توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را دیدن نمیکنید برای دیدن کامل نوشتهیِ و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : جستار آزاد تالار زنامرد
Ouroboros
08-14-2014, 02:39 PM
کُل ِ بازی در یک جمله : «زینت زن زیباییست، زینت مرد قدرت».
تمام این تکنیکها و کلکها و ... هر کدام به نوعی یک مدل از قدرت را مخابره میکنند.
من دیگر بروم دوستان. :e414:
undead_knight
08-14-2014, 08:54 PM
کُل ِ بازی در یک جمله : «زینت زن زیباییست، زینت مرد قدرت».
تمام این تکنیکها و کلکها و ... هر کدام به نوعی یک مدل از قدرت را مخابره میکنند.
من دیگر بروم دوستان. :e414:
:e403:
آرزو داشتم مثل بعضی دوستان این ذهن آشفتم دچار یک یا چند وسواس ذهنی باشه:))
Tinnitus
08-14-2014, 09:40 PM
مار مانای گرامی! قبلش بگویم که کارت خیلی درست است پسر، دمت گرم و سرت خوش باد! اما بعد، یک نقدی به این آلفا و بتا و گاما کردنت دارم. به فرض که مردان به سمت و سوی آلفا شدن سوق پیدا کنند،
?So What
یک مرد آلفا از دستکم سه و نیم میلیارد کسدار عالم، چند تا را میتواند بگاید؟ پنج تا، ده تا، پنجاه تا، پانصد تا... آیا او میتواند با همه مهارتش در کس زنی، هر کسی را که خواست فتح کند؟ آیا بهتر نیست بجای تبلیغ و ترویج آلفایی، ما معدود مردانی که فهمیده ایم آینده بشدت تیره و تاری در انتظار مردان است (از جمله خودمان)، عزممان را جزم مبارزه کنیم و در طبل جنگ جنسیتی بکوبیم، درست مانند کاری که چندین دهه است ماده گرگ های فمینیست دارند انجام میدهند و اتفاقا فتوحات غیر قابل کتمانی هم به دست آورده اند؟ به نظرت آیا نباید به همان میزان آنها، ما نیز هولناک باشیم تا بتوانیم این روند مهلک زن گرایی و زن زدگی جهانی در عصر دهکده جهانی را از غلیان بیندازیم؟
undead_knight
08-14-2014, 10:16 PM
سوال :
در طول روز چند ساعت به سکس،به زن و... فکر میکنید؟
در طول وقت آزادتون چقدر بهش فکر میکنید؟
فکر میکنم بشه یه دسته بندی جالب از مردا به این شکل داشت:))
Russell
08-27-2014, 09:30 PM
این رو هم یکی از دوستان در فیس بوک معرفی کرده:
radio.porchooneh.com (http://radio.porchooneh.com/)
sonixax
08-27-2014, 10:33 PM
این رو هم یکی از دوستان در فیس بوک معرفی کرده:
radio.porchooneh.com
این یارو هنوز زندست ؟! من فکر کردم رفته دنبال کار و زندگیش :))
Russell
08-27-2014, 10:41 PM
این یارو هنوز زندست ؟! من فکر کردم رفته دنبال کار و زندگیش :))
مثل اینکه یک ده سالی برنامه داشته و ما خبر نداشتیم !!
میلاد بگو ببینم کی هست این؟
sonixax
08-27-2014, 10:45 PM
مثل اینکه یک ده سالی برنامه داشته و ما خبر نداشتیم !!
میلاد بگو ببینم کی هست این؟
اسم این بهروز هستش. یک برنامه تلویزیونی داشت توی تلویزیون مهران (IPN) در مورد روابط دخترها و پسرها حرف میزد، گیتار الکترونیک هم درس میده :))
من یک مدتی سرگرمیم برنامه های این بود وقتهایی که بیکار بودم میشستم میدیدم فقط میخندیدم :))) این به دخترها فحش میداد دخترها به این تلفن میکردند هرچی از دهنشون در میومد بهشون میگفتند این هم میگفت باباته، ننته :)))
بعد که مهران کانالش رو جمع کرد دیگه خبری هم از این نبود تا الان که لینک رادیوش رو دادی! جالبه دیوث توی سایتش نوشته اگر از کسی که رادیو 24 ساعته با پهنای باند نا محدود داره بپرسی خرجش ماهی چه قدره بهت میگه 1500 دلار :)))) من همچین رادیویی داشتم و خرجش ماهی 30-40 سنت بود :))
Russell
08-27-2014, 10:50 PM
اسم این بهروز هستش. یک برنامه تلویزیونی داشت توی تلویزیون مهران (IPN) در مورد روابط دخترها و پسرها حرف میزد، گیتار الکترونیک هم درس میده :))
من یک مدتی سرگرمیم برنامه های این بود وقتهایی که بیکار بودم میشستم میدیدم فقط میخندیدم :))) این به دخترها فحش میداد دخترها به این تلفن میکردند هرچی از دهنشون در میومد بهشون میگفتند این هم میگفت باباته، ننته :)))
بعد که مهران کانالش رو جمع کرد دیگه خبری هم از این نبود تا الان که لینک رادیوش رو دادی! جالبه دیوث توی سایتش نوشته اگر از کسی که رادیو 24 ساعته با پهنای باند نا محدود داره بپرسی خرجش ماهی چه قدره بهت میگه 1500 دلار :)))) من همچین رادیویی داشتم و خرجش ماهی 30-40 سنت بود :))
سابقهیِ کلاهبرداری چیزی داره یعنی؟ من متوجه نشدم درست.
منکه الان کمی گوش دادم بنظرم حیلی دری وری نیومد (با استاندارد رادیو تلویزیون ایزانی). فقط زیادی فک میزنه !!
sonixax
08-27-2014, 11:51 PM
سابقهیِ کلاهبرداری چیزی داره یعنی؟ من متوجه نشدم درست.
منکه الان کمی گوش دادم بنظرم حیلی دری وری نیومد (با استاندارد رادیو تلویزیون ایزانی). فقط زیادی فک میزنه !!
نه بابا بدبخت کجا کلاهبرداره! یک مقداری دندون گرده فقط.
ولی به طور کلی برنامه اش از 12-13 سال پیش همین بوده که بشینه در مورد مسایل جنسی و سکس و رابطه دختر پسر و اینکه دخترها دروغگو هستند و باید بزنی در بری و اینها حرف میزد.
یک عده موافق بودند یک عده مخالف همیشه هم کار به فحش و ننته باباته میکشید.
undead_knight
09-08-2014, 03:49 PM
اگر یک یا چندتا از این علائم رو داشته باشید احتمالا MRM هستید:))
1-مشکل خاصی با تفاوت دستمزد بین زن و مرد ندارید ولی از اینکه پول غذا رو حساب میکنید شاکی میشید.
2-اصرار میکنید که به طور علمی اثبات شده مردها از زن ها قوی تر هستند ولی از این شکایت میکنید که جامعه کتک خوردن یک زن توسط مرد رو بدتر از کتک خوردن یک مرد توسط زن میدونه.
3-باور دارید که سن قانونی برای سکس مشکل داره و سکس با دخترهای نوجوان ایرادی نداره ولی به این خاطر که اون دختر از سکس لذت میبره بهش عنوان لاشی رو میدید.
4-از این متنفرید که یک زن همه مردها رو قبل از شناختن آشغال و عوضی بدونه ولی اگر زنی رو دوست داشته باشید که مرد دیگه ای رو دوست داره اون مرد رو عوضی فرض میکنید.
5-فکر میکنید که اگر زنان حقوق برابر میخوان پس باید به سربازی برند و در عین حال میگید که ارتش جای زنان نیست.
6-متنفرید از اینکه زنان مردان رو مثل حیوانات وحشی ببینند ولی باور دارید که اگر زنان خودشون رو نپوشونند و توجه مردان رو جلب نکنند،شبا دیر وقت توی خیابون قدم نزنند و.... مثل کسی هست که به قفس شیرها رفته و بعد از خورده شدنش شاکی هست.
7-از این متنفرید که که مردان به خاطر شکستن نقش های جنسی تحقیر بشن یا مورد حمله قرار بگیرند ولی وقتی میبینید مردی با شما در مورد حقوق زنان مخالفه واکنش آنی شما دادن صفات زنانه برای تحقیر مردانگیش هست.
8-از این متنفرید که زنان فکر کنند هیچ مرد خوبی وجود نداره ولی به خودتون "مرد خوب" میگید و طوری رفتار میکنید که انگار یه ویژگی منحصر به فرده و تازه به خاطرش باید زنان شما رو بپرستند.
9-از این متنفرید که زنان فکر کنند همه کارهای مردا واسه سکس هست ولی وقتی یه مرد فمنیست رو میبینید فکر میکنید هدفش خوابیدن با زن هاست.
10-از این متنفرید که زنی بگه همه مردها یجورند ولی وقتی یکیشون مدعی جنسیت گرا بودنت بشه میگی همه مردا مثل تو فکر میکنند.
11-اصرار داری که زن ها باید از خودشون در برابر تجاوز دفاع کنند ولی وقتی زن ها به توصیه ای که واقعا کار میکنه(توجه به رفتارهای خطرساز) عمل میکنند،شکایت میکنی که زن ها فرض میکنند همه مردها متجاوزند.
Tinnitus
09-09-2014, 12:10 PM
ببین جناب زبان انگلیسی خوب دان! تو مطمئنی که یک مرد هستی؟ اگر میخواهی مطمئن شوی آنگاه به چشمهایت اعتماد نکن، زمانه خیلی بدی شده است دیگر آدم به چشمهای خودش هم نمی تواند اعتماد کند به جایش به دستهایت اعتماد کن. هر از گاهی بین دو پایت را لمس کن ببین چیز خاصی وجود دارد یا نه؟ اگر نه که خب نه اما اگر آره آنوقت کمی و فقط کمی فکر کن که تو یک مرد هستی و لازم نیست سلحشوری کسداران را بکنی این را بگذار همین ماده گرگ های فمینیست مردستیز شیطان صفت انجام بدهند که اتفاقا مهارت زنانه خاصی هم در انجامش دارند.
Nocturne
10-06-2014, 12:09 PM
اخیرا اتفاقاتی توی زندگی من باعث شد به تفاوت ها و عدالت میان مرد و زن بیشتر فکر کنم، من یک سری از نوشته های شوپنهاور در مورد زنان رو قبلا خوانده بودم، تعدادی از آنها را قبول دارم و تعدادی از آنها به نظرم تند روی است خلاصه ای از افکار شوپنهاور در این موارد را می توانید اینجا بخوانید (http://www.theabsolute.net/misogyny/onwomen.html)، همچنین کتاب ها و نوشته های زیادی در مورد تفاوت های زن و مرد وجود دارد مانند نوشته های چارلز داروین که این موضوع رو از روزنه تئوری تکامل بررسی می کند و زن را در بیشتر موارد ضعیف تر از مرد میداند، یا کتاب دیگری به نام تفاوت های زن و مرد و اوتیسم (http://www.amazon.com/The-Essential-Difference-Female-Brains/dp/046500556X) که این موضوع را از طریق متد های علمی و آزمایش های اجتماعی بررسی میکند و مصاحبه ی جالبی با نویسنده کتاب را میتوانید اینجا گوش کنید (http://www.kpfa.org/archive/id/65241) (منظور اینکه مبنای این طرز فکر بر تعصب نیست و ریشه علمی نیز دارد)، شوپنهاور به نکات خوبی اشاره میکند که من بعضی از این نکات را صد درصد قبول دارم، ولی در انتهای خلاصه حرفهایی که شوپنهاور در مورد زنان میزند به جایی میرسیم که شوپنهاور تاکید میکند که بعضی از حقوق اجتماعی باید از زنان گرفته شود، اینجاست که من با آن مشکل دارم، به طور مثال شوپنهاور تاکید میکند به زنان نباید آزادی مالی داده شود و ارثیه باید به بزرگترین پسر خانواده برسد اگر ممکن باشد و چیزهایی از این دست.
به نظر من هدف جوامع بشری باید این باشد که جنس زن را هر چه که هست به سمت و سوی درست سوق دهد، سمتی که گونه زن را بعد از گذشت فرضا پنج هزار سال آینده تغییر دهد، فراموش نکنیم که این طبیعت و انتخاب طبیعی بوده که زن را در طول تاریخ تکامل انسان به این صورت شکل داده تا نسل بشر بتواند بهتر تولید مثل و گسترش پیدا کند، ولی ما الان در نقطه ای از تاریخ هستیم که این نقاط قوتی که زن نسبت به مرد دارد بسیار کمرنگ شده و نقاط ضعف و کمبود های جنس زن بسیار پر رنگ، هدف کلی این تاپیک این است که دوستان نظر خود را در مورد اینکه چه تغییراتی در فرهنگ امروزی بشر میتواند باعث تغییر آهسته جنس زن از نظر تکاملی شود، به طور مثال گرفتن بعضی از حقوق های اجتماعی از زنان که شوپنهاور از آن سخن می گوید باعث نمی شود آنها به موجودات بهتری تبدیل شوند، ولی ارزش ندادن به زیبایی ظاهری، گرفتن حقوق و مزایای ابلهانه ای که باعث میشود زنان خود را مجاب به کار کردن ندانند و چیزهایی از این دست می تواند باعث تغییر شود، خلاصه سر جمع مشاهدات خودم و چیزهایی که در این مورد خواندم و کلا عقل جمعی من را به این نتیجه رسانده که در بیشتر زن ها در خیلی از موارد مانند قوه استدلال، منطق از مرد ها ضعیف تر و در بعضی نقاط مانند زبان، روابط اجتماعی و... از مردان قوی تر هستند.
در خیلی از جوامع بشری اگر چنین چیزهای مطرح شود فورا برچست سکسیست بودن به فرد زده میشود و در مورد جزئیات سخن فرد بحث نمی شود، رویکردی که من نسبت به زنان دارم این است که توقعاتم از زنان را در خیلی از موراد بر اساس جنسیتشان تنظیم میکنم برای اینکه توقع بیجا از این جنس باعث ناامیدی من و نفرت پیدا کردن از این جنس یا ضرر من نشود، بدون پیش قضاوت وارد هرگونه رابطه با زنان شدن واقعا برایم مشکل شده ولی اگر دیدم زنی واقعا قوه و توان فکری بالایی در این موارد نشان میدهد آن را با آغوش باز می پذیرم، با همین دلایل است که فکر میکنم نباید هیچ قانون خشک و ثابتی که حقوق زنان از آنان گرفته شود وجود داشته باشد، چون فکر میکنم این موضوع باعث قربانی شدن زنانی میشود که واقعا این توانایی را دارند، نظر شما در مورد حقوق زنان چیست؟ آیا به نظر شما طرز فکر من در مورد زنان با واقعیت همخوانی دارد یا به معنای واقعی سکسیت است؟
Nocturne
10-06-2014, 12:36 PM
نکته دیگر اینکه چیزی که در غرب وجود دارد در مورد زنان صرفا جارو کردن مشکل به زیر فرش است، منظور اینکه در غرب وقتی پای زنان به میان می آید ادب و "Political correctness" در مورد زنان رعایت میشود ولی در واقع چیزی که در زیر افکار مردان وجود دارد هنوز همین طرز فکری است که من دارم یا چیزی بدتر از این منظور طرز فکری که استثنائات را قربانی میکند، به عنوان مثال در همین جوامع غربی ورود زنان به علم های مرد محوری مانند نجوم می تواند با تبعیض شود، به طور مثال Henrietta Leavitt کسی که "Cepheid Variables" رو کشف میکنه و باعث میشه ستاره شناسانی مانند ادوین هابل بتوانند بر پایه کشف این خانم چیزهای بزرگتری مانند تک نبودن کهکشان ما رو کشف کنند، ولی میبینیم در عرصه ستاره شناسی به این خانم اصلا اشاره ای نمیشه، و همین موضوع انگیزه ای برای نوشتن یک کتاب در این مورد (http://www.amazon.com/Miss-Leavitts-Stars-Discovered-Discoveries/dp/0393328562) میشه، منظور اینکه رعایت صرفا ادب موضوعی رو حل نمیکنه، رواج دادن رفتار سوپر مودبانه با زنان (کاری که رسانه های غربی انجام میدن) مشکلی رو حل نمیکنه و فقط مشکل با به زیر فرش جارو میکنه، و میبینیم همین فرهنگ غربی جلوی مسابقات ابلهانه ملکه زیبایی و مسخره بازی هایی از این دست رو نمیگیره و به اون دامن میزنه، و دیده میشه در خیلی از موارد خود زنان بزرگترین توهین کنندگان به جنس خود هستند.
Russell
10-06-2014, 01:52 PM
درود بر Nocturne گرامی، خوشبرگشتی.
موضوع بسیار خوبی رو مطرح کردی، در اینباره دراینجا بحثها اینجا بنظر من خیلی پراکنده و بدون نتیجه بوده. من خودم با وجود میل باطنیم تقریبا متقاعد دارم میشوم که ایدهیِ زن کردن مرد و مرد کردن زن و چیزهایی شبیه به این جز به بدبختی و بن بست نمیرسه.
من فکر میکنم جامعهیِ انسانی شدیدا به نگرش خودش نسبت به بازتولید خودش وابسطه هست. اینکه پدربزرگ و مادربزرگ بفکر نوهشون باشند و مادر فکر بچهدار شدن، اثرش خیلی مهمتر از اونی هست که ما فکر میکنیم. البته به عقب که کاملا نمیشود برگشت و من هم نسبت به چنین چیزی شک زیاد دارم. ولی راهکار مرد کردن زنها اونهم با تشویق فکر نمیکنم خیلی کارا باشه. و چیزی بجز خود همون فرهنگ یا سنت جامعه هم فاصلهیِ شگفت انگیزی دارد با داشتن صلاحیت برای هدایت چنین اصلاحاتی (مثلا دولت یا یک سری ابله بیخرد اکتویست-فمینیست).
Nocturne
10-07-2014, 07:17 AM
حالا که تاپیک های دیگر این بخش رو میخوانم میبینم چیز جدیدی اضافه نکردم و بحث های دوستان به مراتب کامل تر هست، از مدیر بخش میخوام این تاپیک رو در صورت نیاز با تاپیک های مشابه ادغام کنند.
undead_knight
10-18-2014, 09:45 PM
یکی از چیزهایی که MRM در جهت برتری مردا میارند اینه که "اکثریت دانشمندان،مخترعین،فیلسوفا ن،فعالان سیاسی و اجتماعی و... مرد بودند" و اینکه خب عزیزم این سفسطه (http://en.wikipedia.org/wiki/Association_fallacy#Honor_by_association)هست و جدای از اینکه اگر اینها بخواد شان "جنسیت" مرد رو بالا ببره اینکه "اکثر جنایت کاران،کلاه برداران،دیکتاتورها و..."هم مرد بودند و این عامل متعادل کننده! هست.
البته اینها به کنار اون شخصی که به اینها میخواد توسل کنه اکثریتی رو که نه به اندازه اقلیت اول "خوب" و نه به اندازه دومی"بد" هست رو نادیده میگیره.
Dariush
10-18-2014, 09:52 PM
یکی از چیزهایی که MRM در جهت برتری مردا میارند اینه که "اکثریت دانشمندان،مخترعین،فیلسوفا ن،فعالان سیاسی و اجتماعی و... مرد بودند" و اینکه خب عزیزم این سفسطه هست و جدای از اینکه اگر اینها بخواد شان "جنسیت" مرد رو بالا ببره اینکه "اکثر جنایت کاران،کلاه برداران،دیکتاتورها و..."هم مرد بودند و این عامل متعادل کننده! هست.
البته اینها به کنار اون شخصی که به اینها میخواد توسل کنه اکثریتی رو که نه به اندازه اقلیت اول "خوب" و نه به اندازه دومی"بد" هست رو نادیده میگیره.
:e40b:
مثلا هانیبال انیشتین را جبران میکند؟!
Russell
10-18-2014, 10:07 PM
یکی از چیزهایی که MRM در جهت برتری مردا میارند اینه که "اکثریت دانشمندان،مخترعین،فیلسوفا ن،فعالان سیاسی و اجتماعی و... مرد بودند" و اینکه خب عزیزم این سفسطه هست و جدای از اینکه اگر اینها بخواد شان "جنسیت" مرد رو بالا ببره اینکه "اکثر جنایت کاران،کلاه برداران،دیکتاتورها و..."هم مرد بودند و این عامل متعادل کننده! هست.
البته اینها به کنار اون شخصی که به اینها میخواد توسل کنه اکثریتی رو که نه به اندازه اقلیت اول "خوب" و نه به اندازه دومی"بد" هست رو نادیده میگیره.
من یک مشکلی که با فمینیسم دارم اینه که سفسطه میکنند و آمار مردان جنایتکار را مطرح میکنند تا شان زن را بالا ببرند و شان مرد را پایین. این سفسطه هست بنظر من !!
1-مشکل خاصی با تفاوت دستمزد بین زن و مرد ندارید ولی از اینکه پول غذا رو حساب میکنید شاکی میشید.
2-اصرار میکنید که به طور علمی اثبات شده مردها از زن ها قوی تر هستند ولی از این شکایت میکنید که جامعه کتک خوردن یک زن توسط مرد رو بدتر از کتک خوردن یک مرد توسط زن میدونه.
3-باور دارید که سن قانونی برای سکس مشکل داره و سکس با دخترهای نوجوان ایرادی نداره ولی به این خاطر که اون دختر از سکس لذت میبره بهش عنوان لاشی رو میدید.
4-از این متنفرید که یک زن همه مردها رو قبل از شناختن آشغال و عوضی بدونه ولی اگر زنی رو دوست داشته باشید که مرد دیگه ای رو دوست داره اون مرد رو عوضی فرض میکنید.
5-فکر میکنید که اگر زنان حقوق برابر میخوان پس باید به سربازی برند و در عین حال میگید که ارتش جای زنان نیست.
6-متنفرید از اینکه زنان مردان رو مثل حیوانات وحشی ببینند ولی باور دارید که اگر زنان خودشون رو نپوشونند و توجه مردان رو جلب نکنند،شبا دیر وقت توی خیابون قدم نزنند و.... مثل کسی هست که به قفس شیرها رفته و بعد از خورده شدنش شاکی هست.
7-از این متنفرید که که مردان به خاطر شکستن نقش های جنسی تحقیر بشن یا مورد حمله قرار بگیرند ولی وقتی میبینید مردی با شما در مورد حقوق زنان مخالفه واکنش آنی شما دادن صفات زنانه برای تحقیر مردانگیش هست.
8-از این متنفرید که زنان فکر کنند هیچ مرد خوبی وجود نداره ولی به خودتون "مرد خوب" میگید و طوری رفتار میکنید که انگار یه ویژگی منحصر به فرده و تازه به خاطرش باید زنان شما رو بپرستند.
9-از این متنفرید که زنان فکر کنند همه کارهای مردا واسه سکس هست ولی وقتی یه مرد فمنیست رو میبینید فکر میکنید هدفش خوابیدن با زن هاست.
10-از این متنفرید که زنی بگه همه مردها یجورند ولی وقتی یکیشون مدعی جنسیت گرا بودنت بشه میگی همه مردا مثل تو فکر میکنند.
11-اصرار داری که زن ها باید از خودشون در برابر تجاوز دفاع کنند ولی وقتی زن ها به توصیه ای که واقعا کار میکنه(توجه به رفتارهای خطرساز) عمل میکنند،شکایت میکنی که زن ها فرض میکنند همه مردها متجاوزند.
1-فمینیستها ادعای برابری میکنند ولی میخواهند مردها پول غذا را حساب کنند.
2-اصرار میکنند که زن و مرد بر ساختهیِ اجتماعی هست، ولی از سرکوب زنان سخن میگویند و کمپین توقف خشونت علیه زنان راه میاندازند.
3-فمینیستها به لاشیگری افتخار میکنند ولی میگویند مردان بخاطر اینکه با لاشیها ازدواج نمیکنند مرد نیستند.
4-...خودتان ادامه دهید تا آخر.
من این را میخواستم چند وقت پیش بنویسم ولی یادم رفت، خوب شد یادم انداختی.
یادمان نرود که شعار برابری شعار(ادعای دروغین) معروف مردان بوده (و آنها هستند که باید با استاندارد خودشان سنجیده شوند نه فمینیسم) و در ادامه باید اضافه کنم که در همین ارتباط در یک جای «نوار» گفته بودی که فمینیسم جنبشی واکنشیست، بگذریم... الان بگمانم باید نوبت «استفادهیِ ابزاری از زنان» باشد !!
sonixax
10-18-2014, 10:09 PM
یکی از چیزهایی که MRM در جهت برتری مردا میارند اینه که "اکثریت دانشمندان،مخترعین،فیلسوفا ن،فعالان سیاسی و اجتماعی و... مرد بودند" و اینکه خب عزیزم این سفسطه هست و جدای از اینکه اگر اینها بخواد شان "جنسیت" مرد رو بالا ببره اینکه "اکثر جنایت کاران،کلاه برداران،دیکتاتورها و..."هم مرد بودند و این عامل متعادل کننده! هست.
با این حساب زنان نه تنها در طول تاریخ بلکه در عرضش هم هیچ پُخی نبوده اند :))
مثلا هانیبال انیشتین را جبران میکند؟!
داریوش جان حقیقت اینه که همین جانیان، دیکتاتوران، کلاه برداران و ... هم به نوبه خود در روند شکل گیری جامعه کنونی و تدوین قوانین و به طور کلی سیر تاریخ نقش داشته اند! و چه قدر هم نقششان پررنگ بوده!
هیتلر نبود امروز دنیا شکل دیگری داشت شاید بدتر از این بود ، شاید بهتر. ولی به هر حال وجود شخصی به نام هیتلر آنچنان تاثیری در جهان و حوادث پس از هیتلر داشته که انکار کردنش به معنی عدم بهره مندی از عقل درست و حسابیست :))
خوب این دوست عزیزمون ناخواسته و نادانسته کفه ی ترازو را به نفع مردان سنگین تر کرد! یا شاید هم میدونسته و مخصوصن گفته و ماسکولیستیست در لباس فمنیست :)))
Dariush
10-18-2014, 10:39 PM
من یک مشکلی که با فمینیسم دارم اینه که سفسطه میکنند و آمار مردان جنایتکار را مطرح میکنند تا شان زن را بالا ببرند و شان مرد را پایین. این سفسطه هست بنظر من !!
چیزی که خندهدار است این است:
"اکثر جنایت کاران،کلاه برداران،دیکتاتورها و..."هم مرد بودند و این عامل متعادل کننده! هست.
خب اینجا باید مشخص بشود که مثلا یک قتل میتواند با چه چیزهایی جبران بشود؟ من حدس میزنم مثلا زکریای رازی اثر 150 قتل، 220 تجاوز جنسی، 640 سرقت مسلحانه و 2224 مورد عبور از چراق قرمز توسط مردان را جبران کرده است. آدم یاد سیستم جزا و کیفر الله تعالی میافتد، بعد که به دوستان این موارد شباهت یادآوری میشود خشم است که شعله میکشد...:e523:
Russell
10-18-2014, 11:07 PM
آقا این دم دستگاه فمینیسم و رسانهها عجب فیلمی هستند. دست ج.ا را از پشت بستهاند حقیقتا. (http://khabarfarsi.com/ext/8975053)
Dariush
10-18-2014, 11:32 PM
آقا این دم دستگاه فمینیسم و رسانهها عجب فیلمی هستند. دست ج.ا را از پشت بستهاند حقیقتا.
کمی بیشتر توضیح میدهی راسل جان؟ من دقیق متوجه منظورت نشدم اینجا.
Russell
10-18-2014, 11:36 PM
کمی بیشتر توضیح میدهی راسل جان؟ من دقیق متوجه منظورت نشدم اینجا.
داستان این پروند کلی در رسانههایِ فارسی زبان و غیر فارسی زبان سر و صدا کرده. نشنیدهای؟
البته من هم چندان این چند وقت اخبار را دنبال نمیکردم ولی گوشهای از آن را دیدم و همانجا حدس زدم بقیه داستان چیست و باز هم یک بازی در کار است ولی پیش را نگرفتم.
دربارهیِ حواشی و اینکه داستان چه بوده بد نیست این دو مقاله را نگاه کنی:
Reyhaneh Jabbari, an éxpose on international corruption of feminism: Part 2 (http://www.avoiceformen.com/feminism/government-tyranny/reyhaneh-jabbari-an-expose-on-international-corruption-of-feminism-part-2/)
Why theres removal from death row (http://www.avoiceformen.com/feminism/government-tyranny/why-theres-been-silence-about-reyhaneh-jabbaris-removal-from-death-row/)
Dariush
10-18-2014, 11:50 PM
آری من هراز گاهی اخبار مربوط به او را میخواندم. براستی وقیحتر از این فمنیستهای ایرانی من ندیدهام، اینها هزاران بار بدتر و دریدهتر از نمونههای خارجی هستند، کسی هم نیست پوزبندی به دهانشان بزند.
kourosh_bikhoda
10-19-2014, 09:36 AM
من یک مشکلی که با فمینیسم دارم اینه که سفسطه میکنند و آمار مردان جنایتکار را مطرح میکنند تا شان زن را بالا ببرند و شان مرد را پایین. این سفسطه هست بنظر من !!
البته شوالیه که چنین کاری نکرد ولی استدلال بدی هم نیست. داره میگه اکثر دانشمندان مرد بودند ولی خب اکثر دزدان و قاتلان هم مرد بودند. خب چه نتیجه ای میشه گرفت رو نمیدونم ولی دستکم میشه نتیجه ای مبنی بر "برتر بودن نژاد مرد" یا همچین چیزهایی رو مردود اعلام کرد.
البته جنایت به دست مرد هم برمیگرده به اینکه بار زندگی اغلب به دوش مرد هست که چنین کارهایی میکنه.
Russell
10-19-2014, 09:47 PM
البته شوالیه که چنین کاری نکرد ولی استدلال بدی هم نیست. داره میگه اکثر دانشمندان مرد بودند ولی خب اکثر دزدان و قاتلان هم مرد بودند. خب چه نتیجه ای میشه گرفت رو نمیدونم ولی دستکم میشه نتیجه ای مبنی بر "برتر بودن نژاد مرد" یا همچین چیزهایی رو مردود اعلام کرد.
البته جنایت به دست مرد هم برمیگرده به اینکه بار زندگی اغلب به دوش مرد هست که چنین کارهایی میکنه.
چرا شوالیه که چرندیات فجیعتر از این میگوید، اینها که چیزی نیست (اینکه آنرا قبول میکند یا نه یا اینکه شما آنها را دیدهای یا نه چیز دیگریست البته).
من اتفاقا گمان میکنم این یکی از ادعاهای جدایی ناپذیر از فمینیسم است.
پیرامون معنی آنهم خب خودت اندکی توضیح دادی ولی این سخن که این ابطال برتری نژادی-جنسیتی است را بگمانم شوخی کردی دیگر. البته علاقهیِ دوستان لیبرال بر رسیدن سریع به چنین نتیجهای قابل درک است ولی خب دیدن نابود کردن منطق و استدلال با این شکل نتیجهگیری، آنهم از کسی چون تو حقیقتا باعث تاسف من میشود.
مانند اینست که من از اینکه اکثریت مطلق کشفیات و جنایات بشر توسط افراد بالای 5 سال آن صورت گرفته نتیجه بگیرم همه با هم برابرند و برتری ابطال شده :)))
iranbanoo
10-19-2014, 09:59 PM
خب چه نتیجه ای میشه گرفت رو نمیدونم
این نتیجه رو هم میشه گرفت که صحنه تنها برای مانور خیر و شر مردان باز بوده و در تمام این مدت زنان به حکم از پیش تعیین شده ی تیمارداری و خانه داری مشغول بودند.
Dariush
10-19-2014, 10:06 PM
این نتیجه رو هم میشه گرفت که صحنه تنها برای مانور خیر و شر مردان باز بوده و در تمام این مدت زنان به حکم از پیش تعیین شده ی تیمارداری و خانه داری مشغول بودند.
این نتیجه را صد البته نمیتوان گرفت که خانه جای نرم و گرمی ست و نشستن در آن و سرگرم شدن با کاسه بشقاب خیلی بهتر از شمشیربازی و شوالیه گری ست که باعث شود عده ای برای چنین مقام نان و آب داری دست به سودا بزنند، مگر نه؟!
iranbanoo
10-19-2014, 10:30 PM
این نتیجه را صد البته نمیتوان گرفت که خانه جای نرم و گرمی ست و نشستن در آن و سرگرم شدن با کاسه بشقاب خیلی بهتر از شمشیربازی و شوالیه گری ست که باعث شود عده ای برای چنین مقام نان و آب داری دست به سودا بزنند، مگر نه؟!
چرا با این دو پیش شرط که:
کسی که در خانه مشغول کاسه بشقاب جا به جا کردن است لزوما ناتوان و البته بی رغبت به تولید علم نیست.
و همین طور مردان (نمونه ی بدوی انسان) با شمشیر بازی و شوالیه گری توانسته اند خود را معیار خوب و بد معرفی کنند که البته دیگر در مورد کیفیت تولید علم به وسیل ی زنان صحبت کردن طنز آمیز است.
sonixax
10-19-2014, 11:52 PM
که البته دیگر در مورد کیفیت تولید علم به وسیل ی زنان صحبت کردن طنز آمیز است.
البته هنوز هم وقت و جا داریدها!! به خصوص در دوران فرا پارینه سنگی!!!
kourosh_bikhoda
10-20-2014, 09:12 AM
پیرامون معنی آنهم خب خودت اندکی توضیح دادی ولی این سخن که این ابطال برتری نژادی-جنسیتی است را بگمانم شوخی کردی دیگر. البته علاقهیِ دوستان لیبرال بر رسیدن سریع به چنین نتیجهای قابل درک است ولی خب دیدن نابود کردن منطق و استدلال با این شکل نتیجهگیری، آنهم از کسی چون تو حقیقتا باعث تاسف من میشود.
به نام گوجه ی همیشه فرنگی
البته یه مقدار بیشتر که فکر کردم دیدم به اون شدتی که گفتم نیست. منظورم اینه که اگر با مراجعه به این آمار بخواهیم به برتری فکری مرد رای بدیم دچار مغالطه آماری شدیم. ولی در عمل اگه یکی از من بپرسه مردها متفکر ترند یا زن ها پاسخم مرد خواهد بود تنها مرجع من هم همین آمار هست. این دلیل خوبی برای این رای هست ولی کافی نیست. به نظرم واقعیت میتونه این باشه که مردها متفکرتر از زن ها هستند. این شاید با نگاه به فرگشت انسان هم منطقی باشه. مردها وظیفه داشتند با مخاطرات مقابله کنند، شکار کنند، دنیا رو بیشتر کاوش کنند، هتا شاید اکتشاف آتش هم به دست مردها صورت گرفته باشه، کسی چه میدونه. به نظر من این نتیجه خیلی به واقعیت نزدیکه. ولی با نگاه به آمار میتونیم اینجوری بگیم: مردها احتمالن از زن ها متفکرترند. برای حکم قطعی نیاز به دلایل بهتری هست.
Russell
10-20-2014, 06:12 PM
البته یه مقدار بیشتر که فکر کردم دیدم به اون شدتی که گفتم نیست. منظورم اینه که اگر با مراجعه به این آمار بخواهیم به برتری فکری مرد رای بدیم دچار مغالطه آماری شدیم. ولی در عمل اگه یکی از من بپرسه مردها متفکر ترند یا زن ها پاسخم مرد خواهد بود تنها مرجع من هم همین آمار هست. این دلیل خوبی برای این رای هست ولی کافی نیست. به نظرم واقعیت میتونه این باشه که مردها متفکرتر از زن ها هستند. این شاید با نگاه به فرگشت انسان هم منطقی باشه. مردها وظیفه داشتند با مخاطرات مقابله کنند، شکار کنند، دنیا رو بیشتر کاوش کنند، هتا شاید اکتشاف آتش هم به دست مردها صورت گرفته باشه، کسی چه میدونه. به نظر من این نتیجه خیلی به واقعیت نزدیکه. ولی با نگاه به آمار میتونیم اینجوری بگیم: مردها احتمالن از زن ها متفکرترند. برای حکم قطعی نیاز به دلایل بهتری هست.
البته کوروش جان هر حکمی رو که ما بخواهیم خارج از علومی مثل فیزیک (تازه انجایی هم باز ممکن است بعدتر معلوم شود که تئوری ما کاملا اشتباه بوده) صادر کنیم میشود گفت که «قطعی» نیست.
و البته حتی فمینیستها هم منکر تفاوتهایِ موجود بین زن و مرد نیستند بلکه تمام بحث بر سر دلایل این تفاوت و از آن مهمتر رویکرد بایسته نسبت به آن است. و البته شواهد تاییدکنندهیِ تفاوت طبیعی زن و مرد بسیار متنوعتر از مشاهدهیِ خشک و خالی آماریست (برای نمونه شواهد بدست آمده از روشهایِ مورد استفادهیِ روانشناسی فرگشتیک). ولی آنچه که با قطعیت می توان گفت اینست که: علت تفاوتهایِ موجود بین زن و مرد تلاش مردان برای «عقب نگهداشتن زنان از پیشرفت» با هدف لذت بردن انحصاری از مزایایی اجتماعی (مثل کارکردن) نبوده !!
kourosh_bikhoda
10-21-2014, 09:49 AM
علت تفاوتهایِ موجود بین زن و مرد تلاش مردان برای «عقب نگهداشتن زنان از پیشرفت» با هدف لذت بردن انحصاری از مزایایی اجتماعی (مثل کارکردن) نبوده !!
به نام منظومه همیشه شمسی
قطعن.
یک کامنت بدم اونم اینکه در همون فیزیک هم نتیجه آماری فقط منجر به یک رویکرد احتمالگرایانه میشه. برای نمونه در شلیک الکترون به دو شکاف یانگ، میشه گفت بیشتر الکترون ها به فلان حوزه برخورد میکنن نه همشون. به هر حال نتیجه گیری آماری یک بحث بیشتر علمیه. فکر میکنم این قضیه هوش زن و مرد هم باید در همین حوزه قرار بگیره. بنابر این الان از موضع قبلی خودم کمی برمیگردم و میگم از روی این آمار میشه تخمین خوبی زد در رابطه با این نتیجه که "مردها متفکر تر از زن ها هستند".
ولی اینطورم نباید باشه مثل اون مثال معروفی که میگه شخصی وارد روم شد و نفر اول و دوم و سومی که دید نابینا بودند و نتیجه گرفت تمام مردم روم نابینا هستند. این قضایا خیلی برپایه آمار نیستند ولی نتیجه نزدیکی به واقعیت شاید بشه گرفت.
undead_knight
10-22-2014, 12:55 PM
با این حساب زنان نه تنها در طول تاریخ بلکه در عرضش هم هیچ پُخی نبوده اند :))
به هر حال هیچ پخی نبودن خیلی بهتر از جنایت کار بودنه:))
داریوش جان حقیقت اینه که همین جانیان، دیکتاتوران، کلاه برداران و ... هم به نوبه خود در روند شکل گیری جامعه کنونی و تدوین قوانین و به طور کلی سیر تاریخ نقش داشته اند! و چه قدر هم نقششان پررنگ بوده!
خوب این دوست عزیزمون ناخواسته و نادانسته کفه ی ترازو را به نفع مردان سنگین تر کرد
http://www.daftarche.com/images/imported/2014/10/26.jpg
:e40a:
کفه چی رو؟نقش "پر رنگ" به معنای نقش "خوب" هست!؟اینطور حساب کنیم تمام پدیده های "بد" ولی "مهم و تاثیرگذار" دنیا اونقدا هم بد نیستند:))
مثلا هانیبال انیشتین را جبران میکند؟!
قابل "اندازه گیری" نیست مگراینکه جون انسان ها رو قابل اندازه گیری بدونیم
من یک مشکلی که با فمینیسم دارم اینه که سفسطه میکنند و آمار مردان جنایتکار را مطرح میکنند تا شان زن را بالا ببرند و شان مرد را پایین. این سفسطه هست بنظر من !!
اون وقت این مغز منطقی شما چطور نمیبینه که دانشمندان و سایر مردهای بزرگ "نمیتونند" جایگاه یک مرد خیکی بی سواد رو به صرف اینکه "مرد" هست بالا ببرند:e415:
1-فمینیستها ادعای برابری میکنند ولی میخواهند مردها پول غذا را حساب کنند.
2-اصرار میکنند که زن و مرد بر ساختهیِ اجتماعی هست، ولی از سرکوب زنان سخن میگویند و کمپین توقف خشونت علیه زنان راه میاندازند.
3-فمینیستها به لاشیگری افتخار میکنند ولی میگویند مردان بخاطر اینکه با لاشیها ازدواج نمیکنند مرد نیستند.
4-...خودتان ادامه دهید تا آخر.
هنوز هم مسئله پول غذا؟!:e412:واقعا من چه جوابی ذهنیتی که "برابری" رو به حساب کردن پول غذا(که یک عمل اختیاری) هست تقلیل میده،بدم؟!:e402:
مانند اینست که من از اینکه اکثریت مطلق کشفیات و جنایات بشر توسط افراد بالای 5 سال آن صورت گرفته نتیجه بگیرم همه با هم برابرند و برتری ابطال شده :
خب من از اون دسته فمنیست ها نیستم که بگم زن و مرد "عینا" با هم برابرند،من صرفا زنان رو دارای حقوق برابر با مردان میدونم ولی مسئله این هست که "برتری" نیازمند یک سری فاکتور هست و در نهایت شما اگر میخواید اثبات کنید مردان برتر هستند راهکارتون چیه که دچار سفسطه مذکور نشید؟
+Benevolent prejudice - WiKi (http://en.wikipedia.org/wiki/Benevolent_prejudice)
Russell
10-22-2014, 07:23 PM
خب من از اون دسته فمنیست ها نیستم که بگم زن و مرد "عینا" با هم برابرند
4451
..."برتری" نیازمند یک سری فاکتور هست و در نهایت شما اگر میخواید اثبات کنید مردان برتر هستند راهکارتون چیه که دچار سفسطه مذکور نشید؟
+Benevolent prejudice - WiKi
بطور کلی اثبات «برتری» یکدسته انسان نسبت به دسته دیگر کار سختی نیست، فقط کافیست فیوز مغزمان با توسل به چرندیات اخلاق (دگمهایِ حاصل از پروپاگانداهای قبلی) نپرد و آب را گل آلود نکنیم.
یک جمله هست که میگه:مردم نسبت به اینکه چطور میتوان خوشبخت شد خیلی شکاک هستند، ولی ازشون بپرس چی ناخوشنودشون میکنه و گوش کن !!
حالا حضرات هم دربارهیِ «برتری» خیلی شکاک هستند lol
ولی راهکار عمومی وقتی با مسالهای مواجه شدیم که جوابی براش نداریم ولی میخواهیم مغالطه کنیم اینست که مثل اوباش «درستنمایی سیاسی» سانسور کنیم، تظاهر کنیم اصلا بحثی وجود ندارد، برینیم به علم، ترور شخصیت کنیم، و... بقیهاش رو خودت استاد کار هستی بهتر میتونی توضیح بدی !!
Political correctness - WiKi (http://en.wikipedia.org/wiki/Political_correctness)
هنوز هم مسئله پول غذا؟!واقعا من چه جوابی ذهنیتی که "برابری" رو به حساب کردن پول غذا(که یک عمل اختیاری) هست تقلیل میده،بدم؟!
تا آنجا که یادم میاد لیست خودت بودها، ولی خب ایراد نداره بالاخره میدونیم فراموشکاری در این مواقع طبیعی هست !!
و البته اونطور که من میبینم، در اینجا اگر «برابری» به پول دادن کاهش داده شده (البته بطور کاملا اختیاری (:) ) خیلی بهش لطف شده چون اگر بخواهیم حقیقتا تقلیل توصیفش کنم خیلی مضحکتر از اینها هست !!
ولی خب با همهیِ اینها از اونجایی که من دانشگاه شریف رو دوست دارم(!!) برات راهکار میدم:
یکراه این هست که خودت با دادن این پولهایِ «ناقابل» قضیه رو ختم بخیر کنی، یک راه دیگرش هم این هست که زنان شروع کنند این کار رو بکنند و مشت محکمی بزنند در دهان استکبار جهانی !!
اما یک حس عرفانی بمن میگه که این اتفاق هیچوقت نخواهد افتاد :e105:
همینطور برای تفریح هم شده بد نیست جاهایی رو که من دربارهیِ پول غذا صحبت کردم مستند کنی.
Dariush
10-23-2014, 12:14 PM
به هر حال هیچ پخی نبودن خیلی بهتر از جنایت کار بودنه:))
http://www.daftarche.com/images/imported/2014/10/26.jpg
:e40a:
کفه چی رو؟نقش "پر رنگ" به معنای نقش "خوب" هست!؟اینطور حساب کنیم تمام پدیده های "بد" ولی "مهم و تاثیرگذار" دنیا اونقدا هم بد نیستند:))
قابل "اندازه گیری" نیست مگراینکه جون انسان ها رو قابل اندازه گیری بدونیم
اون وقت این مغز منطقی شما چطور نمیبینه که دانشمندان و سایر مردهای بزرگ "نمیتونند" جایگاه یک مرد خیکی بی سواد رو به صرف اینکه "مرد" هست بالا ببرند:e415:
هنوز هم مسئله پول غذا؟!:e412:واقعا من چه جوابی ذهنیتی که "برابری" رو به حساب کردن پول غذا(که یک عمل اختیاری) هست تقلیل میده،بدم؟!:e402:
خب من از اون دسته فمنیست ها نیستم که بگم زن و مرد "عینا" با هم برابرند،من صرفا زنان رو دارای حقوق برابر با مردان میدونم ولی مسئله این هست که "برتری" نیازمند یک سری فاکتور هست و در نهایت شما اگر میخواید اثبات کنید مردان برتر هستند راهکارتون چیه که دچار سفسطه مذکور نشید؟
+Benevolent prejudice - WiKi (http://en.wikipedia.org/wiki/Benevolent_prejudice)
آندد من هنوز باورم نمیشود که شما اینها را بطور جدی مطرح میکنید؟! آیا براستی چنین است؟
undead_knight
10-23-2014, 12:24 PM
آندد من هنوز باورم نمیشود که شما اینها را بطور جدی مطرح میکنید؟! آیا براستی چنین است؟
من به طور جدی این ایده رو کنار گذاشتم که آدم ها تو چارچوب منطقی "من" رفتار کنند،سعی کن تو هم بزاریش کنار;)
Nikzad Mehrazmanesh
10-23-2014, 03:51 PM
سلام از آشنایی با این جمع خیلی خوشحالم
یک سالی بود که سر میزدم و نوشته های شما رو می خوندم ولی عضو نشده بودم. این انجمن به خاطر همین بحث های زنامردش برام جالبه.صفحه ستیز با مردستیزی تون هم خیلی جالبه ولی نمی دونم چرا توش کم کار می کنید.
Nikzad Mehrazmanesh
10-23-2014, 04:01 PM
آندد من هنوز باورم نمیشود که شما اینها را بطور جدی مطرح میکنید؟! آیا براستی چنین است؟
آها ! گفتاورد گذاشتن هم یاد گرفتم :e420:
Dariush
10-24-2014, 01:17 AM
آنچه در زیر میبینید نمودار ِ استفاده کاربران از شبکههای مجازی به تفکیک ِ جنسیت است. همانطور که میبینید، درصد ِ کاربران ِ زن نسبت به کاربران ِ مرد جز در یک مورد، یعنی LinkedIn که مشخصا مربوط به کار و حرفه است، به مراتب و با نسبتهای مختلف بیشتر است. دوستان ِ گرامی واقف هستند که شبکههای اجتماعی جز برای وقتگذرانی به کاری آنچنان نمیآیند. از این بگذریم، نکتهی بسیار حائز اهمیتی در این نمودار نهفته است و آن اینکه در این تصویر میتوان رانهی «کسب ِ توجه» در زنان را به وضوح دید. این است که ما میگوییم وقتی شما این پرکارترین و حساسترین رانهی زنانه را هوشمندانه هدف میگیرید، گویی پیکانی بران بر قلب ِ نازکشان هدف گرفتهاید. کسلیسهای مفلوک همه جا زر زر میکنند که زنان بیشتر به انتشار دادهها و استفاده از تکنولوژی بها میدهند و اکنون آنها قدرتهای حقیقی پشت مدیاهای مجازی هستند، ما البته خوب میدانیم که داستان چه خبر است، خاصه اینکه میان ِ این سه نمودار رازها هست که واکاوی آنها را به مخاطب میگزارم:
(آمار ِ دو نمودار ِ نخست کمی متفاوت است از این جهت که مربوط به سالهای مختلف است)
4452
4453
اکنون مقایسه کنید درصد ِ کاربران ِ زن و مرد فیسبوک را با نویسندگان ویکیپدیا:
4454
آمارها در این مورد زیاد است و در ایجا مجال نیست که من همهی آنها را بیاورم (به طور کلی در سایتهای تولید محتوا مثل رددیت و فرومها اکثریت قالب کاربران، یعنی بیش از 80 درصد ِ کاربران مرد هستند، و در سایتهای تولید کوسشعرات ِ مغزگا، اکثریت زن و اقلیت مرد هستند).
Dariush
10-24-2014, 01:24 AM
من به طور جدی این ایده رو کنار گذاشتم که آدم ها تو چارچوب منطقی "من" رفتار کنند،سعی کن تو هم بزاریش کنار;)
خب در چهارچوب ِ منطقی شما (که بیتعارف بگویم چقدر مضحک و بچهگانه است):
مردان:
جنگها، جنایتها، جرمها و ... در 90 درصد مواقع توسط مردان در تاریخ رخ داده. -1
در نود درصد موقع کسانی که در برابر ِ متجاوزان، جنایتکاران، مجرمان و ... جنگیدند و آنها را متوقف کردند مرد بودند. +1
بیش از نود درصد از دستاوردهای علمی نیز بر دوش مردان پیش رفته. +1
زنان:
در جنگها، جنایتها و جرمها، نقشی نداشتهاند - 0
در مبارزه با جنگطلبها، مجرمان و جنایتکاران نیز نقشی نداشتهاند- 0
در پیشبرد ِ علم نیز نقشی نداشتهاند - 0
:e10c:
(آدم به چه کارهایی وادار میشود در گفتگو با این آدمها)
Russell
10-24-2014, 01:33 AM
آنچه در زیر میبینید نمودار ِ استفاده کاربران از شبکههای مجازی به تفکیک ِ جنسیت است. همانطور که میبینید، درصد ِ کاربران ِ زن نسبت به کاربران ِ مرد جز در یک مورد، یعنی LinkedIn که مشخصا مربوط به کار و حرفه است، به مراتب و با نسبتهای مختلف بیشتر است. دوستان ِ گرامی واقف هستند که شبکههای اجتماعی جز برای وقتگذرانی به کاری آنچنان نمیآیند. از این بگذریم، نکتهی بسیار حائز اهمیتی در این نمودار نهفته است و آن اینکه در این تصویر میتوان رانهی «کسب ِ توجه» در زنان را به وضوح دید. این است که ما میگوییم وقتی شما این پرکارترین و حساسترین رانهی زنانه را هوشمندانه هدف میگیرید، گویی پیکانی بران بر قلب ِ نازکشان هدف گرفتهاید. کسلیسهای مفلوک همه جا زر زر میکنند که زنان بیشتر به انتشار دادهها و استفاده از تکنولوژی بها میدهند و اکنون آنها قدرتهای حقیقی پشت مدیاهای مجازی هستند، ما البته خوب میدانیم که داستان چه خبر است، خاصه اینکه میان ِ این سه نمودار رازها هست که واکاوی آنها را به مخاطب میگزارم:
البته داستان سایتهایِ مولد مطلب که مشخص است.
ولی برای من جالب است که چرا آمار زنان از مردان بیشتر است چرا که جمعیت بسیار زیادی از مردان هم آنجا به کسلیسی مشغولند.
یک توضیح این میتواند باشد که همهیِ زنان جدا از زیبایی و ... دنبال توجه مردان هستند، ولی تنها 90% مردان هستند که حاضر هستند در فیسبوک کس لیسی کنند. اختلاف درصد ایندو میشود شاخصی برای اندازهگیری مردان آلفا.
Dariush
10-24-2014, 01:52 AM
البته داستان سایتهایِ مولد مطلب که مشخص است.
ولی برای من جالب است که چرا آمار زنان از مردان بیشتر است چرا که جمعیت بسیار زیادی از مردان هم آنجا به کسلیسی مشغولند.
یک توضیح این میتواند باشد که همهیِ زنان جدا از زیبایی و ... دنبال توجه مردان هستند، ولی تنها 90% مردان هستند که حاضر هستند در فیسبوک کس لیسی کنند. اختلاف درصد ایندو میشود شاخصی برای اندازهگیری مردان آلفا.
بازار کسلیسی در آنجاها که به شدت داغ است، من اخیرا دیدهام که کسانی بطور جدی و واقعی بازی کسلیسی را تبلیغ میکنند برای مخ زدن دخترها!
حالا به گواه ِ کامنتِ شما به این نمودار بنگرید:
4456
در این نمودار، آمارها به تفکیک سن نیز هست و در اینجا مشخص است که بین سنین ِ 18 تا 25 سال کمترین میزان ِ اختلاف میان ِ کاربران ِ زن و مرد در فیسبوک وجود دارد و هر چه سن میرود بالاتر این اختلاف بیشتر میشود، مثلا در سنین 35 تا 54 سال، اختلاف به حدود سه میلیون نفر میرسد. سن 18 تا 25 سال هم به طور مشخص اوج دوران ِ کسلیسی مردان است.
Ouroboros
10-24-2014, 03:08 PM
یک توضیح این میتواند باشد که همهیِ زنان جدا از زیبایی و ... دنبال توجه مردان هستند، ولی تنها 90% مردان هستند که حاضر هستند در فیسبوک کس لیسی کنند. اختلاف درصد ایندو میشود شاخصی برای اندازهگیری مردان آلفا.
جالب است چند رفیق آلفایی که من دارم، اساماس بازی و حتی جواب تلفن دادن را «کسلیسی» تلقی میکنند و مرا بابت این کارها دست میاندازند! یک رفیقی دارم که سر قرار رفتن با دختر را کار «اوبیها» میداند، بعضی وقتها از خودم میپرسم اینها اگر بدانند من زمانی برای کس عروسک پشمالو میخریدم دربارهام چه فکری میکنند... :e40e:
فکر کنید اینها بروند در فیکبوک. اینها که شما میگویید احتمالا بتاهایی هستند که اکانتشان را دوستدخترشان چک میکند. ضمن اینکه کسلیسی را یک بخش خاصی از مردان برای گروه بزرگی از زنان انجام میدهند. مثلا طرف ۴۰۰ «دوست» مونث دارد، که کسشعرهایشان را لایک و شر میکند.
Russell
10-24-2014, 03:23 PM
جالب است چند رفیق آلفایی که من دارم، اساماس بازی و حتی جواب تلفن دادن را «کسلیسی» تلقی میکنند و مرا بابت این کارها دست میاندازند! یک رفیقی دارم که سر قرار رفتن با دختر را کار «اوبیها» میداند، بعضی وقتها از خودم میپرسم اینها اگر بدانند من زمانی برای کس عروسک پشمالو میخریدم دربارهام چه فکری میکنند...
فکر کنید اینها بروند در فیکبوک. اینها که شما میگویید احتمالا بتاهایی هستند که اکانتشان را دوستدخترشان چک میکند. ضمن اینکه کسلیسی را یک بخش خاصی از مردان برای گروه بزرگی از زنان انجام میدهند. مثلا طرف ۴۰۰ «دوست» مونث دارد، که کسشعرهایشان را لایک و شر میکند.
آری دیگر امیر جان بخش خاصی از مردان هستند، یعنی اکنون همان بالای %80-90 مردان. :e40f:
Ouroboros
10-24-2014, 03:32 PM
آری دیگر امیر جان بخش خاصی از مردان هستند، یعنی اکنون همان بالای %80-90 مردان.
توصیف جنون میگویند اینست که کار یکسان را با انتظار دریافت نتایج متفاوت تکرار بکنی. :e40e:
خاطرات بامزهای از مشاهدهی این کسلیسیها دارید؟
Russell
10-24-2014, 03:37 PM
توصیف جنون میگویند اینست که کار یکسان را با انتظار دریافت نتایج متفاوت تکرار بکنی.
خاطرات بامزهای از مشاهدهی این کسلیسیها دارید؟
آری، البته دقیقا نمیدانم آخر به آن باید خندید یا گریست!
Ouroboros
10-24-2014, 04:31 PM
خب اسکرین شات بگیرید اینجا پست بکنید در گیسخندهها ما داوری میکنیم که باید بگریم یا بخندیم. :e057::e528:
Nikzad Mehrazmanesh
10-24-2014, 04:33 PM
خاطرات بامزهای از مشاهدهی این کسلیسیها دارید؟
سلام بر استاد امیر خوشحالم که عضویت من با بازگشت شما همزمان شد. در فیسبوک دوتا صفحه می شناسم که ادمین هاشون خیلی از دست کسلیس ها عصبانین هر چند وقت یه سری به این دوتا صفحه میزنم کلی میخندم :e409:
https://www.facebook.com/pages/%DA%A9%D9%85%D9%BE%DB%8C%D9%86-%D9%85%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D8%B2%D9%87-%D8%A8%D8%A7-%DA%A9%D8%B3-%D9%84%DB%8C%D8%B3%DB%8C/420409981378011
https://www.facebook.com/pages/%D8%AC%D9%85%D8%B9%DB%8C%D8%AA-%D8%A2%D9%86%D8%AA%DB%8C/205337326298558
Ouroboros
10-24-2014, 05:45 PM
سلام بر استاد امیر خوشحالم که عضویت من با بازگشت شما همزمان شد. در فیسبوک دوتا صفحه می شناسم که ادمین هاشون خیلی از دست کسلیس ها عصبانین هر چند وقت یه سری به این دوتا صفحه میزنم کلی میخندم
سپاس گرامی، خوش آمدید. آن کمپین مبارزه خیلی بامزه/غمانگیز بود.
kourosh_bikhoda
10-25-2014, 09:33 AM
ولی تنها 90% مردان هستند که حاضر هستند در فیسبوک کس لیسی کنند:e412::e412::e412:
خیلی خوب بود
Nikzad Mehrazmanesh
10-26-2014, 02:33 PM
https://www.facebook.com/arash.naraghi.94/posts/10153426687485035
آرش نراقی مقاله ای درباره مرد آلفا و آلفا پرستی زنان نوشته است که در آن مردسالاری را در پیوند با مرد آلفا دیده است. در جایی از مقاله می گوید :
"...و همین ارزشهاست که رفته رفته به جاذبه های مردانه (خصوصاً در چشم زنان) تبدیل می شود، و زنان را به کمند خود به سوی مردان می کشاند"
از آنجایی که امیر گرامی شما اینجا مردسالاری سنتی را بتا سالاری دانسته بودید این سوالهایی که برایم پیش امده را با شما در میان می گذارم : مردان که اکثریتشان به گفته خود آرش نراقی "آلفا" نیستند چه سودی از "تبدیل شدن" خصوصیات مرد آلفا به جاذبه های مردانه در نظر زنان دارن؟ اگر ندارند و خودشان هم زیر فشار معیارهای مردانگی هستند پس آلفا پرستی زنان به "مردسالاری" چه ربطی دارد؟ و او از کجا مطمئن است که آلفا پرستی زنان فرهنگی ست و نه زیست شناختی ؟ این وسط "اندیشمندان فمینیست" چه کمکی می توانند به مردان بکنند ؟!
مردانگی: ویژگیهای خلقی/رفتاری که برآمده از نیازهای اجتماعی جوامع انسانی بودهاند و برای کنترل/محدودکردن/تشدید طبیعت فرگشتیک مرد برپا شدهاند و بر آن تحمیل میشوند و مردان را برای بدل شدن به انسان کامل وادار به رعایت آنها میکنند. ممکن است ریشههای فرگشتیکی هم داشته باشند ولی به حداکثرهایی افراطی کشانده شدهاند. تفاوت میان «مرد واقعی» و «مرد الکی»، بین «مرد» و «نامرد». حوصلهی مثال زدن برای آنرا ندارم.
جامعهای که سالهاست، به دلایلی بجز فمینیسم، تولید مردان جذاب را متوقف کرده و این مردان کالایی لوکس، بسیار کمیاب و عمیقاً شکننده محسوب میشوند
گمان میکنید اگر زنان حق انتخاب داشته باشند، این بدبخت هرگز تولیدمثل خواهد کرد
اینجا منظور شما از حق انتخاب این بوده که مردسالاری به معنای بتا سالاری از بین برود و مردسالاری آلفا سالاری (که در آن زنان نیازی به مرد بتا ندارند) بیاید؟ بر این بنیاد فکر می کنم خوب است در برگه ستیز با مردستیزی برای روشن تر شدن بحث پاسخی برای آرش نراقی بنویسید اگر حوصله چنین کاری را دارید البته.
کامنت هایی که مردم زیر نوشته نراقی گذاشته اند هم جالب است.
Crusader
10-26-2014, 03:18 PM
من نگاهی به آن برگه انداختم، نا امیدکننده بود. جامعهی «مردسالار» بر حسب ارزشهای بتابودگی (فراهمآوری) سنجیده میشود نه آلفابودگی. :e411:
من بعید میدانم ایشان درکی از روانشناسی تکاملی و حتی تعاریف تئوریک مفاهیمی که ذکر آن رفت داشته باشند و آن مقاله را صرفا جهت اخذ تایید و توجه دیگران نوشتهاند. باید یک کلاس تقویتی از پایه برای ایشان برگزار کنیم.
Ouroboros
10-27-2014, 11:00 AM
https://www.facebook.com/arash.naraghi.94/posts/10153426687485035 آرش نراقی مقاله ای درباره مرد آلفا و آلفا پرستی زنان نوشته است که در آن مردسالاری را در پیوند با مرد آلفا دیده است. در جایی از مقاله می گوید : "...و همین ارزشهاست که رفته رفته به جاذبه های مردانه (خصوصاً در چشم زنان) تبدیل می شود، و زنان را به کمند خود به سوی مردان می کشاند" از آنجایی که امیر گرامی شما اینجا مردسالاری سنتی را بتا سالاری دانسته بودید این سوالهایی که برایم پیش امده را با شما در میان می گذارم : مردان که اکثریتشان به گفته خود آرش نراقی "آلفا" نیستند چه سودی از "تبدیل شدن" خصوصیات مرد آلفا به جاذبه های مردانه در نظر زنان دارن؟ اگر ندارند و خودشان هم زیر فشار معیارهای مردانگی هستند پس آلفا پرستی زنان به "مردسالاری" چه ربطی دارد؟ و او از کجا مطمئن است که آلفا پرستی زنان فرهنگی ست و نه زیست شناختی ؟ این وسط "اندیشمندان فمینیست" چه کمکی می توانند به مردان بکنند ؟! اینجا منظور شما از حق انتخاب این بوده که مردسالاری به معنای بتا سالاری از بین برود و مردسالاری آلفا سالاری (که در آن زنان نیازی به مرد بتا ندارند) بیاید؟ بر این بنیاد فکر می کنم خوب است در برگه ستیز با مردستیزی برای روشن تر شدن بحث پاسخی برای آرش نراقی بنویسید اگر حوصله چنین کاری را دارید البته. کامنت هایی که مردم زیر نوشته نراقی گذاشته اند هم جالب است.
فردا احتمالا پاسخ مفصلی برای آن نوشته تحریر میکنم، اما در پاسخ به سوال شما باید بگویم که «مرد سنتی» پایبند به ارزشهای سنتی معرف مردانگی ترکیبی بسیار جذاب از مرد آلفا و مرد بتاست، و درواقع این جدایی سهمگین یک شکاف مدرن است تا طبیعی. مثلا مرد سنتی همچون مرد آلفا پیشگزینی بالایی دارد، یعنی در نظر دیگر زنان جذاب است، اما همچون مردان بتا آنرا نقد نمیکند زیرا متعهد است. مرد سنتی همچون آلفا مستقل است، اما همچون بتا این استقلال را به رخ نمیکشد. مرد سنتی همچون آلفا قدرتمند است، اما همچون بتا ضعیفنمایی میکند(افتادگی و خشوع و...) و … در حقیقت میشود گفت که مرد سنتی «مرد ایدهآل» زنان است، یا در واقع تلاشی برای تبدیل شدن مداوم به آن مرد ایدهآل. اما از آنجاکه دیگر یافت نمیشود و کمتر مردی حاضر است در جامعهی زنساختهی امروز در صورت داشتن توانایی جذب نامحدود زنان به یک زن تعهد دائم بدهد(مثلا)، زنان مدرن ناچار هستند با آنچه گیرشان میآید بسازند و هر بار عاقبت تلخ رها شدن صبح روز بعد را تجربه بکنند، تا وقتی زیباییشان تحلیل رفت و ناچار به ازدواج با مردانی ضعیف تن در بدهند.
امروز روز با از ارزش ساقط شدن جایگاه مرد در خانواده اما، پایبند ماندن به ارزشها و قراردادهای سنتی به سود مردان نیست. در نتیجه «مرد سنتی» اغلب موجودیست که در توجیه بتابازی خود از سنت کمک میگیرد.
Ouroboros
10-28-2014, 12:54 PM
در هزارتوی خودفریبی
مطالعهی نوشتهی کوتاه آقای آرش نراقی برای ما حاوی نکاتیست بسیار آموزنده. از تناقضگوییهای مفهومی او گرفته(که یک جا نقش فرگشت و هورمنها را در کارکتر مردان میپذیرد، اما جای دیگری پدیدهی مورد بررسی خود را به «برساختهی فرهنگ مردسالار» تنزل درجه میدهد، یا اینکه یک جا جذابیت مردان آلفا در تناسب با رقبا را تائید میکند و بلافاصله خواستار رها کردن آن جایگاه از سوی مخاطبان خود میشود)، تا حالت عاطفی خود نویسنده که از میان سطور بر سر حقیقت فریاد انکار و استصیال میکشد، تا ادبیات مورد استفادهی او که گواه از تلاشی اصیل در جهت ارائهی درکی منسجم از حقیقت را میرساند، تا کامنتهای مخاطبانش که زن ستیزی افسارگسیختهای را در خود پنهان دارند و …. همگی برای ما حاوی نکاتی هستند شایستهی عنایت.
یکی از نقات قوت مقالهی آقای نراقی، و وجه تفاوت آن با باقی مقالاتی که از سوی همفکران ایشان نوشته میشود آنست که او میپذیرد همهی مردان، حتی در سیستم مردسالاری، آلفا و «سالار» نیستند، و پروسهی رقابت تا نوک قله که طبقات گوناگون جامعهی مردسالار را به نظم در میآورد بازنده و برنده دارد، و «سالاری» هر کس در آن نسبیست. این میزان از درک و صداقت در او شایستهی تقدیر است، اما این مکاشفه بلافاصله با تأکید بر وجوه منفی این رقابت و انکار وجوه مثبت آن، تا سرحد تبدیل شدن «کشف بزرگ» مقالهی او به روشی برای برانگیختن همدلی مردان با فمینیسم و فمینیستها به مردان(در مقام جنبشی که از ابتدا آنها را ارباب عالم جا میزند و سپس از ایشان میخواهد قدرت خود را داوطلبانه تسلیم بکنند)تنزل مییابد. «آلفا» بلافاصله در نوشتهی او از سوژهی مطالعهی بیطرف به دیگری ِ انتزاعی و غیرقابل دسترسی تبدیل میشود که مردان به جای تلاش برای اشغال آن باید با زنان برای براندازی جایگاه نامشروع و سرکوبگر او متحد بشوند، خاصه آنکه چه بسی اکثر مردان هم قادر نیستند به این جایگاه ترفیع درجه پیدا بکنند و «تستسترون» و «کورتیزول» متناسب برای آنرا ندارند(یک ویژگی تحسین برانگیز خط استدلالی نراقی آنست که وقتی به سود استدلال اوست، آلفا موقعیتیست طبیعی و ذاتی برآمده از فیزیولوژی و هورمن، آنجا که به زیان استدلال اوست، برساختهی انتزاعی فرهنگی و تحمیلی، و این تناقض از طریق «وجوهات گوناگونی دارد» و «عناصر مختلفی به آن موثر هستند» توجیه میشود، به راستی فن بیان او استادانه است).
آقای نراقی اما یکسره هم بر خطا نیست، مردسالاری، اگر حتی جانبدارانهترین و ایدئولوژیکترین تعریف فمینیستی از آنرا نیز بپذیریم، در نگاه اول به زیان اکثریت مطلق مردانیست که تحت آن قرار دارند و از آغاز وارد رقابت برای اشغال رنکهای بالاتر در آن میشوند. جدا از بازندگان، که اکثر مردان هستند و تشخیص مشکلاتشان کار دشواری نیست(هرچند گلهی فمینیستی در درک آن مشکل دارد)، پیروزی در آن هم مستلزم برخورداری از ویژگیهاییست که (برخلاف تصور زنان، و در موافقت با ادعای آقای نراقی) کمابیش تمامی مردان به طور «طبیعی» فاقد آنها هستند و باید برای آن به سختی تربیت بشوند. آنچه در سنت مردانگی تعریف میشود و مبنای تقسیم ارزش میان مردان است را هیچ مردی به طور طبیعی ندارد، برخی بیشتر مستعد به دست آوردن برخی جنبههای آن هستند، مثلاً یک جنونپیشه قطعاً «شهامت» بیشتری از یک مرد معمولی دارد، و این تفاوت طبیعی و ذاتیست، اما مردی که فرضاً شهامت بعلاوهی احساس مراقبت از خویشتن را دارد در رقابت با او احتمالاً موفقتر خواهد بود و به عبارت ساده، این قبیل برتریهای طبیعی در بلندمدت و شمای کلی یکدیگر را خنثی میکنند. پس در یک سو ما مردانی را داریم که فاقد ویژگیهای لازم برای تبدیل شدن به «مرد کامل» از منظری مردسالار هستند و توسط آن مجازات میشوند(با جایگاه پائینتر در جامعه، گاهی همردیف، گاهی حتی بسیار پائینتر از همان ِ زنان)، در سوی دیگر مردانی را داریم که با پرداخت هزینهای بسیار گزاف، نادیده گرفتن بخشی از طبیعت خود، غلبه بر بخشی دیگر و پرورش یک قسمت دیگر، تبدیل به ابزاری در اختیار «سیستم کور» میشوند.
اما قبل از اینکه برای مردان بیچاره سیاه بپوشیم و دستهی عزاداری راه بیاندازیم باید این سؤال را از خودمان بپرسیم که اگر سیستم مذکور و مدل اجتماعی سلسلهمراتبی که میآفریند به راستی چنین مخرب و ویرانگر است، چرا شماری از مردان حاضر به پذیرفتن نقش بسیار دشوار آلفا، و خودکاوی، خودشناسی و خودسازی مداومی که برای رسیدن به / ماندن در آن لازم است میشوند؟ چگونه است که مرد آلفا هر روز تصمیماتی پیچیده اخذ میکند برای آلفا شدن و آلفا ماندن؟ اگر سوگنامهی آرش نراقی را بپذیریم، مرد آلفا چنان میکند زیرا نرهحیوانی فاقد خودآگاهی و توان تشخیص «منافع شخصی» خود، کور شده با تستسترون و فاقد کورتیزول لازم برای هراس از عواقب تصمیمات خود، که تحت سیستمی سرکوبگر محکوم به تکرار تجربههای خودویرانگر مردانه و محروم از رسیدن به تجربهی اصیل زنانه به خود میپیچد.
آندرا دورکین میگفت «همه سکس هتروسکشوال تجاوز است، زیرا زنان تحت مردسالاری آنقدر اختیار ندارند که بتوانند به نحوی معنادار به سکس رضایت بدهند». این مثالی کلاسیک است از «مسئولیت زدایی» محبوب چپها، هیچکس برای آنچه میکند مسئول نیست، سیاهپوست اگر فقیر است و اگر مجرم است و اگر به رغم گذشت دههها از برطرف کردن آنچه چپ دیروز «تبعیض» تلقی میکرد هنوز همانطورکه مانده تقصیر خودش نیست، نیرویی نامرئی او را به این الگوی رفتاری واداشته. زن اگر هنوز پس از پنج دهه برابری کامل در همهی عرصههای زندگی اجتماعی و اقتصادی احساس حقارت میکند و تشنه درپی مردی قدرتمند میگردد تا به او تکیه بکند به خاطر درونی کردن زنستیزی فرهنگیست. و مرد هم اگر درپی گزینهای که آشکارا به سود اوست میرود هرگز حق انتخاب نداشته و مسئول نیست، صرفاً بهتر نمیداند و مردسالاری مانع «دیدن حقیقت» میشود. برخلاف آنچه مدافعان حقوق مردان تصور میکنند، این زنجیرهی سلب مسئولیت از فرد برای اعمالش، این پروسهی «بچهسازی» از ابنای بشر، دیر یا زود به مردان نیز میرسد. هرچند آنها آخرین دریافتکنندگان هدیهی بیمسئولیتی باشند.
خارج از ازلت مالیخولیا زدهی مردان امگا اما، آلفا مسئول رفتاریست که بروز میدهد. او هر روز تصمیم میگیرد که مرد آلفا باشد، دور خود حریمی بکشد، هرکس به آن بیاجازه وارد شد را مجازات بکند، مسئولیت محافظت از عزیزانش را بر دوش بگیرد، به دختری که در خیابان دیده و پسندیده پیشنهاد دوستی بدهد، رفیقبازی بکند، باشگاه برود، سر کار مردان پائینتر از خود را کمک بکند، مردان همسطح خود را دست بیاندازد و مردان بالاتر از خود را به چالش بکشد، زنان را جز برای سکس به حریم خود راه ندهد، آخر هفته برود تمرین بوکس، تهریش بگذارد و موقع حرف زدن صدایش را کلفت و لحنش را محکم بکند، برای پیشرفت رقابت بکند، در برابر این و آن خودباخته نباشد و اگر کسی به دختری که همراه اوست متلک پراند یا زیادی نگاه کرد با او درگیر بشود و اگر پایش افتاد آماده رفتن به بیمارستان یا زندان باشد! اینها مجموعهای از تصمیمات خودآگاه است که من، و هزاران مرد دیگر مثل من در طول روزها، هفتهها و ماههای زندگی خود اتخاذ میکنیم، و برخلاف تصور آرش نراقی، برآمده از پیروی کور از یک الگوی فرهنگی، که نتیجهی مستقیم بررسی سود و زیان چسبیدن به مردانگی سنتی یا رها کردن آن از سوی مردان آلفاست. من چنان تصمیماتی میگیرم زیرا تصور میکنم پاداش این اعمال به ریسکهایی که دارند، مسئولیتهایی که همراه میآورند و هزینههایی که دارند میارزد. مرد آلفا فرصتطلبی را فدای رفاقت میکند اما دوستانی سالم و متعهد بدست میآورد. آسانطلبی را فدای خودسازی میکند اما شرکای جنسیتی بهتر و بیشتری بدست میآورد. صلح طلبی و ریسکگریزی را با جنگاوری و خطرپذیری مبادله میکند و احترام و عزت بدست میآورد. حرفشنوی و «چشم خانم» گفتن را با چالش مداوم و دستانداختن زنان عوض میکند و … مرد آلفا چنان میکند زیرا پاداشی که میبیند متناسب است با زحمتی که میکشد.
خود نراقی این پاداش را باز میشناسد، اما «سیستمی» که به مرد قلدر آلفا پاداش میدهد و مرد مهربان بتا را مجازات میکند(«مردسالاری»)را بیمار تلقی میکند. خبر بدی که او خود میداند اما حاضر نیست در مرحلهای خودآگاه بپذیرد آنست که «سیستمی» وجود ندارد، سیستم، زنان به حال خود رها شدهای هستند که از گوش دادن به «احساسات» مردان مثل او بیزار و درمانده، در جستجوی مردی مستقل و خودساخته و قابل اتکا خود را در آغوش این مردان فراموش میکنند. این تنها منشاء بیرونی قدرت مردان آلفا در چهارچوبی جنسیتیست، که نراقی امیدوار است روزی برانداخته شده، زنان به وعدههای دیرین خود عمل کرده، آنچه مردان میخواهند را و زنان دارند را، به مردانی بدهند که آنها را میفهمند و مهربان هستند. یا دیگر حداقل آنرا میان من زنستیز و نراقی فمینیست و اصغرآقا ماستبند بیخبر از این حرفها به طور برابر تقسیم بکنند. نه آنکه سهم مرد فمینیست لایک و شر فیسبوکی باشد و «جایزه» را زنان به مردانی بدهند که ایشان چیزی فراتر از یک حفرهی جنسی تلقی نمیکنند. در حقیقت نراقی به نحوی ناخودآگاه میکوشد زنان فمینیست را به ابراز همدردی دعوت بکند و از این طریق که «ببینید پیشرفت حاصل شده، زنانی هستند که آلفاپرستی نمیکنند» به دستگاه فکری خود مؤمن بماند، به رغم تجربهی مداومی که در جهان حقیقی متحمل میشود، به رغم آنکه زنان به طور پیوسته و مداوم مردان آلفا را به مردان بتا ترجیح میدهند، و به رغم آنکه خود او هم این «متحدان طبیعی» را شناسایی کرده.
او میپذیرد که چگونه زنان شرکای طبیعی مردان آلفا هستند و نه همان مردان بتا، و در تحقیر مردان ضعیف با «مردسالاری» همراه میشوند که گواه هوشمندی و صداقت فکری اوست، اما نمیتواند بپذیرد که این (به زعم او) بیعدالتی را زنان به طور روزمره و مداوم پدید آوردهاند، اینکه به جای پذیرفتن نقشی که زنان به طور روزمره میپذیرند و ایفا میکنند، و تلاش برای هماهنگی با معیارهایی که جنس مخالف برای زوجگزینی مشخص کرده و میکند، او مخاطب خود را دعوت به تلاش برای تغییر نظامهای اجتماعی برای تغییر معیارهای انتخاب جنسی زنان میکند! همیشه آسانتر است که بالای منبر رفته، تظاهر به «تغییر جهان» و «فرهنگ سازی» بکنید چنانکه گویی واقعا برای رهایی نوع بشر نخسهای کارآمد دارید، تا آنکه به راستی شروع به ایجاد تغییرات کوچک اما عینی در شخصیت و زندگی فردی خودتان بکنید تا کارآمدی خود را در سیستم بالا ببرید.
ایراد بزرگ دیگری که در توجیه آرش نراقی وجود دارد آنست که مرد پایبند به کدهای مردانگی از «مردسالاری» هیچ کمکی دریافت نمیکند، بلکه توسط سیستم فرهنگی که همفکران او، به آهستگی و طی بیش از صد سال «ترقی» مداوم مستقر کردهاند به چالش کشیده میشود. آرش نراقی اینجا نشانههایی از سندروم «خود-خاص-پنداری» چپها نشان میدهد، او دقیقاً به دلیل وجه شباهتش با اکثریت مطلق آدمهای همنسل خود احساس خاص بودن میکند. واقعیت اما این است که افکار او نرم بدیهی جامعهی امروز ایران است، مردانی که به طور فلهای از زیر بار مسئولیت سنگین و دشوار، اما پرثمر مرد بودن به پلیاستیشن و پورن پناه میبرند آرزوی دور و درازی که بناست در آینده میسر بشود نیست، کابوسیست متجسد در حالا. عجیبالخلقهی دوجنسهی محبوب نراقی که مسئولیتپذیری، شهامت، جنگاوری، اقتدار و غیرت را با قربانینمایی، صلحطلبی، بزدلی، آسانطلبی و «روشنفکری» عوض میکند همامروز برآمده، و قامت خمودهی مرد ابروبرداشتهی نازکصدای نرمپستان ِ صورتیپوش هماکنون بر تمدن بشری سایه افکنده، مردانی محکوم به زیستن با زنانی که ایشان را فلهای طلاق میدهند، فرزندان ناسپاسی که از ایشان بیزارند و جهانی که در آن به جای عزت و احترام، لایک و شر فیسبوکی دریافت میکنند. اینکه آیا این معامله ارزشش را داشته یا نه برعهدهی مردان است که نفر به نفر برای خودشان تصمیم بگیرند، نه آقای نراقی یا من. مرد آلفا در این سیستم نه فقط به طور سیستماتیک «تربیت» نمیشود و به آلفاتر بودن تشویق نمیشود، بلکه هر بار قدم از خانه بیرون میگذارد گویی به میدان جنگ وارد شده: مردان ضعیفالنفس به او حسادت میورزند و از وجودش احساس خطر میکنند، زنان میخواهند میزان پایبندی ظاهری او به این کدها را شخصاً و رأسا بسنجند و میکوشند در زره او خط و خشی بیابند(آنچه ما گهتست نامیدهایم). زندگی مرد آلفا خیلی سختتر از آن چیزیست که او تصور میکند، تنها برگ برندهی آنها، زن است.
نسخهی تجویزی او برای «مشکل» فمینیسم است. اما طی پنجاه سال اخیر قدرت زنان و حق انتخاب ایشان رشد مداوم داشته، نتیجهی آن چه بوده؟ آیا مردان آلفا قدرت و جایگاه خود را از دست دادهاند؟ آیا جذابیت مردان آلفا کمتر شده؟ نه، قدرتشان هزاران هزار برابر شده و امروز تعدد شرکایی را تجربه میکنند که دویست سال پیش تنها پادشاه یک کشور از آن بهرهمند میشد. آیا مردان ضعیفنمای خود-قربانی-پندار ِ گریان ِ در ارتباط با «زنانگی» خود ارزششان افزایش یافته؟ نه، بالعکس، این مردان بتا هستند که در دادگاههای طلاق مورد تجاوز قانونی قرار میگیرند، فرزندان خود را از دست میدهند، به زندان مهریه و المونی میافتند، بخشی از درآمد و دارایی خود را از دست میدهند، در رسانهها دیونمایی میشوند و … مردان بتا هستند که هرچه داشتهاند را از دست دادهاند، نه مردان آلفا. این بوده نتیجهی انتخاب نامحدود زنان، و برای مردان غیرآلفا وضع از این بدتر هم خواهد شد!
بگذریم. همانطورکه پیشتر گفتم این دعوت به گمان من بیش از آنکه پیشنهادی جدی باشد که نویسنده خود آنرا باور دارد، تقاضاییست سربسته برای برانگیختن همدلی زنان با مردان و همان ِ مردان با فمینیستها، اولی هرگز موفق نخواهد شد، دومی قطعا به نتیجه میرسد. خبر بد برای آرش نراقی این است که این دعوت بجز در بخش کامنتهای صفحهی فیسبوک او جای دیگری لبیک نخواهد شنید، و رؤیای «زنان متحد با ما»ی آرش نراقی، در حد کامنتگذاران مونثی که دستشان از مرد آلفا کوتاه است باقی خواهد ماند. کابوس مردان اختهای که در اینتنرنت میکوشند خود را مدافع حقوق زنان جلوه بدهند و از یکدیگر در اثبات کارآمدی خود برای ایشان سبقت بگیرند اما زیادی واقعیست.
در «راه حل» خود، آرش نراقی پیشنهاد میکند که مردان استراتژی موفقی که در سرتاسر تاریخ حیات مؤثر بوده و به اعتراف خود او همچنان نیز مؤثر است را رها بکنند و استراتژی اتخاذ بکنند که باز به اعتراف خود او در جذب جنس مخالف موفق نیست، و طی پنجاه سال اخیر به رغم همهی «فرهنگسازیها» و بخشنامهها به اثربخشی آن ذرهای افزوده نشده. چرا؟ چون مدل کنونی با قالب ایدئولوژیکی که او میپسندد فاقد هماهنگیست. او از شما نمیخواهد که مدل سنتی را رها بکنید چون کارآمد نیست، او از شما میخواهد چنان بکنید زیرا با الگوی ذهنی مطلوب او از آنچه روابط جنسیتی میباید باشند در تعارض است. برای انکار این دگماتیسم ایدئولوژیک به دستاویز دیرین چپگرایان متوسل میشود: پراگماتیسم. و میکوشد نقد خود را چنین طراحی بکند: مردانگی سنتی مردان را از تجربهی زنانه محروم میکند، مردانگی سنتی برای مردان سخت است، مردانگی سنتی برای همهی مردان ممکن نیست، مردانگی سنتی به طور طبیعی در مردان نمیروید و نیازمند تربیت است پس نتیجه میگیریم طبیعی نیست و تحمیلیست و …
من در این نقد به چالهی کهن «طبیعت یا تربیت» در نمیافتم، ترجیح زنان برای مردان آلفا هرگز تغییری نخواهد کرد نه فقط به این دلیل که استراتژی جنسی کنونی زن محصول میلیونها سال موفقیت در فرگشت است، و نه فقط به این دلیل که همهی تلاشها برای تغییر آن تاکنون نتایج فاجعهآمیز داشتهاند. بلکه به این دلیل: زنان دیگر نیازی به مردان بتا ندارند، و بدون وجود آنها قادر به تأمین اقتصادی و اجتماعی خود هستند. اما نیازشان به مردان آلفا نیازیست روانی-عاطفی، که با پر شدن «نقش» آنها توسط پلیس و ارتش برطرف نخواهد شد. زن هیچ کجا احساس آرامش و امنیت نمیکند بجز آغوش مرد آلفا. هیچ حساب بانکی، هیچ نبوغی، هیچ اثر هنری و یا هیچیک از دیگر داشتههای مردان بتا قادر به برآوردن این نیاز روانی نیست، و نیازهای غیرروانی را زن خودش برآورده میکند. گذشته از این، زنان(اخطار: خطر زنستیزی عفونی! =>)عموما، فاقد خودآگاهی ِ قابل استفاده برای خودسازی هستند! اینکه شما خودکاوی بکنید، سپس به خودآگاهی برسید و در پایان این خودآگاهی را به عینیت درآورده خودسازی بکنید یک پروسهی مطلقا، منحصرا و یکسره مردانه است. زنان هیچگاه نیازی به این کارها نداشتهاند زیرا انتخاب جنسی را در اختیار دارند و شروط آنرا تعیین میکنند. پس زن از خودآگاهی برای رسیدن به آنچه میخواهند و توجیه بهایی که خودشان یا دیگران برای آن پرداخت میکنند استفاده میکند نه تغییر ابژهی میل خود. اما خودمانی، چگونه هنگامی که مردان، با وجود فشار فرگشتیک شدیدی که انتخاب زنان روی آنها وارد میآورد، با وجود هجمهی تبلیغاتی و با وجود نقشی که خودآگاهی در رفتارشان ایفا میکند قادر به تغییر الگوهای انتخاب جنسی خود نبودهاند و هنوز زیبایی و جوانی زنان معیار اصلی انتخاب شدنشان از سوی مردان محسوب میشود، زنان باید قادر به انجام آن تلقی بشوند؟
فمینیسم همانقدر برای این مشکلات «راه حل» دارد که برای باقی دشواریها داشته: هیچ راه حلی! تنها اثر آن بازداشتن سازمانیافتهی پسران از تبدیل شدن به «مردان آلفا»ی برای زنان جذاب و پرورش احساس قربانی بودن، بازندگی و بیچارگی در آنها، و تبدیل دختران به زنانی انباشته از سرخوردگی و عقده که توانایی به دست آوردن و در دست نگاه داشتن مردان آلفا را ندارند: ناکارآمدی اجتماعی مطلق. خوشبختانه ناکارآمدی اجتماعی مطلق توان تداوم نامحدود را ندارد، و با سقوط و تنزل جامعه تا مرزی مشخص متوقف میشود. مرد بیارزش امگا بیارزش میماند، مرد کمارزش بتا دائم کمارزشتر میشود و مرد ارزشمند آلفا هر روز به ارزشش اضافه میشود، هیچ کاری هم از دست بخشنامهی دولتی و روشنفکر فرهنگساز و دپارتمان علوم انسانی دانشکده بر نمیآید.
خوشبختانه این ناکارآمدی قادر به تداوم نامحدود نیست و در خودش متوقف میشود، و نتیجهی دعوت مرد و زن به رها کردن نقوش سنتیشان ژاپن است: جامعهای که در آن نیمی از مردان تولید مثل نمیکنند. مردی که تولید مثل نکرده، فاقد انگیزه و اشتیاق برای سرمایهگذاری بلندمدت در جامعه است، و به جای آن میکوشد با حداقل زحمت ممکن، حداقل درآمد متصور برای زندگی «مجردی» خود را بدست بیاورد، مرد ابتر ِ بیخانواده دلیلی برای تلاش در جهت دسترسی به منابع بیش از نیاز بلادرنگ خود ندارد، و جامعهای که در آن مردان حداکثر تلاش خود را برای پیشرفت با ثبات فردی انجام نمیدهند جامعهای است روبه زوال در همهی جوانب متصور. تاریخ میداند که مرد میتواند چه نیروی مولد و تمدنسازی باشد، همینطور میداند که مرد میتواند چه نیروی مخرب و تمدنسوزی باشد، تجربهی رسوای فمینیسم به او خواهد آموخت که مرد میتواند چه مایه بار سنگینی بر دوش جامعهای تحمیل بکند که برای تلاش بیشتر پاداش بیشتر در نظر نمیگیرد و به جای الگو قرار دادن مردان آلفا میکوشد آنها را دیونمایی بکند.
در پایان، مایلم توجه خواننده را به تم کمابیش پنهان این نوشته و نوشتههای مشابه جلب بکنم، که در آن تجربهی عاطفی زنان و بیان آن به طور تلویحی، پیشفرض و اصیل تلقی میشود و همان مردان به دلیل عدم هماهنگی و انطباق با آن معیوب یا ناقص جلوه داده میشود. مرد آلفا هیچ مشکلی برای بیان عواطف و احساسات خود ندارد، اتفاقاً برخلاف بتای چاپلوس و امگای درخودمانده، مرد آلفا همهی عواطف مثبت و منفی خود را بیهیچ شرم و عذرطلبی، با صدایی رسا و بیانی محکم طرح میکند. اگر زنی مزاحم احوال اوست، به او تشر میزند( از آخرین باری که من وانمود کردم زنی حرفی به راستی درخور شنیدن برای گفتن دارد سالها میگذرد)، اگر همسایهای عصبانیاش کرده، در بیان و ابراز آن درنگ نمیکند، اگر از کسی خوشش آمده از این بابت معذب نمیشود و اگر از کسی خوشش نیامده ظاهرسازی نمیکند. ویژگی منحصربفرد مرد آلفا آنست که برای آسایش و آرامش دیگران زندگی نمیکند، و هر آنچه انجام میدهد را داوطلبانه و برای آسودگی خیال خودش انجام میدهد(حتی زمانی که از خودگذشتگی میکند، آنرا یکسر از سر خودخواهی انجام میدهد نه اخذ تائید بیرونی). مقایسه بکنید با زندگی سراسر انکار، خودفریبی و بازیگری مردان بتا که برای اخذ تائید عاطفی و اجتماعی دیگران لحظهای نقش «مرد خوب» را رها نمیکنند.
پس منظور نراقی از ناتوانی بیان «احساسات» ، انکار بیان «ضعف» از سوی مردان آلفاست نه واقعاً احساسات. این یکی گرفتن احساسات(و زنانگی)با ضعف نیاز به مقداری هوشمندی دارد که مخاطب عام نراقی فاقد آنست، یا شاید منظورش آنست که تجربیات احساسی زنان تنها تحت مردسالاری «ضعف» هستند و سیستم آلترناتیوی از ارزشها در جهان وجود دارد که در آن بندگی عواطف ضعف تلقی نمیشود؟ به هر حال، مردان آلفا هیچ مشکلی در بیان عواطف خود زمانی که به ارتقاء جایگاه آنها یا حفظ جایگاه فعلی آنها میانجامد ندارند، فقط زمانی که این عواطف ممکن است به جایگاه او در هرم قدرت آسیب برسانند از ابرازشان پرهیز میکنند، مثلاً در بیان ترس، یا احساس حقارت. یک پیشفرض مخفی دیگر هم اینجا وجود دارد: اینکه همه به اندازهی نویسنده ترس و حقارت و … «ضعف» را تجربه میکنند، فقط آنرا بیان نمیکنند. اگر من از تند راندن میترسم شما هم باید بترسید، و اگر به نحوی بجز این رفتار میکنید «نقش» است و «کاذب» است و … این فرافکنی ضعف به عنوان حالت پیشفرض، این فضیلت ساختن از آن، این تلاش برای مخابرهی پیغام «ضعیف بودن و ضعیف ماندن ایرادی ندارد» را هیچکس بجز آنها که از روشی مشابه برای خودفریبی بهره میبرند جدی نمیگیرد.
آرش نراقی اکنون بر سر دو راهی ایستاده که بسیاری مردان فمینیست ِ باهوش خود را در آن مییابند، او چشم در چشم ِ مغاک انداخته و پنجه در پنجهی دیو انداخته، آیا تجربهی زندگی و مشاهدات خود را نادیده گرفته، به ایدئولوژی که زنان را برابریطلب و آلفاستیز جلوه میدهد مؤمن میماند؟ یا آنکه میپذیرد تاکنون بر خطا بوده، میکوشد حقیقت را چنان که به راستی هست پذیرفته، و خود را با آن تطابق بدهد؟ اغلب مردان گزینهی اول را انتخاب میکنند. مقالهی کوتاه او دستچینی از بهترین خودفریبیهای مرد بتاست: امکانناپذیری آلفا شدن و جعل مردی به عنوان موقعیتی بودنی و نه شدنی(بعضی مردها اینطور «هستند»، بعضی دیگر آنطور «هستند»، بدون تمرکز زیاد بروی آنکه چگونه آنطور و اینطور «شدند»)، رفع تقصیر از خود و انداختن آن به هر گردنی که دستش رسید(جبر بیولوژیک، چرخ قدار، مردسالاری قهار، «زنان» حتی ...)، سرگرم کردن خود با تغییر نظم ازلی جهان و یکسر خارج از کنترل او، برای منحرف کردن ذهنش از اعمال تغییرات جزئی و امکانپذیر در زندگی شخصی.. ما اما همواره امیدواریم، به آنکه مردانی همچون آرش نراقی سرانجام راهی که صدها نسل از پدرانشان به درستی پیموده بودند را دوباره بیابند.
Ouroboros
10-28-2014, 12:57 PM
دوستان عضو و مدیر آن صفحه زحمت بازنشر فیکبوکی ِ این را بکشند. یک ادیتی هم شاید لازم داشت، مثل همیشه هرگونه نقل، سرقت ادبی، بازنشر، دخل، تصرف، تحریف و انگولک نوشتههای من برای عموم آزاد است. :e402:
Nikzad Mehrazmanesh
10-28-2014, 02:06 PM
در هزارتوی خودفریبی
آفرین به قلم توانای شما امیر. :e41f:
دوستی که نوشته ایشان را در فیسبوک می گذارند لطفا لینک مقاله نراقی را هم بگذارند.اگر لینک پستی که در فیسبوک میگذارید را در کامنت های خود نوشته نراقی هم بگذارید بد نیست، نراقی و کامنت گذاران را به صفحه ستیز با مردستیزی می کشاند.
Russell
10-29-2014, 01:47 AM
آفرین به قلم توانای شما امیر.
دوستی که نوشته ایشان را در فیسبوک می گذارند لطفا لینک مقاله نراقی را هم بگذارند.اگر لینک پستی که در فیسبوک میگذارید را در کامنت های خود نوشته نراقی هم بگذارید بد نیست، نراقی و کامنت گذاران را به صفحه ستیز با مردستیزی می کشاند.
من مطلب را قرار دادم و یک کامنت در هر ذیل همان مقاله جهت اطلاع ایشان نوشتم، البته نمیدانم تا چه حد دیده خواهد شد. دوستان باز هم اگر راه دیگهای برای اطلاع به ایشون میشناسند خبر بدهند، چون بنظر من اصلا از نظر اخلاقی وظیفهیِ ماست که به ایشون اصلاع داده باشیم.
Nikzad Mehrazmanesh
10-29-2014, 06:06 AM
یک کامنت در هر ذیل همان مقاله جهت اطلاع ایشان نوشتم
آقا دست شما درد نکنه :e420:
فقط منشن اسم آرش نراقی آبی رنگ نشده بعضی وقتا بگیر نگیر داره این منشن . یه اشکال کیبوردی هم دیدم "نخسه" به جای نسخه.
Nikzad Mehrazmanesh
10-29-2014, 06:13 AM
دوستان باز هم اگر راه دیگهای برای اطلاع به ایشون میشناسند خبر بدهند
علاوه بر پروفایل یه برگه هم در فیسبوک داره
https://www.facebook.com/permalink.php?story_fbid=588239587931429&id=129252087163517
Ouroboros
10-29-2014, 01:47 PM
من مطلب را قرار دادم و یک کامنت در هر ذیل همان مقاله جهت اطلاع ایشان نوشتم، البته نمیدانم تا چه حد دیده خواهد شد. دوستان باز هم اگر راه دیگهای برای اطلاع به ایشون میشناسند خبر بدهند، چون بنظر من اصلا از نظر اخلاقی وظیفهیِ ماست که به ایشون اصلاع داده باشیم.
همان کامنت کافیست، اسپم نکنید بندهی خدا را. من هم مخاطب پیدا کردن یا نکردن برایم تفاوتی ندارد و بیشتر برای «خودمان» مینویسم.
Russell
10-29-2014, 08:25 PM
همان کامنت کافیست، اسپم نکنید بندهی خدا را. من هم مخاطب پیدا کردن یا نکردن برایم تفاوتی ندارد و بیشتر برای «خودمان» مینویسم.
آری، ولی لحن مقاله بگونهای بود که من گمان کردم برای ایشان نوشته شده.
اما دربارهیِ خود مقاله، من برداشتم از دیدگاهت اینطور است که برایت تعریف آلفا، از کسی با شرکای جنسی بسیار زیاد به مردی در بالای هرم قدرت تغییر کرده. و البته بخش دیگری از مردان هم باید به تقسیم بندی اضافه شود، مردانی دارای شرکای جنسی متعدد ولی در پاینن هرم قدرت و خلاف جهت تمدن سازی مانند مجرمین، این تقسیم بندی این خوبی را دارد که میتواند توضیح میدهد که چرا، با تغییر جامعهیِ مردسالاری از جامعهای با جمعیت محدود به جامعهای بزرگ، این افراد اینقدر توانستهاند رشد پیدا کنند. ولی باز هم چرایی گزینش این افراد توسط زنان بدون توضیح باقی میماند. چیزی که امروز مشاهده میشود اینست که این افراد وضعشان در بازار جنسیتی بهتر از یک سرباز یا آتشنشان است.
نمیدانم چقدر توانستهام منظور خودم را توضیح دهم، ولی بنظر من در کل همان AFBB توضیحپذیری بهتر دارد (شاید چون بیشتر دربارهاش گفتگو شده و البته بنیان بیولوژیک محکمتری دارد) تا این مدل. دراینباره روشنگری میکنی؟
Russell
10-29-2014, 08:27 PM
آقا من نمیدانم در این بیبیسی چه میگذرد. منکه زیاد نگاه نمیکنم هربار که آنرا باز میکنم میبینم دربارهیِ سکسیسم دارند یاوه سرایی میکنند. برنامهیِ پرگار را هم که رسما دادند دست فمینیستها. آش اینقدر شور شده صدا در کامنتهایِ فیسبوک آن هم درآمده. Any Idea?
Ouroboros
10-30-2014, 08:49 AM
آری، ولی لحن مقاله بگونهای بود که من گمان کردم برای ایشان نوشته شده.
اما دربارهیِ خود مقاله، من برداشتم از دیدگاهت اینطور است که برایت تعریف آلفا، از کسی با شرکای جنسی بسیار زیاد به مردی در بالای هرم قدرت تغییر کرده. و البته بخش دیگری از مردان هم باید به تقسیم بندی اضافه شود، مردانی دارای شرکای جنسی متعدد ولی در پاینن هرم قدرت و خلاف جهت تمدن سازی مانند مجرمین، این تقسیم بندی این خوبی را دارد که میتواند توضیح میدهد که چرا، با تغییر جامعهیِ مردسالاری از جامعهای با جمعیت محدود به جامعهای بزرگ، این افراد اینقدر توانستهاند رشد پیدا کنند. ولی باز هم چرایی گزینش این افراد توسط زنان بدون توضیح باقی میماند. چیزی که امروز مشاهده میشود اینست که این افراد وضعشان در بازار جنسیتی بهتر از یک سرباز یا آتشنشان است.
نمیدانم چقدر توانستهام منظور خودم را توضیح دهم، ولی بنظر من در کل همان AFBB توضیحپذیری بهتر دارد (شاید چون بیشتر دربارهاش گفتگو شده و البته بنیان بیولوژیک محکمتری دارد) تا این مدل. دراینباره روشنگری میکنی؟
ببینید برنهادهی بنیادین دعوتنامهی فمینیستها از مردان یک قرن است که همینست، ارادهی به قدرت و تلاش برای افزایش مداوم جایگاه متزلزل خود در هرم قدرت را رها بکنید تا در رنکهای نرم و گرم برابریطلبان به شما جایگاهی دائمی اهدا بشود.
بهترین تمثیلی که من به ذهنم میرسد عضویت در گله و گوسفندسازی از همهی ابنای بشر است. «مردانگی خود را فدای عضویت در گله بکنید و از نعمات بیشمار گوسفند بودن بهرهمند بشوید». مشکل مردان این است که طبیعت آنها را برای عضویت در گله نیافریده و سعادت برای آنها در گوسفند خوبی بودن خلاصه نیست، و برخلاف زنان همهی انگیزهی آنها از زندگی اجتماعی پذیرفته شدن به عنوان یک گوسفند خوب نیست. طبیعت آنها را شبان، گرگ، سگ گله، قصاب و … آفریده. وقتی فمینیست در غرب زوزه میکشد «مشکل مردان چیست» و «چرا نمیتوانند آرام بگیرند». بگذریم، مردانی که آرام میگیرند امگا هستند، مردانی که میکوشند آرام بگیرند بتا هستند، مردانی که فریب این بازی را نمیخورند و در جهت عکس مشوق اجتماعی حرکت میکنند آلفا هستند. مردی که حاضر نیست ارادهی به قدرت خود را در هیچ زمینهای رها بکند آلفاست، حالا ممکن است این مرد سر از زندان در بیاورد(گرگ)، سر از ارتش یا پلیس در بیاورد(سگ گله)، سر از سیاست در بیاورد(شبان/قصاب).
این تمثیل گوسفندی بهتر از آلفا/بتا نیست؟
آقا من نمیدانم در این بیبیسی چه میگذرد. منکه زیاد نگاه نمیکنم هربار که آنرا باز میکنم میبینم دربارهیِ سکسیسم دارند یاوه سرایی میکنند. برنامهیِ پرگار را هم که رسما دادند دست فمینیستها. آش اینقدر شور شده صدا در کامنتهایِ فیسبوک آن هم درآمده. Any Idea?
چه انتظار دیگری داشتید؟! اوضاع بسیار بسیار بدتر خواهد شد پیش از آنکه دوباره بهتر بشود.
Russell
10-30-2014, 04:49 PM
ببینید برنهادهی بنیادین دعوتنامهی فمینیستها از مردان یک قرن است که همینست، ارادهی به قدرت و تلاش برای افزایش مداوم جایگاه متزلزل خود در هرم قدرت را رها بکنید تا در رنکهای نرم و گرم برابریطلبان به شما جایگاهی دائمی اهدا بشود.
بهترین تمثیلی که من به ذهنم میرسد عضویت در گله و گوسفندسازی از همهی ابنای بشر است. «مردانگی خود را فدای عضویت در گله بکنید و از نعمات بیشمار گوسفند بودن بهرهمند بشوید». مشکل مردان این است که طبیعت آنها را برای عضویت در گله نیافریده و سعادت برای آنها در گوسفند خوبی بودن خلاصه نیست، و برخلاف زنان همهی انگیزهی آنها از زندگی اجتماعی پذیرفته شدن به عنوان یک گوسفند خوب نیست. طبیعت آنها را شبان، گرگ، سگ گله، قصاب و … آفریده. وقتی فمینیست در غرب زوزه میکشد «مشکل مردان چیست» و «چرا نمیتوانند آرام بگیرند». بگذریم، مردانی که آرام میگیرند امگا هستند، مردانی که میکوشند آرام بگیرند بتا هستند، مردانی که فریب این بازی را نمیخورند و در جهت عکس مشوق اجتماعی حرکت میکنند آلفا هستند. مردی که حاضر نیست ارادهی به قدرت خود را در هیچ زمینهای رها بکند آلفاست، حالا ممکن است این مرد سر از زندان در بیاورد(گرگ)، سر از ارتش یا پلیس در بیاورد(سگ گله)، سر از سیاست در بیاورد(شبان/قصاب).
این تمثیل گوسفندی بهتر از آلفا/بتا نیست؟
از جهاتی آری، ولی مسالهیِ اساسی نه فدا کردن مردانگی بلکه جدا کردن آن از ارزشهایِ اجتماعیست. اینکه چگونه تا پیش از این مردان میتواستند در جامعه زندگی کنند و با هم همکاری داشته باشند و هرم قدرت و پلهیِ ترقی سنتی منظبق با ارزشهایِ اجتماعی داشته باشند.
من موافقم که تلاش مداوم برای بالا رفتنن از نردبان قدرت و هرم اجتماعی یا حداقل سقوط نکردن در آن بخش مهمی از مردانگیست، ولی من ارتباط آنرا با گوسفندی نمیفهمم. بالاخره همان مرد دزد و مافیایی و... هم در اجتماعی از دزدان پذیرفته شده و اندازهای از اعتماد برای او حیاتی بوده و هست. اینجا یک مشکل دیگر هم مطرح میشود و آن همین ادامهیِ رقابت در سرآشیبی سقوط است. اینکه آیا حقیقتا میتوان از سقوط لذت برد و مرد میتواند/میباید جدا از اجتماع بدون برخوردن به خلا ارزشی به حیات خود بصورت طبیعی ادامه دهد؟
چه انتظار دیگری داشتید؟! اوضاع بسیار بسیار بدتر خواهد شد پیش از آنکه دوباره بهتر بشود.
آخر این چرندیات دارد هر روز با دزی بالاتر از قبل (تا حد زورکی شدن آن) از غرب به وسیلهیِ دولت و نهادهای مالیات بگیر به کشورهایی مثل ایران پمپاژ میشوند. این چندوقت هم که تمام رسانههایِ اینچنینی به این وضع شدهاند. من گمان میکنم این نوع جدیدی و متفاوتیست. شاید این اکتویستها گمان میکنند زمان موج جدیدیست و اینبار دیگر شمشیر را میشود/باید از رو بست.
Ouroboros
10-31-2014, 08:13 AM
از جهاتی آری، ولی مسالهیِ اساسی نه فدا کردن مردانگی بلکه جدا کردن آن از ارزشهایِ اجتماعیست. اینکه چگونه تا پیش از این مردان میتواستند در جامعه زندگی کنند و با هم همکاری داشته باشند و هرم قدرت و پلهیِ ترقی سنتی منظبق با ارزشهایِ اجتماعی داشته باشند.
خب این نتیجهی مستقیم مردسالاریست، مردان با آنکه برای رقابت با هم آفریده شدهاند برخلاف زنان از بهای شکست در آن خوب اطلاع دارند و اینست که ترجیح میدهند در مدل اجتماعی خود جایی هم برای «بازندهها» باز نگاه بدارند چون میدانند هرکسی به نوعی و در تناسب با دیگری بازنده است. زنان وانگهی از آغاز در مقام فیلتر بسیار خشن و بیرحم تکامل عمل کردهاند و اهمیتی به هیچ چیز بجز تولید مثل با «بهترین»(و نه «بهتر»)مرد ممکن نمیدهند. اینست که هر قدر «حق» انتخاب زن بیشتر میشود، امکان همکاری میان مردان در آن جامعه کمتر و کمتر میشود.
من موافقم که تلاش مداوم برای بالا رفتنن از نردبان قدرت و هرم اجتماعی یا حداقل سقوط نکردن در آن بخش مهمی از مردانگیست، ولی من ارتباط آنرا با گوسفندی نمیفهمم. بالاخره همان مرد دزد و مافیایی و... هم در اجتماعی از دزدان پذیرفته شده و اندازهای از اعتماد برای او حیاتی بوده و هست.
اعتماد اشکالی ندارد اگر مبتنی بر اصول اراده به قدرت داروینی باشد، بهای اعتماد الزاما رها کردن تلاش برای تعالی نیست، پیشفرض عضویت در گلهی برابریطلب رها کردن این ویژگیست نه هر گروهی. نهادی که در آن اصول سلسلهمراتب طبیعی رعایت شده و بهتر = بالاتر اتفاقا به اعتلا و تنظیم و هدفمندی این رانههای کور طبیعی در مردان میانجامد. شما عضو ارتش یا یک گنگ خلافکار بشوید، ولو به عنوان سرباز سفر و شوفر، جایگاهی بالاتر از مثلا جراح فوق تخصصی خواهید داشت که هرم قدرت را به مقصد گله ترک کرده.
اینجا یک مشکل دیگر هم مطرح میشود و آن همین ادامهیِ رقابت در سرآشیبی سقوط است. اینکه آیا حقیقتا میتوان از سقوط لذت برد و مرد میتواند/میباید جدا از اجتماع بدون برخوردن به خلا ارزشی به حیات خود بصورت طبیعی ادامه دهد؟
«میباید» یک الزام اخلاقی در خود دارد، نه، مرد میباید چنان بکند که دلش میخواهد، به خصوص حالا که هیچ بند و زنجیر مذهبی بر پای او نیست و میتواند بیبند و باری جنسی و خشونت خود را هر قدر که میخواهد بپروراند.
ضمنا من فکر نمیکنم بحث اصلا هدانیستی باشد، در نبود ارزشها تنها روش عاقل ماندن(و دیوانه نشدن)برای مرد همینست.
نظر خودتان در اینباره چیست؟
Ouroboros
10-31-2014, 08:19 AM
آخر این چرندیات دارد هر روز با دزی بالاتر از قبل (تا حد زورکی شدن آن) از غرب به وسیلهیِ دولت و نهادهای مالیات بگیر به کشورهایی مثل ایران پمپاژ میشوند. این چندوقت هم که تمام رسانههایِ اینچنینی به این وضع شدهاند. من گمان میکنم این نوع جدیدی و متفاوتیست. شاید این اکتویستها گمان میکنند زمان موج جدیدیست و اینبار دیگر شمشیر را میشود/باید از رو بست.
چپ هیچوقت در اینگونه نبردها چیزی را نمیبازد. آنها قماربازانی حرفهای هستند چون با چیپ و ورق و پول دیگران بازی میکنند و دویست سال است که مشغول این بازیها بودهاند و در آنها استاد شدهاند. پروسه این چنین است: گمان بکنید موضع مورد بحث بیبیسی روی نقطهی چهارم خطش چپ قرار دارد، و گفتمانی که امروز در جامعهی ایرانی حاکم است روی نقطهی دوم. نخبگان فرهنگساز و نهادهای تحت کنترلشان ناگهان با صدای بلند و هجمهای گسترده شروع به مخابرهی موضعی میکنند که روی نقطهی ششم قرار دارد، اگر کلکشان گرفت که هیچ، جامعه در یک حرکت چهار خانه به جلو رفته، اگر جامعهی «واپسگرای عقبافتاده»ی مخاطب و فضای گفتمانی که وارد آن شدهاند آمادهی پذیرش آن نبود و مقاومت نشان داد، به آرامی عقبنشینی میکنند، ادای شکست خوردن را در میآورند و چند رساله در نکوهش فرهنگ ایرانی تحریر میکنند، اما اجازه نمیدهند گفتمان اجتماعی برگردد به خانهی دوم، بلکه آنرا «برمیگردانند» به خانهی چهارم! یعنی به هر حال یکی دو پله به سمت دلخواهشان حرکت کردهاند، و جناح مقابل در موضع دفاعی و منفعل خود ناچار است آنچه دیروز بدیهی تلقی میشد را امروز در بوتهی نقد، فردا ضدارزش و پسفردا تابو ببیند.
دانهدانه و آرامآرام همهی سنگرهای تمدن بشری را با همین روش اشغال کردهاند و بدتر از همه اینکه هیچ روش دفاعی در برابر آنها وجود ندارد! :e058:
Russell
10-31-2014, 09:58 PM
«میباید» یک الزام اخلاقی در خود دارد، نه، مرد میباید چنان بکند که دلش میخواهد، به خصوص حالا که هیچ بند و زنجیر مذهبی بر پای او نیست و میتواند بیبند و باری جنسی و خشونت خود را هر قدر که میخواهد بپروراند.
ضمنا من فکر نمیکنم بحث اصلا هدانیستی باشد، در نبود ارزشها تنها روش عاقل ماندن(و دیوانه نشدن)برای مرد همینست.
نظر خودتان در اینباره چیست؟
من هم مواقفم که در چنین خلائی روشهایِ دیگر کارایی ندارند، ولی همانطور که گفتم شک دارم که بتوان همواره سوژهیِ مناسبی برای برانگیختن این حس رقابت یافت. شاید بهتر باشد اینطور بگویم که: ممکن است که بتوان مدت طولانی این پرواز را ادامه داد ولی در شرایط سخت، هنگام فرود و برخاستن مجدد بدون ارزشی دیگر چنین کاری بسیار دشوار بنظر میرسد.
خب این نتیجهی مستقیم مردسالاریست، مردان با آنکه برای رقابت با هم آفریده شدهاند برخلاف زنان از بهای شکست در آن خوب اطلاع دارند و اینست که ترجیح میدهند در مدل اجتماعی خود جایی هم برای «بازندهها» باز نگاه بدارند چون میدانند هرکسی به نوعی و در تناسب با دیگری بازنده است. زنان وانگهی از آغاز در مقام فیلتر بسیار خشن و بیرحم تکامل عمل کردهاند و اهمیتی به هیچ چیز بجز تولید مثل با «بهترین»(و نه «بهتر»)مرد ممکن نمیدهند. اینست که هر قدر «حق» انتخاب زن بیشتر میشود، امکان همکاری میان مردان در آن جامعه کمتر و کمتر میشود.
اعتماد اشکالی ندارد اگر مبتنی بر اصول اراده به قدرت داروینی باشد، بهای اعتماد الزاما رها کردن تلاش برای تعالی نیست، پیشفرض عضویت در گلهی برابریطلب رها کردن این ویژگیست نه هر گروهی. نهادی که در آن اصول سلسلهمراتب طبیعی رعایت شده و بهتر = بالاتر اتفاقا به اعتلا و تنظیم و هدفمندی این رانههای کور طبیعی در مردان میانجامد. شما عضو ارتش یا یک گنگ خلافکار بشوید، ولو به عنوان سرباز سفر و شوفر، جایگاهی بالاتر از مثلا جراح فوق تخصصی خواهید داشت که هرم قدرت را به مقصد گله ترک کرده.
به نکات جالبی اشاره کردی امیر جان که با همگی موافقم، تنها نکته مبهمی که میماند علت رها کردن هرم قدرت و تعالیست. زنان که همچنان به قدرت پاداش میدهند، مردان هم که همچنان تا حدی همچنان مرد هستند. باوجود اینها چطور با شعار (و البته دستکاری از بالا) توانستهاند اینرا متوقف کرد. بطور کلی دو فاکتور دیگر بذهن میرسند یکی «جهانی شدن» است و اثر آن بر رابطهیِ تلاش و پاداش، دیگری همین نابودی خانواده است و در پی آن ارزشها و میل به زندگی.
Nikzad Mehrazmanesh
10-31-2014, 11:09 PM
فمینیست در غرب زوزه میکشد «مشکل مردان چیست» و «چرا نمیتوانند آرام بگیرند»
چرا می خواهند که مردان آرام بگیرند؟ که مرد هیچ زنی از مرد زن دیگر بهتر نباشد؟
شما عضو ارتش یا یک گنگ خلافکار بشوید، ولو به عنوان سرباز سفر و شوفر، جایگاهی بالاتر از مثلا جراح فوق تخصصی خواهید داشت که هرم قدرت را به مقصد گله ترک کرده
تخصص جراحی گرفتن نمی تواند اراده به قدرت باشد؟ میل به داشتن یک مهارت و دستیابی به قدرتی که به خاطر نیاز مردم به صاحب مهارت پدید می آید رقابت انگیز نیست؟
Ouroboros
11-01-2014, 09:51 AM
من هم مواقفم که در چنین خلائی روشهایِ دیگر کارایی ندارند، ولی همانطور که گفتم شک دارم که بتوان همواره سوژهیِ مناسبی برای برانگیختن این حس رقابت یافت. شاید بهتر باشد اینطور بگویم که: ممکن است که بتوان مدت طولانی این پرواز را ادامه داد ولی در شرایط سخت، هنگام فرود و برخاستن مجدد بدون ارزشی دیگر چنین کاری بسیار دشوار بنظر میرسد.
اگر منظورتان را درست فهمیده باشم، فردی که قادر به درک، درونی کردن و سپس جان سالم به در بردن از حقیقت است میشود آن جنونپیشهای که جای دیگر از او صحبت میکردم. کافی نیست که اینها را بدانید، و کافی نیست که این آگاهی را درونی کرده باشید، بلکه باید بتوانید «میل» را نیز به سلامت از این پروسه عبور بدهید و هنگامی که به سوی دیگر مغاک رسیدید، همچنان مشتاق به بازی کردن باشید. شاید تا اندازهی زیادی وابسته به بخت و اقبال یا ذات و طبع فردی باشد؟
اگر منظورت اینست که شخص شایستهی رقابتی در زندگیهای ما وجود ندارد، من راهکارم رقابت با خود خویشتن است.
تنها نکته مبهمی که میماند علت رها کردن هرم قدرت و تعالیست. زنان که همچنان به قدرت پاداش میدهند، مردان هم که همچنان تا حدی همچنان مرد هستند. باوجود اینها چطور با شعار (و البته دستکاری از بالا) توانستهاند اینرا متوقف کرد.
من در یک نوشتهای سعی کردم مهمترین دلیل این را توضیح بدهم(جنگی آخرالزمانی که نشان میدهد در عصر بمب اتمی پایبندی به ارزشهای مردانه برای مردان بسیار پرهزینه خواهد بود)، اما همچنان میتوان استدلال کرد که مجموعهای از عوامل دخیل هستند: سپرده شدن پسران به مادرانشان، وجود بذر زنمحوری مذهبی در گلدان سنت که در شرایط مناسب ریشهی زنپرستی فمینیستی میشود، ناتوانی طبیعی مردان در رغیب دیدن زنان(«موفقیت او موفقیت من خواهد بود»)، دارندگی جامعه تا جایی که نگهداری از بازندهها امکانپذیر میشود و آنها از حداقلی از زندگی بهرهمند میشوند و دیگر فشار طبیعی برای برنده شدن و برنده ماندن روی همه نیست، سختتر بودن قدرت و قدرتمند شدن از ضعف و ضعیف بودن، کاهش پاداش اجتماعی، اخلاقی، فرهنگی، قانونی و تا اندازهای اقتصادی برای قدرت مردانه، دعوت عمومی چپ از بازندهها و ...
بطور کلی دو فاکتور دیگر بذهن میرسند یکی «جهانی شدن» است و اثر آن بر رابطهیِ تلاش و پاداش، دیگری همین نابودی خانواده است و در پی آن ارزشها و میل به زندگی.
بله اینها آفت زندگی مدرن هستند و با سرعت نور تمدن بشری را محو میکنند. اما برای ما مهم نیست چون ابزار لازم برای نجات خودمان را داریم. کشتی هم غرق بشود ما شنا بلدیم!
Ouroboros
11-01-2014, 10:01 AM
چرا می خواهند که مردان آرام بگیرند؟ که مرد هیچ زنی از مرد زن دیگر بهتر نباشد؟
همم، نه،
اولا یک میل طبیعی و قابل درکی هست در بازندگان برای برهم زدن قواعد بازی که در آن باختهاند.
ثانیا زنان جوامع خود را از طریق رقابت غیرمستقیم و سلسلهمراتب مواج تنظیم میکنند و در آن «برتری» و «کهتری» مثل سیستمهای مردانه گلدرشت، کاملاً مشخص و دارای قطعیت بسیار بیشتر نیست. من به کهتر از خودم میگویم با من برابر است به امید آنکه از من برتر لطف مشابهی در حقم قائل بشود. آنها که حاضر نیستند برتری خودشان نسبت به من را انکار بکنند «سرکوبگر» و دارای «قدرت نامشروع» جلوه میدهم و از آنجاکه شخصاً قادر به شکست آنها نبودهام، از طریق اتحاد با دیگران بازندگان و قدرت جمعی آنها را به زیر میکشم(قدیمتر از طریق انقلاب، امروز از طریق بدنامی)و هرکس که میکوشد از این پنجهی مرگ بگریزد را به انحای مختلف ارعاب، منصرف یا بیاعتبار میکنم. پس مردانی که قادر به پذیرفتن این نظم جدید نیستند(کمابیش هیچ مردی قادر نیست و در آن تبدیل به عنصری به شدت ناکارآمد و مخرب میشود که به طور غیرمستقیم به برهم خوردن نظم سیستم کمک میکند)، فمینیستها را کلافه میکنند و «آرام بگیرید» میشنوند. آیا اینجا تناقضی وجود دارد؟ اگر مردان اراده به قدرت خود را رها میکنند و زنان خواستار همین هستند پس مشکل کجاست؟ اینجا که زنان واقعا مایل به رها کردن مردانگی از سوی مردان نیستند. که ما را میرساند به :
ثالثا، بازشناسی فمینیسم در مقام یک ابر-گهتست هم مفید است چون ما میبینیم مکانیزم دقیقاً مشابهی دارد، زنان مردان را از طریق تحقیر، دیونمایی، تمسخر و حتی محروم کردن از حقوق اولیه انسانی به مرد شدن تهییج میکنند مبادا «مقاومتی» نشان بدهد و شایستگی خود را اثبات بکند، غاقل از اینکه مردان حاضر به پرداخت بهای مردانگی نیستند و حاضرند به هر عمق کاذبی از فضاحت سقوط بکنند اما دیگر مسئولیت سنگین مرد بودن را به دوش نگیرند، پاداش هرچه میخواهد باشد، مجازات هرچه میخواهد باشد... در ذهن مرد مدرن، پلیاستیشن بازی کردن و جلق زدن هزار برابر بهتر است از میان ِ موج انسانی مردن و گوشت دم توپ شدن برای «شرافتمندی»، «غیرتمندی»، «شهامت»، «رشادت»، «عزت» و ...
مردان از طریق پایبندی کور به سیستمی که برای یاغی ساختن از آنها طراحی شده کار آنرا مختل میکنند... هیج گروه دیگری از مردان در تاریخ چنین در حق زنان خود جفا نکردهاند!
Ouroboros
11-01-2014, 10:07 AM
تخصص جراحی گرفتن نمی تواند اراده به قدرت باشد؟ میل به داشتن یک مهارت و دستیابی به قدرتی که به خاطر نیاز مردم به صاحب مهارت پدید می آید رقابت انگیز نیست؟
نه، اراده به قدرت در هدف عمل متجلی میشود نه در نفس آن. اگر شما جراح میشوید تا پوز برادر دیپلمه اما موفق خود را بزنید، تا به دختران بیماران خود یا فلان پرستاران سکسی دسترسی آسانتری داشته باشید، تا پول خوبی برای کاری تکراری و یکنواخت به جیب بزنید و زندگی راحتی بکنید، تا لقب «آقای دکتر» رویتان بنشیند و از این طریق اعتبار اجتماعی کسب بکنید، تا ماهی یک جراحی مجانی انجام بدهید تا جایگاه خود در هرم قدرت را ارتقاء ببخشید و احساس «نوعدوست» بودن بکنید و ... آنوقت اراده به قدرت داروینی مورد بحث ما را داشتهاید. اگر تخصص جراحی میگیرید تا «جان انسانها را نجات بدهید» و «دردمندان را دوا باشید» و ... پیشاپیش بازی را به تعمیرکار موتوری که حاضر نیست خود را پایبند این ریاکاریها بکند باختهاید.
undead_knight
11-01-2014, 05:01 PM
«جان انسانها را نجات بدهید» و «دردمندان را دوا باشید» و ... پیشاپیش بازی را به تعمیرکار موتوری که حاضر نیست خود را پایبند این ریاکاریها بکند باختهاید.
کلا باور نداری این چیزها ناشی از چیزی جز ریاکاری باشه؟
Russell
11-01-2014, 08:51 PM
اگر منظورتان را درست فهمیده باشم، فردی که قادر به درک، درونی کردن و سپس جان سالم به در بردن از حقیقت است میشود آن جنونپیشهای که جای دیگر از او صحبت میکردم. کافی نیست که اینها را بدانید، و کافی نیست که این آگاهی را درونی کرده باشید، بلکه باید بتوانید «میل» را نیز به سلامت از این پروسه عبور بدهید و هنگامی که به سوی دیگر مغاک رسیدید، همچنان مشتاق به بازی کردن باشید. شاید تا اندازهی زیادی وابسته به بخت و اقبال یا ذات و طبع فردی باشد؟
اگر منظورت اینست که شخص شایستهی رقابتی در زندگیهای ما وجود ندارد، من راهکارم رقابت با خود خویشتن است.
آری، نه شخصی وجود دارد و نه معیار عینی که لازمهاش فعالیت در راستای راضی کردن باقی جامعه. آنچه من میگویم ولی اینست که: وقتی تنها گزینه همین سرگرم کردن خود در بالا رفتن از هرم قدرت است جایی برای عقب نشتن نیست، مثلا اگر ورزشکاری هست که برای خود هدفگذاری کرده، با یک مصدومیت از این تلاش هر روزه دور میافتد و ارزش جایگزینی هم تا برگشتن به شرایط مسابقه برای چنگ زدن ندارد، پیشتر خانواده بود و ارزشهایِ والایی که به گذشتن از این گلوگاهها کمک کند، ولی امروز چیز چندانی وجود ندارد.
من در یک نوشتهای سعی کردم مهمترین دلیل این را توضیح بدهم(جنگی آخرالزمانی که نشان میدهد در عصر بمب اتمی پایبندی به ارزشهای مردانه برای مردان بسیار پرهزینه خواهد بود)، اما همچنان میتوان استدلال کرد که مجموعهای از عوامل دخیل هستند: سپرده شدن پسران به مادرانشان، وجود بذر زنمحوری مذهبی در گلدان سنت که در شرایط مناسب ریشهی زنپرستی فمینیستی میشود، ناتوانی طبیعی مردان در رغیب دیدن زنان(«موفقیت او موفقیت من خواهد بود»)، دارندگی جامعه تا جایی که نگهداری از بازندهها امکانپذیر میشود و آنها از حداقلی از زندگی بهرهمند میشوند و دیگر فشار طبیعی برای برنده شدن و برنده ماندن روی همه نیست، سختتر بودن قدرت و قدرتمند شدن از ضعف و ضعیف بودن، کاهش پاداش اجتماعی، اخلاقی، فرهنگی، قانونی و تا اندازهای اقتصادی برای قدرت مردانه، دعوت عمومی چپ از بازندهها و ...
آری آن مقاله خاطرم هست، و البته همهیِ این موارد مهم هستند. ولی خب باید راه حلی برای بیرون رفتن از این حالت وجود داشته باشد. گمان نمیکنم رها کردن گرسنگان برای مرگ تنها راه حل باشد.
ضمنا حالا که دوباره بحث ترس از جنگ را مطرح کردی بگویم که این برای من قدری عجیب است. خسارت از دست دادن 10 جنگجو در یک قبیلهیِ کوچک و ترس از دشمن پشت دروازه بگمانم کمتر از اینها نباشد. بگمانم هر چه بوده نطفهاش قبل از جنگ اول شکل گرفته باشد، اینطور نیست؟
Ouroboros
11-02-2014, 10:29 AM
ولی خب باید راه حلی برای بیرون رفتن از این حالت وجود داشته باشد.
Spoken like a sheep! :e057:
این دقیقاً همان ذهنیت برهای/گلهای است که در تاپیک دیگر از آن صحبت میکردم. ذهن افراد نرمال هنگام مواجهه با فاجعه همواره همین عکسالعمل را نشان میدهد، «باید راهحلی باشد»، و جنونپیشه پاسخ میدهد «البته، بفرمایید». هیچ راهحلی وجود ندارد، هیچ رستگاری میسر نیست، جهان هیچ اهمیتی نمیدهد و همه چیزهای ارزشمند در تاریخ مدفون شدهاند، زندگی شما از زندگی یک باکتری ارزشمندتر نیست و هیچ پاداش نهایی وجود ندارد. شاید در پایان کار چیزی برای دوباره ساختن آنچه از دست رفته باقی بماند، شاید نماند. مهم اینست که من و شما موجوداتی هستیم با ضریب نفوذ بسیار ناچیز و همین برنده شدن در زندگی خودمان و تحت تاثیر قرار دادن احتمالی دیگرانی که شاهد این برندگی هستند حداکثر میزان متصور از تاثیریست که میتوانیم بر جهان بگذاریم. که آنهم هیچ ارزشی نخواهد داشت! باقی این بحثها نیز چنانکه مهربد به درستی میگفت تا اندازهی زیادی بیفایده است اگر «فایده» را در تغییر جهان بیرونی تعریف بکنید.
آری، نه شخصی وجود دارد و نه معیار عینی که لازمهاش فعالیت در راستای راضی کردن باقی جامعه. آنچه من میگویم ولی اینست که: وقتی تنها گزینه همین سرگرم کردن خود در بالا رفتن از هرم قدرت است جایی برای عقب نشتن نیست، مثلا اگر ورزشکاری هست که برای خود هدفگذاری کرده، با یک مصدومیت از این تلاش هر روزه دور میافتد و ارزش جایگزینی هم تا برگشتن به شرایط مسابقه برای چنگ زدن ندارد، پیشتر خانواده بود و ارزشهایِ والایی که به گذشتن از این گلوگاهها کمک کند، ولی امروز چیز چندانی وجود ندارد.
بله درست است.
ضمنا حالا که دوباره بحث ترس از جنگ را مطرح کردی بگویم که این برای من قدری عجیب است. خسارت از دست دادن 10 جنگجو در یک قبیلهیِ کوچک و ترس از دشمن پشت دروازه بگمانم کمتر از اینها نباشد. بگمانم هر چه بوده نطفهاش قبل از جنگ اول شکل گرفته باشد، اینطور نیست؟
ترس از جنگ خیلی مهم است، اولا برای آن قبیلهی کوچک یک آلترناتیو عینی وجود نداشته، ثانیا آنها از ابعاد جنگهای خود مطلع نبودهاند.
شما اکنون اگر وقایع کربلا را بخوانید، میبینید جنگ در آن زمان بسیار متفاوت بوده و «چشمانداز» پیروزی یا شکست بسیار تیره و تار بوده، برخلاف امروز که جنگها از قبل با دقت ریاضیاتی قابل پیشبینی هستند و یا تخریبی چنان عظیم درپی دارند که ملتها از آغازشان بپرهیزند. بعد فراموش نکنید که این هراس از نبرد یک ترس ناخودآگاه و زیرجلی نبوده، یک جنبش روشنفکری بسیار قدرتمند بود که طی آن بهترین اذهان جوامع غربی دریافتند همهی آن ارزشهای والا، همچون شهامت، غیرت، عزت، میهنپرستی و ... دارند میلیونها مرد جوان را به کشتن میدهند، پس آگاهانه روی آوردند به زنانگی، «دستکم زنان مشکلات خود را بدون خونریزی حل میکنند»، گرویدند به یهودیت، «اینها تجربهی همزیستی مسالمتآمیز با ملتهای دیگر را دارند»... گله طبق معمول دنبال شبانهای خود در حرکت بود، و هیچ نفهمید چگونه از واشنگتن رسیده به اوباما، اما این به معنی «ناآگاه» بودن حرکت نبوده و نیست. من ترس از آخرالزمان را دلیل این حرکت متحدالشکل میان شبانان میدانم.
ضمنا در پاسخ به پرسش آخر شما، و در طرح دلیل دیگری برای رها شدن آن ارزشها با آن سرعت تاریخی: نقطهی آغاز سقوط جنگ داخلی آمریکا بود نه جنگ اول، که در آن جنگاوران پایبند به سنت، به گلهی برابریطلب باختند! بعد این شکست بیوقفه تکرار شد و تداوم پیدا کرد و پیروزی برابریطلبان در میدان نبرد بر جنگاوران سنتی تبدیل به تم معمول تاریخ در قرن بیستم شد. دلیلش آشکار است، عصبیت برابریطلبان در آغاز(و پیش از غلبه بر دشمنان بیرونی حقیقی)، بسیار بیش از همان جنگاوران است و آرنولد هم نبرد تن به تن را در مواجهه با لشگری هزار نفری میبازد. وانگهی مشکل اینست که وقتی بر دشمنان خارجی حقیقی غلبه شد، برای برپا نگاه داشتن این عصبیت برابریطلب محتاج به خیانت به «برادران» پیشین و دشمنسازی از آنهاست زیرا فاقد فاکتور متحدکنندهی درونیست، و تنها در برابر تهدید خارجی قادر به بسیج کردن سوژههای خود است. پس این پیروزیهای بیوقفه دلیلش استفادهی درست از یک مفهوم سنتی بهتر از خود سنت است، البته بعلاوهی بیرحمی، خشونت بیمانند و فاقد مسئول و ....
بگذریم، منظور اینکه شکست جنگاوری در آنچه مدعی بود همهی آن مصائب را به دلیل موفقیت در آنست که به سوژههای خود تحمیل میکند ایمان همه را سست کرد.
Russell
11-02-2014, 09:39 PM
Spoken like a sheep!
این دقیقاً همان ذهنیت برهای/گلهای است که در تاپیک دیگر از آن صحبت میکردم. ذهن افراد نرمال هنگام مواجهه با فاجعه همواره همین عکسالعمل را نشان میدهد، «باید راهحلی باشد»، و جنونپیشه پاسخ میدهد «البته، بفرمایید». هیچ راهحلی وجود ندارد، هیچ رستگاری میسر نیست، جهان هیچ اهمیتی نمیدهد و همه چیزهای ارزشمند در تاریخ مدفون شدهاند، زندگی شما از زندگی یک باکتری ارزشمندتر نیست و هیچ پاداش نهایی وجود ندارد. شاید در پایان کار چیزی برای دوباره ساختن آنچه از دست رفته باقی بماند، شاید نماند. مهم اینست که من و شما موجوداتی هستیم با ضریب نفوذ بسیار ناچیز و همین برنده شدن در زندگی خودمان و تحت تاثیر قرار دادن احتمالی دیگرانی که شاهد این برندگی هستند حداکثر میزان متصور از تاثیریست که میتوانیم بر جهان بگذاریم. که آنهم هیچ ارزشی نخواهد داشت! باقی این بحثها نیز چنانکه مهربد به درستی میگفت تا اندازهی زیادی بیفایده است اگر «فایده» را در تغییر جهان بیرونی تعریف بکنید.
امیر جان من نه باور دارم که جهان اهمیتی به وجود ما میدهد و ما تاقتهیِ جدا بافته هستیم و نه اینکه حتا خودم را چندان نرمال میبینم. ولی من گمان میکنم در اینجا شما هم به مدل بخردانه متوسل شدهای، احتمالا بسیاری چیزهای دیگر در این میان هست که ما نمیدانیم. من در مورد خودمان حتی کمتر از خودت خوشبین هستم. ولی معتقدم احتمالا راه حلی آن بیرون هست که یا بطور فرگشتیک کشف شده (و ما از آن بیخبریم) یا ممکن است کشف شود ولی خب اگر تاکنون کشف نشده باشد احتمال جان بدر بردن ما از آن حقیقتا ناچیز است. ولی با همهیِ اینها بنظر من هم این به انتخاب ارزشهایِ ما چندان ارتباطی ندارد.
ترس از جنگ خیلی مهم است، اولا برای آن قبیلهی کوچک یک آلترناتیو عینی وجود نداشته، ثانیا آنها از ابعاد جنگهای خود مطلع نبودهاند.
شما اکنون اگر وقایع کربلا را بخوانید، میبینید جنگ در آن زمان بسیار متفاوت بوده و «چشمانداز» پیروزی یا شکست بسیار تیره و تار بوده، برخلاف امروز که جنگها از قبل با دقت ریاضیاتی قابل پیشبینی هستند و یا تخریبی چنان عظیم درپی دارند که ملتها از آغازشان بپرهیزند. بعد فراموش نکنید که این هراس از نبرد یک ترس ناخودآگاه و زیرجلی نبوده، یک جنبش روشنفکری بسیار قدرتمند بود که طی آن بهترین اذهان جوامع غربی دریافتند همهی آن ارزشهای والا، همچون شهامت، غیرت، عزت، میهنپرستی و ... دارند میلیونها مرد جوان را به کشتن میدهند، پس آگاهانه روی آوردند به زنانگی، «دستکم زنان مشکلات خود را بدون خونریزی حل میکنند»، گرویدند به یهودیت، «اینها تجربهی همزیستی مسالمتآمیز با ملتهای دیگر را دارند»... گله طبق معمول دنبال شبانهای خود در حرکت بود، و هیچ نفهمید چگونه از واشنگتن رسیده به اوباما، اما این به معنی «ناآگاه» بودن حرکت نبوده و نیست. من ترس از آخرالزمان را دلیل این حرکت متحدالشکل میان شبانان میدانم.
ضمنا در پاسخ به پرسش آخر شما، و در طرح دلیل دیگری برای رها شدن آن ارزشها با آن سرعت تاریخی: نقطهی آغاز سقوط جنگ داخلی آمریکا بود نه جنگ اول، که در آن جنگاوران پایبند به سنت، به گلهی برابریطلب باختند! بعد این شکست بیوقفه تکرار شد و تداوم پیدا کرد و پیروزی برابریطلبان در میدان نبرد بر جنگاوران سنتی تبدیل به تم معمول تاریخ در قرن بیستم شد. دلیلش آشکار است، عصبیت برابریطلبان در آغاز(و پیش از غلبه بر دشمنان بیرونی حقیقی)، بسیار بیش از همان جنگاوران است و آرنولد هم نبرد تن به تن را در مواجهه با لشگری هزار نفری میبازد. وانگهی مشکل اینست که وقتی بر دشمنان خارجی حقیقی غلبه شد، برای برپا نگاه داشتن این عصبیت برابریطلب محتاج به خیانت به «برادران» پیشین و دشمنسازی از آنهاست زیرا فاقد فاکتور متحدکنندهی درونیست، و تنها در برابر تهدید خارجی قادر به بسیج کردن سوژههای خود است. پس این پیروزیهای بیوقفه دلیلش استفادهی درست از یک مفهوم سنتی بهتر از خود سنت است، البته بعلاوهی بیرحمی، خشونت بیمانند و فاقد مسئول و ....
بگذریم، منظور اینکه شکست جنگاوری در آنچه مدعی بود همهی آن مصائب را به دلیل موفقیت در آنست که به سوژههای خود تحمیل میکند ایمان همه را سست کرد.
آنچه گفتی بسیار جالبست. من البته دانستههایِ تاریخیام در حد اضهار نظر جدی نیست، ولی... دربارهیِ علت شروع جنگ داخلی آمریکا یک نظر اینست که: این در واقع جان براون (خاطرت باشد چندی به شخصیت او در اینجا هم اشاره کردم و برایم جالب بود) بود که جنگ را براه انداخت و لینکولن و بقیه اصلا علاقهای به آن نداشتند و همواره فاصلهیِ خود را از او حفظ میکردند. بنظرم ترکیب حصوصیات شخصیتی او بسیار جالب میآید و همانطور که گفتی برابریطلبی در ابتدا المانهایی از طرف مقابل را در خود دارد که میتواند اینطور عمل کند. اگر چندین نسل بعد ایندو را با هم مقایسه کنیم میبینیم که میشود عدهای جنگآور در برابر غرب امروز و ما میمانیم که چطور چنین چیزی اساسا ممکن است :))
kourosh_bikhoda
11-03-2014, 11:06 AM
این شب های عزیز من از دو اکیپ دخترانه شنیدم که بریم بیرون یه کم سر به سر پسرا بذاریم یا بریم یه کم سر کارشون بذاریم.
نکته اینجاست که اینها انقدر شعور ندارند که کسی که میره سر کار شماهایید نه پسره.
Nikzad Mehrazmanesh
12-24-2014, 03:16 PM
"PROSTITUTION, Who Is The Victim?"
PorChooneh * 23 Dec 2014 * Behrooz Pakshir * Mardom TV USA - YouTube (https://www.youtube.com/watch?v=N1HF00eC5g0)
Russell
12-24-2014, 06:07 PM
نیکزاد جان توضیح میدی دربارهیِ لینک؟
نکتهیِ خاص یا جدیدی در برنامه مطرح شده که مد نظرت هست؟
undead_knight
01-16-2015, 11:46 AM
http://www.daftarche.com/images/imported/2015/01/11.jpg
اینگونه هست زن ستیزان که به زنی که دو بار جایزه نوبل رو برده عنوان مادر بمب اتم میدند.در صورتی که یکی از صلح امیز ترین استفاده ها از مواد رادیواکتیو مربوط به پژوهش های ماری کوری بوده.
ONTD_Political - Posters on UW campus target women (http://ontd-political.livejournal.com/7762639.html)
فرضا هم ماری کور مخترع بمب اتم میبود،کسانی که دستور استفاده ازش رو دادند و ازش استفاده کردند همشون مرد بودند :))
undead_knight
02-28-2015, 07:14 PM
http://www.scientificamerican.com/article/bigger-not-always-better-penis-size/ (http://www.scientificamerican.com/article/bigger-not-always-better-penis-size/:e414:)
:e40a:
Russell
02-28-2015, 08:58 PM
http://www.scientificamerican.com/article/bigger-not-always-better-penis-size/
لینک باز نمیشه.
undead_knight
03-01-2015, 11:16 AM
لینک باز نمیشه.
:e408:
سرچش کنید :))
Red Rabbit
04-05-2015, 09:55 AM
کتاب جدید Rollo Tomassi تورنت نشده؟! The Rational Male - Preventive Medicine
undead_knight
04-20-2015, 09:55 AM
غر زدن در مورد اینکه چرا فمنیست ها روی مشکلات زنان تمرکز دارند مثل این هست که بگیم چرا یه انجمن مبارزه با سرطان یا ایدز، روی اینها تمرکز داره!
Russell
04-20-2015, 10:55 AM
غر زدن در مورد اینکه چرا فمنیست ها روی مشکلات زنان تمرکز دارند مثل این هست که بگیم چرا یه انجمن مبارزه با سرطان یا ایدز، روی اینها تمرکز داره!
این مخفی کردن امر سیاسی بعنوان امر غیرسیاسی چیز جدید نیست. زمانی
اینکار تحت لوای «معادل اخلاقی جنگ» انجام میشد. امروز ولی از از اونجا که
تکنولوژی نشونده داده کاراییاش در نابودی ارزشها حتی بهتر از جنگ هست،
خب باید هم راهکار بهتر و «علمی»تری هم بحساب بیاد.
undead_knight
04-21-2015, 01:24 PM
این مخفی کردن امر سیاسی بعنوان امر غیرسیاسی چیز جدید نیست. زمانی
اینکار تحت لوای «معادل اخلاقی جنگ» انجام میشد. امروز ولی از از اونجا که
تکنولوژی نشونده داده کاراییاش در نابودی ارزشها حتی بهتر از جنگ هست،
خب باید هم راهکار بهتر و «علمی»تری هم بحساب بیاد.
انجمن مبارزه با سرطان رو نه به عنوان یک انجمن علمی، بلکه به عنوان گروه اجتماعی هم مثال زدم.بخش های آگاه سازی و فشار اجتماعی و سیاسی برای مبارزه با سرطان، این رو از یک هدف علمی صرف متمایز میکنه و نمیشه گفت هدف علمی رو دارم با هدف اجتماعی مقایسه میکنم.
تناقض جالبی هست ادعایی اینکه چیزی مثال مع الفارق هست، خودش مثال مع الفارق باشه :))
Hormoz
05-01-2015, 07:24 PM
درود
مطالب پیج ستیز با مردستیزی خیلی عالی بود. چرا ادامه نمی دهید.
Russell
05-01-2015, 08:01 PM
درود
مطالب پیج ستیز با مردستیزی خیلی عالی بود. چرا ادامه نمی دهید.
درود بر شما
در حال حاضر آیندهیِ آن صفحه مشخص نیست. دوستان علاقمند مثل شما میتوانند
مطالب آن را منتشر کنند یا اگر مطلبی بنظرشان میرسد همینجا یا در پیج قرار دهند تا
من بر روی آن قرار دهم.
Hormoz
05-01-2015, 10:10 PM
پس من مطالب پیجتان را در پلاس منتشر میکنم.
Hormoz
05-03-2015, 10:25 PM
https://www.youtube.com/1oqyrflOQFc
این ویدیو خوبه ، اگر کسی زیرنویسش رو ترجمه کنه من به صورت هارد ساب درش میارم.
لینک دانلود زیرنویس:
(http://keepsubs.com/subs/youtube.com.php?enc=PzEG784eJ0pfKEsVR5vneASXnOFxbH b0wBYJb4le74ujDy7CvNMA1RFrW9aAGKecMkzx75SqZkydvefL bwsooNA4LEr%2BDoA4%2F2Y0m8PFIo8BTLWNpZs%2BqZs7kYHw 7hADXGNGrblFM8XQD1sFwoLvhv0P7x8G9%2B8HVodijYi%2F7Z hpNoC%2F3pwCjkd28b2XxhuHsY%2BYf7vfa%2FkbEdxdf9CvsH iFwKp5g6uWO8fUZ3ZhrFcdpN6EC2eH8SVV4L8qKnRssWh2kc2R 4BmSUx52ziSzSxKjETQZ8bGvtC0Anb9DTqkq2wQhnA0ikYZ7IT Syck%2Fd3QybZyznKNyrfZTDx6tU4g%3D%3D)
Russell
05-04-2015, 04:40 PM
https://www.youtube.com/1oqyrflOQFc
این ویدیو خوبه ، اگر کسی زیرنویسش رو ترجمه کنه من به صورت هارد ساب درش میارم.
لینک دانلود زیرنویس:
گویا ویدئو حذف شده.
Hormoz
05-04-2015, 06:56 PM
Feminism vs. Truth - YouTube (https://www.youtube.com/watch?v=1oqyrflOQFc)
undead_knight
05-06-2015, 09:47 AM
Feminism vs. Truth - YouTube (https://www.youtube.com/watch?v=1oqyrflOQFc)
another mra propaganda :))
Nikzad Mehrazmanesh
05-23-2015, 12:25 PM
باز یک ابلهی یک چیزی نوشت، رفت روی مخ من
https://www.facebook.com/mohsen.mahmoudi.336/posts/1594895604103386
دوستان نظرتان چیست؟ پورن نگاه کردن پیوند ویژه ای با خاورمیانه ای بودن دارن؟ فرمانده تروریست پولداری مثل بن لادن "حقارت سکسوال" دارد؟
یک گاگولی هم زیرش کامنت گذاشته "آفرین چه نگاه دقیقی" :e404:
Reactor
05-23-2015, 12:58 PM
باز یک ابلهی یک چیزی نوشت، رفت روی مخ من
https://www.facebook.com/mohsen.mahm...94895604103386
دوستان نظرتان چیست؟ پورن نگاه کردن پیوند ویژه ای با خاورمیانه ای بودن دارن؟ فرمانده تروریست پولداری مثل بن لادن "حقارت سکسوال" دارد؟
یک گاگولی هم زیرش کامنت گذاشته "آفرین چه نگاه دقیقی"
بن لادن یک بیلیونر و مالک یکی از بزرگترین هولدینگ های اقتصادی عربستان بود. وقتی کسی تا این اندازه پولدار باشه, فقط کافیه اراده کنه تا هر کسی رو بُکُنه...
کسی که با پولش میتونه بزرگترین شبکه ی تروریستی دنیا در آن زمان رو هدایت کُنه و سربازهایی داشته باشه که براش همه کاری میکنند و دوتا هواپیما رو بکوبه به برج های تجارت جهانی, نمیتونه سوراخ برای کردن داشته باشه؟
بن لادن آدمی بسیار ایدئولوژیک بود که حتی حاضر بود از زندگی اشرافی خانوادگی اش به غار پناه ببره اما به قول خودش جلوی آمریکا و هیچ قدرتی بغیر از خدا سرخَم نکنه و ماموریت الهی خودش میدانست که قدرت هارو تحقیر کنه.
میشه گفت این آدم کسخل بود و اسیر توهم بود.
اما نمیشه گفت که جنگجو نبود یا ترسو بود یا ضعف کُس داشت...
sonixax
05-23-2015, 02:03 PM
باز یک ابلهی یک چیزی نوشت، رفت روی مخ من
https://www.facebook.com/mohsen.mahm...94895604103386
دوستان نظرتان چیست؟ پورن نگاه کردن پیوند ویژه ای با خاورمیانه ای بودن دارن؟ فرمانده تروریست پولداری مثل بن لادن "حقارت سکسوال" دارد؟
یک گاگولی هم زیرش کامنت گذاشته "آفرین چه نگاه دقیقی"
در کدام کشور خاورمیانه بیشتر از صدها هزار سکس شاپ و سکس سینما وجود داره ؟!
پس ربطی نداره.
بن لادن هم مثل هر آدم دیگه ای دوست داشته فیلم پورنو ببینه! شاید میدیده بعد روی در و داف های دم دستش امتحان میکرده!
اینها نظرات کسانی هستند که نهایتن تا قم رفتند و برگشتند!!! کسی که بقیه دنیا رو دیده باشه میدونه که کمترین میزان علاقه به فیلمهای پورنو در همون خاورمیانه هست! منتها چون مثل اروپا و آمریکا و ... آزادی برای فعالیت سکس شاپهای مجاز وجود نداره مردم رو میارند به اینترنت پس میزان جستجوی این موارد در بین کشورهای خاورمیانه بیشتره.
انسان ناآگاه این آمار چندصد گیگ فیلم پورنو توی کامپیوتر بن لادن (که اصلن معلوم نیست حقیقت داشته باشه چون بن لادن حتا ساعت هم دستش نمیکرد از ترس شناسایی شدن) و بیشترین میزان پورنو در خاورمیانه رو میبینه! ولی بازار چند میلیارد دلاری این محصولات رو در غرب نمیبینه!!!
iranbanoo
07-08-2015, 03:23 PM
4785
:e412:
Ouroboros
09-15-2015, 08:58 AM
نه پیش من
این به خاطر زدودن صفات قدسی از زنان نیست، در حقیقت شما آنقدر زنان را محترم و پاک و مقدس و ... میدانید که باور دارید هیچ خطایی نمیتوانند مرتکب بشوند، و حتی فحشا از قداست آنها چیزی کم نمیکند! و همینست، لاشیگری و هرزگی برای مرد مدرن جذاب و خواستنیست نه دافع و بیزاری برانگیز، به قول داستایوفسکی اصلا زن خراب از زن سالم برتر است!
در چنین جهانی یک زن باید تصمیم بگیرد چگونه مردی را برای چگونه رابطهای میخواهد جذب بکند و متناسب با آن رفتار بکند. یک مرد سنتی که به نجابت زنان اهمیتی حیاتی میدهد برای مثال، آلیس را به دلیل حضور در جمعی پر از مرد مثل اینجا و به کار بردن الفاظ رکیکی همچون جنده و ... خراب تلقی خواهد کرد! مردانی که طبیعت دوقطبی زنان در میشناسند و از آن احساس بیزاری عمیقی نمیکنند بسیار کم شمار هستند. زنان باید استراتژی مناسبی اتخاذ بکنند.
sonixax
09-16-2015, 01:26 AM
این به خاطر زدودن صفات قدسی از زنان نیست، در حقیقت شما آنقدر زنان را محترم و پاک و مقدس و ... میدانید که باور دارید هیچ خطایی نمیتوانند مرتکب بشوند، و حتی فحشا از قداست آنها چیزی کم نمیکند! و همینست، لاشیگری و هرزگی برای مرد مدرن جذاب و خواستنیست نه دافع و بیزاری برانگیز، به قول داستایوفسکی اصلا زن خراب از زن سالم برتر است!
خوب معلومه که زن خراب از زن سالم بهتره نه به خاطر قداست و این مهملات! بلکه به خاطر :
1 - تجربه سکس با زن خراب به قول شما به مراتب بهتر از همان تجربه به دختر آفتاب مهتاب ندیده است
2 - در قبال سکس با زن خراب نه به کسی بدهکار میشوید! نه وارد رابطه و دردسرهای بعدش میشوید! در صورتی که دختر آفتاب مهتاب ندیده زرتی میگه بیا منو بگیر :))))
3 - سکس هم همانند بسیاری سرویسهای دیگر میتواند کالا باشد که البته هست، این کالا را میشود از زن خراب یا مرد خراب (gigolo) خرید! بهترینش را هم میشود خرید و مثل دختر آفتاب مهتاب ندیده هندوانه در بسته ولی کپک زده نیست!
4 - آنچه دوستان لاشی گری و خرابی و ... میدانند را من برعکس یک رابطه تجاری میدانم! و همیشه کار کردن با پروفشنال ها بهتر از کار کردن با آماتورهاست :)
5 - در راستای شماره 3 زن تن فروشی که حرفه ای کار میکند کلی بروشور و عکس و تست و امتحان و ... دارد و شما مطمئن هستید که همان چیزی را خواهید گرفت که میخواهید! و به لطف علم پزشکی مشکل گشادی و ... هم این روزها به خاطره تبدیل شده!
برای همینه که در نظر من زن خراب یا به قول دوستان جنده! (که البته بسیار فرق است بین *جنده و تن فروش**) هرگز جایگاهش از دختر پیغمبر نه تنها پایین تر نیست بلکه بالاتر هم هست! و صد البته یکی از دوستان نزدیک من آقا رئیسه :))) پس من همیشه کالای درجه یک را با قیمت مناسب تهیه میکنم.
* جنده : کسی که همین طوری و برای ارضای جنسی و حشر بیش از حدش چپ و راست با هر ننه من قمری سکس میکند آن هم رایگان و تازه شاید یک پولی هم بدهد (زن یا مرد فرقی نداره)
* تن فروش : کسی که برای کسب درآمد سکس میکند (باز هم زن یا مرد فرقی نداره)
Ouroboros
09-17-2015, 07:53 AM
بلاگفا یک تکنولوژی بسیار قدیمی و به روز نشده هست.
ساده ترین ابزار انسان که همانا تکه سنگی نوک تیز باشه هم میتونه از مظاهر تکنولوژی به حساب بیاد ولی امروزه انسانی رو نمیبینید که به تکه سنگ نوک تیز وابسته باشه مگر اینکه مریضی چیزی باشه!
افراد تکنولوژی هراس معمولن یا آویزون تکنولوژیهای آسیب رسان گذشته هستند! مثلن ول کن ماشینهای قدیمی نیستند و جان خودشان و محیط زیست و جان دیگران و ... را همه را خطر میندازند به خاطر اینکه فکر میکنند ماشینهای جدید زیادتر خراب میشوند، محکم تر نیستند و یا به درد بخور نیستند و از این مدل باورهای تمامن اشتباه. البته اگر دوز تکنولوژی هراسی خیلی زیاد باشد به زندگی قبیله ای و همون تکه سنگ و ... هم گیر میدهند و آن را خطرناک میبینند.
از همین روی وابسته بوده به تکنولوژیهای قدیمی در حقیقت وابستگی به تحجر است و نه وابستگی به تکنولوژی!
مثلا غرق شدن دخترها در تلفن هوشمند و آسیبی که این به روابط اجتماعی میان زن و مرد میزند به خاطر تکنولوژی قدیمیست؟!
مشکل خیلی جدیست و به قولی، شما باید با موبایل دختر در جلب نظرش رقابت بکنید! این وضع را حتی در میهمانیها هم میبینید و من هنوز هیچ راه درست و درمانی برای دفیوز کردن آن نیافتهام. روابط اجتماعی و عمومی آنها هم به شدت از این بابت آسیب دیده و الان دختر زیر ۲۰ سال که میتوانند ده دقیقه گفتگوی معمولی داشته باشد به سختی پیدا میکنید. من هر وقت یک دختر زیبایی در خیابان میبینم که دارد با هدفون موزیک گوش میکند عصبانی میشوم.. البته مانع من که نمیشود، ولی خودمانی یاد آن روزهای خوب قدیم به خیر که تنها مانع مخزنی دوست ِ چاق بدریخت دختر بود که مزاحمت ایجاد میکرد.
sonixax
09-19-2015, 01:25 AM
مثلا غرق شدن دخترها در تلفن هوشمند و آسیبی که این به روابط اجتماعی میان زن و مرد میزند به خاطر تکنولوژی قدیمیست؟!
اتفاقن برعکس غرق شدن دخترها در تلفنهای هوشمند باعث بهبود روابط اجتماعیشان میشد! به خصوص در جوامعی مثل ایران که زن را موجودی خاک بر سر و تنها برای سکس میبیند!
مشکل خیلی جدیست و به قولی، شما باید با موبایل دختر در جلب نظرش رقابت بکنید! این وضع را حتی در میهمانیها هم میبینید و من هنوز هیچ راه درست و درمانی برای دفیوز کردن آن نیافتهام.
سنتی نباشید! همین کافیست.
وقتی کسی دوست دارد با وایبر و واتس اپ و تلگرام ارتباط برقرار کند! همراهیش کنید جواب میدهد.
روابط اجتماعی و عمومی آنها هم به شدت از این بابت آسیب دیده و الان دختر زیر ۲۰ سال که میتوانند ده دقیقه گفتگوی معمولی داشته باشد به سختی پیدا میکنید.
یک زمانی حرف زدن دخترها کلن غیر معمول بود! شما اکنون به گفتگو میان مردم میگویید عادی! تنها راه این است که قبول کنید گفتگو از طریق همان گجتها هم عادیست و غیر عادی نیست.
من هر وقت یک دختر زیبایی در خیابان میبینم که دارد با هدفون موزیک گوش میکند عصبانی میشوم..
چرا ؟ چون فقط دارد موزیک گوش میدهد و به شما گوش نمیدهد ؟!
البته مانع من که نمیشود، ولی خودمانی یاد آن روزهای خوب قدیم به خیر که تنها مانع مخزنی دوست ِ چاق بدریخت دختر بود که مزاحمت ایجاد میکرد.
شما فن های مخ زنی را خوب بلدید ولی ایراد کار اینجاست که آنها را مدرن نکرده اید!
شخصن پای مالتی پلیر GTA V مخ زنی کرده ام :))
کافیست قدری با تکنولوژی آشتی کنید و در همان راهی که آن دخترها میپسندند فنهایتان را اجرا کنید. تمام خرجش هم یک اسمارت فونِ درست و درمان است.
Alice
09-19-2015, 08:29 AM
فقط دارد موزیک گوش میدهد
من شخصا بدون موزیک سر درد میگیرم و اصن نمیتونم تحمل کنم... تقریبن همه جا پلیرم باهامه. فقط سر کلاس دانشگاه آهنگ گوش نمیدم... اونم چون قبلن یه استاد آخوندی داشتیم عوضی نکبت بود و از خانوما بدش میومد و همیشه از بدحجابی نالان بود. منم اصن بدحجاب نیستم مخصوصن تو دانشگاه که حراست گیر میده، یعنی این آخونده اصن خانم مانتویی رو میدید انگاری زخمش تازه میشد و فقط به چادر چاخچور اعتقاد داشت...
یه بار زیر مانتو شالم هندسفریمو قایم کرده بودم و ته کلاس موزیک گوش میدادم که این آخونده اسممو خوند چن بار و من جواب ندادم و بعدش که متوجه شدم هندسفری رو از گوشم دراوردم دید موزیک گوش میکردم هرچی لایق خانواده و خاندانش بود بهم گفت... من سریع رفتم حذفش کردم...
بهم میگفت شما فهم و شعور نداری به استادت احترام بذاری و من دارم با دیوار حرف میزنم و... آخه اشغال عوضی چرت و پرتای تو ارزش شنیدن داره میای سرکلاس درباره حجاب و آخر الزمان و رابطه نامشروع آقایون و خانما حرف میزنی...
کلن به خانمای مانتویی عقده داشت فقط به خانما گیر میداد عقده ای نکبت...
Mehrbod
09-19-2015, 02:14 PM
مثلا غرق شدن دخترها در تلفن هوشمند و آسیبی که این به روابط اجتماعی میان زن و مرد میزند به خاطر تکنولوژی قدیمیست؟!
مشکل خیلی جدیست و به قولی، شما باید با موبایل دختر در جلب نظرش رقابت بکنید! این وضع را حتی در میهمانیها هم میبینید و من هنوز هیچ راه درست و درمانی برای دفیوز کردن آن نیافتهام. روابط اجتماعی و عمومی آنها هم به شدت از این بابت آسیب دیده و الان دختر زیر ۲۰ سال که میتوانند ده دقیقه گفتگوی معمولی داشته باشد به سختی پیدا میکنید. من هر وقت یک دختر زیبایی در خیابان میبینم که دارد با هدفون موزیک گوش میکند عصبانی میشوم.. البته مانع من که نمیشود، ولی خودمانی یاد آن روزهای خوب قدیم به خیر که تنها مانع مخزنی دوست ِ چاق بدریخت دختر بود که مزاحمت ایجاد میکرد.
در این زمینه اوضاع تنها رو به بدتر شدن است. بگذارید نکتهای خندهدار برای شما بگویم, بخشی از پول
آسانی که من درمیاورم از همین برنامههایِ موبایل میباشد, ولی این پول بسختی تاوانی هم برای
بیزاریای که بمانند شما, از دیدن این زامبیهایِ سرگردان و گوشی-به-دست من دست میدهد, میباشد.
گیرایی کار همینجاست که این هنجارهای ضد اجتماعی را امروزه "رسانههایِ اجتماعی / social media" نیز مینامند و تنها در
ردّههایِ جامعهشناسی و فلسفه است که نگرش بدبینانهیِ بالا به چشم میخورد; در خودآگاهی بیشتر مردم هنوز این هنجارها, اینکه کس
خودش را در هالهای از موسیقی و نوشته و صدا و نور غرق نموده و در جهانی مجازی زندگی کند, افزایش و بهکرد رابطههای اجتماعی به شمار میایند.
پ.ن.
باری دیگر, این گرفتاری از جنسی نیست که بدست خود تکنولوژی نتواند برداشته بشود. من در زمینههایِ جامعهشناسی همواره میپژوهم و
گرایشها را دنبال میکنم, و دیدهام که از هماکنون جنبشهایی اینجا و آنجا دارند پدید میایند و ریشه میدوانند که در ستیز با این رفتارهای ضداجتماعی میباشند.
زمانیکه ناخوشنودی مردم از یک آستانهای بالاتر برود که به کاهش فرآورینی (productivity) و افزایش
افسردگی بیانجامد, سیستم ناچار از یافتن راهکار (https://www.psychologytoday.com/blog/media-spotlight/201408/being-alone-together) خواهد بود و در این زمینه, فرهنگسازی یکی از راهکارهای خوب و کارآمد به شمار میرود.
Hormoz
09-28-2015, 09:45 AM
لطفا پاسخی برای این متن فمینیستی بنویسید.
۱. چند سال پیش فرصتی پیش آمد تا با دوستی که به تازگی از ایران مهاجرت کرده بود، ساعاتی دربارهی شرایط بعد از مهاجرتش گفتگو کنم. از وضعیت نژادپرستی و تبعیض بسیار نالان بود، و به گفتهی خودش، میزان نژادپرستی و تبعیض در این کشور را حتی بیشتر از ایران میدانست! نکتهی جالب ماجرا این بود که کشور مقصد این دوست عزیز، همیشه در آمارها جزو بهترین کشورها برای مهاجرین و اقلیتهای نژادی و زنان بود.
۲. دیروز مطلبی کوتاه و طنزآمیز دربارهی تبعیض جنسیتی در برخورد با زنان پست کردم. دوستی گرامی بعد از اینکه کامنتی نیشدار دربارهی اینکه «آیا فمنیست ایرانی هم حاضر به انجام کارهای طاقتفرسا هست یا خیر» زده بود، در کامنتی دیگر نوشته بود «نمیشه که مسئولیتی نپذیرفت و حقوق برابر خواست» .
۳. مطلبی که دوست مهاجر بنده فراموش کرده بود، یا ترجیح داده بود فراموش کند، و بر اساس آن میزان تبعیض کشور مقصدش را بیشتر از ایران میپنداشت، این بود که او یک «مردِ سفیدپوستِ فارسزبانِ مسلمانِ ساکن پایتخت» بود، که هر یک امتیازاتی (privilege) برای او داشت، که سایرین از آن بیبهرهبودند! به زبان سادهتر، او بخشی از اکثریتی بود، که احتمالا اگر هم تبعیضی وجود داشت، به سودش بود تا به ضررش! حال که در کشوری دیگر در گروه اقلیت قرار گرفته، احتمالا برای اولین بار طعم چندشآور تبعیض را چشیده بود.
۴. استدلالهای زیادی در له و علیه این پرسش وجود دارد که آیا مسئولیتپذیری یا مبارزه برای حقوق برابر برای یک اقلیت، وظیفه است یا خیر. اما بنظر من جدا از اینکه «مسئولیتپذیری» عبارت مبهمیست و مشخص نیست که این مسئولیت از طرف چه کسانی تعیین و تبیین میشود، نکتهی مهمتری ورای این استدلالها وجود دارد. اینکه حتی اگر مسئولیتی وجود دارد، بر دوش کیست؟بنده ادعا میکنم که اگر هم مسئولیتی برای رسیدن به حقوق برابر وجود داشتهباشد، این مسئولیت بر دوش تمام افراد جامعه است، بدون درنظرگرفتن اینکه آیا خودشان هم بخشی از اقلیتهای مورد تبعیضقرارگرفته هستند یا خیر. نیازی نیست که ما یک زن باشیم تا برای حقوق برابر زنان مبارزه کنیم، یا یک همجنسگرا باشیم تا برای حقوق همجنسگرایان تلاش کنیم. به زعم بنده دوست کامنتگذاری که ادعا کرده بود زنان برای حقوق برابر باید مسئولیت بپذیرند، دچار همان مشکلیست که باعث شده بود دوست مهاجر بنده، خارج از ایران خود را دچار تبعیض بیشتری ببیند.کسی برای «مردِ سفیدپوستِ فارسزبانِ مسلمانِ ساکن پایتخت» بودن و بهرمندی از مزایای آن، مسئولیتی نمیپذیرد، پس چرا یک زن، یک همجنسگرا، یک کرد یا بلوچ، یک مسیحی و ... باید برای اینکه حق برابری داشته باشد، باید مسئولیت ویژهای بپذیرد؟ مگر چند دهه قبل، سیاهپوستان امریکا برای اینکه حقوق برابر داشته باشند، مسئولتی پذیرفتند؟
حقوق برابر و عدم تبعیض، یک هدیه یا پیشکش نیست که برای رسیدن به آن میبایست مسئولیتی بپذیریم، بلکه همانطور که از لفظ آن برمیآید، یک «حق» است. نداشتن این حقوق، «ظلم» است، نه یک «مسئولیت» برای بدست آوردنش!بنظرم میرسد که این دیدگاه از آنجا ناشی میشود که بسیاری از ما خود را در تبعیضی که برعلیه اقلیتهای قومی و عقیدتی و زنان اعمال میشود، شریک نمیدانیم، یا به عبارتی بدلیل اینکه آن را تجربهنکردهایم، درک صحیحی از اینگونه تبعیضها نداریم، و تصویر میکنیم اقلیتها و زنان موظفند مسئولیتی بپذیرند تا بتوانند از حقوق یکسانی برخوردار باشند ، همان حقوقی که احتمالا من و شما، به عنوان یک «مردِ سفیدپوستِ فارسزبانِ متولد پایتخت» بطور مادرزادی از آن بهرهمند هستیم و آن را بطور ذاتی، حق طبیعی خود میدانیم!
Hormoz
09-28-2015, 02:38 PM
من اسم پیج را در گوگل پلاس رو "نقد فمینیسم" گذاشتم که اگر نمیپسندید عوضش کنم. زیاد رویش وقت نگذاشتم ولی فکر کنم کمکم مخاطب خود را پیدا کند. مثلا لینک زیر که یک کاربر دوازده هزار فالوعری یک مطلب پیج را به اشتراک گذاشته:
اینجا (https://plus.google.com/102857711589222017983/posts/hs3N7HEsCdz)
Nikzad Mehrazmanesh
09-28-2015, 03:11 PM
لطفا پاسخی برای این متن فمینیستی بنویسید.
از یه طرف میگه بعضی ها privilege دارن ، از یه طرف توقع داره privilege داران به اندازه ندارندگان انگیزه برابری طلبی داشته باشن
این «نمیشه که مسئولیتی نپذیرفت و حقوق برابر خواست» از یک دیگاه درسته اگر منظور از مسئولیت این باشه که در نگاه به مساله حق یک بام ودو هوایی نباشیم یعنی در نظر بگیریم اجزای یک نظام حقوقی یا اخلاقی قدیمی همه با هم کار می کنن ویک بسته کارکردی و ارزشی هستن و شما اگر فقط به آن قسمتی که به ضرر خودتان هست ایراد بگیرید و هر جا به نفعتان بود به بخش دیگرش که ظلم به دیگری است ایرادی ندارید ، این با ادعاهای لیبرالیسم و ترقی خواهی خودتان ناسازگار و دوگانه استانداردی ست. مثلا میشه گفت " شما که با برخی فرودستی ها برای زن مخالفید چطور با این که مرد مسئول تامین مالی زن هست مخالفتی ندارید؟ " در صفحه پدافند از حقوق مردان و فمینیسم این سایت از این مثال ها زیادهست اگر بخواید لیبرالیسم زنمحور رو با سلاح خود لیبرالیسم بزنید.البته این استدلال در مورد سنت گرایان و واپس گرایان صادق نیست چون اونها ادعای برابری خواهی نکرده ان
"اگر هم مسئولیتی برای رسیدن به حقوق برابر وجود داشتهباشد، این مسئولیت بر دوش تمام افراد جامعه است"
همه یک جامعه در برابر معیارهایی که برای عدالت وضع کرده مسئوله ولی اگر معیار عدالت در جامعه ای برابری نباشه چه؟ بحث های اینجا درباره سنت و ترقی خواهی این پرسش را در ذهن من ساخت که چرا باید فکر کنیم برابری خواهی یک ایدئولوژی مثل ایدئولوژی های دیگر نیست و برای به کرسی نشاندن حرفش نیازی به اثبات یا پیروزی در عمل ندارد؟
«مردِ سفیدپوستِ فارسزبانِ مسلمانِ ساکن پایتخت»!
اشکال این کسانی که فارس زبان بودن رو امتیاز ناحق می دونن اینه که فکر می کنن زبان فارسی چون زبان مادری یک عده ست رسمی شده تاریخ چیز دیگری میگه. این احمقانس که ادم فکر کنه عادلانه یعنی زبان رسمی زبان مادری هیچ کس نباید باشه. فارسی زبانیست که بالای 90 درسد مردم ایران اونو می فهمن و این برای راه انداختن کارها و همجوشی مردم خوبه.چرندبافی چپی آخرش به اینجا هم میکشه که برابری فرد با فرد رو به زبان با زبان هم تعمیم میده . زبانی که میراث ایران پیش از اسلام رو به پس از اسلام انتقال داده و عامل تداوم ایران شده رو با هر زبان دیگری برابر می دونه در حالی که در قدیم هر زبانی جایگاه و احترام خودشو داشت و مدعیان نمایندگی زبانها پا در کفش هم نمی کردن . تفاوت رسمی بودن یک مذهب یا قومیت با رسمی بودن زبانی که بیش از هزار سال زبان دیوانسالاری چندین قلمرو پادشاهی در پهنه بزرگی از جهان بوده اینه که حتی در دیدگاه لیبرال و حقوق بشری هم زبان رسمی به عنوان وسیله اداره کشور و در پیوند با وظایف روزمره و مشترک بین همه حکومت هاست بر خلاف قومیت ومذهب . اگر هم درس یاد گرفتن یا نگرفتن بچه های مدرسه ای مورد نظر باشه خب میشه روش های فارسی آموزی رو بهتر کرد یا مثل خیلی از خانواده های با شعور شهر های غیر فارسی زبان بچه رو در خانه دو زبانه بار آورد تا در مدرسه به مشکل نخوره. در این حالت کسی که به لحاظ هویتی فارسی زبان نیست هم در عمل با بقیه فارسی زبانان فرقی نداره . بسیاری از دوستان من از این خانواده ها هستن.
قبلا امیر درباره این نوع نگاه ها خیلی نوشته که جالبه
مارکسیسم فرهنگی درواقع «بیماری گرامشی» بود، او که از نزدیک شکست مفتضحانهی مارکسیسم از فاشیسم را در ایتالیا دیده بود، به این باور رسید که یک انقلاب فرهنگی در تمام عرصههای جامعهی غربی نیاز است تا انقلاب سیاسی اثرگذار بشود. در دنبالهی این تز متفکران مکتب فرانکفورت از آن روش بیمار مارکس در تحریف تاریخ جهان به مثابهی بهرهوری از زحمتکشان دستگاهی عمومی اختراع کردند برای در بر گرفتن همهی انواع «سرکوب»، تاریخ همینطور تحریف شد به عنوان بستر بهرهوری غرب از شرق، سفیدپوست از تیرهپوست، مرد از زن...
مارکسیسم در حقیقت فریم فلسفی آفرید که فمینیسم و فرانکفورتیسم در آن امکان برپا کردن یک رتوریک سازمانیافته را پیدا کردند و خیلی زود از مجموعهی این خیالپردازیها دربارهی «سرکوب»های مختلف تاریخی سیستم سیاسی فاسد، ناکارآمد و انگلپروری را بیافرینند که در آن همه از هم طلبکار هستند و گروههای «تحت ستم» مختلف برای باجگیری از گروههای «ستمکار» به رقابت میپردازند.
نظریهپردازان این خیمهشب بازی روشنفکران خردهبورژوا، آکادمیسینها و … بودند که با ورشکستگی سیاسی مارکسیسم در بنبست شوروی استالینی، به دپارتمانهای علوم انسانی و هنر کشورهای غربی تبعید شدند و آنجا به تربیت نسلی از جوانان پرداختند که ارزشهای به زعم ایشان منطبق با پرولتاریای انقلابی را با خود داشتند، یا همان نسل می ۶۸. بعد از این دیگر مشخص است، مشتی بتای خردهبورژوا حسد، عقده، حقارت و حشر خود را کردند فضیلت انقلابی و آنها که میخواستند از ثروت، دارایی و خانههای خود مراقبت بکنند شدند «مفتخور انگلصفت». هر کدام یک جزوهی پنج صفحهای الفاظ دهانپرکن و چهار خط شعار ابلهفریب حفظ کردند و در جریان نوشابه باز کردن برای یکدیگر، جهان را به ویرانی و فضاحتی که میبینید کشاندند.
Nikzad Mehrazmanesh
09-28-2015, 03:23 PM
«مردِ سفیدپوستِ فارسزبانِ مسلمانِ ساکن پایتخت»
"سفید پوست" دیگه واقعا شاهکار بود در کشوری که اکثریت مردم سفید پوست قفقازی سان نیستن و ترکیبی از مدیترانه ای وسایر خاورمیانه ای ها هستن. گرفتاری های افغان چشم بادامی هم به نژادش مربوط نمیشه به وضعیت اقتصادیش مربوط میشه
مهاجرت به "پایتخت" هم که آزاده برای هر کس که کار یا توان خرید خانه در تهرانو داره
Nikzad Mehrazmanesh
09-28-2015, 03:33 PM
سفیدپوستِ
به آدمی که افکارش وارداتیه خوبه بعضی وقتا جواب وارداتی دادن :
the best way to troll someone who mentions "white privilege" or "white supremacy" is to accuse them of racism, first by even noticing the other person's race, and second by telling them something like "how do you even dare saying white supremacy? are you trying to say you are better?", compare them to stormfags, tell them that it's actually a hate speech and it hurts feelings of both colored people and non racist white people (like us) who grew up in multicultural neighborhood.
Repeat times ten, and if they don't agree threaten them that you'll inform authorities
:e409:
Hormoz
09-28-2015, 05:45 PM
لطفا پاسخی برای این متن فمینیستی بنویسید.
من در نگاه اول دو نکته به خاطرم رسید:
اول اینکه بحثی خیلی کلی کرده و اگر به طور مصداقی هر حقی که منظورش بود را نام برده بود میشد تکلیف متناسب با آن را هم نام برد.
دوم قیاس مع الفارق بین زنان و مثلا کرد و بلوچ است. یک مرد بلوچ همانند یک مرد فارس کار میکند، مالیات میپردازد، سربازی میرود و ... دلیلی ندارد بین حقوق آنها تفاوت قایل شویم. اما زنی که خواهان انتخاب هر رشته دانشگاهی است مانند مردان آیا حاضر است سربازی هم برود مانند مردان؟ نصف خرج زندگی را هم تقبل کند؟
Nikzad Mehrazmanesh
09-28-2015, 07:41 PM
زنی که خواهان انتخاب هر رشته دانشگاهی است مانند مردان آیا حاضر است سربازی هم برود مانند مردان؟ نصف خرج زندگی را هم تقبل کند؟
یا بحث حقوقی داری که در اون صورت قانون خانواده باید بررسی بشه و وابستگی حق ها و وظیفه های زن وشوهر به همدیگه .یا بحث کلان تر داری که در اون پیامد های داشتن آزادی و کار برای زنان روی کشاکش قدرت بین زن و مرد مهمه. مثلا این که در تقسیم اموال هنگام طلاق در شرایطی مثل آمریکا در اکثریت بالایی از موارد این زنه که بیشتر کاسب میشه در حالی ممکنه خودش کسب کار خوبی هم داشته باشه
iranbanoo
09-30-2015, 08:27 PM
دوم قیاس مع الفارق بین زنان و مثلا کرد و بلوچ است. یک مرد بلوچ همانند یک مرد فارس کار میکند، مالیات میپردازد، سربازی میرود و ... دلیلی ندارد بین حقوق آنها تفاوت قایل شویم. اما زنی که خواهان انتخاب هر رشته دانشگاهی است مانند مردان آیا حاضر است سربازی هم برود مانند مردان؟ نصف خرج زندگی را هم تقبل کند؟
آه!! چه ربطی داشت؟
من یه خانومم و به هیچ وجه حاضر نیستم دو سال برم سربازی و یا جنگ.ولی در همون حد متقاضی شرایط برابر هستم برای رسیدن به یک پست مدیریتی که تو رزومش فقط مرد ها اون رو داشتن.اونم شرایط برابر با مردی که نه تنها مجبور شده دو سال بره سربازی بلکه جنگ هم رفته.
اینا چه منافاتی با هم داره؟
Hormoz
09-30-2015, 09:47 PM
آه!! چه ربطی داشت؟
من یه خانومم و به هیچ وجه حاضر نیستم دو سال برم سربازی و یا جنگ.ولی در همون حد متقاضی شرایط برابر هستم برای رسیدن به یک پست مدیریتی که تو رزومش فقط مرد ها اون رو داشتن.اونم شرایط برابر با مردی که نه تنها مجبور شده دو سال بره سربازی بلکه جنگ هم رفته.
اینا چه منافاتی با هم داره؟
فکر میکنم اگر مطلبم را اینطور بیان کنم بهتر باشد:
یک مردِ فارس یکسری امتیازات به علاوه امتیاز Z را دارد. یک مردِ کرد با شرایط کاملا مشابه ، تمام امتیازات مردِ فارس بدون امتیاز Z را دارد.
یک زنِ ایرانی امتیازات X را دارد. یک مردِ ایرانی امتیازات Y را دارد. که این دو مجموعه امتیازات کاملا متفاوت هستند.
بنابراین من اون مقایسه رو قیاس مع الفارق میدونم.
sonixax
10-01-2015, 01:31 AM
آه!! چه ربطی داشت؟
من یه خانومم و به هیچ وجه حاضر نیستم دو سال برم سربازی و یا جنگ.ولی در همون حد متقاضی شرایط برابر هستم برای رسیدن به یک پست مدیریتی که تو رزومش فقط مرد ها اون رو داشتن.اونم شرایط برابر با مردی که نه تنها مجبور شده دو سال بره سربازی بلکه جنگ هم رفته.
اینا چه منافاتی با هم داره؟
ربط دارد تا خرخره!
شما چه طور حاضر نیستید دو سال از بهترین سالهای زندگیتان را در سربازی از دست بدهید و بعدش توقع حق و حقوق برابر با کسی را داشته باشید که این کار را میکند و باید بکند ؟!
در همین اروپایش آنهایی که به سربازی میروند امتیازهای ویژه دریافت میکنند!
پس وقتی شرط داشتن کارت پایان خدمت برای گرفتن بسیاری از پستها لازم است! شما اصولن حق ندارید نق بزنید که چرا اون میتونه من نمیتونم!!!
حق و حقوق برابر مسئولیت و فعالیت برابر در جامعه رو هم به همراه داره! شما اصلن حق ندارید طلب حق و حقوق برابر بکنید در شرایطی که حاضر نیستید به میزان برابر در جامعه نقش ایفا کنید و مسئولیت داشته باشید!!!
اگر شما حق و حقوق زن اروپایی و آمریکایی را میخواهید! باید مثل زن اروپایی و آمریکایی هم رفتار کنید!
ایرانی تر برایتان میگویم! حق ندارید هم طلب مهریه کنید هم حق طلاق :))) یکی را باید فدای دیگری کنید مگر اینکه طرفتان کُسخُل باشد.
iranbanoo
10-01-2015, 08:00 PM
فکر میکنم اگر مطلبم را اینطور بیان کنم بهتر باشد:
یک مردِ فارس یکسری امتیازات به علاوه امتیاز Z را دارد. یک مردِ کرد با شرایط کاملا مشابه ، تمام امتیازات مردِ فارس بدون امتیاز Z را دارد.
یک زنِ ایرانی امتیازات X را دارد. یک مردِ ایرانی امتیازات Y را دارد. که این دو مجموعه امتیازات کاملا متفاوت هستند.
بنابراین من اون مقایسه رو قیاس مع الفارق میدونم.
باز هم چیزی فرق نکرد.چون با کدوم قطعیتی میشه گفت که امتیاز Z لزوما متعلق مرد کرد نیست؟
و سا اینکه چرا امتیازات زنها و مردا باید از هم منفک باشن.دقت کنید که اینجا بحث انتخاب اجتماعی نیست بلکه یکسری سیاست ها ست که لباس قانونی هم پوشیده و خودش رو نماینده خواست عموم میدونه
iranbanoo
10-01-2015, 09:55 PM
شما چه طور حاضر نیستید دو سال از بهترین سالهای زندگیتان را در سربازی از دست بدهید و بعدش توقع حق و حقوق برابر با کسی را داشته باشید که این کار را میکند و باید بکند ؟!
این مغلطه انقدر پیش پا افتادست که برای جواب بهش خمیازم میاد!
مثل اینکه من چون در زندگیم فراز و نشیب زیادی دیدم و بهترین سالهای عمرم رو در بیمارستان سپری کردم یکاره بیام و حق و حقوق دحتر همسایمون رو که زندگی نرمالی داشته بگیرم .چون من روال عادی نداشتم پس محق ترم...!
sonixax
10-01-2015, 10:23 PM
این مغلطه انقدر پیش پا افتادست که برای جواب بهش خمیازم میاد!
مثل اینکه من چون در زندگیم فراز و نشیب زیادی دیدم و بهترین سالهای عمرم رو در بیمارستان سپری کردم یکاره بیام و حق و حقوق دحتر همسایمون رو که زندگی نرمالی داشته بگیرم .چون من روال عادی نداشتم پس محق ترم...!
نه خیر! از آنجایی که شما اساسن در باغ نیستید براتون باز میکنم مساله رو!
1 - شما دارید در ایران زندگی میکنید!!!!!!
2 - در ایران سربازی اجباریست! (امیدوارم از نظر ذهنی توانایی درک کلمه اجباری رو داشته باشید)
3 - وقتی به دنبال حق و حقوق برابر هستید باید مسئولیت و وظایف برابر هم قبول کنید.
4 - اگر زندگی در بیمارستان برای تمام دختران اجباری میبود و برای پسران نه! اون وقت به نسبت آنهایی که در بیمارستان زورکی زندگی نکرده اند محق تر میشده اید! همان طوری که وقتی شما پریود تشریف دارید به خاطر اینکه مساله اجباریه و دست شما نیست براتون یک سری امتیازات قایل میشند!
5 - پس حالا یا برای به دست آوردن این حق و حقوق برابر باید به یک اندازه جر بخورید! یا بیخیال حق و حقوق برابر شوید!!!!!
6 - به جای خمیازه کشیدن قدری به مغز مبارک فشار بیاورید جای دوری نمیرود :))
iranbanoo
10-06-2015, 09:45 PM
نه خیر! از آنجایی که شما اساسن در باغ نیستید براتون باز میکنم مساله رو!
1 - شما دارید در ایران زندگی میکنید!!!!!!
2 - در ایران سربازی اجباریست! (امیدوارم از نظر ذهنی توانایی درک کلمه اجباری رو داشته باشید)
3 - وقتی به دنبال حق و حقوق برابر هستید باید مسئولیت و وظایف برابر هم قبول کنید.
4 - اگر زندگی در بیمارستان برای تمام دختران اجباری میبود و برای پسران نه! اون وقت به نسبت آنهایی که در بیمارستان زورکی زندگی نکرده اند محق تر میشده اید! همان طوری که وقتی شما پریود تشریف دارید به خاطر اینکه مساله اجباریه و دست شما نیست براتون یک سری امتیازات قایل میشند!
5 - پس حالا یا برای به دست آوردن این حق و حقوق برابر باید به یک اندازه جر بخورید! یا بیخیال حق و حقوق برابر شوید!!!!!
6 - به جای خمیازه کشیدن قدری به مغز مبارک فشار بیاورید جای دوری نمیرود :))
وااااو...شماره یکت خیلی قانعم کرد:)))
گنه کرد در بلخ آهنگری/ به شوشتر زدن گردن مسگری....
الان من باید بهتون توضیح بدم که یک مسئله اشتباه نباید باعث بشه یک جریان اشتباه دیگه برای تلافی پیش بیاد....
:37:
sonixax
10-06-2015, 10:29 PM
وااااو...شماره یکت خیلی قانعم کرد:)))
قرار نیست شما قانع بشید! اصولن قانع شدن یا نشدن کسی که هنوز فهم نمیکند وقتی در ایران دارد زندگی میکند پس خواه نا خواه تحت قوانین جمهوری اسلامی مجبور است که زندگی کند چیز چندان مهمی نیست :))
روی سخن من با کسانیست که ضریب هوشیشان به قدریست که میتوانند مساله به این سادگی را فهم کنند.
undead_knight
10-18-2015, 05:13 PM
لطفا پاسخی برای این متن فمینیستی بنویسید.
فارق از کل بحث
کار شما فوق العاده چندش آور هست، مثل بچه ای که خودش از پاسخ دادن به چیزی عاجز هست و دست به دامان بزرگترها میشه
iranbanoo
10-18-2015, 08:25 PM
قرار نیست شما قانع بشید! اصولن قانع شدن یا نشدن کسی که هنوز فهم نمیکند وقتی در ایران دارد زندگی میکند پس خواه نا خواه تحت قوانین جمهوری اسلامی مجبور است که زندگی کند چیز چندان مهمی نیست :))
روی سخن من با کسانیست که ضریب هوشیشان به قدریست که میتوانند مساله به این سادگی را فهم کنند.
ها.من با این منطق شما خیلی وقته تو ایران آشنام.یه استاد داغون اخلاق داشتیم میگفت :به نظر من مناسب اجتماعی رو باید تماما به مردا بدن چون که مردا هستن که سربازی میرن و باید خرج بدن!!
همون موقع هم فهم کردیم! و بهش گفتیم چستاد جان به جای این تزای تلافی جویانه که نصف جمعیتو تحت فشار قرار میده مردارو از فشار نجات بدیم!
sonixax
10-23-2015, 11:27 PM
ها.من با این منطق شما خیلی وقته تو ایران آشنام.یه استاد داغون اخلاق داشتیم میگفت :به نظر من مناسب اجتماعی رو باید تماما به مردا بدن چون که مردا هستن که سربازی میرن و باید خرج بدن!!
همون موقع هم فهم کردیم! و بهش گفتیم چستاد جان به جای این تزای تلافی جویانه که نصف جمعیتو تحت فشار قرار میده مردارو از فشار نجات بدیم!
نه نه نه! من این رو نمیگم!!!!
من میگم اگر حق و حقوق برابر میخواید باید مسئولیت برابر هم قبول کنید! اگر نمیخواید مسئولیت برابر قبول کنید از حق و حقوق برابر هم خبری نیست!!!! توی همین اروپاش هم همین طوریه. یعنی زنان به اندازه مردان بار اجتماع و اقتصاد و ... رو به دوش میکشند.
سربازی رو گفتم به خاطر اینکه شما توی ایرانید. پس یا باید در تلاش برای حذف سربازی اجباری شریک باشید! یا خودتون هم تشریف ببرید سربازی!!!!
Hormoz
11-02-2015, 07:55 PM
فارق از کل بحث
کار شما فوق العاده چندش آور هست، مثل بچه ای که خودش از پاسخ دادن به چیزی عاجز هست و دست به دامان بزرگترها میشه
اگر توجه میکردید میدیدید که من خودم هم پاسخ دادهام. البته دوستان مطالعه و گفتگو در این زمینه بیشتر داشتهاند و قطعا پاسخ دقیقتری میدهند.
Hormoz
02-03-2016, 10:30 PM
فمینیستهای رادیو زمانه احساس خطر کردن:
داریوش ولیزاده: پرچمدار اسلام، مردانگی و تجاوز جنسی به زنان
(http://www.radiozamaneh.com/259284)
Nikzad Mehrazmanesh
02-19-2016, 10:20 PM
احساس خطر کردن
احساس خطر نکردن فرصت به دستشون افتاده برای گه تست کردن مردها. مردها کم طبق معمول سرودست می شکنن در مسابقه کسلیسی و فردین بازی
Nikzad Mehrazmanesh
02-20-2016, 10:56 AM
سایت مدافع منافع مردان، ویرایش حزب اللهی به بازار آمد. چندتا از نوشته هایش را هم از همین تالار با ذکر منبع و نوشته های امیر برداشته
تز «مرد سالاری» فمینیست ها و واقعیت «زن سالاری» دنیای امروز « خانه مردان s Home (http://menshome.ir/2531)
وقتی در بحث با فمینیستها مبحث کنترل غیرمستقیم زنان بر همهی عرصههای زندگی فردی و اجتماعی در جوامع سنتی را مطرح کرده، و از تداوم این کنترل تا جوامع امروزی صحبت میکنید، یکسره منکر وجود آن میشوند.
Russell
02-20-2016, 10:40 PM
سایت مدافع منافع مردان، ویرایش حزب اللهی به بازار آمد. چندتا از نوشته هایش را هم از همین تالار با ذکر منبع و نوشته های امیر برداشته
بنظر منکه بیشتر سنتی بنظر میآند تا حزب اللهی. مدت زیادی هم هست که آپدیت نشده...
Nikzad Mehrazmanesh
02-20-2016, 11:10 PM
بنظر منکه بیشتر سنتی بنظر میآند تا حزب اللهی
به وبلاگ هایی لینک داده که به نظر بچه بسیجی می آن از مراجع هم نقل قول آورده
Nikzad Mehrazmanesh
03-05-2016, 07:34 PM
مهربد ، راسل ، امیر ،داریوش ،میلاد دوستان دانشمندان باهوشان برنامه نویسان فیلسوفان بیاید براتون کار نون و آب دار پیدا کردم . یه کف دستی میزنید فلان میلیون تومن می گیرید
:e057:
درآمد میلیونی مراکز ناباروری از مردان خوشتیپ و باهوش :: روزنامه وقایع اتفاقیه (http://www.vaghayedaily.ir/fa/News/2750)
Nilftrondheim
03-06-2016, 07:38 PM
مهربد ، راسل ، امیر ،داریوش ،میلاد دوستان دانشمندان باهوشان برنامه نویسان فیلسوفان بیاید براتون کار نون و آب دار پیدا کردم . یه کف دستی میزنید فلان میلیون تومن می گیرید
:e057:
درآمد میلیونی مراکز ناباروری از مردان خوشتیپ و باهوش :: روزنامه وقایع اتفاقیه (http://www.vaghayedaily.ir/fa/News/2750)
مرد خوشتیپ و قد بلند جق نمیزند، و مرد باهوش از این طریق پول در نمیاورد.:e404:
من میگم اگر حق و حقوق برابر میخواید باید مسئولیت برابر هم قبول کنید
:e00e:
میلاد جان این حرفتو باید قاب بگیرم بزنم رو دیوار
Nikzad Mehrazmanesh
03-07-2016, 11:09 PM
مرد خوشتیپ و قد بلند جق نمیزند، و مرد باهوش از این طریق پول در نمیاورد
مرکز اسپرم انبارنده ادعا می کنه مرد خوشتیپ قد بلند که عکسش رو بیلبوردهاس (احتمالا گلزار) میاد اونجا اسپرم میده . مرد باهوش چرا از این طریق پول در نمیاره یا نباید دربیاره ؟
Hormoz
04-15-2016, 11:21 AM
تاثیر پیج ستیز با مردستیزی در پلاس کم کم دارد نمایان میشود. یکی از کاربران دارد از حقوق مردان مینویسد:
https://plus.google.com/+MohammadrezaBara/posts/3rP7NRSypxq
Hormoz
04-15-2016, 11:24 AM
زندانی سیاسی سابق و فعال حقوق بشر، بهروز جاوید تهرانی هم شروع به نوشتن دربارهی حقوق مردان کرده است:
https://plus.google.com/118189784126780651602/posts/6BnvPC6kzuC
:e011:
Transcendence
04-16-2016, 02:40 PM
زندانی سیاسی سابق و فعال حقوق بشر، بهروز جاوید تهرانی هم شروع به نوشتن دربارهی حقوق مردان کرده است:
Error 404 (Not Found)!!1 (https://plus.google.com/118189784126...ts/6BnvPC6kzuC)
جای خوشحالی داره که جامعه مردان در حال بیدار شدنه.
بعد از 50 سال دروغ گویی های فمنیستی ،گویی جامعه مردان هم آرام آرام در حال بیدار شدن هست.مسلما این بیدار شدن با خشونت و عصبانیت هم همراه خواهد بود.
البته راه رسیدن به حقوق مردان ،با پشت کردن به انتظارات جامعه (که چیزی جز منافع اصحاب قدرت ،دولت و زنان و سرمایه داران و مذهبی ها نیست) حاصل می شود.
انتظاراتی که فقط باری است بر دوش مردان و تبدیل کردن مردان به موجوداتی بیمار و ضعیف و آسیب پذیر و همیشه شرمنده و بدهکار.
فمنیسم فقط یک ابزار سیاسی ست .روشنفکران از آن برای کوبیدن مذهب و سنت استفاده می کنند و سرمایه داران برای بهره کشی از نیروی کار زن .
تا زمانی که برده به برده بودن خودش پی نبرده تلاشی هم برای آزادی خودش نمی کنه.گویی مردان آرام آرام به برده بودن خودشان در این سیستم جنسی/جنسیتی دارن
پی می برن.مردان در حال آگاه شدن به مرد ستیزی /پسر ستیزی عمیق موجود در جامعه ،در رسانه ها، در دادگاه ها و در نظام آموزش و پرورش می باشند.و این ،نوید تغییرات
بزرگی را می دهد.زمانه آبستن انقلاب بزرگی است.
با امید به بیداری مردان:e303:
1. همواره تنها هدف وجودی دادگاههای خانواده را به خاطر داشته باشید: انتقال ثروت از مرد به زن، و دیونمایی مردان بطور کلی. تمام مردان منحرفان جنسی، متجاوزان جنسی، بچهباز و خشن هستند. هرگز اینرا فراموش نکنید، حتی برای یک لحظه، چراکه تنها یک لحظه کافیست تا در عین بیگناهی قربانی سیستمی فاسد بشوید.
2. هرگز، تحت هیچ شرایطی از بچهی دیگران مراقبت نکنید و با هیچ بچهای بجز همان خودتان تنها نشوید. حتی بچهی خواهر و برادر و دوست و دخترخاله و … خصوصا بچهی «مادر مجردی» که به عنوان دوستپسر وارد زندگی او شدهاید و از شما میخواهد تا از بچه/های او برای ساعتی نگهداری بکنید. ممکن است رابطه در بلندمدت شکست بخورد و هیچ مانع یا محافظ قانونی برای مراقبت از شما در برابر اتهام دروغ بچهبازی وجود ندارد، همانطورکه گفته شد پیشفرض اینست که تمام مردان ذاتا بچهباز و منحرف هستند، از خودتان در برابر پیشداوریها مراقبت بکنید.
3. همواره از توافقی بودن سکس مدرک تهیه بکنید، میخواهد یک پیامک باشد، یک ایمل باشد، صدای ظبط شده باشد، فیلم ویدیو باشد یا هرچه. پیش از این اطمینان کسب بکنید که در کشور/ایالتی که هستید کدامیک از این کارها بدون اطلاع طرف مقابل قانونیست و حتما برای دفاع از خود آماده باشید. بعد از سکس حتما اساماسی به او بدهید مثل «خیلی خوش گذشت دیشب» و «خیلی سکس خوبی بود» یا همچو چیزی، و جواب او را ذخیره بکنید. این کار را حتما پیش از آنکه «پشیمانی روز بعد» بر او چیره بشود و تصمیم بگیرد بجای اعتراف به شوهر/دوستپسر مفلوکش، شما را متهم به تجاوز جنسی بکند انجام بدهید.
4. اگر با همسر/دوستدختر/پارتنر خود مشاجرهای میکند و کار بیخ پیدا میکند و اختلاف دارد بالا میگیرد، از محل مشاجره فاصله بگیرید، به کسی که به او اعتماد دارید زنگ بزنید و موضوع را با او درمیان بگذارید، اگر جایی هستید که نمیتوانید از محل مشاجره دور بشوید(مثل ماشین)سعی بکنید به اماکن عمومی بروید و در محلهای شلوغ باقی بمانید بکوشید گفتگوها و مشاجرات بعدی را ظبط کرده، نگه بدارید. حواستان باشد که یک ادعای «خشونت خانگی» زندگی شما را نابود خواهد کرد، و زحمت آن برای زن تنها یک تماس تلفنیست.
5. «سن قانونی» محل زندگی خود را بدانید، و بدون دیدن یک مدرک عکسدار با دختر جوانی که نمیشناسید سکس نکنید و هرگز حرف او را دربارهی سنش باور نکنید. اگر دختری به شما دربارهی سن خود دروغ بگوید و بعدا مشخص بشود که کوچکتر از سن قانونی بوده، شما نمیتوانید اینرا به عنوان دفاعیه در دادگاه مورد استفاده قرار بدهید، و به جرم تجاوز جنسی به کودکان محاکمه خواهید شد. وظیفهی قانونی و شاید حتی اخلاقی شماست که از سن شریک جنسی خود اطمینان کسب بکنید.
6. هیچ زنی را حامله نکنید. موقع سکس از کاندوم استفاده بکنید، بعد هم آنرا با خودتان ببرید و دور بیاندازید. به هیچ زنی برای خوردن قرص ضدحاملگی یا هر روش دیگری برای جلوگیری از بارداری اعتماد نکنید. هرگز. اگر میتوانید یک عمل وازکتومی بکنید، که هرچند عمل جراحی ِ ضدمردیست و خیلیها پس از آن دچار به مشکلات روانشناختی میشود و لذت کمتری از سکس میبرند، به مراتب بهتر از اعتماد کردن به دیگران است. اگر کسی ادعا کرد از طریق شما حامله شده، حتما درخواست تست دیانای بدهید، حتی اگر زنتان باشد.
7. اگر خانمباز هستید، اسم دروغین انتخاب بکنید، موبایلهای یکبار مصرف بینام خریداری بکنید، دخترها را هرگز خانه نبرید، دربارهی مستند کردن توافقی بودن رابطهی جنسی دو برابر وسواس به خرج بدهید و بارهایی که به آنها میروید را دائما تغییر بدهید. شما هرگز نمیخواهید که این دخترها محل زندگی، رفتآمد، کار، نام حقیقی و … شما را بدانند. برای پرداخت پول رستوران، متل، بار و … هم ترجیحا از کارت اعتباری هم استفاده نکنید و همه چیز را نقدا بپردازید.
50645065
مثل اینکه چشم انداز پایان انحصار روی واژن پیش روی همه مردان است واتهام تجاوز به اکثر اعمال و امیال مردان و عواقب قانونی و اجتماعی که متوجه مردان می کنند نیز رو به پایان،دیگر برای یک سکس معمولی پریدن از حلقه های آتش لازم نیست!
حقیقتا نکبت و خفت است شرایطی اینچنین اما تماس و تعامل با زنان امروزی جز بیزاری چیزی نصیب مردان نمی کند متاسفانه و همان زنانی که خانه داری، "زنانگی"، بچه اوردن و هر انچه مردان طلب می کنند را تحریف و تکذیب و زن ستیزی می خوانند باید فکر امروز را هم می کردند.
البته طرح دولت و زنان که" یا به مسلخ ازدواج تن می دهید یا مالیات تجرد پرداخت می کنید" در دستور کار قرار دارد و قوانین ریز و درشتی که به ناف مردان می بندند نیز در حال بررسی
Powered by vBulletin® Version 4.2.2 Copyright © 2025 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.