PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را دیدن نمیکنید برای دیدن کامل نوشته‌یِ و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : صندلی داغ - مزدك بامداد



برگ ها : 1 [2]

kourosh_bikhoda
10-18-2013, 08:36 AM
این "دکترای" شریعتی چنین است:
روی وبسایت دکتر شریعتی هم موجوده
مدرک دکتری - وب سایت رسمی دکتر علی شریعتی (http://drshariati.org/show.asp?ID=54&q=)

مزدك بامداد
10-18-2013, 08:48 AM
مزدک عزیز کدام گفتگوهایی که از ابتدا تا کنون با افراد مختلف در فاروم ها داشته اید را "در بالاترین سطح" می بینید؟ و از کدام گفتگوهایتان بیش از بقیه لذت برده اید؟
لطفا لینک هایشان را بگذارید و اگر خواستید یک توضیحی هم درباره شان بدهید.
من از همه ی سخنگاه هایی که در انها بودم، کمابیش خرسندم ولی در سخنگاه آرش‌بیخدا ،
گفتگو های تراز بالایی با برخی هموندان آنجا مانند آسمان و آرمیتی ، در زمینه ی فلسفه و
ماتریالیسم، پرسمان هایی مانند ازلی بودن و یا نبودن جهان، هستی یا نیستی خدا و آماج
زندگی و هستی و یا بی آماجی آن و ... داشتیم که دیگر نمیدانم آیا هنوز هم در دسترس یا
بایگانی هستند یا نه؟
در سخنگاه هم‌میهن هم چند هزار پیک داشتم که بیشتر در زمینه ی تاریخ و پدافند از فرهنگ
و زبان ایرانی و اسلام ستیزی بودند که هنوز هم هستند گویا.
تالار گفتگو هم میهن (http://forum.hammihan.com/)
دیگر سخنگاه "هوپا"، سخنگاه فیزیکدانان "جوان"! بود که انجا هم نزدیک ۷۰۰۰ پیک زیر نام
کاربری " هرمز پگاه" داشتم/دارم که برای خواندن آنها باید ولی هموند انجا شد.
انجمن فیزیكدانان جوان ایران • انجمن فیزیکدانان جوان ایران (http://www.hupaa.com/forum/index.php)
اکنون بیشتر در فیسبوک کار و کنشی دارم و برگه زیر را به همراه تنی چند میگردانم:
http://www.facebook.com/pure.persian

پارسیگر

mosafer
10-18-2013, 08:58 AM
اگر مادرم از مردگان زنده شود و من بار دیگر کودک شده و او مرا در آغوش بگیرد
و موهایم را نوازش نماید، به یزدانی که فرای دین هاست، آوری* میشوم.

*
آوری aavari = مؤمن


پارسیگر

چگونه اطمینان دارید زنده کردن مادرتان می تواند شما را معتقد کند به یزدانی که فرای دین هاست در حالی که به اصل آفرینش توسط هیچ یزدانی معتقد نیستید ؟؟

مزدك بامداد
10-18-2013, 09:24 AM
چرا ، چرا ما اینجاییم ؟ تا کنون هیچ جوابی برایش یافته اید ؟ چرا زندگی میکنیم ؟ (لابد بخاطر فرازیست؟ که چه بشود
http://www.daftarche.com/%D8%B5%D9%86%D8%AF%D9%84%DB%8C-%D8%AF%D8%A7%D8%BA-33/%D8%B5%D9%86%D8%AF%D9%84%DB%8C-%D8%AF%D8%A7%D8%BA-%D9%85%D8%B2%D8%AF%D9%83-%D8%A8%D8%A7%D9%85%D8%AF%D8%A7%D8%AF-1239/برگه-13.html#post47845

مزدك بامداد
10-18-2013, 09:28 AM
با هوش ترین مردمی که دیده اید از کدام کشور بوده اند؟
اگر هوشمندی را یک کاسه کنیم ( هوش فندی و زیرکی و توان انگار و فرانگار و..)
آنگاه میتوانم بگویم که هوشمندترین کسانی که من یکراست و نایکراست آروین کردم،
از این سه گروه بودند : انگلیسی ها، یهودی ها و المانی ها.



*یکراست= مستقیم ، بی واسطه
پارسیگر

مزدك بامداد
10-18-2013, 09:41 AM
یک دختری که هم به من آمار میده و هم جلوی چشم من به بقیه هم آمار میده و باعث و بانی مورد تمسخر قرار گرفتن من میشه رو چه بلایی سرش بیارم حقشه؟


اگر به دیگران هم آمار میدهد چرا تنها شما زیر ریشخند رفته اید؟
بدید من اگر شما یکی از میان ان گروه آمارگیر باشید که همه تان
مانند هم هستید و کسی نمیتواند به ان یکی بخندد!. جز اینکه به
گمان من، شما چشمداشت یگانه بودن در آمارگیری را در مغز خود
پرورش داده بودید و خود را تنها برگزیده میپنداشتید و رفتار تان را با
این گمان دگرگون کرده بودید که جدای از رفتار دیگر آمارگیران است
و از اینرو انها به شما میتوانند بخندند. تنها راه خوب تان هم خونسردی
و شکیبایی و برتافتن اندک خنده هاست، چرا که فرمانِ روان ایرانیان که
بیشترشان الدنگ و بیفرهنگ هستند این است که اگر خشمگین بشوید،
بیشتر به شما میخندند و بیشتر شمارا می آزاراند. ولی اگر نیاز روانی
آنهارا که خوار کردن دیگران است، با خونسردی و لبخند خود برآورده
نکنید و جوش نیاورید، خسته میشوند و میروند سراغ یک بدبخت دیگر.
آن دختره را هم به روزگار خودش رها کنید و کینه نجویید چون در
کشور اسلامی ، آنها را خدا زده است!
تنها پرسشی که اینجا بجای می ماند این است که این داستان
" شما بگویید چه کنم ؟" چه پیوندی با سندلی داغ من داشت؟
:e105:

پارسیگر

مزدك بامداد
10-18-2013, 09:50 AM
اینکه ماده نه به وجود میآید و نه از بین میرود ، پس ممکن است ما بعد از مرگ و تجزیه شدن و.... چرخه . دوباره فرصت زندگی کردن بیابیم آیا میشود که بشود، در کل قضیه چیست؟پیکر و روان ما چیزی نیست جز یک چینش ویژه از ریزگان، مانند الکترون ها و ..
بر این پایه اگر این چینش بار دیگر در جایی از جهان پدید بیاید، شما دوباره خواهید بود!
به زبان دیگر اگر ما بتوانیم جایگاه هر تک دانه از پروتون ها و نوترون ها و الکترون های
پیکر شمارا اسکن کنیم و سپس درست همین چینش ویژه را پس از مرگ شما و یا در جایی
دیگر بچینیم ( که هنوز فندش را نداریم). شما با همین پیکر، همین منش، همین روان، همین باور
همین دین، همین پسند ها ( مانند دلبستگی به خورشت فسنجان)، و .. بار دیگر آغاز به زیستن
خواهید نمود و گمان هم خواهید کرد که همین چند تسوی پیش، این پرسش را از مزدک بامداد
پرسیده بوده اید!
---
از انجا هم که ماده جاودان است و از انجا که بازهم مهابنگ های دیگری شاید روی بدهند و از
انجا که شمار همه ی آمایش های مادی، مرزمند است( چون شمار ریزگان و توده ی ماده/انرژی
مرزمند هست); شایندگی و گرایند پدید آمدن دوباره ی و چند باره ی "شما/ما" بیگمان بالاست

پارسیگر

مزدك بامداد
10-18-2013, 10:00 AM
چگونه اطمینان دارید زنده کردن مادرتان می تواند شما را معتقد کند به یزدانی که فرای دین هاست در حالی که به اصل آفرینش توسط هیچ یزدانی معتقد نیستید ؟؟
دل استواری (اطمینان) ندارم، گفتم که "باور" میکنم، باور و دانستن دو کارواژه ی جدا هم هستند.
باور هم از اینرو میکنم که :چنین کاری که درست آرزوی من هم هست، و از دید مادی و فندی هم اکنون از
نشدنی هاست، به یکباره روی بدهد. آنگاه تازه شاید هوش کنیم که براستی در یک ماتریکس گرفتاریم که
اندیشه ها و باور های ما، خوشی ها و رنج های ما ، بگونه ی ستمگرانه ای در ما کاشته میشوند !
این همان ایزدی خواهد بود که گفتیم، "فرای دین ها" میباشد !

پارسیگر

sonixax
10-18-2013, 08:15 PM
برای نمونه در کشور آمریکا، روسپی هست ولی قانونی نیست.

فکر کنم فقط در برخی ایالت ها اینطوری باشد ؟! اینطور نیست ؟

مزدك بامداد
10-18-2013, 11:02 PM
فکر کنم فقط در برخی ایالت ها اینطوری باشد ؟! اینطور نیست ؟
جز نوادا همه جا ناقانونی است.
نوادا، همان استان دربرگیرنده ی لاس‌وگاس
هست که هم بزرگترین قمارخانه و هم بزرگترین
روسپیخانه ی آمریکا و جهان میباشد.

مزدك بامداد
10-18-2013, 11:48 PM
درباره نوام چامسکی چه فکر میکنید؟
بیشتر سخنانش را میپسندم ولی دریافت درستی از روزگار و اسلامیست ها و فاشیستهای ما ندارد.
شوربختانه، بسیاری از چپ ها به یک بیماری دچار شده اند و آنهم این است که گمان میکنند هرکس که
با "آمریکا" سیتز میکند، پیشرفته و خوب هم هست! ولی نمیدانند که ناسازگاری میتواند از دو سوی
وارون هم باشد. برای نمونه ، شهری را بینگارید که ابزار ترابری در آن، گاری های اسبی هستند.
ناگاه، سر و کله ی کامیوندارانی پیدا میشود که کامیون هایشان، دود بدی از خود بیرون میدهند
این کامیون داران اکنون دو تا دشمن پیدا میکنند: یکی هوادارن زیستبوم که از دود کامیون ناخرسندند
و دیگری گاری داران که از بیخ با خود کامیون و کامیوندار دشمن هستند! اکنون اگر این سبز ها،
با این سیاه ها دست به یکی کنند، کار نادرستی کرده اند چون با واپسمندگانی که بارها بدتر از
این کامیونداران هستند، دست به یکی کرده اند و خود کامیون داری به بیم افکنده. این چپول ها
هم همینگونه اند، گمان میکنند که اسلامیست ها پخی هستند و با بهره کشی "امپریالیستی" جنگ
میکنند ولی نمیدانند که خود اینها بدترین و واپسمانده ترین بهره کشان هستند که از سرمایه داران
مدرن، بارها ددمنش تر و ستمگر تر و واپسمانده ترند. ولی از انجا که سالها جنگ با "امپریالیسم"
این هارا بلوکه کرده و از نزدیک هم با اسلامیستها "آشنا" نشده اند، به این چا ه در می افتند.
احمدی نژاد ها هم در این میان ماهی میگیرند و میروند چاوز را بغل میکنند و ژست امپریالیست-
ستیزی به خود میگیرند . نوام چامسکی هم از بس در آسمان آرمان ها پرواز میکند که برخی از
اینگونه فربود های زمین را نمیبیند. بدید من، روشن‌ویری که بسیار به آسمان بالا رفته و از
زمین فربود ها دور شده باشد، بدرد رهبری و رهایی مردم نمیخورد و مانند چامسکی, ایدئولوگ
رایگان جمهوری گندوگوز اسلامی و جنبش آدمخور حماس و غارنشینان نئاندرتال طالبان میگردد.

پارسیگر

مزدك بامداد
10-18-2013, 11:59 PM
یک یا چند مورد از کارهای نا اخلاقی ای که مرتکب شده اید را نام ببرید و کمی درباره یشان توضیح دهید و اینکه بعدا چه حسی داشته اید. البته اگر دوست دارید.
زمانی که کودک بودم، یک دختر همسایه را که پایش کمی میشلید را کتک زدم.
پدرم مرا سرزنش کرد که آدم که دختر را نمیزند آنهم این بیچاره که پایش هم میلنگد.
من از ان روز به پس برآن شدم که پیش از هرکاری کمی بیندیشم و هنوز هم ، با
ایکه دهه ها از ان زمان میگذرد، از یاد اینکه ان دختر را زدم ، پژمان، دچار اندوه و
پشیمانی میشوم . دیگر کار های "خلاف" من ، " وابستگی به گروهک های الحادی!"
" ورود و خروج غیرقانونی از مرزهای کشور"، "فعالیت ضد انقلابی در محیط های
آموزش عالی" ، " وابستگی به احزاب کمونیست افغانستان" ، " معاندت با دین
شریف اسلام و مذهب حـَـقّـه ی جعفری" !(مذهب حـُـقّه) "، "فساد فی الارض و
محاربه با خدا و رسول" و .. است که از اینها هنوز پشیمان نیستم و گفته میشود
که در جهنم، با دیدن شکنجه گران الهی ، این پشیمانی به من دست خواهد داد!

پارسیگر

مزدك بامداد
10-19-2013, 12:32 AM
از بین آثار تاریخی ای که در دنیا وجد داره چند مورد که بیش از همه به آنها دلبستگی دارید را نام ببرید. (البته همه مطالب جستار را نخوانده ام، شاید تکراری باشد.)
از میان یادمان های باستانی، روشن است که نخست،
یادمان های هخامنشی را دوست دارم و از دیدن انها،
سهش شکوه بهمراه دریغ وا ندوه و گذرا بودن تاریخ
و سپنجی بودن روزگار به من دست میدهد. از این
گذشته از دیوار چین بسیار خوشم میاید و از کاخ himeji در
ژاپن و از کاخ Neuschwanstein در مرز آلمان و اتریش.




2682

26842683










268726862685پارسیگر

sonixax
10-19-2013, 02:49 AM
جز نوادا همه جا ناقانونی است.
نوادا، همان استان دربرگیرنده ی لاس‌وگاس
هست که هم بزرگترین قمارخانه و هم بزرگترین
روسپیخانه ی آمریکا و جهان میباشد.

ای بابا بد شد که :(
به راستی این ممنوعیت تن فروشی چیز مسخره ایست و به عکس ظاهر مردم فریب و بزک شده اش باعث گسترش بیماری و جرمهای جنسی و ... میشود .

sonixax
10-19-2013, 02:50 AM
از میان یادمان[1] های باستانی، روشن است که نخست،
یادمان های هخامنشی را دوست دارم و از دیدن انها،
سهش[2] شکوه بهمراه دریغ وا ندوه و گذرا[3] بودن تاریخ
و سپنجی بودن روزگار به من دست میدهد. از این
گذشته از دیوار چین بسیار خوشم میاید و از کاخ himeji در
ژاپن و از کاخ Neuschwanstein در مرز آلمان و اتریش.

یکی چیزی با دیدن این پست یادم اومد !

در عَندیشه ها (ره) و هم میهن (ع) یک کاربری هست/بود به نام شهاب که حتمن باهاش آشنایی دارید . کاربری که مدام تاریخ ایران را منکر میشود و به قول شما نوکر پورپیرار است .
نظرتان درباره وی چیست ؟

مزدك بامداد
10-19-2013, 12:01 PM
یکی چیزی با دیدن این پست یادم اومد !

در عَندیشه ها (ره) و هم میهن (ع) یک کاربری هست/بود به نام شهاب که حتمن باهاش آشنایی دارید . کاربری که مدام تاریخ ایران را منکر میشود و به قول شما نوکر پورپیرار است .
نظرتان درباره وی چیست ؟
همان که گفتید. + دروغپردازی بیشرم که همتایش کمتر دیده شده و سفسته گری
که همه ی آماجش ایران ستیزی است، چه از راه اسلامیسیم باشد و چه از راه
پان تورکیسم. ولی دیرتر که دید که پان تورکیسم ، کشش ندارد بیشتر به اسلامیسم
در افتاد و سپس دید که آنهم کشش ندارد، داو میکرد که تنها در پی "فرهود" در باره ی
ایران (باستان) است. بزرگمهر هم همین روند را داشت و با ورشکستگی اسلامیسم،
برآن شد که اسلامیسم و .. را به میان نکشد و بگوید که هوادار فرهنگ یونان !! است
و از ان دریچه به ایران بتازد!

پارسیگر

مزدك بامداد
10-19-2013, 12:19 PM
نگرتان درباره سید جمال الدین اسد آبادی چه است؟ چون در ویکی پدیا میخوندم خیلی جالب بود که نظرات بسیار متفاوتی در موردش هست
این یارو, بنیاد همین جمهوری اسلامی و بنیادگرایی و ترور اسلامی را نهاد
و میخواست که اسلام را بار دیگر جهانگیر نماید که باز گروهی آخوند مفت
بخورند. با مدرنیسم و نوگرایی هم بنام اینکه فراورده های باختر زمین !
هستند در ستیز بود ولی میگفت باید دانش و فند باختری ها را گرفت که
با آن بر پاد خودشان جنگید!!، همان کاری که اکنون جمهوری اسلامی
میخواهد بکند که نون در ساختن بمب اتم ساده شده است! . همین
سلفی ها که میبیند که گندوگوز ترین نئاندرتال های اسلامیست هستند،
از فرزندان سیاسی ایدئولوژیک وی بشمار میروند. جمهوری اسلامی هم
از اینرو بود که یک سری آمد و این تروریست را باد کرد !



Russell
10-19-2013, 01:19 PM
مزدک جان مهربد یک اشاره‌ای به زبانهایی که تسلط‌داری کرد، بگو چه زبانهایی میدانی و بهترین روش آموختن زبانهای گوناگون را برای ما چه میدانی.
نظرت را درباره‌یِ دیگر کسانی که دستی در تجدید زبان فارسی داشته‌اند بگو، مخصوصا کسانی مانند محمدعلی فروغی یا داریوش آشوری که از استفاده از واژگان عربی ابایی ندارند و سره نویسی نمیکنند.

Theodor Herzl
10-19-2013, 01:25 PM
جز نوادا همه جا ناقانونی است.
نوادا، همان استان دربرگیرنده ی لاس‌وگاس
هست که هم بزرگترین قمارخانه و هم بزرگترین
روسپیخانه ی آمریکا و جهان میباشد.
•در خود شهر لاس وگاس روسپی گری قانونی‌ نیست ، ولی‌ در بقیه ایالت نوادا هستش

مزدك بامداد
10-19-2013, 08:08 PM
مزدک جان مهربد یک اشاره‌ای به زبانهایی که تسلط‌داری زد، بگو چه زبانهایی میدانی و بهترین روش آموختن زبانهای گوناگون را برای ما چه میدانی.
درست است من یک چند تا زبان میدانم ولی بهتر از همه
فارسی
پارسی
انگلیسی
آلمانی
فرانسه
میدانم و کمی هم عربی و کمی اسپانیایی و کمی هم ترکی ترکیه و کمی بیشتر هم
ترکی آذری و کمی هم ژاپنی و لاتین و سانسکریت و روسی و ریزه ای هم کردی ...
پس میبینید که همچه بسیار هم نیست. کسانی هستند که ١۴ زبان را به فرزامی میدانند!
----
برای دوستان هم بهتر از همه دانستن انگلیسی است که بسیار بدرد بخور و پیشبرنده است.
بهتر هم این است که از بچگی یاد بگیرید. من خودم از نوجوانی, در بیرون از آموزشگاه های کشوری،
انگلیسی را از آموزگاران انگلیسی زبان در "بریتیش کانسل" که در زمان ما جای خوبی برای
انگلیسی یادگرفتن بشمار میرفت، فرا گرفتم و توانستم در آزمون هایی که از سوی دانشگاه های
انگلیس به ایران فرستاده میشد هم خود را بیازمایم. ولی اگر شما در بزرگسالی بخواهید یاد بگیرید،
باید پشتکار و کارسامانی (دیسیپلین و نظم در کار و آموزش) بالایی داشته باشید. گرچه امروز کار
آسان تر است و شما برای نمونه میتوانید از سی دی های گویا و مولتی مدیا سود ببرید ولی بازهم
بدید من نسک از همه بهتر است، چرا که امروز نسکهای ترازبندی شده زبان های بیگانه هست که
کم کم تراز شان بالاتر میرود و شما میتوانید از نسک های تراز پایین و با داستانهای گیرا و برزش های
آسان دستور زبان و .. آغاز کنید. نخست هم خواندن و نوشتن تان راه می افتد و سپس دریافت شنیداری
تان و سرانجام ، گفتار شما راه میافتد. دستکم هم به ١۵۰۰ واژه در هر زبان نیاز نخستین دارید که سنگ
پایه است و پس از ان کارتان تند تر و ساده تر میشود. انگلیسی هم از همه ساده تر است و سپس آلمانی
است که گویش ان آسان ولی دستور زبانش اندک پیچیده است و سپس فرانسه میاید که کمی پیچیده تر
در دستور زبان و گویش است ولی امروزه دیگر ارزش یادگیری چندانی ندارد ولی در زمان ما در آموزشگاه های
کشوری آموزش داده میشد، اسپانیایی هم از ان آسانتر و هم از ان امروزه بدردبخور تر است. ولی همچنان
که گفتم، نخست و بالاتر از همه، باید و باید انگلیسی دانست و سپس اگر زمان بود و دلبستگی به ادبسار
و فلسفه داشتید، آلمانی.

پارسیگر

mosafer
10-19-2013, 10:48 PM
در بخشی از سخنانتان گفتید پیامبر نام ابوجهل بر یکی از عموهای خویش نهاد
می شود دوباره بگویید نامش چه بود؟

مزدك بامداد
10-19-2013, 11:42 PM
در بخشی از سخنانتان گفتید پیامبر نام ابوجهل بر یکی از عمو*های خویش نهاد
می شود دوباره بگویید نامش چه بود؟
ابوالحکم
"Abu al-Hakam", ("Father of wisdom", ),
عمرو ابن هشام - ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B9%D9%85%D8%B1%D9%88_%D8%A7%D8%A8%D9%86_%D9%87 %D8%B4%D8%A7%D9%85)


یاد و نام این نخستین اسلام ستیز خردمند گرامی باد!


*این خویشاوندی:
"افدر" (عمو) در بنمایه های اسلامی آمده است
ولی گفته میشود که پسر عموی پدر او بوده
و شاید در عرف عرب اینگونه نامیده میشده.
( از بنی مخزوم که هم نیا با بنی هاشم بودند)

مزدك بامداد
10-20-2013, 12:31 AM
نظرت را درباره‌یِ دیگر کسانی که دستی در تجدید زبان فارسی داشته‌اند بگو، مخصوصا کسانی مانند محمدعلی فروغی یا داریوش آشوری که از استفاده از واژگان عربی ابایی ندارند و سره نویسی نمیکنند.
اینها هم کارهای ارزشمندی کرده اند ولی به سویه ی "کارهای شدنی" بیشتر نگریسته و
راه سازشگرانه تری را پیش گرفته اند/بودند که آنهم ناگزیر باید به پارسی نویسی بیشتری
بینجامد، چرا که بهسازی های نیم بند تنها برای بازه ای از زمان کارساز هستند و سرانجام
باید یا باید زنگی زنگ و یا رومی روم بود، به زبان دیگر: یا پارسی بهنگام سره سازی و
فرنودمند و از پی ان زبان ماندگار دانشیک سرزمین فرهنگی"ایران" میشود میشود یا
جایش را به زبان جهانی انگلیسی داده و جایگاهی در برابر انگلیسی خواهد داشت که
برای نمونه اکنون گیلکی و قاسم آبادی! در سنجش با فارسی دارند و بدرد تراز های
بالاتر فرهنگی و دانشیک و اندیشیک نمیخورند.

پارسیگر

sonixax
10-20-2013, 02:38 AM
همان که گفتید. + دروغپردازی بیشرم که همتایش کمتر دیده شده و سفسته گری
که همه ی آماجش ایران ستیزی است، چه از راه اسلامیسیم باشد و چه از راه
پان تورکیسم. ولی دیرتر که دید که پان تورکیسم ، کشش ندارد بیشتر به اسلامیسم
در افتاد و سپس دید که آنهم کشش ندارد، داو[1] میکرد که تنها در پی "فرهود[2]" در باره ی
ایران (باستان) است. بزرگمهر هم همین روند را داشت و با ورشکستگی اسلامیسم،
برآن[3] شد که اسلامیسم و .. را به میان نکشد و بگوید که هوادار فرهنگ یونان !! است
و از ان دریچه به ایران بتازد!
من خیلی از تاریخ ایران باستان نمیدونم . علاقه ای هم ندارم (دلیلش ایران ستیزی و اینها نیست - تاریخ معاصر را بیشتر دوست دارم چون با زندگیم گره خورده) ولی امروز یکی چیزی از شخصی شنیدم میخواستم بدانم درست است یا خیر !

وی میگفت : "داریوش به معنی دارا آریوش است ."

یعنی دارنده تمام زیبایی ها . آیا این گفته درسته ؟

مزدك بامداد
10-20-2013, 11:28 AM
آیا به جبر معتقدید یا اختیار؟ در صورت اعتقاد کلی یا بخشی به اختیار توضیح بدید که چطور انسان میتوانه سرنوشت خودش رو دگرگون کنه؟
داستان بایندگی و شایندگی ( جبر و اختیار) به این بر میگردد که آیا قانون انگیزمندی* ماده ،
فرزام هست یانه. به زبان دیگر، میدانیم که هر رویدادی دارای انگیزه است. پراسنج هایی
گرد هم امده اند که به پیدایش یک پدیده انجامیده اند. گرچه رفتار ما هومن ها، پیچیده
است ولی از دیدگاه مادی و دانشیک ، ما هم در زیر این قانون هستیم. در رفتار های ساده
میتوان این را دید. شما گرسنه میشوید، میروید توی یک رستوران، یا اگر در خانه باشید
میروید سراغ یخچال. پس بسته به انگیزه و بسته به اینکه کجا هستید(پراسنج ها) یک
کاری انجام میدهید که این همان پدیده ای است که روی میدهد. گاهی ما سهش آزادی
خواست و فرزامی شایندگی را داریم و گاهی نداریم و خود را در بند بایندگی می بینیم.
روشنگری این در یاخته های نورونی مغز ما نهفته است. دستگاه رایانه ای نورونی ما که
روان و منش را پدید میاورد، مانند یک انجمن رایزنی است که در آن دو یا چند تن بر سر
چاره یابی و گـُزیریابی باهم در ستیز و گفتگو هستند و سرانجام گروهی با در دست
داشتن فرنود های بهتر و گرانسنگ تر و همچنین بالا بودن فشار نیازها و خواست ها و ...
که گاه از هورمون ها و ژن ها پدید میاید، سرانجام به یک واکنش و کردار میرسند و به
آن روادید میدهند. از اینرو هرچه نیاز ها و فشار ها بیشتر، و گزینه هایی که در دسترس
هستند کمتر باشند، ما سهش بایندی و ناچاری بیشتری داریم. برای نمونه اگر دو روز
چیزی ننوشیده باشید، همه ی کوشش و نیروی خود را برای یافتن و نوشیدن آب میگذارید
و ناچاری شما هرچه بیشتر برای شما پدیدار میشود. بوارونه هرچه گزینه های بیشتر
و هرچه نیروهای این انجمن رایزنی برابر تر باشند، شما سهش آزادی در گزینش و شایندگی
دارید و گاه جوری که گزیریابی* برای شما سخت میشود، مانند اینکه در یک رستورانی
هرجور منوی خوب و خوشمزه باشد و شما بمانید که کدام را برگزینید. ولی در همین
ایستار های برابر هم باز قانون انگیزمندی مادی در کار است و در یک ترازویی که دو سوی
ان برابر هستند. یک پرِ کاه میتواند یکی از دو پیاله ی ترازو را سنگین تر و گـُزیر شما را
روشن کند. پس گرچه ما ناچار از قانون ماده پیروی میکنیم و روند گزیریابی و رفتار ما نیز
فرمانبر قانون ماده است ولی از انجا که در فیزیک، میتوانند ایستارهای تکینه پدید بیایند،
در جاهایی اندک و زیر سامه های که گفتیم، یک آزادی "شانسی" و پیشامدی
"کوانتومی" برای ما پیش میاید که بالاترین تراز ازادی خواست را میسهیم. برای انیکه
بدانیم که ایستار تکینه چیست، یک نمونه میاورم که در گفتمان های فلسفی در باره ی
شایندگی و بایندگی هم بسیار بکار میرود و آن این است که : ما میدانیم که خر هویج
را دوست داردن (قانون رفتاری) ، پس اگر خری گرسنه داشته باشیم و در جایی هویجی
آویزان کنیم، خر بسوی آن میرود و ما بیگمان میدانیم که خر در اینکار ناچار است و کار
او از روی بایندگی مادی و انگیزمندی رویداد ها پیش بینی پذیر میباشد. ولی اگر ما
دو هویج سراپا یکسان، در دو سوی و دو دورای ١۰۰% یکسان آویزان کنیم، با اینکه
قانون ماده و قانون رفتار دگرگون نشده، هرگز نمیتوانیم بگوییم که خر به سوی کدام
میرود و آیا از بیخ، خر خواهد توانست که در این ایستار تکینگی ، به یک گزیر برسد یا نه،
آیا ان انجمن رایزنی درونی مغز او، خواهد توانست یک گروه بیشینه بیایبد که رآیی
بالاتر از ۵۰% برای یکی از این هویج ها بدهند یانه، یا هتّا از ناتوانی در گزیریابی، آن
خر از گرسنگی خواهد مرد؟ پس گرچه قانون انگیزمندی مادی فرزام است ولی در
سامه های و پراسنج های ویژه، یک آزادی "راستین" گرایندی گزیر یابی در دست
هست ولی در بسیاری بسیار سامه ها که نزدیک به ١۰۰% هم هست، ما تنها
سهش آزادی کمابیش را داریم گرچه در فربود، از قانون بایندگی مادی پیروی میکنیم.
بر این پایه میتوان ماده‌گرایی( ماتریالیسم) را دارای آموزه ی بایندگی شمرد. پس در
پاسخ پرسش شما باید گفت کهآری و نه! شوربختانه هر تک تک ما نمیتوانیم
سرنوشت خود را بسازیم، این طبیعت است که سرنوشت مارا میسازد و این قانون
مادی است که به رشته از رویداد ها و پدید ها می انجامد ولی از سوی دیگر، "ما"
بخشی از همین طبیعت هستیم و بر این پایه میتوانیم روی سرنوشت همدیگر هنایش
داشته و در دگریستن ان همباز باشیم، برای نمونه چیزی که من اکنون مینویسم و
از سامه های درونی من، در پیروی از قانون های مادی پدید امده، میتواند در مغز شما
راه یافته و روند گزیر یابی شمارا در آینده دگرگون نماید و اینگونه "سرنوشت" شما را
دگرگون نماید ولی همین دگرگونی هم چون از قانون پیروی نموده است، از آغاز
بخشی از سرنوشت "کوانتومی" شما بوده است !


2709


*
انگیزمندی ( انگیزه مندی) = علّیت
گـُزیریابی = process of) decision making(
پارسیگر

مزدك بامداد
10-20-2013, 11:38 AM
من خیلی از تاریخ ایران باستان نمیدونم . علاقه ای هم ندارم (دلیلش ایران ستیزی و اینها نیست - تاریخ معاصر را بیشتر دوست دارم چون با زندگیم گره خورده) ولی امروز یکی چیزی از شخصی شنیدم میخواستم بدانم درست است یا خیر !

وی میگفت : "داریوش به معنی دارا آریوش است ."

یعنی دارنده تمام زیبایی ها . آیا این گفته درسته ؟
نه کمی لغزش داشته و این هست:
دارا ی وه اوشه
دارای خوبی ها
و این "دارا" اینجا به چم "مالکیت" نیست،
به چم نگه داشتن و سرپا نگه داشتن و
زنده نگه داشتن و انیهاست،که امروزه
هم برای نمونه در واژه ی مهمانداری،
ممکلت داری و اینها هم هنوز دیده میشود.
پس میشود :
" کسی که خوبی ها و نیکی هارا سر پا و استوار نگه میدارد"

پارسیگر

Anarchy
10-20-2013, 05:15 PM
@Ouroboros (http://www.daftarche.com/members/ouroboros-66/)

مدیر حقیقی بخش صندلی داغ ، سوال اختصاصی از جناب مزدک بامداد ندارید :e415: ؟

Ouroboros
10-20-2013, 05:44 PM
آنارشی جان سوال که بسیار است اما باید صفحات را تک‌تک بخوانم مبادا پرسشی تکراری باشد :e108:
علی الحساب چندتایی را که یقین دارم کسی پیشتر نپرسیده مطرح می‌کنم:
۱. پاسخ شما برای کسانی که دیالکتیک را روشی برای توجیه تناقضات فکری معرفی می‌کنند چیست؟
۲. آیا هیچ گونه آشنایی با آثار ویتگنشتاین، به خصوص ویتگنشتاین متاخر دارید؟ اگر بله، نظرتان درباره‌ی تحقیقات فلسفی چیست؟
۳. نظرتان پیرامون انتقاد لودویک فون میزس به اقتصاد سوسیالیستی چیست؟
۴. نظرتان درباره‌ی قضیه‌ی اوکیشیو چیست؟ آنرا چگونه پاسخ می‌دهید؟
۵. نگرتان پیرامون جنبش و تئوری آنارشیستی چیست؟
۶. نگرتان پیرامون روانشناسی فرگشتیک چیست؟
۷. آیا به وجود عینی نژاد و جنسیت باور دارید یا آنها برساخته‌هایی اجتماعی می‌پندارید؟

Dariush
10-20-2013, 07:25 PM
درود، من هم سوالاتی دارم، اما چون بیمِ آن دارم که تکراری باشند، فعلا آنها را میگذارم برای وقتی که جستار را به طور کامل خوانده باشم. حلا ولی پرسشم این است که دانش مزداهیک‌تان در چه حد است؟ همآورد می‌طلبید آیا؟:e404::e056:

مزدك بامداد
10-20-2013, 11:16 PM
پاسخ شما برای کسانی که دیالکتیک را روشی برای توجیه تناقضات فکری معرفی می‌کنند چیست؟
"توجیه" به خودی خود بدی کار را میرساند داشتن "پادستیزی اندیشه" (تناقض فکری) که
دیگر براستی یک بدبختی بزرگ میباشد! و از انیرو این پرسش شما رتوریک است.
من تنها میتوانم بگویم که مارکسیستها از این فرایافت برای نیکنمایی دروغین هیچ چیزی
سود نمیبرند چون ستیز درونی در اندیشه هایشان نیست، به وارونه مارکسیسم یکی از
کمتا ترین جهان بینی هاست که دارای سازگاری درونی میان بخش های خود است و
از اینرو در زمان بسیار اندکی، کامیابی های شگرف و هنایش های ماندگار داشته و
داستانش هم ، به وارون امید سرمایه داران و بهره کشان، پایان نگرفته است.

دیالکتیک، فرایافتی است که اگر بخواهیم ساده بگوییم، میکوشد که دگرنده بودن جهان
مادی را برساند و بر آن پای فشارد، دگرگونی هایی که گاه سامانه ای وارون سامانه ی
پیشین را پدید میاورند، یا ساختار های کهن را میشکنند و ارزش های گذشته را بی ارزش
مینمایند. این به این چم نیست که قانون ماده در دگرگونی است، قانون ماده یگانه و
استوار و بیدگرگونی است، چیزی که دگرگون میشود، چینش مادی است و نه ویژگی
و قانون های ماده؛ آب گاهی روان و گاهی یخ و گاهی بخار است ولی الکترون و پروتون
همواره همیدیگر را میربایند!

*
پادستیزی = contradiction




پارسیگر

مزدك بامداد
10-20-2013, 11:28 PM
حلا ولی پرسشم این است که دانش مزداهیک‌تان در چه حد است؟ همآورد می‌طلبید آ
از مزدائیک، "فمن یعمل " سردر میاورم، ولی نمیدانم چرا بایستی درخواست هماورد بنمایم؟
شما که امروزه میتوانید هر پرسمان مزدائیک را از همین اندرتار پاسخ بجویید ! و اگر فردیدتان
این است که من برای نمونه "گمان پوانکاره" را پایور کنم، نه این را به شما دوستان جوان وا مینهم!

پارسیگر

Reactor
10-21-2013, 12:46 AM
درود بر مزدک خردمند

چندی پیش بحثی بین دوستان مطرح شد که موضوعش درباره ی تربیت کودک سالم با/بدون پدر و مادر بود.

خلاصه ی مطلب رو اگر بخوام بگم این بود که تعدادی از دوستان معتقد بودند با پیشرفت های دهه های اخیر و وجود کودکستان و روانشناس کودک و امکاناتی از این قبیل, دیگر لازم نیست که برای تربیت سالم و بوجود آوردن یک فرزند نرمال (از این هایی که باعث افتخار خانواده میشن!)لازم نیست پدر و مادر مثل قدیم ها زیر یک سقف با هم زندگی کنند. و میتونن بعد از 3-4 سال بعد از تولد کودک از هم طلاق بگیرند!

آن طرف بحث هم عده ای دیگر از دوستان مدعی بودند که وجود پدر و مادر برای تربیت یک کودک سالم لازمه و اینکه پدر و مادر کنار هم شاهد رشد کودک باشن لازمه برای اینکه در آینده اون کودک, به یک فرد موفق و مفید برای خودش و جامعه تبدیل بشه!

هر کدام از دوستان هم دلیل های خاص خودشون رو داشتند.

مایل هستم نظر شما بزرگوار رو بدونم

سوال من رو پاسخ ندادید

مزدك بامداد
10-21-2013, 08:56 AM
سوال من رو پاسخ ندادید
با پوزش.
سخن شما درست است، از نگرگاه پداگوژی، کودک تا همان ۳-۴ سالگی نیاز بایسته به
نزدیکی زادآوران و بویژه مادر دارد و پس از آن نیاز او کاهش می یابد و برای همین هم
میتوان کودک را از از همان سالها به کودکستان فرستاد. در اینجا اگر پدر و مادر میخواستند
و میباست که همدیگر را رها کنند، گرفتاری بزرگی برای کودک نمیشد ولی با انیهمه برای
سالهای پسین تر هم بودن اینها برای کودک/نوجوان سودمند است. چرا که آمار نشان میدهد
که کودکانی که سرپرستی دارند، در آموزشگاه ها، برجسته تر میباشند. تازه در میان آنها،
کودکانی که پدر و مادر دانش آموخته دارند، بازهم برجسته ترند. بیگمان برای شما هم پی
آمده که در انجام کارهای دبستان، به او یاری کرده و برای نمونه یک پرسمان هندسه و
مزدائیک را برای او گشوده باشید. از سوی دیگر در کشور های باختری، جدایی پدر و مادر
برابر با جدایی آنها از فرزندان نیست و آنها برای نمونه در پایان هفته، کودک را به خانه ی
یکی از زادآوران میبرند و یا گاه باهم به جایی و به راهی میروند.

پارسیگر

مزدك بامداد
10-21-2013, 11:26 AM
نظرتان درباره‌ی قضیه‌ی اوکیشیو چیست؟ آنرا چگونه پاسخ می‌دهید؟
هنوز کسی پیدا نشده که بتواند مارکس را در هم بکشند!
پاسخ این داستانرا هم پیش از من داده اند:
کارکِدی، فاستر و دلایل بحران | مجله هفته (http://www.hafteh.de/?p=20124)
https://sites.google.com/site/radicalperspectivesonthecrisis/finance-crisis/on-the-origins-of-the-crisis-beyond-finance/carchedireturnfromthegrave

مزدك بامداد
10-21-2013, 01:38 PM
نظرتان پیرامون انتقاد لودویک فون میزس به اقتصاد سوسیالیستی چیست؟
این کارگزار سرمایه داری هار "لیبرال" که هرگونه دست دولت را در سرایداشت ناروا میشمرد
( که اکنون هم گندش درآمده!) هم بیخود میگفته است، چرا که "بها" یا همان کار نیازین برای
بنمایه هارا نباید به بایستگی از روی بازار دانست، بساکه میتوان با برآوردی نخستینی و چرخه ی
خورد و بازخورد ( feedback -circuit ) به آن دست یافته و در شمارگری ها بکار بست.
2729



(رسیدن به ایستار ترازمند در پی کوش و ایرنگ در چرخه ی بازخورد)
2730
سامانه ی چرخه ی خورد و باخورد، هم اکنون در سامانه های سیبرنتیک هم برای بهسازی
خود، از راه به شمار آوردن برونداد ها ( output ) در رفتار پسین در چرخه ی پسین داده-پردازی
است. از بیخ، این روش و این سامانه، روش فرگشتی طبیعت هم بوده و هست.
---
برای همین هم سرایداشت و برنامه ریزی های شوروی و کمونیستها بسیار کارآمد بود و با همه ی
کارشکنی ها و فشار های جنگ سرد و جنگ ستارگان و باز کردن جنگ های فرسایشی پروکسی
در نیکاراگوئه و آنگولا و اتیوپی و موزامبیک و ... .. توانست ایستار اَبَرکشوری را بدست آورده و نگاه
دارد. بهایی هم که جهان باختر برای شکست شوروی پرداخت و نیز هنوز بر دوش سدها میلیون
کارگران بدبخت از شیلی گرفته تا نوک آفریکا و خاورمیانه و ... سنگینی میکند، از انیرو بسیار
بسیار بالا بود و یکی از انگیزه هایی است که امروزه این سرایداشت بهره کشانه لنگ میزند
و اینکه بازهم باد در بادبان چپ ها میوزد!




پارسیگر

Reactor
10-21-2013, 10:26 PM
با سپاس از پاسخ شما گرامی

مایل بودم نظرتان را درباره ی موضوعات زیر نیز بدانم:

1. پرده ی بکارت
2. مهریه
3. کار زنان بیرون از خانه
4. سکس آزاد
5. فمنیست
6. برابری حقوق زن و مرد
و انقلاب(هر شکلی از آن)
و حقوق حیوانات

عذر میخواهم اگر طولانی هست.
شاید سوال های بیشتری نیز مانده باشد.

Dariush
10-21-2013, 11:22 PM
از مزدائیک[1]، "فمن یعمل " سردر میاورم، ولی نمیدانم چرا بایستی درخواست هماورد[2] بنمایم؟
شما که امروزه میتوانید هر پرسمان[3] مزدائیک را از همین اندرتار[4] پاسخ بجویید ! و اگر فردیدتان
این است که من برای نمونه "گمان پوانکاره" را پایور[5] کنم، نه این را به شما دوستان جوان وا مینهم!

خیر گرامی، از این جهت گفتم که به هرحال مساله‌های مزداهیک به گونه‌ای، معمای ذهنی نیز محسوب می‌شوند و بازی کردن و کلنجار رفتن با آنها خوشی‌آور است. گفتم شاید شما هم در این مورد با من همسو هستید و تمایل داشته باشید با چند مساله‌ در این مورد خود را بیازمائید. اگر نه که هیچ:e306:

مزدك بامداد
10-22-2013, 08:26 AM
خیر گرامی، از این جهت گفتم که به هرحال مساله‌های مزداهیک به گونه‌ای، معمای ذهنی نیز محسوب می‌شوند و بازی کردن و کلنجار رفتن با آنها خوشی‌آور است. گفتم شاید شما هم در این مورد با من همسو هستید و تمایل داشته باشید با چند مساله‌ در این مورد خود را بیازمائید. اگر نه که هیچ:e306:

آری دوست گرامی، همچنان که دوست فرهیخته ی ما MEHDI ،
جستار " چیستان های شترنگ" را پدید اورده، شما نیز میتوانید
جستاری بنام چستان های مزدائیک پدید بیاورید که دوستداران
این فرهشت، در ان هنباز شوند.


پارسیگر

Ouroboros
10-22-2013, 08:35 AM
هنوز کسی پیدا نشده که بتواند مارکس را در هم بکشند!
پاسخ این داستانرا هم پیش از من داده اند:

«نابود» نمی‌کند اما ورزش خوبی برای ذهن است.
پاسخ کلیمن پایان ماجرا نیست، بلکه بحثهای بسیار هیجان‌انگیزی را براه انداخته که هنوز در جریان است(خصوصا میان او و دیوید لیبمان، که هر دو هم مارکسیست هستند). حداقل متصور، حتی با پذیرش نقد کلیمن آنست که قضیه‌ی اوکیشیو باعث می‌شود بتوان شرایطی در اقتصاد کاپیتالیستی بوجود آورد که از تضاد ذاتی مارکس مبری باشد(مثلا شرایطی که در آن همه‌ی سرمایه‌داران در توطئه‌ای مشترک قیمتها را بطور کاملا مصنوعی تعیین می‌کنند و از این طریق تداوم افزایش سود را تضمین می‌کنند؟).

مزدك بامداد
10-22-2013, 08:40 AM
با سپاس از پاسخ شما گرامی
مایل بودم نظرتان را درباره ی موضوعات زیر نیز بدانم:
1. پرده ی بکارت
2. مهریه
3. کار زنان بیرون از خانه
4. سکس آزاد

این ها تنها در همبود هایی که زنان همچون کالا خرید و فروش میشوند،
که اکنون بیشتر همبود های اسلام زده هستند ، روا هستند. برای نمونه
دوشیزگی یک جور باندرول است که در روی بسته های سیگار و باده هم
میتوان دید که نشان بدهد کسی از این بتری ننوشیده و "دست دوم" نیست و ...
اگر در همبودی، زنان سزامندی شهرمندی و شهروندی یکسان با مردان
داشته باشند، از دید سرایداشتی و فراهم سازی زیستی ، به مردان
(پدر، شوهر، برادر) وابسته نباشند، نیازی به خود فروشی قانونی
( عقد اسلامی یک پیمان نامه ی خودفروشی است که در آن زن به
عربی میگوید که خود را به بهای چنین و چنان به تو گا.. یاندم و مرد
هم میگوید که این بده‌بستان را "پذیرفتم". از آن پس دیگر افسار زن
در دست شوهر است که جنس را خریده. کتکش هم میتواند بزند،
یا هتّا او را بکشد، اگر جنس از این پیمان نامه سرپیچی نماید!) نیست
ولی در همبود های پیشرفته ی جهان که چنین نیست، دیگر
دوشیزگی هم از "ارزش" می افتد و زنان و مردان میتوانند با
هرکسی کزو خوششان امد و او هم خوشش آمد، دوست بشوند و ...


پارسیگر

مزدك بامداد
10-23-2013, 02:45 PM
آیا به وجود عینی نژاد و جنسیت باور دارید یا آنها برساخته‌هایی اجتماعی می‌پندارید؟
ژنتیک یک دانش نوین و استوار است و بر این پایه ، بسته به دگرسانی ژنها، و
کران‌نمایی دانشیک که خودمان داریم، میتوان این دگرسانی را بسته به بزرگی
و کوچکی شان در واژه های تیره، گونه، نژاد و .. جای داد. برای نمو نه ما از
گونه هوموسپاینس هستیم و روشن است که مانند هر جانوری دارای زیرگروه-
هایی باشیم. تازه خود ما هم به همراه میمون ها و گوریل ها در یک گروه بالاتری
جای داده شده و با انها خویشاوند ژنتیک شمرده میشویم و سرانجام از انجا
که ریشه ی همه ژن ها یکسان است، همه ی جانداران در گروه زیندگان جای
میگیرند. روشن است که آدمی، سیمای بیرونی را برای کران‌نمایی واژه ی
"نژاد" برای بازتاب اینگونه دگرسانی ژن ها در هومن ها برگزیده است و برای
دگرسانی ها ی دیگر سیمایی و کارکردی ( مانند زایدن و نزاییدن) که انیها
هم باز از دگرسانی ژن ها ، مانند کروموزوم های X،Y میایند، هم واژه ی جنس
را برگزیده ولی به هرروی این فرایافت ها به دگرسانی های ژنتیک بر میگردد
که بیشتر از دیدگاه سیما و کارکرد رده بندی شده اند. زمانی که دگرسانی
ژنتیک میان دو تن کم باشد، و در سیما و کارکرد دیده نشود، برای آدمی هم
مهند نیست که آنرا در کران‌نمایی های خود بازتاب دهد. پس ما به این
بخش بندی هایی که بازتاب دگرسانی ژن ها هستند و در سیما و کارکرد
هم بازتاب می یابند، برای ساماندهی رفتار و دانش خود نیاز داریم، همچنان
که دانش را به چند بخش و رشته کرده ایم ولی در بیخ به یک جهان یگانه
مینگریم. برای نمونه من, برای یک فیزیکدان تنها یک پیکره پر از اتمها هستم،
برای شیمیدان، یک دستگاه زیستشیمیایی و پر از مولکول ها، برای دانش
مکانیک، یک پیکره با تنمایه ی چند کیلو یی که باید در ساختن آسانسور و ...
بشمار رود، برای پزشک، گردآیه ای از اندام ها و دستگاه های زیستی مانند
دستگاه گوارش و ... برای روان شانس یک ابژه ی روانشناسی که دارای
خودآگاهی و .. است و و برای دانشمند سرایداشتی، یک گسارنده و باژ دهنده
و .. ولی در بیخ من یک "چیز" بیشتر نیستم ، همه ی اینها باهم هستم .

پارسیگر

مزدك بامداد
10-24-2013, 12:22 PM
فمنیست
فمینیسم که اکنون گویا در میان بسیاری از هموندان این سخنگاه نکوهیده است، از دید من این چنین نیست.
جنبش آزادی خواهی و برابری خواهی زنان با واژه فمینیسم گره خورده و این جنبش هم با جنبش چپ بسیار
در پیوند بوده و هست. خواسته های انان هم خواسته های دادگرانه ای بنگر میرسند، بویژه پس از اینکه
بدانیم که چه ستمهایی در درازای هزاره ها بر آنها روا شده ( بویژه در همبود هایی که دین های سامی دارند)
برخی از درخواست های انها را که تندروانه برآورد میشوند، میتوان دریافت. روشن است که از آنجا که خشم
و بی بهرگی* سده ها فروخورده و انباشته شده اند،اکنون در این گونه جنبش ها چون آتشفشان خودنمایی میکنند.
ولی پس از زمانی که آتش این خشم ها با رسیدن به برخی و ترازی, از این خواسته ها سرد تر شود، به یک
ایستار بهنجار و دادگرانه برای همه ی هومنی خواهیم رسید و برخی تندروی های برخی زیرگروه های فمینیستی
نیز بادی در بادبان کشتی خود نیافته و ترازمند و یا فراموش خواهند شد.


*بی بهرگی = محرومیت

پارسیگر

chipollini
10-26-2013, 05:21 PM
آقای مزدک من گیلانی هستم و با خواندن صحبت های شما بسیار کنجکاو هستم بدانم شما گیلانی هستید یا مازندرانی؟ حتی آنقدر کنجکاو شدم که در این فاروم ثبت نام کردم!!!!!!!!!!! یک پرسش دیگری هم دارم و آن اینست که اینکه می گویند فری ماسون ها با شیطان ارتباط دارند و نمیدونم جن ها روی صفحه های شطرنجی ظاهر میکنند حقیقت دارد؟؟ البته میدانم که شما به جن معتقد نیستید اما آیا واقعا فری ماسون ها همچین عقایدی یا بهتر بگویم همچین ادعاهایی دارند؟؟ متشکرم

Theodor Herzl
10-27-2013, 02:53 AM
با تشکر از کسانی‌ که در این جستار شرکت کردند ، من فکر می‌کنم این جستار صندلی داغ را مثل بقیه قفل کنیم ، مزدک گرامی‌ این سوال آخر و هرچه که از این جستار به ذهنتان می‌رسد را در جستار پرسش و پاسخ با مزدک پاسخ بدهید ، با تشکر از شما برای شرکت در این جستار.:e303:

Anarchy
10-27-2013, 06:56 AM
فکر میکنم چند سوالی از امیر هم باقی مونده هنوز...

اما من فکر میکنم بگذاریم مدتی باز بمونه جستار ، چون ممکن دوستانی دیگری هم بیان و سوالاتی داشته باشن !!

مزدك بامداد
10-27-2013, 11:18 AM
آقای مزدک من گیلانی هستم و با خواندن صحبت های شما بسیار کنجکاو هستم بدانم شما گیلانی هستید یا مازندرانی؟ حتی آنقدر کنجکاو شدم که در این فاروم ثبت نام کردم!!!!!!!!!!! یک پرسش دیگری هم دارم و آن اینست که اینکه می گویند فری ماسون ها با شیطان ارتباط دارند و نمیدونم جن ها روی صفحه های شطرنجی ظاهر میکنند حقیقت دارد؟؟ البته میدانم که شما به جن معتقد نیستید اما آیا واقعا فری ماسون ها همچین عقایدی یا بهتر بگویم همچین ادعاهایی دارند؟؟ متشکرم
نمیتوانم پاسخ دهم ولی چامه ای به ویرم رسید که مینویسم:
خدا داده به ترکان پادشاهی
به گیلک چاپلا و شوره ماهی

پارسیگر

chipollini
10-28-2013, 12:02 PM
نمیتوانم پاسخ دهم ولی چامه ای به ویرم رسید که مینویسم:
خدا داده به ترکان پادشاهی
به گیلک چاپلا و شوره ماهی

پارسیگر

آقای مزدک من نمیدانستم که ممکن است با مشخص شدن گیلانی یا مازندرانی بودن به مشکل بیافتید و امیدوارم منو ببخشید
اما قبول کنید من به اندازه شما باهوش نیستم که با این چامه خدا داده به ترکان پادشاهی به گیلک چاپلا و شوره ماهی متوجه شوم!!!!
هوش من در آخرین حد ممکن!!! ترک بودن شما را کاملا مردود میداند و در بهترین حالت یکی از والدین شما رگی ترکی داشته که باز هم بعید میدانم!!
در مورد چامه هم بستگی دارد شما این را برای دیگران میخواندید یا دیگران به شوخی برای شما!!!!!!!! معمولا کسی اگر چنین چامه ای را خود بخواند مازندرانی است!!!
دوستی با زنده یاد احسان طبری هم احتمالاتی به همراه دارد اما قطعی و یقینی نمی توان نظر داد
هرچند دوستی ترک دارم که مدام جوک ترکی میگوید!!!!!!!
چاپلا برای ما جوان ها شناخته شده نیست مگر آنکه به قول اینترنت!!! واژه ای گیلکی -کردی باشد!!!! به معنای کف زدن و شادی کردن
کباب انار زده را هم من هم دوست دارم چون گیلانی ام!!!!!!!!!

اما بدون راهنمایی غیر ممکن است متوجه شوم شاید به آدمی هوشمند تر از من نیاز باشد!!!!!!!! که البته بسیجی ها بعید است تا همین جا هم متوجه شوند!!!!!! البته هرگز دوست ندارم مشکلی برای شما پیش بیاید!! اما چه کنیم کنجکاوی آدم را دیوانه می کند!!!

مزدك بامداد
10-28-2013, 01:21 PM
آقای مزدک من نمیدانستم که ممکن است با مشخص شدن گیلانی یا مازندرانی بودن به مشکل بیافتید و امیدوارم منو ببخشید
اما قبول کنید من به اندازه شما باهوش نیستم که با این چامه خدا داده به ترکان پادشاهی به گیلک چاپلا و شوره ماهی متوجه شوم!!!!
هوش من در آخرین حد ممکن!!! ترک بودن شما را کاملا مردود میداند و در بهترین حالت یکی از والدین شما رگی ترکی داشته که باز هم بعید میدانم!!
در مورد چامه هم بستگی دارد شما این را برای دیگران میخواندید یا دیگران به شوخی برای شما!!!!!!!! معمولا کسی اگر چنین چامه ای را خود بخواند مازندرانی است!!!
دوستی با زنده یاد احسان طبری هم احتمالاتی به همراه دارد اما قطعی و یقینی نمی توان نظر داد
هرچند دوستی ترک دارم که مدام جوک ترکی میگوید!!!!!!!
چاپلا برای ما جوان ها شناخته شده نیست مگر آنکه به قول اینترنت!!! واژه ای گیلکی -کردی باشد!!!! به معنای کف زدن و شادی کردن
کباب انار زده را هم من هم دوست دارم چون گیلانی ام!!!!!!!!!

اما بدون راهنمایی غیر ممکن است متوجه شوم شاید به آدمی هوشمند تر از من نیاز باشد!!!!!!!! که البته بسیجی ها بعید است تا همین جا هم متوجه شوند!!!!!! البته هرگز دوست ندارم مشکلی برای شما پیش بیاید!! اما چه کنیم کنجکاوی آدم را دیوانه می کند!!!

دوست گرامی، چاپلا همان چلو و پلو هست،
من هم کباب انارزده با گردو را بسیار دوست دارم.
بهترین آنرا هم میتوان در رستوران جهانگیری در رشت نوش جان فرمود.

مزدك بامداد
10-28-2013, 01:27 PM
یک پرسش دیگری هم دارم و آن اینست که اینکه می گویند فری ماسون ها با شیطان ارتباط دارند و نمیدونم جن ها روی صفحه های شطرنجی ظاهر میکنند حقیقت دارد؟؟ البته میدانم که شما به جن معتقد نیستید اما آیا واقعا فری ماسون ها همچین عقایدی یا بهتر بگویم همچین ادعاهایی دارند؟؟ متشکرم
نه، فراماسون ها با اهریمن/شیطان هیچ پیوندی ندارند، نه تنها ز اینرو که اهریمنی در کار نیست،
بساکه برای اینکه آنها ادم های خداپرستی هستند، گرچه خدای ان ها خدای دانش هاست و نه
خدای یک دین ویژه. این یک انجمن فندسالاران بوده که اکنون بیشتر یک کلوب مردانه شده است،
بر این پایه همچنین نمی توانند که لوسیفر را در تخته شترنگی و یا جز آن ، بجای فراخوانند.
من هم که هرجایی که مرا فرا بخوانند نمیروم.

پارسیگر

Russell
11-01-2013, 09:24 PM
مزدک گرامی این شخصیت‌ها هم بنظرم آمد و برایم جالب است نظرتان را درباره‌‌یِ اینها و تحلیلتان از رفتار و شخصیتشان بگویید، مخصوصا اولی که یک اشاره‌ای به او کردید بنظرم جالب آمد:
1-علامه طباطبایی
2-خمینی
3-احمد و حسین خمینی (نوه ها)
4-بهشتی
5-مطهری
6-رضا پهلوی
7-احمدی نژاد
8-خاتمی
9-روحانی

Alice
11-01-2013, 10:49 PM
درودی دیگرباره

چون صندلی داغ شما بدست یکی از مدیران همیشه در صحنه بسته شده است، من این چند پرسش را اینجا می‌گذارم.

* تا جاییکه من می‌دانم (!) شما "حافظ" را خداناباور و ماده‌گرا می‌دانید که پشت ظاهر تصوف پنهان شده است؟!
اگر آری، چرا؟! من پیش‌تر که با حافظ آشنایی اندکی داشتم همین گمان را به چامه‌هایش می‌بردم، ولی چندان‌گاهی‌
که غزل‌های ایشان را بررسی کردم به برآیند دیگری رسیدم...

* دیدگاه شما به فیلسوف و اندیشمند "عمر خیام" چیست؟

* ادبستان (ادبیات) ایرانی را پس از ساسانیان تا دوران مشروطه چگونه برآورد می‌کنید؟!

* درباره‌ی "صادق هدایت" و داستان‌پردازی‌های زشت، سیاه و شاهکار بی‌مانند ایشان چه نگری دارید؟!

* اگر می‌توانستید از میان همه‌ی کاراکترهای بلندآوازه‌ی تاریخی در هر زمینه‌ای، یکی را برگزینیدی و با او
چایی بنوشید و کمی هم‌نشینی کنید و شام هم چلوکباب بخورید، گزینش شما چه کسی بود؟! :e40a:


پارسیگر

مزدك بامداد
11-02-2013, 02:13 AM
تا جاییکه من می‌دانم (!) شما "حافظ" را خداناباور و ماده‌گرا می‌دانید که پشت ظاهر تصوف پنهان شده است؟!
درود بر شما و شادمانم که شمارا بار دیگر در این سخنگاه میخوانم.
شاید از پیری است ولی من گمان نمیکنم که جایی گفته باشم که حافظ
ماده گرا و بیخدا بوده است. گفتم که او دین-نکوهنده بود. نکوهش دین،
پیوندی بایسته با بیخدایی ندارد. همچنین نیز جایی بیاد ندارم که گفته باشم
که حافظ هوادار تصوف (شاید فردید تان عرفان باشد) بوده. به وارونه،
بار رازشناسیک (عرفانی) حافظ بسیار اندک است و اگر فردید تان ساده-
زیستی حافظ بوده، آنهم از درویش پسندی و اینها نبوده، بساکه از نبود
پول بوده ، چناکه خودش گاه از نرسیدن "وظیفه" (= پول ماهیانه از سوی
شاه یا فرمانروا و بزرگان ..) می نالیده است. حافظ را میتوان از "رند" ها
بشمار آورد، آنهم رند به چم آن زمان و نه به چم امروزی که به آدم پدرسوخته
و اینها میگویند و بار بدی دارد. رندی از آنجا که سخن خود را زیرکانه میگفته
و چند ویژگی دیگر. همچنین او مردی تیزویر بوده ( چنانکه از نامش پیداست)
و آسنایی به دین های کهن و آموزه های آنان داشته و برخی از حافظ شناسان
پایور کرده اند که از میانه زندگانی ، او با یک گروه "روشنویر" آنزمان ، که
میتوان با فراماسون های سده های دییتر در اروپا سنجید، همراه و همکار پنهانی
بوده و نکته هایی از چامه های او که به کیش مهر و آیین های مهریان گوشه
میزند، نشانگر این جهان بینی و این گرایش بوده است. این گروه سیاسی/دینی
در آنزمان هم با بنیادگرایی و آخوندیسم سر ناسازگاری داشته .

پارسیگر

MEHDI
11-02-2013, 08:32 AM
اگر "شما"ی الان می توانستید به "شما"ی 20 سالگی تان یک جمله بگویید، چه می گفتید؟

مزدك بامداد
11-02-2013, 07:37 PM
دیدگاه شما به فیلسوف و اندیشمند "عمر خیام" چیست؟
زمانی که دانش از ترازی بالاتر رفته و هوش وخرد هم برجای باشند، آدمی به
"بینش" هم دست می یابد و خیام نیشاپوری یکی از کمیاب کسانی بود که به
این بینش دست یافت و جهان را نزدیک به آنچه که هست دید و دریافت. از اینرو
فرنام " فرزانمند " (حکیم) براستی برازنده ی اوست. او که در هر گونه دانشی
دست و از هر آگاهی مایه ای داشت، بزودی به بیهوده و دروغ بودن دینها، بویژه
دین پلید اسلام دست یافت. امام محمد غزالی ، فیلسوفان را بیهوده "تکفیر " نکرده
و فلسفه را بیجا، خوره یدین نخوانده است. او هم میدانست که کسی که اندک
اندیشه کند، دیگر نمیتواند پایبند به دین، بویژه دین گندوگوز اسلام بماند. ولی
از آنجا که میدانست که آخودیسم دست در دست فرمانروایان و با سیاهی لشگر
هامه ی بیسواد و توده ی واپسمانده و گول خورده، هرگونه سرجنبانی را با
سر بریدن پاسخ میدهد، ناچار از پنهان نگه داشتن اندیشه و دم فروبستن بود
جز آنجا که چند چامه ی دورجی از زبان او برای دوستان و هم اندیشانش
بیرون تراوید که برخی از آنان بدست ما رسیده و برخی دیگر را بنام او در
دفتر ها و دیوان ها آگاشته اند. علی دشتی در آفریده ی ادبی زیبای خود بنام
"دمی با خیام"، در باره او و چامه های راستین و چامه هایی که به او بسته اند
به نیکویی سخن گفته و آناکاوی برجسته ای پیشاورد نموده است که ارزش
خواندن دارد. او درست به مانند آن آهویی بود که در استورگاه خران گیر
افتاده بود ( حکایت آهویی در طویله ی خران، از جلال الدین بلخی ) و
جز افسوس و دریغ و اندوه به تنهایی کاری در برابر ستمگران و بهره کشانی
که با ابزار دین و شمشیر سوار مردم شده بودند، نمیتوانست انجام دهد . او
همچنین به نبرد سیاسی فیزیکی هم باوری نداست و میگویند که پیشنهاد
حسن صباح را که تا اندازه ای هم اندیش او بود، در پیوستن به جنبش
ایرانی "اسماعیلیان" را نپذیرفت و برآن شد که هرچه میتواند از این
زندگانی و سالهایی که برایش مانده خوشی ببرد و آدمیانی را که دیگر به
رستگاری انان باور نداشت، در میان لجن های خودشان رها نماید و
رهبری و رهایی آنان را به دست آنانی که می توانستند "کهرمان" باشند
بسپارد. او از اینرو نمونه برجسته ی فرهیختگان و فرازاندیشانی است
که از بس بالا و بالاتر از توده رفته و ازبس پلیدی و فرومایگی از هومن
میبینند که آوری( ایمان) خود را به هرگونه بهبود و درآمدن هومن از این
ایستار جانوری (که تا امروز هم تا اندازه ای پی دارد) از دست داده وبا
وادادگی افسوس انگیزی براه خویش میروند، راهی که گاه بسوی مرگ و
خودکشی ( مانند صادق هدایت) و گاه بسوی فراموشی در خوشی و مستی
(همچون خیام فرزانه) رهنمون است. با اینهمه او کنجکاو و یا امیدوار
است که جهان در آینده ای دور دست. به بهروزی و آدم به هومنی دست
یافته و جهان را جای آرام و آشتی و خوشی و مهر و دوستی نموده باشد.
ایکاش که جای آرمیدن بودی
یا این ره دور را, رسیدن بودی
کاش از پی سد هزار سال از دل خاک,
چون سبزه امید بردمیدن بودی!

پارسیگر

مزدك بامداد
11-02-2013, 10:34 PM
اگر می‌توانستید از میان همه‌ی کاراکترهای بلندآوازه‌ی تاریخی در هر زمینه‌ای، یکی را برگزینید و با او
چایی بنوشید و کمی هم‌نشینی کنید و شام هم چلوکباب بخورید، گزینش شما چه کسی بود؟!
2842
اگر این کس از کارکترهای جهانی نخواهیم باشد، دوست دارم که با لئوناردو داوینچی
که یک چندتوشمند ( chand-toosh-omand= multitalented person) اَبَرهوشمند،
اندیشمند و هنرمند، زیرک و دین گریز و .. بود، یک دیدار داشته باشم و از او بخواهم که
از رازهایی که او گشوده و به مانرسیده و همچنین از رازهایی که در باره او هنوز ناگشوده
مانده و کلک هایی که سوار کرده ، سخن بگوید و به من پروانه دهد که زیستنگار (بیوگراف)
او باشم و داستان راستین زندگی اش را ، مانند داستان نگاشته شدن "مونالیزا" و ...،
به رشته ی واتها و واژگان درآورم و همچنین دست نوشته ای از خود به من یادگار دهد .
سرانجام هم با او یک خوراک بومی فلورانسی ساده در یک میخانه ی روستاگون
(rustical) آنزمانی بخوریم و بار دیگر هر کس به زمان و روزگار خویش برگردد.

2843
اگر بخواهیم که این کاراکتر تاریخی ، ایرانی بوده باشد، کسی که برمیگزینم، همانا
فردوسی توسی است که از او راز ها و انگیزه هایش را در زندگانی و در نوشتن
شاهنامه که همچنین آهنامه ی او هم هست، و در جهان بینی و دین او میپرسم و
برای او همان "سندلی داغ" را برپا میسازم که شما اکنون در این سخنگاه برپا
نموده اید. سرانجام پس از تسو ها گفتگو، رازگشایی و آموختن از وی، با او یک
نان و ماست و نمک روستایی توسی باهم میخوردیم و با لبخند و فشردن دست و
نگاه در چشم هم و روبوسی، از هم جدا شده و با ماشین، از ان زمان دوزخی،
به این زمان دوزخی و جانوری! ، بازمیگشتم.

2841

پارسیگر

مزدك بامداد
11-02-2013, 11:57 PM
مزدک گرامی این شخصیت‌ها هم بنظرم آمد و برایم جالب است نظرتان را درباره‌‌یِ اینها و تحلیلتان از رفتار و شخصیتشان بگویید، مخصوصا اولی که یک اشاره‌ای به او کردید بنظرم جالب آمد:
1-علامه طباطبایی
گرچه او مسلمان بود و امروزه مسلمانی با چهره ی پلید خود بیش از پیش آشکار میشود،
و گرچه اسلامیستهای امروزین او را به خودشان میبندند ولی او از تیره ی این لاشخوران
نبود و اسلام او در آن زمان یک چیز بهنجار بوده و از کسی چشم نمیرفت که به این زودی
ماتریالیست و آتئیست و ... بشود. از آنجا که او فزون بر آموزه های اسلامی، به هنر ها
هم آراسته بود و از دانشهای دانشگاهی هم سردر میاورد، یکی از کیشبابان کمیاب بود
که تنها در قفس اندیشه اسلامی واپسمانده گرفتار نبوده و یک جور اسلام ایرانی و
پیشرفته را نمایندگی مینمود. او همان کسی بود که نخستین بار بازیافت که ذوالقرنین
، این کاراکتر قرانی، همان کوروش بزرگ هخامنشی بوده است و در پدافند از این
نگره نیز کوشید و بدینسان گامی در آشتی میان ایرانیسم و اسلام که ناچار بدان دچار
شده ایم ، برداست. همچنین او بر پاد آخوند های مفت خور و تن پرور، از کارکردن
و هتّا کشاورزی تن نمیزد. نسک "تفسیر المیزان " یک کار خوب و بدرد خور از
او ست که من خودم برای کوبیدن اسلامیست هایی که با کژبرداشت از قران، میکوشند
از ان زورگی معجزه بیرون بکشند، بخوبی سود برده و از ایشان برای یک چنین تفسیر
درست و بی فریب و سفرنگ های گیرایی که درآن یافت میشود، بسیار سپاسگزارم.
اگر آخوند های امروزین ما هم بجای نوکری سرمایه داران و مافیا، کمی مانند او
دانشهای راستین و هنر و هومنی یاد میگرفتند، نه اسلام گندوگوز اینهمه بدنام بود
و نه مردم در چنین سامانه ی مافیایی در زیر بهره کشان و چپاولگران له له میزدند.
ما در دین ترسایی هم کشیش های دانشمندی مانند مندل سراغ داریم که به دانش
ژنتیک و پیشرفت هومنی یاری رسانید. من به هرروی به آدم های دانا و کوشا و
هومن دوست و ایران دوست ، ارج ویژه مینهم ، گرچه جامه ی آخوندی بتن .

پارسیگر

homayoun
11-03-2013, 04:44 PM
درود به شما مزدک ارجمند

برای فرورفتن در ژرفای مزدائیک چه باید کرد؟

واژگانی که مینویسید همیشه از جایی درمیاورید مانند واژه نامه یا گاه خود میسازید؟

چه دوره ای از موزیک را بیشتر دوست دارید؟ (رمانتیک کلاسیک باروک)

هتا درست است یا هاتا؟ چه دگرسانی دارند؟


به راستی چه باید کرد؟ چگونه باید نگریست؟

نگرتان درباره ی این گزاره که میگوید "" آماج و انگیزه خدا از آفرینش سرگرمی بوده "" چیست؟

با سپاس بدرود

پارسیگر

مزدك بامداد
11-03-2013, 06:00 PM
واژگانی که مینویسید همیشه از جایی درمیاورید مانند واژه نامه یا گاه خود میسازید؟
بیشتر واژگان در دهخدا هستند ولی چون بیشتر مردم نمیشناسند گمان میبرند نو هست.
بسیاری دیگر از واژگان من هم آمایشی از دو واژه ی آشنا هستند، برای نمونه
من نخست بار که واژه ی "زیستبوم" را ساختم از دو واژه ی پارسی آشنای "زیست"
و "بوم" (= سرزمین و منطقه) سود جستم و همه هم زود دریافتند که همان محیط زیست
است. ولی من واژه ی نو از خود نمیسازم، مانند اینکه بگویم" بونگا" میشود معاوضه! !

پارسیگر

مزدك بامداد
11-03-2013, 06:15 PM
نگرتان درباره ی این گزاره که میگوید "" آماج[4] و انگیزه خدا از آفرینش سرگرمی بوده "" چیست؟
به دید من سخن گیرا و درستی است. ببینید ، امروزه هم نرم افزار سازان ، بازای های
رایانه ای دست میکنند که شما در آنها خدا هستید، یا پادشاه و .. برای نمونه در بازی
<زمانه ی شاهنشاهی ها> ( Age Of Empires ) شما برای سرگرمی ، کشاورز
و جنگاور و بازرگان و فرمانده و شاه و جنگل و اینها میسازید و آن جهان رایانه ای
دارای "جانورانی" ،می شود که در بیخ نمیدانند چرا دارند با هم جنگ میکنند یا چرا دارند
کشاورزی میکنند و اگر در این بازی برایشان دانشگاه هم ساخته و به هوش ساختگی
ایشان هم افزوده باشید ، شاید بتوانند به پیشرفتهایی در دانش و فیزیک و اینها دست
پیدا کنند و از زمانه ی پارینه سنگی به زمانه ی آهن و مس و اینها پیشرفت کنند و کاخهای
بهتر ساخته و یا سامانه آبیاری کشتزار هایشان را بهنیه سازی نمایند و کلیسا و
پرستشگاه پدید بیاورند ( که همه در این بازی پدید میاید) ولی آیا انها براستی خدایی
دارند؟ نه، این ما هستیم که آن جهان را که در نگر انها راستین و فربودین است برای
سرگرمی خودمان پدید آورده ایم و از جنگها و نیایش های انان سرگرم شده و به
ریششان میخندیم.

2855

پارسیگر

مزدك بامداد
11-03-2013, 11:13 PM
اگر "شما"ی الان می توانستید به "شما"ی 20 سالگی تان یک جمله بگویید، چه می گفتید؟
میگفتم که آن نان سنگک نفرین شده را که چندی دیرتر خوردی نخور چون دندانت را میشکند!

MEHDI
11-04-2013, 08:19 AM
میگفتم که آن نان سنگک نفرین شده را که چندی دیرتر خوردی نخور چون دندانت را میشکند!

قرار نیست خبر از آینده برای خودتان ببرید.:e032:
هیچ جمله مهم تری با تجربه الان شما وجود ندارد که بتواند برای جوانی تان سودمند و راهگشا باشد و کمک کند که شما به شادکامی و سربلندی بیشتر دست یابید؟ اشتباهی در رویکرد و نگرش شما به مسائل؟

مزدك بامداد
11-05-2013, 12:30 PM
برای فرورفتن در ژرفای[1] مزدائیک[2] چه باید کرد؟
این را باید از دوست دانشمند و مزدائیگر ما pulsar (http://www.daftarche.com/members/pulsar-449/)
بپرسید.تنها چیزی که من میتوانم بگویم این
است که شما دو چیز باید داشته باشید:
* کنجکاوی و دیسیپلین نیازین برای یافتن رازهای جهان
* هوشمندی برای دریافت این دانش آبستره


پارسیگر

مزدك بامداد
11-07-2013, 12:02 PM
چه دوره ای از موزیک را بیشتر دوست دارید؟ (رمانتیک کلاسیک باروک)
من از هرگونه موزیک ( که بتوان نامش را چنین نهاد) خوشم میاید. از موزیک نوین هم بدم نمیآید.
از برخی اپرا ها و اپرت ها هم خوشم میاید، برای نمونه از "وردی" . از موزیکال های نوین و
موزیک فیلم و .. هم به همچنین. چند نمونه از چیزهایی که خوشم میاید، اینجا میگذارم.


http://www.youtube.com/watch?v=pB3OkFdzaV4


http://www.youtube.com/watch?v=enewfWmA5Q8


http://www.youtube.com/watch?v=0tw3g88JtWA


http://www.youtube.com/watch?v=KUXGVfmrEN4


http://www.youtube.com/watch?v=Y29EWY-PInc


http://www.youtube.com/watch?v=fSW2gaZwmdM


http://www.youtube.com/watch?v=DCyuq-ofnPc


http://www.youtube.com/watch?v=_5AUy9vTGpQ


http://www.youtube.com/watch?v=Y-rFT-uHm4w

Mehrbod
11-08-2013, 03:49 AM
نگرتان درباره‌یِ مالکیت معنوی/copyright بَر نرم‌افزارها و نسکها و ... چیست؟ آیا فروش و بستن
چنین "نرم‌کالاها"یی را بسزا میدانید؟ چه رویکردی را دربرابر اینها در آینده‌یِ نزدیک و همچنین دور درست میدانید؟

پارسیگر

Aydin
11-08-2013, 04:35 PM
اگر پروانه بدهید من هم چند پرسش داشته باشم.

1- شما آئین و بزرگداشت مردمان کدام کشور را نسبت به درگذشته گان می پسندید ؟
2-از آنجا که هیچ اعتقادی به روح و زندگی پس از مرگ ندارید ، به هنگام رفتن به گورستان و خاک یکی از وابستگان خود ، چه احساسی پیدا می کنید ؟
3-بیانگارید که من یک کودک خردسال هستم و به تازگی پدر و مادرم را از دست داده ام.بی پرداختن به بهشت و... چگونه به من دل داری می دهید ؟
4-از دید خودم ، انسان های خداناباور و ماده گرا ، اندکی خُشک! هستند ، برای نمونه در پرداخت شما در پرسش های آغازین به "عشق" دگرسانی آشکار میان باور شما و انگار بیشینه مردم ، آشکار است و موید گفته ماست.اکنون بفرمایید که چگونه می توان نگرش دانشیک و رمانتیک را یکجا گرد آورد ؟!
5-باور برخی انسانها به یک نیروی برترِ انگارین (در جایگاه خدا) را چگونه تفسیر می کنید ؟ خدای آنها هیچ نماینده و خواسته ای ندارد.آیا تاکنون حسرت داشتن آرامشِ افیونیِ بی زیان این دست از انسانها را داشته اید ؟ (به ویژه به هنگام پیری )

pulsar
11-08-2013, 08:18 PM
این را باید از دوست دانشمند و مزدائیگر ما pulsar
بپرسید.

سپاس مزدک گرامی :e306:. من دانشمند و یا مزدائیگر نیستم.
بسان شما
"فمن یعمل" از آن آگاهی دارم و
تنها یک دوستار مزدائیک هستم

چرا که بر پایه ی فرنود است و در آن بیشتر می توان به دل استواری رسید.

چند نوشته ای هم که در وبگاه هوپا و "گاهنامه ی شمار" درباره ی مزدائیک
داشتم، نتیجه ی فضای پرشور و دانشیکی بود که کاربرانی مانند هرمزپگاه بزرگ،
با دلسوزی و پشتکار در هوپا فراهم آورده بودند. یاد باد آن روزگاران یاد باد!
دریغ که با سانسور، کاربران با سوادی چون شما را دلسرد کردند و درِ میخانه ی هوپا را بستند.
(در هوپا دلمان برای "بیخود است بیسواد!" گفتنتان تنگ شده.:e405:)

همیشه از شما آموخته ام و همیشه الهام بخش بودید.
هرچند که با برخی از دیدگاههایتان همسو نیستم ولی بسیار دوستتان دارم.
کاش روزی شما را به شام دعوت می کردم و مادرم از این خوراکیهایی که اینجا گذاشتید،
برایتان می پخت. بعد از شام و پذیرایی، شترنگ بازی می کردیم و همزمان با هم گفتگو
می کردیم،از حافظ، سعدی، مولانا و فردوسی می گفتیم، ازچامه هایی که سروده اید،
از کتابهایی که نوشته اید، از نوشته هایتان در همستگان،از دورانی که در تبریز و جلفا بودید،
از دوران کودکیتان در ارومیه، درباره تبار آذریتان (؟) و درباره ی هر آنچه که اینجا نتوانستید بگویید.

پس از پایان بازی (که با وجود بازی هوشمندانه، شه مات شده بودید:e057:)
با لبخند و فشردن دست و نگاه در چشم هم و روبوسی، هدیه ای که آماده کرده بودم،
تقدیم می کردم و یک یادگاری از شما می گرفتم. سپس شما را تا خانه اتان همراهی می کردم.

Aydin
11-09-2013, 03:10 PM
گردانندگان گرامی ، من دیروز اینجا پیام گذاشتم و چند پرسش از مزدک بامداد داشتم ، چرا پیک من پاک شده ؟ چرا در زباله دانی هم نیست ؟

مزدك بامداد
11-09-2013, 03:11 PM
سپاس مزدک گرامی :e306:. من دانشمند و یا مزدائیگر نیستم.
بسان شما
"فمن یعمل" از آن آگاهی دارم و
تنها یک دوستار مزدائیک هستم

چرا که بر پایه ی فرنود است و در آن بیشتر می توان به دل استواری رسید.

چند نوشته ای هم که در وبگاه هوپا و "گاهنامه ی شمار" درباره ی مزدائیک
داشتم، نتیجه ی فضای پرشور و دانشیکی بود که کاربرانی مانند هرمزپگاه بزرگ،
با دلسوزی و پشتکار در هوپا فراهم آورده بودند. یاد باد آن روزگاران یاد باد!
دریغ که با سانسور، کاربران با سوادی چون شما را دلسرد کردند و درِ میخانه ی هوپا را بستند.
(در هوپا دلمان برای "بیخود است بیسواد!" گفتنتان تنگ شده.:e405:)

همیشه از شما آموخته ام و همیشه الهام بخش بودید.
هرچند که با برخی از دیدگاههایتان همسو نیستم ولی بسیار دوستتان دارم.
کاش روزی شما را به شام دعوت می کردم و مادرم از این خوراکیهایی که اینجا گذاشتید،
برایتان می پخت. بعد از شام و پذیرایی، شترنگ بازی می کردیم و همزمان با هم گفتگو
می کردیم،از حافظ، سعدی، مولانا و فردوسی می گفتیم، ازچامه هایی که سروده اید،
از کتابهایی که نوشته اید، از نوشته هایتان در همستگان،از دورانی که در تبریز و جلفا بودید،
از دوران کودکیتان در ارومیه، درباره تبار آذریتان (؟) و درباره ی هر آنچه که اینجا نتوانستید بگویید.

پس از پایان بازی (که با وجود بازی هوشمندانه، شه مات شده بودید:e057:)
با لبخند و فشردن دست و نگاه در چشم هم و روبوسی، هدیه ای که آماده کرده بودم،
تقدیم می کردم و یک یادگاری از شما می گرفتم. سپس شما را تا خانه اتان همراهی می کردم.




سپاس از نگر نیک شما دوست مهربان و آشنای دیرین.
ایکاش که روزگار بهتری بود و چنین سخنی که گفتید
به فربود میپیوست، دریغ که جهان، جهان گرفتاری و
رنج و جنگ و ترس و .. است و نمیتوان به همه ی
آرزو های نیک و خوشی های هومنی ، به دوستی ها
و مهربانی ها ، به همسخنی ها و بازی ها پرداخت
وگرنه منهم دوست داشتم که با شما لاف شترنگ بزنم
و همنشین و همگفتار و همراه باشم. پاینده باشید!

2905
پارسیگر

Russell
11-09-2013, 03:23 PM
گردانندگان گرامی ، من دیروز اینجا پیام گذاشتم و چند پرسش از مزدک بامداد داشتم ، چرا پیک من پاک شده ؟ چرا در زباله دانی هم نیست ؟
پست شما که همان بالاست (پست 315)، در کل اگر پستی از شما ویرایش، حذف یا منتقل شود بطور خودکار پیغام خصوصی برای شما توسط سیستم ارسال خواهد شد، اگر پیغامی نیست دچار لغزش شده‌اید و یا مثلا جستار را اشتباه گرفته‌اید یا ارسال پستتان Fail شده یا...

مزدك بامداد
11-09-2013, 03:38 PM
نگرتان درباره‌یِ مالکیت معنوی/copyright بَر نرم‌افزارها و نسکها و ... چیست؟ آیا فروش و بستن
چنین "نرم‌کالاها"یی را بسزا میدانید؟ چه رویکردی را دربرابر اینها در آینده‌یِ نزدیک و همچنین دور درست میدانید؟

پارسیگر

پرسش سختی است و روش دادگرانه به دید من این است که کپی رایت برای نسک باید
تا زمان زندگی ان نویسنده و پدید آورنده باشد که او بتواند زندگی اش را با آن بچرخاند.
اکنون دیگر برخی چپاولگران ، با ترفند و کژبرداشت از این رهگذر، دیگر شورش را
درآورده اند و شما نمیتوانید هتّا یک فرتور را در جایی بگذارید بی اینکه همواره در
بیم باشید که یکی بیاید و شمارا دادگاهی نماید. بویژه ، آنگاه که شما چیزی را که
از ان دیگران است، به فروش نمیرسانید ، مانند موزیک یا فیلیمی که فروبار میکنید
و خودتان میگسارید ( و به دیگری نمیفروشید)، نباید دچار گرفتاری شوید و باید در
اینجا راهی پیدا شود که بسته به شمار فروبارها، کمپانی های اینترنتی و رسانه ای
یک بخشی از درآمد خود را به این سازنده ی مهادین ، بسپارند و بدینگونه بار را
از دوش گسارنده پایانی ، دستکم از این راه، بردارند. برخی روند ها بسیار ناجور و
نادادگرانه است، برای نمونه بهمان دانشمند ، نسکی ارزشمند مینویسد که پول چندانی
برایش در بر ندارد ولی نویسنده ی هری پاتر به میلیونها دلار پول که براستی نمی تواند
ارزش فربودین کار او باشد، دست پیدا میکند، چرا که این بخت را داشته که سرمایه -
گذاران هالیوودی به سراغش آمده و ساختاوری فیلم سازی او را در چرخ و دنده ی
خود جای داده است. در بیخ باید برای چیزی بنام کالای سرگرمی چاره ای دیگر اندیشید
که بهره وری مردم از انرا آسانتر، و درآمد های گاه کیهانی ساختاوری سرگرمی را
با گامهایی مانند افزایش باژ، مرزمند کردن زمان کپی رایت فیلم و موزیک، برای
نمونه تا یک سال, و نسک تا زمان زندگی یا تا یک مرز همفزود (مجموع) درآمد،
برای نمونه تا ۵ میلیون دلار برای یک نسک، و.. بسود گسارندگان دگرگون نمود .


پارسیگر

مزدك بامداد
11-09-2013, 03:53 PM
2-از آنجا که هیچ اعتقادی به روح و زندگی پس از مرگ ندارید ، به هنگام رفتن به گورستان و خاک یکی از وابستگان خود ، چه احساسی پیدا می کنید
رفتن به گورستان و یاد کردن گرامیان و دلبندان جان سپرده، نیازی به خدا باوری ندارد، بودایی ها
و بیخدایان دیگر هم آیین هایی در این زمینه دارند. رفتن شما به سر گورها تنها برای خودتان و
برای آرامش روانی خود شما و یاد کردن از درگذشتگان است ، چه باخدا و چه بیخدا باشید.
تازه از انجا که ما نگران نیستیم که آن گرامیان اکنون در دوزخ الله دارند کباب میشوند، چنانکه
گویا سرنوشت بیشینگان هومنی است که شیعه اثنی عشری پیرو ولایت وقیح نیستند، یک بار
این چنین هم از روی دوش ما برداشته میشود. اگر هم بهشتی بوده باشند بازهم نگران نیستیم
که همنشین اخوند های پشمالود و خلخالی و محمد دزد و علی آدمکش تازی میباشند!!
روی همرفته بسیارسبک دل تر از همتایان خدا باور و خداترس(!) خود هستیم که سراسر
زندگی با نام خدا بدبختی آفریده اند و که تازه در توبه ! هم برآنان باز است که گندکاری
هاشان مالیده بشود! یک بار دیگر که از دوش ما برداشته شده، نیایش، آنهم این فاتحه خواندن
خنده دار است که گویا یارو را در جهان دیگر یاری خواهد داد و تازه در خود دین هم با دادگری
خدایشان در ستیز است!


پارسیگر

sonixax
11-09-2013, 04:30 PM
گردانندگان گرامی ، من دیروز اینجا پیام گذاشتم و چند پرسش از مزدک بامداد داشتم ، چرا پیک من پاک شده ؟ چرا در زباله دانی هم نیست ؟

اگر پروانه بدهید من هم چند پرسش داشته باشم.

1- شما آئین و بزرگداشت مردمان کدام کشور را نسبت به درگذشته گان می پسندید ؟
2-از آنجا که هیچ اعتقادی به روح و زندگی پس از مرگ ندارید ، به هنگام رفتن به گورستان و خاک یکی از وابستگان خود ، چه احساسی پیدا می کنید ؟
3-بیانگارید که من یک کودک خردسال هستم و به تازگی پدر و مادرم را از دست داده ام.بی پرداختن به بهشت و... چگونه به من دل داری می دهید ؟
4-از دید خودم ، انسان های خداناباور و ماده گرا ، اندکی خُشک! هستند ، برای نمونه در پرداخت شما در پرسش های آغازین به "عشق" دگرسانی آشکار میان باور شما و انگار بیشینه مردم ، آشکار است و موید گفته ماست.اکنون بفرمایید که چگونه می توان نگرش دانشیک و رمانتیک را یکجا گرد آورد ؟!
5-باور برخی انسانها به یک نیروی برترِ انگارین (در جایگاه خدا) را چگونه تفسیر می کنید ؟ خدای آنها هیچ نماینده و خواسته ای ندارد.آیا تاکنون حسرت داشتن آرامشِ افیونیِ بی زیان این دست از انسانها را داشته اید ؟ (به ویژه به هنگام پیری )

اینها که همه سر جایشان است !!!!

sonixax
11-09-2013, 04:45 PM
اکنون دیگر برخی چپاولگران ، با ترفند و کژبرداشت از این رهگذر[3]، دیگر شورش را
درآورده اند و شما نمیتوانید هتّا یک فرتور[4] را در جایی بگذارید بی اینکه همواره در
بیم باشید که یکی بیاید و شمارا دادگاهی نماید. بویژه ، آنگاه که شما چیزی را که
از ان دیگران است، به فروش نمیرسانید ، مانند موزیک یا فیلیمی که فروبار[5] میکنید
و خودتان میگسارید[6] ( و به دیگری نمیفروشید)، نباید دچار گرفتاری شوید و باید در
اینجا راهی پیدا شود که بسته به شمار فروبارها، کمپانی های اینترنتی و رسانه[7] ای
یک بخشی از درآمد خود را به این سازنده ی مهادین[8] ، بسپارند و بدینگونه بار را
از دوش گسارنده پایانی ، دستکم از این راه، بردارند.

تنها به فروختن نیست که !
آنهایی که فلان موسیقی یا فلان فیلم یا فلان کتاب را در تورنت و P2p و ... Share میکنند هم آن را نمیفروشند ولی دارند میزنند پدر صاحبِ مالک آن را در میاورند .
یا بسیاری از عکسها را افراد در وبسایتِ تجاری خود یا بنر ها و ... استفاده میکنند ! آنها هم آن را نمیفروشند . یا فرد عکاس پدرش درآمده برود بالای فلان کوه از فلان گُل عکس بگیرد یا فلان مدل را بیاورد و با پرداخت پول تصاویر تبلیغاتی خلق کند طبیعیست کسانی که اینها را به رایگان Share میکنند مجرم هستند و باید باهاشون برخورد بشه .
در مورد استفاده های شخصی از تصاویر ومثلن در وبلاگ و ... معمولن به کسی گیر نمیدهند مگر اینکه تصویر را طوری در وبلاگش قرار داده باشد که موجبات شیر کردن و کپی کاریش برای سوء استفاده چیان را فراهم کند .
حتا همین ویندوز را اگر شما به شکل شخصی و نه تجاری به صورت کپی و غیر قانونی استفاده کنید کسی به شما گیر نمیدهد و مایکروسافت تنها به قطع خدمات نظیر بسته های به روز رسانی و ... بسنده میکند . ارزش این همه هزینه کردن را اصلن ندارد که در قبال هر یک نفری که فلان محصول تجاری را به شکل کپی و برای استفاده شخصی اش در اختیار دارد را دادگاهی کرد و وکیل گرفت و آخر سر هم طرف یک کلمه بگوید ندارم ! کلی هم حزب و آدم و ... هم پشت سرش بسیج شوند برای دفاع از قشر کم درآمد و ... برای همین اینها را زیر سیبیلی رد میکنند .


در بیخ باید برای چیزی بنام کالای سرگرمی چاره ای دیگر اندیشید[11]
که بهره وری مردم از انرا آسانتر، و درآمد های گاه کیهانی ساختاوری سرگرمی را
با گامهایی مانند افزایش باژ[12]، مرزمند کردن زمان کپی رایت فیلم و موزیک، برای
نمونه تا یک سال, و نسک تا زمان زندگی یا تا یک مرز همفزود (مجموع) درآمد،
برای نمونه تا ۵ میلیون دلار برای یک نسک، و.. بسود گسارندگان دگرگون نمود .

تمام کالاهای سرگرمی هم مزدک گرامی کتاب هری پاتر نیستند که !
مثلن در مورد فیلم یا بازیهای کامپیوتری نه تنها هزینه مالی بسیاری شده بلکه وقت زیادی هم صرف شده و در بسیاری موارد یک تکنولوژی جدید هم ابداع شده .
یا مثلن تولید فلان چیپ کامپیوتری که در فلان کنسول بازی ازش استفاده شده سختی اش کم از نوشتن یک کتاب علمی درست و حسابی توسط فلان دانشمند که نیست ! بیشتر هم هست .
فکر نمیکنید بهتر باشد تمام محصولات حوزه سرگرمی را با هم به یک چشم نبینید ؟
البته در مورد هری پاتر با شما موافقم هزار تا :e00e:

مزدك بامداد
11-09-2013, 04:48 PM
فکر نمیکنید بهتر باشد تمام محصولات حوزه سرگرمی را با هم به یک چشم نبینید؟
:e032:

کلی هم حزب و آدم و ... هم پشت سرش بسیج شوند برای دفاع از قشر کم درآمد و ... برای همین اینها را زیر سیبیلی رد میکنند
همین که زیر سبیلی در میکنند، نشانگر این است که خودشان هم آنرا نیمایی نمیبینند.
چه بهتر که این جاهای "خاکستری" قانونی را سفید کنند که هم اینوری ها نگران نباشند و
هم انوری ها سبیلشان درد نیاید !


پارسیگر

sonixax
11-09-2013, 05:20 PM
همین که زیر سبیلی در میکنند، نشانگر این است که خودشان هم آنرا نیمایی[1] نمیبینند.
چه بهتر که این جاهای "خاکستری" قانونی را سفید کنند که هم اینوری ها نگران نباشند و
هم انوری ها سبیلشان درد نیاید !

خوب همین است دیگر ! ارزشِ بدنامی کمپانی را شکایت از یک بدبختی که پول ندارد ویندوز بخرد ندارد .
البته در مورد قوانین کپی رایت که اخیرن مسخره و پیچیده ی بیش از حد شده اند من کوچکترین گرفتاری با شما ندارم و باید اصلاح شوند .
کپی رایت قرار است تنها از حق و حقوق صاحب اثر دفاع کند نه اینکه بزند پدر صاحب مصرف کننده را در بیاورد !

Aydin
11-09-2013, 07:34 PM
دوستان پوزش من را پذیرا باشید ، نابینایانه ! پیک خود را ندیدم.

مزدک گرامی ، دیگر پرسش هارا سپس تر پاسخ می دهید یا از بیخ دوست ندارید پاسخ دهید ؟ (پاسخ به شماره 3 و 5 برای خودم بسیار ارزشمند است.)

مزدك بامداد
11-09-2013, 07:39 PM
دوستان پوزش من را پذیرا باشید ، نابینایانه ! پیک خود را ندیدم.

مزدک گرامی ، دیگر پرسش هارا سپس تر پاسخ می دهید یا از بیخ دوست ندارید پاسخ دهید ؟ (پاسخ به شماره 3 و 5 برای خودم بسیار ارزشمند است.)
کم کم و دانه دانه پاسخ خواهم داد.
آنرا زودتر پاسخ دادم چون دیری بود به
اسلام گند نتاخته بودم و ...

پارسیگر

مزدك بامداد
11-10-2013, 12:06 AM
3-بیانگارید که من یک کودک خردسال هستم و به تازگی پدر و مادرم را از دست داده ام.بی پرداختن به بهشت و... چگونه به من دل داری می دهید ؟
بسته به سالمندی شماست، اگر از سه-چهار سال گذشته باشید، نیازی چندان
به پدر و مادر نیست و برای نمونه اگر پدرو مادر از هم جدا شوند، کودک
میتوان آنرا برتابد. دور رفتن پدر یا مادر هم درست مانند مردنشان است.
به هرروی در یک کشور پیشرفته اگر باشیم ، بچه ها خودایستا بار میایند
و وابستگی آنچنانکه ما از ایران یاد داریم در میان انها نیست، برای نمونه
کودک در آلمان از سه سالگی به کودکستان میرود، خودش یاد میگیرد که
جامه و کفش بپوشد و ... در چنین جایی من به او/شما میگویم که بزودی پدر
و مادر نوینی برای او پیدا خواهیم کرد ( در کشور های پیشرفته کودکان
خردسال فراوانی از سوی زن و شوهر ها بی فرزند یا جز آن، به فرزندی
خوانده میشوند (= فرزندخوانده میشوند) و این پدر و مادر نوین ، او را
بسیار دوست خواهند داشت و آرزوهای وی را برخواهند آورد. اینگونه
با امید به اینده و درود به زندگی، به سراغ شما خواهم آمد، چرا که چه
سودی از دروغی که دردی از کودک را درمان نمیکند که هیچ، همواره
هم در اندیشه است که چگونه به مادرش در بهشت بپیوندد! از این گذشته،
در ایران همچه فامیل بهنگام چنین رویداد مرگی، توی سر خود زده و
ناله و زاری و شیون میکنند که بچه ی بدبخت یک سری هم اینجا شوکه میشود!
سپس هم همه هی دلسوزانه نگاهش میکنند و میگویند بدبخت ننه مرده!
دیرتر هم یا همان فامیل پدرش را درمیاورند و برماند (ارث) ش را بالا میکشند
یا در یتیمخانه ی اسلامی به او تجاوز جنسی میکنند یا هردو !

پارسیگر

sonixax
11-10-2013, 04:08 AM
بسته به سالمندی شماست، اگر از سه-چهار سال گذشته باشید، نیازی چندان
به پدر و مادر نیست و برای نمونه اگر پدرو مادر از هم جدا شوند، کودک
میتوان آنرا برتابد[1]. دور رفتن پدر یا مادر هم درست مانند مردنشان است.
به هرروی در یک کشور پیشرفته اگر باشیم ، بچه ها خودایستا بار میایند
و وابستگی آنچنانکه ما از ایران یاد داریم در میان انها نیست، برای نمونه
کودک در آلمان از سه سالگی به کودکستان میرود، خودش یاد میگیرد که
جامه و کفش بپوشد و ... در چنین جایی من به او/شما میگویم که بزودی پدر
و مادر نوینی برای او پیدا خواهیم کرد ( در کشور های پیشرفته کودکان
خردسال فراوانی از سوی زن و شوهر ها بی فرزند یا جز آن، به فرزندی
خوانده میشوند (= فرزندخوانده میشوند) و این پدر و مادر نوین ، او را
بسیار دوست خواهند داشت و آرزوهای وی را برخواهند آورد. اینگونه
با امید به اینده و درود به زندگی، به سراغ شما خواهم آمد، چرا که چه
سودی از دروغی که دردی از کودک را درمان نمیکند که هیچ، همواره
هم در اندیشه است که چگونه به مادرش در بهشت بپیوندد! از این گذشته،
در ایران همچه فامیل بهنگام چنین رویداد مرگی، توی سر خود زده و
ناله و زاری و شیون میکنند که بچه ی بدبخت یک سری هم اینجا شوکه میشود!
سپس هم همه هی دلسوزانه نگاهش میکنند و میگویند بدبخت ننه مرده!
دیرتر هم یا همان فامیل پدرش را درمیاورند و برماند[2] (ارث) ش را بالا میکشند
یا در یتیمخانه ی اسلامی به او تجاوز جنسی میکنند یا هردو !

قشنگ تر از این نمیشد بلایی که به سر کودکانِ بی سرپرست در ایران می آید را توصیف کرد :e41f::e032:

ashkan rajabi.61
11-18-2013, 02:07 PM
بسیار زیبا وخردمندانه بود دیدتان به این موضوع جناب مزدک.

chipollini
11-22-2013, 12:40 PM
آقای مزدک عزیز
ممکن است پرسش من را بارها پاسخ داده باشید اما متاسفانه من جدیدا با شما آَشنا شدم و باز متاسفانه خیلی از نوشته های شما را ظاهرا یا پاک کرده اند یا فاروم ها برای همیشه بسته شده.

پرسش من اینست که در جوانی و در روزی که با اطمینان باور پیدا کردید خدایی وجود ندارد آیا در همان ابتدا ترس و افسردگی یا چیزهایی شبیه به آن در شما پیدا نشد؟؟
آیا پذیرش این حقیقت برای شما مشکل نبود؟؟؟؟؟(در ماه های اول)
درست است که پس از مرگ دیگر نیستیم که درد نبودن را حس کنیم! اما آیا این که جهان خدایی نداشته دردآور نیست(حداقل در ابتدای راه)؟؟

مزدك بامداد
11-22-2013, 02:04 PM
آقای مزدک عزیز
ممکن است پرسش من را بارها پاسخ داده باشید اما متاسفانه من جدیدا با شما آَشنا شدم و باز متاسفانه خیلی از نوشته های شما را ظاهرا یا پاک کرده اند یا فاروم ها برای همیشه بسته شده.

پرسش من اینست که در جوانی و در روزی که با اطمینان باور پیدا کردید خدایی وجود ندارد آیا در همان ابتدا ترس و افسردگی یا چیزهایی شبیه به آن در شما پیدا نشد؟؟
آیا پذیرش این حقیقت برای شما مشکل نبود؟؟؟؟؟(در ماه های اول)
درست است که پس از مرگ دیگر نیستیم که درد نبودن را حس کنیم! اما آیا این که جهان خدایی نداشته دردآور نیست(حداقل در ابتدای راه)؟؟

از انجا که من از آغاز هم باور ژرفی نداشتم و آدم دینی هم نبودم،
این بود که چنین جای تهی در من پیدا نشد. بویژه اینکه پیشتر با
خواندن نسک های پرشمار و فراگرفتن و آشنایی با دانشها،
دگرگزین خوبی در من پدید آمد که جای تهی خدا را ، که بیشتر
در آدمهای نادان، همان جای نادانسته ها و ناشناخته هاست،
بخوبی پر کرد و مرا برآن داشت که خود سرنوشت خود را در
دست گرفته و چشم به خدا و کارهایی که او گویا برای ما انجام میدهد،
نباشم. من به راستی به روزگار کسانی که به ضریح قفل میبندند
و از خدا، چشم بهروزی و خوشبختی خود را دارند، دریغ میخورم
و از اینهمه نادانی و کودنی آنها دردمندم.

پارسیگر

chipollini
11-22-2013, 06:54 PM
آقای مزدک
آیا شما هم همانند والدین خود کتابخانه ای به فرزندان خود هدیه کرده اید؟ آیا فرزندان شما هم مانند شما به علم و دانش علاقمند بودند؟؟ اگر علاقمند نشدند علتش چه بوده و اگر مانند شما دانش دوست بوده اند نتیجه کدام عمل و رفتار شماست؟؟

محمد
11-23-2013, 05:42 PM
ادم جالبی نیستید. نبودتون بهتر از بودنتونه!:e402:

Anarchy
11-23-2013, 07:13 PM
ادم جالبی نیستید. نبودتون بهتر از بودنتونه!:e402:

فعلا که با قدرت تمام هستن و خاری در چشم امثال شما جناب محمد سرنوشت هم میهن زاده :e415: !!

sonixax
11-23-2013, 08:55 PM
ادم جالبی نیستید. نبودتون بهتر از بودنتونه!:e402:

به جز مساله کمونیسم که پیداست ایشون تعصب زیادی روش دارند ، در تمامی موارد ایشون شخصی مفید و با سواد و دانش بسیار بالا هستند .
به من باشد یک تار موی گندیده چنین کمونیستی را با صد تا مسلمانِ دانشمند و سرمایه دار مسلمان و ... عوض نمیکنم .
شما که انقدر مدعی هستید تا کنون چه میزان مطالب آموزنده و درست و حسابی نوشته اید (در هر کجای وب که عشقتان کشید) ؟!

مزدك بامداد
11-25-2013, 10:15 AM
ادم جالبی نیستید. نبودتون بهتر از بودنتونه!:e402:
اگر آدم گیرایی نبودم ، شما در اینجا نبودید که به من سنگ پرت کنید!
از این گذشته، تاریخ نشان میدهد که نبودن اسلام بهتر از بودنش است!


پارسیگر

مزدك بامداد
11-25-2013, 10:32 AM
آقای مزدک
آیا شما هم همانند والدین خود کتابخانه ای به فرزندان خود هدیه کرده اید؟ آیا فرزندان شما هم مانند شما به علم و دانش علاقمند بودند؟؟ اگر علاقمند نشدند علتش چه بوده و اگر مانند شما دانش دوست بوده اند نتیجه کدام عمل و رفتار شماست؟؟
آری من هم خود یک نسکزار کمابیش بزرگ دارم که فرزندانم از ان بهره ور شده اند،
ولی باید گفت که همه به یکسان، گرایش به سوی دانش ندارند، برخی بسوی هنر
و برخی بسوی فند (که دانش ویژه و کرداری است) گرایش دارند. امروزه هم که
برای نمونه نوه ها بیشتر تنها با اینترنت سرگرم هستند و نسک کمتر میخوانند.
اکنون دیگر دانشمندان چنان پرشمار هستند و دسترسی به دانشها چنان آسان
است که شما نیاز ندارید که همه دانشهارا را فرابگیرید، بساکه تنها باید باید بدانید
که کدام آگاهی در کجا یافت میشود. بزبان دیگر شما باید جای کلید های دسترسی
به دانش را فرا بگیرید و نه خود دانشها را. گرچه دانش پایه ای در تراز دیپلم باید
داشته باشید و گرنه اسب سواری بی اینکه هرگز اسبی را دیده باشیم، دشوار است!
پس پاسخ پرسش شما این است که ما تا جاییکه در توان ماست، باید ابزار را برای
فرزندان خود فراهم کنیم و تا جاییکه فرزند، خود را ناچار و زیر فشار نپندارد، به او
راستا بدهیم ( هرچه پنهانی تر و زیرکانه تر بهتر) و بیش از ان نباید کاری کرد و
نباید کوشید که سرشت و پسند فرزند را دگرگون کرد و برای نمونه، اگر به هنر دلبسته
است، او را به سوی فند کشید. به وارونه، باید همان را که میتواند، نیروبخشید.
چون همبود تنها به دانشمند نیاز ندارد. ولی آنچه که به آگاهی های همبودین پیوند
دارد، باید تا جاییکه میتوان، فرزندان را در باره ی کار جهان، سامانه ی جنگی گرگ بازار
و بخور بخور سرمایه داری و ترفند های دین و مغزشویی دینی و .. روشن کرد که
کلاهشان را باد نبرد .و یا نروند عملیات استشهادی ! و باج و سواری به کلیسا و آخوند
و اینها ندهند و بدتر از همه ،عمله ی جهل آنها نشوند.

پارسیگر

Dariush
11-25-2013, 10:47 AM
ادم جالبی نیستید. نبودتون بهتر از بودنتونه!
اگر سالی فقط ده نفر همچون مزدک گرامی در ایران متولد می‌شد و البته اگر دوستان و یاران شما فرصت نمی‌یافتند که به سنت نبوی سر از تن‌شان جدا کنند، من گمان میکنم به گرآیند بالا هم‌اکنون ایران در این همه جهل و خرافه غوطه‌ور نبود و به این فلاکت نمی‌رسید که آخوند بر ما حاکم شود؛ آن زمان شما هم فکر میکنم به این خرفتی اسلامی دچار نبودید که اینچنین انتحار کرده و تروریست‌وار و وقیحانه آرزوی نبودن کسی را در فضایی عمومی مثل اینجا بکنید!
=========================================
یک پرسش از مزدک عزیز:
تصور کنید در ایران هستید و جان یکی از عزیزان شما (برادر، فرزند یا هرکس دیگر که عزیزتان باشد) در دست کسی چون همین محمد باشد، آنگاه آیا حاضرید برای نجاتِ جانِ عزیزتان به او التماس کنید؟

مزدك بامداد
11-25-2013, 12:21 PM
اگر سالی فقط ده نفر همچون مزدک گرامی در ایران متولد می‌شد و البته اگر دوستان و یاران شما فرصت نمی‌یافتند که به سنت نبوی سر از تن‌شان جدا کنند، من گمان میکنم به گرآیند بالا هم‌اکنون ایران در این همه جهل و خرافه غوطه‌ور نبود و به این فلاکت نمی‌رسید که آخوند بر ما حاکم شود؛ آن زمان شما هم فکر میکنم به این خرفتی اسلامی دچار نبودید که اینچنین انتحار کرده و تروریست‌وار و وقیحانه آرزوی نبودن کسی را در فضایی عمومی مثل اینجا بکنید!
=========================================
یک پرسش از مزدک عزیز:
تصور کنید در ایران هستید و جان یکی از عزیزان شما (برادر، فرزند یا هرکس دیگر که عزیزتان باشد) در دست کسی چون همین محمد باشد، آنگاه آیا حاضرید برای نجاتِ جانِ عزیزتان به او التماس کنید؟
چرا که نه، میگویند که افلاطون ( پلاتون، فیلسوف یونانی) هم از برابر یک نره گاو سرآشفته و تازنده میگریخت.
سعدی میفرماید: اگر زورت به دشمنی که سنگی به سرت زده، نمیرسد، سنگ را نگه دار، تا دشمن به سستی
گراید و سپس با همان سنگ، توی سرش بزن. یادم است که یکی از دوستان در جوانی که باهم نشسته بودیم،
از انجا که میدانست که کمونیست هارا دوست دارم، به من گفت که اگر به حزب توده ی ایران دشنام بدهی
سد تومان (که مانند امروز برابر با چوس نبود)، به تو میدهم. من هم گفتم باشه، پول را گرفتم و به حزب هم
دشنام دادم و سپس که خندید، گفتم که راستی می دانی با این پول چه میکنم؟ گفت نه: گفتم میدهم به حزب !

ناسزایی را که بینی بخت یار
عاقلان "تسلیم" کردند اختیار
هرکه با پولادبازو پنجه کرد
ساعد مسکین خود را رنجه کرد
باش تا دستش ببندد روزگار
پس به کام دوستان، مغزش بر آر
سعدی

پارسیگر

chipollini
11-25-2013, 02:21 PM
آقای مزدک من پرسشی دارم که شایدتنها شما در چند خط و به شکلی ساده بتوانید به من پاسخ دهید.
ما از کودکی در کشورمان در تلویزیون و رادیو و... دیده و شنیده ایم که اسرائیل کشوری جعلی است و با زور بنا شده. اما خیلی ساده(نمیخواهم دلیل و مدرک رو کنید) ممکن است برای من بگویید آیا واقعا کشور اسرائیل به حق بنا شده و یا آنگونه که می گویند با زور و کشتار و بیرون کردن مردم از خانه هایشان و غیر قانونی بوده؟؟
آیا در این درگیری اعراب مقصر هستند و این سرزمین یهودیان را غیر قانونی تصرف کرده بودند یا نه این اسرائیلی ها بودند که از سراسر جهان به هدف رسیدن به آرزوهای کتاب مقدسشان از روی جنازه کودکان و زنان عرب رد شده اند تا هدف دینی خود را تحقق بخشند؟؟؟
در مورد مالکیت آن سرزمین حق با کیست؟ اعراب یا اسرائیل؟

مزدك بامداد
11-25-2013, 05:24 PM
آقای مزدک من پرسشی دارم که شایدتنها شما در چند خط و به شکلی ساده بتوانید به من پاسخ دهید.
ما از کودکی در کشورمان در تلویزیون و رادیو و... دیده و شنیده ایم که اسرائیل کشوری جعلی است و با زور بنا شده. اما خیلی ساده(نمیخواهم دلیل و مدرک رو کنید) ممکن است برای من بگویید آیا واقعا کشور اسرائیل به حق بنا شده و یا آنگونه که می گویند با زور و کشتار و بیرون کردن مردم از خانه هایشان و غیر قانونی بوده؟؟
آیا در این درگیری اعراب مقصر هستند و این سرزمین یهودیان را غیر قانونی تصرف کرده بودند یا نه این اسرائیلی ها بودند که از سراسر جهان به هدف رسیدن به آرزوهای کتاب مقدسشان از روی جنازه کودکان و زنان عرب رد شده اند تا هدف دینی خود را تحقق بخشند؟؟؟
در مورد مالکیت آن سرزمین حق با کیست؟ اعراب یا اسرائیل؟
اسرائیل.
از آنجا که اسلام دین فاشیستی است، و فاشیست ها نیاز به یک بز گناهکار دارند که همه ی
ناکارآمدی و گرفتاری های خودشان را به گردن آنها بیندازند، یهود و اسرائیل اکنون این رُل
را برای فاشیست های جمهوری اسلامی بازی میکند. خب، هرآینه این پیشینه ی تاریخی هم
دارد و در همان روزهای نخست اسلام، محمد با یهود دشمنی میکرد، چرا که زنش خدیجه،
ترسایی (مسیحی) بود و مسیحیان (تا همین جنگ جهانی ) با یهودیان دشمن بودند و آنها را
پاسخگوی مرگ عیسی بر چلیپا میدانستند و بارها هم در اروپا، یهودیان را به این بهانه، ولی
در بیخ برای چپاول پولهایشان و پس ندادن وام هایی که بدهکارشان بودند، کشتار کرده بودند.
(برای همین بود که محمد یک ترسایی را هم نکشت و هتّا ترسایان یمن و مصر برایش باژ و
کنیز میفرستادند و ترسایان اتیوپی [حبشه] هم گریختگان اسلامی مانند جعفر طیار را پناه داده
بودند، ولی محمد همه ی یهودیان عربستان را تار و مار و کشتار و چپاول نموده و زن و بچه شان
را به بردگی فروخت ) . اکنون هم رژیم فاشیستی ج.ا. به چند انگیزه در ستیز با اسرائیل است،
که یکی همان است که گرفتاری ها و بی عرضگی های مسلمین را به گردن کارشکنی های اسرائیل
بیندازد ولی انگیزه ی مهند تر، بدست آوردن هژمونی و چیرگی در خاور میانه ، است که به توده های
عرب و مسلمان نشان بدهد که گویا میخواهد سرزمین ورجاوند(مقدس) اسلام را از چنگ صهیونیسم
و کفار نجس ! رهایی بخشد. انگیزه ی سوم هم در سیاست جهانی جمهوری اسلامی است که به
همراه روس، با آمریکا در نبرد است و اسرائیل را که به نادرست دست نشانده ی امریکا میدانند ( در
جاییکه آمریکا هیچ رِلی در پدید آمدن اسرائیل نداشته)، به زیر تازش سیاسی و گاه ارتشتاری خود،
برای نمونه بدست حزب الله لبنان در چند سال پیش، برده اند. ولی خب، بی عرضگی مسلمین هر
سال آنهارا سست تر و پوزیسیون اسرائیل را استوار تر می سازد. برای نمونه عراق صدام که
اسرائیل ستیز بود، اکنون دستکم آشکارا چنین نیست. سوریه بدست خود مسلمین پاره پاره
شده و بشارالاسد هتّا مایه ندارد که کون خودش را بخاراند. برگردیم به سر سخن: تبلیغات جمهوری
اسلامی و لولویی که از اسرائیل و صهیونیسم درست کرده، همه نارواست ولی این تبلیغات چنان
سخت و گسترده و آشتی ناپدیر است که هتّا بیشتر روشن ویران ایران هم در دام جمهوری اسلامی
میافتند. بویژه آنهایی که در درون ایران هستند، میدانند که کوچکترین ناسازگاری با این ستون
سیاسی جمهوری اسلامی، به مرگ سیاسی و یا هتّا فیزیکی خود آنان می انجامد. هتّا بیچاره خود
یهودیان ایران، که اندکی از انها بیش بجای نمانده اند هم ناچارند هر از گاهی " صهیونیسم را
محکوم کنند" و در تئاتر جمهوری اسلامی ناچار بازی نمایند. ولی هر سال گروه بیشتری از
آنها از ایران درمیروند و یکراست میروند به اسرائیل یا آمریکا . صهیونیسم هم نه تنها مافیا-گون
و چه میدانم فراماسون-گون و تبهکار گونه نیست، بساکه یک ایده ی آرمانی برای بازگشتن یهودیان
به کشور باستانی شان که در گذشته ی دور، داوود و سلیمان ساخته بودند، میباشد. کشور اسرائیل
نخست بدست آسوریان و سپس بدست رومیان و دیرتر بدست عرب یورشگر فروگرفته شد و تنها
کشوری که به یهودیان یاری نمود، ایرانیان بودند، چه در زمان کوروش و وچه در زمان ساسانیان
که برای زمان کوتاهی، ایرانیان، رومیان را از اسرائیل بیرون رانده و فرمانروایی بدست خود یهود
افتاد. سپس که خود ایران بدست چپاوگران اسلام و عرب افتاد، دیگر ما نتوانستیم کمکی به آنها
بکنیم و خلیفه عمر امد و مسجد را روی جایگاه پرستشگاه یهودیان ( هیکل سلیمان) ساخت که
امروزه بهش میگویند مسجد اقصی. ( همانگونه که مسلمین کلیسای سانتا سوفیا را در کنستانتینوپول،
یک مسجد کردند که امروزه بنام ایا صوفیا در استانبول ( نام کنونی کنستانتینوپول) پرآوازه است)
کوتاه سخن، آن سرزمین در بیخ از آن یهودیان بوده و آنها توانستند پس از جنگ جهانی دوم به
آنجا کوچ کنند و این سرزمین را که بدست عرب سالها ویرانه مانده بود، از عرب های خریداری
نموده و آنرا با سامانه های پیشرفته ی آبیاری و کشاورزی، آباد کنند. عرب که دید اینجا آباد
شد، ناگاه سر به کشتار یهود برداشتند و یهود ناچار شدند از خود پدافند نمایند و کم مانده بود که
همگی بدست عرب چپاولگر، که در سراسر تاریخ هیچ سازندگی از خود نداشته و تنها دسترنج
دیگران را چاپیده و تاراج نموده است، کشتار همگانی شوند که در واپسین روز ها برگ برگشت
و یهودیان پیروز شدند. پس از آن، چند کشور عربی با هم به اسرائیل تاختند ولی از بس بیعرضه و
قراضه بودند که جنگ را با شرمساری فراوان در چند روز باختند و اسرائیل توانست سرزمین های
بیشتری را بگیرد. هرآینه ولی اسرائیل دزد نبود و پیشنهاد داد که هر کشوری که با او آشتی کند،
سرزمین های فروگرفته اش را پس بدهد و همینجور هم شد، با مصر آشتی کرد و آبخستگون* "سینا"
به مصر پس داد. سوریه با اسرائیل آشتی نکرد و این بود که بلندی های گولان (جولان) در دست
ارتش اسرائیل ماند. در سراسر تاریخ خود، اسرائیل آشتی جو بوده و دیگران نخست به او تاخته اند.
برای نمونه چند سال پیش که حزب الله با ربودن ناجوانمردانه ی دو سرباز وظیفه ی جوان اسرائیلی
به جنگی بزرگ دامن زد که اسرائیل هم نامردی نکرد و حزب الله لبنان را درب و داغون نمود، بگونه ای
که حسن نصرالله گفت که اگر میدانستیم چنین میشود، آن آدم ربایی را انجام نمیدادیم ! اسرائیل همچنین
بارها هزاران زندانی عرب و شورشی و تروریست را در برابر انگشت شماری از شهروندان خود آزاد
کرده، که نشان میدهد که چه اندازه به جان و زندگی شهروندان خود گرانسنگی می دهد و چه اندازه
از نیرو و توان خود دل استوار است. از این گذشته، اسرائیل تنها کشور مردمسالار خاور میانه است
و دیگر کشور های آن بومسار* همگی قراضه و دیکتاتوری و ملاتوری هستند. من خودم امیدوارم که
روزی که جمهوری اسلامی زهر خود را از سرزمین ما بردارد و به آشغالدانی تاریخ برود، بار دیگر
ایران و اسرائیل باهم آشتی نموده و پایه بهروزی هر دو کشور و پیشرفت خاور میانه را باهم بنهند.


* بومسار = منطقه /لوکالیته
آبخستگون = شبه جزیره penisula

پارسیگر

Aria Farbud
11-25-2013, 08:50 PM
با درود بر مزدکِ فرزانه

- شادی و اندوه را چه می دانید؟ همچنین هرکدام را کجا شایسته می دانید؟
- روش اندیشه ی شما در برخورد با جهان بیرون و خودتان چگونه است؟ و چگونه پاسخ خود را می یابید؟ در این میان آماج ویژه ای هم دارید؟

ashkan rajabi.61
11-27-2013, 11:28 AM
درود بر شما مزدک عزیز.اندکی با شترنگ اشنایی دارم.ذهنم را این فرتور شما درگیر نمود.پاسخش را بدانم سپاس گذار میشم:e40f:

مزدك بامداد
11-27-2013, 07:12 PM
با سلام

من در ابتدای ورود به این سایت سوالی را مطرح کردم و گفتم چگونه در 1400 سال پیش در حالی که روابط ریاضی تا نهایتا چند رقم مطرح بوده آیه بسم الله الرحمن الرحیم چندین رابطه تا 73 رقم داشته:

http://www.quran-farsi.net/miricals2.htm

کاری به باقی ادعاهای این سایت و صحیح و غلط بودنش ندارم اما کل روابط بسم الله الرحمن الرحیم را بررسی کردم و صحیح بود اما دوستان گفتند صحیح بودنش هم دلیل بر معجزه بودنش نیست. گفتم از شما که به نظر من فرهیخته ترین کاربر سایت هستید این سوال را بپرسم.

چرا این روابط پیچیده معجزه نیستند؟

با تشکر
نخست باید در باره ی نخست‌مر (عدد اول) اندکی اندیشید.
همه شمارگان از چندبرابر های شمارگان نخست (اعداد اول) درست شده اند.
برای نمونه ۵۰% همه شماره ها، چندینه ای از ٢ هستند ( شمارگان جفت)
۳۳% همه شمارگان، چندینه ای از سه هستند
...
و بدینگونه، نزدیک ۵% همه شمارگان نیز, چندینه ای از ١۹ میباشند.
بر این پایه اگر بگردیم و از خودمان قانون در بیاوریم که چه میدانم،
رده ی بهمان شماره ها را با نخستین رقم آن بفزاییم یا بازی های دیگر،
سرانجام یکجا به یک چندبرابر ١۹ میرسیم. این یارو هم از این بازی
ها کرده و جاهایی هم تقلب نموده است، برای نمونه جمع ارزشهای
ابجدی بسم الله، ۷۸۶ است که چند برابری از ١۹ نیست! برای همین
آمده و بازی هایی درآورده که فرجامش همان باشد که ایشان میخواهد
وگرنه چرا خود جمع ازرش ابجدی بر ١۹ بخش پذیر نیست؟*
-----
فزون بر این، این داستان شماره ١۹ را نخستین بار کسی بنام رشاد خلیفه
درآورد و تقلب هایی کرد که مچش را گرفتند و دیرتر هم داو پیامبری کرد
که خود مسلمین گرامی، ترورش کردند !
رشاد خلیفه - WiKi (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B1%D8%B4%D8%A7%D8%AF_%D8%AE%D9%84%DB%8C%D9%81% D9%87)





شماره كلمات

تعداد حروف

ارزشهای ابجدی

جمع ارزشها



1 ب س م

3

2/60/40

102



2 ا ل ل ه

4

1/30/30/5

66



3 ا ل رح م ن

6

1/30/200/8/40/50

329



4 ا ل ر ح ی م

6

1/30/200/8/10/40

289





جمع 19



جمع ارزشها 786










پارسیگر

manooch
11-27-2013, 07:50 PM
جناب مزدک بامداد گرامی عمرتان پاینده . از سخنان شما بسیار بهره برده ام . بهره ای توام با لذت . نثر شما را دوست دارم . شاید کمتر کسی به زیبایی شما بتواند پارسی سره را بکار گیرد . از شما بسیار ممنونم . روشنگرانی چون شما مسیحان واقعی عالمند . :e303:

مزدك بامداد
11-27-2013, 11:58 PM
درود بر شما مزدک عزیز.اندکی با شترنگ اشنایی دارم.ذهنم را این فرتور شما درگیر نمود.پاسخش را بدانم سپاس گذار میشم:e40f:
اگر این پیک تان در باره ی آن چیستان شترنگ است
که پاسخش دیرتر آمده است و آن این است که تنها
جنبش شترنگ که از دو نیمه ساخته شده،
به کلات* رفتن است ( قلعه رفتن= رُخاد) و در آن نگاره،
نخست بخش یکم این جنبش، یا رفتن شاه به دو
خانه به سوی رُخ انجام شده و هنوز رُخ به این
سوی شاه نیامده و درست همین جا، بازیکن
شکست خورده، بازی را واگذار نموده و این چینش
برجای مانده و این چیستان را پدید آورده است !



* واژه ی قلعه یا همان قلعة (قلعت) تازی، از واژه ی کلات پارسی گرفته شده است
پارسیگر

Dariush
11-28-2013, 08:05 AM
آخرین باری که عقیده‌ی خود را تغییر دادید کی بود؟ منظور این است که آخرین بار کی پیش آمده که پی برده‌اید آنچه تاکنون فکر می‌کردید اشتباه بوده؟
کدام ویژگی‌های فیزیکی یک زن از نظر شما می‌تواند خیلی سکسی باشد؟ باسن برجسته، پستانِ برآمده، سیمای سکسی،... ؟
فرض کنید رئیس جمهور یک کشور کمونیستی شده‌اید، آیا اجازه می‌دهید احزاب لیبرال، کاپیتالیست و اسلامی در آن به آزادی فعالیت داشته باشند؟
نظرتان در مورد سروش دباغ چیست؟
در مورد شاه عباس صفوی و نادرشاه افشار و محمدخان قاجار نظرتان چیست؟
فیلمهای هالیوودی نگاه میکنید؟
نظرتان در مورد پیوند زناشویی چیست؟ خیانت در این پیوند در نظرتان چگونه است؟

نظرتان را در مورد این کاربران بگویید:
Ouroboros
undead_knight
Anarchy
Russell
sonixax
Dariush

آپدیت: در مورد برخی از کاربران پیشتر گویا نوشته بودید.

مزدك بامداد
11-28-2013, 09:27 AM
4-از دید خودم ، انسان های خداناباور و ماده گرا ، اندکی خُشک! هستند ، برای نمونه در پرداخت شما در پرسش های آغازین به "عشق" دگرسانی آشکار میان باور شما و انگار بیشینه مردم ، آشکار است و موید گفته ماست.اکنون بفرمایید که چگونه می توان نگرش دانشیک و رمانتیک را یکجا گرد آورد ؟!
خرد و دانش و اینها، ابزار هایی هستند برای زندگی بهتر و خوشتر.
آماج همان چیزهای زیبا، مانند مهرورزی و روماتیک و شادی و آزادی و ...
میباشند. پس گرچه ما بدانیم که خوردن، تنها رسانیدن ماده های شیمیایی
سوخت به پیکر است و خوشی از خوردن، تنها یک برنامه ی پاداشی
است که در مغز رانده میشود، که شما در پی خوراک باشید، بازهم میتوان
از خوردن خوشی و آسودگی بدست آورد. همانگونه هم هست دوسیدن
و رومانتیک. ما گرچه ریشه و انگیزه ی دانشیک این کارهارا میدانیم،
ولی این جلوی مارا در خوشی بردن از این زیبایی ها نمیگیرد و تنها ما
را در راهمان آگاه تر کرده و کورکورانه به این چیز ها تن نمیسپاریم.
برای نمونه، تریاک هم خوشی میاورد ولی چون میدانیم که این به زیان
تندرستی و رواندرستی است، این آگاهی، مارا از آن کار باز میدارد.
خود من هم میکوشم تا جاییکه میشود از خوشی ها و هتّا اندوهان
، رمانتیک و هنر، خنیا و .. بهره ببرم، برای نمونه چندی پیش در
پایان هفته ای با چند نوه ام که فیلم هندی دوست دارند، فیلم
ملودرام A Love Legend (در فرانسه Veer-Zaara ) تماشا کردم
و در پایان غم انگیز آن هم گریستم . پس بایستی در گاه این کار ها،
مانند خورد و نوش و مهر و رمانتیک و ... دانش و انگیزه های مادی
این ها را فراموش کرد و از این آگاهی ها تنها در گزنیش راه بهتر
و درست تر و پدرود تر خوشی بردن ها و ... سود جست، چون:
ابزار نباید آماج را از میان ببرد، تنها باید به بهتر رسیدن به آن کاریار باشد.


پارسیگر

مزدك بامداد
11-29-2013, 09:42 AM
آخرین باری که عقیده‌ی خود را تغییر دادید کی بود؟ منظور این است که آخرین بار کی پیش آمده که پی برده‌اید آنچه تاکنون فکر می‌کردید اشتباه بوده؟
یکی از بزرگترین کاستی های من، خوشبینی من است، بویژه در باره ی هومن ها.
همواره آنها را بهتر از آنچه که براستی هستند، برآورد کرده ام و در برخی
رهگذر ها، برخی از اینها تو زرد از آب درآمده اند. ولی بازهم میپندارم که
خوشبینی و بیگناه دانستن آنها، در هنگام ناآگاه بودن شما از سرشت راستین
آنها، بهتر از بدبینی و بدگمانی است. به هرروی در درازای سالها دریافته ام
که بدی و ستمگری در سرشت هومن، بیشتر از انچه است که همواره میپنداشتم
ولی امیدوارم چنان بالا نباشد که به سرنگونی زادمان و ژن هومن بینجامد، گرچه
برای طبیعت و جهان، یکسان است که ما باشیم و نباشیم، مانند دایناسور ها!


پارسیگر

مزدك بامداد
11-29-2013, 10:14 AM
شادی و اندوه را چه می دانید؟ همچنین هرکدام را کجا شایسته می دانید؟
شادی و اندوه برنامه های مغزی و ویری هستند که طبیعت در ما پدید آورده است
که برخی کارها را بکنیم و برخی را انجام ندهیم. هرگاه ایستار ما سرشار از
توانمایه و تن ما درست و زندگی ما براه باشد، ( و اسلام و سوگواری های
دینی برای عرب ها، هم مغز مارا نخورده باشد)، خودبخود شاد و سرزنده هستیم
و هرگاه درد ها و زیان ها و بویژه از دست دادن پیوند های خونی و مهری ،
روی میدهند، اندوهگین می گردیم. بر این پایه:
شادی، خواهر زندگی و اندوه، برادر مرگ است.
از انجا که مرگ و زندگی در این جهان به هم آمیخته اند، هیچ زینده ای نیست
که مغز داشته باشد ولی از این دو سهش برکنار مانده باشد. مگس هم از انیکه
جای گرم و تکه قندی پیدا کرده، "شاد" میشود و سگ هم از انیکه بچه اش
میمیرد، دچار اندوه. ولی روشن است که انچه برای ما خواستنی است، شادیست:
در نیایش شاهان هخامنشی آمده است:
سپاس اهورامزدا را که هومن را آفرید؛ که شادی را برای هومن آفرید.
شوربختانه، نادانی و بی خردی هومن از یکسو ( مانند بهره کشی به شیوه های
گوناگون، آویزان شدن از ضریح، زاد و زای خرگوش آسا، پدر سوختگی و ...)
و سختی های زیستبوم از سوی دیگر ( مانند توفان و زمین لرزه و سونامی و
گسترش بیابان ها و ..) هومن را با چالش و آزمون بزرگی که همواره با اندوه
و درد همراه است، روبرو ساخته است.
اندوه، با این همه سودی هم دارد و مارا برای empathy یا همان همدردی با هومنان
دیگر آماده تر میکند : برخی از ما، تنها زمانی درد دیگران را هوش میکنیم که خودمان
به همان درد گرفتار آمده باشیم، و آنگاه در اندیشه ی چاره و گشایش می افتیم که در
بند و گرفتاری افتاده. پس هیچ دوی این سهش ها بیهوده و فزاده بر نیاز نیست.
همه مردمان، وَند یک پیکرند
که در آفرینش، ز یک گوهرند
چو وَندی به درد آورد روزگار
دگر وند ها نیز، نا کامکار
تو کز اندُه دیگران بی غمی
نشاید که نامت نهند آدمی
اندوه تا زمانی خواهد بود که ما یاد گرفته باشیم که از روی خرد و دانش، با هوشمندی
کار بکنیم و همه ی چیزهای خوب دیگر، مانند شادی و فرامنشی و زیبایی و رامش و
آسایش، از ایندو ( خرد و دانش) پدید می ایند و نه از هیچ چیز دیگر!

پارسیگر

مزدك بامداد
11-29-2013, 11:41 PM
کدام ویژگی‌های فیزیکی یک زن از نظر شما می‌تواند خیلی سکسی باشد؟ باسن برجسته، پستانِ برآمده، سیمای سکسی،... ؟
هیچکدام، و همه.
زمانی که هورمون های شما درست کار بکنند و شما نیاز فزاینده به آمیزش داشته باشید،
( یا به زبان خودمانی، چشم و دل تان سیر نباشد) همه جای زنان برای شما سکسی میشود،
برای نمونه در جمهوری اسلامی، یک سانتی متر از مچ پای زنان هم، مایه دست دادن
"غسل جنابت "! به برخی مردان و جوانان میگردد و در اروپا و آمریکا و چه میدانم
میامی بیچ یا در فرناد لختی ها، از دیدن پیکر نیم برهنه یا پـُربرهنه ی زیباترین زنان هم
جنبشی به وند های شما دست نمیدهد !
ولی برسیم به پسند های من:
ولی من خودم از پستان های بزرگ خوشم نمیآید چون مرا یاد گاو شیرده میاندازند.
برای نمونه من از همچه سیما و پیکری خوشم میاید:
3020

پارسیگر

homayoun
11-30-2013, 12:04 AM
نگر شما پیرامون ای سروده ی خیام چیست؟
خیام می را چه مینگرد؟



من بی می ناب زیستن نـتـوانم

بی باده کشید بار تن نـتـوانم

من بنده آن دمم که ســاقی گـوید

یک جام دگر بگیر و من نتوانم

مزدك بامداد
11-30-2013, 09:10 AM
نگر شما پیرامون ای سروده ی خیام چیست؟
خیام می را چه مینگرد؟
می همان می (باده) است دیگر. این اسلامیست ها که میگویند چه میدانم "شراب عشق الهی است" یاوه میگویند!
در همین چامه هم پیداست که خیام، با گریز به جهان مستی، میخواهد خود را از بیهودگی این جهان مادی برهاند
و آنرا فراموش نماید. "بار تن" همان زندان مادی است که ویر و روان ما ( که چیزی جز انرژی در گردش نیست)
در آن گرفتار است و همان باری است که ما ناچاریم برای برآوردن آرزو های آن، مانند خوردن و خوابیدن و ...
دست به هرکاری زده و گاه به هر پلیدی تن بسپاریم. همچنین این بار تن، درد ها و کاستی ها و گرفتاری های دیگر
به همراه دارد که می خوردن در باستان، (که در دین زرتشت هم از آن بنام نوشابه ی "هوم" هم یاد شده) آرام میبخشیده.


پارسیگر

homayoun
11-30-2013, 08:53 PM
پاسختان به کسانی که میگویند:
''زبان عربی کاملترین زبان دنیاست'' چیست؟
یا کسانی که میگویند خیلی زبان خوب و باسوادانه ای است!

sonixax
12-01-2013, 02:07 PM
پاسختان به کسانی که میگویند:
''زبان عربی کاملترین زبان دنیاست'' چیست؟
یا کسانی که میگویند خیلی زبان خوب و باسوادانه ای است!

با اجازه جناب مزدک ،
بهشون بگید یک کشور عرب پیشرفته به شما نشون بدند :e057:

homayoun
12-01-2013, 04:10 PM
بهشون بگید یک کشور عرب پیشرفته به شما نشون بدند

دبی :e404:
تازه زبان که اینچنان برای پیشرفته بودن مهند نیست! هند و پاکیستان هم زبان انگلیسی دارند.
زبان ایران هم اینچنان زبان خوبی است. و...
چون کسی را میشناسم که در کوردکی چند سال در یک کشور عربی زندگی کرده و مانند زبان مادری این زبان را میداند.
یک چیز شگفتآور که میگفت ''اگر 15 سال هم در یک کشور عربی زندگی کنید و
زبان را یادگیرید بازهم در گفتار به سادگی درمیابند که شما عرب زبان نیستید.
چون اندیشه ی عرب زبان و زبان های هند و اروپایی از دم دو چیز دیگر هستند!
نون نمیدانم داستان چیست!

پارسیگر

sonixax
12-01-2013, 11:37 PM
دبی
تازه زبان که اینچنان برای پیشرفته بودن مهند[١] نیست! هند و پاکیستان هم زبان انگلیسی دارند.
زبان ایران هم اینچنان زبان خوبی است. و...
چون کسی را میشناسم که در کوردکی چند سال در یک کشور عربی زندگی کرده و مانند زبان مادری این زبان را میداند.
یک چیز شگفتآور که میگفت ''اگر 15 سال هم در یک کشور عربی زندگی کنید و
زبان را یادگیرید بازهم در گفتار به سادگی درمیابند که شما عرب زبان نیستید.
چون اندیشه ی عرب زبان و زبان های هند و اروپایی از دم دو چیز دیگر هستند!
نون[٢] نمیدانم داستان چیست!

مگه نمیگند زبان علمه ؟ :))
انگلیسی بیچاره که همچین ادعایی نداره .

Theodor Herzl
12-02-2013, 12:11 AM
جناب مزدک میشود ۳ تا ایراد شوروی و ۳ ایراد ایدئولوژی کمونیسم را بگویید؟

مزدك بامداد
12-02-2013, 01:05 AM
جناب مزدک میشود ۳ تا ایراد شوروی و ۳ ایراد ایدئولوژی کمونیسم را بگویید؟

کاستی کمونیسم در شکنندگی آن است:
برای نمونه شما چند تن هستید که در یک خانه، همخانه اید.
هر کس باید در یک روز ویژه خانه را پاکیزه نماید. اگر یکی
خانه را در روز خودش پاکیزه ننماید، کسان دیگر نخست شُل
میشوند و کم کم هیچکس دیگر هم خانه را پاک نمیکند و خانه
بزودی گند میگیرد. گرچه بیشینگان میتوانند آن همخانه را که تنبلی
کرده است، گوشمالی دهید، ولی اینجا میان شما و ان همخانه
شکراب میشود. یا اینکه ناچارید که یک تن تا بگمارید که هرروز
کنترل کند که هر کس کار پاکیزگی را درست انجام داده، که این
هم هزینه دارد و خود آن بازرس ، دیگر نمیتواند در کار پاکیزگی
یاری نماید. پس همچه سامانه ای نیاز به کسانی خردمند
و خویشکاری شناس و پیمان دار و پایبند به مهاد های فرامنشی
دارد که اینگونه کسان کم پیدا میشوند و سامانه های کنونی هم
چنین کسانی را نمی پرورند. تنها در زمان های اندکی دیده شده
است که کسی پیمان خود را به پول نفروشد و یا اعتصاب را
نشکند و ...
از اینرو، سامانه هایی که با درشتی و تازیانه کار میکنند، بسیار
سخت جان و پایدار تر از سامانه های باریک هستند که بر روی
هومنی و فرامنشی پایه گذاری میشوند، چرا که یک سیب گندیده
میتواند یک سبد سیب را به گند بکشاند ، ولی یک سبد سیبی که
از پیش گندیده است، دیگر نگرانی ندارد!
برای همین سوسیالیسم تنها زمانی کامیاب خواهد شد که در
کشور بسیار پولداری که مردم آن در تراز فرهنگی و فرامنشیک بالا
بوده و از روزگار تلخ گذشته آموزه گرفته باشند و دارای دلاوری
شهروندی نیز بوده ( courage civique) باشند، پیاده شود
و ایدون ما در زمان گذر از سرمایه داری به کمونیسم و برزش
آن در سامه های گوناگون هستیم.
پس هرچه سامانه ای به طبیعت جنگلی نزدیک باشد، چون ساده تر
است، سخت جان تر هم هست، برای نمونه ویروس و میکرب ها را
نمیتوان به این زودی از میان برد. و یا بچه آهو که زاده میشود،
زود سر پا ایستاده می میدود. ولی سامانه ای پیچیده تر، آسیب پذیرتر
و نیازمند پرورش بیشتر است، مانند بچه ی آدم که باید ٢۰ سال
پرورش داد که کم کم خودش گلیم خودش را از آب بیرون بکشد
یا نه. ولی در برابر، سامانه ی پیچیده تر، بهزیستی بیشتر و تراز
هوداد و هستی بالا تری را فراهم میسازد و زندگی میکربی و زندگی
سگی، به خوبی زندگی هومنی نیست. یا نمونه دیگر: شما به "تبت"
بمب اتم بیندازید، ۴ تا بز و گاو میمیرند ولی دو هفته دیرتر باز هم
همه چی به روال خودش بر میگردد، چون سامانه شان ساده است
و با دو تا گاو میگردد. ولی در آمریکا اگر دو تسو کهربا و انرژی نباشد
سامانه های پیچیده و گرانسنگی در هم میریزند و میلیارد ها زیان پدید
میاید و هزاران تن کشته میشوند و در آسانسور ها خفه میشوند و ....
پس میبینید که تبت، یا عربستان، سخت جان تر از آمریکاست= آسیب ناپذیر تر
است چون به "ریشه" و "زمین" نزدیکتر است. ولی خب، چه کسی میخواهد
بجای زندگی در شهرمندی های پیشرفته، در تبت و بیابان ربع الخالی
زندگی کند؟ پس هر چه ما فرگشته تر و فرهنگ و شهرمندی ما نیز والاتر
میشود، شکنندگی و آسیب پذیری ان نیز افزایش می یابد و باید بیشتر از
آن پاسداری نمود.


پارسیگر

مزدك بامداد
12-02-2013, 01:49 PM
پاسختان به کسانی که میگویند:
''زبان عربی کاملترین زبان دنیاست'' چیست؟
یا کسانی که میگویند خیلی زبان خوب و باسوادانه ای است!
همچه سخنی از چند سو کشک است. یکی اینکه باید دید "کامل" به چه میگویند.
برای نمونه آچار پیچ گوشی ابزار کاملی است برای باز کردن پیخ. ولی به درد
نواختن سمفونی پنجم بتهوون نمیخورد. اگر داو این گروه آن باشد که زبان
عربی برای هر زمینه ای از سخنگویی بسنده است و همه فرایافت های جهان
را میرساند، باید گفت که به هیچ روی چنین نیست و هتّا زبان های برتری مانند
آلمانی و انگلیسی هم به این تراز نرسیده و نمیرسند که بتوانند برای هر ریزترین
فرایافت های جهان، یک واژه ی داشته و در آمایش واژه ها نیز فرزام باشند.
برای نمونه در عربی کارواژه ی بودن to be (نه هستن to exist) و داشتن to have
( نه مالک بودن to possess ) نیست! در عربی برابری برای واژه های بیشمار،
مانند هشتپا، دمکراسی، .. در دست نیستند.
اگر کامل بودن را به گویش و واتها میگویند، باید گفت که بسیاری از آواها
و وات ها در عربی نیستند، مانند چ، ژ، پ، گ، و "تس" (z آلمانی یا ц روسی)
و شچ (щ یک وات روسی )
اگر "کامل" به این میگویند که دستور زبانش در برگیرنده ی همه ی ایستار های
دستوری میباشد، بازهم نادرست است، چون برای نمونه زبان آلمانی، مادینه و
نرینه و میانه (خنثی) دارد ولی زبان عربی تنها مادینه و نرینه دارد.
از این گذشته چون زبان عربی دارای توان واژه سازی وندی نیست و تنها، واژه ها
با کالبد های ویژه و مرزمندی مانند " فاعل، مفعول، استفعال، .."، میتوانند ساخته شوند،
همواره نیاز به افزودن ریشه های عربی ( مانند ذهب، قتل، مزح، طلب، خدم، ...) برای
ساختن واژه های نوین است. برای نمونه ، شما باید ۴۰۰۰ ریشه ی عربی را یاد بگیرید
که بتوانید به ان زبان بخوبی و ادبورانه چیره باشید ولی در آلمانی، شاید ١۰۰ کارواژه
برای اینکار بسنده باشد. در خود پارسی هم اگر "کندن" را بدانید و چم پیشوند هارا
هم بدانید، میدانید که آکندن، پراکندن، واکندن برکندن و .. چه چمی دارند ولی در
زبان عربی هرکدام از اینها یک ریشه جداگانه دارد.

----
زبان عربی بدست دانشمندان و اندیشمندان پارسی گو و ایرانی نژاد ، پس از یورش
اسلام به ایران، پرورده شد و زبان فلسفه و دانشهای آنزمان گردید ولی همین
مرزمندی و دشواری یادگیری آن، و از آنجا که زبان، هم پایه اندیشه و هم جامه ی
اندیشه است، از خود از بیخ عربها، هیچ فیلسوف و دانشمند و اندیشمندی که شایان
یادآوری باشد، بر نخواست و به گفته ی ابن خلدون، (در مقدمه ی تاریخ)، بیش از
۹۰% دانشمدان و اندیشمندان و هنرمندان "اسلامی" ایرانی و ایرانی تبار بوده و
زبان مهادین و مادریشان پارسی بوده و عربی را در جایگاه زبان دوم آموخته بودند.
اینها ب.ن. واژه هایی مانند "جبر" را برای رشته های مزدائیک بکار بردند و گرنه جبر
چم دیگری داشت.
--
زبان عربی در زمان عباسیان زبان "باسوادانه" ای بود، آنهم از سر کوشش ایرانیان.
اکنون انگلیسی زبان با سوادانه است و عربی زبان شتردوانی میباشد.


پارسیگر

مزدك بامداد
12-03-2013, 08:24 PM
فرض کنید رئیس جمهور یک کشور کمونیستی شده‌اید، آیا اجازه می‌دهید احزاب لیبرال، کاپیتالیست و اسلامی در آن به آزادی فعالیت داشته باشند؟
باهماد ها گروه های همسود هستند که برای این درست شده اند
که برای خودشان، بهره و سود بیشتری از همه ی فراورده ها
و بنمایه های یک همبود، دست و پا کنند. سیاست چیزی جز این
نیست. باهماد بازاریان برای بیشتر خوردن بازاریان سینه چاک
میکند و باهماد بساز و بفروش ها که نمونه وار "سازندگان" نام
دارد، برای بهره ی خود. باهماد های کارگری هم برای اینکه کارگر
بهره ی بیشتری از زندگی ببرد. پس همه ی اینها در اندیشه ی بخور
بخور خود هستند، چه دادوند و چه نادادوند، چه با زور و چه با ترفند.
ایئولوژی و جهان بینی هرکدام هم برای خوردن خودش درست شده.
یکی میگوید من نماینده ی خدا و امام زمان هستم که برابر با اینکه
من باید فرمانروا باشم و گروه ما باید بخورند و دیگران باید ریزه خوار
سفره ی ما باشند. ایدئولوژی ماتریالیستی هم میگوید که خدا و امام
نیست و شما نباید بخورید، بساکه کسی که کار میکند باید بخورد.
از دید هر کدام هم آزادی چیزی دیگر است: برای "لیبرال" ها که نام
خوش آهنگی دارند، آزادی همان آزادی در بخور بخور، بی هیچ
پایبندی به خویشکاری های همبودین، مانند بیمه و ... میباشد.
آزادی ای که لیبرال ها و سرمایه داران از ان سخن میگویند همان
آزاد بودن دست خودشان در بستن مردم به گاری و سواری گرفتن
از آنان است! ولی آزادی ای که کارگران از آن سخن میگویند، آزادی
از یوغ بهره کشی و سواری دادن به این انگل هاست. آزادی اسلامیستها،
همان آزادی چپاول کردن و برده کردن دیگران و چپاول نفت و .. است.
بر این پایه، در هنگامی که دولتی کمونیستی سرکار امده، به این چم است
که نمایندگان رده ی سرمایه دار و بهره کش، فرمانروایی را از دست داده اند
و در چنین کشوری، بهره کشی هومن از هومن، یک تابو و یک کار هنجارشکن،
مانند دزدی و برده داری و بچه بازی به شمار میرود و هیچ دولت کمونیستی
به هیچ باهمادی که خواهان برپایی دوباره ی "آزادی بهره کشی" باشد، میدان
و پروانه ی کار نخواهد داد. از سوی دیگر چون نبرد رده ای با از میان رفتن
سرمایه داران از میان رفته، دیگر باهماد راست یا چپ یا بازاریان و .. چم و
کارکرد ندارد و بجای آن، کوشش و اندیشه ی همه در چنین کشور در این است
که بهترین راه را برای بهروزی مردم ( کارگران و فراآورندگان و کاریاران)
بیابند نه اینکه این گروه بیشتر بچاپد و ان گروه بیشتر بخورد یا نه.
بر این پایه همان سازماندهی "باهماد کمونیستی" میتواند در بر گیرنده ی همه ی
نیروهای کارگری و کاریاری باشد که تنها همپیشی میان آنان، در پیدا کردن
بهترین راه و برنامه ی بهروزی و یافتن ایده های نوین برای بالابردن
هر چه بیشتر تراز زندگی و خوشی مردم است.
+++
پس کمونیست ها هرکس را که بگوید نماینده ی خداست و "مذهب حـَقه" دارد
و باید فرمانروایی کند را از میان میبرد، اگر کسی بگوید که خواهان " آزادی"
لیبرالی است که مردم را به گاری ببندد، کمونیست ها او را از میان میبرند.
اگر کسی بگوید که بگذراید کمی بهره کشی کنیم او را باید از میان برد.
...
اقتل الموذی قبل ان یوذی
3056

پارسیگر

مزدك بامداد
12-04-2013, 02:16 PM
نظرتان در مورد سروش دباغ چیست؟
اَه اَه شارلاتان بزک ساز چهره ی پلید اسلام و کمونیست ستیز خود فیلسوف نامیده ی نوکر انگلیس!

Anarchy
12-04-2013, 08:12 PM
نوکر انگلیس!

نوکر انگلیس دیگه چرا ؟

مزدك بامداد
12-05-2013, 10:38 AM
نوکر انگلیس دیگه چرا ؟

اینها خانوادگی کارگزار انگلستان هستند و از سوی آنها پرورده میشوند که با ایدئولوژیهای
مارکسیسم و ماتریالیسم زیر پرچم دروغین دین جنگ کنند.


+
WIKI
در تمامی این سال‌ها در محضر پدر* به فراگیری دروس و علومی هم چون فلسفه غرب، تاریخ فلسفه، فلسفه علم، فلسفه تحلیلی، فلسفه زبان و علوم اجتماعی، معرفت‌شناسی و عرفان اسلامی مشغول بود تا اینکه در اوایل سال ۱۳۸۱ جهت ادامه تحصیل عازم انگلستان شد و در دانشگاه وارویک (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4%DA%AF%D8%A7%D9%87_%D9%88% D8%A7%D8%B1%D9%88%DB%8C%DA%A9) در مقطع دکتری فلسفه اخلاق با گرایش تحلیلی مشغول به تحصیل شد. در آن دانشگاه از اساتیدی هم چون مایکل لانتلی (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D9%85%D8%A7%DB%8C%DA%A9%D9%84_%D9 %84%D8%A7%D9%86%D8%AA%D9%84%DB%8C&action=edit&redlink=1&preload=%D8%A7%D9%84%DA%AF%D9%88:%D8%A7%DB%8C%D8%A C%D8%A7%D8%AF+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86%E2%80%8 C%D8%A8%D9%86%D8%AF%DB%8C&editintro=%D8%A7%D9%84%DA%AF%D9%88:%D8%A7%DB%8C%D8 %AC%D8%A7%D8%AF+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%A7%D8%AF%DB%8C%D8%AA%E2%80%8C%D9%86%D9%88%D8%A A%DB%8C%D8%B3&summary=%D8%A7%DB%8C%D8%AC%D8%A7%D8%AF+%DB%8C%DA%A 9+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87+%D9%86%D9%88+%D8% A7%D8%B2+%D8%B7%D8%B1%DB%8C%D9%82+%D8%A7%DB%8C%D8% AC%D8%A7%D8%AF%DA%AF%D8%B1&nosummary=&prefix=&minor=&create=%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D8%AA+%DA%A9%D8%B1%D8%AF %D9%86+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87+%D8%AC%D8%AF %DB%8C%D8%AF)، راجر تیرید (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%B1%D8%A7%D8%AC%D8%B1_%D8%AA%DB %8C%D8%B1%DB%8C%D8%AF&action=edit&redlink=1&preload=%D8%A7%D9%84%DA%AF%D9%88:%D8%A7%DB%8C%D8%A C%D8%A7%D8%AF+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86%E2%80%8 C%D8%A8%D9%86%D8%AF%DB%8C&editintro=%D8%A7%D9%84%DA%AF%D9%88:%D8%A7%DB%8C%D8 %AC%D8%A7%D8%AF+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%A7%D8%AF%DB%8C%D8%AA%E2%80%8C%D9%86%D9%88%D8%A A%DB%8C%D8%B3&summary=%D8%A7%DB%8C%D8%AC%D8%A7%D8%AF+%DB%8C%DA%A 9+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87+%D9%86%D9%88+%D8% A7%D8%B2+%D8%B7%D8%B1%DB%8C%D9%82+%D8%A7%DB%8C%D8% AC%D8%A7%D8%AF%DA%AF%D8%B1&nosummary=&prefix=&minor=&create=%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D8%AA+%DA%A9%D8%B1%D8%AF %D9%86+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87+%D8%AC%D8%AF %DB%8C%D8%AF) و تیم تورنتون (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%AA%DB%8C%D9%85_%D8%AA%D9%88%D8 %B1%D9%86%D8%AA%D9%88%D9%86&action=edit&redlink=1&preload=%D8%A7%D9%84%DA%AF%D9%88:%D8%A7%DB%8C%D8%A C%D8%A7%D8%AF+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86%E2%80%8 C%D8%A8%D9%86%D8%AF%DB%8C&editintro=%D8%A7%D9%84%DA%AF%D9%88:%D8%A7%DB%8C%D8 %AC%D8%A7%D8%AF+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%A7%D8%AF%DB%8C%D8%AA%E2%80%8C%D9%86%D9%88%D8%A A%DB%8C%D8%B3&summary=%D8%A7%DB%8C%D8%AC%D8%A7%D8%AF+%DB%8C%DA%A 9+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87+%D9%86%D9%88+%D8% A7%D8%B2+%D8%B7%D8%B1%DB%8C%D9%82+%D8%A7%DB%8C%D8% AC%D8%A7%D8%AF%DA%AF%D8%B1&nosummary=&prefix=&minor=&create=%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D8%AA+%DA%A9%D8%B1%D8%AF %D9%86+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87+%D8%AC%D8%AF %DB%8C%D8%AF) بهره گرفت.


*
عبدالکریم سروش (به نام پیشین (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%AF%D8%B0%D8%B4%D8%AA%D9%87): حسین حاج فرج دبّاغ) (زادهٔ ۱۳۲۴ (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%B1%DB%B3%DB%B2%DB%B4) خورشیدی، تهران (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AA%D9%87%D8%B1%D8%A7%D9%86))، نواندیش دینی، فیلسوف (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%DB%8C%D9%84%D8%B3%D9%88%D9%81)[۱] (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B9%D8%A8%D8%AF%D8%A7%D9%84%DA%A9%D8%B1%DB%8C%D 9%85_%D8%B3%D8%B1%D9%88%D8%B4#cite_note-1)[۲] (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B9%D8%A8%D8%AF%D8%A7%D9%84%DA%A9%D8%B1%DB%8C%D 9%85_%D8%B3%D8%B1%D9%88%D8%B4#cite_note-2)، مولوی شناس، نظریه پرداز، متکلم، فعال حقوق بشر (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D8%B9%D8%A7%D9%84_%D8%AD%D9%82%D9%88%D9%82_ %D8%A8%D8%B4%D8%B1)، مدرس دانشگاه (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%AF%D8%B1%D8%B3_%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4% DA%AF%D8%A7%D9%87)، شاعر (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B4%D8%A7%D8%B9%D8%B1) و مترجم ایرانی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86) است.[۳] (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B9%D8%A8%D8%AF%D8%A7%D9%84%DA%A9%D8%B1%DB%8C%D 9%85_%D8%B3%D8%B1%D9%88%D8%B4#cite_note-drsoroush5-3) او در دانشگاه علوم پزشکی تهران (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4%DA%AF%D8%A7%D9%87_%D8%B9% D9%84%D9%88%D9%85_%D9%BE%D8%B2%D8%B4%DA%A9%DB%8C_% D8%AA%D9%87%D8%B1%D8%A7%D9%86) داروسازی و در لندن در رشته شیمی تجزیه و فلسفهٔ غرب تحصیل کرده‌است. او نظریات خودش را کلام جدید می‌نامد و مرام کلامی خود را نو معتزلی می‌داند. وب‌گاه بی‌بی‌سی فارسی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%DB%8C%E2%80%8C%D8%A8%DB%8C%E2%80%8C%D8%B3%D B%8C_%D9%81%D8%A7%D8%B1%D8%B3%DB%8C) در گزارشی وی را مناقشه برانگیزترین روشنفکر دینی و یکی از تاثیرگذارترین متالهان شیعی نزدیک به سه دهه اخیر ایران ورهبر جریان روشنفکری اصلاح‌طلب ایران دانست.[۴] (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B9%D8%A8%D8%AF%D8%A7%D9%84%DA%A9%D8%B1%DB%8C%D 9%85_%D8%B3%D8%B1%D9%88%D8%B4#cite_note-bbcpersian4-4).
توصیه سید روح‌الله خمینی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%DB%8C%D8%AF_%D8%B1%D9%88%D8%AD%E2%80%8C%D8% A7%D9%84%D9%84%D9%87_%D8%AE%D9%85%DB%8C%D9%86%DB%8 C) و تأثیرات آشکار سروش از فلسفهٔ علم (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D9%84%D8%B3%D9%81%D9%87%D9%94_%D8%B9%D9%84% D9%85) و فلسفهٔ سیاسی کارل پوپر (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D9%84_%D9%BE%D9%88%D9%BE%D8%B1) باعث شد وی به عنوان یکی از منتقدان مسلمان مارکسیسم پس از پیروزی انقلاب ۵۷ (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D9%86%D9%82%D9%84%D8%A7%D8%A8_%DB%B5%DB%B7) مطرح شود.
پس از انقلاب فرهنگی او به عضویت ستاد انقلاب فرهنگی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%AF_%D8%A7%D9%86%D9%82%D9%84% D8%A7%D8%A8_%D9%81%D8%B1%D9%87%D9%86%DA%AF%DB%8C) درآمد. بسیاری ستاد انقلاب فرهنگی را متهم به اخراج اساتید و دانشجویان و بستن دانشگاه‌ها می‌دانند ولی سروش همواره این سخنان را تکذیب کرده‌است. او در ابتدا از حامیان روح‌الله خمینی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B1%D9%88%D8%AD%E2%80%8C%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%8 7_%D8%AE%D9%85%DB%8C%D9%86%DB%8C) بود

Anarchy
12-05-2013, 11:06 AM
اینها خانوادگی کارگزار انگلستان هستند و از سوی آنها پرورده میشوند که با ایدئولوژیهای
مارکسیسم و ماتریالیسم زیر پرچم دروغین دین جنگ کنند.


+
WIKI
در تمامی این سال‌ها در محضر پدر* به فراگیری دروس و علومی هم چون فلسفه غرب، تاریخ فلسفه، فلسفه علم، فلسفه تحلیلی، فلسفه زبان و علوم اجتماعی، معرفت‌شناسی و عرفان اسلامی مشغول بود تا اینکه در اوایل سال ۱۳۸۱ جهت ادامه تحصیل عازم انگلستان شد و در دانشگاه وارویک (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4%DA%AF%D8%A7%D9%87_%D9%88% D8%A7%D8%B1%D9%88%DB%8C%DA%A9) در مقطع دکتری فلسفه اخلاق با گرایش تحلیلی مشغول به تحصیل شد. در آن دانشگاه از اساتیدی هم چون مایکل لانتلی (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D9%85%D8%A7%DB%8C%DA%A9%D9%84_%D9 %84%D8%A7%D9%86%D8%AA%D9%84%DB%8C&action=edit&redlink=1&preload=%D8%A7%D9%84%DA%AF%D9%88:%D8%A7%DB%8C%D8%A C%D8%A7%D8%AF+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86%E2%80%8 C%D8%A8%D9%86%D8%AF%DB%8C&editintro=%D8%A7%D9%84%DA%AF%D9%88:%D8%A7%DB%8C%D8 %AC%D8%A7%D8%AF+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%A7%D8%AF%DB%8C%D8%AA%E2%80%8C%D9%86%D9%88%D8%A A%DB%8C%D8%B3&summary=%D8%A7%DB%8C%D8%AC%D8%A7%D8%AF+%DB%8C%DA%A 9+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87+%D9%86%D9%88+%D8% A7%D8%B2+%D8%B7%D8%B1%DB%8C%D9%82+%D8%A7%DB%8C%D8% AC%D8%A7%D8%AF%DA%AF%D8%B1&nosummary=&prefix=&minor=&create=%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D8%AA+%DA%A9%D8%B1%D8%AF %D9%86+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87+%D8%AC%D8%AF %DB%8C%D8%AF)، راجر تیرید (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%B1%D8%A7%D8%AC%D8%B1_%D8%AA%DB %8C%D8%B1%DB%8C%D8%AF&action=edit&redlink=1&preload=%D8%A7%D9%84%DA%AF%D9%88:%D8%A7%DB%8C%D8%A C%D8%A7%D8%AF+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86%E2%80%8 C%D8%A8%D9%86%D8%AF%DB%8C&editintro=%D8%A7%D9%84%DA%AF%D9%88:%D8%A7%DB%8C%D8 %AC%D8%A7%D8%AF+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%A7%D8%AF%DB%8C%D8%AA%E2%80%8C%D9%86%D9%88%D8%A A%DB%8C%D8%B3&summary=%D8%A7%DB%8C%D8%AC%D8%A7%D8%AF+%DB%8C%DA%A 9+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87+%D9%86%D9%88+%D8% A7%D8%B2+%D8%B7%D8%B1%DB%8C%D9%82+%D8%A7%DB%8C%D8% AC%D8%A7%D8%AF%DA%AF%D8%B1&nosummary=&prefix=&minor=&create=%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D8%AA+%DA%A9%D8%B1%D8%AF %D9%86+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87+%D8%AC%D8%AF %DB%8C%D8%AF) و تیم تورنتون (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%AA%DB%8C%D9%85_%D8%AA%D9%88%D8 %B1%D9%86%D8%AA%D9%88%D9%86&action=edit&redlink=1&preload=%D8%A7%D9%84%DA%AF%D9%88:%D8%A7%DB%8C%D8%A C%D8%A7%D8%AF+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86%E2%80%8 C%D8%A8%D9%86%D8%AF%DB%8C&editintro=%D8%A7%D9%84%DA%AF%D9%88:%D8%A7%DB%8C%D8 %AC%D8%A7%D8%AF+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%A7%D8%AF%DB%8C%D8%AA%E2%80%8C%D9%86%D9%88%D8%A A%DB%8C%D8%B3&summary=%D8%A7%DB%8C%D8%AC%D8%A7%D8%AF+%DB%8C%DA%A 9+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87+%D9%86%D9%88+%D8% A7%D8%B2+%D8%B7%D8%B1%DB%8C%D9%82+%D8%A7%DB%8C%D8% AC%D8%A7%D8%AF%DA%AF%D8%B1&nosummary=&prefix=&minor=&create=%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D8%AA+%DA%A9%D8%B1%D8%AF %D9%86+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87+%D8%AC%D8%AF %DB%8C%D8%AF) بهره گرفت.


*
عبدالکریم سروش (به نام پیشین (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%AF%D8%B0%D8%B4%D8%AA%D9%87): حسین حاج فرج دبّاغ) (زادهٔ ۱۳۲۴ (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%B1%DB%B3%DB%B2%DB%B4) خورشیدی، تهران (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AA%D9%87%D8%B1%D8%A7%D9%86))، نواندیش دینی، فیلسوف (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%DB%8C%D9%84%D8%B3%D9%88%D9%81)[۱] (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B9%D8%A8%D8%AF%D8%A7%D9%84%DA%A9%D8%B1%DB%8C%D 9%85_%D8%B3%D8%B1%D9%88%D8%B4#cite_note-1)[۲] (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B9%D8%A8%D8%AF%D8%A7%D9%84%DA%A9%D8%B1%DB%8C%D 9%85_%D8%B3%D8%B1%D9%88%D8%B4#cite_note-2)، مولوی شناس، نظریه پرداز، متکلم، فعال حقوق بشر (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D8%B9%D8%A7%D9%84_%D8%AD%D9%82%D9%88%D9%82_ %D8%A8%D8%B4%D8%B1)، مدرس دانشگاه (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%AF%D8%B1%D8%B3_%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4% DA%AF%D8%A7%D9%87)، شاعر (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B4%D8%A7%D8%B9%D8%B1) و مترجم ایرانی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86) است.[۳] (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B9%D8%A8%D8%AF%D8%A7%D9%84%DA%A9%D8%B1%DB%8C%D 9%85_%D8%B3%D8%B1%D9%88%D8%B4#cite_note-drsoroush5-3) او در دانشگاه علوم پزشکی تهران (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4%DA%AF%D8%A7%D9%87_%D8%B9% D9%84%D9%88%D9%85_%D9%BE%D8%B2%D8%B4%DA%A9%DB%8C_% D8%AA%D9%87%D8%B1%D8%A7%D9%86) داروسازی و در لندن در رشته شیمی تجزیه و فلسفهٔ غرب تحصیل کرده‌است. او نظریات خودش را کلام جدید می‌نامد و مرام کلامی خود را نو معتزلی می‌داند. وب‌گاه بی‌بی‌سی فارسی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%DB%8C%E2%80%8C%D8%A8%DB%8C%E2%80%8C%D8%B3%D B%8C_%D9%81%D8%A7%D8%B1%D8%B3%DB%8C) در گزارشی وی را مناقشه برانگیزترین روشنفکر دینی و یکی از تاثیرگذارترین متالهان شیعی نزدیک به سه دهه اخیر ایران ورهبر جریان روشنفکری اصلاح‌طلب ایران دانست.[۴] (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B9%D8%A8%D8%AF%D8%A7%D9%84%DA%A9%D8%B1%DB%8C%D 9%85_%D8%B3%D8%B1%D9%88%D8%B4#cite_note-bbcpersian4-4).
توصیه سید روح‌الله خمینی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%DB%8C%D8%AF_%D8%B1%D9%88%D8%AD%E2%80%8C%D8% A7%D9%84%D9%84%D9%87_%D8%AE%D9%85%DB%8C%D9%86%DB%8 C) و تأثیرات آشکار سروش از فلسفهٔ علم (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D9%84%D8%B3%D9%81%D9%87%D9%94_%D8%B9%D9%84% D9%85) و فلسفهٔ سیاسی کارل پوپر (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D9%84_%D9%BE%D9%88%D9%BE%D8%B1) باعث شد وی به عنوان یکی از منتقدان مسلمان مارکسیسم پس از پیروزی انقلاب ۵۷ (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D9%86%D9%82%D9%84%D8%A7%D8%A8_%DB%B5%DB%B7) مطرح شود.
پس از انقلاب فرهنگی او به عضویت ستاد انقلاب فرهنگی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%AF_%D8%A7%D9%86%D9%82%D9%84% D8%A7%D8%A8_%D9%81%D8%B1%D9%87%D9%86%DA%AF%DB%8C) درآمد. بسیاری ستاد انقلاب فرهنگی را متهم به اخراج اساتید و دانشجویان و بستن دانشگاه‌ها می‌دانند ولی سروش همواره این سخنان را تکذیب کرده‌است. او در ابتدا از حامیان روح‌الله خمینی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B1%D9%88%D8%AD%E2%80%8C%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%8 7_%D8%AE%D9%85%DB%8C%D9%86%DB%8C) بود

یعنی شما هم میگید کار ، کار انگلیساست ؟

من زیاد شنیدم مثلا میگن خانواده لاریجانی کلا دست پرورده انگلیس هستن و ازش خط میگیرن !! یا مثلا میگن عناصر موثر در انقلاب و اوایل انقلاب ، رشد یافته و مهره آمریکا بودن مثل سازگارا یا ابراهیم یزدی...

واقعا چقدر میشه گفت اینها مستقیما ماموری چیزی هستن ؟ به صرف تحصیل که نمیشه گفت...

البته من مطلبی میخوندم از رفت و آمد افرادی مثل "ریچارد کاتم (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B1%DB%8C%DA%86%D8%A7%D8%B1%D8%AF_%DA%A9%D8%A7% D8%AA%D9%85)" -که از مهره های موثر سیا در 28 مرداد بوده- به بیت حضرت عمام رضوان الله در نوفل لوشاتو !!

سایت جماران - 7/10/1357 گفتگو با ریچارد کاتم در مورد مسائل ایران286 (http://www.jamaran.ir/fa/Content-pid_1529.aspx)

خلاصه که سر در نیاوردیم این قدرت های جهانی چقدر در تغییرات و تحولاتی که در کشورهای دیگه اتفاق میوفته نقش اساسی و مستقیم دارن...

undead_knight
12-05-2013, 11:14 AM
یعنی شما هم میگید کار ، کار انگلیساست ؟
اصلا تئوری توطئه دوستی ایرانیا معاصر رو بعضی متاثر از حزب توده میدونند:))

Anarchy
12-05-2013, 11:31 AM
اصلا تئوری توطئه دوستی ایرانیا معاصر رو بعضی متاثر از حزب توده میدونند:))

البته من رد هر نظری با این انگ که "تئوری توطئه" هست هم مخالفم !!

توهم توطئه عبدالله شهبازی در راه است (http://www.khabaronline.ir/detail/303643/culture/book)


عبدالله شهبازی، نویسنده این کتاب گفت: «نظریه توطئه» مفهومی جدلی و تبلیغاتی است که در دو دهه اخیر در فرهنگ سیاسی و مطبوعاتی و حتی محافل دانشگاه ایران به شدت رواج یافته است. برخی تحلیلگران زمانی که در تبیین پدیده‌ها و تحولات قاصرند به «توهّم توطئه» روی می‌آورند و می‌کوشند حوادث را به «دست پنهان توطئه‌گران» منتسب کنند.شهبازی در ادامه توضیح داد: «اساس نظریه توطئه» درست است، اما گاه تصویری بسیار ساده از واقعیت‌های تاریخی و سیاسی به دست داده می‌شود. معضل اصلی اینست که این مفهوم کاربرد جدلی وسیعی پیدا کرده و به کرات برای تخطئه نقش استعمار و کانون‌های قدرت جهانی و توطئه‌هایی که واقعیت هم دارند به کاربرده می‌شوند. به راستی مفهوم «نظریه توطئه» در شکلی مبتذل به کار گرفته شده، گویی عاملی بنام توطئه در تحولات سیاسی جاری یا تحولات تاریخی ایران و جهان کم‌ترین جایگاهی ندارد.»


همچنین :

Conspiracy Theory and the Poverty of Methodology in Iranian Historiography 1 (http://www.shahbazi.org/pages/Conspiracy_Theory1.htm)
Conspiracy Theory and the Poverty of Methodology in Iranian Historiography 2 (http://www.shahbazi.org/pages/Conspiracy_Theory2.htm)

Iranian Historiography, Conspiracy Theory and Imperialism I (http://www.shahbazi.org/pages/Historiography_Hamshahri_interview_Mirmontahai_1.h tm)
Iranian Historiography, Conspiracy Theory and Imperialism I (http://www.shahbazi.org/pages/Historiography_Hamshahri_interview_Mirmontahai_2.h tm)

مزدك بامداد
12-05-2013, 11:59 AM
یعنی شما هم میگید کار ، کار انگلیساست ؟
خب، هر گردی گردو نیست.
اگر درست نگاه کرده باشید، خویشکاری خانواده ی سروش در نبرد با مارکسیسم است
و اسلام تنها یک لایه ی نازک و یک پرده برای لاپوشانی این نبرد مهادین است.
در همین راستا میتوان کارهایی مانند "مناظره ی تلویزیونی با حزب توده" یا بیرون
کردن استادان و دانشجویان چپ از دانشگاه را در زمان سرپرستی انقلاب فرهنگی!
را دریافت. در همین راستا ایشان همواره خواهان دوستی با باختر زمین و "رهبر
روشنفکری اصلاح طلبان ( که یک ویژگی شان دوستی با باختر زمین است) از سوی
بی بی سی نامیده شده.
روشن است که انگستان با اخوند ها سر و رازی داشته ولی همواره چنین نبوده که
هر آخوند نیز سرسپرده ی انگلستان باشد، بساکه در سیاست همواره چنین است که برخی
سود های همباز بیشتری در یک بازه از زمان، و سود های همباز کمتری در یک بازه ی
دیگر از زمان دارند. گاه بیشتر و گاه کمتر با هم همکاری میکنند. نگرانی باختر زمین هم
در آغاز واژگشت 1357 ، رخنه ی حزب توده ی ایران بود و این یارو سروش (پدر) از کارگزاران
ایدئولوجیک و اندیشه ساز آنها برای نابودی حزب بود. اسلام در این راستا در جایگاه دوم و
سوم گرانسنگی بود و تنها زمانی بدرد میخورد که برای نزدیکی به باختر زمین باشد و نه دوری
از ان. اسلام بهسازی شده ی ایشان هم در همین راستاست و اسلامی است که بهتر و آراسته تر
می تواند در باربر ماتریالیسم پایداری کند . اسلام کنونی تنها برای گول زدن هامه بی سواد
بدرد میخورد و این را سرمایه داری میداند و اندیشه پردازان (ایدئولوگ) های آن هم اینرا
میدانند و در پی یافته چاره برای بزک اسلام هستند و بودند، این روند دیر زمانی است که
برای نمونه بدست مطهری و بویژه شریعتی شارلاتان آغازید و اکنون خاندان سروش
مرده ریگ بر آن و رهبر این رَوَند هستند.

پارسیگر

مزدك بامداد
12-05-2013, 12:34 PM
به صرف تحصیل که نمیشه گفت...
WIKI
در سال‌های آخر حکومت پهلوی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AD%DA%A9%D9%88%D9%85%D8%AA_%D9%BE%D9%87%D9%84% D9%88%DB%8C) بود که کتاب «تضاد دیالکتیکی (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%AA%D8%B6%D8%A7%D8%AF_%D8%AF%DB %8C%D8%A7%D9%84%DA%A9%D8%AA%DB%8C%DA%A9%DB%8C&action=edit&redlink=1&preload=%D8%A7%D9%84%DA%AF%D9%88:%D8%A7%DB%8C%D8%A C%D8%A7%D8%AF+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86%E2%80%8 C%D8%A8%D9%86%D8%AF%DB%8C&editintro=%D8%A7%D9%84%DA%AF%D9%88:%D8%A7%DB%8C%D8 %AC%D8%A7%D8%AF+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%A7%D8%AF%DB%8C%D8%AA%E2%80%8C%D9%86%D9%88%D8%A A%DB%8C%D8%B3&summary=%D8%A7%DB%8C%D8%AC%D8%A7%D8%AF+%DB%8C%DA%A 9+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87+%D9%86%D9%88+%D8% A7%D8%B2+%D8%B7%D8%B1%DB%8C%D9%82+%D8%A7%DB%8C%D8% AC%D8%A7%D8%AF%DA%AF%D8%B1&nosummary=&prefix=&minor=&create=%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D8%AA+%DA%A9%D8%B1%D8%AF %D9%86+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87+%D8%AC%D8%AF %DB%8C%D8%AF)» وی به تالیف در آمد. این کتاب حاشیه تحسین‌آمیز مرتضی مطهری (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%B1%D8%AA%D8%B6%DB%8C_%D9%85%D8%B7%D9%87% D8%B1%DB%8C) را در پی داشت و محمد علی رجایی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF_%D8%B9%D9%84%DB%8C_%D8%B1 %D8%AC%D8%A7%DB%8C%DB%8C) پیرامون آن گفت: «کتاب تو در زندان به ما رسید و آبی بود که روی بسیاری از آتش‌ها ریخت و بچه‌های مسلمان را به سلاح تازه‌ای مسلح کرد.» این کتاب دستمایه‌ای علمی و آکادمیک برای مقابله با ادعاهای ماتریالیست‌ها (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%A7%D8%AA%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D9%84%DB%8C%D 8%B3%D9%85) در زندان شد.[ (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B9%D8%A8%D8%AF%D8%A7%D9%84%DA%A9%D8%B1%DB%8C%D 9%85_%D8%B3%D8%B1%D9%88%D8%B4#cite_note-drsoroush1-8)

--------------------------
در واقع از یک‌سو این خمینی (مدرس سابق فلسفه اسلامی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D9%84%D8%B3%D9%81%D9%87_%D8%A7%D8%B3%D9%84% D8%A7%D9%85%DB%8C) و صدرایی) بود که او را به نقد مارکسیسم (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%A7%D8%B1%DA%A9%D8%B3%DB%8C%D8%B3%D9%85) فرا می‌خواند و از سوی دیگر تأثیرات آشکار سروش از فلسفهٔ علم (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D9%84%D8%B3%D9%81%D9%87_%D8%B9%D9%84%D9%85) و فلسفهٔ سیاسی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D9%84%D8%B3%D9%81%D9%87_%D8%B3%DB%8C%D8%A7% D8%B3%DB%8C) کارل پوپر (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D9%84_%D9%BE%D9%88%D9%BE%D8%B1) سبب می‌شد به عنوان یکی از منتقدان مسلمان مارکسیسم (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%A7%D8%B1%DA%A9%D8%B3%DB%8C%D8%B3%D9%85) در ایران پس از ۱۳۵۷ (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%B1%DB%B3%DB%B5%DB%B7) جلوه‌گر شود.

------------------------
در سال ۱۳۶۰ سروش کوشید با بهره‌گیری از فلسفه آنالیتیک (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D9%84%D8%B3%D9%81%D9%87_%D8%A2%D9%86%D8%A7% D9%84%DB%8C%D8%AA%DB%8C%DA%A9)، مقولاتی را در نقد مارکسیسم (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%A7%D8%B1%DA%A9%D8%B3%DB%8C%D8%B3%D9%85) طرح کند

------------------
در دهه ۶۰ نوشته‌های او و غلام‌علی حدادعادل (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%BA%D9%84%D8%A7%D9%85%E2%80%8C%D8%B9%D9%84%DB%8 C_%D8%AD%D8%AF%D8%A7%D8%AF%D8%B9%D8%A7%D8%AF%D9%84 ) به عنوان کتاب درسی «بینش اسلامی» در دبیرستان تدریس می‌شد

----------------------
... حکومت را خوش می‌آمد زیرا سروش که خود زمانی ایدئولوگ نظام معرفی شده بود، و در نقد اندیشه مارکسیستی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%A7%D8%B1%DA%A9%D8%B3%DB%8C%D8%B3%D9%85) رایج میان روشنفکران در تلاش بود


----------------

بعضی از منتقدان، سروش را به عنوان یکی از عوامل وقوع انقلاب فرهنگی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D9%86%D9%82%D9%84%D8%A7%D8%A8_%D9%81%D8%B1% D9%87%D9%86%DA%AF%DB%8C) ایران می‌دانند و عقیده دارند که عبدالکریم سروش خود در پی ریزی انقلاب فرهنگی، که دریچه‌های علم و اندیشه را از مراکز آکادمیک ایران بست، نقش موثری داشته‌است

-----------------

وی در نشستی در دانشگاه سواس (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4%DA%AF%D8% A7%D9%87_%D8%B3%D9%88%D8%A7%D8%B3&action=edit&redlink=1&preload=%D8%A7%D9%84%DA%AF%D9%88:%D8%A7%DB%8C%D8%A C%D8%A7%D8%AF+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86%E2%80%8 C%D8%A8%D9%86%D8%AF%DB%8C&editintro=%D8%A7%D9%84%DA%AF%D9%88:%D8%A7%DB%8C%D8 %AC%D8%A7%D8%AF+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%A7%D8%AF%DB%8C%D8%AA%E2%80%8C%D9%86%D9%88%D8%A A%DB%8C%D8%B3&summary=%D8%A7%DB%8C%D8%AC%D8%A7%D8%AF+%DB%8C%DA%A 9+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87+%D9%86%D9%88+%D8% A7%D8%B2+%D8%B7%D8%B1%DB%8C%D9%82+%D8%A7%DB%8C%D8% AC%D8%A7%D8%AF%DA%AF%D8%B1&nosummary=&prefix=&minor=&create=%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D8%AA+%DA%A9%D8%B1%D8%AF %D9%86+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87+%D8%AC%D8%AF %DB%8C%D8%AF) لندن درمورد تحلیل آیندهٔ جنبش اعتراضی و جنبش سبز (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AC%D9%86%D8%A8%D8%B4_%D8%B3%D8%A8%D8%B2)، صدای مردم را صدای خدا دانست که چون سایهٔ مبارکی باید جامعه را فرا بگیرد. سروش «تقلب خونین» در انتخابات را «معصیت خجسته» نام نهاد و گفت: «معصیت از آن جهت که گناه حاکمان بود و خجسته از آن جهت که مردم راه خود را یافتند.»[۱۸] (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B9%D8%A8%D8%AF%D8%A7%D9%84%DA%A9%D8%B1%DB%8C%D 9%85_%D8%B3%D8%B1%D9%88%D8%B4#cite_note-drsoroush20-18)

به عقیدهٔ سروش، مهمترین دست‌آورد جنبش سبز (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AC%D9%86%D8%A8%D8%B4_%D8%B3%D8%A8%D8%B2) دو مساله «حق» و «آزادی» بوده‌است. بعد از انقلاب ایران (۱۳۵۷) (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D9%86%D9%82%D9%84%D8%A7%D8%A8_%D8%A7%DB%8C% D8%B1%D8%A7%D9%86_(%DB%B1%DB%B3%DB%B5%DB%B7)) که استقلال کشور تا حدود زیادی تامین شده‌است «استبداد» اهمیت و برجستگی بیشتری پیدا کرده و جنبش سبز (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AC%D9%86%D8%A8%D8%B4_%D8%B3%D8%A8%D8%B2) هم به دنبال این است که به طور کلی تمامی ریشه‌های استبداد را تحت هر نامی که باشد از کشور بزداید. وی معتقد است:
در حال حاضر اسلام حاکم دو مشخصه دارد: اول اینکه اسلام استبدادی است و دوم اینکه اسلام خرافی است. با خرافه‌زدایی و استبدادزدایی به سوی یک «تفسیر سبز» از اسلام خواهیم رفت.[۱۹] (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B9%D8%A8%D8%AF%D8%A7%D9%84%DA%A9%D8%B1%DB%8C%D 9%85_%D8%B3%D8%B1%D9%88%D8%B4#cite_note-rahesabz10-19)

Anarchy
12-05-2013, 12:55 PM
@مزدك بامداد (http://www.daftarche.com/members/%D9%85%D8%B2%D8%AF%D9%83+%D8%A8%D8%A7%D9%85%D8%AF% D8%A7%D8%AF-43/)


البته نقش سروش در انقلاب فرهنگی غیر قابل انکار هست.




http://www.youtube.com/watch?v=Vq1Vc5qg4uM%E2%80%8E



اما من میگم آیا سروش دقیقا یک مهره یا نفوذی یا حقوق بگیر انگلیس هست یا صرفا یه شخصیتی که به مرور و در اثر آشنایی با اندیشه های جدید دچار تحول فکری شده ؟؟

امروز میبینیم که طیف افراطی داخل کشور حمله های خیلی شدیدی به سروش میکنن :

سروش، از اسلام‌گرایی تا تأیید همجنس‌گرایی و زنا با محارم + فیلم و عکس (http://www.mashreghnews.ir/fa/news/214855/%D8%B3%D8%B1%D9%88%D8%B4-%D8%A7%D8%B2-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%E2%80%8C%DA%AF%D8%B 1%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%AA%D8%A7-%D8%AA%D8%A3%DB%8C%DB%8C%D8%AF-%D9%87%D9%85%D8%AC%D9%86%D8%B3%E2%80%8C%DA%AF%D8%B 1%D8%A7%D9%8A%DB%8C-%D9%88-%D8%B2%D9%86%D8%A7-%D8%A8%D8%A7-%D9%85%D8%AD%D8%A7%D8%B1%D9%85-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D9%88-%D8%B9%DA%A9%D8%B3)

homayoun
12-05-2013, 12:57 PM
دیرهنگامی است که میخواهم بپرسم چرا شما میگویید زبان های اروپایی از زبان اوستایی نیامده و همه یکریشه هستند.
تا آنجایی که میدانم زبان اوستایی و سانسکریت کهنترین زبان های دنیا هستند.
زبان کردی چندسد سال پیش از زبان پهلوی گرفته شده و راهش از زبان پارسی جدا شده.
اردو و پشتو هم همینگون.
یا زبان آلمانی از هلندی و انگلیسی از چند زبان آلمانی و فرانسه و زبان کهن بریتانیا نیامده؟
میخواهم بدانم چه شد که زبان های زیادی ساخته شد و راه آنها از هم جدا شد؟ کار زبان پارسی باستان در پیدایش آنها چه بوده؟
پروفسور هارولد والتریلی : یک دانشجوی انگلیسی هم اگر بخواهد زبان مادری خود را نیک بیاموزد باید از نوشتار های پارسی باستان دانش گیرد!

پارسیگر

مزدك بامداد
12-05-2013, 01:16 PM
اما من میگم آیا سروش دقیقا یک مهره یا نفوذی یا حقوق بگیر انگلیس هست یا صرفا یه شخصیتی که به مرور و در اثر آشنایی با اندیشه های جدید دچار تحول فکری شده ؟؟
امروز میبینیم که طیف افراطی داخل کشور حمله های خیلی شدیدی به سروش میکنن :
این "حقوق بگیری" سخن کهنه است، امروزه، دیگر یکراست که پول به کارگزارشان نمیدهند،
به او کرسی دانشگاهی و مزد سخنرانی و ... این ها میدهند. مهره ی رخنه ای هم نیست، مهره ای
است که در دانشگاه های آناها برای یک خوایشکاری پرورده شده و آنهم پدافند اندیشوی از
سرمایه داری است، انهم سرمایه ای که بیشتر در دست انگلوساکسون و یارانش خوابیده است.
اکنون هم در جمهوری اسلامی نبرد بر سر بخور بخور است و "اسلام" هر گروه یک چم دیگر دارد.
اسلام "اصلاح طلبان" که خواهان دوستی با باختر زمی و گرفتن سود های بازرگانی و کمپرادوری
هستند، با اسلام گروه تک-خور بیت رهبری که ولایت فقیهی و خودکامگی تا بالاترین مرز آن است،
یکی نیست. اگر میبینید که حزب الله به سروش میتازد، از همین روست. یا مگر کروبی خودش آخوند
نیست یا رفسنجانی و .. ولی اسلام هرکدام جوری است که درخور شکم و سود خودشان باشد.
پس زمانیکه سروش میگوید که شاید محمد وحی نداشته و خواب دیده، برابر ان است که:
آقای خامنه ای نمیتواند با جا زدن خود بجای جانشین امام زمان، تک خوری نماید و ما هم
میخواهیم از این سفره ی چپاول، چیزی بخوریم*. به زبان دیگر زدو خورد بر سر همان دلار های نفتیست.
روشن است که اگر جنبش شکست خورده ی کارگران زمانی سر بلند کند، اینها باهم آشتی خواهند کرد
تا آنرا نابود کنند، چون ستیز شغال با کفتار بر سر خوردن لاشه است و هیچکدام دوست ان گاوی
که خورده میشود نیستند.



*
یک «تفسیر سبز» از اسلام

«به نظر من یک نظام دموکراسی می‌تواند بر پایه دین استوار باشد. می‌توان به نام اسلام از حقوق دموکراتیک شهروندان دفاع کرد.»[ (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B9%D8%A8%D8%AF%D8%A7%D9%84%DA%A9%D8%B1%DB%8C%D 9%85_%D8%B3%D8%B1%D9%88%D8%B4#cite_note-news-9)

Anarchy
12-05-2013, 03:00 PM
این "حقوق بگیری" سخن کهنه است، امروزه، دیگر یکراست که پول به کارگزارشان نمیدهند،
به او کرسی دانشگاهی و مزد سخنرانی و ... این ها میدهند. مهره ی رخنه ای هم نیست، مهره ای
است که در دانشگاه های آناها برای یک خوایشکاری پرورده شده و آنهم پدافند اندیشوی از
سرمایه داری است، انهم سرمایه ای که بیشتر در دست انگلوساکسون و یارانش خوابیده است.


خب به این مفهوم اگر باشه سروش همانقدر نوکر انگلیس هست که مثلا فلان کمونیست نوکر شوروی بوده !! وقتی حرف از نوکر بودن زده میشه این نکته به ذهن میاد که فرد به سخنان خودش باور نداره و فقط بر حساب وظیفه ای که ارباب به دوشش گذاشته داره اون سخن رو میگه !! اما به نظر نمیاد سروش به حرف های خودش باور نداشته باشه...

حالا اینکه قدرت های جهانی و نظام بهره کشی با سیطره فکری خودش امثال سروش رو میتونه تربیت کنه ، بیانگر نوکر بودن اونها نیست...

مگر اینکه اصطلاح نوکر یک جور کنایه بوده باشه :e417: !!

مزدك بامداد
12-05-2013, 03:45 PM
خب به این مفهوم اگر باشه سروش همانقدر نوکر انگلیس هست که مثلا فلان کمونیست نوکر شوروی بوده !! وقتی حرف از نوکر بودن زده میشه این نکته به ذهن میاد که فرد به سخنان خودش باور نداره و فقط بر حساب وظیفه ای که ارباب به دوشش گذاشته داره اون سخن رو میگه !! اما به نظر نمیاد سروش به حرف های خودش باور نداشته باشه...

حالا اینکه قدرت های جهانی و نظام بهره کشی با سیطره فکری خودش امثال سروش رو میتونه تربیت کنه ، بیانگر نوکر بودن اونها نیست...

مگر اینکه اصطلاح نوکر یک جور کنایه بوده باشه :e417: !!

در سامانه ی بخور بخور سرمایه داری میتوان سخن از "نوکر" گفت، چرا که این یارو، پیشکاری میکند تا بهمان
خرسرمایه داران، چاقتر شوند. در میان کمونیست ها ولی یک برابری هست، هیچکدام آنها فرمان بر دیگری نمیراند
و سرور دیگری نیست و اگر کمونیستی میجنگد، برای آزادی خود و کارگران کشور خود است و نه برای چاقتر شدن
یکی دیگر. گذشته از این که کمونیست ها پـُرگاه بهای این نبرد را با جانشان میدهند ولی اینگونه "نوکر" ها در گاه
سختی ، کرسی استادی و خانه ی شیک در آمریکای گرامی دریافت میکنند. آنهم با همه ی فک و فامیل !
برای همین کمونیست ها همدیگر را "رفیق" ( کامراد) مینامند، از کارگر جوشکار گرفته تا استالین.
پس نوکری "سرمایه دار -> پیشکار " با همبستگی جهانی international solidarity یکسان نیست.


Anarchy
12-05-2013, 04:11 PM
در سامانه ی بخور بخور سرمایه داری میتوان سخن از "نوکر" گفت، چرا که این یارو، پیشکاری میکند تا بهمان
خرسرمایه داران، چاقتر شوند. در میان کمونیست ها ولی یک برابری هست، هیچکدام آنها فرمان بر دیگری نمیراند
و سرور دیگری نیست و اگر کمونیستی میجنگد، برای آزادی خود و کارگران کشور خود است و نه برای چاقتر شدن
یکی دیگر. گذشته از این که کمونیست ها پـُرگاه بهای این نبرد را با جانشان میدهند ولی اینگونه "نوکر" ها در گاه
سختی ، کرسی استادی و خانه ی شیک در آمریکای گرامی دریافت میکنند. آنهم با همه ی فک و فامیل !
برای همین کمونیست ها همدیگر را "رفیق" ( کامراد) مینامند، از کارگر جوشکار گرفته تا استالین.
پس نوکری "سرمایه دار -> پیشکار " با همبستگی جهانی international solidarity یکسان نیست.



منظور این بود که سروش اگر حرفی میزنه نظر شخصی خودش هست نه اینکه روزانه یا ماهانه از نهادی دستوری بهش میرسه که باید فلان حرف ها رو در حمایت از کاپیتالیسم بزنی... پس نوکر به مفهوم واقعی نیست و بیشتر به کنایه هست چنین لفظی !!

کاری هم به نتیجه یا اخلاقی بودن و تفاوت کاری که یک هوادار کاپیتالیسم در مقایسه با هوادار کمونیسم میکنه نداشتم !!

مزدك بامداد
12-05-2013, 04:39 PM
منظور این بود که سروش اگر حرفی میزنه نظر شخصی خودش هست نه اینکه روزانه یا ماهانه از نهادی دستوری بهش میرسه که باید فلان حرف ها رو در حمایت از کاپیتالیسم بزنی... پس نوکر به مفهوم واقعی نیست و بیشتر به کنایه هست چنین لفظی !!

کاری هم به نتیجه یا اخلاقی بودن و تفاوت کاری که یک هوادار کاپیتالیسم در مقایسه با هوادار کمونیسم میکنه نداشتم !!
خب ایشان سالها زیر نگر پرورش دهندگانش چیزهایی را فراگرفته و
این چیز ها در مغزش چنان جای گرفته که باور نهادین اش گشته و
برای انجام گماردگی اش دیگر نیاز روزانه به رهنمود و دستور ندارد.
درست مانند یک هنداسگر که کارش را یاد گرفته و اکنون این گماردگی
را دارد که ب.ن. یک ساختمان بسازد. از انجا که این گماردگی ایشان،
از میان بردن کمونیسم و مارکسیسم در میدان اندیشه است که راه برای
چپاول بیشتر سرمایه داران باز شود، میتوان او را نوکر نامید، چرا که
نوکر به کسی میگویند که کارهای را برای آسایش سرورانش انجام دهد.
همانگونه که سگ، چوپان را در نگهداشت گله یاری میکند و استخوان میگیرد.
جهان سرمایه داری از این دکتر ها و پروفسور ها و فیلسوف ها ! بسیار
میافریند که همانا سربازان جنگ ایدئولوژیک آنها بر پاد جهان بینی کارگری هستند.



پارسیگر

homayoun
12-05-2013, 08:54 PM
دوست داشتید به جای 10 پیرهن گوناگون یک پیرهن داشته باشید که
خودش بتواند خودرا پاک کند و خودش را بازسازی کرده و
یا با فشار دکمه ای رنگش دگرگون شود
یا مدلش را دگرگون شود؟

پارسیگر

مزدك بامداد
12-05-2013, 11:05 PM
دوست داشتید به جای 10 پیرهن گوناگون یک پیرهن داشته باشید که
خودش بتواند خودرا پاک کند و خودش را بازسازی کرده و
یا با فشار دکمه ای رنگش دگرگون شود
یا مدلش را دگرگون شود؟

پارسیگر
چرا که نه، رایانه ام هم همینجوری است

مزدك بامداد
12-06-2013, 11:38 AM
دیرهنگامی است که میخواهم بپرسم چرا شما میگویید زبان های اروپایی از زبان اوستایی نیامده و همه یکریشه هستند.
تا آنجایی که میدانم زبان اوستایی و سانسکریت کهنترین زبان های دنیا هستند.
نه، یک زبان نیاهندواروپایی* بوده که همه ی زبان های اروپایی و فارسی و هندی
از ان سرچشمه گرفته اند، تنها چیزی که هست این است که این دو زبان که گفتید
به این ریشه نزدیک ترند و تا اندازه ای هم بجای مانده اند ( در پی کوشش دینیاران
هندی و ایرانی) ولی بیگمان زبان کهنی هم که همتراز این دو در نزدیکی به ریشه ی
هندواروپایی بوده، هستی داشته که چیزی از ان بجای نمانده و از آنجا، زبان های
اروپایی بویژه ژرمنیک کهن پدید آمده است و انگیزه ی بجای نماندن آن زبان هم این
بوده که انها در کنار رودهای بزرگ نمیزیسته اند و از اینرو فرهنگ شهرمند نوشتاری
چندانی نداشته اند. خود اوستا هم زمانی گرد آمد که ایرانیان بر میانرودان، اروند رود
و فرات چیره شدند و از شهرمندان گردیدند. اگر مادها و هخامنشیان پیروز نمیشدند،
بیگمان هیچ از زبان اوستایی هم بدست مانمیرسید.




*Proto-Indo-European Language
(PIE)
زبان نیا-هندواروپایی - WiKi (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86_%D9%86%DB%8C%D8%A7-%D9%87%D9%86%D8%AF%D9%88%D8%A7%D8%B1%D9%88%D9%BE%D 8%A7%DB%8C%DB%8C)

پارسیگر

homayoun
12-06-2013, 11:47 AM
یک پرسش کوتاه دیگر اینکه برای این که نژاد پست تازی پیرامون دریایی پارسی
گه زیادی نخورد چه کنیم؟:e056:

پارسیگر

مزدك بامداد
12-06-2013, 11:51 AM
یک پرسش کوتاه دیگر اینکه برای این که نژاد پست تازی پیرامون دریایی پارسی
گه زیادی نخورد چه کنیم؟:e056:

پارسیگر
من با نژاد پرستی میانه ای ندارم و میبینید که ایدون همین نژاد
همه جا را گرفته است. چیزی که هم ما و هم عرب را قراضه
کرده است، اسلام است. جنگ ما با عرب بر سر شاخاب پارس
هم جنگ میان دو قراضه برای بخور بخور است و چیز والای
هومنی در این ستیزه دیده نمیشود.

Mehrbod
12-08-2013, 01:25 AM
جناب استاد مزدک گرامی ممنونم که انرژی و حوصله میگذارید و به سوالات پاسخ میدهید . عمرتان پاینده .
بنظر شما زورمندی غریزه جنسی از کجاست ؟ چرا این غریزه تا بدین حد نیرومند است ؟ راستش برای من تبیین بیولوژیک قانع کننده نیست . بنظر من عامل روانشناختی واجد نقش اصلی است ( و نمیدانم اسم ان میل روانشناختی را چه بگذارم؟ ) . بنظر من هورمونهای جنسی ( نرینه یا مادینه ) فقط در شکلدهی ( نوع کنش ) عمل جنسی دخیل هستند ( احتمالا) که مثلا فاعلانه یاشد یا منفعلانه و اصل قضیه از جای دیگری از اب میخورد . البته اینها را صرفا بعنوان فرضیه بیان کردم تا رای احتمالی شما را ( در صورت تمایل ) جویا شوم . باز هم ممنون :e303:

هموندان گرامی, اینجا سندلی داغ است و پرسش‌ها باید زمینه‌یِ شخصی و زندگیِ روزانه داشته باشند.

پرسشهای اینچنینی را اینجا بکنید: پرسش و پاسخ‌های فلسفی/دانشیک با مزدک بامداد (http://www.daftarche.com/%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4-%D9%88-%D9%81%D9%86%D8%AF%D8%A2%D9%88%D8%B1%DB%8C-22/%D9%BE%D8%B1%D8%B3%D8%B4-%D9%88-%D9%BE%D8%A7%D8%B3%D8%AE%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8 C-%D9%81%D9%84%D8%B3%D9%81%DB%8C-%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4%DB%8C%DA%A9-%D8%A8%D8%A7-%D9%85%D8%B2%D8%AF%DA%A9-%D8%A8%D8%A7%D9%85%D8%AF%D8%A7%D8%AF-437/)

homayoun
12-09-2013, 10:58 AM
شما از زبان های کهن ایرانی کدام را خوب میدانید؟
کردی را میدانید؟

3113
این نوشتار ره زبان پارسی اوستایی یا زرتشتی است؟
چون 40% واژگان آشنا هستند.
واژگان 3 لاین نخست را میشود بگویید چه هستند؟
سپاس

پارسیگر

مزدك بامداد
12-09-2013, 12:31 PM
شما از زبان های کهن ایرانی کدام را خوب میدانید؟
کردی را میدانید؟

3113
این نوشتار ره زبان پارسی اوستایی یا زرتشتی است؟
چون 40% واژگان آشنا هستند.
واژگان 3 لاین نخست را میشود بگویید چه هستند؟
سپاس

پارسیگر

این از خورده اوستاست. زبان پارسی میانه . زبان زرتشتی نداریم،
زرتشت نام یک تن است و به نادرست روی دین هم نهاده اند و
نام درست آن دین، "دین بهی" است.


به هرروی این یک نیایش است که میگوید:


همازور ( همبسته و همیار) باشیم(باشید)
همیار همااشو ( همه پاکان) باشیم
همیار بیش-کرفه [کاران] باشیم
هم‌کرفه کرفه-کاران باشیم
دور از گناه و گناهکاران باشیم
هم‌کرفه کـُشتی بستگان و نیکان و بهان هفت کشور روی زمین باشیم
به سر گذر پل بزرگ چینواد*، سبک و خرّم و شاد و آسان مان ( مارا) بگذران ای دادار اهورامزدا
ما را به جایگاه برین اشوان (مقدسین و پاکان) و نیکان (در بهشت) روشن بر رسا(نا)د: دادار اهورا مزدا


کرفه = ثواب
بر رسانیدن= به جایی در بالا رسانیدن
*(پل صراط اسلامی برگرفته از پل چینواد آیین بهی است )

sonixax
01-23-2014, 10:20 PM
مزدک گرامی یکی از دوستان به من گفته بحث های من با شما باعث غمگین شدن شما میشود!!!!
تائید میکنید یا تکذیب ؟
اگر به راستی این طور است خوب میتوانیم دور بحث کمونیسم و اینها را خط بکشیم :e00e:

مزدك بامداد
01-24-2014, 10:04 AM
مزدک گرامی یکی از دوستان به من گفته بحث های من با شما باعث غمگین شدن شما میشود!!!!
تائید میکنید یا تکذیب ؟
اگر به راستی این طور است خوب میتوانیم دور بحث کمونیسم و اینها را خط بکشیم :e00e:
نه، نمیدانم کدام "دوستی" چنین دریافته و گفته است.
من سالهای درازیست که نه شادمان و نه غمگین میشوم
و به وارونه، این ستیز ها مغز مرا زنده نگاه میدارد. من
چون دیدم در سخنگاه شما هیچ ستیزی نیست و اسلامیست
هم یافت نمیشود، بدلخواه، پدافند از کمونیسم را پیش
کشیدم که اینجا یک جنگی براه بیفتد و از پژمردگی در بیایید!
ولی خب، تا کنون، از چندین تن کمونیسم ستیز، همه کناره
گرفته اند و تنها شما بجای مانده اید که هنوز انرژی خوبی
بکار میبرید که برای این سخنگاه سودبخش است.
بزبان دیگر، جز شما کسی نیست که من بخواهم برای
جنگ با وی به این سخنگاه بیایم !
---
از سوی دیگر، گفتگو با کسانی که هم اندیش و سازگار هستند،
خسته کننده و تنبلی آور برای روان من است، درست مانند یک
قهوه خانه ای که همگی چرت زنان قلیان دود میکنند و برای
هم سر به هایش فرود میاورند!: " درژته رفیق، راش میگی .."



پارسیگر

Anarchy
01-24-2014, 08:52 PM
بزبان دیگر، جز شما کسی نیست که من بخواهم برای
جنگ با وی به این سخنگاه بیایم !

نگران نباشید ... هر از گاهی یک برادر کوشایی بالاخره پیدا میشه اینجا :e405: !!

homayoun
01-24-2014, 09:10 PM
آیا هیچ سازی را مینوازید؟
به نگر شما اشو بایبل دگرگون شده
یا همچو برخی میگویند (تحریف) شده؟
چون خود این مردم میگویند نشده.

پارسیگر

مزدك بامداد
01-25-2014, 12:33 AM
به نگر شما اشو[١] بایبل دگرگون شده
یا همچو برخی میگویند (تحریف) شده؟
چون خود این مردم میگویند نشده.
نه نشده،
چرا؟
١- اگر از سوی خدا بوده که خدا نمیگذارد دگرگون/دروغ آلود
شود، و گرنه از سوی خدا نبوده !
٢- اگر از سوی خدا نبوده، از آغاز دلبخواه نویسندگانش
بوده و دیگر نیازی نیست که بازهم دگرگون/دروغ آلود شود!

homayoun
01-25-2014, 11:55 AM
نه نشده،
چرا؟
١- اگر از سوی خدا بوده که خدا نمیگذارد دگرگون/دروغ آلود
شود، و گرنه از سوی خدا نبوده !

بیشتر مردم در ایران میگویند که چندی پس از آمدنش
به دست برخی کشیش ها دگرگون شده و برخی از نوشته هایش
چرت و پرت است و از خدا نیست. ز برای همین
چند گونه دارد. برای نمونه نوشته به دست شاه جیمز و ....

پارسیگر

مزدك بامداد
01-25-2014, 09:55 PM
بیشتر مردم در ایران میگویند که چندی پس از آمدنش
به دست برخی کشیش ها دگرگون شده و برخی از نوشته هایش
چرت و پرت است و از خدا نیست. ز برای همین
چند گونه دارد. برای نمونه نوشته به دست شاه جیمز و ....
بیشتر مردم ایران شوربختانه بیسواد و زودباور و خر هستند.
تورات / انجیل در بیخ به زبان عبری بوده و تورات هنوز هم هست.
اینها ( مانند کینگ جیمز و ..) تنها بازگردانهایی گوناگون از یک
بنمایه هستند، نه اینکه نسک های جداگانه ای باشند.( که بدست
خود شاه جیمز ( در بیخ شاه جـِیکوب اسکاتلند که پس از رسیدن
به شاهی انگلستان نام جیمز را بکار برد) هم نوشته نشده، در
زمان و فرمان او برگردان شده)


پارسیگر

Unknown
02-15-2014, 04:56 PM
مزدک گرامی، کم و بیش همه ما تغییراتی که در روحیات و فضای ذهنی انسان در گذر از کودکی به جوانی رخ می دهد را می شناسیم. این تغییرات در گذر از جوانی به میانسالی و سپس کهنسالی چگونه است؟ تجربه شخصی شما را می خواهم بدانم. سپاس.

Dariush
02-23-2014, 12:45 AM
با تشکر فراوان از استاد مزدک بامداد بابتِ شرکت‌شان در این صندلی داغ. من این صندلی را فعلا می‌بندم تا زمانِ بازگشایشی جستارهای صندلی داغ یا بازگشتِ ایشان.