PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را دیدن نمیکنید برای دیدن کامل نوشته‌یِ و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : جبر یا اختیار؟



agn0stic
04-30-2013, 02:48 PM
با سلام

به نظر شما انسان اختیار دارد یا نه؟ ابتدا نظر خودم رو میگم:

به نظر من انسان اختیار ندارد. انسان از وقتی که به دنیا می آید تمامی رفتارهایش معلول دو علت است یکی ژن دیگری هم محیط. هر رفتاری که از انسان سر میزند معلول این 2 علت است. ژن همان عامل وراثتیست که به انسان میرسد از پدر و مادر و اجدادش. محیط هم تشکیل شده از نژاد و آب و هوا و جامعه و حکومت و مدرسه و دین و رسانه و دوستان و فامیل و امثالهم که هر کدام به میزان نامشخصی بر دیدگاه انسان تاثیر میگذارد. در واقع انسان بنده ژن و محیطش است. اینها رو از نقطه نظر زیست شناسی و فلسفی گفتم.

من قبلا خیال میکردم جبرگرایی را فقط میتوان در ابعاد زیست شناسی و فلسفی مطرح کرد تا اینکه کتاب طرح بزرگ استیون هاوکینگ رو خوندم که در اون حرف از جبر گرایی علمی زد و با یک دید جالب که من تا آن زمان نشنیده بودم جبر را اثبات کرد و گفت اختیار یک خیال باطل بیش نیست. کتاب رو به دوستم دادم که بخونه و الان دستم نیست اما یادمه که چی گفته بود. من حرفهاش رو با مثال و بطور مشروح اینجا بیان میکنم:

از نقطه نظر علمی بعد از انفجار بزرگ بعد از مدت زمان اندکی قوانین شکل گرفتند که از آن زمان تاکنون بر عالم مسلط بودند و انسان هم به مرور زمان با دانستن این قوانین و ساختن وسایل و ابزار پیشرفت کرد. یعنی قوانین بر همه چیز این عالم مسلط است و تقدم دارد. رفتار تمامی چیزها اعم از زنده یا غیر زنده چه گیاهان چه حیوانات که شامل انسان هم میشود بر اساس همین قوانین است. پس هیچ چیز از محدوده این قوانین خارج نیست. ما چه بخواهیم چه نخواهیم این قوانین بر ما مسلط هستند و هیچ کدام از رفتار های ما خارج از این قوانین نیست یعنی ما نمیتوانیم خارج از این قوانین کاری کنیم. پس چون ما در محدوده این قوانین هستیم هر رفتاری که از ما سر میزند قابل پیش بینی است (هرچند که این پیش بینی غیر ممکن است اما محال نیست) این هم از نقطه نظر علمی.

استیون هاوکینگ در طرح بزرگ گفته بود اینکه انسان در هر لحظه چه رفتاری از او سر میزند تحت تاثیر برهم کنش میلیاردها سلول انسان با خودشان و با محیط است و چون دانستن وضعیت اولیه میلیاردها سلول انسان امری غیر ممکن است پس روانشناسان بجای اینکه ملاک را جبر بگذارند انسان را بصورت یک کل در نظر میگیرن که مختار است و سپس اختیار او را بررسی میکنند (وگرنه مشخص است وقتی که یک روانپزشک به شما دارو میدهد این دارو درمانی بر اساس اعتقاد به جبر است چرا که روانپزشک میخواهد با دارو تغییری در رفتار شما ایجاد کند)

یکی از دلایلی که بر اساس آن من به بهشت و جهنم اعتقادی ندارم همین جبرگراییست. اگر جبر در کار باشد دیگر قضاوت در مورد اعمال انسانها کاری نادرست است. البته جامعه نیازمند قانون است اما به نظر من در آینده با پیشرفت علم ژنتیک شرایطی فراهم خواهد شد که با دستکاری در ژن انسانها دیگر انسانها نمیتوانند خلافی انجام بدهند.

اگر فکر میکنید اینطور نیست و انسان اختیار دارد دلایلتون رو بگید (اگر هم فکر میکنید انسان اختیار ندارد هم دلایلتون رو بگید)

با تشکر

undead_knight
04-30-2013, 03:14 PM
http://www.daftarche.com/%D9%81%D9%84%D8%B3%D9%81%D9%87-%D9%88-%D9%85%D9%86%D8%B7%D9%82-10/%D8%A7%D8%AE%D8%AA%DB%8C%D8%A7%D8%B1-%D9%88-%D9%82%D8%B7%D8%B9%DB%8C%D8%AA-%DA%AF%D8%B1%D8%A7%DB%8C%DB%8C-887/
:)

azadah
05-01-2013, 07:20 PM
درود



مردم ایران از میان فلسفه جبر و اختیار بیشتر به جبر گرائی معتقدند . قضا و قدر و سرنوشت را حاكم بر زندگی می دانند - حوادث و وقایع را بیشتر خواست خداوند و به امر خداوند و مصلحت و مشیت الهی میدانند . و كمتر به اختیار معتقدند . حتی حصبه و آبله و قحطی و زلزله را تا همین چند دهه اخیر بلای آسمانی می دانستند كه جز تسلیم و رضا در قبول آن چاره نداشتند .



باورمندی ایرانیان به قضا و قدر قابل انكار نیست . تصمیم و تلاش و اراده و نقش انسان نمی تواند سرنوشت را تغییر دهد . آینده نگری . پیش بینی عقلانی و برنامه ریزی در میان عامه كمرنگ است . بر باور ایرانیان بیشتر قانون جبر و توكل به خدا حاكم است تا اختیار . این قاعده در شعر شاعران به وفور نمایان است .



خداكشتی آنجا كه خواهد برد

اگر ناخدا جامه از تن درد (سعدی)



اگر تیغ عالم بجنبد زجای

نبرد رگی تا نخواهد خدای



با قضا كارزار نتوان كرد

گله از روزگار نتوان كرد



چنین بود رای جهان آفرین

كه او جان سپارد به توران زمین

گواهی همی داد دل در شدن

كه دیدار از آن پس نخواهد شدن

چنین است كردار گردنده دهر

گهی نوش بار آورد گاه زهر

به جائی كه زهر آكند روزگار

از او نوش خیره مكن خواستار (فردوسی در داستان سیاوش)



برمن قلم قضا چو می گردانی / پس نیك و بدش چرا زمن می دانی

دی بی من و امروز چو دی بی من و تو / فردا به چه حجتم به داور خوانی (خیام)



وقتی ما همه پدیده ها و پیش آمدها را به خواست خدا و به اراده خدا بدانیم . و او را در همه امور جزئی دخیل بدانیم . و بگوئیم چون و چرا در کار خدا روا نیست . انگیزه كنكاش . كنجكاوی و پژوهش از میان می رود . و انسان از تصمیم و تلاش و عزم و اراده باز می ماند . و در این وادی ذهن انسان وارد فضای بسته ای می شود که پاره ای سئوالات درقفس قداست قفل می ماند و قابل طرح و بررسی و پرسش نخواهد بود . لاكن بزرگانی هم بوده اند كه به عزم و اراده و همیت انسان بهای بیشتر داده اند .



نكوهش مكن چرخ نیلوفری را

برون كن زسر باد خیره سری را

چو تو خود كنی اختر خویش را بد

مدار از فلك چشم نیك اختری را (ناصرخسرو)



نیكی و بدی كه در نهاد بشر است

شادی و غمی كه در قضا و قدر است

باچرخ مكن حواله كاندر ره عقل

چرخ از تو هزار بار بیچاره تر است (خیام)




استیون هاوكینگ می گوید . حتی افرادی كه معتقد هستند . سرنوشت همه از قبل تعین شده و قابل تغییر نیست . موقع رد شدن از خیابان . هر دوطرف خیابان را نگاه می كنند .

agn0stic
05-02-2013, 08:34 AM
اعتقاد به سرنوشت با اعتقاد به جبر فرق میکنه. کسی که به سرنوشت اعتقاد داره خیال میکنه یک قدرت ماوراالطبیعی مثل خدا همه چیز رو از قبل مقدر کرده و کاری از دست انسان ساخته نیست جز رفتن راهی که خدا براش تعیین کرده. در صورتی که در تمامی استدلالاتی که من آوردم هیچ سخنی از سرنوشت و خدا نیاوردم و همگی بر مبنای فلسفه و زیست شناسی و علم بود.

در مورد اون سخن استیون هاوکینگ باید بگم که خود استیون هاوکینگ به جبرگرایی علمی باور داره و مطمئنا علت این رو میدونه که چرا انسانی که به جبر هم اعتقاد داره هنگام عبور از خیابان به دو طرفش نگاه میکنه. جبر مساوی با حماقت نیست. جبر یعنی بنده ژن و محیط بودن که عللش رو گفتم. انسان در شرایط عادی هنگام عبور از خیابان به دو طرفش نگاه میکنه اما مادری که دنبال کودکش در خیابان هست چطور؟ یک انسانی که دنبال خودکشی هست چطور؟ یک انسانی که دنبال دزد هست چطور؟ یک دیوانه چطور؟ شما با استفاده از جبر همه حالات گفته شده رو میتونید توجیه کنید. کسانی که به جبر اعتقاد دارن نمیگن انسان مغز نداره! میگن همون مغزش هم بنده ژن و محیطه.

azadah
05-03-2013, 03:31 PM
درود

واقعیت این است كه انسان در مواردی ملزم به جبر است و در مواردی صاحب اختیار . و عواملی مثل قوانین اجتماعی . سنت های فرهنگی. نوع نظام حاكم . ترس و تكلیف . وجدان و مسائل عاطفی در این میان نقش دارند . بنابراین مسئله جبر و اختیار نمی تواند مطلق باشد .

Ouroboros
05-04-2013, 02:18 PM
یک تفاوتی باید قائل شد میان «تقدیرباوری» و «جبرباوری». من شخصا گمان می‌کنم انسان به شدت تحت سلطه و کنترل رانه‌های زیست‌شناختی خود است، و فراتر رفتن از آنها نیازمند گسترش بسیار وسیع خودآگاهی و مراقبه‌ای مداوم و بی‌وقفه(که تازه بازهم رهایی از بخشی از ایشان ناممکن و رهایی از بخشی دیگر بسیار دشوار و خدشه‌پذیر خواهد بود). اما همچنان گمان می‌کنم که کاری‌ست ممکن. در نتیجه میان Determinism و Fatalism باید تفاوتی قائل بود.

Russell
05-04-2013, 02:40 PM
یک تفاوتی باید قائل شد میان «تقدیرباوری» و «جبرباوری». من شخصا گمان می‌کنم انسان به شدت تحت سلطه و کنترل رانه‌های زیست‌شناختی خود است، و فراتر رفتن از آنها نیازمند گسترش بسیار وسیع خودآگاهی و مراقبه‌ای مداوم و بی‌وقفه(که تازه بازهم رهایی از بخشی از ایشان ناممکن و رهایی از بخشی دیگر بسیار دشوار و خدشه‌پذیر خواهد بود). اما همچنان گمان می‌کنم که کاری‌ست ممکن. در نتیجه میان Determinism و Fatalism باید تفاوتی قائل بود.
امیر جان نظرت درباره اراده آزاد پاد علیتی چیست؟

Ouroboros
05-04-2013, 02:53 PM
امیر جان نظرت درباره اراده آزاد پاد علیتی چیست؟

درود، یکسره مخالف نگر آنها هستم، اما گمان می‌کنم وجود باورمندان به آن دلیل خوبی‌ دیگری‌ست برای ما تا به سطح‌بندی مفهوم «اختیار» بپردازیم.
تعریف «انتخاب» توانایی گزینش آزادانه میان گزینه‌های موجود یا متصور به وجود است، و همینکه شما روزانه میان صدها گزینه‌ی مختلف دست به انتخاب می‌زنید ولو آنکه رانه یا انگیزه‌ای زیست‌شناختی، یا «بیولوژیکی» (یا هرچه) درپس آن باشد دارید سطحی از اختیار را در عمل تجربه می‌کنید که میزان اثربخشی و تاثیرگذاری آن در زندگی شخص شما و دیگرانی که تحت اثر آنها قرار گرفته‌اند تا اندازه‌ی نسبتا دقیقی قابل اندازه‌گیری‌ست. در نتیجه، با عنایت با عینیت می‌توان گفت طرح اینکه وجود هرگونه جبری در تضاد با اراده‌ی آزاد قرار می‌گیرد اساسا به رسمیت نشناختن چیزی‌ست که ما می‌دانیم وجود دارد، اما از وجود داشتن آن بیزاریم.

Russell
05-04-2013, 03:11 PM
درود، یکسره مخالف نگر آنها هستم، اما گمان می‌کنم وجود باورمندان به آن دلیل خوبی‌ دیگری‌ست برای ما تا به سطح‌بندی مفهوم «اختیار» بپردازیم.
تعریف «انتخاب» توانایی گزینش آزادانه میان گزینه‌های موجود یا متصور به وجود است، و همینکه شما روزانه میان صدها گزینه‌ی مختلف دست به انتخاب می‌زنید ولو آنکه رانه یا انگیزه‌ای زیست‌شناختی، یا «بیولوژیکی» (یا هرچه) درپس آن باشد دارید سطحی از اختیار را در عمل تجربه می‌کنید که میزان اثربخشی و تاثیرگذاری آن در زندگی شخص شما و دیگرانی که تحت اثر آنها قرار گرفته‌اند تا اندازه‌ی نسبتا دقیقی قابل اندازه‌گیری‌ست. در نتیجه، با عنایت با عینیت می‌توان گفت طرح اینکه وجود هرگونه جبری در تضاد با اراده‌ی آزاد قرار می‌گیرد اساسا به رسمیت نشناختن چیزی‌ست که ما می‌دانیم وجود دارد، اما از وجود داشتن آن بیزاریم.

من هم همواره اندیشه‌ام دراینباره همینطور بوده (هر چند چندان از چگونگی و نگر دیگر متفکران دراینباره آگاه نبودم) و وقتی با ایده همسازگاری و مقهوم اختیار بدون نیاز به انکار علیت آشنا شدم یک نوع حس دژاوو برایم داشت.
ولی اجماع تاریخی بزرگان فلسفه در دو سوی آن مخصوصا آنچه پیرامون خرد و کانت است دراینباره همواره من به این فکر میاندازد که شاید حقایقی هم در این آن باشد.

slice_of_god
07-01-2013, 10:46 AM
کسانی که می گوید انسان اختیار ندارد
باید پرسید مگر انسان ماشین است؟
ماشین ساده ای مثلا اتومبیل کوکی که برای بازیچه ی اطفال ساخته اند را بنگرید و
با کوک کردن فنر به راه می افتد
جلوی آن قطعه ای کائوچو که به منزله ی خرطوم حساس است ببندید.
اتومبی را بر سطح مستوی صافی در برابر دیواری که کمی از آن فاصله دارد بگذارید.
فنر را کوک کنید و اتومبیل را رها کنید
فرض این است که تقابل سطح و دیوار و اتومبیل از نظر ریاضیو و مکانیکی کامل است.
پس از اینکه اتومبیل به راه اقتاد به سمت دیوار خواهد رفت و به ان بر خواهد خورد و دوباره از راهی که رفته بود برخواهد گشت.
باز به سمت راه خواهد افتاد و به آن برخورد و دوبار از راهی که رفته بود بر خواهد گشت تا زمانی که کوکش تمام شود.
عمل اتومبیل یک عمب مکانیکی
اتومبیل هیچ قدرت اختیاری ندارد
درست مانند فرض شما
...
..
حال یک ظرف مستطیل شکل شیشه ای را پر از اب کنید.
در میان ان صفجه ای شیشه که ظرف را به دوقسمت کند اما طول ان از عرض کمتر باشد بگذارید به شکلی که دو قسمت ظرف از دو ظرف صفحه ی شیشه ای به هم مربوط باشد.
در یک قسمت از ظرف تکه ای خوراکی بیندازید و در قسمت دیگر حیوانی از حیوانات ساده ی ابتدایی مثل یکی از حیوانات "بیضی شکل"(پارامسیوم) را رها کنید و بعد با میکروسکوپ ان را زیر نظر بگیرید.
این حیوان به سوی خوراکی راه خواهد افتاد ولی به مانع شیشه ای برخورده و دوباره در خط مستقیم باز خواهد گشت.
این عمل بظاهر یک عمل مکانیکی است(فاقد قدرت اختیار)
اما این حیوان ناگهان چرخی به دو خود می خورد
در زاویه ی دیگری به راه می افتد و پس از برخورد به مانع شیشه ای باز خواهد گشت و دوباره پیچی دیگر در زاویه ای دیگر خواهد خورد و راه خواهد افتاد تا بالاخره از فاصله ی میان صفحه و دیواره ی ظرف گذشت و خود را به خوراک برساند.
این چنین عملی در ساختمان هیچ ماشینی و در مبادی هیچ مکانیکی نیست.
___________________
حلقه ی گمشده ی شما آگاهی است.

Philo
07-01-2013, 03:01 PM
دستگاه های کنترل خودکار هر کدام به تغییرات تعدادی از متغیرهای محیطشان واکنش نشان می دهند و خود را با آن تطبیق می دهند. این که به چه تعداد از این متغیر ها و چه طور و چقدر خوب یا بد واکنش نشان دهند (این که چقدر هوشمند باشند) بستگی به پیچیدگی این دستگاه ها دارد.
در همان مورد اتوموبیل حتما می دانید که اتوموبیل هایی اکنون وجود دارند که به وجود مانع واکنش نشان می دهند و مثلا در یک متری آن می ایستند. ربات های فوتبالیست که با هم تیمی هایشان پاس کاری می کنند و گل می زنند هم نمونه ای دیگر از این دستگاه های خود کنترل هستند.
انسان هم یک چنین دستگاهی یا مجموعه ای از این دستگاه ها نمی تواند باشد؟ مثلا دقت کنید که بدن انسان به تغییرات دمای محیط واکنش نشان می دهد و به کمک دستگاه گردش خون دمای بدن را در حدود 37 درجه نگه می دارد، این چه فرقی با دستگاه های خودکنترل دارد؟

Russell
07-01-2013, 06:30 PM
کسانی که می گوید انسان اختیار ندارد
باید پرسید مگر انسان ماشین است؟
ماشین ساده ای مثلا اتومبیل کوکی که برای بازیچه ی اطفال ساخته اند را بنگرید و
با کوک کردن فنر به راه می افتد
جلوی آن قطعه ای کائوچو که به منزله ی خرطوم حساس است ببندید.
اتومبی را بر سطح مستوی صافی در برابر دیواری که کمی از آن فاصله دارد بگذارید.
فنر را کوک کنید و اتومبیل را رها کنید
فرض این است که تقابل سطح و دیوار و اتومبیل از نظر ریاضیو و مکانیکی کامل است.
پس از اینکه اتومبیل به راه اقتاد به سمت دیوار خواهد رفت و به ان بر خواهد خورد و دوباره از راهی که رفته بود برخواهد گشت.
باز به سمت راه خواهد افتاد و به آن برخورد و دوبار از راهی که رفته بود بر خواهد گشت تا زمانی که کوکش تمام شود.
عمل اتومبیل یک عمب مکانیکی
اتومبیل هیچ قدرت اختیاری ندارد
درست مانند فرض شما
...
..
حال یک ظرف مستطیل شکل شیشه ای را پر از اب کنید.
در میان ان صفجه ای شیشه که ظرف را به دوقسمت کند اما طول ان از عرض کمتر باشد بگذارید به شکلی که دو قسمت ظرف از دو ظرف صفحه ی شیشه ای به هم مربوط باشد.
در یک قسمت از ظرف تکه ای خوراکی بیندازید و در قسمت دیگر حیوانی از حیوانات ساده ی ابتدایی مثل یکی از حیوانات "بیضی شکل"(پارامسیوم) را رها کنید و بعد با میکروسکوپ ان را زیر نظر بگیرید.
این حیوان به سوی خوراکی راه خواهد افتاد ولی به مانع شیشه ای برخورده و دوباره در خط مستقیم باز خواهد گشت.
این عمل بظاهر یک عمل مکانیکی است(فاقد قدرت اختیار)
اما این حیوان ناگهان چرخی به دو خود می خورد
در زاویه ی دیگری به راه می افتد و پس از برخورد به مانع شیشه ای باز خواهد گشت و دوباره پیچی دیگر در زاویه ای دیگر خواهد خورد و راه خواهد افتاد تا بالاخره از فاصله ی میان صفحه و دیواره ی ظرف گذشت و خود را به خوراک برساند.
این چنین عملی در ساختمان هیچ ماشینی و در مبادی هیچ مکانیکی نیست.
درود و به دفترچه خوشآمدید :e303:

اتفاقا نوعی زنبور وجود دارد که چنین رفتاری مانند مثال ماشین از خود بروز میدهد.طعمه خود را فلج میکند و آنرا به نزدیک حفره‌ای که قبلا آماده کرده میبرد،در ورودی حفره طعمه را رها میکند و میرود داخل حفره را برای اطمینان از خالی بودن آن چک میکند،حالا اگر هنگام برگشت طعمه اندکی حرکت کرده باشد،زنبور ما دوباره او را به آستانه ورودی حفره میاورد ولی به جای داخل کردن آن دوباره آنرا رها میکند و میرود و داخل حفره را چک میکند.با آزمایش و حرکت دادن هرباره‌ی ِ طعمه این داستان دوباره و دوباره تکرار میشود.این چنین عملی را Douglas Hofstadter نامش را گذاشته Sphexishness.
حالا به نظر شما اکنون این زنبور ما ماشین است؟و اگر هست نمیتواند ماهی ما هم ماشینی باشد با پیچیدگی و الگوریتم متفاوت؟

Some Sphex wasps drop a paralyzed insect near the opening of the nest. Before taking provisions into the nest, the Sphex first inspects the nest, leaving the prey outside. During the inspection, an experimenter can move the prey a few inches away from the opening. When the Sphex emerges from the nest ready to drag in the prey, it finds the prey missing. The Sphex quickly locates the moved prey, but now its behavioral "program" has been reset. After dragging the prey back to the opening of the nest, once again the Sphex is compelled to inspect the nest, so the prey is again dropped and left outside during another stereotypical inspection of the nest. This iteration (http://en.wikipedia.org/wiki/Iteration) can be repeated again and again, with the Sphex never seeming to notice what is going on, never able to escape from its programmed sequence of behaviors. Dennett's argument quotes an account of Sphex behavior from Dean Wooldridge (http://en.wikipedia.org/wiki/Dean_Wooldridge)'s Machinery of the Brain (1963). Douglas Hofstadter (http://en.wikipedia.org/wiki/Douglas_Hofstadter) and Daniel Dennett (http://en.wikipedia.org/wiki/Daniel_Dennett) have used this mechanistic behavior as an example of how seemingly thoughtful behavior can actually be quite mindless, the opposite of free will (or, as Hofstadter described it, sphexishness).

Digger wasp - WiKi (http://en.wikipedia.org/wiki/Digger_wasp)


When the time comes for egg laying, the wasp Sphex builds a burrow
for the purpose and seeks out a cricket which she stings in such a
way as to paralyze but nOt kill it. She drags the cricket into the
burrow, lays her eggs alongside, closes the burrow, then flies away,
never to return. In due course, the eggs hatch and the wasp grubs
feed off the paralyzed cricket, which has not decayed, having been
kept in the wasp equivalent of deep freeze. To the human mind,
such an elaborately organized and seemingly purposeful routine
conveys a convincing flavor of logic and thoughtfulness-until more
details are examined. For example, the Wasp's routine is to bring the
paralyzed cricket to the burrow, leave it on the threshold, go inside
to see that all is well, emerge, and then drag the cricket in. If the
cricket is moved a few inches away while the wasp is inside making
her preliminary inspection, the wasp, on emerging from the burrow,
will bring the cricket back to the threshold, but not inside, and will
then repeat the preparatory procedure of entering the burrow to see
that everything is all right. If again the cricket is removed a few
inches while the wasp is inside, once again she will move the cricket
up to the threshold and re-enter the burrow for a final check. The
wasp never thinks of pulling the cricket straight in. On one occasion
this procedure was repeated forty times, always with the same result.
(Wooldridge 1963, p. 82)4

slice_of_god
07-01-2013, 07:08 PM
درود
منظور من از ماشین؛ماشین سایبرنتیک نبود.
ماشین سایبرنتیک اختیار دارد؛چون می تواند ابتکار کند
در کامپیوتر های اولیه ،که یک ماشین ساده بودند ، از خود ابتکاری نداشت:
این عمل(مثلا در طراحی بازی دوز) را جلونگری استیفا گر می خوانند.
در مورد مسائلی راه حل دارند یا برخی ندارند این رویکرد به شرط فراهم بودن نیروی کافی به خوبی کار می کند.
این رویکرد شامل یک روال الگوریتم موثر برای یافتن بهترین حرکت است( به این میگن ابتکار و اختیار)

Philo
07-01-2013, 08:08 PM
نفهمیدم چه گفتید. ابتکار را تعریف کنید، یک دستگاه باید چه جور اعمالی انجام دهد تا بتوانیم بگوییم توانایی ابتکار دارد؟ رابطه این ابتکار با اختیار چیست؟ چرا داشتن ابتکار، داشتن اختیار را نتیجه می دهد؟

slice_of_god
07-01-2013, 10:18 PM
بنگر من اعتقاد به جبر ؛ نه با لیبرالیزم در تضاد است و نه با مسئولیت اخلاقی و مجازات خلاف کاران. اما قبل از هر چیز باید مفهوم دقیق جبر و اختیار را در رابطه با انسان را متوجه بشیم. جبر و اختیار ماهیت متفاوتی از هم ندارند. جبر و اختیار یک مفهوم هستند در دو طیف مختلف ، مثال : 1- مثال برای جبر : ماشینی را در نظر بگیرید که "هر " عملی که از او سر می زند ؛ تابع پالسی باشد که از "بیرون" ماشین به او داده شده است. تلویزیون های قدیمی یک نمونه هستند. امواج الکترومغناطیس از طریق آنتن وارد تلویزیون شده و مداری های Passive داخلی ؛ تصویری را ظاهر می کند. با یک دکمه هم می توان کانال را عوض کرد. آیا این ماشین اختیار دارد یه نه. ؟ گرچه به نگر می رسد این ماشین فاقد اختیار است ؛ اما مرتبه ای از "اختیار" را داراست. این ماشین ؛ اختیار دارد که امواجی با فرکانس های "غیر" را از مدار های خود عبور ندهد.اگر تلویزیون سونی است ؛ اختیار دارد با کنترل پاناسونیک کار نکند. این مفهوم از اختیار تابعی از "پردازش دیتای داخلی" سامانه است. به میزانی که پردازش دیتا ؛ گسترده تر باشد ؛ سطح اختیار بالاتر می رود. 2- مثال برای اختیار : روباتی را در نظر بگیرید که مجهز به سامانه های خبره است. این روبات دیتا را از محیط گرفته و مورد پردازش قرار داده و واکنش نشان می دهد. این سامانه دارای یک "تولید کنند اعدا تصادفی " است. سامانه در شرایط "نامعین" ؛ از طریق تولید یک عدد تصادفی ، نسبت به "بازه " ای که عدد تولید شده قرار می گیرد ، تصمیم گیری می کند. و مثلا دستش را بلند می کند. و این در حالی است که روبات مشابه او در همان شرایط "تصمیم" دیگری گرفته و مثلا پایش را بلند می کند ! از نظر ناظر بیرونی ؛ دو روبات که کاملا شبیه هم هستند ؛ در یک شرایط ویژه و خاص ؛ تصمیمات مختلفی گرفتند ، اینجا مفهوم اختیار برای آنهاشکل می گیرد. بنظر می رسد یکی "دلش" خواسته دستش را بلند کند دیگری "دلش" نخواسته. * نتیجه گیری : اختیار ؛ همان جبر پیچیده است. در نتیجه این سوال که ما مجبوریم یا مختار ، عملا منتفی است ؛ ما ناگزیر نیستیم "یا" منطقی بکار ببریم. انسان ؛ هم مختار است هم مجبور ؛ و نه مختار و نه مجبور. بررسی بحث مسئولیت : با تحلیل فوق ؛ چون مفهوم جبر و اختبار کلا تغییر میکند ؛ مثلا اگر در آن شرایط بلند کردن دست توسط روبات مطابق فانون جرم است ؛ روبات مسئول است ؛ما باید تغیراتی در رندوم ژنراتور او ایجاد کنیم (به زندان برده تادیبش کنیم) رندوم ژنراتور ، وضعیتی بینهایت پیچیده از وضعیت انسان است. در شریطی که یکی از روبات ها ؛ برای ما مشکل آفرین باشد ؛ باید او را "مهار" کرد. این یعنی زندان

Russell
07-01-2013, 10:56 PM
من موافق همسازگاری (compatibilism) هستم ولی این مطلب شما را متوجه نمیشوم و چطور محدودیت کار کردن با کنترل پاناسونیک میشود (به هر شکلی) اختیار؟


مسئولیت : با تحلیل فوق ؛ چون مفهوم جبر و اختبار کلا تغییر میکند ؛ مثلا اگر در آن شرایط بلند کردن دست توسط روبات مطابق فانون جرم است ؛ روبات مسئول است ؛ما باید تغیراتی در رندوم ژنراتور او ایجاد کنیم (به زندان برده تادیبش کنیم) رندوم ژنراتور ، وضعیتی بینهایت پیچیده از وضعیت انسان است. در شریطی که یکی از روبات ها ؛ برای ما مشکل آفرین باشد ؛ باید او را "مهار" کرد. این یعنی زندان
پیرامون مسئولیت هم باز همین است اینکه شما گفته‌اید توجیه بر مبنای عاقبت عمل است و چندان نیازی هم (بجز نیاز کاربردی و عمل) به مسئولیت و اختیار ندارد.

mmns2001
07-02-2013, 02:48 AM
با درود
از دید من جبر و اختیار دو واژه هستند که کاربرد ان در زندگی بشر بسیار اساسی بوده.این دو را میتوان صفت درونی بشر از زمانهای دور نامید که در درون انسانها سبب پویایی میگردیده.یعنی انسان با رغبت به جبر و رغبت به اختیار در این سیر تکاملی اندیشه پیش می رفته و در هر انسانی و در هر شرایطی یکی بر دیگری شدت میگیرد و از انجا که جوامع بشری در حقیقت تعمیم صفات انسانی در مبنای بزرگتر هستند میتوان با برسی جوامع در طول تاریخ افزایش جبر در جوامع در پس افزایش اختیار و افزایش اختیار در پس افزایش جبر را بیبینیم
اما فلسفه
فلسفه در ذهن ادمی سبب میشد که انسان برای رخدادها و پدیدهای بیرونی و درونی بدنبال علت و سبب و همچنین بدنبال توجیهی در جهت وصول به فراورده هایی که از ان حاصل می گشت قدم بردارد.جبر و اختیار نیز در زندگی بشر نیازمند فلسفه بود. انسان برای ان فلسفه هایی پدید اورد
سپاسگذارم

slice_of_god
07-02-2013, 12:52 PM
من موافق همسازگاری (compatibilism) هستم ولی این مطلب شما را متوجه نمیشوم و چطور محدودیت کار کردن با کنترل پاناسونیک میشود (به هر شکلی) اختیار؟


پیرامون مسئولیت هم باز همین است اینکه شما گفته‌اید توجیه بر مبنای عاقبت عمل است و چندان نیازی هم (بجز نیاز کاربردی و عمل) به مسئولیت و اختیار ندارد.

1-یکی از عوامل ایستا/شروع اختیار محدودیت و آزادی است
مثلا انسان در برابر رشد و بلوغ بدَنَش محدود است؛
و جاهایی که محدودیت نداره ؛ می شود گفت اختیار دارد.
2-یعنی شما منکر این می شوید که ماشین می تواند حلاقیت داشته باشد؟

Russell
07-02-2013, 10:29 PM
1-یکی از عوامل ایستا/شروع اختیار محدودیت و آزادی است
مثلا انسان در برابر رشد و بلوغ بدَنَش محدود است؛
و جاهایی که محدودیت نداره ؛ می شود گفت اختیار دارد.
2-یعنی شما منکر این می شوید که ماشین می تواند حلاقیت داشته باشد؟
1-شما در مثال کنترل "نتوانستن" را نمودی از اختیار گرفته بودید که بسیار عحیب است چون باید عکسش منظور میبوده.
2-من وارد بحث خلاقیت و حتی اختیار هم نشدم در آنجا.من گفتم توجیه شما برای زندانی کردن توجیهی بر مبنای عقوبت است و این نوع نگاه اصلا نیاز به مسئولیت ندارد.در توضیح اینکه ما چرا زندانی میکنیم،مسئولیت از کجا آمد؟

m@hdi
01-20-2014, 01:17 PM
یک سوال از اختیارگرایان داشتم:

ریشه اختیار چیست؟!

Persepolis
01-23-2014, 08:14 PM
اعتقاد به سرنوشت با اعتقاد به جبر فرق میکنه.
موافقم :e00e:

undead_knight
08-29-2014, 10:18 AM
چیزی که واسه من جالبه اینه که عده ای هستند که نتنها جبر رو باور دارند بلکه برخلاف سازگارگرایان حتی وجود اراده رو هم انکار میکنند(نه اینکه بگن با جبر سازگاره) ولی همچنان میتونند وجود مسئولیت اخلاقی و قانونی رو بپذیرند!

Agnostic
08-29-2014, 07:14 PM
۱- گزینه هر دو نبود که رای بدم! جواب من هردو مورد است.
۲- بنظرم انسان در چهارچوب جبر اختیاراتی دارد. مثلا در چهار چوب ژنتیک و محیط و سواد.

Agnostic
08-30-2014, 02:43 PM
همچنین به نظرم میزان جبر و اختیار هرکسی متفاوت است. مثلا زندگی در هر کشوری امتیازات و یا ضررهایی دارد و مثلا ثروت و فقر افراد. خانواده ای که بدنیا آمده و قدرت و ثروت و سواد آن خانواده. مذهب کشور و قوانین و ...

مثلا ممکن است کسی که در شرایط زندگی اش تبدیل به دزد و آدم کش شده با همان ژنتیک در محیط دیگر مثلا یک پزشک خیر میشد! یا یکی که در شرایط فعلی یک کارگر بیسواد شده در محیط دیگر یک دانشمند می شد.

می توان در تعریف سرنوشت بگوییم: سرنوشت محصول جبر و اختیار هر فرد است.

undead_knight
08-31-2014, 09:23 AM
چیزی که واسه من جالبه اینه که عده ای هستند که نتنها جبر رو باور دارند بلکه برخلاف سازگارگرایان حتی وجود اراده رو هم انکار میکنند(نه اینکه بگن با جبر سازگاره) ولی همچنان میتونند وجود مسئولیت اخلاقی و قانونی رو بپذیرند!
FREE WILL : Sam Harris (http://www.samharris.org/free-will)
اینجا دلم برای مهربد تنگ میشه بیاد دفاع کنه از این ایده،فکر نمیکنم اینجا کس دیگه ای طرفدارش باشه :))

Russell
08-31-2014, 05:22 PM
FREE WILL : Sam Harris
اینجا دلم برای مهربد تنگ میشه بیاد دفاع کنه از این ایده،فکر نمیکنم اینجا کس دیگه ای طرفدارش باشه :))
بیا حالا بگو نهایتا یکمون وکیل مدافع شیطان میشیم.
کلا نروساینتیست‌ها جدیدا مخالف وجود اختیار هستند. در مورد مسئولیت هم مشکل خیلی بزرگی نیست. اونطور که من دیدم اکثرا از نظر فایده‌گرایانه میگند که توهم مسئولیت خوب هست. ولی خب اعتقاد به اختیار در انسان خیلی عمیق هست و همین صدور حکم به فایده‌مند بودن مسئولیت هم در نبود اختیار احمقانه بنظر میرسه.

undead_knight
09-01-2014, 12:23 PM
بیا حالا بگو نهایتا یکمون وکیل مدافع شیطان میشیم.
کلا نروساینتیست‌ها جدیدا مخالف وجود اختیار هستند. در مورد مسئولیت هم مشکل خیلی بزرگی نیست. اونطور که من دیدم اکثرا از نظر فایده‌گرایانه میگند که توهم مسئولیت خوب هست. ولی خب اعتقاد به اختیار در انسان خیلی عمیق هست و همین صدور حکم به فایده‌مند بودن مسئولیت هم در نبود اختیار احمقانه بنظر میرسه.
دیگه ببین چطوریه که حتی من هم سخته برام ازش دفاع کنم:))
اشتباهی که در دیدگاهشون دارند اینه که دنبال "جایی" میگردند که "توش" اختیار باشه یا اینکه وجود اختیار از دید "علمی"قابل اثباته.
حالا اصلا بزار یه مثال کتابش رو بیارم:
"فرض کنید ما قاتلی سریالی رو داریم که کشف میشه توموری در جای مهمی از مغزش داره میتونه رفتار خشنش رو توضیح بده،خب به طور طبیعی دیدگاه اخلاقی ما تغییر میکنه و ما اون رو قربانی عوامل زیستی میبینیم،ولی این به خاطر دانش ناقص عصب شناختی ماست،در واقع اگر ما مغز هر قاتلی رو به خوبی میشناختیم میشد نشون داد که سایر عوامل فرق چندانی با داشتن تومور نداره"
خب به نظرم مشخص هست که این مثال چی داره میگه،یعنی همونطور که ما فکر میکنیم نمونه اول به خاطر تومور اختیار کافی واسه قتل رو نداشته،سایر قاتلین(و احتمالا جنایت کارها)هم اختیار خاصی نداشتند و گویا تعمیم دادن این مسئله به ادم های عادی هم اشکالی نداره.

kourosh_bikhoda
09-02-2014, 07:43 AM
مثلا ممکن است کسی که در شرایط زندگی اش تبدیل به دزد و آدم کش شده با همان ژنتیک در محیط دیگر مثلا یک پزشک خیر میشد! یا یکی که در شرایط فعلی یک کارگر بیسواد شده در محیط دیگر یک دانشمند می شد.
ناصر محمدخانی یکبار در یک مصاحبه گفت اگر 20 سال دیرتر به دنیا امده بودم قیمتم 2 میلیارد بود.

undead_knight
09-02-2014, 08:40 AM
به نام خداوند مهرگستر خیلی مهربان
"وَدُّواْ لَوْ تَكْفُرُونَ كَمَا كَفَرُواْ فَتَكُونُونَ سَوَاء فَلاَ تَتَّخِذُواْ مِنْهُمْ أَوْلِیَاء حَتَّىَ یُهَاجِرُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ فَإِن تَوَلَّوْاْ فَخُذُوهُمْ وَاقْتُلُوهُمْ حَیْثُ وَجَدتَّمُوهُمْ وَلاَ تَتَّخِذُواْ مِنْهُمْ وَلِیًّا وَلاَ نَصِیرًا ﴿۸۹)"
"آرزو دارند گرچه روبپوشانید جور چیزی که روپوشاندند باز می باشید یکسان باز نگیرید ازشان سرپرستان تا زمانی که بپا خیزند در راه خداوند باز اگر روی کج کردند باز بگیریدشان هم بکشیدشان هر جور پیداکردیدشان هم نباشد بگیرید ازشان سرپرستی هم نه یاوری 89" چگونه با همتاگذاران پیمانی است جوری که آنها چیزی را پیرو نیستند تازه کشتار یک باورمند به خداوند باور مند به خداوند دیگری اگر روی خواسته نباشد خون بها پابرجاست باز ناباور مند برایش چنین پیاده نشد خداوندا آسیب روپوشندگان چند چهره را به خودشان برگردان
نکته:
من شخصا تا زمانی که بصورت اسپم وار و فله ای ایه کپی میکنید جوابتون رو نمیدم،دیگران رو نمیدم:))

sonixax
09-03-2014, 12:22 AM
نکته:
من شخصا تا زمانی که بصورت اسپم وار و فله ای ایه کپی میکنید جوابتون رو نمیدم،دیگران رو نمیدم:))

یک فیلمی بود از کاندیدهای ریاست جمهوری بعد یک اُسکلی بود هر سوالی ازش میپرسیدند با آیه و قرآن جواب میداد! یادتونه ؟!
این دوستمون فکر کنم نسبتی با اون بابا داشته باشند!

Agnostic
09-10-2014, 02:25 PM
مهمترین جبر تولد انسان است که خودش انتخاب نکرده. ولی مرگش هم جبر می تواند باشد هم اختیار. اختیار است چون هر وقت بخواهد می تواند خودکشی کند ولی جبر است چون هرکاری کند بالاخره باید بمیرد!

ابن سینا
09-11-2014, 06:30 PM
بسم الله الرحمن الرحیم
آنچه که نظر علمای شیعه است در مورد این مبحث،این است که نه جبر کامل است و نه اختیار کامل که امام معصوم فرمایند«لا جبر و لا تفویض.بل الامر بین الامرین»اولین مبحث آنکه مشخصا جبری خارجی بر انسان حاکم است مثلا قانون جاذبه.آنچه که انسان به عنوان اختیار دارای آن هست خود نوعی جبر است.در واقع این بدان معناست که انسان مجبور است به اختیار کردن.پس انسان اگر چه دارای اختیار است به این معنا که می تواند از بین الف و ب یکی را برگزیند ولی جبر بودن آن این است که انسان باید حتما اختیار کند،پس اگر انسان چه از بین الف و ب یکی را انتخاب کند یا انتخاب نکند در هر صورت اختیار کرده است و این است معنای جبری بودن اختیار.پس منسوب کردن جبرگرائی به شیعیان سخن گزافی بیش نیست.

Agnostic
09-12-2014, 07:38 AM
جالب این است قرآن به عنوان کلام خدا آیات ضد و نقیضی درباره جبر و اختیار گفته!
صفحات ۴۷۱ تا ۴۸۶ کتاب نقد قرآن نوشته دکتر سها در اینباره است.

Rationalist
12-17-2014, 11:42 AM
به نظر من انسان اختیار ندارد. انسان از وقتی که به دنیا می آید تمامی رفتارهایش معلول دو علت است یکی ژن دیگری هم محیط. هر رفتاری که از انسان سر میزند معلول این 2 علت است. ژن همان عامل وراثتیست که به انسان میرسد از پدر و مادر و اجدادش. محیط هم تشکیل شده از نژاد و آب و هوا و جامعه و حکومت و مدرسه و دین و رسانه و دوستان و فامیل و امثالهم که هر کدام به میزان نامشخصی بر دیدگاه انسان تاثیر میگذارد. در واقع انسان بنده ژن و محیطش است. اینها رو از نقطه نظر زیست شناسی و فلسفی گفتم. من قبلا خیال میکردم جبرگرایی را فقط میتوان در ابعاد زیست شناسی و فلسفی مطرح کرد تا اینکه کتاب طرح بزرگ استیون هاوکینگ رو خوندم که در اون حرف از جبر گرایی علمی زد و با یک دید جالب که من تا آن زمان نشنیده بودم جبر را اثبات کرد و گفت اختیار یک خیال باطل بیش نیست. کتاب رو به دوستم دادم که بخونه و الان دستم نیست اما یادمه که چی گفته بود. من حرفهاش رو با مثال و بطور مشروح اینجا بیان میکنم: از نقطه نظر علمی بعد از انفجار بزرگ بعد از مدت زمان اندکی قوانین شکل گرفتند که از آن زمان تاکنون بر عالم مسلط بودند و انسان هم به مرور زمان با دانستن این قوانین و ساختن وسایل و ابزار پیشرفت کرد. یعنی قوانین بر همه چیز این عالم مسلط است و تقدم دارد. رفتار تمامی چیزها اعم از زنده یا غیر زنده چه گیاهان چه حیوانات که شامل انسان هم میشود بر اساس همین قوانین است. پس هیچ چیز از محدوده این قوانین خارج نیست. ما چه بخواهیم چه نخواهیم این قوانین بر ما مسلط هستند و هیچ کدام از رفتار های ما خارج از این قوانین نیست یعنی ما نمیتوانیم خارج از این قوانین کاری کنیم. پس چون ما در محدوده این قوانین هستیم هر رفتاری که از ما سر میزند قابل پیش بینی است (هرچند که این پیش بینی غیر ممکن است اما محال نیست) این هم از نقطه نظر علمی. استیون هاوکینگ در طرح بزرگ گفته بود اینکه انسان در هر لحظه چه رفتاری از او سر میزند تحت تاثیر برهم کنش میلیاردها سلول انسان با خودشان و با محیط است و چون دانستن وضعیت اولیه میلیاردها سلول انسان امری غیر ممکن است پس روانشناسان بجای اینکه ملاک را جبر بگذارند انسان را بصورت یک کل در نظر میگیرن که مختار است و سپس اختیار او را بررسی میکنند (وگرنه مشخص است وقتی که یک روانپزشک به شما دارو میدهد این دارو درمانی بر اساس اعتقاد به جبر است چرا که روانپزشک میخواهد با دارو تغییری در رفتار شما ایجاد کند) یکی از دلایلی که بر اساس آن من به بهشت و جهنم اعتقادی ندارم همین جبرگراییست. اگر جبر در کار باشد دیگر قضاوت در مورد اعمال انسانها کاری نادرست است. البته جامعه نیازمند قانون است اما به نظر من در آینده با پیشرفت علم ژنتیک شرایطی فراهم خواهد شد که با دستکاری در ژن انسانها دیگر انسانها نمیتوانند خلافی انجام بدهند. agn0stic خیلی زیبا به طرح این جستار مهند پرداختید. گرچه درنمی یابم سود بردن از نگرسنجی چه قدر می تواند برای اثبات و تبیین دیدگاه فلسفی کسی در این راستا موثر باشد!

پرسش من اینجاست که چه ایراد منطقی وجود دارد اگر همان ژن ها به انسان اراده و اختیار را داده باشند؟ و چه مشکلی وجود دارد اگر ما بخواهیم قدرت انتخاب آگاهانه و به عمل درآوردن آگاهانه ی آن انتخاب را اراده و اختیار بدانیم؟ اختیاری در جبر. در این صورت گرچه به طور اساسی، هستی و شرایط زیستن ما جبری بوده، اما قدرت انتخاب آگاهانه هم در میان این جبر وجود دارد که ضمن تبیین سخنان شما، به مفهوم خویشکاری اخلاقی وقضاوت پیرامون رفتارهای انسان ها هم معنایی منطقی می دهد.

Russell
12-18-2014, 01:12 PM
@agn0stic خیلی زیبا به طرح این جستار مهند پرداختید. گرچه درنمی یابم سود بردن از نگرسنجی چه قدر می تواند برای اثبات و تبیین دیدگاه فلسفی کسی در این راستا موثر باشد!

پرسش من اینجاست که چه ایراد منطقی وجود دارد اگر همان ژن ها به انسان اراده و اختیار را داده باشند؟ و چه مشکلی وجود دارد اگر ما بخواهیم قدرت انتخاب آگاهانه و به عمل درآوردن آگاهانه ی آن انتخاب را اراده و اختیار بدانیم؟ اختیاری در جبر. در این صورت گرچه به طور اساسی، هستی و شرایط زیستن ما جبری بوده، اما قدرت انتخاب آگاهانه هم در میان این جبر وجود دارد که ضمن تبیین سخنان شما، به مفهوم خویشکاری اخلاقی وقضاوت پیرامون رفتارهای انسان ها هم معنایی منطقی می دهد.
Rationalist عزیز، «قدرت» و «انتخاب» را اینجا چگونه تعریف میکنید؟

Rationalist
12-22-2014, 05:16 PM
Rationalist عزیز، «قدرت» و «انتخاب» را اینجا چگونه تعریف میکنید؟
منظورم از "قدرت" توانایی به عمل درآوردن و اجرای خواسته ی مورد نظر است.
و همچنین مقصودم از "انتخاب" در اینجا، گزینش آگاهانه ی یکی میان دیگر گزینه های موجود می باشد.

Russell
12-22-2014, 09:36 PM
منظورم از "قدرت" توانایی به عمل درآوردن و اجرای خواسته ی مورد نظر است.
و همچنین مقصودم از "انتخاب" در اینجا، گزینش آگاهانه ی یکی میان دیگر گزینه های موجود می باشد.
خُب، آیا در مفاهیمی مثل "توانایی" و "گزینه" فرض نمیشه که بیش از یک دنیا در آینده ممکن هست؟ اگر اینطور هست که این با جبر (با تعریفی که در بالا اومده) متضاد نیست؟

Rationalist
12-28-2014, 06:06 PM
خُب، آیا در مفاهیمی مثل "توانایی" و "گزینه" فرض نمیشه که بیش از یک دنیا در آینده ممکن هست؟ اگر اینطور هست که این با جبر (با تعریفی که در بالا اومده) متضاد نیست؟ راسل جان مقصودت را به طور روشن درنیافتم! لطفا روشن تر توضیح بده.

Rationalist
12-28-2014, 06:38 PM
انسان هم یک چنین دستگاهی یا مجموعه ای از این دستگاه ها نمی تواند باشد؟ مثلا دقت کنید که بدن انسان به تغییرات دمای محیط واکنش نشان می دهد و به کمک دستگاه گردش خون دمای بدن را در حدود 37 درجه نگه می دارد، این چه فرقی با دستگاه های خودکنترل دارد؟
تفاوت اساسی انسان با دستگاه های مطرح شده، وجود "خودآگاهی" و در ارتباط با بحث این جستار، قدرت انتخاب آگاهانه است، که از همان خودآگاهی نشات می گیرد.
همچنین اگر معیارِ شناختِ فلسفی ما بر این راستا استوار باشد، می توان از شواهد و مشاهدات تجربی و عینی
میان خویش و دیگر موجودات، در میزان قدرتِ انتخابِ آگاهانه پیرامون دیگر موجودات و یا دستگاه ها نیز، به ابراز نظر پرداخت.

Russell
12-29-2014, 03:20 PM
راسل جان مقصودت را به طور روشن درنیافتم! لطفا روشن تر توضیح بده.
اگر جبر را آنچنان که بالا تعریف شده تعریف کنیم:


...پس چون ما در محدوده این قوانین هستیم هر رفتاری که از ما سر میزند قابل پیش بینی است (هرچند که این پیش بینی غیر ممکن است اما محال نیست) این هم از نقطه نظر علمی. استیون هاوکینگ در طرح بزرگ گفته بود اینکه انسان در هر لحظه چه رفتاری از او سر میزند تحت تاثیر برهم کنش میلیاردها سلول انسان با خودشان و با محیط است و چون دانستن وضعیت اولیه میلیاردها سلول انسان امری غیر ممکن است پس روانشناسان بجای اینکه ملاک را جبر بگذارند انسان را بصورت یک کل در نظر میگیرن که مختار است و سپس اختیار او را بررسی میکنند...
بعبارت دیگر جبری لاپلاسی که به ششیوه‌یِ نظری قابل پیشبینی‌ست، در این صورت صحبت از «انتخاب گزینه‌ای از میان گزینه‌ها» چه معنایی خواهد داشت؟

Rationalist
01-03-2015, 08:18 PM
بعبارت دیگر جبری لاپلاسی که به ششیوه‌یِ نظری قابل پیشبینی‌ست، در این صورت صحبت از «انتخاب گزینه‌ای از میان گزینه‌ها» چه معنایی خواهد داشت؟
نخست اینکه، عدم قطعیت در فیزیک کوانتوم، به شدت جبرگرایی علمی را زیر سوال برده است.
دوم اینکه: بر اساس جمله ی بالا و آنچه در تعریف آزادی(اراده) در جبر بیان داشتم، قابل پیش بینی بودن یک تصمیم یا انتخاب، تضادی با آنچه «انتخاب گزینه‌ای از میان گزینه‌ها» خواندیم، ندارد.
برای مثال، ما ممکن است با شناخت دقیق تر فیزیولوژی مغز و اعصاب به همراه عوامل روان شناختی بتوانیم تا حدی با قطعیت پیش بینی کنیم که شخص x در شرایط y از میان گزینه های z1,z2,z3 همواره z3 را انتخاب خواهد کرد و این بیانگر همان جبر اساسی و کلی می باشد؛ اما اگر انتخاب شخص x از میان گزینه ها آگاهانه بوده باشد، همچنان او آزادانه ولی در محدوده جبر، انتخاب کرده است.

Russell
01-03-2015, 11:07 PM
نخست اینکه، عدم قطعیت در فیزیک کوانتوم، به شدت جبرگرایی علمی را زیر سوال برده است.
دوم اینکه: بر اساس جمله ی بالا و آنچه در تعریف آزادی(اراده) در جبر بیان داشتم، قابل پیش بینی بودن یک تصمیم یا انتخاب، تضادی با آنچه «انتخاب گزینه‌ای از میان گزینه‌ها» خواندیم، ندارد.
برای مثال، ما ممکن است با شناخت دقیق تر فیزیولوژی مغز و اعصاب به همراه عوامل روان شناختی بتوانیم تا حدی با قطعیت پیش بینی کنیم که شخص x در شرایط y از میان گزینه های z1,z2,z3 همواره z3 را انتخاب خواهد کرد و این بیانگر همان جبر اساسی و کلی می باشد؛ اما اگر انتخاب شخص x از میان گزینه ها آگاهانه بوده باشد، همچنان او آزادانه ولی در محدوده جبر، انتخاب کرده است.
آری درست است، ولی ما داریم امکان وجود اختیار را در جهانی ساعتگونه بررسی می‌کنیم و درستی یا نادرستی آن مد نظر نیست. هرچند که وجود تصادف و عدم قطعیت هم تفاوت چندانی ایجاد نمی‌کند.
...
سخن من دقیقا همین است که z1 , z2 , zn ساخته و پرداخته‌یِ ذهن ماست. وقتی در حال سقوط آزاد هستیم گزینه‌ای جر رسیدن به زمین نداریم حالا سطح آگاهی ما هر اندازه که می‌خواهد باشد، Z تنها گزینه است. البته من خودم به این دیدگاه که بیان کردی بسیار علاقمند هستم ولی همانطور که گفتم نمی‌توانم دشواری‌هایِ آن را برای خودم حل کنم.

Rationalist
01-05-2015, 06:07 PM
آری درست است، ولی ما داریم امکان وجود اختیار را در جهانی ساعتگونه بررسی می‌کنیم و درستی یا نادرستی آن مد نظر نیست. هرچند که وجود تصادف و عدم قطعیت هم تفاوت چندانی ایجاد نمی‌کند.
...
سخن من دقیقا همین است که z1 , z2 , zn ساخته و پرداخته‌یِ ذهن ماست. وقتی در حال سقوط آزاد هستیم گزینه‌ای جر رسیدن به زمین نداریم حالا سطح آگاهی ما هر اندازه که می‌خواهد باشد، Z تنها گزینه است. البته من خودم به این دیدگاه که بیان کردی بسیار علاقمند هستم ولی همانطور که گفتم نمی‌توانم دشواری‌هایِ آن را برای خودم حل کنم.
در تبیین همین نمونه ای که بیان داشتی، باید گفت که اگر Z برابر گزاره ی "سقوط جبری ما به زمین باشد"، هر نوع قدرت انتخاب و به فعلیت در آوردن اگاهانه ی آن در محدوده ی Z ، اختیار را
معنا می دهد. و این می شود همان اختیار در جبر. حال چه دشواری ای در این دیدگاه وجود دارد؟
------------------------------

(گزاره ی بیان شده درقسمت قرمز رنگ، بحث بسیار مفصل و اساسی خود را دارد!)

Russell
01-09-2015, 02:00 PM
در تبیین همین نمونه ای که بیان داشتی، باید گفت که اگر Z برابر گزاره ی "سقوط جبری ما به زمین باشد"، هر نوع قدرت انتخاب و به فعلیت در آوردن اگاهانه ی آن در محدوده ی Z ، اختیار را
معنا می دهد. و این می شود همان اختیار در جبر. حال چه دشواری ای در این دیدگاه وجود دارد؟
------------------------------

(گزاره ی بیان شده درقسمت قرمز رنگ، بحث بسیار مفصل و اساسی خود را دارد!)
دشواری این‌ست که «فعلیت»ی در مثال ذکر شده وجود ندارد. آنچه هست تنها مشاهده و ادراک است. البته این مثالی خاص است که در آن اراده‌یِ انسانی و جهان خارج بشیوه‌‌ای خاص در نادرگیری بسر میبرند و قطعا در اکثر زمان‌ها اینگونه نیست.
از آنجا که بحث جبر و اختیار هم در ذهن و هم در جهان خارج ریشه دارد، سوق دادن تعریف و پایه‌یِ آن به یک طرف ، در اینجا ذهن، مشکل ایجاد می‌کند.

mbk
01-09-2015, 02:35 PM
به نام خداوند مهرگستر خیلی مهربان
"یَا أَیُّهَا النَّاسُ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْكُمْ هَلْ مِنْ خَالِقٍ غَیْرُ اللَّهِ یَرْزُقُكُم مِّنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ فَأَنَّى تُؤْفَكُونَ (3)"ای همه آدمیان به زبان آورید بخششهای سراسری خداوند را بر شما آیا از آفریننده ای بیگانه خداوند توشه می دهدتان از آسمان هم زمین نباشد خدایی جز او باز که چون جوری می بافید3"
آدم تندرست گزینش یا اختیار بیشتر در انجام کار روزمره دارد آدم افتاده از پا همانند بستری در بیمارستان گزینش کمتری دارد که کارکند سراسر بسته به فراهم بودن یا نبودن زمینه اما کسی پاسگزار باشد که با هردو بسازد هم خداوند را سرکار ببیند که سربلندی همگی برایش است گزینشی است من چشم براهم مزدم را بگیرم ناباور هم چشم براه باشد مزدش چیست.
ای خداوندی که آفریدی ام از خاک پسش تخم تا برسد پایانش که دنیا آیم پس تا اینجا رسیدم پسش می میرم روزی برپایی ِ دوباره کنی ام ای کسی که همه کارت به سامان است شب را در روز می پوشانی روز را برای کار آفریده ای رام کرده ای آفتاب هم ماه را تا پایان زمانی روشن هم آنهایی که جز تو فرا بخوانند دارای پوست هسته خرما نیستند

Rationalist
07-13-2015, 07:43 PM
دشواری این‌ست که «فعلیت»ی در مثال ذکر شده وجود ندارد. آنچه هست تنها مشاهده و ادراک است. البته این مثالی خاص است که در آن اراده‌یِ انسانی و جهان خارج بشیوه‌‌ای خاص در نادرگیری بسر میبرند و قطعا در اکثر زمان‌ها اینگونه نیست.
از آنجا که بحث جبر و اختیار هم در ذهن و هم در جهان خارج ریشه دارد، سوق دادن تعریف و پایه‌یِ آن به یک طرف ، در اینجا ذهن، مشکل ایجاد می‌کند.
همان طور که پیش تر اشاره کرده بودم، اینکه آیا براستی جهانی خارجی وجود دارد یا همه ی این ادراکات ذهنی هستند، بحث مستقل خود را می طلبد.
اما اکنون پرسش اینجاست که در هر صورت در مورد آن اراده ی آگاهانه در جبر، که از آن سخن گفتم چه تفاوتی ایجاب می کند؟
لازم به بیان است که باید دقت کنیم در این دیدگاه "آگاهی" نقش اساسی را بازی می کند. به این معنا که وقتی میان چند گزینه یکی را آگاهانه انتخاب می کنیم، آن انتخاب آگاهانه ریخت جهان را شکل می دهد!!!

Rationalist
09-04-2015, 04:09 PM
نتیجه گیری : اختیار ؛ همان جبر پیچیده است.
این تعریف بسیار ساده لوحانه می نماید! تا آنجا که من دریافتم بحث پیرامون اصالت "جبر" و یا "اختیار" می باشد. با این دیدگاه شما، در ترازی فلسفی، سود بردن از "اختیار" گزافه است!