PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را دیدن نمیکنید برای دیدن کامل نوشته‌یِ و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : آیا باید مخالف عقیده خود را تقبیح کرد؟



ahlobit
07-08-2013, 05:54 PM
باسلام دوستان عزیز
یک سوالی ذهن مرا خیلی مشغول کرده
از طرفی شهود می کنم که نباید مخالف عقیده خود را تقبیح کنم چون می گویم شاید او دلایلی دارد که من نشنیده ام یا به خاطر شرایط محیطی و ژنتیکی و هزار عامل ناخودآگاه دیگر به این مسئله عقیده پیدا کرده است پس من نباید او را تقبیح کرده یا حتی کنیه ای در دل به او بورزم چه برسد به اینکه دستگیرش کرده یا زندانی اش کنم.
البته دوستان این مطلب من سطحی بالاتر از آزادی عقیده است چون آزادی اندیشه فقط شامل قسم دوم(عدم زندانی کردن و دستگیر کردن)می شود در حالی که شهود من ورای این را می گوید(عدم کینه ورزی یا حتی تأسف نسبت به او ).
از طرف دیگر می بینم لازمه سخن من این است که دیگر هیچ قاتل و جانی و دزدی دستگیر نشود چون آنها هم عقیده دارند که باید دزدی یا قتل کرد و لازمه احترام به عقیده آنها این است که دستگیر و زندانی نشوند در حالی که این هم مخالف شهود من مبنی بر اهمیت امنیت در جامعه است.
چه کسی می تواند کلید حل این معما و تناقض را پیدا کرده و بیان کند؟؟؟
ممنون می شوم اگر کمکی به من بکنید

Philo
07-08-2013, 07:27 PM
لطفا ثابت کنید: لازمه احترام به عقیده جنایتکاران دستگیر و زندانی نکردنشان است.

ahlobit
07-08-2013, 07:39 PM
لطفا ثابت کنید: لازمه احترام به عقیده جنایتکاران دستگیر و زندانی نکردنشان است
با سلام
من نگفتم چرا به عقاید دیگران احترام بگذاریم گفتم چرا نباید آنها را تقبیح بکنیم (2 خط اول سخنانم را بخوانید)
دلیلم هم گفتم چون شهود می کنم نباید تقبیح کرد(تقبیح اعم از احترام است)
البته دلیل دیگری هم دارد که من روی احترام تاکید نکردم و آن ابهام لفظ احترام است.

Philo
07-08-2013, 07:53 PM
آنها هم عقیده دارند که باید دزدی یا قتل کرد و لازمه احترام به عقیده آنها این است که دستگیر و زندانی نشوند شما چیزهایی گفتید، یکی از آن ها هم ادعای بالاست، لطفا آن را ثابت کنید.

ahlobit
07-08-2013, 08:00 PM
شما چیزهایی گفتید، یکی از آن ها هم ادعای بالاست، لطفا آن را ثابت کنید.
تصحیح می کنم: لازمه عدم تقبیح عقیده آنها این است که دستگیر و زندانی نشوند

Philo
07-08-2013, 08:18 PM
ببینید بستگی دارد به فلسفه مجازات، من اگر فرض کنم انسان ها تعدادی از اعضای گروه خود را مجازات می کنند تا همه گروه نابود نشود (این را به عنوان دلیلی برای موجه نمودن عملِ مجازات می گویم، نه علتِ پدیده "مجازات کردن"، هر چند که می تواند علت هم در نظر گرفته شود) دیگر مسئله تقبیح موضوعیت پیدا نمی کند.

sonixax
07-08-2013, 08:44 PM
باسلام دوستان عزیز
یک سوالی ذهن مرا خیلی مشغول کرده
از طرفی شهود می کنم که نباید مخالف عقیده خود را تقبیح کنم چون می گویم شاید او دلایلی دارد که من نشنیده ام یا به خاطر شرایط محیطی و ژنتیکی و هزار عامل ناخودآگاه دیگر به این مسئله عقیده پیدا کرده است پس من نباید او را تقبیح کرده یا حتی کنیه ای در دل به او بورزم چه برسد به اینکه دستگیرش کرده یا زندانی اش کنم.
البته دوستان این مطلب من سطحی بالاتر از آزادی عقیده است چون آزادی اندیشه فقط شامل قسم دوم(عدم زندانی کردن و دستگیر کردن)می شود در حالی که شهود من ورای این را می گوید(عدم کینه ورزی یا حتی تأسف نسبت به او ).
از طرف دیگر می بینم لازمه سخن من این است که دیگر هیچ قاتل و جانی و دزدی دستگیر نشود چون آنها هم عقیده دارند که باید دزدی یا قتل کرد و لازمه احترام به عقیده آنها این است که دستگیر و زندانی نشوند در حالی که این هم مخالف شهود من مبنی بر اهمیت امنیت در جامعه است.
چه کسی می تواند کلید حل این معما و تناقض را پیدا کرده و بیان کند؟؟؟
ممنون می شوم اگر کمکی به من بکنید

مثلن آیا شما یک نئو نازی که عقیده دارد باید از صغیر و کبیر یهودی و اسلاو را زنده زنده سوزاند و بقیه نژادها را که آنها نژاد پست مینامند را عقیم کرد را تقبیح نمیکنید ؟!

من نه تنها تقبیحش میکنم بلکه توی سرش هم میزنم تا یک وقتی از این غلطهای زیادی نکنه و نتونه بکنه .

ahlobit
07-09-2013, 07:55 AM
مثلن آیا شما یک نئو نازی که عقیده دارد باید از صغیر و کبیر یهودی و اسلاو را زنده زنده سوزاند و بقیه نژادها را که آنها نژاد پست مینامند را عقیم کرد را تقبیح نمیکنید ؟!

من نه تنها تقبیحش میکنم بلکه توی سرش هم میزنم تا یک وقتی از این غلطهای زیادی نکنه و نتونه بکنه .
پس شما قبول نداری نباید عقاید دیگران را تقبیح کرد؟
مطمئنم قبول داری اما لااقل به نحو جزئیه
پس بگو در چه جائی این اصل حاکم است و در چه جایی نه؟

Russell
07-09-2013, 09:08 AM
شما اینجا خود باور را با باورمند به آن اشتباه گرفته‌ای .من گزاره "غیرآریایی‌ها پست هستند" را میتوانم تقبیح کنم حتی بدون اینکه لزوما باورمندی به آنرا نشانه بروم.
و البته باورمند را هم میشود محکوم کرد چه از نگاه کیفر جویانه بخاطر مسئولیت او در باور به گزاره قبیح و چه از دید عقوبتگرایانه از این نظر که با یک باور قبیح که پتانسیل اینرا دارد که به عمل منتج شود هم مقابله کنم.

سخنان شما پیرامون دزدی و قتل هم بسیار شگفت انگیز است.مسلم است که باور به یک چیز با عمل به آن متفاوت است و همچنین تقبیح و سرزنش زبانی با کیفر دادن آن هم از نوع قانونی متفاوت است.
کسی که معتقد است فروش مواد مخدر اخلاقی‌ست و باید قانونی شود را که نمیشود بجرم فروش غیرقانونی مواد مخدر زندانی کرد.و از همه مهمتر نظرات تا بیان نشوند و در محیطی آزاد درباره شان بحث نشود اصلا حسن و قبحشان مشخص نمیتواند بشود.

sonixax
07-09-2013, 02:15 PM
پس شما قبول نداری نباید عقاید دیگران را تقبیح کرد؟

هیچ عقیده ای محترم نیست . من هم برای عقیده دیگران احترام قایل نیستم و قطعن این اجازه رو دارم هر عقیده ای که از نظرم مشکل دار بود رو به نقد بکشم .


مطمئنم قبول داری اما لااقل به نحو جزئیه

نه ندارم :دی


پس بگو در چه جائی این اصل حاکم است و در چه جایی نه؟

در هیچ جا !

نهایتن من باید برای صاحب عقیده احترام قایل باشم مادامی که عقیده او باعث نشود که شخص خودش وارد حیطه خصوصی من شود و یا به من بی احترامی کند و یا بخواهد باعث بروز رفتار نژادپرستانه و یا محدود کننده بشود .

اگر شما مسلمانی ولی مسلمانیت را بری خودت نگاه داشتی و با چوب اسلام توی سر بقیه نمیکوبی احتمالن کسی هم به خود شما و نه عقیده شما کاری ندارد .
خوب من دوستان مسلمانی هم دارم که خیلی هم معتقد هستند ولی مدام در حال تبلیغ اسلام و کوبیدن چوب اسلام توی سر بقیه نیستند . خوب طبیعتن در حضور این افراد من نیازی نمیبینم به نقد اسلام بپردازم و یا بگم شماها چون باورمند به اسلام هستید این طوری هستید و فلان و بهمان .
به محض اینکه اسلامشان از درون مغزشان بیرون بزند و بخواهد جنبه عمومی پیدا کند باهاشون مقابله میکنم .

از جمله کسانی که باید به خاطر عقیده تقبیح بشند و زد توی سرشون کسانی هستند که میگن توی ماه رمضون چون ما روزه هستیم و چیزی کوفت نمیکنیم شماها هم حق ندارید جلوی ما یا توی خیابان چیزی بخورید . اینها رو باید توی سرشون هم زد .