و دمشی واگفته می‌شود. (دمش در برابر بازدمش)
نرم‌کامی‌های بستشی (انسدادی) (/ک/ و /گ/)، پیش از سه واکهٔ پیشین (/ـَ/، /ـِ/، /ی/)، کامی می‌گردد. در فربود از ایستار شل (حالت رقیق) (مانند کنجکاو و گرگان) به ایستار چگال (حالت غلیظ) (مانند کیان و گیر) می دگرد. این ایستار گاهی پیش از برخی واج ها و ایستا (ساکن) نیز پدید می‌آید. این همان فرداشت /ک/ کوکویی و /ک/ کفگیری است.
در فارسیِ نو، واج‌های ق نمایندهٔ [q] و غ نمایندهٔ [ʁ] بوده‌است. در فارسی دری سنجیدار (معیار)، دیگر ناسانی میان دو دبیره نیست، ونکه بسته به جایگاه، /غ/ و /ق/ می دگرد، اگرچه /غ/ نمایندهٔ [ʁ] و /ق/ نمایندهٔ [ɢ] است؛ ولی اگر هرکدام در آغاز واژه بیاید، [ɢ]واگفته می‌شود. اگر دستوری نگاه کنیم، /ق/ = /غ/، یعنی هر دو نمایندهٔ [ʁ] است. واج نمایندهٔ مهادین نیز /غ/ است، چنان که درفرهنگ معین (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D8%B1%D9%87%D9%86%DA%AF_%D9%85%D8%B9%DB%8C% D9%86) نیز پس از روشنگری، [ɢ] را آوای مهادین می‌گیرد. در این فرهنگ، /غ/ و /ق/ را با [ɣ] می‌نماید. اگرچه ناهمسانی در گویش /غ/ و /ق/، در فارسی‌زبانان آشکار است، ب.ن. گویش افغانی و تاجیکی، و نیز واگویی های کرمانی (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%DA%AF%D9%88%DB%8C%D8%B4_%DA%A9%D8 %B1%D9%85%D8%A7%D9%86%DB%8C&action=edit&redlink=1&preload=%D8%A7%D9%84%DA%AF%D9%88:%D8%A7%DB%8C%D8%A C%D8%A7%D8%AF+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86%E2%80%8 C%D8%A8%D9%86%D8%AF%DB%8C&editintro=%D8%A7%D9%84%DA%AF%D9%88:%D8%A7%DB%8C%D8 %AC%D8%A7%D8%AF+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%A7%D8%AF%DB%8C%D8%AA%E2%80%8C%D9%86%D9%88%D8%A A%DB%8C%D8%B3&summary=%D8%A7%DB%8C%D8%AC%D8%A7%D8%AF+%DB%8C%DA%A 9+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87+%D9%86%D9%88+%D8% A7%D8%B2+%D8%B7%D8%B1%DB%8C%D9%82+%D8%A7%DB%8C%D8% AC%D8%A7%D8%AF%DA%AF%D8%B1&nosummary=&prefix=&minor=&create=%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D8%AA+%DA%A9%D8%B1%D8%AF %D9%86+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87+%D8%AC%D8%AF %DB%8C%D8%AF) و یزدی (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%DA%AF%D9%88%DB%8C%D8%B4_%DB%8C%D8 %B2%D8%AF%DB%8C&action=edit&redlink=1&preload=%D8%A7%D9%84%DA%AF%D9%88:%D8%A7%DB%8C%D8%A C%D8%A7%D8%AF+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86%E2%80%8 C%D8%A8%D9%86%D8%AF%DB%8C&editintro=%D8%A7%D9%84%DA%AF%D9%88:%D8%A7%DB%8C%D8 %AC%D8%A7%D8%AF+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%A7%D8%AF%DB%8C%D8%AA%E2%80%8C%D9%86%D9%88%D8%A A%DB%8C%D8%B3&summary=%D8%A7%DB%8C%D8%AC%D8%A7%D8%AF+%DB%8C%DA%A 9+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87+%D9%86%D9%88+%D8% A7%D8%B2+%D8%B7%D8%B1%DB%8C%D9%82+%D8%A7%DB%8C%D8% AC%D8%A7%D8%AF%DA%AF%D8%B1&nosummary=&prefix=&minor=&create=%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D8%AA+%DA%A9%D8%B1%D8%AF %D9%86+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87+%D8%AC%D8%AF %DB%8C%D8%AF). در هر ریخت سر سنجیدار (معیار) دری نیز ناهمسانی است.
زنشی لثه‌ای /ɾ/، در آغاز واژه می‌تواند به زنشی بدگرد ([r]). اگرچه این واگویی کمابیش در فارسی آزاد است و آغاز و پایان نمی‌شناسد.
/n/، اگر پیش از /گ/، /ک/، /ق/، /غ/، و /خ/ آید، می‌تواند به ریخت /ŋ/ واگفته شود. نیز اگر پیش از /ق/ (/ɢ/) یا /غ/ (/ʁ/) بیاید، می‌تواند به ریخت /ɴ/ نیز واگفته شود. اگرچه /ن/ را دندانی (/ɴ/)نیز وامی گویند.
همخوان /ء/ در آغاز واژه، یا در آغاز تکواژ در هنگام آمودن تکواژ‌ها، در رویی که واج پیشینش همخوان باشد، می‌تواند زدوده شود. مانند فناوری و فن‌آوری، نیز «آب آورد» /ʔɒːb ʔɒːværd/ و /ʔɒːb ɒːværd/، و نیز کم‌عرض /kæm-ʔærz/ و /kæm-ærz/. اگر پیش از /ء/ همخوان بیاید، در برخی جاها /ء/ زدوده شده و واکه‌ها آمیخته می‌شود. مانند کی است؟ /ki ʔæst/ و کیست؟ /kist/، و نیز روده‌اش /ɾude-ʔæʃ/ و /rudæʃ/ (بیشتر در هامیانه).
واج /و/ پیش از همخوان‌ها نمی‌آید، به جز خودش، یعنی مگر هنگامی که /و/ تشدید دارد -که در حکم دو /و/ پشت سر هم است-، ما در فارسی پس از /و/ همیشه واکه دریم، چنان‌چه -همان طور که گفتیم- اگر در پایان هجا بیاید نیز بیشتر به ریخت /ـُ/ یا /ـُ/ کشیده واگفته می شود. در فارسی باستان یا پهلوی، این واج پیش از همخوان‌ها می‌آمده که در دری به /ب/، /ف/ یا /پ/دگریسته. ب.ن. /و/ در گرو /grev/(؟) در بنواژه (مصدر) «گرفتن» به /ف/ دگریسته است.
جدول زیر برخی از وردش‌ها را به طور کمابیشی می‌نمایاند. اگرچه باریکانه (دقیق) نیست.


[ɡ]
اغلب نیامدن پیش از واکه‌های پیشین
گ
گ
گروه /ɡoruːh/


[ɡʲ]
اغلب آمدن پیش از واکه‌های پیشین
گ
گ
گیر /ɡʲir/


/ʔ/
آزاد
ء، ع
ء
معنا /mæʔnɒː/


-
در آغاز واژه (در عبارت) یا تکواژ (در واژه) و آمدن پس از همخوان
ء، ع
ء
من آمدم /mæn ɒːmædæm/


/tʃ/
آزاد (؟)
چ
چ
چوب /tʃuːb/


/tʃ/
{در آغاز واژه‌ها، دمشی
چ
چ
چوب /tʃuːb/


/ʁ/
آزاد
غ، ق
غ
باغ /bɒːʁ/


/ɢ/
در آغاز واژه (؟)
غ، ق
ق
قلم [ɢælæm]


/n/
آزاد
ن
ن
نان /nɒːn/


/n̪/
آزاد (/)
ن
ن
نان /n̪ɒːn̪/


/ŋ/
آمدن پیش از /گ/، /ک/ و /ق/
ن
ن
رنگ /ɾæŋɡ/


/ɴ/
آمدن پیش از /ق/ (/ɢ/) یا /غ/ (/ʁ/)
ن
ن
انقلاب /eɴʁelɒːb/


/ɾ/
آزاد
ر
ر
ایران /iːɾɒːn/


/r/
آزاد (؟)
ر
ر
ترش /torʃ/


واج /ذ/در فارسی دری، واجی بوده با نشان /ذ/ که امروزه اغلب به ز یا د بدل گشته‌است. در گویش معیار کنونی فارسی، /ذ/ = /ز/ = /z/.
قاعدهٔ /ذ/ در دری این بوده که هرگاه /د/ در میان دو واکه باشد، به صورت /ذ/ تلفظ می‌شود، حتیٰ اگر بعدش واکه‌ای نباشد و نیز همخوانی نیاید (\س از واکه، /ذ/ دارای ساکن باشد.[۵] (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%88%D8%A7%D8%AC%E2%80%8C%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B 3%DB%8C_%D9%88_%D8%A2%D9%88%D8%A7%D8%B4%D9%86%D8%A 7%D8%B3%DB%8C_%D9%81%D8%A7%D8%B1%D8%B3%DB%8C#cite_ note-5)

واک یا آوای بین‌المللیشرایط احتمالی
دبیره
نماینده
نمونه

[w]
همیشه، در افغانستان
و
و
گواه /gowɒːh/


[v]
به جز حالت ـَوْ مانند «نَوروز» همیشه، در ایران
و
و
گواه /govɒːh/


هم‌نشینیبرخی از واج‌ها برای واگویی آسانتر کنار هم نمی‌آید.
واج‌ها /ن/ و /ک/ کنار هم نمی‌آید. پس در پارسی /nk/ نداریم ونکه /ng/ داریم. اگر واژه‌ای در فارسی «نْک» داشت، یعنی فارسی نیست یا نادرست است، ب.ن. «بانک» انگلیسی، «انکار» عربی و «پنکه» هندی است. در فارسی واژه‌های «بانگ» و «انگار» و «پنگ» (خوشهٔ خرما) داریم
نیز واج‌های /ش/ و /گ/ کنار هم نیایند. پس در فارسی /ʃg/ نداریم؛ که /ʃk/ داریم. افزون بر این /ژ/ و /ک/ نیز کنار هم نمی‌آید که در پارسی /ʒk/ نداریم که /ʒg/ داریم. پس «پزشک»، «رشک»، «لشکر» و «اشکنه» درست است و پزشگ و رشگ و لشگر و اشگنه نادرست است. «مژگان» (/moʒgɒːn/) درست و «مژکان» نادرست است.
/چ/ و /ج/ کنار هم نمی‌آیند، هم‌جنین است /ب/ و /پ/، /ش/ و /ژ/ و هر دو واجی که واجگاه (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D9%88%D8%A7%D8%AC%DA%AF%D8%A7%D9% 87&action=edit&redlink=1&preload=%D8%A7%D9%84%DA%AF%D9%88:%D8%A7%DB%8C%D8%A C%D8%A7%D8%AF+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86%E2%80%8 C%D8%A8%D9%86%D8%AF%DB%8C&editintro=%D8%A7%D9%84%DA%AF%D9%88:%D8%A7%DB%8C%D8 %AC%D8%A7%D8%AF+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%A7%D8%AF%DB%8C%D8%AA%E2%80%8C%D9%86%D9%88%D8%A A%DB%8C%D8%B3&summary=%D8%A7%DB%8C%D8%AC%D8%A7%D8%AF+%DB%8C%DA%A 9+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87+%D9%86%D9%88+%D8% A7%D8%B2+%D8%B7%D8%B1%DB%8C%D9%82+%D8%A7%DB%8C%D8% AC%D8%A7%D8%AF%DA%AF%D8%B1&nosummary=&prefix=&minor=&create=%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D8%AA+%DA%A9%D8%B1%D8%AF %D9%86+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87+%D8%AC%D8%AF %DB%8C%D8%AF) هنباز داشته‌باشد.
واج /ن/ پیش از /ب/ و /پ/ می‌شود /م/، مانند «انبار» و «تن‌پوش» که می‌شود امبار و تم‌پوش.
واج /چ/ اگر پیش از /ت/ یا /د/ بیاید می‌شود /ش/ و /ج/ اگر پیش از /ت/ یا /د/ بیاید می‌شود /ژ/. پس «اجتماع» می‌شود اژتماع و «وجدان» می‌شود وژدان. «‌اچ‌تی‌ام‌ال» می‌شود اش‌تی‌ام‌ال و «اچ‌دی» می‌شود اش‌دی.
/ژ/ پیش از /د/ و /ش/ پیش از /ت/ می‌آید. در پارسی «اژدها» و «تشت» داریم. «هشدار» می‌شود هشتار.
اگر /د/ پیش از /ژ/ آمد می‌شود /ج/ و اگر /ت/ پیش از /ش/ آمد می‌شود /چ/. /ت/ پیشداز /ژ/ و /د/ پیش از /ش/ نمی‌آید.
واج‌آرایی

آرایش واجی‌ای که در زبان فارسی روا است، یکی از بهترین و آسوده‌ترین‌ها است. این واج‌آرایی کم‌ مانند و شاید بی‌تا، از نگر واگویی آسان است و برآمد یک دگرش تاریخی در روند ساده‌سازی زبان است. این آرایش دات هایی دارد، مانند:
هر هجا با یک همخوان آغاز شده، آن‌گاه با یک واکه پی می‌آید؛(آبراه اینگونه نیست) نون می‌تواند با یک همخوان دیگر، و درهجای پایانی واژه تا دو هجای دیگر دنبال شود؛ پس در هر تکواژ (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AA%DA%A9%D9%88%D8%A7%DA%98):


هر هجای آغازی( آباد این جنین نیست) یا میانی، دو تا سه واج دارد. هجای پایانی نیز میان دو تا چهار واج را دارا است.
هر هجا باید با همخوان آغاز می‌گردد( باره ی پیشین را نگاه کنید).
واج دیم هر هجا باید واکه باشد(در باره ی آبدار چه می شود) .
واج سیم هجا دلبخواهی است و باید همخوان باشد.
در هجای پایانی، واج چهارم نیز به ریخت همخوان می‌تواند باشد( 100% هست).
هیچ‌گاه دو واکه پشت هم نمی‌آید( در یک هجا بیش از یک واکه نمی آید).
هیچ‌گاه سه همخوان در پی هم نمی‌آید. در واژه‌های آموده نیز بیشتر با زدودن یک هجا واگفته می‌شود، مانند زیست‌شناسی /zistʃenɒːsi/ ← زیس‌شناسی /zisʃenɒːsi/؛ شل می‌گردد، مانند پرتگاه /pærtɡɣɒːh/ (البته واج /ɡɣ/ را نمی‌دانم هنوز آمده یا نه، ولی کران نمایی «واکدار کامی انسایشی» یا »voiced velar affricates« است.) یا چندین ایستار دیگر که نگارنده ازش ناآگاه است( مهادهایی که آمد دربارهٔ یک واژه رواست و واژه های آموده از اینمهادها پیروی نمی کنند مانند مهاد بازوات (قاعدهٔ تشدید) که در واژه های آموده روا نیست مانند بررسی).

هجاهای فارسی در هر تکواژ:

نشانهٔ آوایینشانهٔ فارسی
نمونه

/ː/ یا دوبار نوشتن
ـّ
اره /æɾɾe/ یا /æɾːe/


واژه‌های هم‌آوادر زبان فارسی، واژه‌های بسیاری هست که چندجور نوشته و یک‌جور خوانده می‌شود.بیشتر این‌ها تازی است.
ب.ن. واژهٔ فارسی گذاشتن با گزاشتن (گزاردن) هم‌آوا است، نیز واژه‌های عربی حیاط و حیات (زیستن) نیز این‌چنین اند.


پارسیگر

homayoun
10-25-2013, 09:46 PM
جدول هم‌خوان‌ها

در زیر همخوان‌های فارسی سنجیدار (معیار) را می‌بینید. این همخوان‌ها در فراز و نشیب زمان دگرگون شده و به ریخت امروزی در‌آمده‌است. فارسی همخوان ناشُشی ندارد.
بر بنیاد جدول آوانگاری جهانی، آواهای فارسی این‌گونه است:

من شدوله شما را نمیبینم گرامی.
از پاسخ شما سپاسگدارم. ولی بهتر نیست اگر ما بیسدای س و ش را بگوییم. سْپاس به جای سِپاس . یا شْناخت به جای شِناخت؟
به نگر من زیباتر میاید.
یک نمونه هم بگویم که شیرجنگل در شهر من شییییر گفته میشود با ی بلند و شیر خوردنی همان شیر :e056:
در انگلیسی برتیش lost last lust
زنده باد زبان پارسیک

پارسیگر

Mehrbod
10-26-2013, 12:01 PM
در گویش سپهانی همه ی است ها اِس میشود. در گویش تهرانی همین اِس تنها اِ میشود در گویش مشهدی برخی میگوید استِ برخی میگویند یِ!!! که ی بهتر است و استِ دهاتی است.

آن ast خودش اش میشود e, پیوندی به گویش تهرانی ندارد.

یک شُماری بیکار و کودن هم تازگیا راه افتاده‌اند در ویکی‌پدیا
و ... گزاره‌هایی مانند: «او رفته است» را میکنند «او رفته‌است»,
هنگامیکه درست آن میشود همینی که نوشته شده, یا انداختن 'است': او رفته.

Aria Farbud
10-26-2013, 06:06 PM
من شدوله شما را نمیبینم گرامی.
از پاسخ شما سپاسگدارم. ولی بهتر نیست اگر ما بیسدای س و ش را بگوییم. سْپاس به جای سِپاس . یا شْناخت به جای شِناخت؟
به نگر من زیباتر میاید.
یک نمونه هم بگویم که شیرجنگل در شهر من شییییر گفته میشود با ی بلند و شیر خوردنی همان شیر :e056:
در انگلیسی برتیش lost last lust
زنده باد زبان پارسیک

پارسیگر

شدوله؟

زیباشناسی زبان جستاری جداگانه است، زبان پارسی رو به آسانگویی داشته و دارد همان جور که "رئوچنگه" اوستایی به "رو" در گویش تهرانی دگریده یا "خورنگه" به "فر" دگریده این روند در واگویی به گونه ای پیشرفته که در تکیه ی آواجی (سیلابی) کارمایه ی کمتری برای واگویی واژه ها بگساریم که می بینیم در پارسیک امروزی دیگر از واج های ته گلویی، تودماغی، نوک زبانی تهی شده و در این گذر واژه های پارسی جدا از تازیکیده شدن خود در زبان آسانیده، مانند پت دروت پهلوی که بدرود شده، به هر روی برای پیش گیری از آشفتگی زبان خود دستورمند سازی این روند را می پسندم.

درباره ی واگویی شیر که گفتید واژگانی بسیار کم دچار این همپوشی شده اند مانند: شُوخ ŠOX (دلیر، گستاخ) مانند: "شوخ چشم" پسین شوخ ŠUX (پلیدی، چرک) مانند: "شوخ روی" که شوخی ŠOXI در پارسیک دلیری است: (بسیار شوخی می کرد ومسلمانان را بدرد می داشت. "تاریخ بیهقی ر136) و کسی را که با کسی دیگر چندان دوستی باشد که با وی دلیر و گستاخ باشد، با وی "شوخی" نیز هست ولی اگر کسی را پروای کسان نباشد، و با همگان با دلیری نگاه کند، او را "شوخ چشم" می خوانند که همواره نگاهی گستاخ دارد!

شیر جانور درنده در پهلوی ŠÊR با واژه هایی چون زیر ŽÊR، دلیر DELÊR، ایر ÊR (ایرانی، آزاده، فروتن) و سیر SÊR (سیر شدن از خوراک) پساوا می یابد و شیر (خوراکی) ŠIR با سیر (خوراکی) SÎR پنیر، امیر، وزیر، پیر پساوا می یابد همان جور که مولوی هم به این نماریده:

کار پاکان را قیاس از خود مگیر گرچه باشد "در نوشتن" شیر، شیر
کان یکی شیری ست کادم می خورد کان یکی شیری ست کآدم می خورد

ریش (= زخم، جراحت) RΊ که با کیش همآواست و موی چهره ی مردان بگونه ی ریش RÊŠ خوانده می شود که با پیش PÊŠ همآواست.


*پسآوا = قافیه


پارسیگر

homayoun
10-26-2013, 09:09 PM
آن ast خودش اش میشود e, پیوندی به گویش تهرانی ندارد.

یک شُماری بیکار و کودن هم تازگیا راه افتاده‌اند در ویکی‌پدیا
و ... گزاره‌هایی مانند: «او رفته است» را میکنند «او رفته‌است»,
هنگامیکه درست آن میشود همینی که نوشته شده, یا انداختن 'است': او رفته.

خوشگل است = خوشگلس ... این جا هم است درست است و هه ...
به نگر من همون رفته است درستر است تا ه. من نمیدانم چرا آن زبانشناس آنگونه گفته در آلمانی هم که er ist aufwachen. اون بیدارشده است.
نون چه باشد چه نباشد . در جاهای دیگر هم است داریم

Mehrbod
10-26-2013, 09:13 PM
*پسآوا = قافیه

نزدیک, ولی پساوند است آریا جان! (:

پارسیگر

Mehrbod
10-26-2013, 09:15 PM
خوشگل است = خوشگلس ... این جا هم است درست است و هه ...
به نگر من همون رفته است درستر است تا ه. من نمیدانم چرا آن زبانشناس آنگونه گفته در آلمانی هم که er ist aufwachen. اون بیدارشده است.
نون چه باشد چه نباشد . در جاهای دیگر هم است داریم



رفتن = gehen = to go
رفت = gang = went
رفته = gegangen = gone


است هم ندارد, مگر برخی که بلغزش به سومی میدوزند! (:

Aria Farbud
10-26-2013, 09:33 PM
نزدیک, ولی پساوند است آریا جان! (:

پارسیگر


سپاس، واژه ی پسامد را خالقی مطلق پیشنهاد داده بود و واژه ی پساوا را فریدون جنیدی پیشنهاد داده که آوای پسین را نشان می دهد که در چامه آوای واژه ها درنگرمان است که یکسانند، به هر روی پساوند هم در خور است. پارسیک است دیگر :e057:

Mehrbod
10-26-2013, 09:34 PM
چرا آن زبانشناس آنگونه گفته در آلمانی هم که er ist aufwachen. اون بیدارشده است




aufwachen = to awaken = barxâstan/bidâridan



er ist aufwachen = [او] بیداریدن است!!

پس یا داریم:


er ist aufgewacht = [او] بیداریده / [او] بیدار شده.


یا


er aufwachte = [او] بیدارید / [او] بیدار شد.

Mehrbod
10-26-2013, 09:36 PM
سپاس، واژه ی پسامد را خالقی مطلق پیشنهاد داده بود و واژه ی پساوا را فریدون جنیدی پیشنهاد داده که آوای پسین را نشان می دهد که در چامه آوای واژه ها درنگرمان است که یکسانند، به هر روی پساوند هم در خور است. پارسیک است دیگر :e057:

:e00e:

پساوند ولی در دهخدا/برهان قاطع درآیه دارد: پساوند | لغت نامه دهخدا (http://www.loghatnaameh.org/dehkhodaworddetail-ae4f1b5bee324cd0a2c428a96a6edc64-fa.html)

homayoun
10-26-2013, 09:37 PM
رفتن = gehen = to go
رفت = gang = went
رفته = gegangen = gone

است هم ندارد, مگر برخی که بلغزش به سومی میدوزند! (:

ام در زبان پارسیک مانند انگلیسیک چم هستم میدهد.
present perfect
من هوشنگ هستم = من هوشنگ ام.
I have gone = من رفته ام یا من رفته هستم. ich bin gegangen
you have gone = تو رفته ای یا تو رفته هستی. du bist gegangen
he has gone = او رفته ه یا اون رفته است. er ist gegangen
نون برخی میگویند او رفته درست است و است نمیگیرد پس میشه او رفته .

به واژه مُرده بنگر.... من یک مرده هستم. او یک مرده است. او مرده است! he has died = he is a dead
پس نادرست نیست. چون چم دیگری نمیدهد. ولی هر2 فرم درست است.
در گفتار همه است ها را میتوان ه کرد! نادرستی نمیسازد. جایی کژدریابی نمیسازد.
اگر تاکنون چنین چیزی نادرست بوده من اکنون میگویم من خودم ساختمش ...آیا نادرستی میسازد؟

پارسیگر

homayoun
10-26-2013, 09:40 PM
= [او] بیداریدن است!!

پس یا داریم:

er ist aufgewacht = [او] بیدار است / [او] بیداره.

لغزش از من بود. همان er is aufgewacht را میخواستم بگویم.

Mehrbod
10-26-2013, 09:44 PM
لغزش از من بود. همان er is aufgewacht را میخواستم بگویم.

er ist aufgewacht = [او] بیداریده / [او] بیدار شده [است].
er ist wach = [او] بیداره / [او] بیدار است.

homayoun
10-26-2013, 09:55 PM
= [او] بیداریده / [او] بیدار شده [است].
er ist wach = [او] بیداره / [او] بیدار است.

genau

گناو به پارسیک چی میشه؟

راستی اینکه تو پارسیک برای پاشدن میگن وخ درست مانند Wach در تهران هم اینگونه است؟ ما زیاد میگفتیم.

Mehrbod
10-26-2013, 09:57 PM
در گفتار همه است ها را میتوان ه کرد! نادرستی نمیسازد. جایی کژدریابی نمیسازد.

این است در پارسیک نیاز نیست, ولی انگلیسی و آلمانی پرگاه نیاز میرود:

جایی که نه پارسیک نه انگلیش نیازه:


gone with the wind = بر باد رفته


جاییکه در انگلیش نیازه, در پارسیک نیست:

he is gone = [u] rafte [ast].

he = u
is = ast
gone = rafte

Mehrbod
10-26-2013, 10:03 PM
genau

گناو به پارسیک چی میشه؟

راستی اینکه تو پارسیک برای پاشدن میگن وخ درست مانند Wach در تهران هم اینگونه است؟ ما زیاد میگفتیم.

این "وخی" کوتاهیده‌یِ برخیز! است و barxastan میخورد با aufwachen و awaken / wake up همریشه باشد.

وخی | لغت نامه دهخدا (http://www.loghatnaameh.org/dehkhodaworddetail-04bf48c253714fbdbec37e550cbaf356-fa.html)

homayoun
10-26-2013, 10:06 PM
این است در پارسیک نیاز نیست, ولی انگلیسی و آلمانی پرگاه نیاز میرود:

جایی که نه پارسیک نه انگلیش نیازه:

gone with the wind = بر باد رفته

جاییکه در انگلیش نیازه, در پارسیک نیست:


he is gone = [u] rafte [ast].

he = u
is = ast
gone = rafte

نیاز که نیست ولی امدنش نادرست نیست

Mehrbod
10-26-2013, 10:08 PM
نیاز که نیست ولی امدنش نادرست نیست

من هم نگفتم نادرسته, گفتم "دوختن" اش نادرسته (:

او رفته‌است | او رفته است.

homayoun
10-26-2013, 10:12 PM
من هم نگفتم نادرسته, گفتم "دوختن" اش نادرسته (:

او رفته‌است | او رفته است.

من تاکنون درباره نیمسپیس در پارسیک چیزی نشنیده ام! دبیره که نداریم!

Alice
10-26-2013, 10:46 PM
در گفتار همه است ها را میتوان ه کرد! نادرستی نمیسازد. جایی کژدریابی نمیسازد.

نه درست نیست. شوربختانه امروز در زبان گفتاری کنون فرزافت (Present Perfect) رو به فراموشی
می‌رود و این کار شما کمک شایانی به این فرایند می‌کند. پسوندهای «ام، ای، است، ایم، اید، اند» را
نباید از بافتار گزاره زدود و آن را کژساخت کرد. چرا که این پسوندها به ساخت کارواژه گره خورده‌اند و
یکی از ستون‌های زمان گذشته را در زبان پارسی فرامیسازند. برای نمونه:

I have played football many times = من بسیار فوتبال بازی کرده ؟!
You have lost your child = تو فرزندت را گم کرده ؟!
He has watched TV = او تلویزیون تماشا کرده ؟!

پس می‌بینید که همیشه نمی‌توان این کار را انجام داد! در زبان گفتار هم کنون فرزافت نداریم و این
از کاستی‌های زبان گفتاری به نوشتاری است:

I played football many times = من خیلی فوتبال بازی کردم = I have played football many times


اولی با کوشش و یکپارچگی و خودباوری این مردم کوشا هنوز خیلی از گویش های راستین مانده است.
آنچه من خودم دیده ام این است که گویش ها در کردستان و گیلان و مازندران و گرگان هنوز دلچسب و شیرین است

من کمابیش در بیشتر سرزمین‌های ایرانشهر، بویژه شمال ایران، مازندران و گیلان بوده‌ام و به زبان مازندرانی و
گیلانی آشنایی خوبی دارم، کوردی و تورکی را هم دست و پا شکسته می‌دانم! در این میان زبان گیلانی بیش
از هرچیز به زبان پارسی نزدیکتر است و آن‌جا از واژه‌های کهن‌تری هم که ریشه تاریخی دارند بسیار سود می‌برند.

homayoun
10-27-2013, 12:07 PM
نه درست نیست. شوربختانه امروز در زبان گفتاری کنون فرزافت (Present Perfect) رو به فراموشی
می‌رود و این کار شما کمک شایانی به این فرایند می‌کند. پسوندهای «ام، ای، است، ایم، اید، اند» را
نباید از بافتار گزاره زدود و آن را کژساخت کرد. چرا که این پسوندها به ساخت کارواژه گره خورده‌اند و
یکی از ستون‌های زمان گذشته را در زبان پارسی فرامیسازند. برای نمونه:

I have played football many times = من بسیار فوتبال بازی کرده ؟!
You have lost your child = تو فرزندت را گم کرده ؟!
He has watched TV = او تلویزیون تماشا کرده ؟!

پس می‌بینید که همیشه نمی‌توان این کار را انجام داد! در زبان گفتار هم کنون فرزافت نداریم و این
از کاستی‌های زبان گفتاری به نوشتاری است:

I played football many times = من خیلی فوتبال بازی کردم = I have played football many times

شما در باغ نیستید. است را ها میتوان پاک کرد نه ام ای ایم اند و... را!
ب.ن. من بسیار فوتبال بازی کرده ام! در اینجا ام را نمیتوان ورداشت!
ولی او بسیار فوتبال بازی کرده است . میشود اینگونه شود او بسیار فوتبال بازی کرده! دریافتید؟ است را میتوان برداشت!

اون چیزی هم که شما کاستی شمردید یک شاهکار در زبان پارسیک است!


در زبان گفتار هم کنون فرزافت نداریم و این
از کاستی‌های زبان گفتاری به نوشتاری است:

I played football many times = من خیلی فوتبال بازی کردم = I have played football many times

در زبان آلمانی برای ساده سازی همه را پرفکت میگویند . Ich sah meine mutter = Ich hab meine mutter gesehen که گزاره را دراز میکنند. در زبان انگلیسی هم که پرفکت ها دراز میشود... ولی در زبان پارسیک ما با سختتر گفتن بخش پایانی در گفت و گو پرفکت را نشان میدهیم!
I played football = من فوتبال بازی کردم.
I have played football = من فوتبال بازی کرررررددددددمممم! روشن است که این کردم که سخت گفته شده همان کرده ام است! هم ساده است مانند آلمانیک هم چم را به خوبی میرساند! از این دیدگاه از آلمانیک و انگلیسیک بسی بهتر است!


من کمابیش در بیشتر سرزمین‌های ایرانشهر، بویژه شمال ایران، مازندران و گیلان بوده‌ام و به زبان مازندرانی و
گیلانی آشنایی خوبی دارم، کوردی و تورکی را هم دست و پا شکسته می‌دانم! در این میان زبان گیلانی بیش
از هرچیز به زبان پارسی نزدیکتر است و آن‌جا از واژه‌های کهن‌تری هم که ریشه تاریخی دارند بسیار سود می‌برند.

درست است منهم گفتم در این شهر ها اینگونه است. یزد هم گفتم مشهد هم همینگونه ... هتا در دهی نزدیک به سپاهان هنوز پهلویک سخن میگویند در یزد هم اوستاییک!
هتا مشهد گرامر های زیبای خود هم دارد. یزد هم همینگونه.
مهرپد به این بنگر شاید خوشت بیاد.
شیرینی خانگی شنیده اید؟ تو مشهد از این گی ها زیاد است. مانند قعلگی (قعله یک کوچه پایین شهری در مشهد است) همسایگی و هر جا ای میگیرد به جای ان گی میگداریم. که بسی بهتر است.

پارسیگر

Alice
10-27-2013, 12:38 PM
شما در باغ نیستید. است را ها میتوان پاک کرد نه ام ای ایم اند و... را!
ب.ن.[1] من بسیار فوتبال بازی کرده ام! در اینجا ام را نمیتوان ورداشت!

هذیان می‌گویید و هنوز ساختمان زمان‌بندی را در زبان پارسی و انگلیسی نمی‌دانید! :))
در زبان پارسی یکی از ستون‌های زمان گذشته، "کنون فرزام" است که پسوندهای ام، ای، است و ... وابسته به آن
است. کارواژه‌های است، بود، شد و ... در دستور زبان پارسی کارواژه‌های «کمکی» هستند و نه کارواژه‌های مهادین!
خویشکاری آنان روشن نمودن «بافتار گزاره» می‌باشد. زمانیکه شما "است"، این کارواژه‌ی کمکی را از گزاره بزدایید
کژساختی برمیاورید، به نمونه گزاره‌های زیر را ببینید:
«نامه نوشته.» این گزاره، کنون فرزام است یا "جمله‌‌ی مجهول" یا آینده؟! (= او نامه نوشته است یا او نامه نوشته بود یا
نامه نوشته شد یا نامه نوشته خواهد شد؟!)
«علی نشسته.» این گزاره چه ساختاری دارد؟! "ماضی بعید" است یا کنون فرزافت یا مجهول یا آینده و ...؟! (علی نشسته
است یا علی نشسته بود یا علی نشسته شد؟!)


I played football = من فوتبال بازی کردم.
I have played football = من فوتبال بازی کرررررددددددمممم! روشن است که این کردم که سخت گفته شده همان کرده ام است!

:e412: :e105: :e415: :e108:

homayoun
10-27-2013, 01:07 PM
هذیان می‌گویید و هنوز ساختمان زمان‌بندی را در زبان پارسی و انگلیسی نمی‌دانید! :))
در زبان پارسی یکی از ستون‌های زمان گذشته، "کنون فرزام" است که پسوندهای ام، ای، است و ... وابسته به آن
است. کارواژه‌های است، بود، شد و ... در دستور زبان پارسی کارواژه‌های «کمکی» هستند و نه کارواژه‌های مهادین!
خویشکاری آنان روشن نمودن «بافتار گزاره» می‌باشد. زمانیکه شما "است"، این کارواژه‌ی کمکی را از گزاره بزدایید
کژساختی برمیاورید، به نمونه گزاره‌های زیر را ببینید:
«نامه نوشته.» این گزاره، کنون فرزام است یا "جمله‌‌ی مجهول" یا آینده؟! (= او نامه نوشته است یا او نامه نوشته بود یا
نامه نوشته شد یا نامه نوشته خواهد شد؟!)
«علی نشسته.» این گزاره چه ساختاری دارد؟! "ماضی بعید" است یا کنون فرزافت یا مجهول یا آینده و ...؟! (علی نشسته
است یا علی نشسته بود یا علی نشسته شد؟!)

شما درست میگویید. باشد من روسم زبان پارسیک نمیدانم شما میدانید

Mehrbod
10-27-2013, 03:04 PM
در زبان آلمانی برای ساده سازی همه را پرفکت میگویند . Ich sah meine mutter = Ich hab meine mutter gesehen که گزاره را دراز میکنند. در زبان انگلیسی هم که پرفکت ها دراز میشود... ولی در زبان پارسیک ما با سختتر گفتن بخش پایانی در گفت و گو پرفکت را نشان میدهیم!
I played football = من فوتبال بازی کردم.
I have played football = من فوتبال بازی کرررررددددددمممم! روشن است که این کردم که سخت گفته شده همان کرده ام است! هم ساده است مانند آلمانیک هم چم[3] را به خوبی میرساند! از این دیدگاه از آلمانیک و انگلیسیک بسی بهتر است!

:e00e:

درسته, من هم از دیرباز این را نگریسته بودم, که ما کردم و کرده‌ام را با این دگرسانی باریک میگوییم که دومی کِش میاید:

Bâzi kardam
Bâzi kardaaam = Bâzi Karde-am


درباره‌یِ زمان هم درست میگویید, آلمانها بدجور در زبان گفتار به بیراهه رفته‌اند و همه کارواژگان را با
یارکارواژگان haben و sein میگردانند, در انگلیسی بجایش روی Preterite - WiKi (http://en.wikipedia.org/wiki/Preterite) و مانند ما همه را کوتاهیده میگویند:

[man] Ânjâ raftam.
I went there.
Ich bin da gegangen.


پارسیگر

Mehrbod
10-27-2013, 03:09 PM
کارواژه‌های است، بود، شد و ... در دستور زبان پارسی کارواژه‌های «کمکی» هستند و نه کارواژه‌های مهادین!
خویشکاری آنان روشن نمودن «بافتار گزاره» می‌باشد. زمانیکه شما "است"، این کارواژه‌ی کمکی را از گزاره بزدایید
کژساختی برمیاورید، به نمونه گزاره‌های زیر را ببینید:
«نامه نوشته.» این گزاره، کنون فرزام است یا "جمله‌‌ی مجهول" یا آینده؟! (= او نامه نوشته است یا او نامه نوشته بود یا
نامه نوشته شد یا نامه نوشته خواهد شد؟!)

این نادرسته,
سخن سرکار همایون روی زدایش "است" بود, نه "بود" یا "بوده" یا "بوده است":



[او] نامه نوشته [است]


اگر میخواستیم زمان آنرا روشن کنیم, آنگاه آنرا هم ناچار میگوییم:


[او] نامه نوشته بوده / بوده است.


اگرنه خود [است] همواره در پارسیک میتواند بیافتد (هنگامیکه دیگر زبانها نمیتواند).


همچنین ما «جاینام کارگیر» هم داریم که میتواند گزاره را روشنتر کند:


نامه را نوشته [است].




پارسیگر

Alice
10-27-2013, 03:45 PM
اگرنه خود [است] همواره در پارسیک میتواند بیافتد

گفتیم که در زبان گفتاری Present Perfect ناپیداست و فراموش شده است:

من به زیر باران رفته‌ام {رفته‌ام، رفته‌ای، رفته است} = من زیر بارون رفتم { رفتم، رفتی، رفته }

بر این‌پایه در ترزبان گزاره‌های انگلیسی Present Perfect و گاه Present Perfect Continuous و ... به فارسی
از گذشته‌ی ساده بهره می‌گیریم. این کار شما هم در همین راستا می‌رود؛ اینک هوش کردید؟!

Mehrbod
10-27-2013, 03:49 PM
گفتیم که در زبان گفتاری Present Perfect ناپیداست و فراموش شده است:

من به زیر باران رفته‌ام {رفته‌ام، رفته‌ای، رفته است} = من زیر بارون رفتم { رفتم، رفتی، رفته }

بر این‌پایه در ترزبان گزاره‌های انگلیسی Present Perfect و گاه Present Perfect Continuous و ... به فارسی
از گذشته‌ی ساده بهره می‌گیریم. این کار شما هم در همین راستا می‌رود؛ اینک هوش کردید؟!

نه, ولی روشن شد شما هوش نکردید, در زبان گفتاری با کِش آوردن ما همین را همین امروز داریم و میگوییم:

Man zire bârun raftam ≠ (Man zire bârun raftaaaam = Man zire bârun rafte-am)

Alice
10-27-2013, 04:05 PM
نه, ولی روشن شد شما هوش نکردید, در زبان گفتاری با کِش آوردن ما همین را همین امروز داریم و میگوییم:

پیشنهاد می‌کنم شما و homayoun نگاهی به این برگه بیاندازید و سپس پیام‌های مرا بخوانید:

زمان گذشته (زبان) - ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9%86_%DA%AF%D8%B0%D8%B4%D8%AA% D9%87_(%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86))

شوربختانه نسخه‌ی انگلیسی ندارد. اگر دشواری داشتید، برابر زمان‌های نامبرده را به انگلیسی من
برایتان برگردان می‌کنم.

homayoun
10-27-2013, 04:24 PM
پیشنهاد می‌کنم شما و @homayoun نگاهی به این برگه بیاندازید و سپس پیام‌های مرا بخوانید:

زمان گذشته (زبان) - ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

شوربختانه نسخه‌ی انگلیسی ندارد. اگر دشواری داشتید، برابر زمان‌های نامبرده را به انگلیسی من
برایتان برگردان می‌کنم.

ن خواندم درباره گدشته بود.
شما میگویید که ما در گفت و گو به جای من رفته ام میگوییم من رفتم. به جای present perfect از past simple کارمیگیریم. درست است؟
خوب من هم میگویم کارگیری از past simple نادرست نیست... چون با فرم گویش شنونده میگیرد ! که خیلی زیباست.
اوکی؟ سپاس

پارسیگر

Mehrbod
10-27-2013, 04:30 PM
پیشنهاد می‌کنم شما و homayoun نگاهی به این برگه بیاندازید و سپس پیام‌های مرا بخوانید:

زمان گذشته (زبان) - ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9%86_%DA%AF%D8%B0%D8%B4%D8%AA% D9%87_(%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86))

شوربختانه نسخه‌ی انگلیسی ندارد. اگر دشواری داشتید، برابر زمان‌های نامبرده را به انگلیسی من
برایتان برگردان می‌کنم.



کارواژه = raftan
گذشتهٔ نقلی = rafte-am
گذشته‌یِ ساده = raftam


در زبان گفتار و گویش روزانه, ایندو با کمی دگرسانی به زبان آمده و 'نقلی' اندکی کِش میاید:


Man zire bârun raftam ≠ (Man zire bârun raftaaaam = Man zire bârun rafte-am)




Tâkonun Espâniyâ (raftiii = rafte-i)?
Âri, (raftaaam = rafte-am)

Diruz kojâ rafti?
Šâm raftam birun.

Alice
10-27-2013, 05:18 PM
خوب من هم میگویم کارگیری از past simple نادرست نیست... چون با فرم گویش شنونده میگیرد ! که خیلی زیباست.

"زیبایی" وسته است و نمی‌توانید برپایه‌ی زیبا بودن یا نبودن، درستی و نادرستی چیزی را نیکنمایی (توجیه) و پایور کنید.


در زبان گفتار و گویش روزانه, ایندو با کمی دگرسانی به زبان آمده و 'نقلی' اندکی کِش میاید

آیا می‌توانید برگه‌ و سندی را به من نشان بدهید که در زبان فارسی گفتار Present Perfect اندکی کش می‌رود؟!
یا اینکه این سخنان را از خودتان درمیاورید گرامی؟! :e108:

homayoun
10-27-2013, 05:23 PM
"زیبایی" وسته است و نمی‌توانید برپایه‌ی زیبا بودن یا نبودن، درستی و نادرستی چیزی را نیکنمایی (توجیه) و پایور کنید.

گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod نمایش پست ها
در زبان گفتار و گویش روزانه, ایندو با کمی دگرسانی به زبان آمده و 'نقلی' اندکی کِش میاید
آیا می‌توانید برگه‌ و سندی را به من نشان بدهید که در زبان فارسی گفتار Present Perfect اندکی کش می‌رود؟!
یا اینکه این سخنان را از خودتان درمیاورید گرامی؟!

میگویند به جای صلوات فرستادن بگویید درود فرستادن..
یه درود محمدی بفرستید برای ایشان خدا بپدیرد هافنتلیش!

Alice
10-27-2013, 05:30 PM
یه درود محمدی بفرستید برای ایشان خدا بپدیرد هافنتلیش!

سفسته‌ی لودگی و بذله‌پرانی! :e011:

homayoun
10-27-2013, 05:41 PM
سفسته‌ی لودگی و بذله‌پرانی!

من در پی آستواندن چیزی نبودم که بخواهم کژفرنود بیاورم.

پارسیگر

homayoun
10-28-2013, 03:02 PM
به تازگی دیده شده که در خیلی از شهر ها(کرمانشاه و یزد) به گوجه میگن تِمَتِ . temate که با tomato نزدیکی دارد.
دوستان داستان چیست؟ کسی میداند؟ :e404:

پارسیگر

khayyam
01-27-2014, 06:12 PM
بخشی از مقاله ی پژوهشی در گویش قشمی نوشته ی مهدی احمد نیا

گویش قشمی یكی از گویش های اصیل و با سابقه ی ایرانی است كه در جزیره قشم رایج می باشد. این زبان احتمالا
بازمانده ی پهلوی ساسانی یا زبانی از دوره ی میانه ایرانی است. این زبان از خیلی جهات با فارسی دوره ی میانه یعنی
پهلوی ساسانی شباهت دارد، به ویژه در صرف افعال.


مشتركات واژگانی گویش قشمی و پهلوی



میانه

گویش قشمی

فارسی


apus, āpustan
ahus,āwsan
آبستن


ars
xars

اشک



asp
asp

اسب


čirkēn,gannāk
čerkin ,gana
ناپاک،كثیف



darzīk
darzi
خیاط


dōxt
doxt
دختر


gund
gond
خایه، بیضه


ǰāmak,kapāh
ǰama,kaba,kava
لباس


ǰuwāl,gawāl
ǰoval
كیسه


karpūk,karpak
kalpok
مارمولک،سوسمار



mēzišn,gōmēz
mess,gemez
ادرار، شاش


parvand
parvand
كمربند


piš
peš
شاخه و برگ درخت خرما


pus
pos
پسر


sōr
sur
شور


sōrak
suraka
شوره زار


tōrak, tūrak
tura
شغال


žūzak,žūžak

zoza
خارپشت

Mehrbod
01-27-2014, 10:01 PM
آیا می‌توانید برگه‌ و سندی را به من نشان بدهید که در زبان فارسی گفتار Present Perfect اندکی کش می‌رود؟!
یا اینکه این سخنان را از خودتان درمیاورید گرامی؟! :e108:

آری, نخست سدای خودتان را با این پرسش و پاسخها بنگارید:

تاکنون سیب خورده‌ای؟


- آری خورده‌ام


از دستپخت اش چیزی خوردی؟


- آری خوردم.


سپس پاسخ‌هایِ خودتان را جدا از پرسشها نیوشیده و بشنوید دگرسانی‌ای
دارند یا نه; اگر خواستید برای ما هم بگذارید تا بشود "برگه"‌یِ سخن من (;

پارسیگر

Persepolis
05-02-2014, 02:43 PM
اگر حیوون خونگی داشته باشید میدونید که یک وقتهایی یک چیزی توجه سگ شما رو جلب میکنه و با پارس و واق واق کردن

سگ هایی مثل جواد لاریجانی به محض اینکه کوچکترین حرفی از حقوق بشر در ایران میشه داغ میکنند و شروع میکنند به پارس کردن

یعنی پارس کردن لاریجانی فقط و فقط پارس کردنه احتمالن از روی عصبانیت و نه از روی ترس.

جمله درست : سگ پاس می كند.

به گفته استاد ارجمند جناب آقای عادل اشكبوس نویسنده و زبان شناس ایرانی، پاس كردن سگ هیچ اشاره ای به نوع صدای سگ ندارد، بلكه به معنی پاس دادن و پاسبانی است، چون از قدیم سگ را پاسبان دانسته اند و ما عبارت سگ پاسبان را زیاد شنیده ایم. وظیفه ی سگ پاسداری و پاسبانی است و پاس کار اوست .سگ پاس می کند یعنی با صدایش دارد پاسبانی می کند .

با تلفظ و معنی درست و اصیل: سگ پاس می كند (سگ نگهبانی و پاسبانی می كند)
با تلفظ و معنی تغییر یافته و غلط: سگ پارس می كند (سگ عوعو می كند)
امروزه کردها درست تلفظ می کنند و پارس نمی گویند .