توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را دیدن نمیکنید برای دیدن کامل نوشتهیِ و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : قانون طلایی و تاریخچهیِ آن
Philo
07-27-2013, 03:27 PM
"آنچه که برای خود نمیپسندی برای دیگران نپسند"
کنفسیوس (http://en.wikipedia.org/wiki/Confucius) این جمله و خیلی از تعلیمات مذهبی رو مدت ها پیش از ادیان ابراهیمی گفته(میشه گفت مفاهیم مذهبیش رو اونها دزدیدند!)و میتونیم کنفسیوس رو یک پیامبر بدون خدا بدونیم! :)
نادرست است:
کنفوسیوس در 551 پیش از میلاد به دنیا آمده و 479 پیش از میلاد مرده.
کورش کبیر 576 یا 600 پیش از میلاد به دنیا آمده و در 529 پیش از میلاد مرده، پس کورش با کنفوسیوس هم دوره بوده.
در تاریخ آمده که کورش با یهودیانِ بابل رفتار مهربانانه ای داشته، پس یهودیت دینی بوده که پیش از کورش (زمانی که دین یهود در فلسطین به وجود آمد) وجود داشته.
پس یهودیت پیش از کنفوسیوس وجود داشته.
یهودیت یک دین ابراهیمی است.
پس دین ابراهیمی ای وجود داشته که پیش از کنفوسیوس به وجود آمده.
(همین جوری حوصلم سر رفته بود خواستم یه گیری داده باشم!)
Anarchy
07-27-2013, 08:11 PM
نادرست است:
کنفوسیوس در 551 پیش از میلاد به دنیا آمده و 479 پیش از میلاد مرده.
کورش کبیر 559 پیش از میلاد به دنیا آمده و در 529 پیش از میلاد مرده، پس کورش با کنفوسیوس هم دوره بوده.
در تاریخ آمده که کورش با یهودیانِ بابل رفتار مهربانانه ای داشته، پس یهودیت دینی بوده که پیش از کورش (زمانی که دین یهود در فلسطین به وجود آمد) وجود داشته.
پس یهودیت پیش از کنفوسیوس وجود داشته.
یهودیت یک دین ابراهیمی است.
پس دین ابراهیمی ای وجود داشته که پیش از کنفوسیوس به وجود آمده.
(همین جوری حوصلم سر رفته بود خواستم یه گیری داده باشم!)
خب گیر شما اشتباه هست فیلوی عزیز :e409: !! مگر فکر کردید همه مفاهیم ادیان ابراهیمی و غیر ابراهیمی همزمان به ظهور پیامبرشون یا مدت کوتاهی بعدش به وجود اومده ؟ پس ربطی نداره پیامبر اون دین کی متولد شده باشه :e420:
Philo
07-27-2013, 11:15 PM
1. آنارشی گرامی من نمی دانم از کجای نوشته من بر می آید که "فکر کردم همه مفاهیم ادیان ابراهیمی و غیر ابراهیمی همزمان به ظهور پیامبرشون یا مدت کوتاهی بعدش به وجود اومده".
2. بدیهی به نظر می رسد که دین یهود و تورات کتابِ مقدس یهودیان بسیار قدیمی هستند و در زمان زندگی کورش و کنفوسیوس وجود داشته اند. توراتی که من در اختیار دارم، در بالای کتاب اولش نوشته شده که این کتاب در 1446 تا 1406 پیش از میلاد، توسط موسی نوشته شده است.
می توانید این کتاب را از اینجا دانلود کنید: دانلود کتاب مقدس (تورات و انجیل) كتابخانه تاریخ فا | Tarikhfa Ebook (http://ebook.tarikhfa.com/944-%D8%AF%D8%A7%D9%86%D9%84%D9%88%D8%AF-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D9%85%D9%82%D8%AF%D8%B3-%D8%AA%D9%88%D8%B1%D8%A7%D8%AA-%D9%88-%D8%A7%D9%86%D8%AC%DB%8C%D9%84.html)
3. در آیه 34 فصل 19 کتاب سوم (لاویان، که طبق تورات اینجانب در همان زمان کتاب اول نوشته شده) چنین می خوانیم:
غریبی که در میان شما مأوا گزیند، مثل متوطن از شما باشد. و او را مثل خود محبت نما، زیرا که شما در زمین مصر غریب بودید. من یهوه خدای شما هستم.
این آیه به روشنی می رساند که یهودیان قاعده طلایی را می فهمیدند: وقتی شما در مصر غریب بودید دوست داشتید با شما چطور باشند؟ پس اکنون با غریب ها همانگونه باشید.
Anarchy
07-28-2013, 04:21 AM
1. آنارشی گرامی من نمی دانم از کجای نوشته من بر می آید که "فکر کردم همه مفاهیم ادیان ابراهیمی و غیر ابراهیمی همزمان به ظهور پیامبرشون یا مدت کوتاهی بعدش به وجود اومده".
2. بدیهی به نظر می رسد که دین یهود و تورات کتابِ مقدس یهودیان بسیار قدیمی هستند و در زمان زندگی کورش و کنفوسیوس وجود داشته اند. توراتی که من در اختیار دارم، در بالای کتاب اولش نوشته شده که این کتاب در 1446 تا 1406 پیش از میلاد، توسط موسی نوشته شده است.
می توانید این کتاب را از اینجا دانلود کنید: دانلود کتاب مقدس (تورات و انجیل) كتابخانه تاریخ فا | Tarikhfa Ebook (http://ebook.tarikhfa.com/944-%D8%AF%D8%A7%D9%86%D9%84%D9%88%D8%AF-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D9%85%D9%82%D8%AF%D8%B3-%D8%AA%D9%88%D8%B1%D8%A7%D8%AA-%D9%88-%D8%A7%D9%86%D8%AC%DB%8C%D9%84.html)
3. در آیه 34 فصل 19 کتاب سوم (لاویان، که طبق تورات اینجانب در همان زمان کتاب اول نوشته شده) چنین می خوانیم:
غریبی که در میان شما مأوا گزیند، مثل متوطن از شما باشد. و او را مثل خود محبت نما، زیرا که شما در زمین مصر غریب بودید. من یهوه خدای شما هستم.
این آیه به روشنی می رساند که یهودیان قاعده طلایی را می فهمیدند: وقتی شما در مصر غریب بودید دوست داشتید با شما چطور باشند؟ پس اکنون با غریب ها همانگونه باشید.
1) نیازی به گفتن مستقیم شما نبود ، چون آندد عزیز هم نگفته بود مفاهیمی نیست که از قبل از کنفسیوس در ادیان ابراهیمی بهش اشاره نشده باشه...
2) موسای بدبخت اول ثابت بشه خودش وجود داشته ، بعدا سواد داشتنش بعد هم کتاب نوشتنش !! معلوم نیست واقعا این کتاب ها رو کدوم بابایی و کی نوشته، بعد زده به نام موسی و شرکا...
3) حالا غیر از این ، اصلا این گونه توضیه ها رو تقریبا هر انسانی مخصوصا اونهایی که بدبختی و غربت کشیدن خوب میفهمن، اول و دومش زیاد مهم نیست، اما اشاره آندد عزیز بیشتر به توصیه علی بی ابی طالب به پسرش حسن (یا شایدم جمله خود مش حسنه ، دقیقا یادم نمیاد ) بود که عین همین جمله کنفسیوس رو بهش گفته بود...
4) خیلی از مفاهیم مثلا همین یهودیت رو از آیین زرتشتی گرفتن مثل اعتقاد به جزا و پاداش اخروی...
5) حالا من هم اومدم همین جوری یه گیری بدم شما جدی نگیر :e105:
Philo
07-28-2013, 08:24 AM
1) نیازی به گفتن مستقیم شما نبود ، چون آندد عزیز هم نگفته بود مفاهیمی نیست که از قبل از کنفسیوس در ادیان ابراهیمی بهش اشاره نشده باشه...
2) موسای بدبخت اول ثابت بشه خودش وجود داشته ، بعدا سواد داشتنش بعد هم کتاب نوشتنش !! معلوم نیست واقعا این کتاب ها رو کدوم بابایی و کی نوشته، بعد زده به نام موسی و شرکا...
3) حالا غیر از این ، اصلا این گونه توضیه ها رو تقریبا هر انسانی مخصوصا اونهایی که بدبختی و غربت کشیدن خوب میفهمن، اول و دومش زیاد مهم نیست، اما اشاره آندد عزیز بیشتر به توصیه علی بی ابی طالب به پسرش حسن (یا شایدم جمله خود مش حسنه ، دقیقا یادم نمیاد ) بود که عین همین جمله کنفسیوس رو بهش گفته بود...
4) خیلی از مفاهیم مثلا همین یهودیت رو از آیین زرتشتی گرفتن مثل اعتقاد به جزا و پاداش اخروی...
5) حالا من هم اومدم همین جوری یه گیری بدم شما جدی نگیر :e105:
1. ایشان حتی تاکید کردند که ادیان ابراهیمی از کنفوسیوس این مفاهیم را (از جمله قاعده طلایی را) دزدیده اند!
از سخن ایشان معلوم است که ایشان (به درستی) فرض کرده اند که قاعده طلایی در ادیان ابراهیمی وجود داشته:
کنفسیوس (http://en.wikipedia.org/wiki/Confucius) این جمله و خیلی از تعلیمات مذهبی رو مدت ها پیش از ادیان ابراهیمی گفته(میشه گفت مفاهیم مذهبیش رو اونها دزدیدند!)
می گوید "این جمله (قاعده طلایی، که به فرم های مختلفی قابل بیان است) + خیلی از تعلیمات مذهبی" را کنفوسیوس "پیش از ادیان ابراهیمی" گفته. اشاره به دزدی هم هر شکی را در این باره که ایشان مدعی اند: "قاعده طلایی را خیلی پیش از اینکه ادیان ابراهیمی بیان کنند، کنفوسیوس بیان کرده"، برطرف می کند.
2. اصلا مهم نیست که موسی وجود داشته یا نه، این موضوع نه کمکی به موجه شدن استدلال های شما می کند نه بنده. تنها خواستم عین متنی که در بالای سفر پیدایش تورات خودم نوشته شده را آورده باشم. آنچه مهم این است که "در زمانی که کنفوسیوس زندگی می کرده (چه بسا حدود هزار سال قبل از او) تورات و در نتیجه دین یهودیت وجود داشته است"، شما در درستی این گزاره تشکیک ایجاد کرده بودید.
حتی ما از تاریخ می دانیم که عده ای از یهودیانِ بابلی، کورش را منجی موعود خود محسوب می کردند، این خود نشان می دهد که دین یهود در زمان کوروش (و در نتیجه در زمان کنفوسیوس) وجود داشته است.
3. درود بر شما، اگر خوب می فهمن پس نیازی نیست از کنفوسیوس دزدی کنند (یا کنفوسیوس از آن ها دزدی کند)، اصلا قاعده طلایی نیازی به دزدی ندارد. علی هم اگر بخواهد بدزدد از تورات (که دم دستش بود) می دزدد نه از کنفوسیوس!
4. بسیار زیبا گفتید و به نکته بسیار نغزی اشاره کردید، اما این هم کمکی به موجه نمودن سخن جناب آندد نمی کند.
5. خوب گیر شما اشتباه بود آنارشی عزیز:e303:
Russell
07-28-2013, 08:57 AM
حتی ما از تاریخ می دانیم که عده ای از یهودیانِ بابلی، کورش را منجی موعود خود محسوب می کردند، این خود نشان می دهد که دین یهود در زمان کوروش (و در نتیجه در زمان کنفوسیوس) وجود داشته است.
حالا وسط این گیر و واگیر من یک نکته بگم، از آنجایی که نام کوروش در همان عهد عتیق آمده (http://en.wikipedia.org/wiki/Cyrus_the_Great_in_the_Bible).پس زمان نوشته شدن عهد عتیق میشود پس از کوروش و در نتیجه باز کنفسیوس میشود اول کسی که قانون طلایی را ثبت کرده :e404:
Anarchy
07-28-2013, 10:38 AM
1. ایشان حتی تاکید کردند که ادیان ابراهیمی از کنفوسیوس این مفاهیم را (از جمله قاعده طلایی را) دزدیده اند!
از سخن ایشان معلوم است که ایشان (به درستی) فرض کرده اند که قاعده طلایی در ادیان ابراهیمی وجود داشته:
خب بلی :e404: !! البته اول باید یکی مشخص کنه خود کنفسیوس اصلا همچین حرفی زده :e057:
می گوید "این جمله (قاعده طلایی، که به فرم های مختلفی قابل بیان است) + خیلی از تعلیمات مذهبی" را کنفوسیوس "پیش از ادیان ابراهیمی" گفته. اشاره به دزدی هم هر شکی را در این باره که ایشان مدعی اند: "قاعده طلایی را خیلی پیش از اینکه ادیان ابراهیمی بیان کنند، کنفوسیوس بیان کرده"، برطرف می کند.
حالا آندد کلی گویی کرده و گرنه ادیان ابراهیمی خودشون فراز و نشیب و تغییر محتوایی کم نداشتن...لازم نیست که حتما زمان ظهور پیامبرشون رو در نظر بگیرید !! تازه اکثر ادیان مدت ها بعد از مرگ پیامبرشون بوده که به طور سیستماتیک شکل گرفتن...
2. اصلا مهم نیست که موسی وجود داشته یا نه، این موضوع نه کمکی به موجه شدن استدلال های شما می کند نه بنده. تنها خواستم عین متنی که در بالای سفر پیدایش تورات خودم نوشته شده را آورده باشم. آنچه مهم این است که "در زمانی که کنفوسیوس زندگی می کرده (چه بسا حدود هزار سال قبل از او) تورات و در نتیجه دین یهودیت وجود داشته است"، شما در درستی این گزاره تشکیک ایجاد کرده بودید.
حتی ما از تاریخ می دانیم که عده ای از یهودیانِ بابلی، کورش را منجی موعود خود محسوب می کردند، این خود نشان می دهد که دین یهود در زمان کوروش (و در نتیجه در زمان کنفوسیوس) وجود داشته است.
من در نقطه آغاز دین یهود تشکیکی نکردم، در زمان نوشتن کتب مقدس شک کردم و اینکه مطالبش رو احیانا از چه منابع دیگه ای به دست آورده !! راسل عزیز هم به نکته خوبی اشاره کردن و همین اومدن نام کوروش در کتب مقدس یهودی ها خودش نشون میده متون اینها کم تغییر و تحول نداشته در طول زمان...
3. درود بر شما، اگر خوب می فهمن پس نیازی نیست از کنفوسیوس دزدی کنند (یا کنفوسیوس از آن ها دزدی کند)، اصلا قاعده طلایی نیازی به دزدی ندارد. علی هم اگر بخواهد بدزدد از تورات (که دم دستش بود) می دزدد نه از کنفوسیوس!
من فکر میکنم بیشتر منظور آندد این بود که این سخنانی که میبندن به ناف الله و اولیای الله رو افراد عادی هم میتونن بگن و گرنه منم فکر نمیکنم اونا قطعا از کنفسیوس دزدیدن !! اصلا بدبخت کنفسیوس چند هزار کیلومتر فاصله داشته با اینا :e409:
4. بسیار زیبا گفتید و به نکته بسیار نغزی اشاره کردید، اما این هم کمکی به موجه نمودن سخن جناب آندد نمی کند.
سخن آندد با کمی اغماض و برداشت درست از منظورش و شاید تاکید بیشتر روی اسلام و نه ادیان ابراهیمی ، به نظر من موجه هست...
5. خوب گیر شما اشتباه بود آنارشی عزیز
به نظر خودم که نبود ، حالا اگرم بود شما دیگه صداشو در نیار :e405::e032:
Philo
07-28-2013, 01:02 PM
حالا وسط این گیر و واگیر من یک نکته بگم، از آنجایی که نام کوروش در همان عهد عتیق آمده (http://en.wikipedia.org/wiki/Cyrus_the_Great_in_the_Bible).پس زمان نوشته شدن عهد عتیق میشود پس از کوروش و در نتیجه باز کنفسیوس میشود اول کسی که قانون طلایی را ثبت کرده :e404:
این استدلال نیازمند یک مقدمه است که شما آن را مفروض گرفته اید، به این شکل:
"همه ی عهد عتیق" در یک زمان خاص نوشته شده است.
که نادرست است. عهد عتیق در زمان های مختلف و توسط افراد مختلف نوشته شده است، و مثلا کتاب هایی مثل عذرا و دانیال (که در آن ها نام کوروش آمده) متاخرتر از پنج کتاب اولِ عهد عتیق (=تورات موسی) هستند.
پس با چنین مقدمه ای استدلال شما ناسالم می شود.
بعد نوشت:
اگر خیلی دقیق باشیم، می توانیم بگوییم برای اینکه استدلال سالم باشد، میتوانیم مقدمه ی محذوف را به این صورت بنویسیم:
اگر نام کسی در عهد عتیق آورده شده باشد، همه ی عهد عتیق بعد از او نوشته شده است.
که اثباتش بسیار مشکل است، و بر عهده شما.
Russell
07-28-2013, 01:39 PM
این استدلال نیازمند یک مقدمه است که شما آن را مفروض گرفته اید، به این شکل:
"همه ی عهد عتیق" در یک زمان خاص نوشته شده است.
که نادرست است. عهد عتیق در زمان های مختلف و توسط افراد مختلف نوشته شده است، و مثلا کتاب هایی مثل عذرا و دانیال (که در آن ها نام کوروش آمده) متاخرتر از پنج کتاب اولِ عهد عتیق (=تورات موسی) هستند.
پس با چنین مقدمه ای استدلال شما ناسالم می شود.
بعد نوشت:
اگر خیلی دقیق باشیم، می توانیم بگوییم برای اینکه استدلال سالم باشد، میتوانیم مقدمه ی محذوف را به این صورت بنویسیم:
اگر نام کسی در عهد عتیق آورده شده باشد، همه ی عهد عتیق بعد از او نوشته شده است.
که اثباتش بسیار مشکل است، و بر عهده شما.
باز هم چنین نمیشود، خود شما در اینجا از فرض اینکه همه عهد عتیق یکزمان نوشته شده است بهره بردهاید، البته میدانیم که عهد عتیق هم به مرور نوشته شده خود شما خودتان گفتید:
بدیهی به نظر می رسد که دین یهود و تورات کتابِ مقدس یهودیان بسیار قدیمی هستند و در زمان زندگی کورش و کنفوسیوس وجود داشته اند. توراتی که من در اختیار دارم، در بالای کتاب اولش نوشته شده که این کتاب در 1446 تا 1406 پیش از میلاد، توسط موسی نوشته شده است.
اساسا موسی از نظر تاریخی با تقریب خوبی تماما افسانه است.بنابراین قدمت آن احتمالا همانقدر قابل استناد است که ادعای آن مبی بر اینکه این نوشتهیِ دست اولی از موسی است.و اساسا حتی معلوم نیست که این کتاب چه تعداد نویسنده داشته .
بنابراین برای تعیین قدمت آن تنها اینکه یک بند در کتاب به آن اشاره شده کافی نیست. البته ممکن است که قدیمیتر باشد، ممکن است هم نباشد.ولی شما اگر قرار است قدمت آن نوشته در تورات را مشخص کنید طبیعتا بار اثبات آن هم بدوش شما میافتد چرا که ادعای معمول این است که "قدیمیترین نسخه قانون طلایی که تاریخ آن مشخص شده به کنفسیوس باز میگردد" ، این گزاره مانند هر گزاره کارشناسانه و علمی احتمال خطا و رسیدن داده جدید را در نظر میگیرد و راه را برای اصلاح باز میگذارد.
شما باید نشان دهید که آن عبارت خاص قدمتش چگونه است یا همه عبارات مندرج در تورات قدمتشان از گفتهیِ کنفسیوس بیشتر بوده.
حالا از اینها گذشته اصلا من بحث در اینباره را نشنیده بودم و سخن آندد گرامی درباره ادیان ابراهیمی احتمالا اشتباه است و منظور مسیحیت بطور خاص بوده چرا که مسیحیان همواره اعتبار قانون طلایی را به عیسی نسبت میدادهاند و آنرا از آموزههایِ مهم او میدانسته اند.دانستن اینکه کنفسیوس آنرا چند صد سال پیشتر گفته بوده در این کانتکس است که بیشتر اهمیت خود را پیدا میکند است.
گمان من این است که این قانون بارها و در زمانها و مکانهایِ مختلف دوباره و دوباره کشف شده.
mmns2001
07-28-2013, 01:42 PM
حالا وسط این گیر و واگیر من یک نکته بگم، از آنجایی که نام کوروش در همان عهد عتیق آمده (http://en.wikipedia.org/wiki/Cyrus_the_Great_in_the_Bible).پس زمان نوشته شدن عهد عتیق میشود پس از کوروش و در نتیجه باز کنفسیوس میشود اول کسی که قانون طلایی را ثبت کرده :e404:
با درود
کنفسیویس و قانون طلایی؟
کنفسیوس قانون طلایی ندارد؟
چی میگین
کنفسیوس قانون نقره ای دارد
که متفاوت است با قانون طلایی مسیحیت
گویا اینجا تالار بی سوادان است
سپاسگذارم
mmns2001
07-28-2013, 01:44 PM
این چیزهایی هم که دربازه کنفسیوس و بودا گفتید بیشترش اشتباه است
اینها را از کجا اوردید؟
mmns2001
07-28-2013, 01:46 PM
درباره عهد عتیق هم اشتباهات بسیار زیاد است
کمی اسطوره شناسی و ادیان شرق درو را باید نخست بخوانید سپس بیایید نظر دهید
Russell
07-28-2013, 01:59 PM
با درود
کنفسیویس و قانون طلایی؟
کنفسیوس قانون طلایی ندارد؟
چی میگین
کنفسیوس قانون نقره ای دارد
که متفاوت است با قانون طلایی مسیحیت
گویا اینجا تالار بی سوادان است
سپاسگذارم
قانون طلایی بیان ایجابی و سلبی دارد، به بیان سلبی آن قانون نقرهای هم گفته میشود حاج آقای باسواد !!
بیشتر سعی کنید شاید یک موقع زد و واقعا توانستید از بیضه اسلام و آموزههایِ ارزشمندش (!!) دفاع کنید.
Philo
07-28-2013, 02:00 PM
باز هم چنین نمیشود، خود شما در اینجا از فرض اینکه همه عهد عتیق یکزمان نوشته شده است بهره بردهاید، البته میدانیم که عهد عتیق به مرور نوشته شده خود شما خودتان گفتید:
خب همین اشاره به کوروش را اگر معیار بگیریم میبینیم اختلاف زمانی 1000 سال میشود و خدا میداند چه میزان بعد از آن تغییر کرده. بنابراین برای تعیین قدمت آن تنها به اینکه در کتاب به آن اشاره شده کافی نمیباشد. البته ممکن است که قدیمیتر باشد، ممکن است هم نباشد.ولی شما اگر قرار است قدمت آن نوشته در تورات را مشخص کنید طبیعتا بار اثبات آن هم بدوش شما میافتد چرا که ادعای معمول این است که "قدیمیترین نسخه قانون طلایی که تاریخ آن مشخص شده به کنفسیوس باز میگردد" ، این گزاره مانند هر گزاره کارشناسانه و علمی احتمال خطا و رسیدن داده جدید را در نظر میگیرد و راه را برای اصلاح باز میگذارد. حالا از اینها گذشته اصلا من بحث در اینباره را نشنیده بودم و سخن آندد گرامی درباره ادیان ابراهیمی احتمالا اشتباه است و منظور مسیحیت بطور خاص بوده چرا که مسیحیان همواره اعتبار قانون طلایی را به عیسی نسبت میدادهاند و آنرا از آموزههایِ مهم او میدانسته اند.دانستن اینکه کنفسیوس آنرا چند صد سال پیشتر گفته بوده در این کانتکس است که بیشتر اهمیت خود را پیدا میکند است. گمان من این است که این قانون بارها و در زمانها و مکانهایِ مختلف دوباره و دوباره کشف شده.
1. متوجه نشدم "چنین" در جمله اول شما دقیقا به چه چیزی اشاره دارد.
2. به 5 کتاب اول عهد عتیق می گوییم تورات موسی.
من گفته ام بالای کتاب اول و کتاب سومِ (که این کتاب سوم برای مستدل کردن ادعاهایم از همه مهم تر است) توراتی که در اختیار دارم آن تاریخ ها را نوشته اند، هیچ جا فرض نگرفته ام که عهد عتیق در یک زمان خاص نوشته شده است، اساسا این فرض کمکی به من نمی کند و مدعیات من بدون نیاز به این فرض ثابت می شوند.
3. شما یک استدلال ارائه کردید و یک نتیجه گرفتید، من به استدلال شما حمله کردم، این ارتباطی با بار اثبات ندارد.
4. می توانید اثبات کنید که ادعای "معمول" آن است که گفتید؟ ادعای معمول هم باید دلیل داشته باشد.
با این حال تلاش من برای اثبات ادعاهایم در این تاپیک مشهود است، من بار اثبات ادعاهایم را در حد توانم به دوش کشیده ام!
:e303:
mmns2001
07-28-2013, 02:05 PM
قانون طلایی بیان ایجابی و سلبی دارد، به بیان سلبی آن قانون نقرهای هم گفته میشود حاج آقای باسواد !!
بیشتر سعی کنید شاید یک موقع زد و واقعا توانستید از بیضه اسلام و آموزههایِ ارزشمندش (!!) دفاع کنید.
چی میگی بابا جان
سلبی و جنایی چیست؟
اصلا کنفسیوس قانون طلایی ندارد
قانون نقره ای را هم بعدها بوی منتصب کردند(البته نامش را)
یعنی بعد از قرن 5 میلادی که مسیحیت در اروپا گسترش یافت این تعالیم پلوس و دیگران در قالب مسیحیت شکل تقدس یافت
این نام قانون طلایی در انزمان در تقابل با ادیان دیگر بویزه یهودیت که خشنتر بود از مسیحیت مورد کاربرد روحانیت مسیح قرار گرفت یعنی انها میگفتند مسیح همچین تعالیمی دارد
بعدها پیروان کنفسیوس گفته او را در زمانی که شناختی از مسیحیت پیدا کردند قانون نقره ای نامیدند
Russell
07-28-2013, 02:20 PM
1. متوجه نشدم "چنین" در جمله اول شما دقیقا به چه چیزی اشاره دارد.
2. به 5 کتاب اول عهد عتیق می گوییم تورات موسی.
من گفته ام بالای کتاب اول و کتاب سومِ (که این کتاب سوم برای مستدل کردن ادعاهایم از همه مهم تر است) توراتی که در اختیار دارم آن تاریخ ها را نوشته اند، هیچ جا فرض نگرفته ام که عهد عتیق در یک زمان خاص نوشته شده است، اساسا این فرض کمکی به من نمی کند و مدعیات من بدون نیاز به این فرض ثابت می شوند.
3. شما یک استدلال ارائه کردید و یک نتیجه گرفتید، من به استدلال شما حمله کردم، این ارتباطی با بار اثبات ندارد.
4. می توانید اثبات کنید که ادعای "معمول" آن است که گفتید؟ ادعای معمول هم باید دلیل داشته باشد.
با این حال تلاش من برای اثبات ادعاهایم در این تاپیک مشهود است، من بار اثبات ادعاهایم را در حد توانم به دوش کشیده ام!
1-معنی چندان مهمی نداشت،منظور این است که اینطور که میگویید نیست.
من اساسا دفاعی از ادعای آندد ندارم و چه بسا ادعای آنرا ماجراجویانه بدانم به همین خاطر آن ادعای دیگر را پیش کشیدم و البته که هر ادعایی باید دلیل داشته باشد و بحث جدی تاریخیست.علت آن ادعا هم که نقل کردم این است که دقت تاریخی و اطمینان از قدمت آموزههایِ کنفسیوس دقیقتر است از تورات.
این ادعا که، قدیمیترین نسخه کشف شده قانون طلایی به کنفسیوس برمیگردد، تنها بار اثباتی که دارد درباره مطالبیست که اطمینان خوبی از صحت و قدمت آنها وجود دارد.
شما در هر صورت این بار ادعا را بر دوش دارید که نشان دهید دقت تاریخ گذاریتان بقدر کافیست تا آنرا به عنوان یک فکت تاریخی بحساب آوردید.پاسخ من به ادعای شما اینست که تورات برای استناد تاریخی امکان لغزش بسیاز دارد و کشیدن حقایق تاریخی از جمله تعیین قدمت بخشهایِ مختلف آن به پشتوانهیِ قویتری از آنچه تاکنون آورده اید نیاز دارد.
Russell
07-28-2013, 02:29 PM
چی میگی بابا جان
سلبی و جنایی چیست؟
شما جدی نگیر بابا جان !!
هنگام نوشتنش فکر سواد بالای شما را نکرده بودیم.
اصلا کنفسیوس قانون طلایی ندارد
قانون نقره ای را هم بعدها بوی منتصب کردند(البته نامش را)
یعنی بعد از قرن 5 میلادی که مسیحیت در اروپا گسترش یافت این تعالیم پلوس و دیگران در قالب مسیحیت شکل تقدس یافت
این نام قانون طلایی در انزمان در تقابل با ادیان دیگر بویزه یهودیت که خشنتر بود از مسیحیت مورد کاربرد روحانیت مسیح قرار گرفت یعنی انها میگفتند مسیح همچین تعالیمی دارد
بعدها پیروان کنفسیوس گفته او را در زمانی که شناختی از مسیحیت پیدا کردند قانون نقره ای نامیدند
یا اسپاگتی، خودتداری میگویی "بعدها ...گفته او را...نامیدند"،بحث بر سر اکتشاف و اختراع و... ربطی به اینکه کی و کجا آنرا نامگذاری کرده ندارد حاج آقا.
بحث بر سر این است که یک آموزه اخلاقی اولین بار توسط چه کسی در تاریخ ثبت شده !
Philo
07-28-2013, 03:12 PM
با درود
کنفسیویس و قانون طلایی؟
کنفسیوس قانون طلایی ندارد؟
چی میگین
کنفسیوس قانون نقره ای دارد
که متفاوت است با قانون طلایی مسیحیت
گویا اینجا تالار بی سوادان است
سپاسگذارم
سپاسگزار می شویم اگر ما بیسوادان را به حال خود واگذارید.
Philo
07-28-2013, 03:16 PM
The Golden Rule or ethic of reciprocity is a maxim (http://en.wikipedia.org/wiki/Maxim_%28philosophy%29),[1] (http://en.wikipedia.org/wiki/Golden_Rule#cite_note-Flew-1) ethical code (http://en.wikipedia.org/wiki/Ethics) or morality (http://en.wikipedia.org/wiki/Morality)[2] (http://en.wikipedia.org/wiki/Golden_Rule#cite_note-2) that essentially states either of the following:
(Positive form of Golden Rule): One should treat others as one would like others to treat oneself.[1] (http://en.wikipedia.org/wiki/Golden_Rule#cite_note-Flew-1)
(Negative form of Golden Rule): One should not treat others in ways that one would not like to be treated (also known as the Silver Rule (http://en.wikipedia.org/wiki/Silver_Rule))
Golden Rule - Wikipedia, the free encyclopedia (http://en.wikipedia.org/wiki/Golden_Rule)
mmns2001
07-28-2013, 03:48 PM
نادرست است:
کنفوسیوس در 551 پیش از میلاد به دنیا آمده و 479 پیش از میلاد مرده.
کورش کبیر 559 پیش از میلاد به دنیا آمده و در 529 پیش از میلاد مرده، پس کورش با کنفوسیوس هم دوره بوده.
در تاریخ آمده که کورش با یهودیانِ بابل رفتار مهربانانه ای داشته، پس یهودیت دینی بوده که پیش از کورش (زمانی که دین یهود در فلسطین به وجود آمد) وجود داشته.
پس یهودیت پیش از کنفوسیوس وجود داشته.
یهودیت یک دین ابراهیمی است.
پس دین ابراهیمی ای وجود داشته که پیش از کنفوسیوس به وجود آمده.
(همین جوری حوصلم سر رفته بود خواستم یه گیری داده باشم!)
اشتباههاتتان
1-روز تولد کورش 570 ق م و روز فوت وی 529
2-هیچ تقابل بین چینیان و یهودیان در 500 تا 1000 قبل از میلاد صورت نگرفته
3-اصلا یهودیت فسلفه نقره ای یا طلایی نداشته کنفسیوس هم بعدها فلسفه نقره ای به او منتصب شد
ببینید دوست گرامی ماجرا اینگونه است:
در تعالیم تائویسم که پیش از کنفسیوس بود و خود کنفسیوس هم شاگرد لاتزو بود برای مدتی
تعالیمی از گذشتهای بسیار دور همراه با مترقی شدن و مترقی کردن توسط این فیلسوف بزرگ یعنی لائوتزو انجام گرفت
ویکسری تعالیم بسیار کهن ادیان چینی را تغییر و و درصدی را بنیان نهاند
مثلا در مورد همین فلسفه0نقره ای و ظلایی) که بحث مینماییم وی در کتاب تائوتچینگ می گوید: من بدان کسان که به من نیکی میکنند نیکی میکنم وبدانها که نیکی نمی کنندباز نیکی میکنم....اینکه خلایق را دروغگو میشماری از عیب خود توست که انها را باور نمی کنی...قوه مهربان طبیعت انقدر صاحب قدرت است که در برابر ان هر صاحب قدرتی ضعیف می شود...و دراثر ان هر ضعیفی توانا میشوند...در جهان هیچ چیز ضعیفتر از اب نیست با ان حال هر چیز محمکمی را بخواهی نابود سازی هیچ عاملی مانند اب نمی تواند
پس نرمی و لطف بر سختی و خشونت را از بین میبرد و ضعیف اخر بر قوی غلبه میکند
انسان نیکخواه همانند اب می ماند که با وجود تحقیر دیکران در جای خود می ایستد و به تعالیم تائو میرود
این تعالیمی پیش از کنفسیوس بود
حال نظرکنفسیوس در این باره در تعالیم لی را دبخوانیم:
روزی شاگردی از کنفسیوس می پرسد که ایا پاسخ بدی را ایا باید با خوبی داد؟
کنفسیوس پاسخ می دهد اگر پاسخ بدی را با خوبی بدهی انگاه پاسخ خوبی را با چه چیز خواهی داد؟
اما در مسیحیت این فلسفه زرین می گوید اگر کسی به تو بدی کرد تو به او خوبی کن و اگر کسی بر صورتت زد انسوی صورتت را بیاور تا بدان نیز بزند
حالا اینها جریان دارد هر کدام که چرا لاتزو اینگونه میگوید کنفسیوس اینگونه میگوید و در مسیحیت اینگونه میگوید
همه و همه موقعیت اجنماعی ایجاد میکرده که اینگونه بگوییند و انها تحت تاثر جامعه خودشان بودن
من کنفسیوس رو بزرگترین فیلسوف قدیم تاریخ جهان میدانم انسان دانایی بوده
mmns2001
07-28-2013, 04:01 PM
سپاسگزار می شویم اگر ما بیسوادان را به حال خود واگذارید.
نادانی انسان را رنج میدهد
خوش باشید
mmns2001
07-28-2013, 04:07 PM
شما جدی نگیر بابا جان !!
هنگام نوشتنش فکر سواد بالای شما را نکرده بودیم.
یا اسپاگتی، خودتداری میگویی "بعدها ...گفته او را...نامیدند"،بحث بر سر اکتشاف و اختراع و... ربطی به اینکه کی و کجا آنرا نامگذاری کرده ندارد حاج آقا.
بحث بر سر این است که یک آموزه اخلاقی اولین بار توسط چه کسی در تاریخ ثبت شده !
در پست صفحه بعد خواهی دید یعنی ما کهنترین کتابهایی که داریم این را می گوید
یعنی لاتزو این فلسفه را گداشته
ولی در حقیقت او نگذاشته پیش از او هم بوده ولی سندی در دست نیست در این مورد جز اینکه او و کنفسیوس می گویند که ما تعالیم گذشتگان را مطالعه و ترقی می بخشیم پس اینگونه از نگرش پیش از لائتزو هم بوده
ولی قدیدیمیترین سند برای قرن 6 پیش از میلاد هست و همان کتاب که در پستم ازش اوردم
Philo
07-28-2013, 04:56 PM
اشتباههاتتان
1-روز تولد کورش 570 ق م و روز فوت وی 529
2-هیچ تقابل بین چینیان و یهودیان در 500 تا 1000 قبل از میلاد صورت نگرفته
3-اصلا یهودیت فسلفه نقره ای یا طلایی نداشته کنفسیوس هم بعدها فلسفه نقره ای به او منتصب شد
ببینید دوست گرامی ماجرا اینگونه است:
در تعالیم تائویسم که پیش از کنفسیوس بود و خود کنفسیوس هم شاگرد لاتزو بود برای مدتی تعالیمی از گذشتهای بسیار دور همراه با مترقی شدن و مترقی کردن توسط این فیلسوف بزرگ یعنی لائوتزو انجام گرفت ویکسری تعالیم بسیار کهن ادیان چینی را تغییر و و درصدی را بنیان نهاند مثلا در مورد همین فلسفه0نقره ای و ظلایی) که بحث مینماییم وی در کتاب تائوتچینگ می گوید: من بدان کسان که به من نیکی میکنند نیکی میکنم وبدانها که نیکی نمی کنندباز نیکی میکنم....اینکه خلایق را دروغگو میشماری از عیب خود توست که انها را باور نمی کنی...قوه مهربان طبیعت انقدر صاحب قدرت است که در برابر ان هر صاحب قدرتی ضعیف می شود...و دراثر ان هر ضعیفی توانا میشوند...در جهان هیچ چیز ضعیفتر از اب نیست با ان حال هر چیز محمکمی را بخواهی نابود سازی هیچ عاملی مانند اب نمی تواند پس نرمی و لطف بر سختی و خشونت را از بین میبرد و ضعیف اخر بر قوی غلبه میکند انسان نیکخواه همانند اب می ماند که با وجود تحقیر دیکران در جای خود می ایستد و به تعالیم تائو میرود این تعالیمی پیش از کنفسیوس بود حال نظرکنفسیوس در این باره در تعالیم لی را دبخوانیم: روزی شاگردی از کنفسیوس می پرسد که ایا پاسخ بدی را ایا باید با خوبی داد؟ کنفسیوس پاسخ می دهد اگر پاسخ بدی را با خوبی بدهی انگاه پاسخ خوبی را با چه چیز خواهی داد؟ اما در مسیحیت این فلسفه زرین می گوید اگر کسی به تو بدی کرد تو به او خوبی کن و اگر کسی بر صورتت زد انسوی صورتت را بیاور تا بدان نیز بزند حالا اینها جریان دارد هر کدام که چرا لاتزو اینگونه میگوید کنفسیوس اینگونه میگوید و در مسیحیت اینگونه میگوید همه و همه موقعیت اجنماعی ایجاد میکرده که اینگونه بگوییند و انها تحت تاثر جامعه خودشان بودن من کنفسیوس رو بزرگترین فیلسوف قدیم تاریخ جهان میدانم انسان دانایی بوده
1. در مورد اول درست می گویید که اشتباه کرده ام، من دوره حکمرانی کوروش را با دوره زندگی اش اشتباه کرده ام. اما این اشتباه در نتیجه گیری های بعدی من تاثیری ندارد.
ولی بر اساس ویکیپدیا شما هم اشتباه کرده اید:Cyrus the Great - WiKi (http://en.wikipedia.org/wiki/Cyrus_the_Great)Cyrus II of Persia (Old Persian (http://en.wikipedia.org/wiki/Old_Persian): http://www.daftarche.com/images/imported/2013/07/5.png (http://en.wikipedia.org/wiki/File:OldPersian-KU.svg)http://www.daftarche.com/images/imported/2013/07/6.png (http://en.wikipedia.org/wiki/File:OldPersian-U.svg)http://www.daftarche.com/images/imported/2013/07/7.png (http://en.wikipedia.org/wiki/File:OldPersian-RU.svg)http://www.daftarche.com/images/imported/2013/07/6.png (http://en.wikipedia.org/wiki/File:OldPersian-U.svg)http://www.daftarche.com/images/imported/2013/07/8.png (http://en.wikipedia.org/wiki/File:OldPersian-SHA.svg)[5] (http://en.wikipedia.org/wiki/Cyrus_the_Great#cite_note-5) Kūruš; New Persian (http://en.wikipedia.org/wiki/New_Persian): کوروش بزرگ c. 600 BC or 576 BC–530 BC[6] (http://en.wikipedia.org/wiki/Cyrus_the_Great#cite_note-6))
576 یا 600، نه 570.
2. حمله به آدم پوشالین است، از هیچ جای نوشته های من بر نمی آید که ادعا کرده باشم یهودیان با چینی ها ارتباطی داشته اند. نسبت دادن چنین حرفی به من اوج پرت بودن از موضوع بحث را نشان می دهد.
3. نشان داده ام که داشته، بروید بخوانید.
4. قصه های زائد و بیربط به موضوع بحثِ شما نمیتواند دم خروسِ قانون طلایی و سپاسگزاری هایتان را ناپدید کند.
Russell
07-28-2013, 05:10 PM
ببینید دوست گرامی ماجرا اینگونه است:
در تعالیم تائویسم که پیش از کنفسیوس بود و خود کنفسیوس هم شاگرد لاتزو بود برای مدتی
تعالیمی از گذشتهای بسیار دور همراه با مترقی شدن و مترقی کردن توسط این فیلسوف بزرگ یعنی لائوتزو انجام گرفت
ویکسری تعالیم بسیار کهن ادیان چینی را تغییر و و درصدی را بنیان نهاند
مثلا در مورد همین فلسفه0نقره ای و ظلایی) که بحث مینماییم وی در کتاب تائوتچینگ می گوید: من بدان کسان که به من نیکی میکنند نیکی میکنم وبدانها که نیکی نمی کنندباز نیکی میکنم....اینکه خلایق را دروغگو میشماری از عیب خود توست که انها را باور نمی کنی...قوه مهربان طبیعت انقدر صاحب قدرت است که در برابر ان هر صاحب قدرتی ضعیف می شود...و دراثر ان هر ضعیفی توانا میشوند...در جهان هیچ چیز ضعیفتر از اب نیست با ان حال هر چیز محمکمی را بخواهی نابود سازی هیچ عاملی مانند اب نمی تواند
پس نرمی و لطف بر سختی و خشونت را از بین میبرد و ضعیف اخر بر قوی غلبه میکند
انسان نیکخواه همانند اب می ماند که با وجود تحقیر دیکران در جای خود می ایستد و به تعالیم تائو میرود
این تعالیمی پیش از کنفسیوس بود
حال نظرکنفسیوس در این باره در تعالیم لی را دبخوانیم:
روزی شاگردی از کنفسیوس می پرسد که ایا پاسخ بدی را ایا باید با خوبی داد؟
کنفسیوس پاسخ می دهد اگر پاسخ بدی را با خوبی بدهی انگاه پاسخ خوبی را با چه چیز خواهی داد؟
اما در مسیحیت این فلسفه زرین می گوید اگر کسی به تو بدی کرد تو به او خوبی کن و اگر کسی بر صورتت زد انسوی صورتت را بیاور تا بدان نیز بزند
خوب است پیش از اینکه به بقیه بیسواد بگویید، بروید ببینید مفهوم قانون طلایی در اخلاق اصلا چیست، صحبت از اشاره به یک مفهوم خاص در اخلاق است و تعیین قدمت آن در تاریخ مکتوب است.
اینهایی که آوردهاید قانون طلایی نیست.قانون طلایی پیرامون ملاحظهیِ یکسان تمام انسانهاست نه اینکه:"به آنکه به تو بدی کرد خوبی کن"
قانون طلایی در کتاب "منتخبات کنفسیوس":
Tsze-kung asked, saying, "Is there one word which may serve as a rule of
practice for all one's life?" The Master said, "Is not RECIPROCITY such a
word? What you do not want done to yourself, do not do to others."
قانون طلایی در انجیل متی:
In everything do to others as you would have them do to you; for this is the law and the prophets
Matthew 7.12
mmns2001
07-29-2013, 03:20 AM
با درود
عزیزان اینکه بیاییم چیزی را که نمی دانیم از جایی کپی کنیم و بروی ان کپی که حتی خودمان نمی دانیم پیست پافشاری کنیم بدرد نمی خورد
بنده این فلسفه طلایی و نقره ای را در زیر یک کوتاه شرحی میدهم
فلسفه زرین ونقره ای:به قلسفه ای فردی و اجتماعی می گویند که چگونگی برخورد شخص با سایرین یا جوامع را بایکدیگر در قالب یک توضیح جامعه شناختی بیان می کند
به مجموع تعالیمی را در فلسفه دینی و حکمت که دال بر تعریف بالاست را مسیحیان ابتدا فلسفه زرین نامیدند زیرا در نوشته های پلوس و البته دیگر اناجیل برخورد بین انسانها و جوامع بصورتی لطیف نمودار می شد و با این گفتار به فخر فروشی به دیگر ادیان می پرداختند
این فلسفه در مسیحیت حاصل شرایط نگاشت عهد جدید بود زیرا در ابتدا مسیحیان بسیار در فشار و سرکوب بودند و این گونه فلسفه های انسانی مسیحیت توانست گسترش یابد تا قرنهای بعد که کم کم مسیحیت و کلیسای مسیحی قدرت گرفت و این فلسفه همچون ابزاری در دست کلیسا گردید
اما کهنترین نوع فلسفه انسانی در برخورد با انسانهای دیگر را ما نه در اروپا داریم و نه در ایران و نه در هند بلکه در چین داریم در قرن 6 پیش از میلاد که لائوتزو از انعطاف اخلاقی و نرمش رفتاری با دیگران سخنها به میان اورد که نمونه انها را در بالا بیان کردیم
سپس ما کنفسیوس را با تقریبا نیم قرن فاصله از لاتزو داریم که برخی از گفته های وی را دگرگون کرد و هرچند که وی در این مورد کمی قهر امیزتر عمل کرد و همانطور که گفتم در مقابل بدی بدی را درست میدانست ولی باز در جاهایی در مورد برخوردهای اجتماعی در تعالیم لی می گوید :رعایت حقوق حکومت ضعیف بزرگی حکومت قوی را می رساند
یعنی وی کاملا به فلسفه زرین اعتقادی نداشت بلکه کمی معتدلتر و قهر امیز تر برخورد می کرد
در سالهای بعد که تقابلات مسیحیت و چینی ها ایجاد گردید و این فلسفه زرین مسیح به طرفداران کنفسیوس اموخته شد انها از تعالیم کنفسیوس به فلسفه نقره ای یاد کردند
برای این مطالب بنده توصیه میکنم بخوانید کتاب :
تاریخ جامعه ادیان تالیف جان بایر ناس ترجمه علی اصغر حکمت
در این کتاب که بسیار هم خوب است از مراجعی بهره برده که انها اسناد معتبری راجب ادیان مختلف و اسطوره شناسی است
ولی کتابی جامعتر و فنی تر در ادیان و اسطوره شناسی
کتاب 16 جلدی و قطور دایره المعارف دین تالیف میریچا ایلیاده که البته به فارسی ترجمه نشده ولی مقالاتی از ان در حد مختصر جمع اوری و ترجمه شده و در ایران موجود است
البته رجوع به کتابهای دیگر ایشان نیز با این مورد و دیگر موارد بحث رهگشا است برای شروع بنده کتاب از اسطوره تا واقعیت ایشان که در بازار موجود است را پیشنهاد می کنم
برای اسطوره شناسی یک مرجع خوب که در ایران تالیف شده که این موضوعات راجب عهد عتیق و جدید و دیگر اسطوره ها و داستانهای موجود در ادیان را جمع اوری کرده:
کتاب شاخه زرین تالیف جیمز فریزر هست که اینهم در بازار موجود است
سپاسگذارم
با درود
عزیزان اینکه بیاییم چیزی را که نمی دانیم از جایی کپی کنیم و بروی ان کپی که حتی خودمان نمی دانیم پیست پافشاری کنیم بدرد نمی خورد
بنده این فلسفه طلایی و نقره ای را در زیر یک کوتاه شرحی میدهم
فلسفه زرین ونقره ای:به قلسفه ای فردی و اجتماعی می گویند که چگونگی برخورد شخص با سایرین یا جوامع را بایکدیگر در قالب یک توضیح جامعه شناختی بیان می کند
به مجموع تعالیمی را در فلسفه دینی و حکمت که دال بر تعریف بالاست را مسیحیان ابتدا فلسفه زرین نامیدند زیرا در نوشته های پلوس و البته دیگر اناجیل برخورد بین انسانها و جوامع بصورتی لطیف نمودار می شد و با این گفتار به فخر فروشی به دیگر ادیان می پرداختند
این فلسفه در مسیحیت حاصل شرایط نگاشت عهد جدید بود زیرا در ابتدا مسیحیان بسیار در فشار و سرکوب بودند و این گونه فلسفه های انسانی مسیحیت توانست گسترش یابد تا قرنهای بعد که کم کم مسیحیت و کلیسای مسیحی قدرت گرفت و این فلسفه همچون ابزاری در دست کلیسا گردید
اما کهنترین نوع فلسفه انسانی در برخورد با انسانهای دیگر را ما نه در اروپا داریم و نه در ایران و نه در هند بلکه در چین داریم در قرن 6 پیش از میلاد که لائوتزو از انعطاف اخلاقی و نرمش رفتاری با دیگران سخنها به میان اورد که نمونه انها را در بالا بیان کردیم
سپس ما کنفسیوس را با تقریبا نیم قرن فاصله از لاتزو داریم که برخی از گفته های وی را دگرگون کرد و هرچند که وی در این مورد کمی قهر امیزتر عمل کرد و همانطور که گفتم در مقابل بدی بدی را درست میدانست ولی باز در جاهایی در مورد برخوردهای اجتماعی در تعالیم لی می گوید :رعایت حقوق حکومت ضعیف بزرگی حکومت قوی را می رساند
یعنی وی کاملا به فلسفه زرین اعتقادی نداشت بلکه کمی معتدلتر و قهر امیز تر برخورد می کرد
در سالهای بعد که تقابلات مسیحیت و چینی ها ایجاد گردید و این فلسفه زرین مسیح به طرفداران کنفسیوس اموخته شد انها از تعالیم کنفسیوس به فلسفه نقره ای یاد کردند
برای این مطالب بنده توصیه میکنم بخوانید کتاب :
تاریخ جامعه ادیان تالیف جان بایر ناس ترجمه علی اصغر حکمت
در این کتاب که بسیار هم خوب است از مراجعی بهره برده که انها اسناد معتبری راجب ادیان مختلف و اسطوره شناسی است
ولی کتابی جامعتر و فنی تر در ادیان و اسطوره شناسی
کتاب 16 جلدی و قطور دایره المعارف دین تالیف میریچا ایلیاده که البته به فارسی ترجمه نشده ولی مقالاتی از ان در حد مختصر جمع اوری و ترجمه شده و در ایران موجود است
البته رجوع به کتابهای دیگر ایشان نیز با این مورد و دیگر موارد بحث رهگشا است برای شروع بنده کتاب از اسطوره تا واقعیت ایشان که در بازار موجود است را پیشنهاد می کنم
برای اسطوره شناسی یک مرجع خوب که در ایران تالیف شده که این موضوعات راجب عهد عتیق و جدید و دیگر اسطوره ها و داستانهای موجود در ادیان را جمع اوری کرده:
کتاب شاخه زرین تالیف جیمز فریزر هست که اینهم در بازار موجود است
سپاسگذارم
میدانیم که کنفوسیوس در 551 قبل از میلاد متولد و در سال 479 قبل از میلاد وفات یافت.مهم این نیست که چه کسی قانون طلایی رو واسه اخلاقیات دین خودش مطرح کرده است.مهم این است که ببینیم این قانون طلایی از کجا نشات گرفته.
شکی نیست که دین مسیح بی تاثیر از کنفوسیوس نبوده است.در سوّمین کتاب از کُتب اربعه به قلم وی به نام «جُنگ ادبی» چنین مده است:کنفوسیوس دوبار در پاسخ به سؤال شاگردانش چنین گفت: «آنچه نمیخواهید به شما کنند، به دیگران نکنید.» جای دگر، در فرصتی یکی از شاگردانش به نام دزگون با مباهات تمام گفت: «آنچه را که من نمیخواهم دیگران به من کنند، من نیز به دیگران نخواهم کرد،» آموزگارش به گونهای تأمّلبرانگیز در پاسخ به او گفت: «آری، امّا تو هنوز قادر به انجام دادن آن نیستی.»
چنانچه بعدها پس از کنفوسیوس می بینیم که در کتب مسیحیان چنین آمده است:
«آنچه خواهید که مردم به شما کنند، شما نیز بدیشان همچنان کنید.» — متّیٰ ۷:۱۲.
mmns2001
07-29-2013, 08:20 AM
میدانیم که کنفوسیوس در 551 قبل از میلاد متولد و در سال 479 قبل از میلاد وفات یافت.مهم این نیست که چه کسی قانون طلایی رو واسه اخلاقیات دین خودش مطرح کرده است.مهم این است که ببینیم این قانون طلایی از کجا نشات گرفته.
شکی نیست که دین مسیح بی تاثیر از کنفوسیوس نبوده است.در سوّمین کتاب از کُتب اربعه به قلم وی به نام «جُنگ ادبی» چنین مده است:کنفوسیوس دوبار در پاسخ به سؤال شاگردانش چنین گفت: «آنچه نمیخواهید به شما کنند، به دیگران نکنید.» جای دگر، در فرصتی یکی از شاگردانش به نام دزگون با مباهات تمام گفت: «آنچه را که من نمیخواهم دیگران به من کنند، من نیز به دیگران نخواهم کرد،» آموزگارش به گونهای تأمّلبرانگیز در پاسخ به او گفت: «آری، امّا تو هنوز قادر به انجام دادن آن نیستی.»
چنانچه بعدها پس از کنفوسیوس می بینیم که در کتب مسیحیان چنین آمده است:
«آنچه خواهید که مردم به شما کنند، شما نیز بدیشان همچنان کنید.» — متّیٰ ۷:۱۲.
با درود
سر منشا تعالیم کنفسیوس مشخصا خود وی نیست
همچنان که در پست پیشم دلایلش را اینگونه گفتم
در کتاب تائوتچینگ می گوید: من بدان کسان که به من نیکی میکنند نیکی میکنم وبدانها که نیکی نمی کنندباز نیکی میکنم....اینکه خلایق را دروغگو میشماری از عیب خود توست که انها را باور نمی کنی...قوه مهربان طبیعت انقدر صاحب قدرت است که در برابر ان هر صاحب قدرتی ضعیف می شود...و دراثر ان هر ضعیفی توانا میشوند...در جهان هیچ چیز ضعیفتر از اب نیست با ان حال هر چیز محمکمی را بخواهی نابود سازی هیچ عاملی مانند اب نمی تواند
پس نرمی و لطف بر سختی و خشونت را از بین میبرد و ضعیف اخر بر قوی غلبه میکند
انسان نیکخواه همانند اب می ماند که با وجود تحقیر دیکران در جای خود می ایستد و به تعالیم تائو میرود
این تعالیمی پیش از کنفسیوس بود
حال نظرکنفسیوس در این باره در تعالیم لی را دبخوانیم:
روزی شاگردی از کنفسیوس می پرسد که ایا پاسخ بدی را ایا باید با خوبی داد؟
کنفسیوس پاسخ می دهد اگر پاسخ بدی را با خوبی بدهی انگاه پاسخ خوبی را با چه چیز خواهی داد؟
مطالب شما نیز درست است ولی باید به گفته خود کنفسیوس که بارها در سخنانش می گوید:من تنها تعالیم پیشینیان را کامل میکنم و توضیح می دهم توجه کنیم
حتی پیش از لائتزو ما تائویسم را داشتیم و البته حکمت را در چین
اولین سلاله خاقانی چین قدمتی حدود 4250 سال دارند و از متون کهن چین چنین بر می اید که یک حکیم(فیلسوف)همواره در کنار خاقان حضور داشته و به وی مشورت میداده
پس اینکه بگوییم کنفسیوس مبدا تعالیم اخلاقی(زرین یا نقره ای)یا دارای فلسفه های اجتماعی بوده حرفی غلط است
تنها این حکیم پرسش تعیین میکرده و البته مطالبی را تغییر داده و یا کامل کرده
یا ما در ایین برهمایی و در کتاب کهنشان همچین فلسفه هایی که البته نه دقیقا همچین فلسفه ای بلکه کمی متفاوت را داریم که مربوط به هزاره چهارم پیش می شود
بشر یک روزه به اینجا نرسیده این افکار از دیر باز با بشر بوده و تغییر و ترقی یافته و البته اشخاصی مانند کنفسیوس در این سیر نقشی پرنگتر داشته اند ولی انتصاب ان به یک شخص اشتباه است
سپاسگذارم
با درود
سر منشا تعالیم کنفسیوس مشخصا خود وی نیست
همچنان که در پست پیشم دلایلش را اینگونه گفتم
در کتاب تائوتچینگ می گوید: من بدان کسان که به من نیکی میکنند نیکی میکنم وبدانها که نیکی نمی کنندباز نیکی میکنم....اینکه خلایق را دروغگو میشماری از عیب خود توست که انها را باور نمی کنی...قوه مهربان طبیعت انقدر صاحب قدرت است که در برابر ان هر صاحب قدرتی ضعیف می شود...و دراثر ان هر ضعیفی توانا میشوند...در جهان هیچ چیز ضعیفتر از اب نیست با ان حال هر چیز محمکمی را بخواهی نابود سازی هیچ عاملی مانند اب نمی تواند
پس نرمی و لطف بر سختی و خشونت را از بین میبرد و ضعیف اخر بر قوی غلبه میکند
انسان نیکخواه همانند اب می ماند که با وجود تحقیر دیکران در جای خود می ایستد و به تعالیم تائو میرود
این تعالیمی پیش از کنفسیوس بود
حال نظرکنفسیوس در این باره در تعالیم لی را دبخوانیم:
روزی شاگردی از کنفسیوس می پرسد که ایا پاسخ بدی را ایا باید با خوبی داد؟
کنفسیوس پاسخ می دهد اگر پاسخ بدی را با خوبی بدهی انگاه پاسخ خوبی را با چه چیز خواهی داد؟
مطالب شما نیز درست است ولی باید به گفته خود کنفسیوس که بارها در سخنانش می گوید:من تنها تعالیم پیشینیان را کامل میکنم و توضیح می دهم توجه کنیم
حتی پیش از لائتزو ما تائویسم را داشتیم و البته حکمت را در چین
اولین سلاله خاقانی چین قدمتی حدود 4250 سال دارند و از متون کهن چین چنین بر می اید که یک حکیم(فیلسوف)همواره در کنار خاقان حضور داشته و به وی مشورت میداده
پس اینکه بگوییم کنفسیوس مبدا تعالیم اخلاقی(زرین یا نقره ای)یا دارای فلسفه های اجتماعی بوده حرفی غلط است
تنها این حکیم پرسش تعیین میکرده و البته مطالبی را تغییر داده و یا کامل کرده
یا ما در ایین برهمایی و در کتاب کهنشان همچین فلسفه هایی که البته نه دقیقا همچین فلسفه ای بلکه کمی متفاوت را داریم که مربوط به هزاره چهارم پیش می شود
بشر یک روزه به اینجا نرسیده این افکار از دیر باز با بشر بوده و تغییر و ترقی یافته و البته اشخاصی مانند کنفسیوس در این سیر نقشی پرنگتر داشته اند ولی انتصاب ان به یک شخص اشتباه است
سپاسگذارم
من که نگفتم سر منشا تمام اخلاقیات کنفوسیوس بوده.گفتم که مسیحیت بی تاثیر از کنفوسیوس نیست!این که اینهمه بحث نمیخواهد
mmns2001
07-29-2013, 08:34 AM
من که نگفتم سر منشا تمام اخلاقیات کنفوسیوس بوده.گفتم که مسیحیت بی تاثیر از کنفوسیوس نیست!این که اینهمه بحث نمیخواهد
این که جای بحث ندارد.مشخص است که بی تاثیر نبوده.همه باورها و ادیان در هم تاثیر داشته اند.به سبب تقابلات و مهاجرتها و مسافرتها و جنگها و...
Russell
07-29-2013, 12:28 PM
با درود
عزیزان اینکه بیاییم چیزی را که نمی دانیم از جایی کپی کنیم و بروی ان کپی که حتی خودمان نمی دانیم پیست پافشاری کنیم بدرد نمی خورد
بنده این فلسفه طلایی و نقره ای را در زیر یک کوتاه شرحی میدهم
فلسفه زرین ونقره ای:به قلسفه ای فردی و اجتماعی می گویند که چگونگی برخورد شخص با سایرین یا جوامع را بایکدیگر در قالب یک توضیح جامعه شناختی بیان می کند
به مجموع تعالیمی را در فلسفه دینی و حکمت که دال بر تعریف بالاست را مسیحیان ابتدا فلسفه زرین نامیدند زیرا در نوشته های پلوس و البته دیگر اناجیل برخورد بین انسانها و جوامع بصورتی لطیف نمودار می شد و با این گفتار به فخر فروشی به دیگر ادیان می پرداختند
جاج آقا کُس و شعر میگویی !
چند پست است ما وقت خود را گذاشتهایم برای توضیح "قانون طلایی"=قانون زرین=Golden rule ،حال اینکه حاج آقا که گویا قانون طلایی را نمیداند چیست هنوز برای ما از "فلسفهیِ زرین" و فشار به مسیحیان و احوال مزاج پلوس روده درازی میکند و تازه به ما بیسواد میگوید، ما را نصیحت میکند در آخر هم در بحث اخلاق و تاریخ اخلاق به ما کتاب اسطوره شناسی معرفی میکند !!
البته تقصیر از من بود و جدی گرفتن حاج آقا از ابتدا !
mmns2001
07-29-2013, 12:51 PM
جاج آقا کُس و شعر میگویی !
چند پست است ما وقت خود را گذاشتهایم برای توضیح "قانون طلایی"=قانون زرین=Golden rule ،حال اینکه حاج آقا که گویا قانون طلایی را نمیداند چیست هنوز برای ما از "فلسفهیِ زرین" و فشار به مسیحیان و احوال مزاج پلوس روده درازی میکند و تازه به ما بیسواد میگوید، ما را نصیحت میکند در آخر هم در بحث اخلاق و تاریخ اخلاق به ما کتاب اسطوره شناسی معرفی میکند !!
البته تقصیر از من بود و جدی گرفتن حاج آقا از ابتدا !
این بی ادبی خاصل نادانی است و تعصب
کمی بخوانید بحای انکه بروید از تالارها کپی گیر بیاورید که معلوم نیست کی نوشته و منظورش چه بوده و شما نیز درکی از ان ندارید
حداقل می توانید همان کتاب جان ناس که بوقور در کتابخانه ها یافت می شود را در قسمت ادیان چین(کنفسیونیسم) یک ورق بزنید سپس مسیحیت انرا بخو.انید
اینها بصورت مختصر انجا توضیح داده شده
سپس بیایید گفتمان کنیم
Russell
07-29-2013, 01:07 PM
این بی ادبی خاصل نادانی است و تعصب
کمی بخوانید بحای انکه بروید از تالارها کپی گیر بیاورید که معلوم نیست کی نوشته و منظورش چه بوده و شما نیز درکی از ان ندارید
حداقل می توانید همان کتاب جان ناس که بوقور در کتابخانه ها یافت می شود را در قسمت ادیان چین(کنفسیونیسم) یک ورق بزنید سپس مسیحیت انرا بخو.انید
اینها بصورت مختصر انجا توضیح داده شده
سپس بیایید گفتمان کنیم
این واکنش طبیعی هر انسان سالم است به وقاحت آخوندی شما که بنا به سنت نبوی در مبحثی که حتی نمیدانید چیست شروع به منبر رفتن، مهمل گفتن و بیسواد خواندن بقیه کردی.
حقیقتا فرق فلسفه طلایی و قانون طلایی اخلاق را نمیفهمی؟
فقط از یک حاج آقا مثل خودت برمیاید که چندین پست مهمل ببافد بدون اینکه برود حداقل یک سرچ کند ببیند این قانون طلایی که موضوع بحث است چیست، شاید 1 در 10000000 (!!) این موضوع در تعالیم ارزشمند اسلام نیامده باشد ولی مطلب معروف و مهمی در اخلاق باشد که نشنیدهام !!
mmns2001
07-29-2013, 01:13 PM
این واکنش طبیعی هر انسان سالم است به وقاحت آخوندی شما که بنا به سنت نبوی در مبحثی که حتی نمیدانید چیست شروع به منبر رفتن، مهمل گفتن و بیسواد خواندن بقیه کردی.
حقیقتا فرق فلسفه طلایی و قانون طلایی اخلاق را نمیفهمی؟
فقط از یک حاج آقا مثل خودت برمیاید که چندین پست مهمل ببافد بدون اینکه برود حداقل یک سرچ کند ببیند این قانون طلایی که موضوع بحث است چیست، شاید 1 در 10000000 (!!) این موضوع در تعالیم ارزشمند اسلام نیامده باشد ولی مطلب معروف و مهمی در اخلاق باشد که نشنیدهام !!
عجب قانون طلایی اخلاق با فسلفه زرین اخلاق چه فرقی دارد؟
شما اینرا در مقالات کپی پیست شده خواندی
هر انچه را برای خودت نمی پسندی برای دیگران نپسند
و فکر میکنی که همین تنها قانون طلایی است
خیر عزیزم اینگونه نیست
mmns2001
07-29-2013, 01:25 PM
اتفاقا این را در پستم در چند هفته پیش در جستار تعالیم ارزشمند اسلام نیز اوردم و اگر شما میخواندید نمی یامدید باز اینجا مهمل ببافی
این هم پستم در جستار تعالیم ارزشمند اسلام
با درود
بنده هم نگفتم که اسلام تنها قران است
عرض بنده این بود که در قران نیامده دروغ بگویید یا تحمت بزنید یا تنبلی کنی یا خود رای باشید
در ضمن ایات ناسخ و منسوخ چه ربطی به گفتمان دارد
یک سری ایات بوده که با تغییر حکم عوض میشده یکسری از یات هم کلا گفته شده دیگر نخوانید یکسری هم در ان اجماع نبوده و در قرانها نیامده
حالا این چه ربطی دارد به اینکه بنده میگوییم اگر تنشی غیر اخلاقی در اسلام می بینید حاصل شرایط (تفاوت دیدگاه و شرایط شما و پیامبر)بوده من نفهمیدم؟
مثالی میزنم:»
شاید با خود بگویید چرا پیامبر مثلا بی احترامی به شخصی کرده در ان زمان(ابو جهل(پدر نادانی لقب داده شد))؟
خوب تاریخ اسلام پاسخ شما را می دهد:
این شخص خودش ادم بد دهن و فحاشی بوده و در گیر میشده(نگاه کنید به سیره ابن اسحاق اسلام اوردن حمز ابن عبدالمطلب و همچنین طبقات جلد دوم گفتار حمز ابن عبد المطلب)
اگر به شما کسی فحش دهد یا بی احترامی کند شما به او چه میگویید؟
گفتاری داریم از کنفسیوس که از او میپرسند
که پاسخ بدی را ایا به خوبی باید داد(برگرفته از باورهای تائویسم و گفتار لائو تزو که بعدها همانند ان را انجیل مطرح کرد که در ان پولوس می گوید مسیح گفته که پاسخ بدی را باید به خوبی داد که به فلسفه زرین مسیحیت شهرت یافت)
این بزرگ مرد و حکیم می گوید اگر پاسخ بدی را با خوبی دهی پاسخ خوبی را با چه چیز خواهی داد
بنده جزو کسانی هستم که با کنفسیوس بزرگ موافقم و البته پیامبر اسلام
یا موراد دیگر نیز به همین گون است.یعنی حاصل شرایط بوده البته این شرایط در برخی جهات موضعی بوده در برخی جهات اجتماعی
یعنی پیامبر کاری را تعدیل میکرده که فرهنگ رایج بوده یا برمیداشته یا از باور پیشینیان بهره می برده
مثلا برده داری که ایشان مشخصا در جهت تعدیل ان قدم برداشت(قضیه برابری انسانها و برتری که تنها به سبب پرهیزکاری می دانست)
در ضمن بیان اخرتان در مورد اخلاقیات صدق نمی کند زیرا ما نسبیت در اخلاقیات داریم که نیچه به ان اشاره میکند و همچنین ما شرایط را داریم انسان همیشه در محیط شرایط است.
مشکل شما این است که با دید یک انسان متولد شده در قرن بیستم دارید به قضیه میکنید.در صورتی که این درست نیست
در این صورت میتوانیم بگوییم تمام حاکمان ملتها انسانهای پستی بودند زیرا هیچ کدام دموکراسی(بجز اندکی تا به حال) را راه نینداختند
خوب این یک تعریف نسبی است
یا ما میتوانیم بگوییم مثلا افلاطون انسان نادانی بوده زیرا کتابهایش دیگر خنده دار است و کاربردی ندارد یا ابن سینا از دید پزشکی ضعیف بوده زیرا هم اکنون ما پزشکانی بسیار دانشیکتر داریم. اینها از واقعا برداشتهای غیر واقعی از انسانها است و همچنین تعالیم و باورها
سپاسگذارم
Russell
07-29-2013, 01:35 PM
عجب قانون طلایی اخلاق با فسلفه زرین اخلاق چه فرقی دارد؟
نمیدانم والا؟!!
قانون با فلسفه چه فرقی دارد؟
هر چیز که در نامش طلایی داشت میشود قانون طلایی؟!!
شما اینرا در مقالات کپی پیست شده خواندی
خیر از طریق ارتباط با کابل علم غیب جوجه مسلمانان بی سواد است !!
اصلا میدانی فلسفهیِ اخلاق چیست حاج آقا؟خوردنیست،پوشیدنیست؟!!
شما با آن سواد بالایت یک سرچ بکن در هر دایرت المعارف معتبری که دوستداری.صد رحمت به این بسیجیها حداقل دو دفعه بهشان یک چیز را بگویی میروند یک نگاه میکنند این کس و شعرها را تحویل ما نمیدهند !
برای نمونه:
Golden Rule (ethical precept) -- Encyclopedia Britannica (http://www.britannica.com/EBchecked/topic/237763/Golden-Rule)
Russell
07-29-2013, 01:42 PM
گفتاری داریم از کنفسیوس که از او میپرسند
که پاسخ بدی را ایا به خوبی باید داد(برگرفته از باورهای تائویسم و گفتار لائو تزو که بعدها همانند ان را انجیل مطرح کرد که در ان پولوس می گوید مسیح گفته که پاسخ بدی را باید به خوبی داد که به فلسفه زرین مسیحیت شهرت یافت)
در آنجا روده درازی بی ربط کردهاید ، در اینجا هم همچنان همان کار را دارید تکرار میکنید !!
فلسفه طلایی ≠ قانون طلایی حاج آقا، چندبار شد تا حالا؟!!
mmns2001
07-29-2013, 01:45 PM
نمیدانم والا؟!!
قانون با فلسفه چه فرقی دارد؟
هر چیز که در نامش طلایی داشت میشود قانون طلایی؟!!
خیر از طریق ارتباط با کابل علم غیب جوجه مسلمانان بی سواد است !!
اصلا میدانی فلسفهیِ اخلاق چیست حاج آقا؟خوردنیست،پوشیدنیست؟!!
شما با آن سواد بالایت یک سرچ بکن در هر دایرت المعارف معتبری که دوستداری.صد رحمت به این بسیجیها حداقل دو دفعه بهشان یک چیز را بگویی میروند یک نگاه میکنند این کس و شعرها را تحویل ما نمیدهند !
برای نمونه:
Golden Rule (ethical precept) -- Encyclopedia Britannica (http://www.britannica.com/EBchecked/topic/237763/Golden-Rule)
واقعا ادم نادان حوصله انسان را سر می برد
من میگویم تنها این نیست
این میگوید این هست
تنها این نیست میدانی چیست؟
یعنی هم این هست هم یکسری از تعالیم اخلاقی دیگر
باز برو از دایر المعارف بیار که این امده
من سیر تاریخی موضوع را میگویم سما رفتی مفهوم و کاربرد لغت را برای من می اوری؟
یکم مطاله کنی خواهی فهمید که من چه میگوییم منبع هم که معرفی کردم
راستی با شما نباید سخن می گفتم
فراموش کردم برای همین هم وقت خود را بیهوده هدر کردم
Russell
07-29-2013, 02:18 PM
واقعا ادم نادان حوصله انسان را سر می برد
من میگویم تنها این نیست
این میگوید این هست
تنها این نیست میدانی چیست؟
یعنی هم این هست هم یکسری از تعالیم اخلاقی دیگر
باز برو از دایر المعارف بیار که این امده
من سیر تاریخی موضوع را میگویم سما رفتی مفهوم و کاربرد لغت را برای من می اوری؟
یکم مطاله کنی خواهی فهمید که من چه میگوییم منبع هم که معرفی کردم
راستی با شما نباید سخن می گفتم
فراموش کردم برای همین هم وقت خود را بیهوده هدر کردم
نادان آن محمد ابن عبدالله است و باقی آن 14 تازی، مردک !
من هم گفتم آن چرندیاتی که اینجا آوردی به قانون طلایی اخلاق ربطی ندارند.هر آنچه در آن طلایی داشت ربطی به مفهوم خاص قانون طلایی ندارد، حتی زمانیکه از نظر زمانی نزدیک باشد.
برای اطلاع حاج آقای باسواد.وقتی معنیای جلوی عبارت قانون طلایی نیامده یعنی جز معنانی آن نیست، برای صرفه جویی در حجم آنرا حذف نکردهاند.بلکه نویسنده احتمالا با مبانی اولیه اخلاق آشنایی داشته، میدانسته ارتباط دادن "بکسی که به تو بدی کرد خوبی کن" به قانون طلایی اخلاق چه میزان چرند است.
اگر نباید سخن میگفتید، غلط کردید سخن گفتید و کل اعضای اینجا را بیسواد نامیدید و مخاطب قرار دادید.
الان هم زودتر بروید بساطت را جمع کن و این رفنسهایِ اخلاقی را از کتب اسطورهشناسی ببرید در بین جوجه مسلمانان بیسوادی مثل خودتان بلکه کمتر مضحکه شوید !
Powered by vBulletin® Version 4.2.2 Copyright © 2024 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.