PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را دیدن نمیکنید برای دیدن کامل نوشته‌یِ و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : برابر پارسی واژگان بیگانه



برگ ها : 1 [2]

Nevermore
02-04-2014, 05:05 PM
خب این هم بنمایه نمیخواهد. تا جاییکه من میدانم فر- چهره‌یِ دگرسته‌یِ فرا- است که امروز بیشتر چم فراوانی میدهد و همتراز پُر است.


پُر = چنتادین
فَر = هوتادین


برای نمونه:

فر+سودن = فرسودن: فراوان سودن
پُر+خوردن = پُرخوردن: بسیار خوردن

فَر+گشتن = فرگشتن: فراوان گشتن
پُر+کردن = انباشتن, آکندن


واژه‌هایِ دیگر:

هوده = حق
بیهوده = ناحق
فرهوده —> فرهود = حقیقت

فر+هُنودن —> فرنودن: آنچه فراوان می‌هُناید, استدلال
...


بیشتر:

PN2 - ^far[^â] (http://pn2.paarsig.com/%5Efar%5B%5E%C3%A2%5D)


پارسیگر

مهربد جان، دهخدا این طور معنی کرده:
فر. [ ف َ / ف ِ ] (پیشوند) پیشوند است بمعنی پیش ، جلو، بسوی جلو، و غیره ، چنانکه در کلمات فرخجسته ، فرسوده ، فرمان . در پارسی باستان و اوستا: فْرَ ۞ (http://www.loghatnaameh.org/dehkhodaworddetail-f8b1281e8cd4452aabe993bbb4b867b8-fa.html#) ، ارمنی : هْرَ ۞ (http://www.loghatnaameh.org/dehkhodaworddetail-f8b1281e8cd4452aabe993bbb4b867b8-fa.html#) ، هندی باستان : پْرَ ۞ (http://www.loghatnaameh.org/dehkhodaworddetail-f8b1281e8cd4452aabe993bbb4b867b8-fa.html#) . (از حاشیه ٔ برهان چ معین ).

به معنی فرا،به پیش،به جلو.

می خواهم بدانم که آشوری که چنین واژه ای را پیشنهاد کرده،همین مد نظر اش بوده یا خیر.

Russell
02-04-2014, 05:10 PM
می خواهم بدانم که آشوری که چنین واژه ای را پیشنهاد کرده،همین مد نظر اش بوده یا خیر.
گویا اول بار ملک‌الشعرای بهار فرگشت را پیشنهاد داده.

Nevermore
02-04-2014, 05:19 PM
گویا اول بار ملک‌الشعرای بهار فرگشت را پیشنهاد داده.
جدی؟راسل جان می توانی منبع این را بگویی؟

Russell
02-04-2014, 05:31 PM
جدی؟راسل جان می توانی منبع این را بگویی؟
منبع متاسفانه ندارم شهریار عزیز، خیلی وقت پیش یک مقاله‌ای از اسماعیل‌ نوری‌علا خواندم که درباره‌یِ همین واژه‌یِ مناسب برای جایگزینی تکامل بود، متاسفانه بعدا هر چه گشتم آنرا پیدا نکردم؛ در آن بگمانم به اینکه منشا این واژه ملک‌الشعری بهار است اشاره شده بود(ولی مطمئن نیستم). همینطور یکبار در بحث‌هایِ یکی از چاقوکشان محترم، جناب بزرگمهر، دیدم که او بر این اساس یکی از حملات معمولش را به بی‌خدایی انجام میداد که بی‌خدایان مدعی هستند خودشان "فرگشت" را ساخته‌اند ولی این واژه برای بهار است و...(اینکی را مطمئن هستم ولی خب خود منبع قابل اعتماد نیست).

Nevermore
02-04-2014, 05:35 PM
منبع متاسفانه ندارم شهریار عزیز، خیلی وقت پیش یک مقاله‌ای از اسماعیل‌ نوری‌علا خواندم که درباره‌یِ همین واژه‌یِ مناسب برای جایگزینی تکامل بود، متاسفانه بعدا هر چه گشتم آنرا پیدا نکردم؛ در آن بگمانم به اینکه منشا این واژه ملک‌الشعری بهار است اشاره شده بود(ولی مطمئن نیستم). همینطور یکبار در بحث‌هایِ یکی از چاقوکشان محترم، جناب بزرگمهر، دیدم که او بر این اساس یکی از حملات معمولش را به بی‌خدایی انجام میداد که بی‌خدایان مدعی هستند خودشان "فرگشت" را ساخته‌اند ولی این واژه برای بهار است و...(اینکی را مطمئن هستم ولی خب خود منبع قابل اعتماد نیست).
البته احتمال دارد،چون واژه هایی که آشوری در آن فرهنگ علوم انسانی آورده عمدتا ساخته ی خوداش نیستند.خیلی وقت است که در اینترنت به دنبال این کتاب می گردم،هنوز نیافتم.

Russell
02-04-2014, 05:38 PM
البته احتمال دارد،چون واژه هایی که آشوری در آن فرهنگ علوم انسانی آورده عمدتا ساخته ی خوداش نیستند.خیلی وقت است که در اینترنت به دنبال این کتاب می گردم،هنوز نیافتم.
من هم گشته‌ام نبوده، باید چاپ شده‌اش را بخریم بگمانم.

Mehrbod
02-04-2014, 05:58 PM
مهربد جان، دهخدا این طور معنی کرده:
فر. [ ف َ / ف ِ ] (پیشوند) پیشوند است بمعنی پیش ، جلو، بسوی جلو، و غیره ، چنانکه در کلمات فرخجسته ، فرسوده ، فرمان . در پارسی باستان و اوستا: فْرَ ۞ (http://www.loghatnaameh.org/dehkhodaworddetail-f8b1281e8cd4452aabe993bbb4b867b8-fa.html#) ، ارمنی : هْرَ ۞ (http://www.loghatnaameh.org/dehkhodaworddetail-f8b1281e8cd4452aabe993bbb4b867b8-fa.html#) ، هندی باستان : پْرَ ۞ (http://www.loghatnaameh.org/dehkhodaworddetail-f8b1281e8cd4452aabe993bbb4b867b8-fa.html#) . (از حاشیه ٔ برهان چ معین ).

به معنی فرا،به پیش،به جلو.

می خواهم بدانم که آشوری که چنین واژه ای را پیشنهاد کرده،همین مد نظر اش بوده یا خیر.



to revolve ≈ gaštan
to evolve = fargaštan
to devolve ≈ dožgaštan


اینکه چه کسی با چه آماجی این واژه را نخستین بار برساخته دگرسانی‌ای در درستی آن نمیدهد,
پیشوند فر- چنانکه خود ات آوردی در زبان باشنده است, گشتن هم کارواژه‌یِ کهن و برگه‌مند.




پارسیگر

مزدك بامداد
02-09-2014, 11:51 AM
3561
برگرفته از بازگردان نمایشنامه ی هاملت ، شاهكار شكسپیر:
----------- بازگردان به پارسی سره----------
بودن یا نبودن، پرسش این است. آیا بزرگمنشانه تر است كه نهاد آدمی، تیر سرنوشت تیره و فلاخن بخت شوم را برتابد ?
یا اینكه در برابر توفان پتیاره ، جنگ افزار بدست، سر برافرازد و آنرا پایان دهد؟ مردن و خفتن و دیگر هیچ، آیا از راه چنین
خوابی میتوان گفت كه رنج درون و هزاران فشاری كه سرشت جهان، در هستی... ما اندر سپرده است، پایان می یابد؟
این سرآمد فرزام و برترین تراز آرزوست!. ولی مردن و به خواب فرو رفتن، خفتن و شاید خواب دیدن، گیر كار در همین است،
چراكه در آن خواب مرگ آسا، زمانی كه از كشاكش زندگی بركناریم، خواب هایی به سراغ ما میایند و ما را به پندار وامیدارند.
آن اندیشه ای كه چنین زندگی دیرپای را یك دژآمد میشمارد، درخور ارجمندی است، زیرا چه كسی بدین گرایش است كه
تازیانه و خواری زمانه و بیدادگری یك ستمگر و دشنام مردی فراتن و رنج عشقی واپس زده و دیركرد قانون و گستاخی كشوریان
و خوارداشتی كه از سوی ناشایستگان ، بهره ی شایستگان میشود را برتابد، در جاییكه خنجری برهنه میتواند او را بند زندگی برهاند؟
چه كسی میخواست بار زندگی را بر كشد و زیر سنگینی جانفرسای ی آن خــُـی ریزد و ناله كند، اگر ترس از چیزی كه پس از
مرگ میاید، نبود؛ ترس از آن سرزمین ناشناخته ای كه از مرزهای ان هیچ رهسپاری باز نمیگردد و نیروی خواست را مات كرده
و ما را وامیدارد كه آن همه بدبختی را پذیرا و شكیبنده باشیم تا بسوی بدبختی های دیگری كه از انها ناآگاهیم نشتابیم ؟

------------نوشتار بـُنمایه نخستین و ناسره---------
«بودن یا نبودن مسئله اینست. آیا شرافتمندانه تر است كه ضمیر انسان تیر طالع شوم را تحمل كند یا در برابر توفان بلا قد برافرازد
و سلاح برگیرد و آن را پایان دهد؟ مردن و به خواب فرو رفتن ، و دیگر هیچ! آیا از طریق چنین خوابی می توان گفت كه رنج درونی
و هزاران فشاری كه طبیعت در وجود ما به ودیعت نهاده است ، پایان می یابد؟ این غایت كمال و منتهای درجه آرزوست. ولی
مردن و به خواب فرورفتن ، خوابیدن و احتمالا خواب دیدن ، اشكال در همین است؛ چون در آن خواب مرگ آسا وقتی از تلاطم
زندگی بركنار شده ایم رویاهایی كه به سراغ ما می آیند ما را به تفكر وا می دارند. آن فكری كه چنین زندگی طولانی را فاجعه
می شمارد مستوجب احترام است؛ چون چه كسی مایل است تازیانه و تحقیر زمانه و بی عدالتی یك ستمگر ، و اهانت مردی مغرور،
و رنج عشقی كه مردود شده و تاخیر قانون و جسارت صاحبان مقام ، و خفتی را كه از طرف نالایقان نصیب شخص شایسته
می شود تحمل كند در حالی كه خنجری برهنه می تواند او را از قید زندگی برهاند؟ چه كسی می خواست بار زندگی را تحمل كند
و زیر فشار طاقت فرسای آن عرق ریزد و ناله كند اگر ترس از چیزی كه پس از مرگ می آید وجود نداشت؛ ترس از آن سرزمین
مجهولی كه از مرزهای آن هیچ مسافری باز نمی گردد و اراده را مبهوت و وادارامان می كند كه آن همه بدبختی را تحمل كنیم
تا به سوی بدبختی های دیگر كه از آن بی خبریم بشتابیم؟»

---------original---------
To be or not to be– that is the question:
Whether 'tis nobler in the mind to suffer
The slings and arrows of outrageous fortune,
Or to take arms against a sea of troubles
And, by opposing, end them. To die, to sleep
No more – and by a sleep to say we end
The heartache and the thousand natural shocks
That flesh is heir to – ‘tis a consummation
Devoutly to be wished. To die, to sleep
To sleep, perchance to dream. Ay, there's the rub,
For in that sleep of death what dreams may come,
When we have shuffled off this mortal coil,
Must give us pause. There's the respect
That makes calamity of so long life.
For who would bear the whips and scorns of time,
Th’ oppressor's wrong, the proud man's contumely,
The pangs of disprized love, the law's delay,
The insolence of office, and the spurns
That patient merit of th’ unworthy takes,
When he himself might his quietus make
With a bare bodkin? Who would fardels bear,
To grunt and sweat under a weary life,
But that the dread of something after death,
The undiscovered country from whose bourn
No traveller returns, puzzles the will
And makes us rather bear those ills we have
Than fly to others that we know not of?




* پتیاره= || آفت . بلا. عیب . مصیبت . چیزی که دشمن دارند. (فرهنگ اسدی ) :
بجز کشتن و بستنت چاره نیست
که زنگی تر از مرگ پتیاره نیست .
فردوسی .


*هاملت این سخنان را در گورستانی وامیگوید.

پارسیگر

Mehrbod
02-11-2014, 05:04 PM
...



با پروانه‌یِ شما من یک نگارش دیگر هم میافزایم.



***

بودن یا نبودن، پرسش این است. آیا بزرگمنشانه‌تر است كه نِـهاد آدمی، تیرِ سرنوشت تیره و فلاخن بـخت شوم را برتابد؟
یا اینكه در برابر توفان پتیاره، جنگ افزار بدست، سربرافرازد و آنرا بپایاند؟ مُردن و خفتن و دیگر هیچ، آیا از راه چنین
خوابی میتوان گفت كه رنج درون و هزاران فشاری كه سرشت جهان در هستی ما اندر سپرده است، می‌پایاند؟
این سرآمد فرزام و برترین تراز آرزوست! ولی مُردن و به خواب فرورفتن، خفتن و شاید خواب دیدن، گیر كار در همین است،
زیرا که در آن خواب مرگ‌آسا، زمانی كه از كشاكش زندگی بركناریم، خواب هایی به سراغ ما میایند و ما را به پندار وامیدارند.
آن اندیشه ای كه چنین زندگی دیرپای را یك دژآمد میشمارد، درخورِ ارجمندی است، زیرا کـی بدین گرایش است كه
تازیانه و خواری زمانه و بیدادگری یك ستمگر و دشنام یک ابرتن و رنج یک دلباختگیِ واپس‌ زده و دیركردِ داته و داتسرای و گستاخی
آن كشوریان و خوارداشتی كه از سوی ناشایستگان، بهره‌یِ شایستگان میشود را برتابد، در جاییكه خنجری برهنه میتواند او را ز بند زندگانی برهاند؟
چه كسی میخواست بار زندگی را بركشد و زیر سنگینی جانفرسایِ آن همی خــُـی ریزد و نالد، اگر ترس از چیزی كه
پس از مرگ آید، نبود؛ ترس از آن سرزمین ناشناخته‌ای كه از مرزهایِ آن هیچ رهسپاری بازنمیگردد و نیروی خواست را
ماتانیده و ما را وامیدارد كه این همه بدبختی را بشکیبیم تا بسوی بدبختی‌هایِ دیگری كه از آنها ناآگاهیم, نشتابیم؟


پارسیگر

homayoun
02-11-2014, 07:23 PM
آیا بزرگمنشانه‌تر است كه نِـهاد آدمی

چرا آدمی و هومنی نه؟
آدمی مگر از زبان عبری نیست؟
هومنی بسیار زیباتر است. در زبان پارسیگ ساسانیان نیز بوده
من خود در یکی از نوشتار های ساسانیان خوانده ام.

homayoun
02-12-2014, 01:11 PM
انواع اسم اتباع اتباع، واژهای بی‌معنی یا بدون معنای مشخص است که به دنبال اسم یا صفت (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B5%D9%81%D8%AA) می‌آید و برای تأکید و گسترش معنی آن اسم یا صفت یا بیان نوعی مفهوم به کار می‌رود. همانند «خرده مرده»، «کتاب متاب»، «اخم و تخم» گاهی هم واژه ثانویه بی معنی نیست، مثل: «حشر و نشر» و «شایسته و بایسته» و نظایر آن.
اسم آلت اسمی که به وسایل و لوازم کار اشاره می‌کند، برخلاف زبان عربی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86_%D8%B9%D8%B1%D8%A8%DB%8C) بعضی اوقات که اسم آلت وزن خاصی دارد، در زبان فارسی اسم آلت معمولاً جامد است.
اسم صوت اسم صوت، اسمی مرکب است که غالباً از طبیعت گرفته می‌شود و نشانگر اصوات مختلف است، مانند «قاه قاه»، «چلپ و چلوپ»
اسم مصغر اسمی که خردی و کوچکی را در مقابل نوع برزگ‌تر نشان دهد، اسم مصغر نامیده می‌شود. مانند «باغچه» به معنای باغ کوچک. اسم‌های مصغر معمولاً پسوند «چه» یا «َک» دارند و برای بعضی از اسم‌های مصغر نیز پسوند «و»استفاده می‌شود، مانند «یارو». در لهجه‌های مختلف نیز برای تصغیر و یا تعریف از «ِه» استفاده می‌شود، مانند «پسره»
مصدر اسمی است که معنای فعل را می‌رساند و از بن ماضی + َن تشکیل شده‌است.
اسم مصدر اسمی که علاوه بر مصدر می‌تواند معنی مصدر را برساند: آموزش: آموختن
انواع اسم مصدر: بن مضارع +ش مانند:نگار+ش=نگارش بن مضارع+شت مانند: خور+شت=خورشت


:e40c: :e40c:
تلاش برای برگرداندن از چرت و پرت به پارسی... امیدوارم دوستان پیشنهادهای بهتری بدهند


گونه های نام وابسته بیچم وابسته بیچم, واژه ای بی چم یا بی چم ویژه است که به دنبال نام یا زاب می‌آید و برای پافشاری و گسترش چم آن نام یا زاب یا بیان گونه ای پنداشت به کار می‌رود. همانند «خرده مرده»، «کتاب متاب»، «اخم و تخم» گاهی هم واژه دومی بی چم نیست، مانند: «حشر و نشر» و «شایسته و بایسته» و مانند آن.

نام افزار نامی که به افزار کار اشاره می‌کند، وارانه زبان تازیک گاهی که نام افزار وزن یا فرم ویژه ای دارد، در زبان پارسی انام افزار پرگاه بی فرم است.

نام سدا نام سدا ، نام چندگانه است که پرگاه از سرشت(طبیعت؟) و چیزها در پیرامون ما گرفته می‌شود و نشانگر سداهای گوناگون است، مانند «قاه قاه»، «چلپ و چلوپ»
''بیب بیب'' ماشین!

پسوند کوچک کننده نامی که خردی و کوچکی را در برابر گونه برزگ‌تر نشان دهد، پسوند کوچک کننده نامیده می‌شود. مانند «باغچه» به چم باغ کوچک. پسوندهای کوچک کنده پرگاه پسوند «چه» یا «َک» دارند و برای برخی از این پسوندها نیز پسوند «و»استفاده می‌شود، مانند «یارو». در گویش های گوناگون نیز برای نشان دادن شناس بودن یا ریشخند از «ِه» کارگرفته می‌شود، مانند «پسره»

مصدر ( چون این بخش نادرست یا برای من کژ است برنمیگردانم) مصدر نمیدانم چیست اسمی است که معنای فعل را می‌رساند و از بن ماضی + َن تشکیل شده‌است.

اسم مصدر اسمی که علاوه بر مصدر می‌تواند معنی مصدر را برساند: آموزش: آموختن

انواع اسم مصدر: بن مضارع +ش مانند:نگار+ش=نگارش بن مضارع

پارسیگر

مزدك بامداد
02-12-2014, 01:29 PM
نام افزار
<->
افزارنام
آوانام

...
در واژگانی که با وندها درست میشوند، واژه مهادین در پایان میاید:
Gabel
Stimmgabel
...
Geld
Falschgeld
---

صندوق
گاوصندوق
---
راه
بزرگراه
شاهراه
کوره‌راه
بیراه


homayoun
02-14-2014, 10:56 PM
افزارنام
آوانام

سپاس من نام افزار که نوشته بودم nam'e afzar بود..
آیا این نادرست است؟
پس چرا اسم آلت Esm'e alat
درست است؟

پارسیگر

مزدك بامداد
02-14-2014, 11:27 PM
سپاس من نام افزار که نوشته بودم nam'e afzar بود..
آیا این نادرست است؟
پس چرا اسم آلت Esm'e alat
درست است؟

پارسیگر
آها، پس اینجوری درست است

viviyan
02-17-2014, 08:24 PM
معادل پارسی این جمله چی میشه دوستان؟ "از نقطه ای ؛ خطی بر دایره ای مماس كنید"

sonixax
02-17-2014, 10:13 PM
معادل پارسی این جمله چی میشه دوستان؟ "از نقطه ای ؛ خطی بر دایره ای مماس كنید"

از یک بی همه چیز یک سیخکی را بمالید بر یک گردکی!

نقطه : بی همه چیز
سیخکی : خط
گردکی : دایره

ولی جدای از شوخی و مسخره بازی :

دایره : پرهون
خط : رژ / رج
نقطه : تیل / لک
مماس را هم نمیدانم .

پس باید بشه : از یک تیل یا لک رجی را بر پرهون ..... (مماس) کنید.

ویرایش : یک جستجویی کردم گویا مماس میشود به هم ساییده! پس باید بشود :

پس باید بشه : از یک تیل رجی را بر پرهونی بسایید.

viviyan
02-17-2014, 10:35 PM
سونیکس یکی هم اینجوری برگردانده: از ریزی؛ درازی به گردی بمالید :e056:

viviyan
07-14-2014, 02:47 PM
واژه "بدون" پارسی هست یا عربی؟

Dariush
07-16-2014, 04:55 PM
واژه "بدون" پارسی هست یا عربی؟
پارسی‌ست.

viviyan
07-18-2014, 10:37 PM
پارسی‌ست.


رفرنس داری؟

آیا برای این حرف که نظر معرب نگر هست رفرنس معتبری وجود دارد؟

یه نفر
09-21-2015, 08:06 PM
پارسی این کلمات رو میدونید؟
معدل- شروع - آغاز - املاک - آژانس - موسسه - بانک - اعتبار - تعمیرات - عشق - عاشق - مطبوعات - کیوسک - تنقلات

Amir.Aria
09-21-2015, 10:26 PM
پارسی‌ست.

عربی ست.
(https://en.wiktionary.org/wiki/%D8%A8%D8%AF%D9%88%D9%86)

Amir.Aria
09-21-2015, 10:39 PM
پارسی این کلمات رو میدونید؟
معدل- شروع - آغاز - املاک - آژانس - موسسه - بانک - اعتبار - تعمیرات - عشق - عاشق - مطبوعات - کیوسک - تنقلات

میانگین - آغاز - داروندار - بنگاه - سازمان - ؟ - ارزش - بازسازی - دلباختگی - دلباخته- رسانه ها - کیوسک (ریشه پارسی دارد |کوشک |) - شیرینی

AHF
09-28-2015, 08:40 PM
میکروبیولوژی - پاتوبیولوژی - میکروپاتوبیولوژی - آنکولوژی - هماتولوژی - ارتوپدی - نورولوژی - اورولوژی - ECG - ویروس - میکروب -

Deziany
03-26-2019, 11:40 AM
بجای پسارشد چه پیشنهادی میدین دوستان؟

sonixax
03-26-2019, 11:48 PM
بجای پسارشد چه پیشنهادی میدین دوستان؟

پَسارُشد که خودش پارسیه!

Mehrbod
03-27-2019, 04:16 AM
بجای پسارشد چه پیشنهادی میدین دوستان؟


پسارُشد اگر post incubator فردیدتان است, بجای رشد آن میتوان از واژه‌ی «نَد» بهریست: پسانَد.

Pārsig - ^nad (https://paarsig.com/%5Enad)

+

معنی ند | لغت‌نامه دهخدا (http://www.vajehyab.com/dehkhoda/%D9%86%D8%AF-2)

Mehrbod
03-27-2019, 04:17 AM
پَسارُشد که خودش پارسیه!

رشد, ارشد, مرشد, ...

یه نفر
11-07-2019, 07:52 PM
مهربد جان روبات تلگرامی برابر پارسی رو آپدیت میکنی?

Mehrbod
11-09-2019, 05:21 AM
مهربد جان روبات تلگرامی برابر پارسی رو آپدیت میکنی?

kaar mikone, chisho beruz beresunam?

Mehrbod
11-09-2019, 05:25 AM
Telegram: Contact @paarsig_bot (https://t.me/paarsig_bot)

Mehrbod
12-01-2019, 08:54 PM
خودکی بجای selfie از مزدک.


پیشگزین بجای default.

همینک / هم‌اکنون بجای already.

پرچیدن بجای block کردن.

Mehrbod
12-01-2019, 09:12 PM
روبات مهربت به پارسیگ دگرنامیده شد:
5212

Scary
12-04-2019, 01:08 PM
یک سوال مهربد، کسی که سازنده ربات تلگرامی است میتواند شنود کند چه کسانی عضو ربات شده‌اند؟
مثلا ربات‌هایی هستند برای آپلود عکس و فیلم و همچنین دانلود تصاویر اینستاگرام، آیا ادمین متوجه میشود که چه چیزی در رباتش ارسال کردیم؟

Mehrbod
12-04-2019, 11:05 PM
یک سوال مهربد، کسی که سازنده ربات تلگرامی است میتواند شنود کند چه کسانی عضو ربات شده‌اند؟
مثلا ربات‌هایی هستند برای آپلود عکس و فیلم و همچنین دانلود تصاویر اینستاگرام، آیا ادمین متوجه میشود که چه چیزی در رباتش ارسال کردیم؟

روبات را من نوشته ام میبینم هر کس چه جستجو می‌کند و از روی جستجوهای ناکام روی فیسبوک جستار باز میکنیم برابر می‌یابیم.


بجز من هیچکس دسترسی به داده ها ولی ندارد.

Scary
12-07-2019, 04:08 PM
روبات را من نوشته ام میبینم هر کس چه جستجو می‌کند و از روی جستجوهای ناکام روی فیسبوک جستار باز میکنیم برابر می‌یابیم.


بجز من هیچکس دسترسی به داده ها ولی ندارد.

بله متوجه شدم، این سوال رو پرسیدم بخاطر اینکه من یک تلگرام هوشمند join کرده بودم و عکس و کلیپ‌های ضد ج.ا و ضد اسلام بارگذاری کردم بعد اتفاقی دانستم که این ربات متعلق به یک خبرگزاری داخل ایران است

Mehrbod
12-07-2019, 07:59 PM
بله متوجه شدم، این سوال رو پرسیدم بخاطر اینکه من یک تلگرام هوشمند join کرده بودم و عکس و کلیپ‌های ضد ج.ا و ضد اسلام بارگذاری کردم بعد اتفاقی دانستم که این ربات متعلق به یک خبرگزاری داخل ایران است

خب باید بدانید روبات مال کیست. پارسیگ یا مهربت چند ساله آنجاست و داده ی ویژه ای هم ندارد جستجوی کاربران است.

تلگرام شماره تلفن کسی را هم نمی‌دهد مگر آنکه در ساماندهی‌های آپ آزاد گذاشته باشد.

Scary
01-23-2020, 04:28 PM
بنظرتون غنی‌ترین و کاملترین زبان دنیا چه زبانی هستش؟
فرانسوی، آلمانی، انگلیسی، عربی در مقابل زبان پارسی.
من دارم زبان فرانسوی می‌آموزم از یک آهنگ و ترتیب قشنگی برخوردار هستش، نظرتان در مورد زبان‌های دیگه چیه؟

Mehrbod
01-24-2020, 09:53 PM
بنظرتون غنی‌ترین و کاملترین زبان دنیا چه زبانی هستش؟
فرانسوی، آلمانی، انگلیسی، عربی در مقابل زبان پارسی.
من دارم زبان فرانسوی می‌آموزم از یک آهنگ و ترتیب قشنگی برخوردار هستش، نظرتان در مورد زبان‌های دیگه چیه؟


پارسی: شیرین، فرنودین، کوتاه و رسا
آلمانی: دراز، تلخ، خشک، دلزننده
فرانسوی: کوتاه، گوشنواز، سُهشیک، زنده و گیرا
ژاپنی: شمرده، آسان ولی پر از وامواژه و پوشش ندادن سداها
انگلیسی: فرنودین، پر شاخ و برگ، کاربردین، کارواژه‌گرا
چینی: آسان، رسا، فرنودین، ریشه‌مند



از دید من برترین با یک سر و گردن پارسی‌ست.

Scary
02-14-2020, 01:19 PM
پارسی: شیرین، فرنودین، کوتاه و رسا
آلمانی: دراز، تلخ، خشک، دلزننده
فرانسوی: کوتاه، گوشنواز، سُهشیک، زنده و گیرا
ژاپنی: شمرده، آسان ولی پر از وامواژه و پوشش ندادن سداها
انگلیسی: فرنودین، پر شاخ و برگ، کاربردین، کارواژه‌گرا
چینی: آسان، رسا، فرنودین، ریشه‌مند



از دید من برترین با یک سر و گردن پارسی‌ست.

مهربد جان شما به کدام زبان‌ها تسلط کافی داری؟

Mehrbod
02-15-2020, 04:57 AM
مهربد جان شما به کدام زبان‌ها تسلط کافی داری؟

فمن‌یعمل زبانهایِ بسیاری :) از برایِ پارسی زبانشناس کمابیش خوبی ام.

Mehrbod
02-16-2020, 05:15 AM
مهربد جان شما به کدام زبان‌ها تسلط کافی داری؟


یکی از زبانهای بسیار خوب بدیدِ من, چینی‌ست, بویژه ازینرو که از خانواده‌یِ زبانهایِ هندواروپایی دورتر است,
اگرنه پارسی و انگلیسی و المانی و ... بیش از اندازه همانندی دارند و یکی را خوب بدانید دیگری‌ها را هم آسان یاد میگیرید (پارسی خود اینجا هنوز بسی دورتر از ان دیگری‌ها).

مانند زبانهایِ C در برنامه‌نویسی, پارسی Python و آلمانی ++C.

Scary
03-07-2020, 10:30 PM
دیروز اتفاقی با یک مرد نسبتا مسن ایرانی آشنا شدم و داشتیم در مورد زبان فارسی و زبان فرانسوی گفتگو میکردیم، میگفت اکثر کلمات فارسی برگرفته از کلمات تازی هست و یک توهین به شعور ما ایرانی‌هاست که متاسفانه دانسته و نادانسته از اونها استفاده میکنیم.
کلمات زیادی مثال زد که فراموش کردم مثلا میگفت "غذا" خوراک اسب و قاطر است که اعراب به ما تحمیل کردن.
میگفت اکثر کتاب‌های لاتین با اختلاف فاحش ترجمه شدن.
همچنین در مورد آب خوردن که میگفت آب نوشیدنی هست و باید بگوییم آب مینوشم نه اینکه آب میخورم!

Mehrbod
03-08-2020, 08:55 PM
دیروز اتفاقی با یک مرد نسبتا مسن ایرانی آشنا شدم و داشتیم در مورد زبان فارسی و زبان فرانسوی گفتگو میکردیم، میگفت اکثر کلمات فارسی برگرفته از کلمات تازی هست و یک توهین به شعور ما ایرانی‌هاست که متاسفانه دانسته و نادانسته از اونها استفاده میکنیم.
کلمات زیادی مثال زد که فراموش کردم مثلا میگفت "غذا" خوراک اسب و قاطر است که اعراب به ما تحمیل کردن.


این درست نیست



میگفت اکثر کتاب‌های لاتین با اختلاف فاحش ترجمه شدن.


این سراسر درسته!




همچنین در مورد آب خوردن که میگفت آب نوشیدنی هست و باید بگوییم آب مینوشم نه اینکه آب میخورم!

باید که نه, میشود ("بایست" اگر میخواستیم). چمِ مِهادین "خوردن" همان "گرفتن" است, برای همین میگویند "سوگند خوردن":




to take an oath = Sowgand xordan
to take a fall = Zamin xordan
to take water = Âb xordan

homayoun
03-16-2020, 03:27 PM
درود بچه ها... خوبین؟
یه کار واژگشتی( یه حرکت انقلابی)
از دید شما اگه 10 واژه بسیار روزمره که بهتر است اون هارو پاکسازی کنیم و برابر پارسیشو به کار بریم باشند
آن 10 واژه کدامند؟
خیلی ... زیاد.... سلام... حتما... استفاده... دیگر چی؟