PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را دیدن نمیکنید برای دیدن کامل نوشته‌یِ و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : کودکان و دین



Russell
06-16-2013, 01:27 AM
در اینترنت به یک مطلب جالب بر خوردم ،من رو یاد موضوع جالب پرسشهای جسورانه و هوشمندانه‌ی ِ کودکان (خیلی هوشمندانه‌تر و جسورانه‌تر از پدر و مادرهاشون) درباره دین انداخت و اینکه چطور طی یک فرآیند کاملا فرهنگی و اجتماعی به کودکان یاد میدهند که این سوالات هر چقدر هم بدیهی بنظر برسند تابو هستند.مثلا به سوال جواب بامزه مادر و دختر که دختر میپرسه این چحور کتابی هدایتی‌ست از خداست که همه‌اش به ستایش خودش پرداخته:


مشکلی در رابطه با توجیه دخترم دارم
با توجه به اینکه سن دخترم به نماز و شرعیات رسیده ( البته یکی دو ساله که رسیده )
تا پارسال با خوشرویی و صبر و البته گاهی هم با تندی
نماز رو بهش یادآوری میکردم
حتی خیلی از اوقات نماز خودم رو به تاخیر مینداختم
به این اسم که من منتظرم که شما هم بیای با هم بخونیم
اما این تنبلی ها و کسالت نماز در اون از بین نمیرفت
با مشورت با روانشناس ها نتیجه این شد که برای انجام فرایض دینی
اونو تحت فشار و تندی قرار ندم
اما این موضوع باعث شد که دیگه اصلا قضیه نماز رو جدی نگیره
حالا مدتیه که من ادای نماز ایشون رو جدی تر گرفتم
ولی امروز صحبتی رو با من مطرح کرد که در جوابش نمیدونم چی بگم که توجیه بشه

گفتگوی من و دخترم

دخترم : مامان یه چیزی بگم که چرا نمازم رو دیر می خونم یا اصلا نمیخونم
من : چرا عزیزم
دخترم : چون من اعتقادی به نماز ندارم
من : یعنی چی ؟
دخترم : یعنی اینکه نماز یه چیزیه که خدا توی اون فقط داره ازخودش تعریف می کنه
من : چطور ؟
دخترم : مثلا سوره توحید
بعد سوره رو آیه به آیه برام خوند و معنی کرد
و بعد هم اینطور ادامه داد که
توی مدرسه هم که به ما قرآن یاد دادن
همش فقط از خدا تعریف کرده
مگه میشه که خدا قرآن رو بفرسته و بعد همش توی اون از خودش تعریف کنه

Russell
06-17-2013, 04:58 PM
دوستان راهکار رو برای آشنایی کودکان با دین چه میدونید،یکی از کسانی که به شستشوی مغزی کودکان توسط والدین درباره موضوعات دینی اشاره کرده و مورد حمله هم قرار گرفته ریچارد داوکینز هست.برای من خیلی عجیب بود که دیدم برای انتقاد از چنین رفتار تنفرانگیزی اینجور مورد حمله قرار گرفت.این از اون دسته مباحث هست که حتی در گفمان پر از دروغ و ماله کشی «میانه‌روها» هم تصورم بر این بود که حمله بهش سخت باشه.
بنظر من در مدرسه اگر بشه آموزش نسبتا بی طرفانه‌ و مختصری درباره محتوای هر دین داشت گزینه بدی نیست.یک نکته جالب برای من این بود که اصلا منشا داستان کاریکاتورهای دانمارک و حمله وحوش اسلامگرا به اون از اینجا شروع شده که در دانمارک (بعنوان یک کشور چندفرهنگی که حتی طرف فلسطین و مسلمین هم هست یک 200 سالی هست که سابقه نظای در خارج هم نداره) خواستند اسلام را به کودکان در مدارس معرفی کنند.

sonixax
06-17-2013, 05:09 PM
بنظر من در مدرسه اگر بشه آموزش نسبتا بی طرفانه‌ و مختصری درباره محتوای هر دین داشت گزینه بدی نیست.

توی آلمان همین هم هست . معلم دینی برادرم آتئیست بود :دی

Anarchy
06-17-2013, 06:59 PM
توی آلمان همین هم هست . معلم دینی برادرم آتئیست بود :دی

دینی؟؟؟ مگه اونجا هم معلم دینی دارن ؟ بعد این جناب آتئیست دقیقا چی درس میدادن :e404: ؟

sonixax
06-17-2013, 08:04 PM
دینی؟؟؟ مگه اونجا هم معلم دینی دارن ؟ بعد این جناب آتئیست دقیقا چی درس میدادن ؟

آره دارن
بهشون در مورد تمام ادیان یک چیزهای کلی یاد میدند .

undead_knight
06-20-2013, 10:43 PM
اصولا یکی از چیزهایی که گسترش دین رو موفقیت آمیز میکنه این هست که از کودکی به افراد آموزش داده میشه و به افکار جهت داده میشه.یعنی با سرکوب حساب شده و گسترده افکار مخالف یا پرسشی، آدم ها عادت میکنند به مشکلات دین فکر نکنند و بخش های مشکل دار رو فراتر از تعقل و ادراک خودشون بدونند.
یکی دیگه از چیزهایی که واقعا من فکر میکنم از اختراعات ادیان باشه، وجدان دینی هست، البته بدیهی هست چیزی که پسوند دینی داره حتما مرتبط با دین هست ولی از دید من وجدان دینی ویژگی های منحصر به فردی داره که مهمترینش این هست که تمامیت خواهی و نظارت روی افکار بوجود میاره که شخص خودش به سرکوب و رصد اندیشه هاش میپردازه و حتی به پرسش گرفتن ادعاهای دین براش چالش برانگیز و دشوار میشه و حتی گاهی جرات این کار رو نداره.یعنی عملا یک سیستم پلیسی و توتالیتر که در روان انسان ها ایجاد میشه و اینطور دین رو حفظ میکنه.

اینها همگی نتیجه سیستم دینی هست و چون کودکان به این افکار آلوده نشدند،پرسش ها و ایراداتشون با وجود سن کمشون پخته و جالب به نظر میاد.

iranbanoo
06-20-2013, 10:53 PM
حالا نه مسائل دینی و مذهبی ولی یک کودک که نمیتواند آن تجزیه و تحلیل هایی که یک بزرگسال به آن رسیده را درک کند.
خصوصا در جامعه ی مذهب زده ی ما در مدرسه که تمام مسائل دینی از همان اول صف ایستادن تا گردش های دست جمعی که با معلمین مذهبی و مرتجع میروند با آن خانه ای که سعی میکند ذهن کودک را از این سموم دور نگاه دارد نتیجه اش چه خواهد شد؟
کودکی که دچار یک سردرگمی شود به مراتب از یک کودکی که باوری دینی دارد موقعیت بدتری دارد.

Ouroboros
06-20-2013, 10:56 PM
اصولا یکی از چیزهایی که گسترش دین رو موفقیت آمیز میکنه این هست که از کودکی به افراد آموزش داده میشه و به افکار جهت داده میشه.یعنی با سرکوب حساب شده و گسترده افکار مخالف یا پرسشی، آدم ها عادت میکنند به مشکلات دین فکر نکنند و بخش های مشکل دار رو فراتر از تعقل و ادراک خودشون بدونند.

پس شما و بسیاری دوستان دیگر چطور قادر بوده‌اید از کمند این آموخته‌ها بگریزید؟ اگر بدلیل شستشوی مغزی در دوران کودکی ایمان بر عقل ترجیح داده می‌شود، چگونه است که فرزندان خانوادگان مذهبی(چه در غرب و چه در ایران)اغلب سکولار می‌شوند و راه خانواده را طی نمی‌کنند؟ بنظرم عناصر دیگری در جریان باشد.

Russell
06-20-2013, 11:08 PM
حالا نه مسائل دینی و مذهبی ولی یک کودک که نمیتواند آن تجزیه و تحلیل هایی که یک بزرگسال به آن رسیده را درک کند.
خصوصا در جامعه ی مذهب زده ی ما در مدرسه که تمام مسائل دینی از همان اول صف ایستادن تا گردش های دست جمعی که با معلمین مذهبی و مرتجع میروند با آن خانه ای که سعی میکند ذهن کودک را از این سموم دور نگاه دارد نتیجه اش چه خواهد شد؟
کودکی که دچار یک سردرگمی شود به مراتب از یک کودکی که باوری دینی دارد موقعیت بدتری دارد.
آخر بزرگترها (عامه مردم) هم تجزیه و تحلیلی ندارند ایرانباوی عزیز و اگر هم دارند بسیار آبکی‌ست و همان کنجکاوی و تحلیل کودکان چندبرابر آن ارزش دارد.
من نمیدانم کسی اگر میمیرد بجای داستان‌هایِ تخیلی از بهشت و جهنم که کودک را با کلی سوال و مطالب گیج کننده مواجه میکند اگر بجایش به او حقیقت را بگوید که هیچ نمیدانیم، چه ایرادی دارد؟

Russell
06-20-2013, 11:14 PM
پس شما و بسیاری دوستان دیگر چطور قادر بوده‌اید از کمند این آموخته‌ها بگریزید؟ اگر بدلیل شستشوی مغزی در دوران کودکی ایمان بر عقل ترجیح داده می‌شود، چگونه است که فرزندان خانوادگان مذهبی(چه در غرب و چه در ایران)اغلب سکولار می‌شوند و راه خانواده را طی نمی‌کنند؟ بنظرم عناصر دیگری در جریان باشد.
من الان که نگاه میکنم مفرهایی که برای فرار از این استبداد دینی داشته‌ام مانند اعتقاد نداشتم پدرم به اسلام (هر چند هرگز درباره آن صحبتی نکرده‌ایم) یا تک و توک انتقادهایی که این سو و آنسو میشنیدم و در آخر هم اینترنت و زندیق و گفتگو نقش اصلی را در جرات دادن و باز کردن راه برای دنبال کردن پرسشهای قدیمی من داشتند،شاید اینها اگر نبودند من هم این جرات را پیدا نمیکردم.

iranbanoo
06-20-2013, 11:18 PM
آخر بزرگترها (عامه مردم) هم تجزیه و تحلیلی ندارند ایرانباوی عزیز و اگر هم دارند بسیار آبکی‌ست و همان کنجکاوی و تحلیل کودکان چندبرابر آن ارزش دارد.
من نمیدانم کسی اگر میمیرد بجای داستان‌هایِ تخیلی از بهشت و جهنم که کودک را با کلی سوال و مطالب گیج کننده مواجه میکند اگر بجایش به او حقیقت را بگوید که هیچ نمیدانیم، چه ایرادی دارد؟
کودکان آنچنان که در پست اول آمده هم چندان نسبت به این مسائل کنجکاو نیستند.یعنی قدرت تمییز و تشخیصی ندارند که بفهمند اینکه به او خورانده میشود درست است یا غلط!(مگر در مواردی خاص)
این مشکل را یکی از دوستان داشت که سعی میکرد به کودک خود آموزش دهد تا در برابر آموزه های دینی که در مدارس اموزش داده میشود هوشیار باشد اما نتیجه این بود که کودک را تحت فشار میگذاشت.
منظور من کلا این است که این فشار دینی-غیر دینی را باید از کودک برداشت و اجازه داد تا زمان مناسب واقعیات را برایش بازگو کرد.

Russell
06-20-2013, 11:30 PM
کودکان آنچنان که در پست اول آمده هم چندان نسبت به این مسائل کنجکاو نیستند.یعنی قدرت تمییز و تشخیصی ندارند که بفهمند اینکه به او خورانده میشود درست است یا غلط!(مگر در مواردی خاص)
این مشکل را یکی از دوستان داشت که سعی میکرد به کودک خود آموزش دهد تا در برابر آموزه های دینی که در مدارس اموزش داده میشود هوشیار باشد اما نتیجه این بود که کودک را تحت فشار میگذاشت.
منظور من کلا این است که این فشار دینی-غیر دینی را باید از کودک برداشت و اجازه داد تا زمان مناسب واقعیات را برایش بازگو کرد.
من هم علاوه بر تایید نیاز بیطرفی و عدم شستشوی مغزی کودکان میگویم غلط بودن داستان‌هایِ دینی هوش چندانی نمیخواهد مخصوصا در دنیای امروز و نیازش تنها عقل سلیم است.
کودکان هم تنها کسانی هستند که مانند داستان معروف لباس نامرئی پادشاه فریاد میزنند پادشاه لخت است، ولی در واقعیت بخاطر مقدس بودن موضوع مردم توی سر کوذکان میزنند و بهشان یاد میدهند اینها خط قرمز هستند.

undead_knight
06-21-2013, 12:11 AM
پس شما و بسیاری دوستان دیگر چطور قادر بوده‌اید از کمند این آموخته‌ها بگریزید؟ اگر بدلیل شستشوی مغزی در دوران کودکی ایمان بر عقل ترجیح داده می‌شود، چگونه است که فرزندان خانوادگان مذهبی(چه در غرب و چه در ایران)اغلب سکولار می‌شوند و راه خانواده را طی نمی‌کنند؟ بنظرم عناصر دیگری در جریان باشد.
خب من همیشه اصل عدم قطعیت رو وارد معادلات میکنم:))دین و دین داران به عنوان یک سیستم به دنبال مشابه سازی هستند ولی این سیستم خطا داره و هیچ وقت بی نقص نیست و به همین خاطر هم دچار دو مشکل میشه،اول اینکه محیط خانوادگی،داده هایی که شخص در طول زندگی بهش برخورد میکنه و به طور کلی شرایط افراد یکسان نیستند و به همین خاطر وجدان دینی با فرض بی نقص بودن آموزش های دینی به طور یکسان در شخصیت افراد شکل نمیگیره.
مورد دوم هم این هست که خود این آموزش ها نقایص زیادی دارند(و البته این به خاطر مشکل دار بودن خود دین هست ) و در جهانی که این حجم اطلاعات وجود داره حداقل شماری از آدم ها این اشکالات رو کشف میکنند.

در کل اگر به روند بی دین شدن یا خداناباور شدن افراد نگاه کنیم هم میشه دید که روند مشابهی طی نمیشه و لزوما همه به دلایل یکسان باورهاشون رو تغییر نمیدند.

iranbanoo
06-26-2013, 09:14 PM
این تاپیک را تا وقتی که بیرون از اینجا و به دست مذهبیون نمیدیدم به اهمیتش توجهی نداشتم!
این عمق یک فاجعه است که بر اساس سلایق و باور های خودمان یک کودک را که فکر میکنم صاحب اختیارش هستیم
مجبور به پذرششان بکنیم.
داشتم فکر میکردم آیا منهم این حق را دارم که فرزندم را ناباور بار بیاورم؟؟

Ouroboros
06-26-2013, 09:26 PM
این تاپیک را تا وقتی که بیرون از اینجا و به دست مذهبیون نمیدیدم به اهمیتش توجهی نداشتم!
این عمق یک فاجعه است که بر اساس سلایق و باور های خودمان یک کودک را که فکر میکنم صاحب اختیارش هستیم
مجبور به پذرششان بکنیم.
داشتم فکر میکردم آیا منهم این حق را دارم که فرزندم را ناباور بار بیاورم؟؟
بالاخره باید حق را به کسی داد، اگر والدین نه پس که؟ دولت هرگز مشروعیت چنین کاری را نمی‌تواند داشته باشد، هرگز. جامعه نیز دستکم در این مقطع از تکامل فرهنگی بشر بسیار از هم پاشیده‌تر و ناتوان‌تر از آنست که بتواند محیطی از منظری ایدئولوژیک خنثی برای کودکان پدید بیاورد. من فکر می‌کنم بهترین راه آنست که کودک را همزمان با پیش آمدن سوالها با آنچه بشر برای پاسخ به آنها طرح کرده آشنا کرد. همه‌ی ایده‌های امروز مطرح، و حتی آنهای فراموش شده، هرچند نه هرگز به یک اندازه، اما در جایگاه متناسب با خودشان محل طرح و بحث و گفتگو دارند و می‌توان آنها را در قالب اسطوره، داستان، تاریخ و روایت برای کودکان بازگفت بی‌آنکه از تضادهای احتمالی میان جامعه‌ی دیندار و خانواده‌ی بی‌دین یا چیزی شبیه به آن ترسید.

اینطور نیست که وادار باشید به سوالی که برای بچه مطرح نیست پاسخ بدهید و اساسا شستشوی مغزی کودکان عملی‌ست که برخلاف طبیعت آنها رخ می‌دهد نه در جهت آن، یعنی این چیزی نیست که تقاضا برای آن از پیش وجود داشته و سپس عرضه پدید آمده باشد، خود والدین هستند که چالشها را برای ذهن کودک پدید می‌آورند. اگر بچه‌ی شما هرگز نپرسید «مامان خدا چیست» شما هم لازم نیست برای او کلاس درس بی‌خدایی برگذار بکنید، اما اگر چنین سوالی(یا سوالات مشابهی که کودکان با آنها روبرو می‌شوند همچون «مرگ چیست» و «آدمها کجا می‌روند» و ..)پرسید، من فکر می‌کنم نه فقط حق بدیهی، بلکه وظیفه‌ی اخلاقی شماست تا حقیقت را به او بگویید. فارغ از اینکه حقیقت به نظرتان چه باشد.

Dariush
06-26-2013, 09:35 PM
من در این مورد بسیار حیران هستم. از دیرگاهان، من همیشه در هنگامه‌ی شک به تاثیر آگاهانه یا ناآگانه‌ی کنش‌ها، گفتارها و هتا رفتارهای خود در ذهن دیگری، با حساسیت فراوان خود را نیشگون میگرفتم؛ چرا که همیشه تصور میکردم مسئولیتِ آنچه میگویم یا میکنم، بیش از آن است که بکنم یا بگویم و رها کنم. در مورد کودکان، این موضوع با فاکتورهای دیگری در آمیخته میشود و مرا وحشت‌زده میکند که چگونه میتوان بی‌طرفی را در آموختنِ آموزه‌ها رعایت کنم، همزمان که او را عاشقم و از سویی باورهایم آنقدر منطبق بر راستی و درستی‌اند که تبدیل به باورم گشته‌اند و مسلما رابطه‌ایست میانِ من و آنها، چنانکه نمیتوان بی‌تاثیر از آنها فرزندم را پرورش دهم! پس از این رفتارها نیز هستند که بس تاثیرگذارتر هستند، چنانکه من همچنان خود را در امتدادِ پدر و مادرِ خود میبینم؛ هرچند که ذهنیت‌هایم با آنها اختلاف دارند اما منش‌ام تا حد زیادی مشابه آنان است. با این حال، پرسیدنی‌ست که آیا ما مسئولیم یا مختار؟ من به گمانم بس مسئول‌تر میباشیم. به خصوص در این سرزمینِ نفرین‌شده، هر روز تصویر و تصورِ فراوان کودک‌هایی که زاده میشوند و در همان بدو تولد گوش‌اشان را با صدای نکره‌ی لااله الا الله آشنا میکنند و نام‌شان را عبدالعلی و عبدالرضا مینهند، سبب میگردد در این گمانِ خود بیشتر پایورزی کنم.

iranbanoo
06-26-2013, 09:55 PM
خوب کودکان تنها بخشی از آموزه های خود را از والدینشان دارند.کدام یک از ما در هر آنچه که از کودکی به یاد داریم تبعیت از پدر و مادرمان بوده؟بیرون از خانه سوالات و مسائلی برای کودک مطرح میشوند که شاید هیچ گاه هم به زبان نیاورد و نا خود آگاه بر ذهنش اثر کند.این تناقض بین جامعه و خانه برای یک کودک احتمالا آزار دهنده خواهد بود.
برای من به شخصه اینطور بوده.پدری بی اعتقاد که حتی به راحتی با مقدساتی که در مدرسه و در جمع دوستانم یافته بودم شوخی میکرد و من گاهی با پدر همسو میشده ام و گاهی در برابرش می ایستادم.گرچه که پدر در نقش خود و جامعه در جای خود هر دو سعی میکرده اند خود را به نوعی توجیه کنند.از این بابت است که این تردید همواره برای یک کودک وجود خواهد داشت و نخواهد توانست این دو هجمه ی اطلاعاتی را تمییز دهد.
و اگر در این کشاکش تاثیرات جامعه توانست بر فکر کودک فائق آید آیا این تحمیل نظرات من بر او نیست که بر خلاف یافته های او اصرار داشته باشم؟

Angela
06-26-2013, 10:02 PM
یه سوال دوستان, اگه فرزند شما توی کودکی یکی از دوستان یا نزدیکان یا هر کس دیگه ای رو که خیلی بهش وابسته بود رو از دست داد, و پرسید چه اتفاقی برای اون افتاده "دقیقا" چی بهش جواب می دید؟
یه مدت پیش داشتم به این موضوع فکر می کردم که همیشه توی فیلمها وقتی کسی می میره, بچه ش می پرسه چه اتفاقی برای اون افتاده و دیگران جواب می دن الان خوشحاله و داره تو رو می بینه و ... و فکر کردم اگه خودم توی موقعیت مشابه باشم چی میگم؟
اصلا مطمئن نیستم که حقیقت - یا همون چیزی که به نظرم حقیقت هست - رو بگم.

Ouroboros
06-26-2013, 10:18 PM
یه سوال دوستان, اگه فرزند شما توی کودکی یکی از دوستان یا نزدیکان یا هر کس دیگه ای رو که خیلی بهش وابسته بود رو از دست داد, و پرسید چه اتفاقی برای اون افتاده "دقیقا" چی بهش جواب می دید؟
«ما همه از انرژی ساخته شدیم، وقتی کسی می‌میره، تمام انرژی اون به جهانی برمی‌گرده که قبلا ازش اومده. مردن دقیقا مثل همون وقتی هست که به دنیا نیومده بودی. بدن همه‌ی انسانها می‌میره، اما عشق و علاقه‌ای که ما به اونها حس می‌کنیم هرگز نمی‌میره و همیشه با ما می‌مونه» و ... باید عنایت داشت که کُل این دم و دستگاه مذهب همینطوری و بدلیل برخورد با همین حال ناجور قبل از مرگ شخص/بعد از مرگ ِ عزیزان او اختراع شده و فرار از همینست که هنوز مردم را به مذهب جذب می‌کند، در نتیجه جواب خوبی وجود ندارد، بهترین را دین اختراع کرده!

Dariush
06-26-2013, 10:19 PM
در اینکه آموخته‌ها و پشتوانه‌ی آگاهی‌های انسان سراسر ساخته‌ی والدین‌اش نیست، سخن نمیرود، اما تصورِ اینکه فرزندمان میتواند به راحتی از تاثیراتی که ما بر آنها داشته‌ایم به راحتی بگریزد یا بر آنها چیره شود، سراسر باطل است، چرا که بخشِ اعظمِ زیستِ فکریِ شخص، در تقابل یا همراهی با بخشهایی از تاثیراتِ دیرپای برجامانده از زندگیِ او در کنارِ والدینش است. به خصوص آنگاه که کسی همچون من یا شما در اینجا، علاوه بر آن که در جامعه به شدت در اقلیت هستیم، باورهایی داریم که علاوه بر آنکه در تضادِ مستقیم با اکثریت عظیمی از جامعه ایست که سخت بر باورهای خود پافشاری میکند، پمپاژ عظیمی از اندیشه‌های فرسوده و قهقرایی در تضاد با اندیشه‌های ما جریان دارد که هرآینه باعثِ تشکیلِ تضادی عمیق میانِ آنچه که کودک میبیند و آنچه که میشنود، میشود. با اینحال، این موضوع از نگاهِ من میتواند چندان بغرج نباشد، آنچه از نگاهِ من بغرنج‌تر است، برقراری نوعی هماهنگی‌ست میانِ آنچه شما خواهان‌اش است یا به هرجهت تصور میکنید درست است، با آنچه که یک ناظرِ بازگشته از سی سالِ آینده از سنجشِ تاثیرها و روشهای پرورشیِ ما نتیجه گرفته. تاثیراتی که ملهم است از رفتارهای خودآگانه و ناخودآگانه، گفتارها، منش‌ها، اندیشه‌ها ، حساسات، علایق ... و در مجموع هرآنچه که بخشی از هویت من یا شما محسوب میشود چنانکه ما را از 7 میلیاردها انسانِ دیگر متمایز میکند. من تصور نمیکنم این چیز ساده‌ای باشد، چنانکه گاه خودم را در آن شرایط قرار میدهم، تصور میکنم بیش از آنکه متعلق به خود باشم، متعلق به همان ناظرِ بازگشته از سی‌سالِ آینده باشم که باعثِ دوپارگیِ عمیقی میان من و خودم خواهد شد!

Russell
06-26-2013, 11:14 PM
بنظر من نیاز به مخدر دین در بزرگسالان تا اندازه زیادی وجود دارد و دین متخصص ارائه افیون برای فرار از ترس و غم ِ مرگ ولی من فکر میکنم درباره کودکان اینطور نیست چرا که اصلا درکی از مرگ ندارند که برایش نیاز به مخدر داشته باشند.در مورد نزدیکان هم بجز پدر و مادر گمان نکنم فراموش کردن و دوری آنها برای کودکان چندان سخت باشد که نیاز به چنین مخدر قوی و خطرناکی باشد.

undead_knight
06-27-2013, 03:28 PM
در رابطه با اینکه یک ناباور چطور باید بچه رو در مورد این مسائل آگاه بکنه من تا حد زیادی با امیر همنظر هستم.تا به حال هم هیچ ارگان دولتی یا خصوصی یا خود جامعه نتونسته نشون بده بهتر از پدرومادر میتونه به پرورش بچه ها کمک بکنه و با وجود اینکه من نهاد خانوتاده رو ناکارامد میدونم(حتی با وجود پدر و مادر ناباور و لیبرال!)فعلا در همین قالب باید دنبال راه حل بود.
پیشنهاد من این هست که علاوه بر چیزی که امیر گفت و ارائه کردن اکثر سیستم های ایدولوژیک با توجه به اهمیتشون به کودک،باید نظر خودمون رو هم نه به عنوان حقیقت بلکه به عنوان نظر سرپرست کودک بهش بگیم و از همون کودکی این رو بهش یاد بدیم که حتی ما به عنوان سمبل اتوریته و قدرت در ذهن اون و با وجود رابطه عاطفی که این وسط موجوده دیدگاهی داریم که میتونه اشتباه و نادرست باشه و این دیدگاه رو ما بی طرفانه و نه از موضع حقیقت محض داریم بهش ارائه میکنیم.

اینطور حتی اگر کودک به دینی گرایش پیدا کنه کمتر ممکنه نسبت به باورهاش تعصب و وابستگی غیر منطقی پیدا کنه و این برای من بسیار مطلوب تر از کودکانی هست که ناباورند ولی به باورهاشون تعصب شدید دارند.