PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را دیدن نمیکنید برای دیدن کامل نوشته‌یِ و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : جستار آزاد تالار فرهنگ و تاریخ



sonic
11-06-2010, 08:04 PM
تو این تاپیک هر چی میخواین بگین فقط تاپیک ها رو منحرف نکنید:53:
پست های حاوی کل کل ودعوا به اینجا منتقل میشود

kourosh_bikhoda
11-06-2010, 08:29 PM
تو این تاپیک هر چی میخواین بگین فقط تاپیک ها رو منحرف نکنید

به مهر بردارید نام تاپیک رو عوض کنید و بجاش بنویسید جستار.

sonic
11-06-2010, 09:37 PM
به مهر بردارید نام تاپیک رو عوض کنید و بجاش بنویسید جستار.
درود اهورامزدا بر شما
پیشنهاد نیکی بود در راستای گسترش لغات پاک پارسی اصلاح شد.

Theodor Herzl
11-06-2010, 10:26 PM
پس تالار زباله دانی‌ برای چیست؟ برای اینکه پست‌های ناا مربوط به آنجا منتقل شود ، یا اینکه تمام زباله‌های تالار‌ها یک جا جمع میشود ، بعد ادمین آخر هفته زباله‌ها را به آن تالار منتقل می‌کند:71:

sonic
11-07-2010, 09:05 AM
فقط پست های حاوی کل کل اینجا منتقل میشود واین مکان برای نوشته های نه چندان جدی و... است.

kourosh_bikhoda
11-30-2010, 09:00 AM
ا خود اندیشیدم که ما هنوز تاریخ خودمان را نمیدانیم:14:دانستن تاریخ دیگران برای ما چه سود دارد

دیدی گفتم اعصاب نداری؟

sonic
11-30-2010, 12:47 PM
دیدی گفتم اعصاب نداری؟

واسه آدم اعصاب نمیمونه چرا مردم نسبت به تاریخ بی تفاوتن:14:

sonixax
11-30-2010, 04:04 PM
واسه آدم اعصاب نمیمونه چرا مردم نسبت به تاریخ بی تفاوتن:14:

برای اینکه امروز و آیندشون به اندازه کافی داغون هست اصلن وقت نمیکنند و حوصله ندارند به عقب نگاه کنند .

sonic
11-30-2010, 10:20 PM
برای اینکه امروز و آیندشون به اندازه کافی داغون هست اصلن وقت نمیکنند و حوصله ندارند به عقب نگاه کنند .
تاریخ چراغ راه آیندست اگر تاریخ میدانستیم الان انقلابی 57 را ایران تجربه نمیکرد:30:

sonixax
11-30-2010, 10:33 PM
تاریخ چراغ راه آیندست اگر تاریخ میدانستیم الان انقلابی 57 را ایران تجربه نمیکرد:30:

تاریخ چراغ راه آینده کشور و مردمیه که الان دارند نرمال زندگیشونو میکنند و گرفتاری سیر کردن شکمشون رو برای امروز ندارند که بچسبند به دیروز و فردا !

Reactor
12-05-2010, 08:59 PM
خوانندکان، برای یافتن این‌که منظور قرآن از ذوالقرنین چه‌کسی بوده، به این جستار رفته و خود قضاوت کنند:
گواهی‌های پژوهندگان بر برگرفته‌شده بودن داستان
ذوالقرنین در قرآن از اسطوره‌ی "رُمان اسکندر"

http://www.daftarche.com/showthread....86%D8%AF%D8%B1

پاسخ به چرندیات این نوشته را می‌توانید در آن بیابید.



رفیق جان شما هم دکترای ذوالقرنین شناسی داری ها! فقط منتظری یک نفر بگه ذوالقرنین شما سریع از راه برسی و بگی که چرندیات است و ارجاعش بدهی به تاپیک مربوطه!:41:

Jooyandeh
12-06-2010, 03:04 PM
رفیق جان شما هم دکترای ذوالقرنین شناسی داری ها! فقط منتظری یک نفر بگه ذوالقرنین شما سریع از راه برسی و بگی که چرندیات است و ارجاعش بدهی به تاپیک مربوطه!:41:معنی‌یِ دکتر و پژوهنده را هم فهمیدیم!!! :71:

Anarchy
12-06-2010, 03:19 PM
معنی‌یِ دکتر و پژوهنده را هم فهمیدیم!!!
شما پژوهنده نیستی,شما جوینده هستی!!!

sonic
12-07-2010, 08:32 PM
کلیه پست های اسپم وخارج از موضوع به جستارآزاد تالار تاریخ وفرهنگ منتقل شد (http://www.daftarche.com/showthread.php/112-%D8%AC%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%B1%D8%A2%D8%B2%D8%A7%D 8%AF-%D8%AA%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%B1-%D9%81%D8%B1%D9%87%D9%86%DA%AF-%D9%88%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE/page2) لطفا خارج از موضوع بحث نکنید وبرای کل کل و...به جستار آزاد مراجعه کنید این پیک هم یه زودی حذف میشود

sonixax
12-11-2010, 07:45 PM
اى بابا :71:

Anarchy
12-11-2010, 07:48 PM
به به خیر مقدم جهت بازگشت دوست قدیمی و بازداشت شده...

kourosh_bikhoda
12-11-2010, 08:08 PM
آقا ایلَده صفا آوردید. دلمون پوسید از بی شمایی :53:

Theodor Herzl
12-11-2010, 08:58 PM
باز یه گله گرگ حمله کردند

Jooyandeh
12-11-2010, 09:14 PM
صد رحمت به کلپسه والا! :40:

sonic
12-11-2010, 11:53 PM
مدیرم مدیرای قدیم عجب گوش شنوی ازشون داشتن من هزارباره میگم پست خارج از موضوع وکل کل ندید یا اینجا مطرحش کنین کسی گوش نمیده:14:

آقا ایلَده صفا آوردید. دلمون پوسید از بی شمایی
:71:عجب جمله قشنگی:3:

Jooyandeh
12-12-2010, 01:56 AM
مدیرم مدیرای قدیم عجب گوش شنوی ازشون داشتن من هزارباره میگم پست خارج از موضوع وکل کل ندید یا اینجا مطرحش کنین کسی گوش نمیده:14:شما هم مثکه خودت یکی از همین مدیرای قدیمی! :42:

Ouroboros
12-22-2010, 08:03 AM
رنجاندن ِ آدمها در مجازخانه، از آنجاکه نگرانی از بابت چشم در چشم شدن با آنها وجود ندارد همانقدر که آسان است، می تواند بزدلانه و نفرت انگیز باشد. و یا همان اندازه سهوی و بی غرض. من دقایقی قبل مطلع شدم که آغازگر ِ این تاپیک چه بسی پیرو ِ گفتگویی که ما در اینجا داشتیم، از نوشتن و مدیریت و کاربری در اینجا، یکباره استعفا کرده. هرچند من و شما دلیلی برای این کار نمی بینیم، وانگهی من و شما هرگز قربانی ِ نفرت عریان دیگران بخاطر آنچه هستیم نبوده ایم و چه بسی ذره ای از احساسات او در اینباره خبر نداریم. از این جهت، من به اینجا آمدم که تمام پیامهای خود را پاک بکنم، اما نمی توانم گزینه ی ِ مربوطه را در بخش ِ ادیت پیدا بکنم. با وجود ِ بیزاری ام از هر نوع سانسور(به خصوص خودسانسوری)، و با وجود آنکه تا قبل از دو پیام ِ آخر به زعم و تصور ِ من بحثی خوب در جریان بود، از آنجاکه شاید این عمل، مرهمی بر آزردگی ِ دوست ِ ما، یا تنها راه باقی مانده برای دلجویی از او باشد، از مدیر ِ محترم تقاضا می کنم، پیامهای 9، 11، 13، 15، 16 و 19 را یکجا پاک بکنند. هرچند تمام نظم تاپیک برهم خواهد خورد، اما باکی نیست. و چه این عمل به بازگشت ِ جناب ِ shinbet بیانجامد یا نه، حداقل کاریست که برای عذرخواهی از ایشان و نیز ابراز ِ اشد ِ علاقه برای حضور ِ مجددشان از من برمی آید.

sonic
12-22-2010, 10:03 PM
آزادی بیان حق هر انسانی است شما هم به مانند جناب کسرا ازآزادی که در این فروم به شما داده شده میتوانیداستفاده کنید من دلیلی بر حذف پیام های شما نمیبینم مگر آن دسته از پیام هاییکه اسپم بوده و بزودی به جستار آزاد منتقل میشود.
این بحث رو در اینجا دیگر ادامه ندهید

Mehrbod
08-16-2012, 12:02 AM
کاوه جان این داستان راست است؟

«کوروش کبیر» و «پانته آ» (http://www.pars-sky.com/forum/thread26485.html#post338646)

Kaveh
08-16-2012, 06:13 AM
کاوه جان این داستان راست است؟

«کوروش کبیر» و «پانته آ» (http://www.pars-sky.com/forum/thread26485.html#post338646)

مهربد گرامی، واقعیت این است که ما جز دو منبع از کوروش نداریم. یکی هرودوت است که سالها بعد از کوروش در
پی مسافرتهایش چیزهایی که از کوروش شنیده بود را گرد آورد و دیگری گزنفون سردار یونانی که او هم ارتباط
مستقیمی با کوروش نداشت بلکه در خدمت کوروش جوان (فرزند داریوش دوم) بود. از نوشته های بازمانده
بومی هم چنین جزییاتی یافت نشده.
بنابر این ما با دو کوروش مواجه هستیم یکی کوروش واقعی که هیچ راهی برای شناخت او جز بررسی
کارهایش و اثراتش شاید نباشد (مگر اینکه در آینده کاووشهای باستان شناسی چیزی نشان دهد که
بتوان روایتهای گزنفون و هرودوت را تایید یا رد کرد.) دیگری کوروش به عنوان یک فرمانروای ایده آل است
که گزنفون به تصویر کشیده. در این میان نمی توان به قطع این داستانها را دارای واقعیت تاریخی دانست
و یا به قطع رد کرد.
اما با بررسی اثرات او در آن دوران است که می توانیم شخصیت کوروش را مجموعا مثبت و افتخار آمیز
بدانیم. به خصوص در ماجرای تصرف بابل ، شاید اگر منشور حقوق بشر کشف نمی شد
این داستانها هم زیر سئوال و به عنوان افسانه های مذهبی تلقی می شدند. از طرفی
دیگر نحوه حکومت و سیستم حکومتی که او بنیان گذاشت همگی نشان از مردی دارای
بصیرت و خرد و دیدی بزرگ منشانه دارد. مجسمه او در پاسارگاد به ما می گوید که او تا
چه حد به چند فرهنگی و تکثر آرا اهمیت می داده است.

azadah
03-04-2013, 01:43 PM
قادسیه



دركتاب الفتوح نوشته ابن اعثم كوفی صفحه105 می خوانیم . چون دیگر روز در رسید لشگرها را تعبیه راست كردند و رو به كارزار آوردند . درآن روز اول كسی كه به میدان آمد . از فارس پهلوانی بود فیروز نام كه بر پیلی آراسته برنشسته و جماعتی از سرهنگان به دست چپ و راست پیل می آمدند .

مردی از مسلمانان نام او دامس و كنیت او ابوالهول از قبیله بنی اسد عزم جنگ فیروز كرد . او مردی سخت دلیر و چابك بود . اسب خود را تازیانه ای چند بزد و گرم كرد . پس برآن پیل حمله آورد و شمشیری برخرطوم پیل زد و خرطوم او را بینداخت .

هم در آن شدت و گرمی پیلبان او را ضربه زد . مبارز مسلمان از اسب درافتاد و از دیگر طرف فیروز از بالای پیل برزمین آمد . مسلمانان چون او را دیدند كه از پیل بیفتاد بدو حمله آوردند و فی الحال به شمشیر و نیزه او را بكشتند .

چون فیروز كشته شد ایرانیان غلبه كرده و به یكبارگی بر مسلمانان اسب تاختند و حمله آوردند . آن روز میان هردو لشگر كوشش و كشش بسیار رفت . آخر فتح از جانب مسلمانان شد .

كوشك قادسیه كه به تصرف ایرانیان بود به دست مسلمانان آمد . درآن كوشك مال بسیار . غله فراوان و سلاح بی قیاس بود كه نصیب مسلمانان شد . آن كوشكی عالی بود . بالای آن منظره ای عجیب ساخته بودند و استحكام تمام داشت . سعد وقاص را آن كوشك خوش آمد . آنجا نزول نمود و لشگر مسلمانان برگرد او لشگرگاه ساختند .

Russell
03-22-2013, 05:29 PM
مقبره کوروش مورد اصابت نارنجک قرار گرفت! +عکس - Tabnak.IR | تابناك (http://www.tabnak.ir/fa/news/309980/%D9%85%D9%82%D8%A8%D8%B1%D9%87-%DA%A9%D9%88%D8%B1%D9%88%D8%B4-%D9%85%D9%88%D8%B1%D8%AF-%D8%A7%D8%B5%D8%A7%D8%A8%D8%AA-%D9%86%D8%A7%D8%B1%D9%86%D8%AC%DA%A9-%D9%82%D8%B1%D8%A7%D8%B1-%DA%AF%D8%B1%D9%81%D8%AA-%D8%B9%DA%A9%D8%B3)

نگهداری از آثار باستانی به شیوه اسلامی :e523:

iranbanoo
03-22-2013, 05:53 PM
اگر حالا برای یکجای زیارتی بود تا لباس زیر را هم تفتیش میکنند.
اما اینکه یک نارنجک انجا چه میکرده را اسپاگتی میداند!!

Russell
03-22-2013, 05:59 PM
اگر حالا برای یکجای زیارتی بود تا لباس زیر را هم تفتیش میکنند.
اما اینکه یک نارنجک انجا چه میکرده را اسپاگتی میداند!!
آنجا مثل اینکه سنگها و بناها همینجور ریخته،هر کس میرود برای یادگاری یک سنگی چیزیش را هم بر میدارد با خود میاورد خانه؟!
بعد برای قبر کسی که اصلا ارزش باستانی ندارد و معلوم نیست اصلا کی خواب دیده آنجا مسحد شده در عراق چند میلیارد خرج میکنند ضریح از طلا میسازند.

Soheil
03-24-2013, 04:02 PM
کسی میدونه جمعیت امپراتوری هخامنشیان چقدر بوده؟ من در نوشته های خنجی خونده بودم که گویا کشور ساسانیان 45 میلیون جمعیت داشته اگه اشتباه نکنم. یعنی جمعیت ایران هخامنشیان با ساسانیان خیلی تفاوت داره؟
الان هم یکجا خوندم که گفته بود نظرهای متفاوتی در مورد جمعیت امپراتوری هخامنشیان وجود داره: از 5 میلیون هست تا 200 میلیون!!

Russell
03-24-2013, 04:15 PM
کسی میدونه جمعیت امپراتوری هخامنشیان چقدر بوده؟ من در نوشته های خنجی خونده بودم که گویا کشور ساسانیان 45 میلیون جمعیت داشته اگه اشتباه نکنم. یعنی جمعیت ایران هخامنشیان با ساسانیان خیلی تفاوت داره؟
الان هم یکجا خوندم که گفته بود نظرهای متفاوتی در مورد جمعیت امپراتوری هخامنشیان وجود داره: از 5 میلیون هست تا 200 میلیون!!
خیلی تقریبیه که، 4000% تلورانس؟!

sonixax
03-24-2013, 05:22 PM
کسی میدونه جمعیت امپراتوری هخامنشیان چقدر بوده؟ من در نوشته های خنجی خونده بودم که گویا کشور ساسانیان 45 میلیون جمعیت داشته اگه اشتباه نکنم. یعنی جمعیت ایران هخامنشیان با ساسانیان خیلی تفاوت داره؟
الان هم یکجا خوندم که گفته بود نظرهای متفاوتی در مورد جمعیت امپراتوری هخامنشیان وجود داره: از 5 میلیون هست تا 200 میلیون!!

به نظر من به زور به یک میلیون میرسیده !
جمعیت کره زمین در آن دوران فکر نمیکنم به 45 میلیون رسیده باشد چه رسد به تنها یکی از امپراتوریهایش !

Ouroboros
05-29-2013, 07:26 PM
دوستان آیا منبعی برای مطالعه‌ی تاریخ حقوق قضایی در ایران پیش از دوره‌ی قاجار می‌شناسند؟ خصوصا دوران صفویه، غزنویان و ایلخانان؟

iranbanoo
05-29-2013, 11:42 PM
دوستان آیا منبعی برای مطالعه‌ی تاریخ حقوق قضایی در ایران پیش از دوره‌ی قاجار می‌شناسند؟ خصوصا دوران صفویه، غزنویان و ایلخانان؟
منابع زیادی برای مسائل قضایی دوران بعد از اسلام وجود دارد:
1-«تاریخ حقوق از انقراض ساسانیان تا آغاز مشروطه» تألیف دکتر محمدجعفر جعفری‌لنگرودی که تاریخ حقوق ایران را از آغاز اسلام تا یکصد سال پیش تشریح کرده است.
2 ـ «سیر قانون و دادگستری در ایران» تألیف مرتضی راوندی و «سیر قضاوت در ادوار مختلف تاریخ» از علی حجتی‌کرمانی که فقط به بیان تاریخ حقوق قضایی ایران پرداخته است.
_____
توضیح:کتابها را نخوانده ام اما با کتاب دکتر لنگرودی کمابیش آشنایی دارم.

azadah
08-31-2013, 05:07 PM
درود

هویت فرهنگی واژه ای است كه به یك قوم شخصیت می دهد و تمایز می بخشد از دیگر اقوام . و مشتمل است بر عوامل متعددی . نظیر سرزمین . قوم وقبیله و نژاد . خط و زبان . تاریخ و ادبیات . باورهای بومی و اعتقادی . آداب و رسوم محلی و ملی . و خیلی عوامل دیگر كه طی فرآیندی طولانی و پیچیده در طی قرون و اعصار بوجود آمده . و از نسلی به نسل دیگر منتقل گردیده . درعین حال كه مبین توانائی های ذهنی و فیزیكی نیز می باشد .و فقدان آن معادل است با گمنامی .

هویت فرهنگی یك جامعه مانند درختی است كه ریشه در تاریخ و تمدن وخلقیات مردم هر سرزمین دارد . سرمایه قوام و دوام یك ملت است . و عامل هم بستگی و انسجام ملی به شمار می آید . عامل موثری است برای ارتباط بین نسلهای گذشته و آینده . و اگر به دنبال حفظ و تقویت این حوزه نباشیم . توسط فرهنگهای مهاجم متروك و مضمحل خواهد شد .

هویت فرهنگی یك فرد می تواند مایه افتخار یا سرشكستگی او باشد . اگر از هریك از ما بپرسند تو كیستی ؟ و از ما بخواهند هویت خود را توضیح دهیم . پاسخی در باره اصالت . ذهنیت . تربیت . و بافت فرهنگی مان را بیان می داریم . شما وقتی می گوئید من ایرانی هستم یا افغانی یا آلمانی . كارگر یا كارمند . یا مدیركارخانه . با چه لحنی بیان می دارید ؟ احساس افتخار می كنید . یا سرخوردگی ؟

از حسین هیكل نویسنده و خبرنگاری مصری پرسیدند . شما كه دارای فرهنگ و تمدنی بزرگ و اهرام ثلاثه و ..... هستید . چرا پس از یورش اعراب و آمدن اسلام به مصر زبان و فرهنگتان كاملا از میان رفت و تبدیل به یك كشور عربی شدید . آقای هیكل در پاسخ گفت . چون كه ما فردوسی نداشتیم .

تهاجم فرهنگی و شبیخون فرهنگی در سرزمینی عمل می كند . كه خلا فرهنگی باشد . یا در انزوای سیاسی فرهنگ ملی مجال رشد و پویائی نیافته . سست و كم مایه باشد . در این شرایط است كه فرهنگ ملی می شكند و تحت تاثیر فرهنگ بیگانه . ارزش و اعتبارش زیر سئوال می رود .

مردم به تقلید كوركورانه دیگر فرهنگها روی می آورند و بحران فرهنگی پدید می آید. كه نتیجه كار نوعی خودباختگی و بی تفاوتی به ارزشهای ملی خواهد بود . و الا اگر هویت فرهنگ ملتی قوی و از غنای كافی برخوردار باشد در مقابل توفان تهاجمات فرهنگی می ایستد ومقاومت می كند .

تهاجم فرهنگی با تبادل فرهنگی تفاوت دارد . كه اولی بنیان كن است و دومی مغتنم . تبادل فرهنگی به منزله رویاروئی بین دو ورزشكار است . كه تبادل فن و شگرد بین آنها سبب زور آزمائی . تجربه آموزی . و فراگیری فنون بین آنها می شود . وفرهنگها می توانند از طریق تبادل به غنای بیشتری دست یابد .

هرملت به سرمایه های فرهنگی خود می بالد . آئین ها . سنت ها و رسم و رسومات كهن . تمدن و فرهنگ باستان . چهره های ادبی . سرداران ملی . قصه های بومی . حكایت رشادتها و جوانمردی ها . مجموعه آثار علمی هنری و معماری و آنچه از پیشینیان به جا مانده یا در باورهای ما شكل گرفته ساختار هویتی ملی ما را تشكیل می دهند . كه باید عزیز و گرامی بداریم . و برای این منظور قدری به عرق ملی نیازمندیم .

مثلا تهاجم تازیان بر تاریخ و زبان و ادبیات و نامهای ایرانیان تاثیری مخرب داشته چنانكه خیلی از دانشمندان ایرانی مانند بوعلی سینا و ابوریحان . به خاطر نام عربی كه برخود داشتند و موضوعات علمی كه به خط عرب نوشتند . هویت ملی خود را باختند و توسط اعراب مصادره شدند . و امروزه دنیا آنان را به عنوان دانشمند عرب می شناسند .

azadah
11-15-2013, 09:18 PM
یاد ستارخان سردار ملی را گرامی بداریم .

25 آبان روز درگذشت ستارخان است . سرنوشت ستارخان . درپارك اتابكچنین رقم خورد .كه دولت مشروطه درجریان ترور سید عبدالله بهبهانی تصمیم به خلع سلاح گروههای مسلح گرفت . ستارخان كه با همرزمانش در باغ اتابك تهران اسكان یافته بود . با این امر مخالفت نمود . و رویاروی قوای دولتی ایستاد و كاربه جنگ كشید .


واقعه در آغاز ظهر شانزدهم مرداد یكهزار و دویست و هشتاد و نه 16/5/1289 شروع شد . قوای دولت مشروطه بالغ بر سه هزار نفر به فرماندهی یپرم خان . یار قدیمی ستارخان در تبریز و رئیس نظمیه وقت تهران . باغ اتابك را محاصره كردند .
پس از چند بار پیغام . هجوم نظامیان به باغ صورت گرفت و جنگ خونینی بین قوای دولتی و مجاهدین آغاز شد . در این جنگ قوای دولتی از چند عراده توپ و پانصد مسلسل شصت تیر استفاده كردند .
به فاصله 4 ساعت 300 نفر از افراد حاضر در باغ كشته شدند . ستارخان راه پشت بام در پیش گرفت . اما در مسیر پله ها در یكی از راهروهای عمارت تیری به پایش اصابت كرد و مجروح شد و قادر به حركت نبود . اندكی بعد قوای دولتی او را دستگیر كردند و به منزل صمصام السلطنه بردند . در این جنگ 300 تن از اتباعش كشته و 300 تن خلع سلاح و اسیر شدند .
بعداز این واقعه ستارخان خانه نشین شد و پزشكان حاذق برای مداوای پای او تمام تلاش خود را كردند . اما معالجات كارگرنیافتاد . و در تاریخ بیست و پنجم آبان 1293 شمسی برابر با ( 25/8/1293) در تهران درگذشت . هم اكنون مزار وی درحرم عبدالعظیم حسنی واقع است .

از ستارخان نقل است . كه زمانی یارانش خبردادند از پشت بام مسجد به سوی ما تیراندازی می شود . او دستور داد توپخانه را به سوی مسجد نشانه روید . گفتند آخر این خانه خداست . گفت دیگرخانه خدا نیست . كه امروز سنگر استبداد است . می گویند وقتی به ستارخان گفتند پرچم روس را بر بالای خانه ات نصب كن تا امان نامه دریافت كنی . گفته بود . من ننگ پرچم بیگانه را تحمل نخواهم كرد. . می خواهم پرچم ایران را بر هفت اقلیم عالم نصب نمایم .

Russell
12-16-2013, 10:05 PM
اینرا در یکی از فروم‌هایِ دیگر دیدم ولی جالب بود گفتم اینجا هم قرار دهم ولی درستی اعتبار آنرا چک نکرده‌ام:


مروری بر سازگاری ایرانی نوشته مهندس مهدی بازرگان

مهندس مهدی بازرگان پس از چاپ کتاب روح ملت ها که در آن به بررسی خصوصیات ملل مختلف مبپردازد، بعد ها به صورت جداگانه فصلی با عنوان "سازگاری ایرانی" به آن الحاق میکند که با بررسی ویژگی و خصوصیات ایرانیان گامی در جهت تکمیل کتاب روح ملت ها برمیدارد. خاطر نشان است که مطالب این فصل الحاقی پس از آزادی ایشان از زندان در سال 1346 در جمع انجمن اسلامی مهندسین بیان شده که متن تدوین یافته این سخنرانی به شکل فصل الحاقی کتاب روح ملت ها منتشر گردید.

مهندس بازرگان با بیان ویژگی ملل دیگر مثل سرسختی انگلیسی یا نظم و انظباط آلمانی و البته پرداختن به سازگاری ایرانی این ویژگی های ملل مختلف را زاییده عوامل مختلفی میداند که در ایجاد آن معیشت و شیوه بدست آوردن رزق و روزی را مهم ترین عامل در شکل دهی منش و روحیه یک ملت معرفی میکند.
در بیان علل استبداد پذیری ایرانیان با رد کردن نقش حمله های خارجی (مغول، عرب، اسکندر و...) ونبودن رهبران لایق ایشان این بحث را به میان میکشد که اولا تقریبا تمامی ملل دست خوش حملات بیگانه شده اند و در ثانی رهبران دلسوز و کارامد هم از دل همین مردمان به میدان می آیند اما چه شده که تا این حد ایرانیان برای انفعال و پذیرش استبداد مستعد شده اند، بحثی است که در ادامه کتاب به آن پرداخته میشود.
نویسنده سازگاری ایرانی با بیان اینکه شغل هر ملت همنیشین همیشگی یک ملت است و از آن به عنوان "مهم ترین عامل تربیتی و سازنده خصال روح ملت" یاد میکند اینگونه استدلال میکند: "جوانی را در نظر بگیرید که کشتی گیر حرفه ای است یا از راه مشت زنی و قهرمانی نان میخورد، تمام تلاش و آرزوهای این فرد معطوف میشود به اینکه بازوان قوی با عضلات محکم و استخوان های نشکن پیدا کند و فن و تکنیک خواباندن حریف را خوب فرا بگیرد. زیبایی چهره، آداب محاوره، معلومات دانشگاهی، مباحث فلسفی وسیاسی، هوشمندی، سجایای اخلاقی و سایر مزایای انسانی در درجه دوم و سوم قرار میگیرد. حال اگر قرار باشد نه تنها این فرد بلکه نوه و نژاد او هم اینکاره باشند واضح است که در خانواده آنها ضرورت و لوازم انسانی نظیر سواد، فهم، اخلاق، هنر یا سیاست کم کم فراموش یا ضعیف شده و کم کم لوازم کشتی گیری و بوکس بازی توسعه پیدا میکند. برعکس اگر کار کسی و پشت سر او نسل و نژادش دلالی و تبلیغاتچی گری باشد تا دلت بخواهد خوش صحبت، خوش معاشرت، مردم شناس، جنس شناس، بهره مند از اطلاعات عمومی و دارای استعداد زبان بازی و فریبکاری، قدرت تلقین سرشار ودارنده سایر صفاتی که برای آب کردن یک کالای تجاری و جوش دادن معامله لازم باشد، خواهند شد."

ایشان گریزی به تاریخ از خلق و خوی ایرانیان در طول قرن ها میزند "به گفته مورخان، قوم آرین و ایرانی ها، به عنوان اهل تمدن و تفاهم شناخته شده اند. ... وقتی اقتدار و تسلط داشتند کمتر دست به تخریب میزدند و وقتی هم که مورد تجاوز و تسلط قرار میگرفتند خوشبختانه (یا بدبختانه) تمایل به تسلیم و تداخل از خود نشان میدادند."
به گفته ایشان خلق و خوی ملایمت گری یا به عبارت درست تر زیستن خواهی (اگر شد با عیش و نوش و خوشی اگر هم نشد به هر قیمت و نکبت) احتمالا زمینه موروثی و نژادی دارد.

در زمان منتشر شدن این مطالب که مربوط به حدود نیم قرن پیش است از کشاورزی به عنوان شغل 75 درصد مردم آن زمان ایران یاد میشود و ادعا شده که هرچقدر در تاریخ به عقب میرویم درصد بیشتری از مردم ایران به فلاحت مشغول بوده اند. (شاید به بیش از 90 درصد در دوران اسلام یا ساسانی) اگر فلات ایران، مناطق مناسب برای کشاورزی داشته از جهت دیگر فاقد ویژگی های لازم برای صنعت بوده تا سهم قابل توجهی از شیوه ارتزاق خود را به خود اختصاص دهد زیرا فاقد جمعیت نسبی بالا که از ملزومات رواج زندگی صنعتی است بوده و به علت بیابان های پهناور یا کوههای صعب العبود امکان صدور محصولات صنعتی از ایرانیان گرفته شده است، (تنها کشور های سرراهی و مجاور دریا از این نظر ویژگی مناسب را داشتند، با توجه به اینکه بخش قابل توجهی از مردم فلات ایران به دور از دریاهای آزاد قرار دارند). محصولات صنعتی هم غالبا به میزان رفع نیاز های همان محل تولید میشده. به گفته بازرگان این شلختگی در اوربانیسم شهرهای ایران به خاطر است که خانه ها و معابر بر روی زمین های کشاورزی بنا شده اند که حد و مرز آن ها از هم تابع خطوط تراز زمین و خطوط بزرگترین شیب که آن هم به پیرو نهرهای آبرسانی به مزارع، کرت بندی ها و مجرای هرز آب پیروی میکند. اینکه عموما شهر های ایران بر روی زمین هایی که سابقا محل کشاورزی بوده اند در بی نظمی و شلختگی که در ساختار شهرهای ایران به چشم میخورد و این خود گواهی بر رواج کشاورزی بین ایرانیان می باشد.

اما زندگی کشاورزی به عنوان پیشه چند هزار ساله چه نتایجی برای یک ملت است به بار می آورد؟

بردباری:

زندگی سخت کشاورزی باعث تربیت افرادی میشد که درقبال هر سختی و نامیلایمت طبیعت از خود میبایست صبر و بردباری نشان دهند، به عقیده بازرگان فرق بسیار است بین صبر و بردباری (به عبارتی پوست کلفتی) یک دهقان و گردن کلفتی یک ملوان دریانورد. دریانورد به شکل فعال با نیروهای خشن طبیعت دست و پنجه نرم میکند در حالی که دهقان دارای نقشی منفعل است و تنها میتواند آرزوی این را داشته باشد که دست خشن طبیعت به او آزار نرساند. "حتی فرق است بین یک زارع منفعل بیل به دوش با یک جنگل نشین تبر به دست که کارش شکستن درخت و مبارزه با خرس و گراز است، دومی در عین "پوست کلفتی" دارای قدرت، عادت دفاع و حمله بیشتری است. این صبر و بردباری و تحمل هر سختی که دهقانان تنها مجبور به تحمل آن بودند بدون نقش فعال بی تاثیر در شکل گیری روحیه انفعال یک ملت نیست."

شلختگی:

به نسبت با کار صنعتی یا تجارت، کشاورزی به نظم و دقت و حساب و کتاب چندانی نیاز ندارد، یک قوم کشاورز خود را بی نیاز تر از یک قوم دریانورد یا تاجر به حساب و حسابرسی و رعایت نظم و دقت میبیند. زمین کشاورزی درهر شکلی، با هر ابعادی باشد تاثیری روی کار کشاورز ندارد، فقط به گونه ای باشد که آب تمام زمین را بگیرد کافیست، زمان پاشیدن بذر و درو و... هم آنقدر ها نیاز به حساب و کتاب ندارد، "اگر بوران و سرما یا گرمای هوا باشد اصراری ندارد که همان روز به صحرا برود، هفت یا هشت روز دیگر هم که برود باز خیلی دیر نیست. نه بهار درست از 1 فروردین است و نه تابستان راس 31 خرداد آغاز میگردد" ایشان به نکته قابل تاملی اشاره میکنند "یقینا حقیقت فوق را در آداب و عادات ملی، از دهاتی گرفته تا درس خوانده شهری، مشاهده کرده اید. یک مثال بارز آن را در موسسات دینی و صنف روحانی خودمان –که بیش از دیگران نماینده ملی و مقید به حفظ سنن قدیمی هستند- ملاحضه میکنید، مظهر دیگرش را در ادبیات که قید هرگونه دقت، صحت و انطباق با واقعیت را زده است و هرقدر برای اغراق گویی از واقعیت دور شود ارزنده تر جلوه میکند."

وارهایی:

برخلاف یک پیشه ور یا صنعت گر که دستمزد و ثمره کارشان به قدرت تفکر و مهارت آنها وابسته است یک کشاورز و دهقان ثمره کارش وابستگی زیادی دارد به قضا وقدر و دست سرنوشت .
ایشان اینگونه استدلال میکند: "اگر فی المثل کفاشی بخود فشار آورد و جای دو کفش سه کفش بدوزد، مزد او 1.5 برابر میشود. تاجر هرچقدر در بازاریابی، کالا شناسی و سرمایه گذاری همت و دقت بیشتر به خرج دهت سودش افزون خواهد شد. یک دهقان یک سال ممکن است جان کنده، علف چینی و سایر عملیات را با نهایت وجدان انجام داده، نخبه ترین بذر و مناسب ترین کود را انتخاب کرده ولی یک باران بی موقع یا باد طولانی، همه زحمت هایش را به هدر بدهد و یک سال دیگر که تمام وقتش را به خوشی گذرانده به علت شرایط مساعد جوی درختانش زیر بار محصول خم شوند" باید دقت کنیم که در کشاورزی نیز نیاز به فکر و دقت داریم اما به نسبت سایر مشاغل تاثیری بسیار ضعیف تر دارد، ثمره و محصول یک زارع بیش از آنکه نتیجه فکر و اراده خودش باشد تابع عوامل طبیعی است. زارع مشاهده میکند گرسنه ماندن یا غنا در پایان سال، چیزی نیست که او بتواند برای آن برنامه ریزی کند بلکه وابسته به عواملی خارج از اراده اوست. مهندس بازرگان در رابطه با تاثیر این شیوه ارتزاق یاداوری میکنند که این دست بسته بودن دهقان و اینکه تا این حد ثمره کارش وابسته به شرایطی است که در دست او نیست باعث آمادگی بیشتر او برای توسل به قضا و قدر، دست سرنوشت، خدا، مشیت، قسمت و... میشود و باعث استضعاف روحیه فعالیت و کاهش عزت نفس او. "ملاحضه میکنید که ضرب المثل وقت طلاست که از زبان های غربی ترجمه شده است معادلی در فارسی ندارد. پیش ما وقت طلا نبوده است، چون براحتی و بدون زیان آن را از دست میدهیم و بعضی وقت ها بدون صرف وقت طلا بدست می آورند."
علاوه بر اینها زندگی یک دهقان پر از نوسان های شدید بود، به خاطر دست قضا و سرنوشت! دهقان در راحتی و آسایش به سر میبرد و در یک سال بعد به خاطرقهر طبیعت، یک آفت ناخواسته، حمله ملخ ها، باران بی موقع محصول خود را از دست میدهند و در گرسنگی و سختی روزگار میگذرانند، این نوسان های شدید به دهقان و خانواده اش درس در درجه اول درس بردباری و قناعت و انفعال میدهد در ثانی وارهایی و به قول مهندس بازرگان درس گل و گشاد بازی را فرا میگیرند.
همچنین یک دهقان به زمینش وابسته است و هر سختی و مشقتی را به امید محصول احتمالی و پر ثمر آینده تحمل میکند اما قادر به جدایی از زمین کشاورزی خودش نیست زیرا این تنها راه ممکن برای معیشت اوست. مهندس بازرگان این وابستگی به زمین را مایه مصیبت و منشا هرگونه ذلت و ضعف زارع میداند.

تک زیستی:

ایشان با بررسی نقش قنات در ایجاد آبادی هایی در دل بیایان (که به نظر ایشان شباهت زیادی از جهت ارزشمند بودن و دوری از سایر روستاها به ستاره های آسمان دارند)در سطح وسیعی از کشورمیپردازد و ده را به عنوان سمبل کوچک شده ایران میداند. ساختار آبادی های بسیار دور از هم در سطح وسیعی از کشور باعث از بین رفتن اتحاد و یکپارچگی و استقلال از سایرین میشده (برخلاف دشت های وسیع و بهم پیوسته اروپا) و این عامل خود نقش مهمی در تفرقه و عدم اتحاد و روحیه خودبینی و خودخواهی یک ملت داشته است. در تاریخ ادبیات ایران از مفاهیم ملت و ایرانیت جز در آثار فردوسی و جز در موارد نادر جای دیگری نمیتوان چنین مفاهیمی را دید، و واژه های وطن پرستی هم از فرهنگ غربی وارد جامعه ایرانی شده است. به وضوح مشاهده میشود که اتکا بر خویشاوندان و نزدیکان در ساختار ده که سمبل ایران کوچک بشمار میرود و باعث استغنای مردم از اغیار و از هم گسیختگی و عدم اتحاد بین بخش های مختلف شده و خویشاوندان و اهل روستا بر روح منافع ملی برتری پیدا کرده است؛ چنانکه در شهر یک روستایی تا تمایل دارد با خانواده خود وصلت کند و در اداره اگر بتواند جای پای خویشاوندان خود را به هر طریقی که شده باز کند.
تحت اثر بردباری و وارهایی خصلت اصیل سازگاری در ایرانیان پدید آمده که خود را با هر سختی و مشقتی وفق دهد، با دوست و دشمن سازگاری پیدا کند و در سختی و گشاده دستی قناعت کند و بالاخره آقایی و نوکری کند. شلختگی و پایبند نبودن به قید و بندهای پایه و اساسی هم تاثیر بسزایی در سازشکاری ایرانی داشته است. "وقتی بنا شد ملتی وقتی با دشمن روبرو شد تا آخرین توان نجنگد و بعد از مغلوب شدن سرسختی و مخالفت نکند، بلکه تسلیم اسکندر شود و آداب یونانی رو بپذیرد، اعراب که می آیند در زبان عربی کاسه داغ تر از آش شده، صرف و نحو بنویسد و کمر خدمت برای دستگاه عباسی ببندد، در مدح سلاطین ترک چون سلطان محمود غزنوی قصاید آبدار بسراید، غلام حلقه بگوش چنگیز و تیمور و وزیر فرزندانشان شود و هر زمان به رنگ تازه وارد آدمده درآید، دلیلی ندارد نام چنین مردمی از صحنه روزگار محو شود." "یونان بعد از حمله اسکندر کمر راست نکرد، امپراتوری روم نصفش در حمله ژرمن ها نابود شد و نصف دیگرش در حمله ترکان به قسطنطنیه به قبرستان تاریخ پیوست. امروز نه نامی از فنیقیه مانده نه فراعنه مصر نه آشور و نه هیچکدام از معاصران شاهنشاهی ایران، این سازگاری ایرانی بوده که دشمن را رام و راضی میکرده، فرهنگ خود را به آن تزریق کرده و هضم و جذبش میکرده"

روح مذهبی:

از اثرات وابستگی ارتزاق مردم به دست قهار طبیعت و دست بسته بودن دهقان در برابر آن و نوسان های زندگی آنان زمینه مساعدی را برای اعتقاد به ماوراءالطبیعه و امور مذهبی ایجاد میکند. به گفته مهندس بازرگان روح ایرانی همواره در تاریخ ایران به چشم میخورد و وقتی هم که اسلام آمد با آغوش باز آن را پذیرفت، با ارزش ترین آثار هنری و فکری ایرانیان در خدمت به دین و خدا استفاده شده است. اما به ادعای ایشان روح ایرانی تنها خالص برای خدا نبود، در ادبیات ایران به همان میزانی که از واژه ی خدا استفاده شده از می، معشوق هم نام برده شده است. "در شدیدترین دوران های تقدس و تشیع، در دربار صفویه و قاجار، به حداکثر شراب خواری و زن بازی برمیخوریم و البته خود را مروج آستان ولایت هم میدانستند ولی در مجلسشان به جای گیلاس به شهادت سیاهان اروپایی و گچ بری های موجود شراب خورانده میشد. ایران اسلام را پذیرفت اما طبق زمینه نژادی خودش، رو به خدا و دینی آورد که نجات دهنده او در روز معصیت باشد"

زراعت کار بنا به تجربه خودش وقتی به آیاتی مثل "و ما رمیت اذا رمیت و ان الله رمی" میرسد آن را به اشتباه مجوز درویش مسلکی و انفعال خود در تمام امور میبیند درحالی که از آیاتی نظیر "کل نفس بما کسبت رهینة" غافل شده است. ایشان یادآور میشوند که این شیوه واگذاری و انفعال کاملا توسط قرآن مورد نکوهش قرار گرفته و بیان میکند سازگاری ایرانی مصداق آیه "ان الله لا غیر ما بقوم حتی ما بانفسم" میباشد.


و نکته ای که در این بررسی نیاز به یاداوری می باشد این است که مردم ایران تنها از راه کشاورزی ارتزاق نمیکردند و البته زراعت همیشه منجر به چنین جبری نگری نمیشود وصد البته که مردم ایران در جریان های تاریخی کاملا بی تفاوت نسبت به یکدیگر نبوده اند (قیام سربه داران علیه مغول، نهضت تنباکو و انقلاب اسلامی- که البته چنین جریاناتی نوید آمادگی ایرانیان برای همکاری و از خودگذشتگی را نیز می دهد) اما یکی از عواملی موثر در شکل گیری روحیات این ملت بوده. بدیهی است که در تشکیل روح یک ملت فاکتور های مختلفی دست به دست هم میدهند که همه مهم و تاثیر گذار هستند اما هیچ کدام به تنهایی علت اصلی نمی باشد. همچنین ذکر این نکته نیز خالی از لطف نیست که جبری نگری دیدگاه غالب در ادبیات و فرهنگ مردم نیست. جبری نگری هم دید غالب بین مردمان نبوده، اگرچه دیدگاه اشاعره در "نظریه کسب" که نوعی جبر نگری می انجامد اما در کنار آن دیدگاه معتزله که فعل را آفریده خود شخص میدانست و خداوند را در آن فاقد نقش میدانست (اختیار تام) نیز وجود داشته است.
همین استعداد سازگاری ایرانی احتمالا توانایی بالای ایرانیان برای یادگیری وتلفظ زبان های خارجی را باعث شده و این ویژگی که به سرعت خود را همرنگ جماعت و فرهنگ مسلط میکند برای مردم آن آسان ساخته است. همانطوری که دکتر علی شریعتی به درستی اشاره میکند، ایران به علت موقعیت جغرافیایی خود معبر ملل و اقوام مختلف یا به عبارتی چهار راه تاریخ بوده است و همواره تماس و ارتباط با افراد به آداب و رسوم، دین، و زبان های گوناگون داشته است؛ شاید این ویژگی نیز بی تاثیر در روحیه مردم داری و زبان بازی، استعداد زبان های خارجی، نبود یا کم بودن روح ملی و تعصب ملی ایرانیان نباشد. یکی دیگر از نتیایج این موقعیت جغرافیایی ایران که بعنوان پیوند دهنده شرق و غرب ، در معرض تاخت و تاز وحمله غارتگران قرار گرفتن بوده است، احتمال دارد مردم برای حفظ امنیت خودشان زیر بار استبداد حکومت مستبد میرفتند و مجبوربه سازگاری مشدند به تا حداقل امنیت جانی آنان حفظ شود.
واضح است اگر ملت (یا حتی فردی) بخواهد از اشتباهات گذشته خود درس بگیرد باید خودش و اشتباهات گذشته را دقیق تحلیل و بررسی کند. تلاش مهندس بازرگان برای شناساندن ایرانی به خودش واقعا جای تجلیل دارد.

sonixax
12-20-2013, 09:04 PM
نواب صفوی در جلسه‌ای که کسروی صحبت میکرد حضور داشت (۱۳۲۳)

و وقتی‌ نواب صفوی در جواب برایِ کسروی آیه‌ای از قرآن خواند ،، کسروی به او گفت :‌ای طلبه!‌ ای بی‌ سواد .. تو هنوز عربی‌ را درست نمیدانی و آیه قرآن را غلط می‌خوانی پس معنایِ آن را هم درست نفهمیده‌ای ..

بهتر است اول بروی از معلمت عربی‌ یاد بگیری، قرآن خواندن بیاموزی و معنی‌ آن را بفهمی تا بعد بتوانی‌ به کمک قرآن استدلال کنی‌ !! تا دیگران حد اقل در سواد عربی‌ تو تردید نکنند !
نواب صفوی از شنیدن این کلمات سرخ شد و بلافاصله بی‌ هیچ سخنی از اتاق بیرون رفت.

ناصر پاکدامن، قتل کسروی

Anarchy
12-21-2013, 04:14 PM
@مزدك بامداد (http://www.daftarche.com/member.php?43-%D9%85%D8%B2%D8%AF%D9%83%20%D8%A8%D8%A7%D9%85%D8%A F%D8%A7%D8%AF) گرامی

نظر شما در مورد اینکه "زرتشت" در اصل یک لقب بوده نه نام خاص و در تاریخ ایران چند زرتشت داریم و اینکه "ابراهیم پیامبر" یکی از این زرتشت ها بوده چیست ؟

Anarchy
01-20-2014, 09:05 PM
@مزدك بامداد (http://www.daftarche.com/member.php?43-%D9%85%D8%B2%D8%AF%D9%83%20%D8%A8%D8%A7%D9%85%D8%A F%D8%A7%D8%AF) گرامی

نظر شما در مورد اینکه "زرتشت" در اصل یک لقب بوده نه نام خاص و در تاریخ ایران چند زرتشت داریم و اینکه "ابراهیم پیامبر" یکی از این زرتشت ها بوده چیست ؟

@مزدك بامداد (http://www.daftarche.com/member.php?43-%D9%85%D8%B2%D8%AF%D9%83%20%D8%A8%D8%A7%D9%85%D8%A F%D8%A7%D8%AF) گرامی

من پارسال یه سوالی از شما پرسیدم، گویا ندیدید :e404: !!

Anarchy
01-21-2014, 05:37 PM
@مزدك بامداد (http://www.daftarche.com/member.php?43-%D9%85%D8%B2%D8%AF%D9%83%20%D8%A8%D8%A7%D9%85%D8%A F%D8%A7%D8%AF) گرامی

من پارسال یه سوالی از شما پرسیدم، گویا ندیدید :e404: !!

اینجا رو هم دیدید :e108: ؟


چرا، دیدیم

Mehrbod
01-23-2014, 10:47 PM
@مزدك بامداد (http://www.daftarche.com/member.php?43-%D9%85%D8%B2%D8%AF%D9%83%20%D8%A8%D8%A7%D9%85%D8%A F%D8%A7%D8%AF) گرامی

نظر شما در مورد اینکه "زرتشت" در اصل یک لقب بوده نه نام خاص و در تاریخ ایران چند زرتشت داریم و اینکه "ابراهیم پیامبر" یکی از این زرتشت ها بوده چیست ؟

صندلی داغ - مزدك بامداد (http://www.daftarche.com/%D8%B5%D9%86%D8%AF%D9%84%DB%8C-%D8%AF%D8%A7%D8%BA-33/%D8%B5%D9%86%D8%AF%D9%84%DB%8C-%D8%AF%D8%A7%D8%BA-%D9%85%D8%B2%D8%AF%D9%83-%D8%A8%D8%A7%D9%85%D8%AF%D8%A7%D8%AF-1239/#post55402)



زرتشت نام یک تن است و به نادرست روی دین هم نهاده اند و
نام درست آن دین، "دین بهی" است.

Persepolis
01-23-2014, 11:21 PM
واقعیت این است که ما جز دو منبع از کوروش نداریم. یکی هرودوت است که سالها بعد از کوروش در
پی مسافرتهایش چیزهایی که از کوروش شنیده بود را گرد آورد و دیگری گزنفون سردار یونانی که او هم ارتباط
مستقیمی با کوروش نداشت بلکه در خدمت کوروش جوان (فرزند داریوش دوم) بود. از نوشته های بازمانده
بومی هم چنین جزییاتی یافت نشده.نوشته های کتزیاس را از قلم انداختید.
سه منبع هرودوت،کزنفون و کتزیاس در درجه اول واقعند. البته اغلب مورخان دیگر از هرودوت پیروی کرده اند. (حسن پیرنیا)

kourosh_bikhoda
04-23-2014, 11:58 AM
مشکل جدیدی که در ایران داره کم کم بوجود میاد اینه که اعتماد به سقف نوپاهایی هست که هنوز شاششونو نمیتونن کنترل کنند و زدند توی کار طراحی وب و مشاوره و اینها. اینم یکی از همین بچه ها:

https://www.facebook.com/myusefi


روز نوشت های یک پسر 16 ساله !
سخنران،مشاور فروش، مربى زندگى و دیگر هیچ !
+ ♥ محمد یوسفی ♥ +

Theodor Herzl
05-09-2014, 12:14 PM
۹ می روز پیروزی یا روزی است که آلمان نازی تسلیم نیروهای ارتش سرخ سوسیالیستی شد. ارتش سرخ حدود ۲۵ برابر کّل جبهه غرب نیرو وارد جنگ کرد ، یعنی‌ تمام هستی‌ و نیستی‌ شوروی را در جنگ گذاشت. این روز هنوز که هنوز است نیز هر ساله در مسکو جشن گرفته میشود

فیلم زیر از مراسم روز پیروزی در شوروی سال ۱۹۹۰ است



https://www.youtube.com/watch?v=p_RZaEIS35o

undead_knight
05-09-2014, 12:49 PM
۹ می روز پیروزی یا روزی است که آلمان نازی تسلیم نیروهای ارتش سرخ سوسیالیستی شد. ارتش سرخ حدود ۲۵ برابر کّل جبهه غرب نیرو وارد جنگ کرد ، یعنی‌ تمام هستی‌ و نیستی‌ شوروی را در جنگ گذاشت. این روز هنوز که هنوز است نیز هر ساله در مسکو جشن گرفته میشود

فیلم زیر از مراسم روز پیروزی در شوروی سال ۱۹۹۰ است



https://www.youtube.com/watch?v=p_RZaEIS35o

و البته اگر آلمان نازی با سایر کشورهای غربی درگیر نبود کار شوروی همون موقع یک سره شده بود:))

Theodor Herzl
05-09-2014, 12:51 PM
و البته اگر آلمان نازی با سایر کشورهای غربی درگیر نبود کار شوروی همون موقع یک سره شده بود:))چرند نگید جانم ، شوروی در بیش از ۴۰ جبهه در حال جنگ بود با نازی‌ها ، کّل جبهه غرب روی هم در ۴ جبهه ، اگر جبهه غرب اصلا وارد جنگ هم نمی‌شد شوروی چند ماه این‌ور یاآ انور تمامی‌ اروپا را می‌گرفت

undead_knight
05-09-2014, 01:36 PM
چرند نگید جانم ، شوروی در بیش از ۴۰ جبهه در حال جنگ بود با نازی‌ها ، کّل جبهه غرب روی هم در ۴ جبهه ، اگر جبهه غرب اصلا وارد جنگ هم نمی‌شد شوروی چند ماه این‌ور یاآ انور تمامی‌ اروپا را می‌گرفت
1-غرب در حال مبارزه با ژاپن هم بود،کشوری که در نهایت با بمب هسته ای تسلیم شد!و قدرتش به اندازه ای بود که اگر نبرد پرل هاربر به موفقیت کامل میرسید امکان شکست دادن آمریکا رو در خاک خودش داشت!
2-بسیاری از منابع آلمان صرف مبارزه دریایی و هوایی با کشورهای غربی شد.فقط کافیه تصور کنی اگر همه نیروی هوایی آلمان روی شوروی تمرکز داشت چه بلایی میتونست سرش بیاره.
3-کمک های استراتژیک غرب به شوروی بسیار اهمیت داشت،یکیش استفاده از ایران (http://en.wikipedia.org/wiki/Anglo-Soviet_invasion_of_Iran#Events_during_occupation) برای فرستادن منابع به شوروی بود.
4-جبهه غرب تا قبل از اینکه نیروهای غربی در سیسیل نیرو پیاده کنند عملا شکست خورده بود و نیروی چندانی از نازی ها صرفش نمیشد ولی بعد از این رخداد و با حملات دیگه ای مثل نبرد نرماندی هر روز تمرکز بیشتری روی جبهه غرب از سوی آلمان نازی اعمال شد و شوروی هم بعد از اون تلفات قابل ملاحظه ای رو به آلمان وارد کرد،فکر میکنی اینها تصادفی بود!؟ برای آلمان ها خطر اینکه از جبهه غرب اشغال بشند خیلی جدی تر بود و جبهه شرق رو تدافعی چیدند و اینطور شوروی رو دست کم گرفتند.

+نه جبهه غرب و نه جبهه شرق به هم دیگه اهمیت نمیدادند و صرفا به خاطر دشمن مشترک با هم متحد شده بودند(که جنگ سرد به خوبی این مسئله رو نشون میده) و هرچند تلفات و منابعی که شوروی برای جنگ با نازی ها داشت بیشتر بود ولی آلمان نازی اگر در یک جبهه درگیر بود بی تردید میتونست هر دو رو شکست بده.

Theodor Herzl
05-09-2014, 09:49 PM
1-غرب در حال مبارزه با ژاپن هم بود،کشوری که در نهایت با بمب هسته ای تسلیم شد!و قدرتش به اندازه ای بود که اگر نبرد پرل هاربر به موفقیت کامل میرسید امکان شکست دادن آمریکا رو در خاک خودش داشت!خیر ، ژاپن بخاطر حمله شوروی از شمال تسلیم شد و نه بمب اتم آمریکا ، ۵۰ تا بمب اتم دیگه هم آمریکا پرتاب میکرد ژاپن تسلیم نمی‌شد ، وقتی‌ بمب اتم دوم شلیک می‌شه ، امپراطور ژاپن به استالین پیغام میده که به ما کمک کن ، استالین هم میگه خیر شما فاشیست هستید و از شمال حمله کرد به ژاپن ، سر این قضیه ژاپن تسلیم می‌شه. هاوایی هم یک جزیره‌ هست وسط اقیانوس که با هواپیما ۶ ساعت با US Mainland فاصله داره ، حمله ژاپن یک حمله خرکی بود که هیچ نتیجه‌ای هم نمیتونست در نهایت داشته باشه جز تحریک آمریکا ، یک بمباران یک پایگاه از هزاران پایگاه دریای آمریکا مثلا چی‌ کار می‌تونست بکنه؟




2-بسیاری از منابع آلمان صرف مبارزه دریایی و هوایی با کشورهای غربی شد.فقط کافیه تصور کنی اگر همه نیروی هوایی آلمان روی شوروی تمرکز داشت چه بلایی میتونست سرش بیاره.مسلما شوروی کشته بیشتر میداد ، ولی‌ در پایان می‌تونست از پس نازی‌ها بر بیاد ، در یک قلم نبرد مسکو ارتش سرخ بیش از تمامی‌ کشته‌های جبهه غرب شامل تمامی‌ کشور‌ها روی هم کشته داد ، حالا حمله هوایی آلمان می‌توانست چقدر قواعد بازی را عوض کند؟

undead_knight
05-10-2014, 05:10 AM
خیر ، ژاپن بخاطر حمله شوروی از شمال تسلیم شد و نه بمب اتم آمریکا ، ۵۰ تا بمب اتم دیگه هم آمریکا پرتاب میکرد ژاپن تسلیم نمی‌شد ، وقتی‌ بمب اتم دوم شلیک می‌شه ، امپراطور ژاپن به استالین پیغام میده که به ما کمک کن ، استالین هم میگه خیر شما فاشیست هستید و از شمال حمله کرد به ژاپن ، سر این قضیه ژاپن تسلیم می‌شه. هاوایی هم یک جزیره‌ هست وسط اقیانوس که با هواپیما ۶ ساعت با US Mainland فاصله داره ، حمله ژاپن یک حمله خرکی بود که هیچ نتیجه‌ای هم نمیتونست در نهایت داشته باشه جز تحریک آمریکا ، یک بمباران یک پایگاه از هزاران پایگاه دریای آمریکا مثلا چی‌ کار می‌تونست بکنه؟
مسلما شوروی کشته بیشتر میداد ، ولی‌ در پایان می‌تونست از پس نازی‌ها بر بیاد ، در یک قلم نبرد مسکو ارتش سرخ بیش از تمامی‌ کشته‌های جبهه غرب شامل تمامی‌ کشور‌ها روی هم کشته داد ، حالا حمله هوایی آلمان می‌توانست چقدر قواعد بازی را عوض کند؟
Attack on Pearl Harbor - WiKi (http://en.wikipedia.org/wiki/Attack_on_Pearl_Harbor#Strategic_implications)
عزیز من بر اساس تخمین خود مقامات امریکایی مثل دریابد چستر نیمیتز(فرمانده کل نیروی دریایی آمریکا در اقیانوس آرام) اگر حمله کاملا موفقیت آمیز بود به تنهایی میتونست جنگ رو دو سال طولانی تر بکنه!(و این طولانی شدن جنگ طبیعتا روی نتیجه نهایی هم میتونست اثر داشته باشه)

. The combined shock of these events caused Emperor Hirohito (http://en.wikipedia.org/wiki/Emperor_Hirohito) to intervene and order the Supreme Council for the Direction of the War to accept the terms the Allies (http://en.wikipedia.org/wiki/Allies_of_World_War_II) had set down in the Potsdam Declaration (http://en.wikipedia.org/wiki/Potsdam_Declaration) for ending the war
البته حمله شوروی هم تاثیر داشت ولی در هر صورت ژاپن دنبال تسلیم شدن با شرایط بهتر بود و نه تسلیم بی قید و شرط.
حمله به خاک خود ژاپن طبق تخمین ها موجب وارد اومدن تلفات زیادی به نیروهای متفقین میتونست بشه.

The invasion of Japan promised to be the bloodiest seaborne attack of all time, conceivably 10 times as costly as the Normandy invasion in terms of Allied casualties.
Japan surrenders 9/2/1945 (http://www.history.com/this-day-in-history/japan-surrenders)

ببینم کشته دادن بیشتر از کی تا حالا نشونه قدرت بیشتر هست؟!حملات هوایی بیشتر میتونست حجم بسیار بیشتری از کارخونه ها و تجهیزات نظامی روسیه رو نابود بکنه،ارتشی که تجهیزاتش ضعیف باشه و کشوری که قدرت صعنتیش از بین ببره چطور میخواد پیروز بشه!؟

The failure of Germany to achieve its objectives of destroying Britain's air defences (http://en.wikipedia.org/wiki/Air_defence), or forcing Britain to negotiate an armistice (http://en.wikipedia.org/wiki/Armistice) or an outright surrender, is considered its first major defeat and a crucial turning point in the Second World War.[ (http://en.wikipedia.org/wiki/Battle_of_Britain#cite_note-Bungay_2000.2C_p._388-25)
Battle of Britain - WiKi (http://en.wikipedia.org/wiki/Battle_of_Britain)
نتنها کشته دادن بیشتر که داشتن نیروهای بیشتر هم اهمیت نداره،در جنگ ژاپن و چین هم چینی ها برتری عددی قابل ملاحظه ای داشتند ولی از لحاظ قدرت نظامی بسیار ضعیف تر از ژاپن بودند.
Second Sino-Japanese War - WiKi (http://en.wikipedia.org/wiki/Second_Sino-Japanese_War#Chinese_Nationalists)
دیگه این بدیهیات رو که نباید توضیح داد!

Theodor Herzl
05-10-2014, 11:25 AM
ببینم کشته دادن بیشتر از کی تا حالا نشونه قدرت بیشتر هست؟!حملات هوایی بیشتر میتونست حجم بسیار بیشتری از کارخونه ها و تجهیزات نظامی روسیه رو نابود بکنه،ارتشی که تجهیزاتش ضعیف باشه و کشوری که قدرت صعنتیش از بین ببره چطور میخواد پیروز بشه!؟کشته بیشتر نشونه این هست که حجم جنگی جبهه شرق ۳۰ برابر جبهه غرب بوده ، هر جا صحبت از جنگ جهانی‌ می‌شه همه یک دفعه یاد عملیات خلیج نرماندی می‌افتند ، ولی‌ کسی‌ از جنگ ارتش سرخ سخنی نمیگه!کسی‌ از نبرد برلین نمیگه که تانک‌های ارتش سرخ به صورت انتحاری وارد شهر می‌شدند ، با آگاهی‌ اینکه نازی‌ها اونها رو خواهند زد ، یعنی‌ سرباز ارتش سرخ وارد میشد به امید اینکه تا جایی که می‌تونه نازی بکشه زمانی‌ که زنده هست ، همین راه رو باز کرد تا پیاده نظام وارد بشه ، بعد که همچی‌ تموم شد ، چتر باز‌های انگلیسی‌ و آمریکایی آمدند برلین غربی رو گرفتند! جنگ سرد باعث شد تاریخ نویس‌های غربی کارهایی که ارتش سرخ کرد رو هیچ جلو بدند.

در مورد پرل هاربر بعدا جواب میدم

undead_knight
05-10-2014, 12:17 PM
کشته بیشتر نشونه این هست که حجم جنگی جبهه شرق ۳۰ برابر جبهه غرب بوده ، هر جا صحبت از جنگ جهانی‌ می‌شه همه یک دفعه یاد عملیات خلیج نرماندی می‌افتند ، ولی‌ کسی‌ از جنگ ارتش سرخ سخنی نمیگه!کسی‌ از نبرد برلین نمیگه که تانک‌های ارتش سرخ به صورت انتحاری وارد شهر می‌شدند ، با آگاهی‌ اینکه نازی‌ها اونها رو خواهند زد ، یعنی‌ سرباز ارتش سرخ وارد میشد به امید اینکه تا جایی که می‌تونه نازی بکشه زمانی‌ که زنده هست ، همین راه رو باز کرد تا پیاده نظام وارد بشه ، بعد که همچی‌ تموم شد ، چتر باز‌های انگلیسی‌ و آمریکایی آمدند برلین غربی رو گرفتند! جنگ سرد باعث شد تاریخ نویس‌های غربی کارهایی که ارتش سرخ کرد رو هیچ جلو بدند.

در مورد پرل هاربر بعدا جواب میدم
من نمیدونم این کجای حرف منو نقض میکنه؟!واقعا اگر اون بمباران ها و حملات هوایی سنگینی که علیه فقط بریتانیا میشد روی شوروی میشد خسارت قابل توجهی به ماشین جنگی شوروی وارد نمیومد!؟ :))
ما هم اینجا کارهای ارتش سرخ رو هیچ جلوه ندادیم و اتفاقا گفتم قطعا المان نازی به تنهایی اگر با هر کدوم درگیر میشد توانایی شکستش رو داشت ولی گویا شوروی رو میخوای شکست ناپذیر نشون بدی:))

Theodor Herzl
05-28-2014, 04:03 PM
دوستان می‌دونستید هیتلر ، تروتسکی و زیگموند فروید و استالین یک زمانی‌ با فاصله چند کیلومتر از هم در اتریش زندگی‌ میکردند!

BBC News - 1913: When Hitler, Trotsky, Tito, Freud and Stalin all lived in the same place (http://www.bbc.com/news/magazine-21859771)

4212

sonixax
09-21-2014, 02:51 PM
به نظرم این مستند انقالب 57 من و تو چیز جالبیه!
تا اینجا به خوبی نشون داده که اعطای آزادیهای مدنی در خلاء آزادیهای سیاسی در شرایطی که جامعه هنوز توانایی هضم این آزادیها رو نداره و به خاطر نبود آزادیهای سیاسی و جریان آزاد اطلاعات روند اطلاع رسانی و فرهنگ سازی متوقف شده، چه طور آخوندها، کمونیستها، مجاهدین و باقی اراذلی که به کل رابطه ای با انسانیت و انسان دوستی و آزادی و پیشرفت و حقوق بشر و ... ندارند و فقط در فکر تصاحب قدرت هستند با دروغ جامعه رو تحریک و وادار به شورش میکنند.

هر چند که از اشتباهات شاه و ایرادهای بنیادین و اساسی که در سیستمش وجود داشت به شکل واضح حرف نمیزنه ولی نتیجه گیری در باره این مسایل خیلی سخت نیست.

مثلن به جای دستگیر کردن و زندانی کردن خمینی که منجر به شورش شد حکومت میبایستی منتقدانی جدی رو در مقابل اراجیف خمینی قرار میداد و به جای سانسور و خفقان اطلاعاتی به همه اجازه حرف زدن میداد. این طوری نه تنها شورش نمیشد بلکه محکم ترین ضربه به پایه های عقیدتی مردم هم وارد میشد.

یا مثلن وقتی خمینی در مورد حق و حقوق زنان ابراز نگرانی میکنه و میگه این مساله اسلامی نیست و زن باید تو سری بخوره و جاش توی اندرونیه باید با کمال احترام (برای اینکه منجر به شورش نشه) این مساله رو همگانی میکرد.

یا اگر اون قدری که روی ارتش مقتدر درست کردن فوکوس کرده بود روی مسایل داخلی فوکوس میکرد شاید الان وضع طور دیگری میبود!

حالا بریم بقیه اش رو ببینیم تا اینجاش که بد نبوده.

kourosh_bikhoda
10-01-2014, 02:04 PM
خیلی مستند جالبی بود. بخشی از روایت ها و تصاویری که نشون داد فکر کنم هیچجا نمیشه پیدا کرد!

Russell
10-01-2014, 03:42 PM
اینهم مثل اینکه خیلی سر و صدا کرده:
رونمایی تلویزیونی از نامه سری محسن رضایی در پایان جنگ - BBC Persian (http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2014/09/140930_l39_mohsen_rezaei_secret_letter_war?ocid=so cialflow_facebook)